فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
15 - 32
حوزههای تخصصی:
مبالغه ازجمله برجسته ترین شگردهای کلامی است که از دیرباز توجه بسیاری از زبان پژوهان را به خود جلب کرده و به گونه ای ویژه در ذیل علم بدیع طرح یافته است. آنچه درباره این فن بدیعی، مانند هر فن بدیعی دیگری، مهم است آنکه طی چه فرایندی آفرینش یافته و چگونه دریافت و خوانش شده است. پژوهش حاضر برای پاسخ به چنین پرسش بنیادینی، روش توصیفی تحلیلی را در پیش گرفته و با بهره مندی از نظریه کاربردشناختی «اصل همکاری گرایس» به تجزیه و تحلیل فرایند ساختی- معنایی این فن بدیعی پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که آفرینش فن بدیعی مبالغه در اساس بر رعایت نکردن آنچه گرایس قاعده «کیفیت» می نامند، استوار است؛ چراکه در روند آفرینش این فن، متکلم از اینکه اطلاعاتی درست و استدلال پذیر در اختیار مخاطب قرار دهد، خودداری کرده و بدین گونه قاعده کیفیت را رعایت نمی کند؛ البته باید توجه داشت که رعایت نکردن قاعده کیفیت در این فرایند عامدانه و به گونه ای آشکار و تشخیص پذیر بوده [= نقض قاعده کیفیت] و متلکم نه با هدف فریب دادن یا گمراه ساختن مخاطب [= تخطی از قاعده کیفیت]، بلکه با هدف رهنمون ساختن وی به «تضمن مکالمه ای» دست به چنین کاری می زند. این مطلب می تواند معیاری دقیق برای تمییز مبالغه از سخن دروغین قلمداد شود.
برهم کنش استعاره و مجاز در برآیند معنایی افعال دارای جزء وام واژه ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
71 - 94
حوزههای تخصصی:
تغییرات معنایی واژه ها بر پایه استعاره و مجاز در زبان، امری همواره در جریان و البته مورد توجه است. ازآنجاکه وام واژه ها بستر مساعدتری برای تغییرات معنایی دارند، نوشته حاضر با التفات به آن دسته از افعال غیربسیط فارسی که حاوی وام واژه هستند، به بررسی نحوه تغییرات معنایی مجازی و استعاری وام واژه ها به مثابه جزء غیرفعلی و همکرد هم نشین آنها پرداخته است. شواهد زبانی، اغلب از فرهنگ لغات مخفی زبان فارسی (1400) استخراج و بر مبنای الگوی شناختی روئیز و گالرا (2011) تحلیل شده است. نتایج نشان داد در زبان فارسی گرچه مجاز می تواند مستقلاً عامل تغییر معنایی فعل غیربسیط باشد، استعاره استقلال عمل ندارد و همیشه همراه با مجاز است. همچنین، مشخص شد فرآیندهای دخیل در تغییرات معنایی در فارسی به مراتب پیچیده تر است. مجموعاً دوازده الگو دسته بندی شد که هشت مورد آن منحصر به شواهد زبان فارسی بود. از این میان، سه الگو تنها بر پایه مجاز و سایر الگوها از برهم کنش استعاره و مجاز حاصل آمده بود که عبارت است از: 1. گسترش مجازی دامنه حوزه؛ 2. کاهش مجازی دامنه حوزه؛ زنجیره متوالی گسترش و کاهش دامنه حوزه؛ 3. گسترش مجازی حوزه مبدأ استعاره و کاهش مجازی حوزه مقصد؛ 4. کاهش مجازی حوزه مبدأ استعاره و گسترش مجازی حوزه مقصد؛ کاهش مجازی هر دو حوزه مبدأ و مقصد استعاره؛ 5. تلفیق حوزه مقصد دو استعاره در یک حوزه مبدأ و در نهایت زنجیره استعاری با کاهش مجازی حوزه مبدأ استعاره نخست. چهار الگوی دیگر منطبق با ساختارهای پیشنهادی روئیز و گالرا شامل گسترش مجازی حوزه مبدأ استعاره، کاهش مجازی حوزه مبدأ استعاره، کاهش مجازی حوزه مقصد استعاره و تلفیق یک استعاره در حوزه مبدأ-مقصد استعاره دیگر است. از مجموع مشاهدات روئیز و گالرا در انگلیسی و نگارنده در فارسی، مجموعاً نوزده الگوی تغییر معنایی حاصل آمد که نشان می دهد زبان بشری در کاربرد تعاملی استعاره و مجاز ظرفیت بیشتری دارد.
