شعرپژوهی (بوستان ادب)

شعرپژوهی (بوستان ادب)

شعرپژوهی سال 15 بهار 1402 شماره 1 (پیاپی 55) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تصحیح و شرح بیتی از دیوان حافظ بر اساس مستندات متنی و شگردهای بلاغی؛ حیلت، حالت یا طاقت؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصحیح انتقادی دیوان حافظ طاقت حالت حیلت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۵۲
در این بیت از حافظ: کوه  اندوه  فراقت  به  چه  حالت  بکشد    حافظ خسته که از ناله تنش چون نالی ست ضبط های «حالت/ حیلت/ طاقت»، محل بحث میان مصححان دیوان اوست. انتخاب هریک از این سه وجه، ازنظر قاموسی بی اشکال است؛ اما بی تردید از این میان، تنها یکی حافظانه تر است. «حیلت» افزون بر معنای شناخته اش که مرادف با «چاره و تدبیر» است، در جنب کلمه ی «خسته» (= بیمار) ایهامی به معنای متداول آن در گذشته، یعنی طب نیز دارد. همچنین مجاورت کلمات «کوه» و «کشیدن» (= جرّ) و ایهام آن به «علم الحیل و علم جرّ أثقال» ترجیح این ضبط را بر دو ضبط دیگر تقویت می کند. بااین همه دو ضبط دیگر، یعنی «به چه طاقت» و «به چه حالت» نیز به کلی بی وجه نیستند و مستندات متنی که حافظ از آن ها متأثر بوده، می تواند دلیلی برای مقبولیت نسبی ضبط «طاقت» باشد. ضبط «به چه حالت» نیز ازمنظر جناس و ایهام کتابتی نکته ای دارد که کمتر موردتوجه شارحان حافظ و بلاغیون بوده است. این نوع از ایهام و جناس مبتنی بر آیین کتابت نسخ و ایهامات حاصل از شیوه ی کتابت بوده است که نویسندگان و گویندگان گذشته، دست کم در دوره ای خاص، بدان توجه کامل داشته اند. این مقاله در پی آن است که ضمن بررسی دلایل مقبولیت نسبی دو ضبط اخیر، رجحان ضبط «حیلت» را با دلایل متنی و بلاغی به عنوان ضبط مختار حافظ بررسی کند.  
۲.

تصحیح و گزارش ابیاتی از دیوان کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترجمه های دیوان کبیر تصحیح دیوان کبیر تصحیح فروزانفر نسخ خطی معتبر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۳۴
دیوان کبیر یا کلیّات شمس تبریزی یکی از آثار برجسته ی مولاناست که متأسّفانه کمتر از مثنوی بدان توجّه شده است. حجمِ بسیارِ ابیات، یک دست نبودن نُسَخِ خطی و شیوه ی سرایش این اثر، تصحیح آن را با دشواری هایی همراه کرده است. در این پژوهش، نویسندگان با اتّکا به نسخ معتبر، به اصلاحِ ایرادهایی پرداخته اند که در دیوان مصحَّح فروزانفر موردغفلت واقع شده است. این ابیات علاوه بر دیوان مصحّح فروزانفر در دیگر تصحیح ها، گزیده ها و حتّی ترجمه های دیوان کبیر نیز بررسی و مشخص شد که این ایرادها در بسیاری موارد در پژوهش های بعد از فروزانفر و به تبعیّت از تصحیح ایشان وارد شده است. نیکلسون پیش از همه به تصحیح و ترجمه ی دیوان شمس پرداخته؛ ولی تعداد محدودی غزل (48 غزل) را در گزیده ی خویش تصحیح و ترجمه کرده است. آربری نیز 400 غزل را براساس نسخه ی پرحجم چستربیتی ترجمه کرده و بنابر قول خودش در مقدّمه، به تصحیح فروزانفر هم دسترسی داشته است. توفیق سبحانی در سال 1386 بر اساس تک نسخه ی قونیه ی 770، کلیّات شمس را تصحیح کرده؛ امّا در پاره ای موارد از نسخه ی اساس خود تبعیّت نکرده و بر شیوه ی تصحیح فروزانفر رفته است. در این مقاله با تکیه بر نسخ معتبر پاره ای از ابیات تصحیح شده با این هدف که ضبط بسامان تری از آن ها ارائه شود. در این راه علاوه بر نسخ خطّی معتبر، بررسی زبان مولوی در دیگر آثارش و شیوه ی کارکرد تعبیرها و ترکیب ها نیز راه گشای نگارندگان بوده است.  
۳.

