مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مؤلفه های رئالیسم جادویی، بسامد بالای عناصری همچون صدا، بو، نور و عناصری ازاین دست است که درنهایت فضای اثر را مملو از وهم و خیال می کند و مرزهای میان واقعیت و خیال را به هم می ریزد. مطالعه رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوب ها» اثر رضا قاسمی نشان می دهد که عنصر صدا بسامد زیادی در این رمان دارد. در همین راستا، در مقاله پیش رو، برجستگی عنصر صدا در فضاسازی رمان بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده از عنصر صدا برای فضاسازی رمان بهره فراوانی برده و با توجه به تجربه ای که وی در هنرهای نمایشی ازجمله تئاتر و موسیقی داشته است، عنصر صدا در این رمان نقش محوری دارد و گاه کارکرد یک صدای معمولی در فضاسازی رمان، با چندین جمله و حتی صفحه برابری می کند. این صداها درمجموع، همنوایی ارکستری را مجسّم کرده اند که در کنار هم نهایت ترس و وحشت را در ساختمان چوبی محل وقوع داستان القا می کنند. بیشترین صداهایی که در این رمان دست مایه فضاسازی قرارگرفته اند، عبارت اند از صدای شخصیت های انسانی و حیوانی، صدای منبعث از اشیاء و صدای آلات موسیقی. درمجموع، نویسنده از طریق این صداها که اغلب وهمناک و وحشت آفرین و مرموز هستند موضوعاتی همچون بحران هویت و مشکلات مهاجرت را به نحوی هنرمندانه و با نهایت اثرگذاری، به ذهن خواننده منتقل می کند.
نگاهی به بن مایه های تشخّص یافتۀ آیین های ازدواج در داستان های عامیانۀ لامرد
حوزه های تخصصی:
ازدواج و بن مایه های مربوط به آن در ادبیات عامیانه تمام سرزمین ها و اقلیم ها وجود دارد؛ اما با توجه به ویژگی های فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی هر منطقه، مؤلفه های آن تغییر می کند. این بن مایه ها در ادبیات عامیانه منطقه لامرد بازتاب زیادی دارد که نشان از اهمیت سنت ازدواج و آیین های مربوط به آن در این منطقه جغرافیایی دارد. پژوهندگان ضمن بررسی 83 داستان عامیانه منطقه لامرد با روش توصیفی _ تحلیلی به بن مایه های ازدواج و میزان پراکندگی هر بن مایه در داستان های عامیانه این جغرافیای انسانی پرداختند. از نتیجه تحقیق چنین برمی آید که 24 داستان دارای بن مایه های آیینی ازدواج است که از میان آن ها، بن مایه هایی چون تعیین آزمون و شروط برای ازدواج، ازدواج از طریق جست وجوی نشانه ها، سفر قهرمان قصّه برای همسریابی، مخالفت پدر یا برادر دختر با ازدواج، ازدواج انسان با غیر انسان، علاقه مند شدن دختر یا پسر پادشاه به فردی از طبقه پایین جامعه، جا به جایی عروس با دختری دیگر، انتخاب همسر با پرتاب کردن میوه و آزادی دختران در انتخاب همسر در این داستان ها تکرار شده است. از میان این بن مایه ها، علاقه مندی دختر یا پسر پادشاه به فردی از طبقه پایین و ازدواج انسان با غیر انسان پُربسامدترین بن مایه و انتخاب همسر با پرتاب میوه، کم بسامدترین بن مایه محسوب می شود.