یادآوری و بازآفرینی انسان از دست رفته: بررسی رمان آدم نما از منظر مطالعات حافظه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
41 - 82
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی رمانِ آدم نما، نوشته ضحی کاظمی، از چشم انداز مطالعات حافظه می پردازد و دو هدف کلیدی را در نظر دارد. هدف نخست، کنکاش در تأثیر فناوری های پیشرفته در جامعه پادآرمان شهریِ آدم نما بر حافظه شخصیت ها و تغییر هویت انسانی آن هاست. هدف دوم بررسی ارتباط عمل روایت پردازی و روایتگری رمان با حافظه و کارکردهای آن و در نگاه گسترده تر ارتباط آن با شکل گیری عمل سیاسی و ایجاد تغییر در اجتماع است. ضرورت این پژوهش در آن است که آدم نما در دورانی نگارش می یابد که پیشرفت ِ پرشتاب فناوری های گوناگون خواه ناخواه به دغدغه های بسیاری پیرامون تأثیر این پیشرفت ها بر ذهن، حافظه، هویت فردی و جمعی، و فرهنگ دامن می زند، و به این ترتیب، بررسی این دغدغه ها در بوته ادبیات پاسخی طبیعی و بهنگام است. در این راستا، مطالعه حاضر از چارچوب نظری موجود در حوزه مطالعات حافظه بهره می برد و به فراخور نیاز، خوانشی نزدیک از بخش هایی از رمان ارائه خواهد کرد. به این ترتیب، موضوعات کانونی چون حافظه آشکار و حافظه روندی، ارتباط حافظه با فناوری و شکل گیری هویت، و نیز پیوند حافظه با سیاست و روایت در رمان تبیین خواهد شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فناوری های نوین در حوزه زیست شناسی در جامعه پادآرمانیِ آدم نما ابزاری برای مهار و شکل دهی به هویت انسانی است که او را در مسیر تکوین به سوی وضعیت پساانسان قرار می دهد. در مقابل، روایت می تواند ابزاری برای حفظ هویت انسانی محسوب شود و با خلق نگرش و کنش سیاسی، جامعه را به سوی آگاهی، مقاومت و تغییر پیش برد.
بررسی دلایل موفقیت ترجمه های کلمن بارکس در آمریکا از آثار مولانا و ارتباط معنوی آن ترجمه ها با متن اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
93 - 112
حوزههای تخصصی:
آشنایی اخیر جوامع غربی، خاصه امریکاییان با مولانا و اشعار او، مدیون ترجمه های کلمن بارکس، باید بوده باشد! مترجمی که نخستین بار درسال 1976، به همت دوست خود یعنی رابرت بلای، با مولانا و اشعار او آشنا شد. کلمن بارکس درحالی دست به ترجمه اشعار مولانا زد که کوچکترین آشنایی ای با زبان و ادبیات فارسی نداشت و با استفاده از ترجمه های پیشین که توسط آربری و نیکلسن انجام گرفته بود، به ترجمه دوباره این اشعار پرداخت و سبب شد تا اشعار شاعری مسلمان از دیار شرق، صدرنشین کتاب های پرفروش در آمریکا باشد. در پاسخ به پرسش اصلی این پژوهش که در پی یافتن سبب های موفقیت ترجمه های کلمن بارکس در آمریکا از آثار مولانا و ارتباط معنوی آن ترجمه ها با متن اصلی است؛ بررسی تعدادی از ترجمه های بارکس، از کتاب های مختلف او، با کمک نظریه آندره لفور، نظریه پرداز حوزه ترجمه، با توجه به روش توصیفی و تحلیلی و با مقایسه آن ترجمه ها، با متن اصلی این موضوع که اینک اهمیت جهانی یافته است، به بحث و بررسی گذاشته شد.
ظرافت گزینش واژگان و ترکیبات غزلیات حافظ در نقد کردار زاهدان و صوفیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
189 - 208
حوزههای تخصصی:
حرفه اصلی حافظ شاعری است، اما تعداد اشعار باقی مانده از وی چندان زیاد نیست. بیشتر وقت و مساعی حافظ صرف گزینش واژگان و ترکیبات، متناسب با کلیّت و بافت غزل شده است. یکی از مهم ترین عواملی که موجب شده درباره دیدگاه حافظ نسبت به صوفیه و مفاهیم و مصطلاحات خانقاهی در اشعار وی اختلاف نظر به وجودآید، عدم دقت در حُسن انتخاب و شیوه کاربرد این تعابیر است. در این پژوهش، براساس دیدگاه فرمالیست ها و ساخت گرایان به مواردی توجه کرده ایم که محققان و شارحان غزل حافظ، متعرض حُسن انتخاب تعابیر حافظ درباره نقد کردار زاهدان و صوفیان نشده اند یا اینکه سخن حافظ را درموردِ زاهد، صوفی و شیخ در وجه مثبت تلقی کرده اند و از طنز گزنده حافظ غافل شده اند. مسئله اصلی مقاله مبتنی بر لزوم دقت در شیوه انتخاب تعابیر و مفردات حافظ در حوزه زهد و عرفان است. نتیجه تحقیق نشان می دهد بسیاری از ظرافت های سخن حافظ ازجمله ایهام یا ترکیب عناصر صوفیانه با عناصر میخانه، برای ایجاد تأثیر بیشتر در طنز نسبت به صوفی، زاهد یا مدعیانی است که از امور معنوی سوء استفاده می کنند.
