فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸٬۱۶۱ تا ۴۸٬۱۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی به جهانی بودن ادبیات می اندیشد و بی تردید نقشی سازنده و موثر در غنی سازی ادبیات هر ملتی ایفا می کند، چرا که ارزش آثار ادبی یک ملت از رهگذر ادبیات تطبیقی و نشان دادن میزان تأثیر و بازتاب آن در ادبیات دیگر ملت ها و غنا بخشیدن به ادبیات جهانی بهتر و دقیق تر نمایان می شود. داد و ستد ادبیات فارسی در سرزمین ایران و هند نیز دیرینه و دارای اهمیت است.در میان شاعران فارسی،تأثیر حافظ بر شاعران و ادیبان هند،قابل ملاحظه و بی نظیر است و از این میان،بررسی تأثیر حافظ بر غالب دهلوی، شاعر، متفکر و پیامبر صلح که با وجود فاصله زمانی پانصد ساله و تفاوت سرزمین و فرهنگ دارای وجوه اشتراک بسیار هستند، اهمیت خاصّ خود را دارد. این پژوهش، سعی دارد تأثیر پذیری غزلیات غالب از برخی اندیشه های موجود در غزلیات حافظ را اثبات نماید. کاوش پیش رو در نظر دارد که بر اساس مکتب فرانسوی در پژوهش های ادبیات تطبیقی و با روش تحلیلی-توصیفی، به بررسی و تحلیل اندیشه های مشترک دو شاعر بپردازد، آن گاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها ار به طور عینی به نمایش بگذارد
رمزینه های اندامیِ انسان در رباعیات عین القضات همدانی با تکیه بر ادبیات تعلیمی، غنایی، عرفانی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۴
119 - 138
حوزههای تخصصی:
با بررسی و دقت در آثار ادبی، به خصوص اشعارتعلیمی و عرفانی، می توان دریافت که ادبیات وعرفان به نوعی هم زادند وزبان ادبیات را، نسخه بدلی اززبان دین دانست که هر دو سرزمینی آسمانی دارند.
صوفیه همواره درجهت تبیین عقاید و ترویج اعتقادات خویش- چه دربُعد تعلیمی و چه در بُعد توجیدی (به وجد آوردن)- از ادبیات، به خصوص شعر و به ویژه رباعی بسیار بهره برده اند. آن ها برای تبیین تجربیات عرفانی و مفاهیم کاملاً مجرد و ماورایی و نیز حالات خویش، به زبان رمزی سخن گفته اند. در این راستا، عین القضات همدانی نیز به عنوان یک نویسنده والبته شاعرعارف، درآثار منثورش، از شعر، خصوصاً رباعیاتی بهره جسته که خود سروده است. وی به عنوان یکی ازپیش گامان عرصه رمز، با استفاده از شبکه های رمزی موجود، به ویژه رمزینه های اندامی انسان، در رباعیاتش که درواقع مکمل مباحث عرفانی اویند، زبان رمزی را درعالی ترین سطح به کاربسته است.
معرفی «ادبیات تاریخی» به عنوان یکی از انواع ادبی فارسی (با تکیه بر تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی، تاریخ جهانگشای جوینی، تاریخ وصاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
17 - 35
حوزههای تخصصی:
یکی از م سائلی ک ه ناقدان ادبی از قدیم به آن توجه داشته اند تقسیم بندی آثار ادبی براساس انواع ادبی است. در تعاریف انواع ادبی، آثار را به گروه های مشخص طبقه بندی می کنند. از این طریق، به خوبی م ی توان ماهیّت آثار ادبی را شناخت، ارزش هر اثر ادبی را نسبت به سازگاری آن با ویژگی های نوعیِ از پیش مقرر شده تعیین کرد، ع لل و عوامل بروز و ظهور انواع را پی برد و نیرو یافتن یا ضعف و از بین رفتن آنها را در دوره ه ای ادبی و تاریخی مختلف، ب ررسی ک رد. متون ادب فارسی را نیز به انواع گوناگونی تقسیم کرده اند مانند: ادبیات حماسی، ادبیات تعلیمی، ادبیات غنایی؛ البته محققان درباره معرفی برخی از انواع ادبی دیگر هم، تحقیقات مستقلی انجام داده اند. در پژوهش های انجام شده، تاکنون تکلیف متونی همچون تاریخ بلعمی، تاریخ بیهقی، تاریخ جهانگشای جوینی، تاریخ وصاف و آثاری از این دست که تمییز صبغه تاریخی آنها از رنگ و ارزش ادبیشان دشوار و حتی غیر ممکن است، روشن نشده است و هیچ گاه این متون به عنوان یک مجموعه واحد بررسی نشده اند تا هم ویژگی های کلی و مشترکشان بررسی شود و هم دسته بندی دقیقی از شاخه ها و زیرشاخه های گوناگون آن به عنوان «نوع ادبی مستقل» ارائه گردد. به نظر می رسد به دلیل وجود برخی ویژگی های مشترک بین متن های تاریخی و همچنین به دلیل تمایزهای این متون با آثار دیگر انواع ادبی، می توان آنها را یک نوع ادبی مستقل به حساب آورد و نام آن نوع را «ادبیات تاریخی» نهاد، هم چنین ویژگی های این نوع ادبی جدید را مشخص کرد و تعریفی از آن ارائه داد.
