فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
43 - 58
حوزههای تخصصی:
از دیرهنگام، کسانی که نگاهی ژرف به جهان داشته اند، همواره به دنبال راهی برای گسترش اندیشه ها و ادراکات درونیِ خود بر نمودهای عینیِ جهان محسوس بوده اند؛ ازاین رو با تأمل در جلوه های جهان، تلاش کرده اند تا از محسوسات عبور کرده و به حقیقتی فراتر از آن دست یابند؛ بنابراین، برای نیل به این هدف از نماد استعلایی بهره برده اند. نماد استعلایی تصویری است از شیء ملموس که این شیء ملموس خود دلالت دارد بر عالم معنی و روح. نماد های استعلایی در ماهیت با عالم مُثُل افلاطون یا «ایده بنیادین» (اصطلاح افلاطون) ارتباط دارد و در زمره نماد های عرفانی نیز جای می گیرد. بیدل دهلوی، گونه های متنوع این نمادها را به کار برده و با توجه به شرایط خاصِ فردی، اندیشه و تخیل خود را در قالب نمادهای استعلایی بیان کرده است. از آنجا که نمادهای استعلایی موجب ابهام در شعر می شوند، نوشتار حاضر بر آن است تا با تأویل این نمادها، از غزل بیدل ابهام زدایی کند. در کنار تحلیل محتوایی نمادهای استعلایی، زیبایی شناسی این نمادها نیز از هدف های این پژوهش است.
«ظهور حقیقت مثالی» راه شهودِ «حقیقت انسان» با تأکید بر دیدگاه شرف الدین مَنْیَری در «معدن المعانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
133 - 150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی، به شناخت حقیقت انسان بر اساس آراء شیخ شرف الدین احمد بن یحیی مَنْیَری - یکی از عرفای قرن هشتم (ه . ق) - در کتاب «معدن المعانی» پرداخته است. پرسش اصلی پژوهش این است که از دیدگاه شرف الدین مَنیَری، بهترین راه شناختِ حقیقت انسان از چه طریقی میسّر است؟ در این پژوهش سعی شده ضمن تبیین مبانی متکلمین، حکما و عرفا و ردّ حلول مُلکی و قبول تناسخ ملکوتی، تصویر روشنی از دیدگاه وی - که مبتنی بر ظهور حقیقت مثالی به عنوان بهترین طریق برای وصول بر این حقیقت و در نهایت فانی شدن در ذات احدیت است - ارائه شود. اهمیت و ضرورت بحث در این نکته شایان توجه است که حلّ بسیاری از مسائل دشوار عالم آخرت ازجمله معاد جسمانی و روحانی، خلود و ابدیتِ سرای دیگر، تناسخ ارواح و ابدان، شهود حضرت حق و فانی شدن در آن، همگی متوقف بر تشریح دقیق حقیقتِ وجودی انسان است. بر اساس یافته های پژوهش، انسان تا زمان حضور در دنیا، از حقیقتِ وجودی خود غافل است. وقتی انسان بیدار شد و پروانه وار گرداگردِ شمع حقیقت وجودی خود و نفس ناطقه به پرواز درآمد و عارف شد، با حقیقت مثالی نفسش که ملکات مثالی اند، متحد شده و سفر اول سالک الی الله تحقق می یابد. در ادامه سالک با فنای در اسماء، صفات و ذات باری تعالی در حقیقت حقه الهی فانی می شود.
بررسی انتقادی برخی از پژوهش ها و اظهارنظرها درباره شاهنشاهنامه صبا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
117 - 142
حوزههای تخصصی:
شاهنشاهنامه، منظومه ای حماسی از فتحعلی خان صبا است که تاریخ ایران در دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار را دستمایه آفرینش اثری ادبی قرار داده است. البته دامنه تاریخی اثر از سقوط اصفهان تا اواخر دوره اول جنگ های ایران و روس را در بر می گیرد. این منظومه طولانی، به رغم اهمیت، تا کنون چنان که باید مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است. نقدهای نوشته شده بر شاهنشاهنامه، کمتر به کل اثر نظر داشتند و به نظر می رسد، بیشتر نویسندگان آن به طور کامل متن این منظومه را نخوانده اند. این نقدها بیشتر براساس متن گزیده منظومه نوشته شده و به این علت دچار خطاهای فاحش محتوایی و تاریخی شده اند. این مقاله، به مطالعه حدود بیست پژوهش انجام شده در صد سال اخیر، درباره شاهنشاهنامه پرداخته و کوشیده است تا با بررسی اشکالات و خطاهای آن متون، نقدهای شاهنشاهنامه را نقد کند. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که عمده نقدها، بدون توجه به کل اثر و نکات تاریخی مرتبط با آن، اشتباهاتی مرتکب شده و این اشتباهات از طریق نقدهای هر عصر، به نقدهای دوران سپسین راه یافته اند.
