مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
تشرف
حوزه های تخصصی:
داستان گذشتن پهلوان از چند مرحله دشوار و پر خطر برای رسیدن به مقصودی معین، یک بنمایه کهن هندواروپایی است که مضمون یا الگوی هفت/ چند خان نامیده می شود. مبنای اساطیری - آیینیِ این بنمایه، تشرف/ آشناسازی دلاور نوبرنا و اثبات بلوغ پهلوانی اوست. در روایات پهلوانیِ ایران غیر از رستم و اسفندیار در شاهنامه، یلانی چون فرامرز، شهریار، همای، رستم (برای بار دوم)، بهمن، سام، جمشید و جهان بخش نیز از چند (پنج، شش، هفت و ده) خان می گذرند. این مضمون در داستانهای غیر ایرانی- بویژه اساطیر و حماسه های یونانی- هم شواهد متعددی دارد.
استفاده از عناصر اساطیری و عجایب المخلوقات افسانه ای در کنار سختیها و بلایای زمانِ ایجاد و رواج این داستانها به عنوان موانع و دشواریهای هر خان، وجود دو یا سه راه در برابر پهلوان، بودن راهنما و همراه برای دلاور در مسیر چند خان و قرار گرفتن اژدها در منزل سوم از نکته های درخور ذکر روایات ایرانی هفت/ چند خان است.
وجه اشتراک هفت خان حماسه با هفت وادی سلوک و هفت مرحله مهری عبور از آزمونها و دشوارییهایی برای نشان دادن کمال و دستیابی به هدف یا مقامی والاست و این هر سه را باید بازتابهای جداگانه یک مضمون دیرین- بدون تاکید بر ارتباطی از گونه تاثیر و تاثر میان آنها- دانست.
نکته دیگر اینکه املای سنتیِ هفت خان در گذشته ادبی و فرهنگی ایران غالبا هفت «خوان» بوده و محتملا خود فردوسی نیز ترکیب را به همین صورت نوشته است لیکن به دلایلی وجه هفت «خان» درست است و بیرون از متن انتقادی شاهنامه آن را باید هفت «خان» نوشت
دیدار با امام عصر و توقیع علی بن محمد سمری
حوزه های تخصصی:
موضوع دیدار با امام عصر در دوران غیبت، از مهم ترین موضوع های بحث مهدویت است. با مراجعه به منابع روایی و کتاب های بزرگان شیعه درمی یابیم بحث و گفت وگو درباره دیدار با امام عصر در بین شیعیان از نخستین زمان امکان آن، یعنی تولد حضرت، متداول بوده است. وقوع دیدار با امام عصر در غیبت کبری مورد اتفاق همه اندیشمندان شیعه است و هیچ یک از آنان به طور مطلق این مسئله را رد نکرده اند. یکی از اشکال های معروف مطرح شده در موضوع دیدار با امام زمان توقیع صادر شده از طرف امام برای نایب چهارم مرحوم علی بن محمد سمری است. در این تحقیق ضمن بحث درباره سند و دلالت این توقیع، ثابت می شود سند این توقیع ضعیف است و برای استناد و رد دیدارها حجیت ندارد. در صورت پذیرش حجیت آن، دلالت توقیع تمام نیست و شامل دیدارهای مورد بحث نمی شود. با پذیرش اعتبار و دلالت توقیع نیز، دیدارهای صورت گرفته را از باب استثنا می پذیریم یا می گوییم: توقیع، خبر واحد و ظن آور است و توان معارضه با یقین حاصل از دیدارها را ندارد. افزون بر این، دیدارها دارای سندهای معتبری هستند و توان معارضه با توقیع را دارند و در صورت معارضه به دلیل کثرت دیدارها ترجیح با دیدارها خواهد بود و وقوع ملاقات ثابت خواهد شد.