روش شناسی تفسیر نظام القرآن و تأویل القرآن بالفرقان عبدالحمید فراهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
195 - 210
حوزههای تخصصی:
در حوزه روش شناسی تفاسیر، بازشناخت ملاک ها و معیارهای استفاده شده در هر تفسیر الزامی است تا از این رهگذر روش و منابع مورد استناد هر مفسّر در تفسیر روشن شود. نوشتار پیشِ رو، با روش توصیف و تحلیل محتوا و با بررسی اسنادی و کتابخانه ای به روش شناسی تفسیر نظام القرآن و تأویل القرآن بالفرقان پرداخته است.فراهی از برجسته ترین افرادی است که نظریه نظام قرآن را به عنوان روشی تازه در تفسیر قرآن پی ریزی کرده است. مراد وی از تناسب و نظام قرآن، تبیین یکپارچگى و وحدت محتوایى و مضمونى میان آیات و سوره هاى قرآن است. فراهی برای تفسیر، مطابق با دسته بندی خود از یک اصل و چند تبع بهره می برد؛ اصل، خود قرآن است که بهترین مفسّر آیات خویش است و تبع شامل مواردی همچون احادیث نبوی و اقوال صحابه، شأن نزول، استعمالات لغت نزد اعراب، لغت و ریشه کلمه و کتب انبیای پیشین است. روش او در تفسیر نیز ابتدا تکیه بر خود قرآن برای درک معنای حقیقی آیات و سپس تفسیر براساس هریک از تبع های بیان شده است؛ بااین حال او برای عقل به معنای عقل فلسفی و منطقی در تفسیر جایگاهی نمی شناسد و به طورکلی گرایشی ادبی دارد. در پژوهش حاضر روش تفسیری فراهی با تبیین هریک از موارد فوق بررسی می شود.
بررسی و بازتاب اجتماعیات در شعر معاصر بر پایه غزل های حسین منزوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
114 - 144
حوزههای تخصصی:
ادبیّات غنائی، کهن ترین نوع ادبی است که شاعر در آن حقیقت وجودی خود را به نمایش می گذارد و در آن عواطف شخصی خود نسبت به زندگی و جامعه را بیان می سازد، به گونه ای که می توان واقعیّت های اجتماعی و جامعه را به صورت بازتاب عینی و به صورت جزئی و محدود در آثار ادبی مشاهده کرد. هدف از مطالعه اجتماعیات در شعر، بیشتر برای تحلیل دغدغه ها و مسائل اجتماعی آن دوره است. حسین منزوی(1325-1383) از جمله بزرگ ترین غزل سرایان عصر حاضر، که به غزل عاشقانه شهرت یافته است؛ موضوع غزل های او بیشتر پیرامون عشق است و بااین حال به مسائل اجتماعی و سیاسی هم در غزل های خود پرداخته است. معشوق در غزل منزوی، چهره متفاوت به خود گرفته و این امر حاکی از نگرش متفاوت شاعر به موضوع عشق است. منزوی در توصیف پردازی های خود دارای سبک شخصی و ویژه ای است که شعرش با دیگر شاعران هم عصرش متمایز شده است. در سروده های غنائی او، مضامین متفاوت و دوگانه ای پیرامون موضوعات و مسائل غنائی، اجتماعی و مذهبی می توان دید. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، اجتماعیات و مسائلی مرتبط با آن را در غزل های منزوی بررسی نماید و به این پرسش پاسخ دهد که مهم ترین موضوعات اجتماعی به کاررفته در غزل منزوی چیست؟ نتیجه پژوهش حاکی از آن است، شاعر توانست زبان جدیدی برای بیان عشق ایجاد نماید به گونه ای که در غزل های عاشقانه او، می توان این تمایز و دوگانگی رویکرد را مشاهده نمود.