بررسی و تحلیل رمان «دوردست های مبهم» از سید محسن نکومنش فرد بر اساس نظریه فرهنگ پذیری«جان بری»
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
این پژوهش یکی از رمان های معاصر فارسی با موضوع مهاجرت را بر اساس نظریه فرهنگ پذیری «جان بری» بررسی می کند. مناسبات فرهنگی میان اجتماعات مختلف و چندفرهنگی چارچوب اصلی ادبیات مهاجرت است که چالش های هویتی و فرهنگی در جامعه میزبان را نیز در برمی گیرد.«بری» فرهنگ پذیری را فرایندی می داند که افراد به کمک آن در یک محیط فرهنگی جدید با زندگی سازگار می شوندو این موضوع به چگونگی ارتباط فرد مهاجر با فرهنگ اصلی خود و فرهنگ جامعه مقصد بستگی دارد. وی چهار استراتژی برای مهاجر در نظر می گیرد: یکپارچگی، همانندگردی، جدایی و حاشیه نشینی. البته در انتخاب راهبرد فرهنگ پذیری نگرش مهاجر و نگرش جامعه پذیرنده بسیار مهم و مؤثر است. هدف این تحقیق بررسی رفتارهای فرهنگ پذیری مهاجران و چگونگی برخورد جامعه میزبان در رمان «دوردست های مبهم» از محسن نکومنش فرد است و به این پرسش پاسخ می دهد که شخصیت های این رمان در برخورد با جامعه میزبان کدام یک از روش های یادشده را در پیش می گیرند؟ نتیجه به دست آمده نشان می دهد که سرعت و شدت فرهنگ پذیری در افراد مختلف متفاوت است و پذیرش مهاجران با افزایش فاصله فرهنگی کاهش می یابد. همچنین در مسئله فرهنگ پذیری دیدگاه جامعه میزبان به مهاجران نیز بسیار مهم و اساسی تلقی می شود. رفتارهای جامعه میزبان، چگونگی سازگاری یک مهاجر و نوع فرهنگ پذیری او را تعیین می کند. پذیرش نامطلوب میزبان برای مهاجران ایجاد محدودیت کرده و باعث بحران هویت و سلب آرامش و امنیت آنان می شود، بنابراین استراتژی مهاجران در این کشورها اغلب شیوه جدایی و یا حاشیه نشینی است؛ اما استراتژی همانندگردی اولویت فرهنگ پذیری در مهاجران نسل دوم است.
بررسی الگوی کنشگری گرماس در منظومه «آرش کمانگیر» سروده سیاوش کسرایی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
183 - 201
حوزههای تخصصی:
یکی از دستاوردهای مهم ساختارگرایی، موضوعات مرتبط با روایت شناسی است. پراپ، فرمالیست روس، نقطه عطفی در روایت شناسی ایجاد کرد، طبق نظر او شخصیت دیگر جدا از متن هیچ موجودیتی ندارد.گرماس، یکی از نظریه پردازان پیرو پراپ، الگوی کنشی را با هدف نمایان ساختن نقش شخصیت ها و ارتباط کنش و شخصیت ارائه داد: کنشگرها نقش شخصیت های روایت را بازی می کنند؛ با اینحال دو تفاوت با شخصیت دارد: اول اینکه چند شخصیت می تواند نقش یک کنشگر واحد را ایفا کند؛ دوم اینکه کنشگرها در ژرف ساختِ روایت؛ اما شخصیت ها در روساختِ روایت، نقش دارند. در الگوی گرماس، شمار کنشگرها به شش می رسد:1-فرستنده (sender) 2- گیرنده پیام(receiver)3- مفعول (object)4- یاری دهنده(supporter) 5- مخالف(conflict) 6- فاعل (قهرمان) (subject). این مقاله برآن است تا حماسه آرش سروده سیاوش کسرایی را که روایت محور است نسبت به قابلیت تطبیق با نظریه روایت محور گرماس و شش گروه کنشگر او مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش که به صورت کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است مشخص گردیدکه هر شش کنشگر الگوی گرماس در منظومه آرش کمانگیر وجود دارند و همانگونه که گرماس، نقابل را بنیادی ترین چهارچوبی می داند که ذهن انسان در قالب آن به جهان ساختار می بخشد؛ برای درک ساختار متن، ابتدا باید تقابل ها را درک کرد؛ در اسطوره آرش نیز، با تقابل بین ایران و توران سرو کار داریم که این تقابل، بن مایه روایت کسرایی از حماسه آرش است که در سه کنشگر دوتایی در تقابل با یکدیگر بیان گردیده است.
