مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
امرؤالقیس
حوزه های تخصصی:
امیر معزی از شاعران بزرگ و مشهور خراسان است که به ادب عربی ارادت می ورزید؛ به همین دلیل بسیاری از مضامین شعری خود را چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم از طریق شاعران پیش از خود، از ادب عرب اخذ کرده و در تعدادی از قصاید خود، طرح کلی و ساختار عمومی و مضامین و تصاویر شعری قصاید عربی جاهلی را رعایت کرده است.هدف مقاله حاضر، این است که با بررسی دو قصیده و ابیاتی چند از دیگر قصاید امیر معزی، تاثیرپذیری او را از معلقه امروء القیس و مضامین و مفاهیم و تصاویر شعری او نشان دهد.چکیده عربی:یعتبر أمیر معزّی من کبار الشعراء المشهورین فی خراسان ومن محبی الأدب العربی؛ ما جعله متمسکا بالأدب العربی فی کثیر من مضامینه الشعریة بشکل مباشر أو غیر مباشر و عن طریق الشعراء الذین سبقوه کما تمسک فی عدد من قصائده بالشعر الجاهلی فی السیاق العام للقصیدة و مضامینها و صورها.یهدف هذا المقال إلی کشف اللثام عن تأثر أمیر معزی بمعلقة امرئ القیس و مضامینه الشعریة و صوره و مفاهیمه بعد دراسة مقارنة بین قصیدتین کاملتین للشاعرین و مجموعة أخری من أبیات أمیر معزی فی باقی قصائده.
نمود پارناسیسم در معلقه امرؤالقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ممکن است این سؤال در ذهن خواننده مقاله مطرح شود که انگیزه جستجو و بررسی ویژگیهای پارناسیسم در شعر یک شاعر جاهلی عرب که صدها سال پیش از ظهور این مکتب می زیسته است، چیست؟ آیا «امرؤالقیس» پیش تر از زمان خویش ره پیموده یا مسئله چیز دیگری است؟!
حقیقت آن است که پارناسیسم گرچه نامی جدید برای یک مکتب ادبی نوپا در قرن نوزدهم است، ولی بسیاری از ویژگیها و اصول مطرح شده در آن در شعر شاعران عرب و به ویژه در شعر شاعران عصر جاهلی وجود داشته است و بسیاری از شاخصه های مکتب پارناسیسم جزء سرشت بی پروا و گستاخ همانندان امرؤالقیس بوده است؛ شاعری که به زعم نگارندگان این جستار، ادب خویش را کمتر در خدمت زندگی حقیقی و راستین مردمش قرار داد و در سروده هایش به دردها، شادی ها، سعادت و تیره روزی آنان، چندان وقعی ننهاد.
نویسندگان این جستار- ضمن نکوهش ابعاد غیر اخلاقی و وجوه پارناسی منفی مطرح در چکامه «الملک الضلیل» امریءالقیس، و برکنار از تایید تصاویر آرزوهای سرکش و شادی های گناه آلود او- برآنند تا حقیقت و ژرفای شعری را واکاوی نمایند که از آن، رایحه پیشگامی ادبیات مشرق زمین در طرح ایده های نخستین مکتب ادبی پارناسیسم به مشام می رسد. هرچند این پیشگامی در شعر سراینده ای به وقوع پیوسته که در حقیقت وجودی او و اشعارش همچنان شک و تردید برجا مانده است!
سبک شناسی زبانی رمان آن مادیان سُرخ یال نوشتة محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان تاریخی و کوتاه «آن مادیان سُرخ یال» اثر محمود دولت آبادی، بُرشی از زندگی امرؤالقیس، شاعر عاشقانه سرای دوران جاهلی و شرح ماجرای یک خونخواهی قبیله ای عاطفی است. نویسنده در قالب این رمان، یک شِبه افسانة تاریخی را با دنیای امروز پیوند داده است. از جنبة زبان روایت، این رمان با مایه داشتن از نثرهای کلاسیک، از دیگر رمان های دولت آبادی متمایز شده است. زبان انتخابی او در این رمان، کاملاً با فضا و عصر دور افتاده و تاریک داستان (عصر جاهلی عرب) هماهنگ است. باستان گرایی و بروز مایه های نثر مرسل و نثر بینابین (در دو حوزة واژگانی و نحوی)، کوتاهی جمله ها، تأثیرپذیری واژگانی و تعبیری از زبان و ادب عربی، ترادف و تضادّ، تکرار (واژه، جمله، مضمون)، وجود مکرّر خطّ تیره (در نقش توصیف، بدل و ...)، استفاده از آهنگ و وزن شعری، ترکیب و واژه سازی های ابتکاری، کلمات گویشی و عامیانه، بهره گیری از ادبیّات کهن و نو فارسی، فضاسازی های جدید با استفاده از تجربه های سینمایی و تئاتری نویسنده، تلفیق فضای کهنه و نو (زمان روایت)، گفتگو با اشیاء و حیوانات و نیز سهوهای نگارشی از مهم ترین ویژگی های سبکی و زبانی در بطن این رمان کهن گرا و نزدیک به شعر هستند. دولت آبادی با استفاده از عناصری از واقعیّت و خیال و خروج هنری از زبان معیار، به شیوة نویسندگانی همچون ابوالفضل بیهقی، ابوعلی بلعمی و برخی نویسندگان معاصر، اثری نو کهن در عرصة رمان فارسی معاصر پدید آورده است. این پژوهش با روش توصیفی و کمّی، ویژگی های رمان مذکور در حوزة زبان روایی داستان را بررسی و تحلیلی کوتاه از هر بخش ارائه کرده است.