بررسی پیکره بنیاد واژگان و طبقه بندی کلاسیک مضامین اصلی شعر کودک دهه ی نود هجری شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی پیکره بنیاد واژگان و طبقه بندی کلاسیک مضامین اصلی شعر کودک دهه ی نود هجری شمسی چکیده پیکره و بررسی های پیکره ای امروزه نقش مهمی را در مطالعات ادبی ایفا می کنند. پیکره و نرم افزارهای پیکره ای علاوه بر فراهم نمودن بررسی های چندجانبه در یک زبان، امکان تحلیل های کمی و کیفی را میسر ساخته و سرعت و دقت پژوهشگران را به شیوه های شمی موجود در گذشته نیز افزایش داده اند. در زبان فارسی تاکنون پیکره ای از کتاب های شعر کودک ساخته نشده است و بیشتر مطالعات شعری در حجم کم و پژوهش ها با روش هایی غیر از روش های پیکره بنیاد صورت گرفته است. این پژوهش به بررسی پیکره بنیاد واژگان پرکاربرد و کم کاربرد شعر کودک در دهه ی ۹۰ هجری شمسی، چاپ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و همچنین دسته بندی کلاسیک واژگان و مضامین اصلی اشعار پرداخته است. این پژوهش با استفاده از نرم افزار انتکانک (2019)، به تحلیل واژگان در پیکره ای متشکل از ۶۲ کتاب شعر کودک حاوی ۳۸۰۰۰ واژه در سه گروه سنی «الف» ، «ب» و «الف-ب» پرداخته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که تنوع موضوعی واژگان در گروه سنی «الف» بیش از دو گروه دیگر است و گروه سنی «الف-ب» از تنوع موضوعی بیشتری نسبت به گروه سنی «ب» برخوردار است. همچنین مضامین آموزشی در گروه سنی «الف» و مضامین اجتماعی اخلاقی در گروه سنی ب، از جایگاه بالاتری نسبت به دیگر مضامین شعری قرار دارند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که از واژگان مربوط به طبیعت با فراوانی21.90%، اعداد با 15.32%، خانواده با 13.68% و مکان با 12.52% استفاده شده است که بیشتر این واژگان کلمات ابتدایی، ساده و ملموسی هستند که کودک از بدو تولد با آن ها در ارتباط بوده است. مضامین طیبعت گرایی و سرگرم کننده نیز از پرکاربردترین محتواهای شعری در دهه ی ۹۰ هستند. در کل شاعران به استفاده از واژگان ساده، ملموس و متناسب با سن کودک که از بار معنایی مثبت و شاد برخوردار هستند، علاقه ی بیشتری نشان داده اند.
المخطّطات التصوّریّه فی شعر علی جعفر العلّاق ومنوتشهر آتشی من منظور لایکوف وجونسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
45 - 63
حوزههای تخصصی:
لقد ظهرت الاستعاره التصوّریّه فی نظریّه لایکوف وجونسن ردّاً علی النظره البلاغیّه التقلیدیّه الّتی تجعل الاستعاره منصبّه علی الألفاظ ولیست ناجمه عن التفکیر والنشاط الذهنیّ. تکون الاستعاره التصوّریّه ماثله فی کافّه حقول حیاتنا الیومیّه وتُعتبر فی الشعر المعاصر عملیّه إدراکیّه مختفیه تشکّل أنساقه التصوّریّه فی ذهن الشاعر وتدوّی تجربته الحیاتیّه. هذا وقد کانت الاستعاره من أبرز تقنیات تعبیر غیر مباشر یقوم علی التخییل فی شعر علی جعفر العلّاق ومنوتشهر آتشی، وتلعب بشتّی مخطّطاتها دوراً نشیطاً فی إثاره الدهشه وال تأثیر فی المتلقّی. تحاول هذه الدراسه باتّباعها المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تعالج أهمّ مخطّطات الاستعاره التصوّریّه فی شعرهما، معتمده علی المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. یدلّ مجمل نتائجها علی أنّ الشاعرین یمیلان إلی مخطّط الفضاء عاده علی إجلاء تصوّراتهما الوهمیّه عن مساحات ذات أحجام فیزیائیّه، وخاصّه یحتفیان بالجسد الإنسانیّ کوعاء لمفاهیمهما المجرّده. یمتاز مخطّط المسار فی شعر العلّاق باستلهام الحرکه من مواضیع البیئه الخارجیّه وفی شعر آتشی بمرور الزمن عاده. یتعرّض مخطّط القوّه فی شعر العلّاق لهیمنه القوی السلبیّه الرادعه علی مواقف الشاعر الذاتیّه، ویتبلور فی شعر آتشی بالقوی السلبیّه والإیجابیّه وسیطرتهما علی مواقفه الذاتیّه والاجتماعیّه.
