فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
انسجام متنی یکی از مهم ترین موضوعات مطرح شده در دستور زبان متن است. این نظریه به بررسی و تحلیل عناصری می پردازد که اجزای تشکیل دهنده متن را به هم مرتبط می سازد. برای اینکه یک متن منسجم باشد به سه عامل واژگانی، دستوری و پیوندی نیازمند است. هر یک از این سه عامل خود به چند زیر مجموعه تقسیم می شوند و وجود آن ها در یک متن، باعث انسجام و پیوند اجزای تشکیل دهنده آن متن خواهد شد. نگارنده در مقاله پیش رو بر آن است تا به روش توصیفی - تحلیلی، انسجام واژگانی را در سوره سجده بررسی کند و میزان انسجام و پیوند میان آیات و اجزای آن را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. نتایج مقاله حاکی از آن است که سوره سجده در حوزه ی واژگانی که شامل تکرار و هم آیی است، از انسجام بالایی برخوردار است. مهم ترین عامل این انسجام به تکرار برمی گردد که با پراکنده شدن در سراسر متن، آیات و اجزای مختلف متن را به هم پیونده زده است. در حوزه هم آیی نیز عنصر تضاد نقش پررنگی در سوره ایفا کرده است؛ امری که در راستای معنا و مضمون اصلی متن یعنی تقابل میان مؤمنان و کافران به کار رفته است.
بررسی مفاهیم هویت و شدن در رمان "همه چیز از هم می پاشد" اثر چینوآچه بهاز منظر تئوری دلوز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
343 - 368
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی دگرگونی دو نسل در پذیرش یا عدم پذیرش تغییر است. این مقاله بر آن است تا تفاوت شخصیت های داستان در تاثیر پذیری از تغییر و شدن و انطباق نسل ها در مواجهه با تغییرات بنیادین فردی و هویتی را با خوانشی منطبق بر تعاریف ژیل دلوز از "شدن" ، مورد نقد و بررسی قرار دهد. مقاله پیش رو رمان " "همه چیز از هم می پاشد" " نوشته چینوآچه به را که سراسر کارزار درگیری و تقابل دو نسل در پذیرش یا عدم پذیرش تغییر، چرایی و چگونگی آن، در سرزمینی به شدت سنتی و استعمار زده مورد پژوهش قرار داده است. ژیل دلوز از مهم ترین فیلسوفان پساساختارگرای معاصر است که اندیشه های او معرف زدودن هرگونه ساختار و مرکزیت است. دلوز "شدن" را انقلابی می داند که انسان را به زندگی جدید و تفکر جدید وا می دارد. لذا با توجه به ماهیت رمان و فضای تقابل و تضادی که بر شخصیت های آن حاکم است و همچنین خوانش دلوزی آن، دو رویکرد عدم تغییر یا فردگرایی با پذیرش تغییر یا قلمروزدایی در جدال هستند. رویکرد فردیّت هر نوع سلسه مراتب را از بین می برد و وجود هیچ اصل متعالی را برای تبیین هستی نمی پذیرد. خلاف آن، رویکرد قلمروزدایی هستی را یک ساختار ناشناخته می داند که باید کشف شود.
L’effet du genre poétique et narratif sur la mémorisation et le niveau de la réserve cognitive des apprenants du FLE: le cas de la compétence lexicale(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cet article explore l'impact du genre poétique et narratif sur la mémorisation et le niveau de la réserve cognitive des apprenants du FLE. L’objectif est de comparer la fonction de la poésie et le roman sur les capacités cognitives des apprenants pour mettre en valeur la compréhension lexicale. Dans cette optique, nous avons considéré la poésie et le roman comme un support pédagogique riche en possibilités motivationnelles, interculturelles et linguistiques. Notre étude a été menée dans le cours de la lecture des textes faciles sur deux groupes de contrôle et expérimental des étudiants en troisième semestre de licence de langue et littérature françaises à l’université Azad Islamique branche des Sciences et de la Recherche de Téhéran en Iran. Nous avons utilisé le questionnaire de l'échelle de connaissance lexicale (VKS) développé par Paribakht et Wesche (1993) pour évaluer la réserve cognitive des étudiants en ce qui concerne leurs champs lexicaux. La validité de ce questionnaire a également été confirmée par Culligan (2015). L'expérimentation menée dans cette étude est de type pré-test et post-test. Alors, nous avons examiné l'amélioration de la connaissance lexicale après l’intégration de la poésie en comparant celle du roman par l'échelle de connaissance lexicale (VKS). Les résultats indiquent clairement que le genre littéraire avait un effet positif sur le niveau de la réserve cognitive et plus précisément la poésie avait un effet plus efficace que le roman sur la mémorisation des mots et elle est plus facile à retenir en raison de son rythme et de la relation émotionnelle qu'elle établit avec les étudiants.