بررسی و تحلیل مضامین (موتیف ها) در لالایی های آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۲۲۷-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
لالایی ها یکی از شاخه های ادبیات عامه و اولین نغمه هایی هستند که از حیث پرداختن به مسائل کودکان در زیرمجموعه ادبیات کودک گنجانده می شوند. با آنکه سرایندگان اولیه لالایی ها گمنام هستند، امّا سادگی زبان و کاربردی بودن لالایی ها در میان مردم، یکی از رازهای ماندگاری این اشعار زیباست. مضمون لالایی های اقوام مختلف، بازتاب افکار و تأملات درونی، دغدغه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و مذهبی مردمان آن جامعه است که بررسی این مضامین ما را با عواطف و افکار فردی و جمعی آن اقوام و شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی آن جامعه بیشتر آشنا می کند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی 120 مورد از لالایی های رایج آذری را که در قالب بایاتی سروده شده است، مورد بررسی قرار می دهد تا ضمن شناساندن این لالایی ها، تأملات درونی، احساسات فردی و اجتماعی، اندیشه های دینی، شرایط اجتماعی و فرهنگی مادران آن روزگار را نیز به تصویر بکشد. در این جستار، لالایی ها براساس مضمون به پنج دسته: مضامین دینی و مذهبی، طبیعت، آرزوهای مادرانه، درون مایه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، خانواده و خویشاوندان تقسیم می شوند؛ که مضمون طبیعت با 42 مورد و آرزوهای مادرانه با 28 مورد، بیشترین بسامد را در بین این مضامین دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که این مضمون ها دورنمایی از جهان بینی گویندگان لالایی ها، دیدگاه خاص آن ها به زندگی و انسان و آشکارکننده ویژگی های شخصیتی و حساسیت های سرایندگان آن ها هستند که شناخت و تحلیل این مضامین، باعث درک درست مختصات اصلی و زوایای پنهان مفاهیم لالایی ها می شود.
نگاهی نو به ترجمه قرآن کریم براساس مؤلفه های واحد ترجمه (نقد موردی: ترجمه معزی، پاینده، مکارم شیرازی و انصاریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون الگوی دقیق و جامعی برای نقد واحد ترجمه در ترجمه قرآن طراحی نشده است. به منظور دست یابی به چنین الگویی می توان ابتدا کار آمدیِ مؤلفه های واحد ترجمه را مورد بررسی قرار داد. به همین جهت، در این پژوهشِ نو تلاش شده است تا مقوله واحد ترجمه در ترجمه قرآن کریم بررسی شود. در این جستار ابتدا به شرح واحدهای ترجمه از نظر نظریه پردازان حوزه ترجمه پرداخته شده است. سپس با مقایسه واحدهای ترجمه که مترجمان قرآن در ایران به کار گرفته اند به نقد و تحلیلِ میزانِ کارآمدیِ واحدهای ترجمه در ترجمه قرآن کریم پرداخته شده است. در این تحقیق علاوه بر استفاده از واحدهای ترجمه که نظریه پردازان غربی مطرح کرده اند از یک واحد ابداعی دیگر - واحد کمتر از کلمه - استفاده شده که هنوز از طرف هیچ یک از نظریه پردازان ترجمه در غرب به عنوان واحد ترجمه مطرح نشده است. در این مقاله، تحلیل براساس واحد ترجمه و با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است و ترجمه هایی که مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند، عبارتند از: ترجمه معزی، پاینده، مکارم شیرازی و انصاریان. نتایج پژوهش گویای آن است که با توجه به بافت خاص هر آیه و تفاوت در نگاه مترجم، در ترجمه قرآن کریم می توان از واحد کلمه، واحد جمله، واحد اندیشه، واحد متن، واحد فرهنگ و واحد کمتر از کلمه استفاده کرد. درصد استفاده از واحد جمله نزد مترجمان مورد اشاره بیش از واحدهای دیگر بوده است. همچنین با توجه به یافته های این پژوهش و از آنجا که در ترجمه قرآن هرگونه دخل و تصرف در محتوای متن از سوی مترجم جایز نیست، واحدِ ترجمه ایِ پیشنهادی برای ترجمه قرآن کریم، واحد جمله است و بیشترین کارآیی را دارد.