تحلیل «مرگ اجتماعی» در اشعار نیما یوشیج
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
عصر حاضر را عصر اضطراب و فشار روانی و بیماری تمدن جدید خوانده اند که از احساس عجز و ناتوانی انسان در مقابل تهاجم ناهنجاری های اجتماعی پدید می آیند و آرامش فردی و گرایش جمعی را چنان به مخاطره می اندازند که انسان نه تنها احساس رسالت سیاسی و اجتماعی نمی نماید، بلکه از تداوم زندگی فردی نیز دست می کشد و مرگ را سزاوارتر از آن می یابد. پژوهشگران مرگ را به اضطراری، طبیعی و ارادی تقسیم کرده اند. از میان آن ها مرگ اضطراری دارای معنای حقیقی و دو دیگر دارای معنای مجازی اند. در این مقاله تبیین شده که مرگ اجتماعی یا مرگ به مفهوم اجتماعی را می توان به انواع مرگ افزود و از دیدگاه جامعه شناختی به تحلیل آن پرداخت. نیما بر اساس رسالت و تعهدی که برای خود قائل است نگاهش را از رمانتیسم به رئالیسم، به ویژه رئالیسم اجتماعی می دوزد و به طرح ناهنجاری ها و بیماری های اجتماعی می پردازد و از میان آن ها بیش از همه بر فقر، رنج، ذلت و خواری تأکید می ورزد. از دیدگاه نیما این پدیده ها اسباب ناآگاهی و ناتوانی انسان را فراهم ساخته و موجب ایستایی اش می گردند و این ایستایی برابر با مرگ و در مواردی مرگ سزاوارتر از آن است. فقر و رنج مورد نظر نیما غالباً ساخته انسان ها و در شمار شرور اخلاقی اند و اگرچه از جهل و ناآگاهی، جنگ، بی هدفی، بی دردی، نفاق و نظایر آن ها مایه ور می گردند، ولی مردم می توانند با تحصیل دانایی و توانایی بر آن ها فائق آیند و در جهت گیری مناسبات اجتماعی و تصمیمات سیاسی به سمت انسانیت، مؤثر واقع شوند.
بررسی بن مایه های توتمیسم و جایگاه درختان و حیوانات در قصه ی «دختر و سیمرغ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توتمیسم که اعتقاد به حیوان و گاه گیاه است، یکی از باورهای اقوام بدوی است که می توان نمونه هایی از آن را در باور ایرانیان نیز مشاهده کرد. یکی از منابعی که می توان این نمونه ها را در آن واکاوی و تحلیل کرد، ادبیات فولکلور هر قوم و به ویژه قصه ها و افسانه های آن قوم است. قوم سرخی، از اقوام کهن ایرانی است که دارای گنجینه ای غنی از ادبیات عامیانه ی بکر و البته در آستانه ی فراموشی و گاه نابودی است. نگارنده در این جستار، برای حفظ بخشی از این گنجینه و نشان دادن برخی از باورها و اندیشه های این قوم، نخست به روش میدانی به ثبت روایت «دختر و سیمرغ» پرداخته که پیش ازاین مکتوب نشده است؛ سپس به شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی باورهای توتمی و نیز جایگاه درختان و حیواناتی که جنبه ی ماورایی و قداست گونه یافته اند، پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد سه گونه ی توتم در این قصه وجود دارد: الف. توتم حیوانی که در قالب گاو نمود یافته است؛ ب. تابوی جنسی و خوراک که به شکل ازدواج برون همسری و ممنوعیت خوردن گوشت توتم دیده می شود و ج. نام ها که بیشتر در ترکیب با نام حیواناتی توتمیک، مانند شیر و گرگ دیده می شود. از میان درختان، درخت زندگی و گیاه ریباس جایگاهی بنیادی در این قصه دارند. درخت در این روایت، ویژگی هایی مانند پیکرگردانی، محور عالم بودن، بارورکنندگی و خاصیت درمان بخشی دارد. سیمرغ در این قصه، در نقش محافظ پهلوان و درمانگر ظاهر می شود. اسب نیز سخنگو و حامی قهرمان قصه است.