بررسی الگوی زن غربی و تأثیر آن بر محیط زیست ایران در رمان «داستان یک شهر» احمد محمود با نگاهی به گفتمان قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
211 - 242
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری های دوره پهلوی اوّل با تأثیرپذیری از گفتمان های مختلفی شکل گرفت؛ یکی از آن ها قانون کشف حجاب بود که با ایجاد نابسامانی تأثیرات نامطلوبی را بر محیط زیست طبیعی، مصنوعی و اجتماعی ایران بر جای گذاشت. در این مقاله نمود آن در رمان «داستان یک شهر» احمد محمود بررسی خواهد شد. از این رو با روش تحلیلی-توصیفی با نگاهی به جامعه و طبیعت، اعمال الگوی زن غربی در ایران و تأثیر آن بر محیط زیست طبیعی و انسانی بررسی می گردد تا به این سؤالات پاسخ داده شود: پیامدهای قدرتی که در تضاد با ساختار جامعه است، چگونه بر تمام سطوح آن تأثیر می گذارد؟ و در کل مواجهه مردم بندر لنگه با فرآیند بهنجارسازی شده در فرهنگ غربی یعنی کشف حجاب چگونه است که در آن، زنان به سوژه هایی تبدیل شده اند که بر سایر ارکان محیط زیست تأثیرگذارند؟ نتایج پژوهش، حاکی از آن است که اعمال فرآیند بهنجارسازی شده فرهنگ غربی، چون در تقابل با فرهنگ سنّتی ایرانی-اسلامی بود، مقاومت هایی را در افراد جامعه شکل داد و تأثیرات نامطلوبی بر محیط زیست طبیعی، اجتماعی و مصنوعی ایران بر جای گذاشت. تأثیری که نمود آن را در دگرگونی بهره برداری از دریا مانند تجارت نکردن تاجران معتبر و حضور ماهیگیران غیربومی و پاره کردن تور ماهیگیران بومی و پرکردن سردخانه هایشان از ماهی، آلودگی تصویری همچون تغییر نمای بازار، فساد زنان و مردان، مهاجرت افراد، تأثیر گذاشتن بر تجارت با دنیا و روی آوردن به قاچاق مشاهده می شود. چنین تأثیراتی از یک جهت نشان از نقش حیاتی دریا در زندگی ساکنان بندر لنگه دارد و از طرف دیگر نشان می دهد که اهالی بندر لنگه فاعل های معناپذیر و موضوع اطاعت پذیر قدرت نیستند.
تحلیل معناشناختیِ چند بیت از خاقانی شروانی با رویکردی انتقادی به شروح پیشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۲
179 - 218
حوزههای تخصصی:
یکی از دشوارترین دیوان های تاریخ شعر پارسی، دیوان خاقانی شروانی است. با وجود تحقیقات گسترده سالیان اخیر درباره شعر و اندیشه این شاعر بزرگ و گره گشایی های فراوان از اشعار دشوار و دیرفهم وی، همچنان زوایای مغفول و نامکشوف بسیاری در این دیوان، باقی است که کشف و حل آن ها نیازمند تداوم و استمرار تحقیقات زبانی و ادبی و بررسی های دقیق درون متنی و بینامتنی است. پژوهش پیشِ رو نیز با همین هدف و با رویکردی تحلیلی و معناشناختی، به سراغ چند بیت دشوار خاقانی رفته است تا ضمن بررسی و نقد شروح و پژوهش های پیشین، با بازنگری در ضبط و خوانش برخی مفردات و ترکیبات و پیوند آنها با سایر اجزای سخن، و نیز با توجه به رابطه های گوناگون درون متنی، فهم و درک تازه ای از مفهوم عبارات و ابیات خاقانی به دست دهد. بر این اساس، در این نوشتار، اصطلاحات و ترکیباتی نظیر روح القدس و روح الامین، مزدورِ دارخانه نحل، زیر و دستان، شاهقام، خزر و قُندز، بانگ دزدان، رَسته، زَند، با نظر به برخی ظرائف معنایی، زبانی و ادبی، و روابط بینامتنی ادبیات فارسی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و پس از تحلیل معنا و کشف شیوه کاربرد هریک در سخن خاقانی، مفهومی روشن و دقیق از ابیات، ارائه شد ه است.