بررسی و نقد جامعه اندرزگویان ایرانی (پیش از اسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
57 - 101
حوزههای تخصصی:
وجود ادبیات اندرزی در فرهنگ ایرانی، ازجمله موضوعات ریشه دار و با پیشینه طولانی است؛ به طوری که در کهن ترین منابع و آثار برجای مانده از ایران باستانی نیز می توان مضامین و سخنان پندآموز را دید. با این حال و با وجود پژوهش های ارزشمندی که در سال های اخیر درباره آن صورت گرفته است، هنوز برخی موضوعات مرتبط با آن مغفول مانده و یا نیازمند نگاه و بررسی های عمیق تری است. یکی از این موضوعات، بررسی جامعه اندرزگویان در ادبیات پیش و پس از اسلام است که به شکل تأمل برانگیزی دچار تحول شده اند. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، بیش از هر موضوع دیگری درپی پاسخگویی به این پرسش است که در دوران پیش از اسلام در سرزمین ایران، وظیفه موعظه و ارشاد و نگارش رسالات تعلیمی، به چه افرادی تعلق داشته است؟؛ همچنین کیفیّت و عوامل اندرزگویی این افراد با استفاده از منابع و آثار برجای مانده بررسی خواهد شد. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که در ادبیات پیش از اسلام، در سرزمین ایران، تنها افراد و گروه های خاصّی به اندرزگویی پرداخته اند که بیشتر نیز وظیفه رهبری دینی و سیاسی جامعه را بر عهده داشته اند و این موضوع نیز خود نکات مثبت و منفی داشته است.
بررسی سبک زبانی شعر «مست و هوشیار» از پروین اعتصامی و «خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان» از مولوی با رویکرد تطبیقی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
25 - 50
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد بلخی شاعر و عارف سده هفتم از پیشروان شعر عرفانی و پروین اعتصامی از پیشکسوتان شعر عصر تجدد، یکی در سده هفتم و دیگری در دوران معاصر برای اصلاح جامعه با رویکرد های متفاوت شعر سروده اند. دراین پژوهش شعری از پروین اعتصامی «مست و هوشیار» و «خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان» از مولوی، بررسی سبک زبانی در سه محورِ آوایی، لغوی و نحوی با رویکرد تطبیقی انجام یافته است. روش تحقیق در این مقاله کیفی و کمی، مبتنی بر تحلیلی-توصیفی است. در این دو عنوان شعر که تمثیل گونه است، هر دو شاعر نقش راوی دارند که در یک گفت وگوی داستانی بیان شده است. هدف از نوشتن این مقاله چگونگی تأثیرپذیری پروین اعتصامی از مولوی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که پروین اعتصامی افزون بر اینکه از محتوای داستان متأثر بوده است از زبان داستان به ویژه در گزینش واج ها نیز از مولوی پیروی کرده است. آنچه در شعر پروین متمایز می نماید، چگونگی تصرف در مضامین و کیفیت ارائه داستان است. تفاوتی که در شعر مولوی به نظر می رسد عناصر عرفانی به کاررفته نسبت به شعر پروین اعتصامی غالب تراست؛ اما هر دو شعر از نظر موضوعی انتقادی، سیاسی و اجتماعی است. چنین نتیجه می توان گرفت که هر دو شعر از نگاه موضوع جنبه انتقادی سیاسی دارند؛ اما از نظر لحن کلام عناصر عرفانی در مثنوی نسبت به قطعه پروین اعتصامی غالب تر است.