تحلیل ترانشانه ای دگردیسی و آیین تشرّف در شاهنامه به روایت تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دگردیسی از مهم ترین عناصر ادبیات، به ویژه ادبیات حماسی و اسطوره ای، به شمار می رود. یکی از انواع آن، «دگردیسی تشرّفی» است که در شاهنامه جلوه های مختلفی دارد. داستان «اندر آزمون کردن شاه آفریدون پسران را به ناشناس» جلوه بارزی از این نوع دگردیسی است که در آن، فریدون به هیئت «اژدها» درمی آید. در این مقاله این داستان از منظر ادبیات تطبیقی و پیوند شعر و نگارگری تحلیل می شود. مصوّرسازی دگردیسی تشرّفی، ازخلّاقانه ترین الهامات تصویری برگرفته از متن شاهنامه است که در این پژوهش به تحلیل نگاره هایی از روایت یاد شده می پردازیم. به منظور تحلیل متون تصویری منتخب، پس از اشاره به متن کلامی روایت و چرایی دگردیسی موقتی فریدون به اژدها، به تحلیلریخت شناسانه نگاره ها در مکتب های مختلف نگارگری و نیز بررسی دخل وتصرف نگارگر در انتقال روایت از نظام کلامی به تصویری اشاره شده است. روش انجام پژوهش، روش توصیفی ـ تحلیلی و پژوهش بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که دگردیسی در نگاره های منتخب، دارای کارکرد آزمونی و درجهت تشرّف به مقام شهریاری، مردانگی و همسرداری با درون مایه اژدهاکشی صورت پذیرفته و جلوه پیوند آیین تشرّف و دگردیسی است که با نشانه هایی در نگاره مبنی بر مجازی بودن اژدها و برگزاری آیین تشرّف نیز قابل اثبات است، امّا درک دگردیسی تنها با رجوع به پیش متن کلامی ممکن است.
ارتباط نمایة نبرد با دیوان در اساطیر ایران با باور به خدایان شاخدار در فرهنگهای بومی (و آزمون وارگی این نبرد در مسیر فردیت قهرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موجودات شرور در اساطیر ایرانی، یاران اهریمن اند، از شاخص ترین موجودات شرور در اساطیر ایرانی، دیوان اند. در این جستار، تحلیل جدیدی از این موجودات ارائه می شود که مبتنی بر تطبیق آنها با خدایان شاخدار در فرهنگهای کهن آسیا و اروپای باستان و ارائة نظریه ای جدید پیرامون خاستگاه دیوان است. در این جستار، از جمله ویژگیهای برجستة مشترک بین این دو، موارد ذیل استخراج شده است: ارتباط با خدای خورشید، استحالة این خدایان باستانی در عصر غلبة تفکر دینی به شیطان و اهریمن، سیه چردگی و شاخداری (ریخت شناسی)، ارتباط با خدایان موسوم به گاو نر و ارتباط با مرگ و دنیای تاریک زیر زمین و سنتهای قربانی و مردم اوباری این خدایان. تعلق این خدایان به فرهنگهای عصر رب النوع پرستی باعث شده، در فرهنگهای توحیدی، ""نبرد"" با این خدایان و دیوان، به مثابه اژدهاکشی، تبدیل به آزمون واره ای برای تشرف قهرمانان شده، خویشکاری آنها این شده که به عنوان مانع در برابر آفریدگان نیکوی اورمزد ایجاد چالش کنند تا قهرمان را در مسیر تکامل قرار دهند. قهرمان با حمایت الهی فرّه بر موجودات مجهز به جادو غالب شده، با غلبه و گذر از دژها و قلعه های آنها، به جاودانگی می رسد
مدیریت از فرادست بر پایه مستندات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تعبیر امام غایب، از حرکتی در فضای دشوار و متفاوت خبر می دهد. او هدایت گری است که باید عرض عریض مسئولیت های امام را در شرایطی بر دوش بگیرد که گمنام و ناشناخته است. چنین مدیریتی چگونه ممکن می شود؟ این پژوهش بنا دارد تصویری اجمالی از این شیوه مدیریت ارائه کند؛ تصویری مبتنی بر مستندات روایی و تشرفات معتبر.