خصلت ایدئولوژیک تصاویر محمدرضا ترکی و محمدمهدی سیار در غزلیات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
82 - 94
حوزههای تخصصی:
سبک، صدای ذهن نویسنده است و آنچه بر قلم جاری می شود نمود عینی این ذهن است و هماهنگی بین ذهنیت و روساخت شعر، اصلی گریزناپذیر. شعر، خودآگاه و ناخودآگاه عرصه هماهنگی ها و تناسب هاست. ماهیت هنر با اصل هماهنگی گره خورده است و هنر به مثابه یک کل، زیبایی و تأثیرش را از هماهنگی اجزایش می گیرد. بنابراین در هنر شعر می توان هماهنگی ها را در سطوح متفاوت جست. شعر، ساختاری است که فرم و محتوا هماهنگ با هم در خلق تأثیر و زیبایی عمل می کنند. هماهنگی بین زبان و محتوا، موسیقی و محتوا، تصویر و محتوا و دیگر عناصر روساختی و ژرف ساختی، عنصری بنیادین در تأثیربخشی شعر است. یکی از هنری ترین هماهنگی ها در شعر در عرصه هماهنگی ذهنیت و تصویر اتفاق می افتد؛ به این شکل که تصویر، آیینه جهان بینی و ذهنیت شاعر و گرایش ایدئولوژیک خاص او می شود. این هماهنگی بخصوص در اشعار شاعران اندیشه مدار و ایدئولوژیک، بیشتر مشهود است. شعر پایداری نیز نمونه های بی بدیلی از این هماهنگی را عرضه کرده است. پژوهش حاضر، این هماهنگی را در شعر محمدرضا ترکی و محمد مهدی سیار مورد کاوش قرارداده و با روشی توصیفی-تحلیلی، در آشکار کردن تجلی های این هماهنگی، کوشیده است. نتیجه پژوهش، نشان از خلق تناسب های هنری در زمینه تصویر و ایدئولوژی در شعر این دو شاعر پایداری دارد.
بررسی طبیعت در هزار و یک شب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
66 - 78
حوزههای تخصصی:
هزارویک شب یکی از متون ادبیات عامیانه به شمار می آید که به لحاظ گستردگی محتوایی و اشارات آن به مفاهیم ساده و در عین حال عمیقی که در طول تاریخ دغدغه بشر بوده اند تا به امروز محل بحث و بررسی بوده است. هدف مقاله حاضر بررسی طبیعت در داستان های هزارویک شب است. این مقاله با روش توصیفی بر اساس کتاب هزارویک شب ترجمه محمدرضا مرعشی پور انجام شده است. نتیجه اینکه ما در این مجموعه عظیم با سه نوع طبیعت روبه رو هستیم: 1. طبیعت بی جان مانند جزیره، غار، کوه، دریا؛ 2. طبیعت سبز گیاهان و درختان که شامل درختان طبیعی و درختان جادویی و عجیب و غریب می شود؛ 3. طبیعت جاندار یا حیوانات که شامل حیوانات معمولی و حیوانات افسون شده است. در حکایت های هزارویک شب با بسامد بالای تغییر شکل انسان به جانور مواجهیم که معمولاً به عنوان مجازات فرد گناهکار و یا حتی ساحری انسان بی گناهی را به خر، غزال، خرس، میمون، سگ و پرنده تبدیل می کند. در نهایت اینکه اساساً طبیعت در هزارویک شب زمینه ساز وقوع قصه های فراوانی شده است که اگر این زمینه وجود نداشت، قصه آفریده نمی شد.
بینامتنیت در دستورالجمهور شیخ خرقانی و عوارف المعارف سهروردی بر مبنای نظریه ژرار ژنت
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
231 - 252
حوزههای تخصصی:
متن واقعیتی است بی واسطه، واقعیتی که اندیشه ها و رشته های دانش فقط در درون آن می توانند تشکل و قوام یابند. تغییر در نوع نگاه و خوانش آثار مخصوصا آثاری که در نوع خود آغازگر و نقطه شروع یا اوج یک نوع ادبی هستند ما را با جایگاه واقعی و اهمیت آنها بیش از پیش آشنا و هویت واقعیشان را به درستی می نمایاند. بینامتنیت، تولید متن از طریق تعامل با متون پیشینیان یا معاصر خود است که مشارکت آن متن ها در متن مورد نظر به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی از متنی در متن دیگر صورت می گیرد. ژرار ژنت از برجسته ترین محققان عرصه بینامتنیت است که بخش عمده ای از مطالعات خود را روی طبیعتِ گفتمان روایی، متمرکز می کند. با این اشاره در پژوهش حاضر که با تجزیه و تحلیل اطلاعات مبتنی بر استدلال عقلی و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده عوارف المعارف سهروردی در جایگاه پیش متن و دستور الجمهور شیخ خرقانی به عنوان پس متن مورد ارزیابی بینامتنیت قرار گرفته و بررسی ها نشان داد که شیخ خرقانی در فضای عرفانی- فکری از عوارف المعارف تاثیر گرفته است.