تحلیل انتقادی گفتمان انوری در قطعه والی گدا براساس رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
119 - 142
حوزههای تخصصی:
قطعه بستر مناسبی برای طرح انتقادهای اجتماعی است. انوری ابیوردی از شاعران معروف قرن ششم نیز در قطعه ی والی گدا، نسبت به جهالت مردم و درک نادرست آنان از شرایط سیاسی و اجتماعی و نحوه ی حکومت داری سلجوقیان واکنش نشان داده است؛ بنابراین پژوهش حاضر برمبنای تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف (1989)، در سه سطحِ توصیف، تفسیر و تبیین، چگونگی تعامل انوری با اوضاع خفقان آمیز مسلّط بر زمان خود را بررسی می کند. در این قطعه در سطح توصیف، چگونگی تبیین ایدئولوژی و فکر شاعر با ایجاد روابط همنشینی و گاهی تضاد و متناقض و برقراری ارتباط بین واژگان، تحلیل شده است. در سطح تفسیر، چگونگی استفاده از نقش اعتراضی بینامتنیت تلمیح برای بیان مقصود خود شاعر و در سطح تبیین، تقابل ایدئولوژی انوری زیرک با ایدئولوژی حاکمان در قطعه ی والی گدا و استیلای سیاسی روش پارادوکس و روش مناظره ی انوری برای اعمال قدرت غیرمستقیم تحلیل شده است.
تأملی در مفهوم فنا در اندیشه بیدل و مولانا و تفاوت آن با فنا در عرفان هندی (بودایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
93 - 110
حوزههای تخصصی:
مولانا نماینده تصوف خراسان و بیدل نماینده سبک هندی و پرورش یافته هند و آگاه به عرفان بودایی و اسلامی، هر دو است و اگرچه در شیوه بیان متفاوت اند، در بسیاری از موضوعات عرفانی تشابه دارند. یکی از این مفاهیم عرفانی فناست که در اشعار مولوی و بیدل کاربرد گسترده ای دارد. مولانا در مثنوی حدود 89 بار و بیدل در اشعار خود حدود 101 بار به این مفهوم عرفانی اشاره کرده است. فنا از مسائل مهم در نظام فکری مولوی است، مولوی به شیوه تمثیلی قرآن، فنا را تفسیر می کند و آن را استحاله نفس دانی به نفس عالی می داند و بیدل گاه با قراردادن واژه «فنا» در جایگاه قافیه و گاه با تشبیهاتی مانند «خواب فنا»، «گرداب فنا»، «محراب فنا»، «مضراب فنا» و «رسن تاب فنا» به توصیف و تصویر مقوله فنا می پردازد. در این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که دیدگاه بیدل و مولانا درمورد مقام عرفانی فنا چیست و وجوه اشتراک و افتراق فنای اسلامی با فنا در عرفان هندی کدام اند؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که بیدل دهلوی با آنکه در بستر عرفان بودایی بالیده، عرفان او رنگ و بوی اسلامی خود را حفظ کرده است.
Lecture Interartiale des Romans de Malraux. Pour une Poétique de la Peinture et de l’Écriture dans La Condition humaine, L’Espoir(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۷, No ۳۱, Printemps & été ۲۰۲۳
129 - 142
حوزههای تخصصی:
Depuis la doctrine de l’Ut pictura poesis, l’on découvre une piste d’analyse assez intéressante sur les rapports de la littérature et de la peinture. L’analyse de l’œuvre malrucienne, à la lumière des interactions suscitées par Mikhaïl Bakhtine, montre qu’elle est constamment en dialogue et continûment régenté par les arts du musée, au nombre desquels la peinture tient une place singulière. Cet article montre que La Condition humaine, L’Espoir et Les Conquérants sont une sorte de récit hybride ayant intégré des techniques et procédés picturaux, des personnages artistes peintres et des descriptions chromatiques, phagocytant la narration et reléguant parfois le récit au second plan. Cela dit, cette propension à l’hyper-référentialisation ou à la modélisation de la pratique picturale crée une synesthésie visuelle, transformant le texte en un catalogue, en un tableau, en un musée. Ainsi le mélange littérature/peinture, le mixage de leur structure et le dialogue entre ces genres sont-ils l’expression d’une esthétique polyphonique ou interartiale dans le roman de l’auteur français.