مهم ترین یافته این پژوهش، درک حضور مؤثر امام در میان ماست. او را می بینیم، اما نمی شناسیم. او سرپرستی ما را رها نکرده و به فراموشی نسپرده است. با دست تدبیر اوست که جمع هایی شکل می گیرد و توطئه هایی خنثی می شود. اوست که در بزنگاه های زندگی فردی و اجتماعی دست گیر ماست تا اسیر مصیبت ها نشویم و به دست دشمن، از پای درنیاییم.
بررسی جلوه های اساطیری در اسرارالتوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها برخاسته از کردارها و باورهایی هستند که روزگاری برای انسان ها مقدس بوده و با حیات دنیوی و روحانی شان ارتباط جدایی ناپذیر داشته اند. این اعمال و اعتقادات طی سده ها و هزاره ها در فرهنگ های مختلف به اشکال گوناگون حفظ شده اند و گاه به صورت اصلی و گاه با از دست دادن معنای نخستین خود و یافتن معنایی جدید، در آثار ادبی بازتاب یافته اند. کتاب اسرارالتوحید یکی از متون عرفانی است که برخی از اعتقادات اسطوره ای در آن منعکس شده و منبع خوبی برای یافتن این گونه باورها است. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و با توجه به آرای اسطوره پژوهانی چون میرچا الیاده، کارل گوستاو یونگ، و جیمز فریزر برخی از این تفکرات و رفتارها از جمله موضوعاتی چون تشرّف، افسون های شباهت و مجاورت، پیر، عدد هفت، ستردن مو، و نماد حلقه در این اثر بررسی شده اند.
تحلیل کهن الگوی سفر قهرمان در داراب نامه طرسوسی براساس الگوی جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوزف کمپبل با ارائه کهن الگوی سفر قهرمان، کوشیده است نشان دهد که سفر قهرمانان در آثار روایی ملت های مختلف، غالباً از الگوی واحدی تبعیت می کند. به عقیده او این الگو از سه بخشِ جدایی، تشرف و بازگشت تشکیل شده است. در پژوهش حاضر میزان تطابق سفر داراب در داراب نامه طرسوسی، با این الگو بررسی شده است. پیکی داراب را به سفر دعوت می کند. در ابتدا در اجابتِ دعوت، تعلّل می ورزد، سپس سفر را آغاز می کند. با فائق آمدن بر نگهبانان آستان نخستین، وارد جادة آزمون می شود و بر موانع آن غلبه می کند. سپس با زن وسوسه گر مواجه می شود و سرانجام با خدابانو ازدواج می کند. وی در آشتی با پدر موفق است و به برکت نهایی می رسد. اگرچه او در ابتدا از بازگشت امتناع می کند، در نهایت به وطن باز می گردد و از نگهبانان آستان بازگشت عبور می کند و با غلبه بر مشکلات پیش رو، ارباب دو جهان می شود. هرچند بخش های اندکی از الگوی کمپبل در این داستان وجود ندارد، نتایج پژوهش گویای تطابق این سفر بر الگوی یاد شده است.
تحلیل «سفر قهرمان» در منظومه فرامرزنامه بر اساس الگوی جوزف کمبل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جوزف کمبل تحت ﺗﺄثیر آرای یونگ، الگوی «سفر قهرمان» را در نقد ادبی مطرح ساخت. او معتقد است که اسطوره ها و قصه های کهن دارای ساختاری واحد هستند که این ساختار، کم و بیش در داستان ها قابل سنجش است. او، در این ساختار سه مرحله جدایی، تشرف و بازگشت را برای سفر نمادین قهرمان قایل گشته است که آن را می توان، در منظومه فرامرزنامه مورد بررسی قرار داد. جستار حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب نقد ادبی ضمن تحلیل ﻣﺴﺄله سفر قهرمان، به بررسی و تبیین نمادهای اسطوره یی و روان شناسی اجزای سازنده منظومه فرامرزنامه پرداخته است. این پژوهش، به لحاظ پرداخت به ضمیر انسان های دوران باستان و با بهره گیری کامل از نمادها، نمونه یی از الگوی سفر قهرمان کمبل را، با اندک تفاوتی در ساختار مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیان گر آن است که فرامرز، کهن الگوی قهرمان است و با شنیدن ندای دعوت، داوطلبانه عازم هندوستان شد تا به خویشتن که غایت نهایی سلوک است، دست یابد. او در بخش عزیمت با نمایندگان نمادین یاریگری چون؛ رستم و بیژن مواجه گشت. سپس فرامرز در مرحله تشرف با غلبه بر دو شیر، دو مار اژدهاسان و دیو دو سر به عنوان نگهبانان آستانه و دیدار با خدابانوان، گام در جاده آزمون-ها گذاشت. سپس، فرامرز با عبور از مناسک گذار و رهایی از سلطه مادر به خدایگانی دست یافت، و درنهایت توانست، برکت نهایی را برای مردم جادوستان به ارمغان آورد.