مدرنیسم و نوشتار زنانه (بررسی هویت زن در رمان مدرنیستی «شازده احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات معاصر، «زبان و نوشتار زنانه» و «مدرنیسم» معانی مرتبطی دارند. قاعده گریزی، ذهنیت مبنایی، تک گویی های درونی و وضعیت روا ن رنجورانه زبان، به منزله ویژگی های نوشتار زنانه مطرح می شوند که عناصر و تمهیدات داستان های مدرن هم هستند. مدرنیسم در ادبیات را می توان پی آمدِ گرایش به دموکراسی و چندصدایی ای دانست که در قرن بیستم، زمانه گسست از سنت ها و فروپاشی قراردادها، به مسائل جدی بشر مبدل شده بود. نظریه نوشتار زنانه هم الگوی پیشنهادی کسانی بود که در تلاش بودند تا با نحوگریزی و گسیختگی در زبان، ساختارهای شکل گرفته مقوّ ِمِ مردسالاری را برهم زنند. بنابراین هر دو مجال می دهند به وجود چندصدایی، تکثرگرایی و دموکراسی. کوشش این پژوهش بر این است تا نظری نو بر رمان شازده احتجاب بیفکند و جزئیات داستانی تازه ای در آن بیابد، به طوری که ابتدا با تبیین عناصر رمان مذکور، مدرنیستی بودنِ ماهیت آن توجیه گردد و سپس با تحلیل شخصیت پردازیِ زنان داستان، افعال آن ها مورد کاوش قرار گیرد تا میزان استقلال مندی یا تحت سیطره بودگی شان، سنتی یا مدرن بودنشان، در نسبت با ساختار مدرن داستان، مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه حاصل از پژوهش نشان داد که گلشیری در این رمان با استفاده از شیوه های مدرن داستان پردازی، انسجامی متناسب با ویژگی های مدرنِ شخصیت زن کنش مند و سلطه ناپذیر داستان خود آفریده است. تمهیدات داستانی او خواننده را به خوانشی همسو با مختصات نوشتار زنانه راه می برند که در آن مرد از سالاریِ محتوم در متن عزل می گردد و بستری مناسب فراهم می آید برای شخصیت زنی همچون فخرالنسا تا با هویت قائم به ذات و کنش های قاعده گریز و آزادی طلبانه خود، سیطره تبعیض و قیمومیت را به چالش بگیرند.
واکاوی غزلیات ایهام آمیز حافظ در طرح مسائل انتقادی
حوزه های تخصصی:
در جوامع استبدادی و حکومت های اقتدارگرا، ایهام بهترین شیوه برای بیان دردهای اجتماعی و مجرای فریاد اعتراض آمیز و البتّه محتاطانه است؛ به این معنی که شرایط نامناسب اجتماعی و فضای خفقان آمیز سرزمین ها، هنرمند را به سوی پوشیده گویی و بیان اعتقادات در لفافه آرایه ادبی ایهام سوق می دهد: بیانی غیر مستقیم و تأثیرگذار که آگاهی مخاطبان را در پی دارد و به نوعی می توان آن را شگرد مبارزه قلمی نویسنده یا شاعر علیه حاکمان جور و مردم ظاهرفریب و ریاکار به شمار آورد. در قرون هفتم و هشتم هجری قمری که یکی از سیاه ترین دوره های تاریخ ایران است سرزمین ما گرفتار یورش قوم مغول و سلطه آنان شد. استبداد حاکمان در طول این دو قرن، خفقان سنگین اجتماعی را در پی داشت؛ چنان که بر شعر فارسی و به ویژه قالب غزل، بسیار تأثیرگذار بوده است و موجب درون گرایی شاعران سبک عراقی شده است. در پژوهش حاضر که به بررسی صنعت ادبی ایهام و رابطه آن با مسائل انتقادی در غزل های حافظ می پردازد داده ها از طریق سندکاوی جمع آوری و به شیوه کیفی توصیف شده است. برآیند این تحقیق نشان می دهد که کاربست ایهام به قصد انتقاد از عملکرد پادشاهان ستمگر و صوفیان و زاهدان ریاکار در دیوان خواجه، خصیصه سبکی شاعر است و در میان انواع ایهام، بسامد ایهام تناسب و ایهام مجرّد بیش از گونه های دیگر آن است.
نظریۀ «مخاطب محوری» رویکردی در نقد ادبیات کودکان
حوزه های تخصصی:
پژوهش در حوزه ادبیات کودکان با فرض مخاطب کودک ویژگی های منحصر به فردی دارد که ناشی از ماهیت متفاوت آن است و پژوهش در این حوزه را تحت تأثیر قرار می دهد. درک این ویژگی ها مستلزم توجه به اثرات معطوف به قید کودک در حیطه دانش و سپس پژوهش ادبیات کودکان است. نویسندگان و منتقدان ادبیات کودکان، باید به ویژگی های زبانی و توانایی درک و فهم مخاطبان خود، توجه ویژه ای داشته باشند. این سخن مؤیّد اهمیت نظریه «مخاطب محوری» در میان نظریه های سه گانه ادبی یعنی «مؤلّف محوری»، «متن محوری» و «مخاطب محوری» است. پژوهشگر با بررسی ویژگی های عناصر زبانی و درون مایه آثار کودکان و تطبیق آن با ویژگی های مخاطبان و از جهتی بازنگری در کارکرد رویکردهای نقد ادبی بر اساس نظریه های سه گانه ادبیِ مذکور، به دنبال یافتن پاسخی است که نشان دهد، نظریه «مخاطب محوری» در بین نظریات سه گانه ادبی در ادبیات کودکان اهمیت ویژه ای دارد و این نظریه می تواند معیاری برای پژوهشگر باشد تا با بهره گیری از آن به نقد ادبیات کودکان بپردازد. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای، کارکرد رویکردهای نقد ادبی در ادبیات کودکان بررسی و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش اهمیت نظریه «مخاطب-محوری» را اثبات و تطبیق و بررسی آثار تولید شده کودکان بر اساس نظریه ادبیِ فوق، معیارهای مناسب نقد را برای نویسندگان این حوزه مشخص و معرّفی خواهد کرد.