تحلیل صحّت انتساب دیوان خطایی به شاه اسماعیل اوّل صفوی بر اساس نظریّه ی ژرار ژَنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیوان خطایی ژرار ژنت شاه اسماعیل اول قراین پیرامتنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۳ تعداد دانلود : ۱۳۹
شاه اسماعیل اوّل صفوی، میراث دار سیاست و شجاعتِ شیوخ متأخّر صفوی، شیخ جنید و شیخ حیدر، و جدّ مادری اش، اوزون حسن آق قویونلو، و فضیلت و معنویّت شیوخ متقدّم صفوی، به ویژه شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی بود. به گواهی برخی منابع معتبر تاریخی و ادبی، وی طبع شاعری داشت و دیوان خطایی منسوب به اوست؛ امّا صحّت این انتساب مخالفان و موافقانی دارد. این مقاله به شیوه ی توصیفی-تحلیلی، به بررسی دیوان خطایی و منابع ادبی و تاریخی دوران صفوی بر اساس نظریّه ی ترامتنیت ژرار ژنت پرداخته و به این نتیجه رسیده که با توجّه به قراین پیرامتنی درونی و بیرونی، انتساب دیوان مذکور به شاه اسماعیل اوّل صفوی پشتوانه ی علمی، ادبی و تاریخی محکمی دارد. بیشترین قراین پیرامتنی درونی این انتساب، مربوط به «عنوان دیوان» و «تخلّص شاعر» است که علاوه بر دلالت بر شخصی واحد، در دیوان خطایی بارها در کنار هم آمده اند. همچنین بیشترین قراین پیرامتنی بیرونی، مربوط به گزارش های تذکره نویسان درباره ی شاعری و انتساب دیوان خطایی به وی با نقل نمونه ای از اشعار اوست. دیگر قراین پیرامتنی عبارت اند از: اشارات مورّخان، مؤلّفانِ فرهنگ ها و دایره المعارف ها، سلسه النّسب ها، سفرنامه ها، عاشیق ها و... به شاعری وی که روی هم رفته صحّت انتساب دیوان خطایی را به او تأیید می کنند.  
۴.

تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ با تکیه بر فرانقش متنی زبان در زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل انتقادی گفتمان غزلیات حافظ گفتمان عرفانی فرانقش متنی فرکلاف هلیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۳۵
یکی از روش های کارآمد برای مطالعه ی زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناسی به شمار می رود و به تجزیه وتحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی می پردازد. در پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف، به تحلیل معناشناختی زبان عرفانی حافظ پرداخته می شود. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش متنی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آن ها پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که ویژگی های عرفانی شاخص در زبان عرفانی حافظ، ویژگی هایی است که با دیگر متون عرفانی اشتراکاتی دارد و ضمن ارائه ی مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکس کننده ی دیدگاه های شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی-اجتماعی زمانه ی اوست. دستاورد تحقیق، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن مبرّا می کند.  
۵.

تحلیل انتقادی گفتمان انوری در قطعه والی گدا براساس رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انوری تحلیل گفتمان انتقادی قطعه نورمن فرکلاف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۳۸
قطعه بستر مناسبی برای طرح انتقادهای اجتماعی است. انوری ابیوردی از شاعران معروف قرن ششم نیز در قطعه ی والی گدا، نسبت به جهالت مردم و درک نادرست آنان از شرایط سیاسی و اجتماعی و نحوه ی حکومت داری سلجوقیان واکنش نشان داده است؛ بنابراین پژوهش حاضر برمبنای تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف (1989)، در سه سطحِ توصیف، تفسیر و تبیین، چگونگی تعامل انوری با اوضاع خفقان آمیز مسلّط بر زمان خود را بررسی می کند. در این قطعه در سطح توصیف، چگونگی تبیین ایدئولوژی و فکر شاعر با ایجاد روابط همنشینی و گاهی تضاد و متناقض و برقراری ارتباط بین واژگان، تحلیل شده است. در سطح تفسیر، چگونگی استفاده از نقش اعتراضی بینامتنیت تلمیح برای بیان مقصود خود شاعر و در سطح تبیین، تقابل ایدئولوژی انوری زیرک با ایدئولوژی حاکمان در قطعه ی والی گدا و استیلای سیاسی روش پارادوکس و روش مناظره ی انوری برای اعمال قدرت غیرمستقیم تحلیل شده است.  
۶.

