مطالب مرتبط با کلیدواژه

نصرت رحمانی


۱.

هنجارگریزی نوشتاری در اشعار نصرت رحمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برجسته سازی آشنازدایی هنجارشکنی نوشتاری نصرت رحمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹۷ تعداد دانلود : ۱۳۵۶
برجسته سازی ویژگی و مشخصه زبان ادبی است. اثر ادبی به این وسیله از واقعیت موجود جهان واقع و نیز ساخت آشنای متن آشنایی زدایی می کند. برجسته سازی را می توان با هنجارگریزی زبانی، یعنی انحراف هدف مند، نقش مند و غایت مند از قواعد کلی زبان، یک سان شمرد. هنجارگریزی نوشتاری یکی از انواع هشت گانه هنجارگریزی است که «لیچ» از آن ها نام برده است و بسیاری از شاعران معاصر از این شیوه برای افزودن معنا یا معناهایی ثانوی بر واحد اولیه زبانی سود برده اند. نصرت رحمانی یکی از شاعرانی است که در اشعار خود به شکل مناسب نوشتار و پیوند آن با معنا و عاطفه شعر توجه کرده است. شکستن سطرهای شعر، تکرار واژگان و نوشتن پلکانی سطرهای شعر، استفاده از شکل تصویری اعداد، جدانویسی حروف واژه ها و استفاده از علامت نگارشی مکث (...)، مهم ترین شیوه هایی اند که شاعر از آن ها سود برده است تا تصاویر، صداها، شکل طبیعی گفتار و کنش، وقفه ها و امتداهای زمانی، حالت تأمل و تفکر و کتمان واژه، و سطر یا بندی از شعر را به خواننده نشان دهد. استفاده از این شیوه های نوشتار بر تأثیر عاطفی شعر می افزاید، خواننده را در سطح آگاهی بالاتری نسبت به شنونده قرار می دهد و او را در آفرینش شعر شریک می کند.
۲.

وجوه زیباشناختی تصویر و هماهنگی آن با عاطفه و اندیشه در شعر نصرت رحمانی

کلیدواژه‌ها: نصرت رحمانی رمانتیسم سیاه تصویر زبانی تصویر خیالی عاطفه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۱۲۴۶
تصویر که بازتابی از عواطف و اندیشه های شاعر و راهی برای محسوس ساختن درونیات وی است، هنگامی ارزش بلاغی خواهد یافت که در راستای پروراندن اندیشه ها و عواطف سراینده قرار گیرد. هدف این مقاله نشان دادن کارکرد های هنری تصویر در شعر نصرت رحمانی و هماهنگی آن با  عواطف و اندیشه های اوست که با روش توصیفی تحلیلی در دو محور تصاویر زبانی (Verbal Images) و تصاویر خیالی (Images Figurative)  به تناسب ذهنیت و عاطفه رحمانی با تصاویر شعری پرداخته است. رحمانی  با فرا خوانی واژگانی خاص و ساخت توصیفات اصلی و حقیقی به خلق تصاویر زبانی ملهم از  فضای تیره و سیاه جامعه پرداخت؛ این نگرش فضای مزبور را که متناسب با اندیشه خود او بود، تحت گونه ای از ادبیات که به رمانتیسم سیاه مشهور است، به تصویر کشی.. تصاویر خیالی او نیز که بازتاب عواطف اوست در وجوهی مانند تشبیه، استعاره، اسنادهای مجازی و دیگر صورخیال ارائه شده که تجسم بخش روحیه شکست و ناامیدی شاعر است.
۳.