پژوهشی در نگارگری بودایی رایج در سرزمین های هند و چین، با مطالعه موردی نگاره های موجود در غارهای آجانتا و دون هوانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
111 - 126
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی سرزمین های کهن هند و چین، بخش مهمی از فرهنگ بودایی را تشکیل می دهد. آیین بودا یکی از مهم ترین جریان های اعتقادی رایج در این سرزمین هاست که تأثیر عمیقی بر هنر سرزمین های هند و چین برجای نهاده است. درهم آمیختن مبانی هنری رایج در این دو تمدن با عقاید بودایی که در غار-معابد آجانتا و دون هوانگ تجلی یافته است، این پرسش را مطرح می کند که مبانی هنری رایج در سرزمین های هند و چین چه تأثیری بر ساختار و مضامین رایج در نقاشی این غارها بر جای نهاده است؛ بنابراین در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده، این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه این پژوهش حکایت از آن دارد که هرچند بین مضامین رایج در نگاره های بودایی موجود در این مکان ها، شباهت بسیار زیادی وجود دارد، هنرمندان چینی با تکیه بر فرهنگ و مبانی فکری کهن سرزمین خود، ضمن ایجاد تحول در شیوه های هنری، بر غنای هرچه بیشتر فرهنگ و آیین بودایی نیز افزوده اند.
بررسی روان شناختی زنانگی در اشعار فروغ فرخزاد
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
42 - 21
حوزههای تخصصی:
یونگ معتقد است که فرد برای رسیدن به رشد روانی و فردیت شخصیت خود از سه مرحله ی کهن الگویی کلان (سایه، آنیما/ آنیموس و خویشتن) عبور می کند و در هر مرحله با گذر از سطوح کهن الگوی به امکانات بیشتری از یکپارچگی روانی دست می یابد. در این پژوهش، نمادهای رشد مرحله دوم فردیت با تأکید بر کهن الگوی آنیما، در اشعار فروغ فرخزاد، بررسی و تحلیل شده است. نمادهای چهار مرحله ی رشد آنیما که با چهار شخصیت اسطوره ای حوا، هلن، مریم و سوفیا نمادین شده اند، در تمام دفتر های شعری فروغ فرخزاد حضور دارند، اما بسامد آن ها همزمان با رشد روانی شاعر تغییر می کند. در سه دفتر اول، بسامد ظرفیت های روانی حوا و هلن و در دو دفتر پایانی بسامد ظرفیت های مریم و سوفیا بیشتر است. فروغ در شعر خود توانست رشد آنیما را تا متعالی ترین سطح آن نشان دهد و در عین حال هرگز سطوح پست تر آن را سرکوب نکرد. به همین دلیل در دو دفتر پایانی نه تنها شاهد حضور مریم و سوفیا هستیم، بلکه ردّپایی از حوا و هلن نیز در پس زمینه ی شعر او دیده می شود. اشعار فروغ فرخزاد بازتاب دهنده ی رشد و یکپارچگی روانی شاعر در حوزه ی آنیماست. وی توانست پرده از چهره های مختلف و متناقض کهن الگوی آنیما برگیرد و زنانگی را لااقل در شعرش از غریزی ترین تا متعالی ترین خصیصه هایش بیان کند و به عنوان یکی از هنرمندان اصیل امروز، تمامیت آنیما را به نمایش گذارد.
