مطالب مرتبط با کلیدواژه

نسل ها


۱.

اعتماد اجتماعی و تعیین کننده های آن: رهیافت نهاد محور یا رهیافت جامعه محور؟ (مورد مطالعه: شهر سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبعیض فساد اعتماد اجتماعی اعتماد نهادی نسل ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵۶ تعداد دانلود : ۱۶۴۲
"طرح بحث: مقاله حاضر به بررسی اعتماد اجتماعی و تعیین کننده های آن در شهر سبزوار می پردازد. متغیر وابسته این پژوهش، اعتماد اجتماعی است که با دو بعد اعتماد رقیق یا تعمیم یافته و اعتماد غلیظ یا خاص گرایانه سنجیده شده است. با این حال تمرکز اصلی این تحقیق بر اعتماد رقیق است و چارچوب نظری مورد نظر نیز برای تبیین اعتماد رقیق، ارایه شده است. فرضیه های این تحقیق از دو نظریه استخراج گردیده است: نظریه سرمایه اجتماعی پاتنام و نظریه نهادی رزستین و استول. روش تحقیق: روش پژوهش کمی و تکنیک مورد استفاده، پیمایش می باشد. بدین منظور نمونه ای 600 نفری از افراد 18 تا 65 ساله شهر سبزوار به طور تصادفی انتخاب شده، مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته ها: یافته های آزمون تک متغیره نشان می دهد که بین متغیرهای مستقل تجربه تبعیض، فساد، احساس امنیت اجتماعی، اعتماد نهادی (این چهار متغیر مربوط به نظریه نهادی است) و سن، با اعتماد رقیق رابطه معنادار وجود دارد. جهت رابطه برای دو متغیر اول، معکوس و برای باقی متغیرها، مستقیم می باشد. اما رابطه متغیرهای میزان عضویت در گروه های رسمی، میزان استفاده از رسانه ها، میزان عضویت در گروه های غیر رسمی، تحصیلات، درآمد و مرتبه شغلی معنادار نیست. در آزمون چند متغیره، متغیرهای اعتماد نهادی، فساد، امنیت اجتماعی و سن، به ترتیب وارد معادله شدند. این متغیرها در مجموع 53 درصد از واریانس متغیر وابسته اعتماد رقیق را تبیین می کنند. نتیجه: نتایج این پژوهش نشان می دهد که قدرت تبیین نظریه نهادی نسبت به نظریه سرمایه اجتماعی جهت تبیین هر دو بعد اعتماد به ویژه اعتماد رقیق، در جامعه مورد مطالعه بسیار بیشتر است"
۲.

جهت گیری های عاطفی افرادِ دو نسل نسبت به والدین و تعیین کننده های آن در شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبزوار نسل ها جهت گیری عاطفی انسجام ارزشی انسجام کارکردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹۳ تعداد دانلود : ۹۲۰
مقاله حاضر به بررسی جهت گیری عاطفی افراد دو نسل 18-35 سال و 36-55 سال، نسبت به والدین آنها، در شهر سبزوار می پردازد. پرسش های اصلی این پژوهش، این است که آیا جهت گیری عاطفی نسبت به والدین در طول دو نسل تغییر یافته است و به طور کلی، چه عواملی تبیین کننده این جهت گیری بوده اند؟ روش مورد استفاده، روش پیمایشی است و بدین منظور نمونه ای 398 نفری از ساکنان متأهل شهر سبزوار در فاصله سنی 18 تا 55 سال از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با استفاده از پرسشنامه مورد مصاحبه قرار گرفتند. با استفاده از نظریه بنگتسون، رابطه متغیرهای انسجام کارکردی، انسجام ارزشی، عوامل ساختاری، انسجام معاشرتی و نیز متغیرهای اجتماعی - اقتصادی مانند وضعیت اشتغال، درآمد و تحصیلات، با جهت گیری عاطفی پاسخگویان نسبت به والدین بررسی شد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که رابطه معنی داری بین متغیرهای انسجام کارکردی و معاشرتی با جهت گیری عاطفی در هردو نسل وجود دارد و با افزایش این متغیرها، جهت گیری عاطفی افراد نسبت به والدین صمیمانه تر می گردد، اما رابطه متغیر جهت گیری ارزشی با متغیر وابسته فقط در نسل جوان معنی دار است و سایر متغیرهای یاد شده رابطه معنی داری با متغیر وابسته ندارند. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که در نسل جوان، مهمترین عوامل تعیین کننده جهت گیری عاطفی افراد نسبت به والدین، انسجام ارزشی و محل تولد است و در نسل مسن تر، مهمترین متغیر تعیین کننده جهت گیری عاطفی، انسجام کارکردی (فراوانی مبادله ها و کمک های مالی فیزیکی) است. این یافته ها نشان می دهد که افراد نسل های جدید، تحت تأثیر فرایندهای توسعه و تغییر اجتماعی، بیشتر حامل ارزش های جدید هستند تا اندازه ای که این ارزش ها، جهت گیری عاطفی آنها را نسبت به والدینشان تحت الشعاع قرار می دهد، اما در نسل میان سال شاهد تغییر ارزشی معنی دار نسبت به نسل والدین شان نیستیم. با این حال اگر چه عوامل تبیین کننده جهت گیری عاطفیِ افراد نسبت به والدین در دو نسل متفاوت است، اما تفاوت معنی داری در این جهت گیری در بین دو نسل وجود ندارد.
۳.