دور الفونیم الوظیفی وانزیاحاته یف مقطع وصف املرأة ملعلّقة امرئ القیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ أیّة دراسة على مستویات البحث اللغوی تعتمد یف کلّ خطواتها على نتائج الدراسات الصوتیة، وذلک أمر میکن إدراکه. إذا عرفنا أنّ األصوات هی اللبنات األوىل لألحداث اللغویة وهی الیت یتکوّن منها البناء النصّ اإلبداعی. فاللغة عندما تندرج یف نصّ الشعر، جدیرة بالدراسة العلمیة الدقیقة لفهم دورها الوظیفی وکشف غناها. إذن اهلدف الذی تتّبعه هذه الدراسة لغویة حبتةٌ تندرج ضمن جدلیة العالقة بنی الدالّ واملدلول،إلبراز قیمة اجلانب الصوتی الذی یتمثّل هنا یف الفونیمات. متتلک الفونیمات بسماتها إحیاءً یوجد یف النفس جوّاً یهیّئ األرضیة لقبول املعنى ویوحی به. نهتمّ یف هذه الدراسة أوّالً بإحصاء الفونیمات یف معلّقة امرئ القیس وذکر نسبة انزیاحها احلضوری والغیابی یف مقطع وصف املرأة، وهو یشکّل جزءاً من القصیدة اجلاهلیة ال تکاد ختلو قصیدة منه، وثانیاً نسعى أن حنلّل عالقة االنزیاح احلضوری والغیابی للفونیمات مع املعنى یف مقطع وصف املرأة. وأخریاً وصلنا إىل أنّ الفونیمات العربیة تستطیع أن تؤدی دوراً داللیاً یف نصّ الشعر، وذلک من خالل صفات الفونیمات الیت هلا أضداد کاجلهر واهلمس أو االنفجار واالحتکاک والصفات الیت لیس هلا ضدّ کصفة التفشّی یف فونیم الشنی وهی تدلّ على االنتشار وحتیل إىل فتیت املسک املتناثر فوق فراش احلبیبة یف مقطع وصف املرأة والعبق الذی ینبعث من ذلک الفراش. تؤدّی خمارج الفونیمات دورها الداللی من خالل األعضاء املشارکة یف نطق الفونیم وعمق املخرج وبروزه کفونیم الغنی الذی سجّل انزیاحاً حضوریاً یف مقطع وصف املرأة لیدلّ بعمق خمرجه على بعد املرأة عن الرجال وعدم ابتذاهلا.
المطر وتجلیاته فی شعر امرﺉ القیس وعبید بن الأبرص
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۷
105 - 117
حوزه های تخصصی:
المطر مظهر من رحمه الله علی خلقه وله دور هام فی حیاه البشریه، والإنسان اهتم منذ هبوطه إلی الأرض إلی یومنا هذا بالمطر، والشعراء کلهم قاموا بتوصیفه وتشبیهه والتعبیر عنه فی دواوینهم وکلامهم المنظوم، وأکثروا من توظیف صوره المطر فی موضوعاتهم المختلفه کصوره المرأه، والممدوح والمرثی وصوره الحرب والحیوان وما إلیها من الصور الجمیله والبدیعه. فالبحث هذا یکون شرحاً مختصراً حول المطر فی بعض معانیه وصوره التی عالجناها فی دیوانی الشاعرین امرئ القیس وعبید بن الأبرص.
الطبیعه بین الأدب القدیم والحدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هشتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۰
123 - 140
حوزه های تخصصی:
تقوم هذه المقاله إلی الموازنه بین امرئ القیس و ابن حمدیس الصقلی فی وصف الطبیعه بهدف معرفه المظاهر التی قام الشاعران فی الأدب الجاهلی والأدب الأندلسی بوصفها من الطبیعه والسؤال الأساسی فیها هو ما هی المظاهر المشرقه التی قام بوصفها امرؤالقیس و ابن حمدیس فی الطبیعه رغم أنهما یعیشان فی العصرین المختلفین؟ وعندنا فرضیه یمکننا الوصول إلی الإجابه وهی الطبیعه التی قام بوصفها امرؤالقیس هی المطر والسیول والأزهار واللیل وهذا النوع من الطبیعه ملائم بالبیئه التی کان یعیش امرؤالقیس فیها و ابن حمدیس قام بوصف الزهریات الموجوده فی بلاده والمائیات کنموذجین؛ یمکن القول أنّ کل شاعر قام بوصف مشاهداته فی بیئته.