بررسی مفهوم اضطراب معرفتی به عنوان اصل بنیادین زندگی اجتماعی در جهان مدرن با تمرکز بر رمان نوجوان یک جعبه پیتزا برای ذوزنقه کباب شده اثر جمشید خانیان
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
57 - 70
حوزههای تخصصی:
یک اثر ادبی موفق در رده سنی کودک و نوجوان در کنار سرگرم کنندگی و ایجاد التذاذ ادبی، به جنبه های آموزشی نیز توجه دارد. ویژگی ای که باعث پدیدآمدن زمینه های رشد و تعالی و درنهایت آمادگی آنان برای ورود به زندگی اجتماعی می شود. ازجمله موضوعات آموزشی مهم برای آمادگی کودکان و نوجوانان در مسیر ورود به زندگی اجتماعی، موضوع ممکن الخطا بودن انسان و به تبع آن رواداری در برابر سایر اندیشه ها و دیدگاه ها است. رمان یک جعبه پیتزا برای ذوزنقه کباب شده اثر جمشید خانیان یکی از آثار قابل توجهی است که طی آن مسئله معرفت و موضوع تفاوت های فردی در فرایند آگاهی مورد توجه بوده است. این رمان سرگذشت اقامت کوتاه مدت خانواده ای کوچک در آپارتمانی مملو از اتفاقات عجیب را روایت می کند. اتفاقاتی که طرح فرضیه های مختلف درباب چرایی آن ها و البته بطلان مکرر این فرضیه ها، در پایان خواننده را به این حقیقت می رساند که اتکای صرف به ابزارهایی همچون عقل و تجربه نمی تواند ما را در تشریح چرایی مسائل یاری کند. در این پژوهش تلاش شده است تا با روش توصیفی - تحلیلی فرایند طرح مفهوم ممکن الخطا بودن انسان به عنوان یکی از اصول بنیادین زندگی اجتماعی در دوران مدرن، در رمان یادشده بررسی شود. برای نیل به مقصود، مفهوم «اضطراب معرفتی» به عنوان یکی از بنیان های فکری اندیشه مدرن، مبنای نظری پژوهش واقع شده است. نتایج نشان می دهد خانیان ازطریق طرح موضوعاتی همچون خطاپذیر بودن انسان در ادراکات فردی و پیامد ناگزیر آن یعنی آمادگی برای بازبینی و بازسازی مکرر اعتقادات و باورها، موضوع اضطراب معرفتی را در رمان خود مورد توجه قرار داده است.
زندگی اجتماعی مردم در مقدمه نیما بر کتاب آخرین نبرد
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
87 - 97
حوزههای تخصصی:
اسماعیل شاهرودی (آینده) و نصرت رحمانی دو شاعر نیمایی سرای دهه های سی تا پنجاه شمسی، به یک دلیل در تاریخ شعر معاصر فارسی یگانه هستند. این دو تنها شاعرانی اند که نیمایوشیج بر یکی از مجموعه های شعری شان مقدمه نوشته است. مقدمه نیما بر کتاب آخرین نبرد اثر اسماعیل شاهرودی و کوچ اثر نصرت رحمانی از این نظر بسیار حائز اهمیت است. مقدمه نیما بر آخرین نبرد بسیار مفصل تر از مقدمه او بر کوچ است و ازاین رو شایسته تحلیل و بررسی است. این پژوهش به تحلیل مقدمه نیما بر کتاب آخرین نبرد پرداخته است و به این سؤال پاسخ داده است که کدام ویژگی در اشعار شاهرودی در این مقدمه نویسی نیما تأثیر داشته است و وی را به این مقدمه نویسی ترغیب کرده است؟ تحلیل این مقدمه و مقایسه آن با مقدمه کتاب کوچ نشان می دهد که توجه به زندگی اجتماعی مردم و آرگو (به معنای زبان مخفی و زبان عامیانه) در اشعار شاهرودی، مورد توجه نیما در این مقدمه بوده است. از زاویه تحلیل گفتمان هم مقدمه نیما، به مثابه عملی گفتمانی در تثبیت اصطلاح آرگو در شعر معاصر است
سعدی واقعی و سعدی مستتر در دیباچه گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۸
103 - 113
حوزههای تخصصی:
در روایتپژوهی، بحث مؤلفههای ششگانه الگوی ارتباط روایی همیشه مسأله برانگیز بوده است. این مؤلفهها به صدای روایت مربوط میشوند که یا بیرونی است یا درونی. سعدی در بیرونیترین جایگاه است که بوستان و گلستان را نگاشته است. اما شیخ شیراز مؤلف مستتر هم هست که واسطِ سعدی واقعی و سعدی روایت گر است و تصویر برساخته در ذهنیت خواننده از شیخ شیرازی واقعی است. حال، صدای سعدی روایت گر، گلستان و به طریق اولی، دیباچه را به خواننده/روایتگیر انتقال میدهد. وانگهی، صدای سعدی شیرازی میتواند حاکی از ایدئولوژی وی در مقام مؤلف واقعی هم باشد. اما، بوستان و گلستان بلندگوی اعلان مواضع سعدی واقعی نیست، بلکه سعدی واقعی این نظرگاه را از رهگذر ابزارهای متنی تبیین میکند. دقیقتر، از طریق سعدی نویسنده یا مستتر بهتر میتوان درباره ایدئولوژی سعدی شیرازی واقعی سخن گفت. این مقاله، جایگاه سعدی واقعی و مستتر/نویسنده را در دیباچه گلستان بررسی میکند. توسل به سعدی نویسنده ممکن است راه حلی برای بحث درباره تضادها و تناقض ها و گفته های منسوب به سعدی واقعی محسوب شود، چه از این نظر، گلستان و بوستان دیگر آثار از آن سعدی نویسنده محور است تا سعدی واقعی که در تذکره ها ذکر شده است.