فُرم محاکات: بازاندیشی در ساحت مغفول نظریه محاکات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۴۳-۱
حوزههای تخصصی:
محاکات به مثابه یکی از دیدگاه های بنیادین درباره سرشت هنر و ادبیات، از عهد یونان باستان تا قرن هجدهم میلادی همواره در فلسفه هنر نظریه ای مسلط به شمار می رفته است. در دوره معاصر نیز اندیشمندانی نظیر اوئرباخ، ژرار و نیز پیروان مکتب شیکاگو هر یک از منظری خاص قرائت تازه ای از آن به دست داده اند. با این همه، محاکات اساساً به عنوان نظریه ای ضدفرمالیستی محسوب می شود که به سبب پای بندی به اصل ارجاع، وضع امورِ جهانِ واقع در کانون توجّهات آن قرار دارد. براساس این تلقی، نظریه محاکات متضمّن آن است که صدق و کذب آثار هنری/ ادبی را براساس اصل تطابق و توجه به کارکرد ارجاعی زبان در آثار هنری بررسی کند. به همین دلیل است که محاکات در نظام فکری افلاطون منتهی به موضع ضدّ هنری او می شود. به هر روی، پژوهش حاضر از بطن سنت محاکاتی در فلسفه هنر برآمده و با تکیه بر اصول موضوعه نظریه محاکات کوشیده است تا ضمن بررسی خاستگاه های این دیدگاه، استدلال هایی اقامه کند که به موجب آن تقلید چنانچه متوجه فرم و نه موضوع محاکات باشد، این نظریه قابلیّت آن را دارد که در خوانشی نو به مثابه درآمدی بر نظریه فرمالیستی و نه الزاماً نظریه ای بدیل یا رقیب با آن درآید. در این پژوهش، روشن می شود که محاکات در معنای خاص آن، در مرتبه نخست مستلزم انتزاع فرم وضع امور است. فرم انتزاع شده در مرتبه دوم براساس مادّه هنری (که در هنر کلامی زبان و نشانه های آن است) از نو پیکره بندی می شود و صورت جدیدی پیدا می کند. به این منوال، صدق و کذب اثر هنری در این صورت نه از طریق ارجاع بیرون متنی به جهان خارج که از طریق بررسی نظام درونی اثر ممکن است؛ موضوعی که مستلزم قول به خودبسندگی اثر هنری که از آموزه های بنیادین فرمالیسم است نیز تواند بود.
روابط بینامتنی مثنوی معنوی مولوی با مثنوی های نظامی گنجه ای بر اساس نظریۀ ترامتنیت ژرار ژنت
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۱
108 - 136
حوزههای تخصصی:
مطالعات بینامتنی، شیوه و میزان تأثیر متن ها در شکل گیری یکدیگر را توضیح می دهد و با تبیین شیوه های تکثیر متن ها، فرایند رمزگشایی و دلالت پردازی متون را بررسی می کند. ژرار ژنت با گسترش و نظام مند کردن مفهوم های برآمده از آراء نظریه پردازان قبل از خود، به طور نظام یافته به بررسی روابط بین متون پرداخت و با رویکردی ساختارگرا، روابط میانمتنی و تمام تغییرات آن را بررسی و مطالعه کرد و مجموعه این روابط را «ترامتنیت» نامید. مثنوی -معنوی بهعنوان بزرگ ترین شاهکار عرفانی، روابط پیچیده بینامتنی با سایر متون و آثار قبل از خود دارد و بسیاری از متون در این متن به انواع گوناگون حضور یافته اند. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از نظریه ترامتنیت ژنت، روابط بینامتنی مثنوی مولوی با آثار حکیم نظامی بررسی و تحلیل شده است. مثنوی از منظر بازتاب برخی از داستان ها، مثل ها و سیمای شخصیت ها و بازتاب برخی از مفاهیم کلامی و عرفانی با منظومه های نظامی گنجه ای روابط بینامتنی دارد. مولوی در اشعار خود از اندیشههای حکیم نظامی در موضوع عشق، تعریف جان، تعریف انسان و نقل تعدادی از داستان ها متأثرشده است. بر اساس این پژوهش، رابطه بینامتنیت صریح بین مثنوی مولوی و پنج گنج نظامی یافت نشد؛ اما استناد فراوان مولوی به داستان لیلی و مجنون، شباهت چندین داستان مثنوی معنوی با داستان های پنج گنج، وجود مفاهیم دینی و کلامی و مَثَل های مشترک در آثار نظامی و مولوی نشان می دهد که بین آثار این دو شاعر به طور غیرصریح و ضمنی ارتباط بینامتنی وجود دارد.