باستان گرایی (آرکائیسم) در اشعار نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آشنایی زدایی باستان گرایی نصرت رحمانی موسوی گرمارودی شعر معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۱ تعداد دانلود : ۷۰۲
یکی از شیوه های آشنایی زدایی و برجسته سازی کلام در نظر منتقدان فرمالیسم، استفاده از واژه ها و عبارات کهن است که در نقد ادبی به باستان گرایی (آرکائیسم) معروف است. کاربرد بجا و مناسب باستان گرایی، علاوه بر تعالی شعر، باعث اعجاب و التذاذ مخاطب نیز می شود. نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی از این شگرد زبانی به نحو چشمگیری استفاده نموده و علاوه بر زیبایی، زبان شعر خود را نیز تشخص بخشیده اند. گفتنی است بسامد این نوع آشنایی زدایی در شعر گرمارودی- به دلیل آشنایی و مطالعه عمیق در اشعار کلاسیک فارسی- بسیار بالاتر از رحمانی است و می توان آن را یکی از ویژگی های سبکی وی به شمار آورد. هدف این پژوهش بررسی و کاربرد باستان گرایی در اشعار این دو شاعر است که به تشخص زبان و بیان شاعرانه آنها منجر شده است.
۴.

آشنایی زدایی و کارکرد آن در اشعار نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: آشنایی زدایی هنجار گریزی فرمالیسم موسوی گرمارودی نصرت رحمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۳۲۶
آشنایی زدایی (غریب سازی) یکی از شگردهای آفرینش شعر و از مباحث مهم نقد ادبی معاصر است که نخستین بار توسط فرمالیست ها (صورتگرایان) روس مطرح شد. آنها اعتقاد داشتند استفاده مکرر از واژگان و ترکیبات کهن در شعر، از ارزش و زیبایی متن کاسته و انگیزه مخاطبِ شعر نیز از آن سلب خواهد شد. به همین دلیل آنها بحث آشنایی زدایی را مطرح کردند و هدف اصلی آن را جلوگیری از تکرار و ابتذالِ واژگان، ترکیبات و تصاویر کلیشه ای در متون ادبی دانستند. آشنایی زدایی یکی از عوامل تعیین سبک شاعران نیز به شمار می رود. نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی در آثار خود به شیوه های گوناگون آشنایی زدایی توجه داشته و از همین رهگذر، واژگان، ترکیبات و تصاویر تازه ای خلق کرده اند که در این مقاله به بخش هایی از آنها خواهیم پرداخت.
۵.

خوانشی لکانی بر عصیان و مرگ اندیشی در اشعار نصرت رحمانی و هنری چارلز بوکوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۱۶
مقاله حاضر، پژوهشی تطبیقی در باب تبیین علل عصیان و مرگ اندیشی در آثار دو شاعر معاصر، نصرت رحمانی و هنری چارلز بوکوفسکی، به کمک نظریات ژاک لکان در سه ساحت خیالی، نمادین و امر واقع است. هدف تحقیق، ابتدا آشکارسازی این موارد در اشعارآن دو و سپس یافتن دلایل روانی، اجتماعی آن است. یکی از اشکال عصیان گری در آثار این دو شاعر، بیان صریح اعتیاد راویان آن ها به مواد مخدر و الکل است. این عصیان و اعتیاد، راویان را به مرز مرگ، یأس و بدنامی کشانده است و در عین حال هیچ یک از این پیامدها سبب ترک این فانتزی از طرف آن ها نمی شود. درواقع ژوئَسانس یا لذتی که با درد و گناه همراه است، آن ها را به سمت مرگ سوق می دهد. با بررسی عصیان گری و مرگ اندیشی در شخصیت های این دو شاعر، درخواهیم یافت که ریشه این معضلات، عواطف سرکوب شده ای است که در نتیجه تقابل سوژه ها با دیگری بزرگ به وجود می آیند. درواقع آن ها اسیر چرخه ای در ساحت نمادین هستند که برای خاتمه دادن به آن چاره ای جز عصیان گری و مرگ اندیشی ندارند. با ورود به امر واقع و درک این فقدان، راویان دچار روان ضربه شده اند و با آرزوی بازگشت به ساحت خیالی مادر، سعی در تسکین آلام خود دارند.
۶.