تعامل بینامتنی قابوسنامه و اقوال پیرانِ صوفیّه بر اساس نظریّه ژرار ژُنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
47 - 78
حوزههای تخصصی:
قابوسنامه از آثار برجسته ادب تعلیمیِ فارسی است که به دلیل جذّابیّت فرمی و تنوّع محتوایی از گرانیگاه های متون ادب فارسی به شمار می رود. این کتاب از لحاظ اخذ، ترشیح و انتقال آموزه های اعتقادی، اجتماعی و تربیتی، نقشِ بینامتنیِ انکارناپذیری در تطوّر کهکشانِ متنی زبان و ادب فارسی داشته است. از مواریث ارزشمندی که از طریقِ قابوسنامه به آثار مهمّ فارسی بعد از وی رسیده، اقوالِ حکیمانه و پندهای تربیتی بزرگان تصوّف اسلامی ایرانی است. تحلیل بینامتنیّت قابوسنامه با اقوال صوفیّه، می تواند علاوه بر تبیین سهمِ عرفان و تصوّف در نظامِ تربیتیِ عنصرالمعالی، ما را با میزان و نحوه کارکرد بینامتنی قابوسنامه و آبشخورهای فکری آن آشنا و در فهم بهتر این کتاب و متون مرتبط با آن یاری کند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده، به نتایجی از این قبیل رسیده است که بسامد بالایِ بینامتنیّت ضمنی و صریح از حیثیّت والایِ ادبی و زیبایی شناختی قابوسنامه حکایت می کند. همچنین وفورِ موضوعات تعلیمیِ اجتماعی و اعتقادی، و لزومِ ادب گفتاری و رفتاری نشان اهمیّت روابط و تعاملات اجتماعی در دیدگاه عنصرالمعالی و چهارچوبِ فکریِ تصوّف است. توجّه به اقوال و افعال مشایخ طراز اول عرفان اسلامی نیز حاکی از اعتقاد استوار عنصرالمعالی به اخذ آموزه های تعلیمی از سرچشمه های اصلی این نهضت است.
بررسی تمثیلات حقوق بشر در آثار کازئو ایشی گورو و شهریار مندنی پور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحلیل متون ادبی بر مبنای تمثیل مطالعات حقوقی و جامعه شناسانه، یکی از انواع مهم مطالعات بینا رشته ای می باشد. این روش مطالعه، سبب رصد ریزبینانه و موشکافی هرچه دقیق تر زوایای داخلی متون ادبی می شود؛ در این مقاله با توجه به اهمیّت مباحث تمثیلی حقوقی در شکل گیری داستان های مهیج ادبی و هم چنین نقش ادبیات تمثیلی در شناساندن اصول حقوقی، و هر چه ملموس تر کردن آن به بررسی تمثیلات در انعکاس مفاد اعلامیه حقوق بشر و چگونگی خلق صحنه های تمثیلی و توصیف تمثیلی وقایع در آثار داستانی نویسنده مدرنیست ایران، شهریار مندنی پور و نویسنده انگلیسی- ژاپنی، کازئو ایشی گورو پرداخته می شود. روش مطالعه در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری داده ها مطالعات کتاب خانه ای می باشد. بدین منظور برخی آثار داستانی این نویسنده ها مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش از جمله مهم ترین تمثیلات حقوق بشر که مندنی پور و ایشی گورو مخاطبان خود را به رعایت آن سفارش کرده اند، آزادی و برابری از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق؛ حق آزادی و امنیت شخصی، برابری و مساوات، عدالت و صلح است. که به بیان مفاهیم تمثیلی درباره آزادی، برابری و عدالت و صلح پرداخته اند. تا کنون پژوهشی درباره بررسی تمثیلات حقوق بشر در آثار کازئو ایشی گورو و شهریار مندنی پور، انجام نشده است که همین بر اهمیت و هدف و ضرورت این پژوهش می افزاید.