نگاهی به غم عشق و هویت مظلوم در غزل های حیران دُنبُلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حیران دنبلی غزل منِ غنایی مهرطلبی هویت مظلوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۰۵
مهر طلبی، هویت مظلوم، همذات پنداری، و فرافکنی، از نشانه های وابستگی نفسانی است که از عشق سالم فرسنگ ها دور است. رنجش و نالش، گونه ای حسب حال پردازی است که بیشتر ریشه در رویدادهای بزرگ زندگی شاعران دارد. واکنش شاعران به این رخ دادها تند است و همراه با جوش و خروش و در حال و هوایی اندوه ناک، سامان می پذیرد. حیران دُنبُلی، از شاعران روزگار قاجاریه، درحادثه ی جدایی از معشوق دریغ یادهای شاعرانه دارد که در منِ غنایی شاعر، جلوه کرده است. منِ زار، محزون، ستم کش، مبتلا، بی چاره، بدبخت و شکسته، اندکی از بسیار درد واره های شاعری است که «هویت مظلومش» را با آه، ناله، نفرین، شکایت و افسوس، نشان داده است. درواقع، آن چه در دستور زبان عاطفی حیران رنگ عشق به خود گرفته، نیازها و وابستگی های نفسانی بیمارگونه است. گله از جدایی و باور به نقش چرخ، بخت، قسمت، چشم زخم و رقیب، در جدایی معشوق، خود داوری، مهرطلبی و چشمداشتِ ترحم، در شمار دیگر ویژگی های سروده های حیران هستند. حیران، در یک رابطه ی نابرابر، انسانی مهرطلب است که خود کم بینی هایش را با بسامد بالا نشان داده است. شاید بتوان گدازه های آتشین برون ریخته از هستی ناتوان حیران را آینه ای تمام نمایی از ستم جامعه ی مرد سالار و دین مدار در درازای تاریخ شعر فارسی، دانست. می توان رنج مویه های حیران را به جایگاه و نقش و توان زن در روزگار قاجاریه نیز مربوط دانست و بر این باور بود که ادب عشق زنانه در برابر ادب قدرت مردانه، شکست خورده است.  
۷.

روابط بینامتنی داستان گنبد سیاه با قرآن بر پایه ی تحلیل لایه ی واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روابط متنی قرآن لایه ی واژگانی هفت پیکر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۱۵
هفت پیکر از آثار برجسته ی ادبی با بیانی رمزی است که بسیاری از ظرفیت های زبانی آن ناشناخته است. ازآنجاکه محتوای یک اثر ائتلافی از معانی واژه ها است و نمود واژگانی سبک در اثر به مراتب بیشتر از لایه های دیگر است، واکاوی لایه ی واژگانی در کشف ظرفیت های زبانی و پیوند هنری زبان و معنا کارآمدتر است. در این پژوهش با بررسی لایه ی واژگانی به ویژه هنرِ واژه گزینی، نقش این سازه ی زبانی در بازنماییِ روایت ثانوی در داستان «گنبد سیاه» مشخص می شود. سراینده به منظور اثربخشی و درک عمیق ترِ خواننده از پیام متن، داستان آدم (ع) را به موازات داستان گنبد سیاه در سطح زیرین روایت می کند. گزینش واژه ها متناسب با ارزش آن ها در بافت متنی و نقششان در پیوند با فرامتن است؛ ازاین رو واژه هایی که در بازنمایی روایت ژرف ساختی ایفای نقش می کنند، رمزگانی نمادین هستند که ازنظر محتوایی، قابلیت دریافت های چندگانه به متن می بخشند و از دیدگاه ساختاری، عامل انسجام در روایت ژرف ساخت و تداعی رخدادهای آن هستند. بسامد و تکرار واژگان به متن قابلیت ارجاع به روایت ثانوی را می دهد. استفاده از شگردهایی مانند نقش منادایی، صفت جانشین اسم و آوردن ضمیر شخصی قبل از واژه ها، شیوه هایی مناسب برای برجسته سازی رمزگان است.  
۸.

مقاله کوتاه: پندنامه منظوم انوشیروان و انتساب آن به امیر حکیم برهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تعلیمی امیرحکیم برهانی پندنامه ی انوشیروان راحه الانسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۵۴
از میان پادشاهان ساسانی، خسرو انوشیروان عادل بیش از دیگران در ادب فارسی مشهور است که این شهرت بیش از همه از رهگذر ورود جمله های حکیمانه و پندنامه های او در ادب فارسی است. سخنان او علاوه بر اینکه در لابه لای متون مختلف، مندرج است، برخی شاعران نیز به صورت مستقل آن ها را به نظم آورده اند. از مشهورترین آن ها، پندهایی است که بر کنگره ی تاجش مندرج بوده و نخست بار بدایعی بلخی در منظومه ی راحه الانسان آن را به نظم آورده است. شاعر دیگری نیز همین پندنامه را به نظم درآورده که تاکنون نام او مشخص نبوده است. در این مقاله نشان داده می شود منظومه ی مذکور از امیرحکیم برهانی، پدر امیرمعزّی، است. ابیات بسیار اندکی از او باقی مانده که در انتساب برخی از آن ها نیز تردید وجود دارد. از این نظر این منظومه ی 235 بیتی بسیار اهمیت دارد. پایان یکی از نسخ این منظومه که با منتخب جنگ روضه الناظر و نزهه الخاطر و چند منظومه ی دیگر در یک مجلد آمده، به اسم شاعر اشاره شده و علاوه برآن قراین سبک شناسانه نیز در تأیید این انتساب است.  

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