مطالعه درک و تفسیر والدین از پدیده "ولی آزاری": یک مطالعه داده بنیاد در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خشونت خانگی پدر بودن مادر بودن نسل ها خشونت علیه والدین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۳ تعداد دانلود : ۴۲۳
مطالعه حاضردر قالب سنت روش شناختی کیفی، با الهام از روش داده بنیاد و رویکرد تفسیری، تلاش می کند تا ابعاد خشونت فرزندان علیه والدین را به عنوان موضوعی که غالباً از سوی والدین پنهان نگه داشته می شود، شناسایی کند. یافته ها نشان می دهد، ولی آزاری نه تنها به لحاظ شیوع بلکه با در نظر گرفتن علل، بستر شکل گیری و تبعات آن، موضوع اجتماعی بسیار مهمی است.  بر اساس مصاحبه های عمیقی که  با 40 نفر از والدین تهرانی انجام شد،  تجربه آنها از خشونت فرزندان مورد واکاوی قرار گرفت. داده ها حاکی از آن است که مصادیق ولی آزاری در سه دسته خشونت عاطفی، مالی و فیزیکی قابل دسته بندی و راهکارهای والدین در مقابل این پدیده در دو دسته فعالانه و منفعلانه قابل ارائه است. همینطور انواع واکنش های والدین به خشونت فرزندان علیه خودشان تحت عناوین "واکنش های معطوف به خود"، واکنش "معطوف به طرف مقابل" و واکنش "معطوف به شخص سوم" قابل صورت بندی است. دلایل این خشونت ها در سه سطح خُرد، میانه و کلان قابل بررسی هستند که به نوبه خود می توانند تبعاتی برای فرد و خانواده به همراه داشته باشند. در پایان، یافته های تحقیق در یک مدل مفهومی نمایش داده شدند. گر چه انجام این تحقیق می تواند در بسط نظری حوزه خشونت های خانگی سهیم باشد اما در عین حال به علت محدود بودن حجم نمونه، نتایج قابلیت تعمیم پذیری ندارند.
۴.

روایت دگردیسی زندگی روزمره در سینمای ایران (مطالعه موردی سینمای مسعود کیمیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش ها رسانه تلویزیون جنسیت نسل ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۴۳۱
    این پژوهش کوششی است برای تحلیل زندگی روزمره در ایران معاصر به میانجی سینما: این که زندگی روزمره، در ابعادی چون هویت ها، ارزش ها و تجربه فردی، چگونه در سینمای قبل و بعد از انقلاب روایت پردازی شده است. دگردیسی در سه بعد هویت ها و ارزش ها و تجربه فردی با استناد به نظریه های گیدنز، چینی و جنکینز، و مضمون محوری پژوهش، یعنی تعامل اخلاق قهرمانی و منطق زندگی روزمره، نیز با توسل به نظریه فدرستون و زیمل تئوریزه گشته است. این مطالعه موردی درباره سینمای مسعود کیمیایی، دو نمونه از فیلم های قبل و بعد از انقلاب او ( گوزن ها و اعتراض ) را انتخاب کرده است. بر اساس نتایج تحقیق، جامعه ایران در دهه های اخیر شاهد کشاکش بین اخلاق قهرمانیِ مبتنی بر عقلانیت غایی و منطق روزمرگیِ مبتنی بر عقلانیت ابزاری بوده است. سینمای کیمیایی وارونه شدن نوع تعامل مسلک قهرمانی و منطق روزمرگی در ایران معاصر را روایت می کند: در دو دهه قبل از انقلاب کنش های فردی قهرمان معطوف به غلبه بر روزمرگی با تمسک به باورهای استعلایی بود، اما حدود دو دهه بعد از انقلاب همزمان با تغییر شکل قهرمان و پیدایش نوعی فردگرایی این بار افراد با توسل به نوعی امید اجتماعی معنا و هویت را در متن زندگی روزمره و در فضاهای تعاملی و گفتگویی جستجو می کنند.
۵.