تحلیل تطبیقی ذات و صفات خدا در مثنوی معنوی و دائودِه جینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
91 - 115
حوزههای تخصصی:
موضوع تبیین ذات و صفات خدا در عرفان اسلامی متأثر از سنّت قرآنی است که عارفان اسماء ذات، صفات و افعال خدا را به تأسی از آن تبیین و طبقه بندی کرده اند و مولوی در مثنوی معنوی به عنوان برجسته ترین اثر عرفانی در زبان فارسی با دقّت و ظرافت بدان پرداخته و ناشناختگی ذات خدا را آورده است. هم چنین لائودزی، حکیم چینی در دائودِه جینگ، مهم ترین متن آیین دائو که هجده سده پیش از مثنوی معنوی نوشته شده، مباحثی عمده و باریک بینانه در شناخت ناپذیری ذات دائو مطرح کرده است. هدف این جستار بازنمایی و تحلیل یافته های ذات و صفات خدا در مثنوی معنوی و دائودِه جینگ و تبیین همسانی و ناهمسانی آن هاست که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته است؛ چنانکه دستاوردهای پژوهش نشان می دهد، حقیقت ذات خدا در مثنوی معنوی و دائو در دائودِه جینگ ذهن گریز و شناخت ناپذیر است، امّا صفات خدا در مثنوی معنوی بسیار پرشمارتر از صفات دائو در دائودِه جینگ است که این موضوع نظر به گستردگی اسم شناسی در عرفان اسلامی و تفسیرهای عرفانی از اسماء خدا قابل توجیه است. هم چنین برخی صفات دائو مانند ژرف بودن، بی صدایی و بی صورتی اگرچه فاقد معادل شناخته در عرفان اسلامی هستند، امّا در مثنوی معنوی به مثابه صفات خدا به کار رفته اند.
زیبایی شناسی و مرگ در رمان ملکوت بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هنر و ادبیات مدرن، با بذل توجه به مضامین منفی و نامتعارف فلسفی که نقش مهمی در زیبایی شناسی کلاسیک برعهده نداشتند، مبانی زیبایی شناسی نوین متحول شد. «مرگ» یکی از مؤلفه هایی است که برمبنای اندیشه های مکاتب اگزیستانسیالیسم و پساساختارگرایی، عنصر محوری ادبیات مدرن شناخته می شود. در رمان مدرن، مرگ هم ازمنظر محتوایی و هم ازنظر زبان شناختی و هنری در ساختار و بافت داستان نقش اساسی ایفا می کند و بسیاری از وجوه زیبایی شناختی رمان حول محور آن می گردد. صادقی، در جایگاه یکی از نویسندگان پیشرو ایران، در رمان ملکوت، «مرگ» را موضوع داستان قرار داده و بسیاری از جنبه های ادبی اثرش را پیرامون این مفهوم طرح کرده است. در این پژوهش، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، وجوه زیبایی شناختی مرگ در رمان ملکوت بررسی شده که به دیگر مؤلفه های زیبایی شناسی مدرن گره خورده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رابطه مرگ با دیگر مؤلفه های زیبایی شناختی مدرن چون تناقض، غیاب، و ابهام منجربه اهمیت یافتن جنبه های تاریک هستی و همچنین امتناع اثر از معیارهای زیبایی شناسی کلاسیک و متعارف شده است.
«بَی رام شهر»، لقبی ساسانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
205 - 222
حوزههای تخصصی:
شاهنامه شناسان آرام آرام در تصحیح شاهنامه می کوشند و در این کار از زبان ها و اسناد پیش از اسلام نیز گاهی یاری می خواهند. طبیعی است که در شاهنامه مخصوصاً بتوان انعکاسی از احوال دوران ساسانیان و الفاظ و اصطلاحات رایج در حکومت آنان را یافت. در این مقاله کوشش شده است تا با بررسی چند نامه از شاهان ساسانی یا خطاب به ایشان، که در آنها چند لقب و عنوان به شکل قالبی تکرار شده، و همچنین مقابله نسخه های شاهنامه، یک لقب ساسانی، که به نظر نویسندگان از نظر مصحّحان شاهنامه پنهان مانده، پیدا شود و اصل آن در اسناد ساسانی معلوم گردد. این لقب «بی رام شهر» است که در نسخه ها و چاپ های شاهنامه به چند شکل نقل شده و در بهترین چاپ های شاهنامه، مخصوصاً در چاپ خالقی و همکاران او، به شکل «پدرام شهر» درآمده است. در پایان بحث، با ذکر دلایل روشن، در اثبات این نکته نیز کوشش شده که «مهست»، که در همان نامه ها، باز به همان شکلی قالبی، در کنار «بی رام شهر» تکرار شده، چیزی نیست جز تصحیف «مزدیسن»، ولی این تصحیف از فردوسی یا کاتبان شاهنامه نیست و مدت ها پیش از او در نقلِ اسنادِ ساسانی به خط عربی و فارسی عارض شده بوده و به همان صورت به شاهنامه ابومنصوری و شاهنامه فردوسی وارد شده است.