ساخت مبتدایی در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۳
183 - 203
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلفه های مهم در زبان شناسیِ نقش گرای نظام مند هلیدی، مقوله ساخت مبتدا – خبر است که به وسیله آن می توان فرایند مبتداسازی و ساخت اطلاع کهنه و نو را در هر متنی از جمله منطق الطیر مورد بررسی قرار داد. از این رو، با روش توصیفی – تحلیلی درصدد هستیم تا مسأله انواع آغازگرهای ساده و مرکب را بر طبق رویکرد مایکل هلیدی در منطق الطیر مورد بررسی قرار دهیم. هدف از تحقیق، بررسی بسامد بیشترین نوع آغازگر، قلب نحوی و تبیین اغراض کلامی پنهان در ژرف ساخت متنی منطق الطیر است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که درصد وقوع آغازگرهای مرکب، بیش از آغازگرهای ساده بوده است که این عامل، بیانگر قرابت متن با گفتار بوده و نمایان می سازد که عطار از تمامی ظرفیّت ها در جهت درک و فهم بهتر مخاطب استفاده کرده است. در آغازگرهای ساده، شاعر با استفاده از جابه جایی ارکان جمله، از ساخت مبتدایی فعل، بیش از دیگر ساخت های آغازین مفعولی، متممی، صفتی، پرسشی و قیدی استفاده کرده که سبب برجسته سازی و نشان دار شدن ساخت اطلاع بندها شده است. از میان آغازگرهای مرکب، آغازگرهای متنی، بسامد فراوانی نسبت به آغازگرهای بینافردی دارند. آغازگرهای متنی، در انسجام و پیوستگی این منظومه تأثیرگذار هستند.
ساختار آوایی و موسیقایی بهمن نامه و فرامرزنامه
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
61 - 94
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های علمی و زیباشناختی، از نتایج مهم سبک شناسی تعیین ارزش واقعی یک اثر است. براین اساس سبک منظومه های حماسی در ادبیات فارسی همواره از سوی پژوهشگران مورد توجه قرارگرفته است و در پژوهش های بسیاری به منظومه های حماسی بعد از شاهنامه پرداخته اند. به طوری که مطالعه و تحقیق در ساختار زبانی گویندگان که یکی از عوامل شناخت و بررسی سبک خاص یک دوره است به ما کمک می کند تا با ویژگی های خاص زبانی موجود در هر دوره آشنا شویم و به درک صحیح و جامعی از معانی نهفته در کلام شعرا برسیم. موسیقی شعر که یکی از جنبه های ساختار زبانی است در شعر اهمیت زیادی دارد. مجموعه عواملی که سبب ایجاد موسیقی در شعر می شوند، تعداد زیادی از شاخص های زبانی و معنایی است که در سراسر شعر سایه افکنده و تحول زیادی در شعر ایجاد می کنند، از قبیل موسیقی حروف و کلمات، انواع جملات و معانی نهفته در آن ها هستند و همچنین هر یک از اوزان شعری دارای موسیقی خاصی است و بسته به محتوا و حالت عاطفی خاص آن شعر متفاوت است. این مقاله به شیوه مطالعات کتابخانه ای و تحلیلی به بررسی عوامل ایجاد موسیقی و آهنگ خاص شعر حماسی در بهمن نامه و مقایسه آن با فرامرزنامه پرداخته است. مشخص شد که سرایندگان هر دو منظومه، در به کارگیری فرایندهای آوایی و موسیقایی موفق عمل کرده اند و توانسته اند آثار خود را در این زمینه به زبان حماسی معیار نزدیک کنند.