نگاهی به مسئله تشرّفات به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه
منبع:
موعودپژوهی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
29 - 47
حوزه های تخصصی:
تشرّف به محضر امام زمان عج و ملاقات با حجت الهی در زمان غیبت کبرا آرزوی مشتاقان آن حضرت است. اما با وجود روایاتی که مدعیان مشاهده در زمان غیبت کبری را دروغگو خوانده و مؤمنان را به تکذیب چنین مدعیانی امر کرده اند، امکان مشاهده آن حضرت در زمان غیبت کبرا دچار تردید شده و در این زمینه دیدگاههای مختلفی اظهار شده است. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به این موضوع پرداخته و دیدگاههای مختلف در زمینه دیدار با امام زمان عج را تبیین و بررسی کرده است. با بررسی دلایل دو دیدگاه امکان تشرّف و دیدگاه مخالفان امکان تشرف در دوران غیبت کبرا، مشخص شد که امکان تشرّف به محضر امام زمان در دوران غیبت کبرا وجود دارد، امّا امکان دیدار در صورتی که دیدار کننده ادعای مشاهده آن حضرت را نماید، وجود ندارد.
تحلیل الگویی نمودهای رمانتیسم در شعر سپهری (با تمرکز بر شعر "صدای آب")
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱
75 - 92
حوزه های تخصصی:
زبان، نوع نگرش، جهان بینی و سبک شعری سپهری، شعر او را به اصول و مبانی مکتب رمانتیسم نزدیک کرده است. همانندی و مناسبات گسترده میان دید، اندیشه و احساس سهراب با مبانی اندیشه مکتب رمانتیسم قابل بررسی است. بر این مبنا و با توجّه به روح عرفانی حاکم بر درونمایه های شعر سهراب، ساختار الگویی شعر او را از همان زاویه ای تحلیل کرده ایم که منتقدان بر اساس آن به تحلیل الگویی زیباشناسی و نگرش رمانتیک دست زده اند. در این جستار، شعر سهراب با محوریّت الگوی سفر در دو محور عرضی (با تمرکز بر شعر شاخص «صدای پای آب») و طولی «شعر- زندگی» او، ضمن تحلیل مناسبات و نظام تکرار این الگو در مجموعه اشعارش، تبیین و تحلیل شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که بخشی از مؤلّفه های جهان اندیشه رمانتیست ها مانند بازگشت به طبیعت و بدوی گرایی، غلیان احساسات، غلبه تخیّل، خردستیزی، من مداری و انزواطلبی، ستایش کودکی، گریز از حال و سفر به سوی جامعه آرمانی، فردیّت و رسیدن به آزادی که در اصول هنری این مکتب، خاصیّت الگویی یافته اند و در نظام بصری، فکری، زبانی و ساختار آثار رمانتیک با نظم معنی داری تکرار شده اند، از نمودهای اصلی تبلور غلبه ناخودآگاه بر خاستگاه های روانی خلاقیّت در این مکتب و وجه اشتراک زیباشناسی این مرام هنری- فلسفی و غایت گرایی ناخودآگاه مؤلف در مسیر تکرار الگوهای ازلی بنیادین چون فردیت و تشرّف است.