بررسی تطبیقی حکمت و خرد در اشعار امرؤالقیس و رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
117 - 135
حوزه های تخصصی:
در میان ادبیات جهان، دو ادب فارسی و عربی با وجوه مشترک فراوان می توانند سهم به سزایی را در پژوهشهای تطبیقی داشته باشند. خردورزی و عقل مداری و به تعبیر زیباتر حکمت، یکی از این وجوه مشترک و قابل مقایسه است. امرؤالقیس کندی سرآمد سخنسرایان عرب در یک کفه ترازوی این قیاس و رودکی سمرقندی، آدم الشعرای شعر فارسی در کفه دیگر جای گرفته است. امرؤالقیس، روزنه هایی از حکمت جاهلی را با استمداد از فطرت و تعالیم گذشته و تجربه زندگی در اشعارش پیاده کرده و رودکی نیز با همین مفاهیم یادشده، ولی با در دست داشتن گنجینه مهم تر، یعنی اسلام، که چشمه بینش و خردورزی است، پا به عرصه شعر نهاده است.
تحلیل تطبیقی فراقیه در اشعار عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
27 - 43
حوزه های تخصصی:
با تطبیق فراقیه های فارسی و عربی می توان به وجوه مشترک آن ها، از لحاظ لفظ و مضمون، پی برد. شاعران فارسی زبان برخی مضامین شعری خود را از اشعار عربی قبل و بعد از اسلام، از جمله معلقات سبعه، قصاید متنبی و ... گرفته اند. در این مقاله ابتدا دو قصیده عربی، یکی معلقه امرؤالقیس ، مربوط به قبل از اسلام و دیگری قصیده برده بوصیری ، از اشعار دوره بعد از اسلام، تحلیل شده است؛ سپس با تحلیل معنایی چند قصیده و غزل فراقی فارسی، از شاعران ادوار مختلف، به مقایسه و تطبیق فراقیه های دو زبان و تأثیرپذیری آن ها از هم پرداخته شده است. با این مقایسه، می توان دریافت که بسامد برخی واژه ها و مضامین، در اشعار فراقی عربی و فارسی پرکاربردتر است. از آن جمله می توان به واژه ها و تصاویری چون یار، دیار، ساربان، محمل، شتر،کاروان، وادی، اشک، آه، منزل، گریه بر خرابه و ... اشاره کرد.
بررسی نوستالوژی دوری از معشوق در معلقه امرءالقیس کِندی شاعر جاهلی عرب
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های نوستالوژی، غم دوری از معشوق است. نوستالوژی به دوری، درد جدایی، غم غربت، حسرت بر خاطرات گذشته و آرزوی برگشت به آن اطلاق می شود. شاعر نوستالوژیک بنا به حوادث رخ داده در زندگی اش همانند مرگ خانواده و یا عزیزی که مرثیه را به دنبال دارد، حبس و تبعید، مهاجرت (دوری از وطن مألوف، غم غربت؛ دوری از معشوق و...)؛ یادآوری خاطرات کودکی و جوانی و... موجب می شود که دست به قلم برده و عواطف و احساسات خود را بیان نماید؛ بنابراین اشعارش رنگ وبوی نوستالوژیک به خود می گیرد. نوستالوژی دوری از معشوق به سبب جدایی شاعر از کسی که خاطرخواه او بوده است، رخ می دهد. در نوستالوژی دوری از معشوق، سخن از بی وفایی، پیمان شکنی، حسرت روزهای با معشوق بودن و شکست و ناکامی هاست. در این پژوهش سعی بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی، نوستالوژی دوری از معشوق و مؤلفه های آن در معلقه امرؤالقیس تحلیل گردد. امرؤالقیس در معلقه به موضوعاتی چون وصف اطلال و آثار خانه محبوب و یاد ایام وصال و گریستن، وصف ماجراهای عاشقانه خود در روز «داره جُلجُل» و... می پردازد و با نازک خیالی در اشعارش، از خود یک شاعر فوق نوستالوژیک ساخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نوستالوژی دوری از معشوق در معلقه امرؤالقیس، بازتاب چشم گیری داشته است و یادآوری خاطرات معشوق، غم و اندوه و دلتنگی و حسرت، یادآوری بی وفایی های معشوق و مرارت های راه عشق، تخیّل ورزی های عاشقانه در وصف زیبایی معشوق و در نهایت، همدلی و همدردی با طبیعت از مهم ترین مؤلفه های نوستالوژی در معلقه اوست.