بررسی نمادشناختی افسانه های خواف؛ با تأکید بر نمادهای آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی بازتاب زندگی اجتماعی و فرهنگی و نشان دهنده منش، احساس و اعتقادات هر جامعه است. افسانه های عامیانه از بطن اندیشه ها و عواطف مردم برخاسته اند و ظرفیت بسیاری برای تحلیل معنایی دارند و عمدتاً نمادها در این زمینه دارای نقشی اساسی هستند. این افسانه ها جلوه گاه فرهنگ هر جامعه اند و از باورهای آغازین و تخیلات مردم سرچشمه گرفته اند. از میان افسانه های شهرستان خواف که عمدتاً دارای بافتی نمادین هستند دو قصه «کاکل زری و دندان مروارید» و «سلطان و حیدربیگ» با روایت ویژه این شهرستان برای تحلیل نمادشناسی انتخاب شده اند. این قصه ها قابلیت معناسازی قابل توجهی دارند و به ویژه حضور مفاهیم آیینی را در نمادها به صورتی پررنگ نشان می دهند. پژوهش حاضر، به تحلیل نمادشناسانه این دو قصه با تشریح مفاهیم آیینی آن پرداخته و نخست به این سؤال پاسخ داده است که نمادهای موجود در متن از کدام بخش فرهنگ منشأ گرفته اند و سپس مفاهیم ذهنی و بسامد اندیشه های آیینی را در متن قصه ها بررسی کرده است. با توجه به نتایج به دست آمده، بیشتر نمادها از محیط زیست و فرهنگ مادی شهرستان گرفته شده اند و غالباً با مفهوم آیینی در متن حضور یافته اند. با توجه به شرایط جغرافیایی سخت گیر شهرستان خواف، به نظرمی رسد مردم با بخشیدن معنای دینی و عرفانی به عناصر مادی و طبیعی محیط اطراف خود و سهیم شدن در قصه ها، اسطوره ها و آیین های مذهبی، سعی داشته اند تعلق داشتن به یک گروه را به عنوان شکلی از امنیت به دست آورند.
خرقه دریدن، از روزگار باستان تا خانقاه صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
103 - 134
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، سنت خانقاهی خرقه دریدن با آداب مشابهی در فرهنگ های ایران باستان، مسیحیت، یهودیت و همچنین برخی رسوم کهن عرب جاهلی، مصری و بین النهرینی مقایسه شده است. در بخش نخست این مقاله به معرفی اجمالی سنت جامه دریدن در تصوف اسلامی پرداخته و در ادامه با ارائه شواهدی نشان داده شده است که شباهت بسیاری میان این رسم و سنت جامه دریدن در دیگر فرهنگ ها و مذاهب کهن وجود دارد که از قدمت و گستردگی این رسم باستانی به ویژه در منطقه خاور نزدیک حکایت می کند. به طور کلی در تمام نمونه های بازمانده، جامه دریدن بر نوعی حس اضطراب شدید دلالت دارد. در نمونه های کهن تر، مرگ عزیزان و ترس از عواقب هولناک گناهان کبیره ای چون کفرگویی اصلی ترین محرک های این رفتار خاص اند. این معانی در ادبیات یهودی، مسیحی و اسلامی نمونه های فراوانی دارند و همچنین به فرهنگ تصوف اسلامی نیز راه یافته اند. علاوه بر این ها، تصوف اسلامی این رسم کهن را بازتفسیر و با افزودن معانی تازه ای متناسب با چهارچوب های مفهومی خود به سنت باستانی جامه دریدن، آن را به رسمی خانقاهی بدل کرده است. در پایان این نوشته، پس از تحلیل نمونه های متعدد از این رفتار سمبولیک در طول تاریخ، به نخستین ریشه ها و فرایند شکل گیری آن پرداخته می شود و دو فرضیه دررابطه با سرمنشأهای این رسم کهن، تحلیل و بررسی می شوند.
کارناوالیزه شدن جامعه ایران در عصر مشروطه (مطالعه موردی آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
165 - 184
حوزههای تخصصی:
اصطلاح کارناوال را منتقد و فیلسوف بزرگ روس میخاﺋﯿﻞ باختین در قرن بیستم میلادی برای نقد و تحلیل آثار ادبی به کار برد. این واژه در نزد وی به عنوان یک فرهنگ مطرح شد؛ فرهنگی که گستاخ و بی پرده، آزاد و رها و بی هیچ قید و بندی در برابر سلطه هر چیز قدرتمند و مقدس و باورهای تحمیل شده به شوخی و بازی می پرداخت. مؤلفه های کارناوال با توجه به نظریه باختین در آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال عبارت اند از رﺋﺎلیسم گروتسک، خنده مرگ، غیرمذهبی بودن، نسبیت و درکنار هم قرارگرفتن مفاهیم متضاد و ترویج فضای چندصدایی. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، این تحقیق در قلمرو پژوهش های توصیفی، کتابخانه ای- اسنادی است که ماهیت کاربردی دارد و در نمونه آن دو اثر از دهخدا، یک اثر از میرزاده عشقی و یک اثر از نسیم شمال بررسی می شود. روش نمونه گیری، انتخابی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی است. با کاربرد روشی توصیفی- تحلیلی پس از معرفی کارناوال و مؤلفه های آن در ادبیات فارسی، به تجزیه و تحلیل فرآیند کارناوال در آثار مدنظر با ذکر مصادیق پرداخته می شود.