واکاوی ویژگی های ادبیات عامیانه در رمان های «طیور ایلول» اثر املی نصرالله و «کلیدر» اثر محمود دولت آبادی
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی شاخه های گسترده ای دارد که از جمله آن ها ادبیات داستانی عامیانه یا فولکلوریک است. رمان های «طیور ایلول» نوشته املی نصرالله و «کلیدر» اثر محمود دولت آبادی به عنوان رمانی عامیانه و روستایی قلمداد می شوند که در این جستار از منظر ادبیات عربی و فارسی بررسی می شود. در این پژوهش نشانه هایی که به کمک آن می توان یک رمان را عامیانه و روستایی دانست، آورده شده است و هدف این است که بررسی شود کدام نشانه ها در این دو رمان بسامد بالایی دارد و این که این دو رمان در این نشانه ها چه وجه اشتراکی باهم دارند؟ مکتب منتخب یک نویسنده را می توان از مضامین به کار گرفته شده در آثارش دریافت. مکتب تطبیقی در این مقاله مکتب فرانسوی است. ازاین رو برای آشنایی با دید و رویکرد دو نویسنده مذکور، آثارشان به اختصار بررسی شده و مؤلفه های ادبیات عامیانه و مقایسه آن در دو رمان مذکور در چند بخش مجزا بررسی و شرح شده است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی، با مد نظر قرار دادن مکتب و مضامین به کار گرفته شده در دو اثر مذکور، نوع شخصیت آفرینی و شخصیت پردازی و طرز بیان شخصیت ها در دو داستان، روش به کاربستن وصف از روستا و محیط روستایی و پیرامون آن را بررسی و مقایسه کرده است.
روابط بینامتنی مثنوی معنوی مولوی با مثنوی های نظامی گنجه ای بر اساس نظریۀ ترامتنیت ژرار ژنت
حوزه های تخصصی:
مطالعات بینامتنی، شیوه و میزان تأثیر متن ها در شکل گیری یکدیگر را توضیح می دهد و با تبیین شیوه های تکثیر متن ها، فرایند رمزگشایی و دلالت پردازی متون را بررسی می کند. ژرار ژنت با گسترش و نظام مند کردن مفهوم های برآمده از آراء نظریه پردازان قبل از خود، به طور نظام یافته به بررسی روابط بین متون پرداخت و با رویکردی ساختارگرا، روابط میانمتنی و تمام تغییرات آن را بررسی و مطالعه کرد و مجموعه این روابط را «ترامتنیت» نامید. مثنوی -معنوی بهعنوان بزرگ ترین شاهکار عرفانی، روابط پیچیده بینامتنی با سایر متون و آثار قبل از خود دارد و بسیاری از متون در این متن به انواع گوناگون حضور یافته اند. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از نظریه ترامتنیت ژنت، روابط بینامتنی مثنوی مولوی با آثار حکیم نظامی بررسی و تحلیل شده است. مثنوی از منظر بازتاب برخی از داستان ها، مثل ها و سیمای شخصیت ها و بازتاب برخی از مفاهیم کلامی و عرفانی با منظومه های نظامی گنجه ای روابط بینامتنی دارد. مولوی در اشعار خود از اندیشههای حکیم نظامی در موضوع عشق، تعریف جان، تعریف انسان و نقل تعدادی از داستان ها متأثرشده است. بر اساس این پژوهش، رابطه بینامتنیت صریح بین مثنوی مولوی و پنج گنج نظامی یافت نشد؛ اما استناد فراوان مولوی به داستان لیلی و مجنون، شباهت چندین داستان مثنوی معنوی با داستان های پنج گنج، وجود مفاهیم دینی و کلامی و مَثَل های مشترک در آثار نظامی و مولوی نشان می دهد که بین آثار این دو شاعر به طور غیرصریح و ضمنی ارتباط بینامتنی وجود دارد.