کلیشه یا واقعیت؟ بررسی تفاوت های شخصیتی در کلان داده های چهار نسل نیروی کار ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گروه های سنی نسل ها شخصیت مدل 5 عاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۹۰
مدیریت مؤثر گروه های سنی در فضای کار از موضوعات مطرح در فضای پژوهشی و اجرایی سازمانی است. با ورود نیروی کار جوان به سازمان ها و تنوع نسل های مختلف سؤالاتی درباره کمیّت و کیفیت تفاوت های شخصیتی و رفتاری افراد نسل های مختلف مطرح شده است. هدف از این پژوهش بررسی تفاوت های شخصیتی متولدین دهه های 50، 60، 70 و 80 و دلالت های آن برای مدیریت منابع انسانی است. به این منظور با استفاده از آزمون شخصیت نئو 240 سؤالی، در نمونه کلان 36719 نفری در سطح کشور داده های لازم گردآوری شد. بررسی تفاوت میانگین صفات پنج گانه شخصیتی بین نسل ها بر اساس تحلیل واریانس یک راهه، آزمون تعقیبی شفه و اندازه اثر انجام شد. نتایج نشانگر آن بود به رغم وجود تفاوت های معنادار آماری از نظر معناداری کاربردی و اندازه اثر تفاوت معناداری بین گروه های نسلی وجود ندارد و تفاوت های رایج احتمالاً عمدتاً نشئت گرفته از سن هستند تا کلیشه های نسلی. از این رو پیشنهاد می شود مدیران و متخصصان منابع انسانی به جای تکیه بر کلیشه های نسلی بر تفاوت های فردی افراد تمرکز کنند.
۶.

بررسی مفاهیم هویت و شدن در رمان "همه چیز از هم می پاشد" اثر چینوآچه بهاز منظر تئوری دلوز(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ژیل دلوز چینو آچه به شدن نسل ها فردیت قلمرو زدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۲۱
هدف این مقاله بررسی دگرگونی دو نسل در پذیرش یا عدم پذیرش تغییر است. این مقاله بر آن است تا تفاوت شخصیت های داستان در تاثیر پذیری از تغییر و شدن و انطباق نسل ها در مواجهه با تغییرات بنیادین فردی و هویتی را با خوانشی منطبق بر تعاریف ژیل دلوز از "شدن" ، مورد نقد و بررسی قرار دهد. مقاله پیش رو رمان " "همه چیز از هم می پاشد" " نوشته چینوآچه به را که سراسر کارزار درگیری و تقابل دو نسل در پذیرش یا عدم پذیرش تغییر، چرایی و چگونگی آن، در سرزمینی به شدت سنتی و استعمار زده مورد پژوهش قرار داده است. ژیل دلوز از مهم ترین فیلسوفان پساساختارگرای معاصر است که اندیشه های او معرف زدودن هرگونه ساختار و مرکزیت است. دلوز "شدن" را انقلابی می داند که انسان را به زندگی جدید و تفکر جدید وا می دارد. لذا با توجه به ماهیت رمان و فضای تقابل و تضادی که بر شخصیت های آن حاکم است و همچنین خوانش دلوزی آن، دو رویکرد عدم تغییر یا فردگرایی با پذیرش تغییر یا قلمروزدایی در جدال هستند. رویکرد فردیّت هر نوع سلسه مراتب را از بین می برد و وجود هیچ اصل متعالی را برای تبیین هستی نمی پذیرد. خلاف آن، رویکرد قلمروزدایی هستی را یک ساختار ناشناخته می داند که باید کشف شود.