تضّاداندیشی در مضمون مرگ در شعر رمانتیک فارسی (با تأکید بر اشعار نصرت رحمانی و سهراب سپهری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تضادگرایی مرگ اندیشی رمانتیسیسم نصرت رحمانی سهراب سپهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۱۵
رمانتیسیسم، در تعریف، اصول، گرایش، دسته بندی و مضمون، تقابل پذیر و تضّادگراست. از مضامینی که در مواجهه با تضّادگرایی رمانتیسیسم دچار تقابل و دوگانگی می شود، مرگ و مرگ اندیشی است. این مضمون در شعر رمانتیک فارسی در دو شکل سیاه و سپید ظاهر شده است. نمونه اعلای مرگ اندیشی سیاه را در شعر نصرت رحمانی می توان دید و در مقابل او، سهراب سپهری، سپیداندیش ترین شاعر رمانتیک در این حوزه است. بر این اساس اشعار آنها به شیوه تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت و آشکار گردید که دو شاعر علاوه بر آن که در مضمون مرگ دو خطّ فکری متضّاد با یکدیگر دارند، این تضّاد در درون شعرشان نیز بروز و ظهور دارد بدین معنی که رحمانی در عین سیاه اندیشی گاه سپیداندیش و سپهری در عین سپید اندیشی، گاه سیاه اندیش است. تضّاد فکری، عامل نزدیکی دو شاعر به یکدیگر نیز بود. رحمانی در مواجهه با شکست آرمان های اجتماعی ناشی از کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲، متأثّر شدن از شعر اروپا، توجّه به آثار صادق هدایت، پذیرش سیاه اندیشی به عنوان یک هنر و بهره گیری از رئالیست در بطن رمانتیسم را برگزیده است. امّا سهراب سپهری به سبب گرایش به عرفان ذن و خراسان، با نگاهی مثبت و سفید به مقوله مرگ می پردازد. رحمانی در چهار دفتر آخر(میعاد در لجن، حریق باد، پیاله دور دگر زد، بیوه سیاه) گاه تصاویری مثبت از مرگ اندیشی ارائه می کند. تصاویر منفی و خاکستری مرگ اندیشی سپهری، مربوط به آغاز شاعری و سروده های دو دفتر اوّل او با نام های "مرگ رنگ" و "زندگی خواب ها"ست. سپهری در این اشعار تحت تأثیر سبک  غالب رایج در دوره خویش بوده است.
۷.

بوطیقای شهر در شعر فارسی: بازنمایی فضاهای شهر در اشعار نصرت رحمانی

کلیدواژه‌ها: شهر فضاهای عمومی رمانتیسم نصرت رحمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۲۳۸
شهرها از نخستین اشکال آن ها تا امروزی ترین و مدرن ترین شان، همواره به عنوان پدیده هایی جغرافیایی، اجتماعی و سیاسی مطرح بوده اند؛ اتخاذ چنین نقش هایی در عرصه غیرادبی و همچنین قوت یافتن عنصر مکان در عرصه ادبیات مدرن، سبب گردیده است که شهر، هم به عنوان عاملی خوداتکا و هم به عنوان عنصری تأثیرگذار بر دیگر بخش های زندگی انسان مطرح گردد. بر همین اساس، شهر در شعر و داستان نیز جلوه ها و بازنمایی های خود را داشته است. در میان شاعران دهه سی ادبیات معاصر ایران، نصرت رحمانی از جمله شاعرانی است که نگاه ویژه ای به انسان شهری و شهر دارد. بازنمایی فضاهای عمومی شهری در آن سال ها از جمله فضاهایی هستند که بیشترین فراوانی را در دفاتر شعری او دارند. این مفاهیم در آثار نخستین رحمانی به چنان پیوندی با هم دست یافته اند که حتی در غیاب مفهوم و تصویر کلی «شهر»، فضاهای عمومی آن و به ویژه جغرافیای جنوب شهر را فرا خاطر می آورند. این امر از آن رو اهمیت دارد که دهه ی سی در حوزه جغرافیای شهری، آغاز نگاه مستقل به مفهوم شهر است و در عرصه ی ادبی نیز، با فاصله گرفتن از فضاهای غالباً عام، کلاسیک، روستایی و طبیعت محور شعر نیما یوشیج، نصرت رحمانی، اهمیت بازنمایی شهر را در شعرهای خود خاطر نشان کرده است. بر اساس همین نگاه، در این پژوهش تلاش می شود با توجه به نگاه رئالیستی آمیخته با رمانتیسم موجود در اشعار نصرت رحمانی، به بررسی تصویر شهر و مفصل بندی های اجزای آن در شعر بپردازیم، امری که سبب پدید آمدن تصاویر روشن، عینی، سطحی
۸.