بررسی تطبیقی جلوه های تمثیل در اشعار اخوان ثالث وشفیعی کدکنی بر مبنای اصول فکری مینی مالیسم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل یکی از گسترده ترین شیوه ها ی داستان گویی است که، اندیشه و پیام های اخلاقی ، تعلیمی ، اجتماعی و سیاسی را به خواننده القا می کند. یکی از روش های بیان غیر مستقیم اندیشه های شاعر است که کلام اوراموثر تر می کند .مینی مالیسم هم ، به عنوان یکی از اصلی ترین مناسبات ساختاری کلام در مضامین اجتماعی ، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.در این خصوص، داستان های کوتاه مینی مالیستی به دلیل بهره گیری از ساختار بنیادین داستانی وتمثیلی وهمچنین مناسبات جامعه شناسی ، بستر مناسبی را جهت نقد و تحلیل اصول ساختاری کلام بر مبنای اصل تمثیل فراهم می آورد. این پژوهش به شیوه ی توصیفی -تحلیلی و به روش کتابخانه ای به تبیین جلوه های تمثیلی اشعار شفیعی کدکنی واخوان ثالث پرداخته است . هدف پژوهش حاضر، انعکاس مبانی جامعه ی یک دوران و شناخت ارزش های متعدد آن در افکار ، اندیشه ها وفرهنگ مردم به زبان تمثیل در اندیشه ی هر یک از این دو سخنوراست. مساله ی اصلی این پژوهش جستجوی تمهیداتی است که شفیعی کدکنی واخوان ثالث جهت بیان مقاصد درونی خویش بر اساس دغدغه های حاکم در ذهن، از آن بهره برده اند. نتایج بدست آمده این پژوهش بیانگر آن است که؛ اشعار اخوان وشفیعی کدکنی،با ساختاراستوار خود،بر مبنای فرم وساختاری منحصر به فرد ،مبانی تمثیلی کلام را به خوبی در اشعار خود منعکس نموده .
مطالعه ی مقایسه ای معناجویی در شعر شهریار و اندیشه فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
260 - 281
حوزههای تخصصی:
شهریار از ستارگان پرفروغ تاریخ ادب ایران است که در زمان حیات و مماتش نگاه ها را به سوی خود معطوف داشته است. اشعار او زندگی نامه و زبان حال اوست. مکاتب روان شناختی و فلسفی هر یک از زاویه ای، به موضوع معنا در زندگی آدمی پرداخته اند. هدف پژوهش حاضر مطالعه ی راهکارهای معنابخشی به زندگی در سروده های استاد شهریار و در مکتب معنادرمانی فرانکل بود. روش پژوهش از نوع کیفی و تحلیل محتوا و توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه ای است که به طریق کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته ها نشان داد، شهریار در مواجهه با ناملایمات و بحران های زندگی از رهگذر عشق، خلاقیت شعری و ارزش های گرایشی، به معنابخشی به زندگی پرداخته و از ناامیدی برحذر مانده است. از نتایج مطالعه این است که شهریار در تجربه زیستی خود بدون این که در پی تئوریزه کردن دیدگاه خود باشد، در رابطه با راهکارهای معنادهی به زندگی دیدگاه هایی نزدیک به اندیشه-های فرانکل ارایه کرده است.
مقایسه کارکرد ادبی مسند و صفت در رمان تنگسیر اثر صادق چوبک
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
51 - 72
حوزههای تخصصی:
رمان تنگسیر اثری برجسته و ناتورالیستی از صادق چوبک است که در این اثر نقش توصیفی، جایگاه ویژه ای در شکل گیری مکتب ادبی نویسنده، شکل گیری شخصیت های داستان و صحنه پردازی ها دارد. از ابزارهای مهم توصیف در این رمان، می توان به صفت و مسند اشاره کرد؛ بر این اساس این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای در پی مقایسه کارکرد ادبی مسند و صفت در رمان تنگسیر از صادق چوبک است؛ به گونه ای که مسند و صفت های این رمان استخراج و تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مسند کارکرد بیشتری در ساخت و پرداخت شخصیت ها داردو صفت، شکل هنری تری دارد و ادبیت بیشتری به متن داستان می بخشد. در بخش فضا سازی به لحاظ تعداد و تنوع بسامد رنگ ها و صفات فیزیکی، صفت کارکرد بیشتر و مؤثرتری نسبت به مسند دارد.