تحلیل و بررسی میزان اثرپذیری جواهرالاسرار فی زواهر الانوار خوارزمی از منابع اصیل عرفانی منثور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
85 - 120
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوع های مهم در حوزه مولوی پژوهی، نقد و تحلیل شروح مثنوی است. شرح جواهرالاسرار خوارزمی بعد از شرح احمد رومی (720) کهن ترین شرح نگاشته شده بر مثنوی به زبان فارسی در ایران است که شارحان بسیاری در دوره های بعد از آن تأثیر پذیرفته اند. هرچند شارح نتوانسته از شروح دیگر استفاده کند و به احتمال زیاد شرح رومی را نیز در دست نداشته است، اما تأثیر اندیشه های عارفان و شاعران بزرگ فارسی و عربی را می توان در آن یافت. از این رو نگارندگان کوشیده اند با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و نیز اسناد کتابخانه ای مشخص کنند که کدام یک از آثار اصیل منثور عرفانی در تکوین ساختار و محتوای شرح جواهر الاسرار تأثیر بیشتری داشته و میزان وامداری این شرح نسبت به آن ها چقدر است. نتایج این پژوهش نه تنها به شارحان و مثنوی پژوهان در درک بهتر معانی و مفاهیم موجود در این شرح کمک می کند، بلکه سبب می شود با بررسی میزان تأثیرپذیری این شرح از دیگر متون عرفانی منثور مانند مرصادالعباد ، تذکره الاولیا ، مشکات الانوار ، فصوص الحکم و... از ابتکارات و تازه گویی ها یا تقلیدهای این شرح نیز بیشتر آگاه شوند. شایان ذکر است با وجود اهمیت فراوان این شرح و ذکر برخی نکته های تازه، نمی توان عنوان تصنیف یا تألیف را برای آن به کار برد؛ زیرا این شرحْ گزارش، تحریر یا گردآوری هنرمندانه از سایر میراث کهن و اصیل منثور عرفانی پیش از خود است که شارح اغلب بدون ذکر سند و گاهی هم با ذکر سند از آنها بهره برده و در تفسیر خود گنجانده است.
برخی از کاستی ها در رازهایی از گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلشن راز شیخ محمود شبستری از آثار مشهور عرفانی است. شبستری این اثر عرفانی را تحت تأثیر عرفان ابن عربی در قرن هشتم سروده است. بازتاب فکر و اندیشه و شعر شبستری در این اثر را می توان آشکارا در منابع بعد از او دید؛ به همین سبب در گذر زمان، نزدیک به پنجاه شرح و حاشیه بر آن نوشته اند. دکتر محمدرضا برزگر خالقی نیز اخیراً به شرح و توضیح گلشن راز پرداخته و آن را رازهایی از گلشن راز نام گذاری کرده است. نوشتار حاضر بر آن است که به معرفی اجمالی شاعر و کتاب و مسلک عرفانی شبستری بپردازد. هدف عمده این مقاله گزارش کاستی ها و نقص های مندرج در کار برزگر خالقی است. اثر برزگر خالقی از سه بخش عمده تشکیل شده است: مقدمه، متن گلشن راز و شرح و توضیحات برزگر خالقی؛ برزگر خالقی به تصحیح متن نپرداخته و کوشیده است با زبانی ساده و به طور فشرده و مختصر به شرح ابیات گلشن راز بپردازد. برزگر خالقی در بخشِ شرح و توضیحات توانسته است مسائل مبهم و شطح گونه را تاحدّی معنی کند و معنی مقبول و متناسب دینی از آن به خواننده ارائه دهد؛ شارحان سنتی نگرشی مریدگونه در برابر شبستری و ابن عربی داشته اند؛ اما او برخلاف آنان چنین نگرشی ندارد. با این حال، گاهی به نظر می رسد می توان بر معنی درج شده در بخش توضیح و شرح برزگر خالقی نقادانه نگریست و از آنها خرده گرفت. این نوشتار تاحدّ امکان و مجال محدود، آنها را بیان کرده است. روش تحقیق در این مقاله، مقایسه ای، توصیفی و تحلیلی است که از شیوه های اسنادی، کتابخانه ای و یادداشت برداری در گردآوری آن بهره برده شد.