تحلیل رفتار شخصیّت های اصلی داستان « زال و رودابه» بر اساس الگوی «سفر قهرمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
131 - 152
حوزه های تخصصی:
«سفر قهرمان» نظریه مشهور جوزف کمپبل است که با تأثیر از نظرات یونگ و با بهره گیری از نظرات ون جنپ بنا نهاده شده است. کمپبل سه مرحله جدایی، تشرّف و بازگشت را به همراه زیرمجموعه هایشان برای الگوی خود در نظر گرفته است. این الگو و الگوهای دیگری که با تأثیر از آن پدید آمده اند پایه و مبنای نقد کهن الگویی است. در این مقاله داستان «زال و رودابه» شاهنامه فردوسی بر اساس این الگو به روش تحلیلی و توصیفی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که داستان زال و رودابه، در کلیّات با الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل تطابق دارد اما در جزئیات و زیرمجموعه ها با الگوی ذکر شده اختلافاتی دارد. در این داستان مرحله زیرمجموعه «شکم نهنگ» دیده نمی شود، در مرحله تشرّف «وسوسه گری» وجود ندارد که بازدارنده زال از ادامه سفر باشد و در مرحله بازگشت مورد یا مواردی برای امتناع از بازگشت، فرار جادویی، رسیدن کمک و عبور از آستان بازگشت، دیده نمی شود.
بررسی تحلیلی پیوند هفت خان اسفندیار با شمنیسم، تشرف و جهان مردگان
حوزه های تخصصی:
الیاده معتقد است یکی از بن مایه های اصلی حماسه ها، سفرهای آیینی پهلوانان است. از سوی دیگر ایران یکی از تأثیرگذارترین جوامع در آیین های شمنی به شمار می رود و نمودهای شمنی در حماسه های ایرانی بسیار دیده می شود. هفت خان اسفندیار یکی از نمونه ّهای پیوند حماسه های ایرانی و آیین های شمنی است که بن مایه های سفرهای آیینی را دربردارد. در این داستان گرگسار نشانه ای از شمن راهنمای نوآموز بوده و داستان های هفت خان نمود رازآموزی و تشرف، ورود پهلوان رازآموخته به انجمن ها و سفر او به جهان زیرین برای بازگرداندن روح خواهران می باشد. در این مقاله کوشش می شود با بررسی تطبیقی داستان های هفت خان با آیین های گذر شمنی، نمودهای آیین های تشرف در این داستان بررسی تا مشخص شود چرا هفت خان اسفندیار مقام تشرف اوست. همچنین در مقاله نشان داده خواهد شد که اسفندیار در خان سوم به تشرف رسیده و داستان های پس از آن نمود سفرِ فرد تشرف یافته به جهان مردگان برای بازگرداندن روح می باشد؛ وظیفه ای در جوامع کهن به عهده شمن ها بوده است.
بررسی تحلیلی₋تطبیقی دو سفر رستم با آیین های شمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
291 - 310
حوزه های تخصصی:
خاندان رستم در حماسه های ایرانی پیوند بسیاری با جادو₋درمان گری و شمنیسم دارد. احتمال می رود این خاندان یکی از «انجمن های اخوت آریایی» پر نفوذ در ایران بوده باشد. در این انجمن ها فرد پیش از شمن یا پهلوان شدن تشرف می یافته و علاوه بر جنگ جویی، توانایی ارتباط با جهان زیرین یا جهان مردگان را برای ارتباط با ارواح مردگان و درمان بیماری به دست می آورد. دو داستان درباره رستم در حماسه های ملی ایران با دو مفهوم تشرف و سفر به جهان زیرین یا جهان مردگان در رابطه است. نخست داستان «ببر بیان» که مقام تشرف رستم به انجمن های شمنی₋جنگ جویی است و دیگر هفت خان رستم که نمودی از سفر به جهان زیرین است. در این مقاله به بررسی نشانه های آیین های شمنی در این دو داستان پرداخته شده و در نهایت مشخص می شود که هفت خان رستم بر خلاف هفت خان اسفندیار مقام تشرف او نیست؛ بلکه روایتی از سفر شمن به جهان ارواح برای بازگرداندن روح بیمار است.