راحهالصّدور راوندی از نگرگاهِ فواید ادبی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه از قلم نجم الدّین راوندی در تاریخ آل سلجوق بر جای مانده است، فارغ از نظرهای متفاوت و گاه متناقضی که درباره اش داده اند، به عنوان متنی دیرساله در تاریخ، که چونان دیگر رسائل تاریخی، در جنب منابع دیگری چون تذکره ها و کتاب های بلاغی، متضمّن فواید ادبی است، شایای توجّه است. چه نکاتی که گه گاه در این آثار، ازجمله در راحهالصّدور و آیهالسّرور (599 تا 603 ق) بیان شده است، بر ساحت هایی از گذشتهٔ ادبی ایران روشنایی هایی می افکنَد و این، به ویژه برای دیدن و مطالعه بهتر و بیشتر ساحت های کمتر دیده و بررسیدهٔ این گذشتهٔ ادبی، دست مایه ای ارجمند است. بنا بر نکات پیش گفته، می توان در راحهالصّدور ، در ساحت های نقد ادبی، تاریخ ادبیّات، کیفیّت ذوق ادبی عصر راوندی و قابلیّت اشعار بازآورده شده در راحهالصّدور در تصحیح دواوین شاعران، به آگاهی های مغتنمی دست یافت که در تحلیل مسائل بازبسته به ساحت های نام برده بی ارج و ارز نیست. تحلیل نظر سیّداشرف غزنوی در ضرورت پرهیز شاعران تازه کار از مطالعهٔ اشعار رودکی، عنصری، مُعِزّی و سنایی، جنس مواجههٔ راوندی با ارتباط دوسویهٔ شاهان و شاعران، بدخوانی ها دربارهٔ شاعرانی چون شمس الدّین احمد بن منوچهر شصت کله و اهمّیّت اطّلاعات قابل استخراج از راحهالصّدور دربارهٔ برخی دیگر از شاعران کمتر شناخته شده، بازخوانی آرای راوندی در نقد ادبی، خاصه دفاعش از مُجیر بیلقانی در برابر اثیر اخسیکتی و... از موضوعاتی است که در پیوند با ساحت های مذکور پیش چشم قرار گرفته است.
معرّفی فرهنگِ مصرّحه الأسماء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرّحه الأسماء فرهنگ دوزبانه عربی به فارسی اثر لطف اللّه بن ابی یوسف حلیمی، فرهنگ نویس و لغت شناس عثمانی تبار قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری قمری است. این کتاب که در سال 872 ق تألیف شده است، قریب به 17112 مدخل دارد که با احتساب معادل های ترکی برخی از مدخل های آن – حدود ۷۰۰ مدخل – می توان آن را به نوعی فرهنگ سه زبانه عربی – فارسی – ترکی قلمداد نمود و با توجه به پیدایش این نوع فرهنگ ها در قرن نهم می توان آن را جزو اولین کتاب ها در این زمینه برشمرد. علاوه بر این ویژگی که خود تنوّع زبان تعریف را به همراه دارد، از دیگر وجوه امتیاز این کتاب می توان به این موارد اشاره نمود: ارائه تعریف های جامع و کامل برای برخی از مدخل ها، متمایز از دیگر فرهنگ های مشابه؛ ضبط مشکول برخی معادل های فارسی و گاه ترکی که نمایانگر تلفظ کهن لغات یا لهجه محلی یا ترکی آن هاست؛ استعمال برخی از تلفظ های دیگر و نادر لغات که بیانگر تحولات و دگرگونی های آوایی آن هاست؛ آوردن لغات و ترکیبات شاذ و نادر؛ ضبط واژگان تخصصی طب.