چیستی ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر سوررئالیسم بر داستان نویسی معاصر ایران (با تکیه ر رمان های بوف کور، ملکوت و شازده احتجاب)
حوزههای تخصصی:
مکتب های ادبی از کلّی ترین تقسیم بندی هایی است که انواع ادبی تمامی ملل گوناگون را در برمی گیرد. به عبارت دیگر تمامی آثار ادبی جهان زیر مجموعه مکتب های ادبی هستند. مکتب های ادبی با کلاسیسیسم آغاز و به سوررئالیسم منتهی می شوند. سوررئالیسم جنبشی هنری بود که در سال ۱۹۲۲ به طور رسمی از فرانسه آغاز شد و فراواقع گرایی نامیده شد. زمانی که دادائیسم در حال از بین رفتن بود، پیروان آن به دور آندره برتون که خود نیز زمانی از دادائیست ها بود، گِرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را پی ریزی کردند. شیوه این مکتب بازتاب نابسامانی ها و آشفتگی های قرن بیستم بود. این مکتب لایه های ذهنی انسان را مورد کاوش قرارمی دهد و به واقعیّت چندان اهمیّتی نمی دهد. آن چه که در این مکتب مهم است، مسائلی از قبیل خیال، توهّم، ضمیرناخودآگاه و پیچیدگی های ذهن و ضمیر آدمی است. سوررئالیسم را می توان یک جنبش هنری-اجتماعیِ بنیادستیز به شمار آورد؛ زیرا این مکتب در پی جنگ جهانی به وجودآمد و عصیانی بود بر ضدّ تمام قوانین و قواعد موجود در عرصه هنر. در واقع سوررئالیسم خلاصه ای از مکتب های پیش از خود بود. از طرف دیگر چون سوررئالیسم ریشه در بسیاری از فرهنگ های گوناگون ملل شرقی مانند آیین بودایی، تصوف اسلامی و ... دارد، شناخت کامل آن امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. در این پژوهش در صدد هستیم تا علاوه بر آشکار ساختن تفاوت های بین سوررئالیسم ایرانی و غربی، میزان تأثّیر مکتب سوررئالیسم بر داستان نویسی معاصر ایران را بر اساس سه رمان بوف کور، ملکوت و شازده احتجاب مورد بررسی قراردهیم.
بن مایه های تمثیلی– عرفانی گنوسی در منظومه جمشید و خورشید سلمان ساوجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
منظومه جمشید و خورشید سلمان ساوجی اثری رمزی و تمثیلی است که تمام اجزای آن از ساختاری واحد و منسجم برخوردار است. این اثر علاوه بر نشان دادن قدرت سلمان ساوجی در داستان سرایی و پیوستن مطالب متعدد، نشانه آشنایی سلمان ساوجی با میراث غنی ادبی، فرهنگی و عرفانی بازمانده از ادوار پیشین است. بخشی از این میراث متعلق به اندیشه های گنوسی و مانوی و نیز حکمت هرمسی است. هدف از انجام این مقاله نشان دادن ردپای این اندیشه ها در منظومه جمشید و خورشید است. در این جستار پس از معرفی و تبیین اندیشه های گنوسی و ذکر پیشینه با تمدن ایرانیان، تأثیر مضامین گنوسی از جمله دوگانگی ماده و روح، عشق، خواب، سفر، واسطه و آزمایش در این منظومه نشان داده می شود. واکاوی این اثر در واقع ارائه تفسیری تازه از آن، هدف دیگر جستار است.