تحلیل سفر عرفانی شهریار بر اساس نظریّه جوزف کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوزف کمبل، فیلسوف مشهور آمریکایی، مُتأثّر از یونگ، در زمینه ضمیر ناخودآگاه جمعی و کهن الگوها مطالعه کرده که مهم ترین نظریه اش، نظریه «تک اسطوره»، است. او در این نظریّه به واکاوی کهن الگوی «سفرِ قهرمان»، پرداخته و نشان داده است که چگونه این کهن الگو در هر زمان و هر مکان در قالب جدیدی تکرار می شود، تا انسان را به سیر و سفر درونی و شناخت نفس خود راهنمایی کند. کمبل، برای تحقّق این امر، پیمودن سه مرحله «عزیمت»، «تشرّف» و «بازگشت» را لازم و ضروری می داند. سوال اساسی این نوشته آن است که آیا نظریّه کمبل را می توان بر روی زندگی «محمّدحسین شهریار»، هم پیاده کرد؟ در این مقاله، با تأکید بر اشعار عرفانی شهریار، سعی کرده ایم سیر و سفر وی را در بستری عرفانی، براساس نظریّه کمبل، تقسیم بندی و تحلیل کنیم. یافته های این تحقیق نشان می دهد در زندگی طوفانی شهریار، کم و بیش، با این سه مرحله، مواجه می شویم. وی پس از شکست عشقی، برای تغییر، قصد (عزیمت) می کند؛ در مرحله ای از این تغییر، با مشکلات روحی و روانی بسیاری برخورد می کند (تشرّف)و در نهایت، با از سر گذراندن مشکلات در این سفر معنوی، با کوله باری از تجربه و معرفت، در قالب انسانی پُخته و کمال یافته، باز می گردد (بازگشت) و به جایگاهی می رسد که بسیاری، وی را چه در هُنر و چه در اخلاق، الگوی تامّ و تمام خویش قرار می دهند.
بررسی تشرف درداستان های کوتاه گلی ترقی
حوزه های تخصصی:
نویسندگان به واسطه ویژگی های شخصیتی، تجارب و پیشینه کاری خود، در هر دوره تاریخی سبک خاص خود را ایجاد می کنند. در این پژوهش، مجموعه داستان های کوتاه گلی ترقی با به کارگیری کهن الگوی نظریه «سفر قهرمان» جوزف کمبل بررسی شده است. پژوهش پیشرو مطالعهای نظری است که به شیوه پژوهش کتابخانهای انجام شده است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، مجموعه داستان های کوتاه گلی ترقی؛ شامل «من چه گوارا هستم»، «خاطره های پراکنده»، «جایی دیگر»، «دو دنیا» و «فرصت دوباره»، است. تقریباً در تمام داستان ها، نویسنده، شخصیتها را به گونه ای طراحی کرده است که به دنبال ایجاد تغییری هستند و می خواهند موقعیت خود را از آنچه نامطلوب آنهاست به مرحله مطلوب برسانند. آنها باید برای ایجاد این تغییر در خود، دیگری یا محیط پیرامونشان، تصمیمی اتخاذ کنند. شخصیت های داستانی با استفاده از ابزارهایی؛ چون سفر، یادآوری خاطرات، اجبار دیگران و موارد دیگر به نوعی از تشرف می رسند و تصمیم می گیرند امید دوباره خود را بازیابند. تصمیم ها گاه ممکن است، مانند خودکشی با ذهنیت مخاطب همخوانی نداشته باشد، اما همه در راستای خواست شخصیت داستانی و به زعم او برای رسیدن به وضعیت بهتر و تغییر شرایط است. این «تشرف» را میتوان ویژگی سبکی داستان های کوتاه گلی ترقی دانست.