بررسی جایگاه و تحولات ضرب المثل در سبک های نثر ادبیات کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با هدف بررسی کلی جایگاه و تحولات ضرب المثل ها در سبک های نثر فارسی، سیر تطور تاریخی کاربرد انواع ضرب المثل ها، نحوه کاربردشان در متن، ارتباط ضرب المثل های فارسی با ضرب المثل های عربی و بررسی رویکرد نویسندگان به آنها در پانزده کتاب منثور در موضوع های مختلف، از قرن پنجم تا قرن نهم تحلیل شده است. در این قرن ها، انواع آیات و احادیث، امثال سائره، سخنان مشایخ، اشعار شاعران و داستان های مشهور به صورت ضرب المثل وارد نثر شده اند، نتایج بررسی ها نشان می دهد: از نظر تاریخی، سبک مرسل(قرن پنجم): دوره آغاز حضور ضرب المثل ها، سبک بینابین(اواخر قرن پنجم): دوره تثبیت، سبک فنی و مصنوع(قرن ششم و هفتم): دوران طلایی و قرن هشتم و نهم: دوران افول کاربرد ضرب المثل ها در متون فارسی است. تکرار بدون تغییر، تکرار با تغییر جزئی، مثل سازی، متروک شدن برخی امثال با تغییر سبک ها از تحولات ضرب المثل در این قرن هاست. جایگاه آنها در متن با حروف و جمله های رابط یا بدون رابط و مستقیم است. ضرب المثل های عربی در چند روش: بدون ترجمه، ترجمه لفظی، ترجمه مفهومی و معادل سازی در کنار ضرب المثل های فارسی آمده اند، نویسندگان متون نیز برخی ضرب المثل ها را در راستای اندیشه خود تغییر داده یا ردّ کرده اند.
بررسی شورش بهرام چوبینه و فرار خسروپرویز به روم در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
91 - 111
حوزههای تخصصی:
داستان شورش بهرام چوبینه و فرار خسروپرویز به روم، در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی به تفصیل بیان شده است. در منابع فارسی و عربی مسیر فرار خسرو به روم و حوداثی که او در آن جا از سر می گذراند، به اجمال بیان شده است و مورخان درباره این بخش از پادشاهی او اتفاق نظر ندارد؛ علاوه بر منابع فارسی و عربی، به این داستان در منابع بیزانسی، ارمنی و سریانی نیز اشاره شده است. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای انجام شده ، به بررسی این داستان، در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی و مقایسه آن ها با یکدیگر، پرداخته شده است. با بررسی منابع مختلف روشن شد، منبع فردوسی که به واسطه شاهنامه ابومنصوری به خدای نامه می رسد، مفصل ترین تحریر خدای نامه بوده است؛ چرا که فردوسی و پس از او مؤلف نهایه الارب، کامل ترین و دقیق ترین روایت را از این داستان بیان می کنند. روایت فردوسی در بیان این داستان، آن چنان دقیق است که می توان از شاهنامه به عنوان یک مأخذ تاریخی در تحقیقات مربوط به ساسانیان بهره برد. در منابع بیزانسی و ارمنی، تاریخ تئوفیلاکت و اخبار سعرت، نزدیک ترین روایت را به شاهنامه دارند؛ با توجه به مشابهت بسیار این منابع با یک دیگر و از آن جا که برخی از مؤلفان مأخذ خود را بیان می کنند، با کنار هم قرار دادن این داستان ها و روایات دیگری نظیر آن، ممکن است بتوان از آن ها در رسیدن به شناخت تازه ای از خدای نامه بهره برد.
واکاوی مؤلفه های بیداری اسلامی در شعر سعید معتوق
حوزههای تخصصی:
شاعران معاصر برخی از سروده های خود را به مبحث بیداری اسلامی اختصاص داده اند و یکی از مسائلی که امروزه سطح گسترده ایی از فضای جهانی بخصوص کشورها و جوامع اسلامی به آن توجه ویژ ه ای دارند، شناخت دقیق ابعاد مختلف جریان بیداری اسلامی به عنوان اندیشه ای نوپا که در دهه های اخیر مطرح شده است. سعید معتوق از شاعران نوظهور معاصریست که از شعر به عنوان گونه ادبی رسا جهت بیان اندیشه ها و عقاید خود و فراگیری بیداری اسلامی و نبوغ این بیداری به عنوان آرمانی والا در جامعه خود از مؤلفه های بسیار تاثیرگذار کمک گرفته -که مبتنی بر ارزش های اصیل و تبین هویت ملی، مسیر رسیدن ملت مسلمان را به سعادت اخروی هموار می کند. این پژوهش به این مسئله پاسخ می دهد که چه مؤلفه هایی در جهت تقویت همه جانبه جنبش بیداری درتاریخ تمدن اسلامی در شعر شاعر اماراتی سعید معتوق جریان دارد. برای واکاوی این مولفه ها از روش توصیفی تحلیلی و با استناد بر مطالعات کتابخانه ای و تکنیک تحلیل و تجزیه محتوا استفاده شده است و برای پاسخ به این مؤلفه ها در قدم اول مؤلفه های بیداری اسلامی در شعر سعید معتوق و در قدم دوم انواع راهکار ها و بارزترین آن ها تبین شده است. و در قدم سوم با بهره گیری از مضامینی همچون خدا محوری، وطن خواهی، تمجید شهادت طلبی، ستیز با ستم و ستم گر، بهره گیری از نماد و تلمیحات دینی طبق اشعار شاعر و اشارات او به آیات و روایات بیان شده است وتوانسته فضای سیاسی و اجتماعی ملّتش و کشور های اسلامی را در مسیر عبودیت و بیداری و تقویت عزم و اراده آنها در مقابله با ستیز قاطع استعمارگران به خوبی به تصویر بکشد.