بررسی تحلیلی و خاستگاه شناسی بُرگِ/ ماسک های نمادین در فرهنگ و ادبیات کهن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مرداد و شهریور ۱۴۰۲ شماره ۵۱
۲۴۸-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی جنبه های رمزگانی بُرگِ/ماسک های آیینی ایران، با رویکرد کهن الگویی است. بُرگ/ماسک ها همواره در فرهنگ نمایشی مردم ایران، دارای جایگاهی گوناگون، گاهی متضاد، نافذ و معناگرا بوده و در مناسبت های متفاوتِ مناسکِ آیینی، مورد بهره برداری نمادین، تزیینی، طبیعی و گاهی تفریحی قرار می گرفته است. بُرگِ ها به مرور زمان به عنوان امکانات صحنه، در نقش آفرینی های نمادینِ فرهنگ ِ مردم، مهم و اثرگذار بوده اند. فرهنگ و ادب ایران برای هر یک از تفاوت ها و تمایزهای فرهنگیِ عناصر نمادین، دلایل و بیانیه هایی ویژه دارد. داستان ها و حاشیه های مربوط به بُرگِ/ماسک ها، این فرایند را روشن تر می سازد. بُرگ/ماسک ها برپایه داستان های مربوط به کاراکترهای کهن (شفاهی یا مکتوب) در فرهنگ مردم، از کارکردهای گوناگون نمایشی، سیاسی، کمدی، فرهنگی، اجتماعی و گاهی نیز اقتصادی برخوردارند. نتایج نشان می دهد که برگ ها در فرهنگ و زبان ایران، به بُرکِ، بُرکا، بورگ، یا بُرگِه مشهورند و با هم نشینی کلاغ، در آیین های بومی و مذهبی هفت گانه اسطوره میترا، مفهومی نمادین پیدا کرده اند. ریشه باستانی بُرکِ/ماسک، یا بُرگِ در فرهنگ و ادبیات ایران، به هزاره سوم پیش از میلاد مربوط می شود. در حال حاضر نیز مردم جنوب ایران، افغان ها، اعراب، ارمن ها و دیگر اقوام غیرایرانی آن را مورد استفاده قرار می دهند و در پاره ای از موارد متأثر از فرهنگ و زبانِ عربی آن را برقِع می گویند. ارمنیان نیز آیینی نمایشی با عنوان باریگِندان دارند که پژوهشگران ارمن شناس هنر به آن جشن بالماسکه می گویند. بُرگِ های ایرانی به تناسب آیین ها، فصل ها و فرهنگ ها، نمود سمبلیک یا نشانه ای و تمثیلی پیدا کرده اند. روش این پژوهش، کتابخانه ای اسنادی و میدانی (مشاهده مشارکتی نگارنده در میدانِ پژوهش) است.
The Historical Overview and the Reception of the Translation of William Shakespeare’s Sonnets in Contemporary Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present paper deals with the historical overview and the reception of William Shakespeare’s Sonnets in contemporary Iran. The authors examine the chronology of Persian translations of Shakespeare’s Sonnets (both scattered and book-length ones) during a century which is a considerable period of time in the examination of the reception of any author in another culture. As poetry is not the most popular genre in Persian translation, the Persian translations of William Shakespeare’s Sonnets suffered from a lot of fluctuations. It was in the latter part of the nineteenth century, a turning-point in the history of the country, that Shakespeare was introduced into Iranian audience for the first time. It started with scattered translations and ended in book-length ones. This study indicates early Persian interest in Shakespeare’s Sonnets which was followed by a lull. The reason behind it was two-fold: the translation of foreign poetry was dominated by French and Russian languages, and the rich tradition of Persian poetry does not feel the need to translate foreign poetry. The reception of Shakespeare’s Sonnets was followed by renewed interest in 1998-2017 and finally book-length translations began to thrive. All in all, Shakespeare’s Sonnets did not have a great influence on Persian poetry, as it was expected.
بررسی و تحلیل آراء مختلف دستوریان دربارۀ یک نکتۀ مهم دستوری (شناسای ضمیر)
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۸شماره ۹
105 - 130
حوزههای تخصصی:
ِ موضـوع ایـن پژوهـش بررسـی ِ نقش وابسـته ِ های بعـد از ضمایـر ّ متکل ِـم و مخاطب جمع (مـا و شـما) در زبـان فارسـی اسـت. ایـن موضـوع در زبـان عربـی بـه بـاب «اختصـاص» مشــهور اســت و بــه چنیــن وابســتههایی مخصــوص گفتــه میشــود کــه از منصوبــات ص و دقیـق وجـود اسـت امـا در زبـان فارسـی، بـرای ایـن گونـه وابسـتهها، اسـمی مشـخ نـدارد. گروهـی از دستورنویسـان اصـا بـه چنیـن مـوردی نپرداختهانـد؛ پـارهای، آنهـا را بـدل (و عطـف بیـان) نامیدهانـد و خیامپـور بـه چنیـن وابسـته ٌ ای مسـندالیه (فاعـل) گفتـه اسـت. بـا توجـه بـه نقـش قواعـد دسـتوری در آمـوزش زبـان و نیـز بـه دلیـل تشـتت آراء در ایــن بــاب، پرداختــن بــه ایــن مســأله ضــروری بــه نظــر میرســد. بــرای ایــن منظــور از جامعـۀ آمـاری – کـه کتـب و مقـالات چـاپ شـدۀ دسـتوری اسـت- بیـش از پانـزده کتـاب دسـتور، بـه عنـوان نمونـه انتخـاب شـده و در آنهـا بـه بررسـی مقولههـای مرتبـط بـا ایـن مسـأله (بـدل و عطـف بیـان) پرداختـه شـده اسـت. تحقیـق از نـوع کتابخانـهای و بـه شـیوۀ توصیفـی – تحلیلـی، انجـام شـده اسـت. نتیجـه نشـان میدهـد کـه بـدل یـا عطـف ٌ بیـان یـا مسـندالیه نامیـدن چنـان وابسـتههایی دقیـق و علمـی نیسـت. مطالعـۀ ایـن مقالـه، درک درســتتری از ایــن مقولــه بــه دســت میدهــد.