بررسی نقش تشبیه در تبیین مسائل سیاسی و اجتماعی در سروده های کمال الدین اسماعیل اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمال الدین اسماعیل اصفهانی ازجمله شاعران بزرگ و جریان ساز قرن ششم و اوایل قرن هفتم، از شعرای نامی ایران در ابداع معانی بدیع و مضامین و تعبیرات جدید است. وی با خلق مضامین بی همتا و التزامات دشوار، خود را تا نام خلّاق المعانی به اوج رسانید. دیوان اشعار وی دارای تنوّع موضوعی چشمگیر است و این شاعر به فراخور مدح ممدوح، موضوعات مختلفی را در شعر خود آورده است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی نقش تشبیه در تبیین مسائل سیاسی، اجتماعی و اخلاقی در سروده های کمال الدین اسماعیل بپردازد. آنچه در شعر شاعر بیشتر نمود دارد، شگردهای بیانی و بدیعی است که کمال الدین با خلّاقیت و ذهن خیال انگیز خود در جهت برجسته سازی معنا و مضمون اشعار خود بهره برده است. تشبیه یکی از چهارعنصر بیانی است که در آرایش و هنری کردن کلام، تأثیر ژرف دارد و کمال الدین اسماعیل از این شگرد هنری، برای تبیین مضامین شعری خود استفاده نموده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که کاربرد تشبیه، نسبت به دیگر صور خیال در دیوان شاعر از نظر بسامدی، قابل توجّه است و از نظر پرداخت به انواع و اشکال تشبیه، دارای نوعی تنوع در اشکال و انواع می باشد و در تشبیهات کمال الدین، وجه شبه های حاصل شده، اکثراً انتزاعی است.
ترامتنیت در آیینه اسکندری امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
233 - 249
حوزههای تخصصی:
اسکندر مقدونی یکی از مشاهیری است که سرگذشت تاریخی وی در منابع ایرانی-اسلامی دستخوش تغییروتبدیل های فراوانی شده و در سالیان دراز، نوعی از آثار ادبی به نام اسکندرنامه ها را به وجود آورده است که اکنون نمونه هایی از آن ها به نظم و نثر موجود است. ازجمله این آثار می توان به آیینه اسکندری امیرخسرو دهلوی اشاره کرد که به تقلید از اسکندرنامه نظامی گنجوی سروده شده است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و برمبنای یادداشت برداری کتابخانه ای صورت گرفته، تلاش شده است تا انواع روابط متون در آیینه اسکندری امیرخسرو دهلوی برپایه نظریه ترامتنیت ژنت مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گیرد. پژوهش برپایه این پرسش شکل گرفت که در کتاب آیینه اسکندری دهلوی، برجسته ترین رابطه از میان انواع روابط ترامتنی نظریه ژرار ژنت کدام است؟ برای پاسخگویی به سؤال تحقیق، به بررسی متن آیینه اسکندری و مجموعه ای از روابط میان متنی آن پرداخته شد. نتایج اولیه حاکی از آن است که مهم ترین رابطه ترامتنی آیینه اسکندری بیش متنیت براساس رابطه برگرفتگی با کتاب اسکندرنامه نظامی است.
بررسی تمثیل های اقناعی در مثنوی طاقدیس ملااحمد نراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاعرانی وجود دارند که علاوه بر بکارگیری تمثیل و انواع شناخته شده ی آن، از گونه ی دیگر تمثیل با عنوان تمثیل اقناعی استفاده می کنند تا مخاطب را نسبت به حرفی که می زنند اقناع و راضی کنند. آشنایی بیشتر با تمثیل اقناعی به عنوان روشی جهت پرورش معانی، این ضرورت را ایجاد کرد که پژوهش حاضر با هدف بررسی تمثیل های اقناعی در مثنوی طاقدیس ملا احمد نراقی به نگارش در آید. در این نوع تمثیل که بسیار کوتاه و در حد چند بیت می باشد اغلب شاعر در پی خرسند نمودن مخاطبانش، مثالی روشن و آشکار و گاهی در میانه ی حکایت و داستان های خود بیان می کند. این نوع تمثیل بیشتر به عنوان زیر مجموعه ی استدلال و از راه های پرورش معانی محسوب می شود. از آنجایی که تاکنون پژوهشی در این خصوص به نگارش درنیامده و کاری کاملاً نو است نگارنده در پی آن شد تا پژوهش حاضر را با روش توصیفی- تحلیلی و همچون دیگر کارهای پژوهشی رشته علوم انسانی به صورت کتابخانه ای انجام دهد و از ابزارهایی همچون فیش و نمونه برداری از کتب و مقالات معتبر استفاده کند.. در این پژوهش، شواهد و مصادیقی از تمثیل های اقناعی در مثنوی طاقدیس استخراج و تحلیل و بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داده که نراقی با هدف راضی کردن مخاطبان، تمثیل های اقناعی خود را که از عناصر سازنده ایی همچون پدیده های طبیعت، کارهای روزمره، حیوانات و ... که همگی محسوس و ملموس هستند بکار برده است.