تحلیل تطبیقی کنش های سه گانه شخصیت های اساطیری در ساختار روایی «اودیسه هومر» و «داراب نامه طرسوسی» بر مبنای نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
167 - 197
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی تلاش می کند با تکیه بر نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنش های شخصیت های اساطیری اودیسه هومر و داراب نامه طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنش های شخصیت های اساطیری در « داراب نامه » و « اودیسه » تا چه میزان با نظریه کنش های سه گانه دومزیل انطباق دارند و موارد تشابه و تفاوت آن ها کدام است؟ یافته ها حاکی از آن است که شخصیت های اصلی این دو اثر؛ یعنی «داراب» و «اسکندر» را می توان با «اولیس» در یک طبقه بندی قرار داد. بررسی کنش های «داراب» و «اولیس» نشان می دهد که هر دو در جایگاه پادشاهی، مؤید ویژگی های هر سه کنش هستند؛ با این تفاوت که اولیس زاده خدایان (زئوس) است و داراب در مقام پادشاهی دارای فّره ایزدی است. هوشمندی و حیله گری از بارزترین صفات اولیس است درحالیکه داراب با صفت قدرتمندی شناخته می شود. اسکندر مقام پادشاهی را برای فتوحات دینی رها کرد، اما اولیس به سبب عدم قربانی برای خدایان مجازات شد. سایر شخصیت ها از جمله «طمروسیه» و «بوران دخت» با «پنلوپ» نیز با تفاوت های جزیی مظهر «پاکدامنی» هستند. تأکید بر وفاداری به پیمان ازدواج در اودیسه گفتمان غالب است، اما در داراب نامه فتوحات دینی برای اسکندر بر سایر وجوه گفتمانی غلبه دارد.
جنبش جنگل و تأثیر آن بر ادبیات معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش جنگل، در پی ناکامی انقلاب مشروطه، در آخرین سال های قرن سیزدهم هجری شمسی، به رهبری میرزا کوچک خان و با اهداف مبارزه با خودکامگی شاه و عمال حکومت، بیرون راندن اشغالگران روس و انگلیس از صفحات شمالی کشور و حمایت از مردم ستم دیده در برابر درباریان فاسد، مالکان ستم پیشه و تاجران مال اندوز، تشکیل گردید. عمر این نهضت، به دلیل هجوم های خودی و بیگانه به آن بسیار کوتاه بود. اما مردمی بودن نیروها و اهداف انسانی نهضت، سبب نفوذ باورنکردنی آن در میان کشاورزان و صنعتگران شد و در همان حال بر نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اثر عمیقی به جای گذاشت و زمینه ساز نوعی از ادب مقاومت در ایران گردید که در قالب شعر و ادبیات داستانی عرضه شد. داده های این پژوهش با روش کتابخانه ای فراهم آمده و با استفاده از ابزار تحلیل محتوا و روش کیفی، تحلیل و توصیف شده است. انجام این پژوهش از آن جهت ضرورت دارد که یکی از گره گاه های مبارزات مردم ایران نوای آزادی می پردازد. هدف نویسندگان نشان دادن نحوه و میزان بازتاب رویدادهای قیام جنگل در ادبیات معاصر بوده است. می بینیم تلاش حکومت پهلوی برای مخدوش کردن چهره میرزا نهضت او، بی ثمر ماند و بسیاری از شاعران و نویسندگان، در تمام لحظه های تاریخ ساز، از قیام جنگل و رهبر آن سخن گفته و آن به مثابه وسیله ای برای تداوم مبارزات مردم، بهره برده اند.