مقایسه تطبیقی لکانی مفاهیم تمنا و مطلوب گمشده در منتخبی از اشعار نصرت رحمانی و هنری چارلز بوکوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمنا مطلوب گمشده ژاک لکان چارلز بوکوفسکی نصرت رحمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۴۶
پژوهش حاضر مطالعه ای تطبیقی در خصوص مفاهیم تمنا، عشق و مطلوب گمشده ژاک لکان در منتخبی از اشعار نصرت رحمانی و هنری چارلز بوکوفسکی، دو شاعر معاصر ایرانی و آلمانی -آمریکایی است. اهداف مقاله، اثبات وجود و بررسی دلایل روانی این تمنا و جستجوی بی پایان برای مطلوب گمشده در راویان اشعار است. عشق در آثار این دو شاعر همواره با فقدان و جدایی عجین بوده است که جستجوی بی پایان راویان را برای رسیدن به مطلوب اصلی میل نشان می دهد. راویان بوکوفسکی و رحمانی درصددند تا بهشت گمشده خویش را در معشوقه های متفاوت بیابند، غافل از اینکه درگیر ژوئَسانسی فالیک شده اند که پیامدی جز وسواسی تکرارگونه ندارد. از دیگر دلایل این جابجایی عشق و تمنا، شورش علیه قانون پدر و نظم مستقر در ساحت نمادین است که راویان اشعار را دچار دوگانگی و فقدان می کند. محققان برآنند تا با مدد نظریه های تمنا، رانه و ژوئسانس لکان، علل این شیدایی یا عصیانگری را که به صورت نفرت، مرگ اندیشی، جدایی و سردرگمی نمود پیدا می کنند  بیابند. پژوهش حاضر به این نتیجه می رسد که راویان به منظور رسیدن به مطلوب مطلق و یگانگی با مادر اولیه، پیوسته درگیر عشقی خیالی می شوند که هرگز پیوندشان را با عشق کامل امر واقع میسر نمی گرداند.
۹.

بررسی زمینه های اجتماعی – سیاسی پیوند عناصر اسطوره ای با درون مایه های رمانتیسم سیاه در اشعار نصرت رحمانی

کلیدواژه‌ها: نصرت رحمانی اسطوره رمانتیسم سیاه شکست نهضت ملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۶۶
رمانتیسم سیاه که از آن با عناوینی چون منفعلانه، بیمار و سرطانی یاد می شود، از شاخه های مهم مکتب رمانتیسم است که پس از کودتای 28 مرداد در ایران به صورت گسترده ای در عرصه شعر و نثر حضور دارد. نصرت رحمانی به عنوان یکی از نماینده های شاخص جریان رمانتیسم سیاه در ایران شناخته می شود. نگارندگان در این جستار برآنند تا با بررسی اشعار نصرت رحمانی، ضمن نشان دادن بازتاب مضامین رمانتیسم سیاه در عناصر اسطوره ای شعر او، به تحلیل دلایل این امر بپردازند. بر اساس یافته های این پژوهش، شکست نهضت ملی که با نابودی آرمان های اجتماعی روشنفکر ایرانی همراه است در سال های پس از کودتا به رمانتیسم سیاه و بدبینانه در اندیشه و شعر نصرت رحمانی می انجامد. از این رو، مضامینی چون مرگ اندیشی، یأس و بدبینی، بیان خیانت و تمسخر عشق، شیطان گرایی، تصویر فضاهای وهمناک و نظایر آن که از جمله مضامین رمانتیسم سیاه هستند، در باززایی عناصر اسطوره ای شعر نصرت رحمانی بسیار تأثیر گذاشته اند؛ عناصر اسطوره ای،همانند سیمرغ، قاف، لیلی، شیرین، بیژن، حلاج و... در شعر رحمانی به تناسب نگاه سیاه بینانه او، شکست خورده و متفاوت با گذشته به تصویر کشیده می شوند.
۱۰.

