مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
مارکز
شگرد باورپذیری در حکایات عطار در مقایسه با داستانهای مارکز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شگرد باورپذیری اولین شرط روایت در ادبیات داستانی است. رئالیسم جادویی از آنجا که شیوه ای روایی برای نقل حوادث جادویی، خارقِ عادت، فراواقعی، غلوآمیز و شگفت است، طبیعی است که برترین شگردِ آن، باورپذیری یا منطق روایت باشد. تذکره نگاران صوفی، به ویژه عطار، برای باورپذیر جلوه دادن کرامات و خوارق عاداتِ منقول از مشایخ خویش تلاش هایی کرده اند. در این نوشتار، نخست وجوه مختلف به کارگیری این شگرد در متون تذکره ای تصوف، به خصوص حکایات برترین حکایت پرداز تصوف یعنی عطار نیشابوری در تذکر ة الاولیا ، بررسی می شود. عطار شیوه های خاصی برای باورپذیریِ حکایات داشت که استخراج و برشمردن برخی از آن ها از دستاوردهای این پژوهش است. در مرحلة دوم، مقایسة روش های مختلف عطار و مارکز، برترین نویسندة رئالیسم جادویی، در به کار بستن شگرد باورپذیری انجام شده است که به نویسنده و پژوهشگر برای بومی سازی این شگرد در ادبیات داستانی بسیار کمک می کند.
نظریة رئالیسم عرفانی در ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور رئالیسم جادویی در آلمان و موفقیت آن در آمریکای لاتین بیانگر آن است که بومی سازیِ هر شیوه، پیش شرط اساسیِ استفاده از آن است؛ بخصوص در رئالیسم جادویی که بدون بومی سازی و انطباق آن با شرایط فرهنگی نویسنده، نتیجه بخش نخواهد بود. جالب اینکه، بیشترین مشابهت ها میان این شیوه و متون تذکره صوفیان، همچون تذکرةالاولیای عطار وجود دارد. این نوشتار گامی است در ارائة یک الگوی بومی شده از رئالیسم جادویی مبتنی بر فرهنگ داستانی- عرفانیِ ایران. دست یابی به یک الگوی ادبی تحت عنوان رئالیسم جادویی بومی شده با متون داستانی تصوف، می تواند آغاز خوبی باشد برای بروز و ظهور یک مکتب ایرانی- اسلامی، تحت عنوان «رئالیسم صوفیانه» یا «رئالیسم عرفانی». گام نخست در این مسیر، بررسی مقایسه ایِ شاخصه ها در دو زمینة ساختار و مبنا میان متون داستانی رئالیسم جادویی است که صدسال تنهایی نوشتة گابریل گارسیا مارکز برترین نمایندة آن می باشد، با متون به جا مانده از حکایات و تذکره های تصوف که تذکرةالاولیا نوشتة عطار نیشابوری برترین نمایندة آن است. پس از بازشناسی مهم ترین شاخصه ها و تفاوت ها، در گام بعدی می توان به ارائة تعریفی برای رئالیسم عرفانی اندیشید.
شگردهای باورپذیری در داستان های مارکز
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
51 - 66
حوزه های تخصصی:
شگرد باورپذیری اولین شرط روایت در ادبیات داستانی است. از آنجا که رئالیسم جادویی یک شیوه روایی برای نقل حوادث جادویی، خارق العاده، فراواقعی، غلوآمیز و شگفت است، طبیعی است که برترین شگرد برای آن، باورپذیری یا منطق روایت باشد. آنچه این جریان ادبی را به صورت یک شیوه روایی مستقل درآورده، از جمله، نگرشی متفاوت به عنصر «زاویه دید» و تبدیل آن به «تکنیک باورپذیری» بوده است. باوراندن ماوراء طبیعت، برترین کارکرد رئالیسم جادویی است که باید مورد توجه مروّجان مفاهیم پیچیده ای چون فلسفه، عرفان و الهیات در ادبیات داستانی قرار گیرد. رسیدن به این هدف ممکن نیست جز با مطالعه آثارِ بزرگانِ این شیوه روایی با تکیه بر شناخت هوشمندی های ایشان در نحوه هم نشانی واقعیت و فراواقعیت و دستیابی به یک واقع گرایی (رئالیسمِ) بومی. در این نوشتار با بهره گیری از شیوه تحلیلی – استنباطی نمونه هایی از به کارگیری شگرد باورپذیری به خصوص در آثار برترین نویسنده رئالیسم جادویی یعنی گابریل گارسیا مارکز بازشناسی شده است. استخراج مواردی از مهارت های باورپذیری نزد مارکز همراه با تبیین و تشریح نحوه به کارگیری آنها به صورت کاربردی مهم ترین دستاورد این پژوهش است.