بررسی تطبیقی تئوری «امر آلوده» ژولیا کریستوا در ملکه زیبایی لی نین اثر مارتین مک دونا و شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس فرآیند آلوده انگاری، سوژه با ورود به حوزه امر نمادین، آنچه را که برای مرزهای سوبژکتیویته اش ابژه ای بیگانه و خطرناک تشخیص دهد «امر آلوده» می پندارد و در صدد طرد آن بر می آید. ژولیا کریستوا متن ادبی را همچون یک دال برتر آلوده انگاری، جایگاهی در نظر می گیرد که نویسنده آلودگی های روح افراد و هر آنچه سبب این آلودگی ها می شود را با بکار گیری کلمات و عبارات و فضاسازی متناسب به نمایش می گذارد تا افراد بتوانند به طهارت برسند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تطابق آلوده انگاری در دو اثر ملکه زیبایی لی نین و شازده احتجاب از دو کشور متفاوت می پردازد تا ریشه آسیب ها و پلیدی های روح «شازده» و «مورین» را از خلال امر نشانه ای بررسی نماید. این دو شخصیت در پی برائت خویش و حذف امر آلوده از زندگیشان بر می آیند و به گمان خویش در صدد پیوستن با امر پاک هستند. آنان در این راستا از شیوه های گوناگونی همچون نفی رابطه مادر فرزندی، انکار مادر به عنوان امر آلوده، تلاش برای دفاع از حریم سوبژکتیویته، جدال برای حذف امر آلوده و به کارگیری واژگان ناخوشایند استفاده می کنند. اما درنهایت تلاشهایشان بی فایده است و خود به نوعی تبدیل به امر آلوده گشته، دستشان به خون آلوده می شود و در کام نیستی فرو می روند.
مقایسه انتقادی روایت دوگانه ترانه رعنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترانه «رعنا» یکی از ساده ترین و در عین حال سیاسی ترین ترانه های عامه سرزمین گیلان به شمار می رود. سراینده ناشناس ترانه در نظر داشت ضمن روایتی عاشقانه، در بندهایی از آن به حوادث تاریخی و اجتماعی منطقه اشاره کند. در این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی با بهره گیری از رویکرد تاریخی ادبی به اسناد مکتوب و یافته های میدانی، کیفیت و چیستی رویداد مندرج در ترانه رعنا واکاوی شده است. یکی از ضرورت های اصلی پژوهش نیل به روایتی اصیل مبتنی بر داده های تاریخی و زبانی گویشوران منطقه است. نتایج نشان می دهد ترانه دربردارنده دو روایتِ نزدیک به زمان وقوع و روایت متأخر است. در روایت نخست، ستیز فئودال ها و نبرد بازماندگان نهضت جنگل، نظیر کردآقجان و حیدر عمواوغلی و در روایت متأخر، جنبه های عاشقانه، رمانتیک و سرکشی های رعنا برجسته شده است. در روایت های متأخر، داستان رعنا با ترانه های پیش از خود، مانند زرانگیز، سیما و طوبی درآمیخته است و ضرب آهنگی مطنطن دارد، اما در روایت نخست طنطنه کلام کم تر است و بیشتر توجه به رویداد و کنش شخصیت های اصلی روایت، یعنی نوروز، هادی، کردآقاجان و حیدر است.
ظرافت های تقدیم و تأخیر در سوره روم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وجوه اعجاز قرآن، جنبه بلاغی است که از نظر ظاهری و ساختاری با واژگان ارتباط تنگاتنگی دارد و از جمله تکنیک های آن بحث تقدیم و تأخیر است که بهر ه گیری از آن به گویاتر شدن کلام و فهم بهترمخاطب کمک می کند ،چنین تکنیکی علاوه برنظام مند و اصولی بودن، موجب زیباییِ اسلوب، شیوایی تعبیر و حسن سبک نیز می شود.این پژوهش درپی آن است که با توجه به اهمیت این اسلوب، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی دلایل بلاغی تقدیم و تأخیر از دو جهت نحوی و رتبی در سوره روم بپردازد تا علاوه بر یافتن دلایل بلاغی آن، به میزان تأثیرگذاری این اسلوب دردلالت واژگان نیز دست یابد. نتیجه این پژوهش بیانگر آن است که مهمترین اسباب بلاغی تقدیم و تأخیر از دو جهت نحوی و رتبی به معنا برمی گردد؛ بدین گونه که در پس جابه جایی واژگان چه از نظر نحوی و چه رتبی، معنایی نهفته است که گوینده به جهت برجسته کردن و مهم جلوه دادن آن به این شیوه پرداخته است؛بنابراین تقدیم و تأخیر نه تنها تأثیر مهمی در افزایش دلالت واژگان و زیبایی آن دارد، بلکه به منظور انتقال قصد و هدف مشخصی به کار می رود.