تحلیل شخصیت های نمادین در مخالف خوانی های مبتنی بر نقد اجتماعی در اشعار حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخالف خوانی به معنی ناسازگاری نمودن و بیان کردن کلمات و جملاتی است که نشانه عدم رضایت باشد. مخالف خوانی اگر ریشه در ناهنجاری های سیاسی -اجتماعی داشته باشد، در این صورت، «مخالف خوان» کسی است که نقش مبارزه با بی عدالتی و فساد اجتماعی به ویژه در میان گروه های قدرتمند جامعه را بر عهده می گیرد و با استفاده از امکاناتی که در اختیار دارد به انتقاد از اوضاع زمان خویش می پردازد. حافظ به دلیل انتقاد از اوضاع نابسامان زمانه از شاعران مخالف خوانی محسوب می شود که با بهره گیری واژه های نمادین، به دفاع از هنجارهای اخلاقی و اجتماعی پرداخته و در مخالف خوانی های اجتماعی خود، بسیارى از طبقات مهم اجتماع، به ویژه مدّعیان ریاکار و دروغین دین داری را -که غالباً به فساد گراییده بودند- مورد سرزنش قرار داده است. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل شخصیّت های نمادین به عنوان یکی از ویژگی های سبک فکری در مخالف خوانی های اجتماعی شعر حافظ است که با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. نتیجه حاصل از این تحقیق، گویای این است که حافظ با به کارگیری شخصیّت های گوناگون، توانسته است یکی از شگردهای انتقادی خود را در مخالفت با حاکمیّت موجود به نمایش بگذارد.
دگراندیشی در اشعار اسماعیل شاهرودی(از 1332 تا 1357 هجری شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
144 - 172
حوزههای تخصصی:
دگراندیشی، شیوه نگرش متفاوت و ناسازگار با اصول حاکمیت، باورهای دینی و سنّت های اجتماعی است که با رویکردی تعقلی و تخیّلی، دیدگاهی تازه بیان می دارد. این رویکرد با سلطه استبداد، استمرار جهل و تحجّر جهت گیری متضاد دارد و جنبه های ستیزه جویانه آن مؤلّفه های متنوّعی در افکار شاعران نوپرداز پدید می آورد. با تحلیل و توصیف محتوای مجموعه اشعار اسماعیل شاهرودی به روش کتابخانه ای مشخص خواهد شد که در زمینه های فکری این شاعر به ظاهر گمنام چه اندیشه ها و آرمان های تأثیرگذار و برجسته اخلاقی و تعلیمی وجود دارد. در نتیجه متناسب با تأثیرات حوادث مهم تاریخی از وی، مبارزی عدالت طلب، آزادی خواه و الهام بخش تصویر می گردد. او مبارزه را برای مساوات، آگاهی را برای آزادی خواهی و دانایی را برای گذار از کاستی های سنّت به کار می بندد. با مطالعه زمینه های فکری مساوات جو، فساد ستیز، ضد استعماری، جهل ستیز، صلح طلب و انسان مدار شاهرودی در مقایسه با شاعران غیر متعهد، لذت طلب، وابسته به حاکمیت و فردگرا، کارکرد ارزش های اخلاقی و انسانی ازیادرفته برجسته می گردد و پیوند تاریخی اصالت های فکری فرهنگ ایرانی پایدار می ماند. افکار دگراندیشانه شاهرودی، نواقص سنّت های اجتماعی را نمودار می سازد، ریشه های ساختار حاکمیت استبداد را بر ملا می نماید و توانمندی های نهاد دین را برای هماهنگی با نیازهای روزآمد آشکار می کند.