بررسی وجهیت براساس نظریه پالمر در سه داستان «پادشاهی فریدون»، «رستم و اسفندیار» و «پادشاهی یزدگرد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجهیت مقوله ای دستوری معناشناسی است که عملکرد آن، نشان دادن جهان واقع و غیرواقع است. وجهیت بیان عقاید و واقعیت های ذهنی گوینده درباره گزاره و ارزیابی محتوای آن است. فرانک رابرت پالمر از معناشناسانی است که وجهیت را در دو شاخه «گزاره ای» و «رویدادی» بررسی کرده است. وجهیت گزاره ای شامل دو وجهیت «معرفتی» و «گواه نمایی» و وجهیت رویدادی شامل وجهیت «بایدی» و «توانمندی» است. هر زبان برای انتقال مفاهیم مختلفِ وجهی از سازوکارهای مختلفی استفاده می کند که توجه به آن از مقوله های مهم دستوری و معناشناسی است. با درنظرگرفتن این موضوع، در این پژوهش برآنیم تا علاوه بر توجه به بافت و معنا، «نشانگرها و ساخت های زبانی وجهی» را در سه داستان «پادشاهی فریدون»، «رستم و اسفندیار» و «پادشاهی یزدگرد» براساس نظریه پالمر بررسی کنیم. حالت های مختلف وجهیت عبارت است از: شک و تردید، اطمینان، شرط، انواع گزارش، الزام و اجبار، تعهد و تهدید، آرزوها، ترس ها و پیش فرض ها، جملات پرسشی و منفی، تضمین و تأکید در ساخت هایی مانند افعال شناختی و ادراکی، حروف، صفت، قید، کنایه و جملاتی که بیانگر یک مفهوم کلی و پذیرفتنی هستند، مانند ضرب المثل ها. در این میان، توجه به فضاسازی برای القای مفاهیم وجهی نیز مهم است.
سیمای حلاج و بایزید در آینه مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شخصیت شگفت انگیز شمس تبریزی و جایگاهی که در عرفان اسلامی دارد، آشنایی با افکار و دیدگاه های او از جهات مختلف حائز اهمیت است. یکی از مواردی که در مقالات شمس برای پژوهندگان تعجب برانگیز است نگاه نقادانه و تعریض گونه او به عارفان بزرگی نظیر بایزید بسطامی و حسین منصور حلاج است. حال با توجه به انتقادها و تعریض های شمس به این عارفان که هر دو جزو اسطوره های عرفانی به حساب می آیند،در این جستار کوشیده ایم تا با بررسی و تحلیل شخصیت این دو در مقالات شمس دلیل این تعریض ها و انتقادها را روشن سازیم و به روش تحلیل محتوا و شیوه کتابخانه ای سیمای بایزید و منصور حلاج را در آینه مقالات شمس به تصویربکشیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که شمس نظر مثبتی به عارفان شطح گو نظیر منصورحلاج و بایزید بسطامی نداشته است، جالب این است که معمولاً نام این دو در مقالات شمس با هم ذکر می شود و نقد شمس به آنها بیشتر ناظر به شطحیات آنهاست، زیرا در مواردی که شمس از بایزید بدون در نظر گرفتن شطحیات او صحبت می کند وی را در مقام عارفی بزرگ و گاه صاحب کرامت که به او الهام می شده است می ستاید.