زندگی اجتماعی مردم در مقدمه نیما بر کتاب آخرین نبرد

کلیدواژه‌ها: شعر معاصر شعر نیمایی اسماعیل شاهرودی نصرت رحمانی آخرین نبرد کوچ تحلیل گفتمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۵۱
اسماعیل شاهرودی (آینده) و نصرت رحمانی دو شاعر نیمایی سرای دهه های سی تا پنجاه شمسی، به یک دلیل در تاریخ شعر معاصر فارسی یگانه هستند. این دو تنها شاعرانی اند که نیمایوشیج بر یکی از مجموعه های شعری شان مقدمه نوشته است. مقدمه نیما بر کتاب آخرین نبرد اثر اسماعیل شاهرودی و کوچ اثر نصرت رحمانی از این نظر بسیار حائز اهمیت است. مقدمه نیما بر آخرین نبرد بسیار مفصل تر از مقدمه او بر کوچ است و ازاین رو شایسته تحلیل و بررسی است. این پژوهش به تحلیل مقدمه نیما بر کتاب آخرین نبرد پرداخته است و به این سؤال پاسخ داده است که کدام ویژگی در اشعار شاهرودی در این مقدمه نویسی نیما تأثیر داشته است و وی را به این مقدمه نویسی ترغیب کرده است؟ تحلیل این مقدمه و مقایسه آن با مقدمه کتاب کوچ نشان می دهد که توجه به زندگی اجتماعی مردم و آرگو (به معنای زبان مخفی و زبان عامیانه) در اشعار شاهرودی، مورد توجه نیما در این مقدمه بوده است. از زاویه تحلیل گفتمان هم مقدمه نیما، به مثابه عملی گفتمانی در تثبیت اصطلاح آرگو در شعر معاصر است
۱۱.

بازخوانی شعرِ نصرت رحمانی بر اساس سبک گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۴
بازخوانی شعرِ نصرت رحمانی بر اساس سبک گوتیک   چکیده گوتیسم و گوتیک، افزون بر هنر به عنوان سبک و شیوه ای در ادبیات شناخته و پذیرفته شده است. مؤلفه های این سبک عموماً در آثار داستانی نمود داشته؛ ولی تجلیات آن را در شعر برخی شاعران امروز ازجمله نصرت رحمانی می توان یافت. در نوشتار پیش رو به روش توصیفی – تحلیلی کوشش شده تا ابعاد و کیفیت بهره مندی ناخودآگاهانه و گاه تعمدی رحمانی از مؤلفه های گوتیسم بررسی و تحلیل شود. در این راستا اشعاری که بر اساس گوتیسم قابل ارزیابی و تحلیل بوده یا اشعاری که تکوین هنجار و محتوای آن ها مبتنی بر شاخصه هایی است که با مؤلفه های گوتیک نسبت و قرابت دارند، انتخاب و ازمنظر گوتیسم بررسی و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد رحمانی روایاتی همراه با رویداد، توصیف، فضاسازی و مضمون آفرینی نامتعارف و شگفت آور در شعر خود آورده که می شود آن ها را روایاتی با ماهیت گوتیک ارزیابی کرد. این روایت ها که روندی ماجراجویانه و کابوس گونه دارند و بی فرجامی عشق های جنون آمیز و تراژیک را گزارش می کنند، همچنین رویدادهایی شگفت آور، شوم و عموماً مربوط به مرگ، گور، کفن و ازاین دست موارد را دربردارند، با عناوین روایت های «گوتیک و سوررئال»، «توصیف گوتیک»، «فضاسازی گوتیک»، «گوتیک و مکان» و «گوتیک و اشیا» طبقه بندی شده است. در این روایات، تصاویر، تعبیرات و توصیفاتی به کاررفته که دارای وجه وهمی و مالیخولیایی هستند، بدین واسطه می توانند فضاهایی عجیب، تاریک و ترسناک را فراروی نگاه و نظر خواننده قرار دهند و موجب هراس و آزار او شوند. این مختصات میان روایات رحمانی و آثار گوتیک، گونه ای نزدیکی و همسانی رقم زده و رحمانی را به عنوان یکی از شاعرانی مطرح می کند که به مؤلفه های گوتیسم گرایش یافته است.