مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
شعر قرن ششم
حوزه های تخصصی:
قرن ششم در تاریخ شعر و ادب فارسی ، دوره درخشان دگرگونی های فکری و فرهنگی و پیش آمدن مجال روی کردهای تازه شاعرانه ای است که در همه ادوار شعر و تاریخ ادب فارسی شایان یادکردن و بهره برداری های علمی و پژوهشی است.
سنایی غزنوی، شاعری که سهمی عمده در تحولات ادبی شعر قرن ششم دارد، در مرور و مطالعه شعر دوره پیش از خود بهره مندی های هنری و زبانی از آن را منوط به دگرگون ساختن اندیشه و درون مایه شعر می داند.او توفیق یافته است عمده شعر خراسانی پیش از خود را مرور و بررسی کند و سرانجام توانسته است با روی کردی کاملا تازه و سبک مندانه از آزمون این تاثیر پذیری بیرون آید.
در مقاله حاضر قصیده معروف ابر از فرخی سیستانی را که بسیار مورد توجه شاعران بوده است با استقبال سنایی از این قصیده مرور و بررسی کرده ایم.به اعتقاد ما در این مقاله سنایی بر پایه باورهای عمیق آیینی و فکری خود که برآمده از تحولات تازه سیاسی و اجتماعی قرن ششم است، از ابزار روی کرد قرآنی مدد گرفته است و بر اساس آنچه که امروز در نظریه بدخوانی خلاق هرولد بلوم مطرح است، خود را از اضطراب تاثیر شعر فرخی رهانیده است. و بی آن که در سایه تاثیر پذیری از شعر فرخی بماند، حرفهای اصلی خود را هنرمندانه بیان کرده است و شکلی تازه از قصیده سرایی را به نمود رسانیده است.
تصحیح چند بیت از سوزنی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران همواره به سبب لغات و ترکیبات کمیاب در دیوان سوزنی سمرقندی، به این اثر توجه داشته اند و استنادهای پی درپی فرهنگ نویسان به شواهد شعری این شاعر، گواهی روشن بر این سخن است. دیوان سوزنی تاکنون دو بار به چاپ رسیده است؛ اما به سبب های متعدد (نقص ها، تحریف ها و تصحیف های فراوان نسخه های خطی، غلط خوانی و...) لغزش های بسیاری در این چاپ ها مشاهده می شود که تصحیح دوباره این دیوان را ضرورت می بخشد. در این پژوهش با مراجعه به نسخه های خطی نویافته و با بهره گیری از فرهنگ ها، به روش تحلیلی انتقادی، دوازده بیت از ابیات مصحف و محرف سوزنی سمرقندی بازخوانی و تصحیح می شود.
بررسی تطبیقی شگردهای طنزآفرینی در مثنوی های عطار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
35 - 54
حوزه های تخصصی:
هرچند در عصر عطار، شعر و نثر فارسی به اوج شکوفایی و باروری خود رسیده بود، اما از لحاظ تاریخی، این دوران به سبب کثرت حوادث و وقایع ناگوار، یکی از حسّاس ترین برهه های زمانی است. در این عصر، همه چیز از آشفتگی اوضاع و فقر و نابسامانی حکایت دارد. کمتر کسی است که در حوادث این ایّام غور و بررسی کند، ولی دچار حسرت و تحسّر نشود . در این میان با این که به نظر می رسد عطار در عوالم معنوی و عرفانی سیر می کرد و توجّهی به اوضاع زمان خود نداشت، با این همه، شکوائیه های فراوانی در ابراز ناخرسندی از زمانه اش دارد. اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی در قرن ششم، موجی از اعتراض در اندیشه عطار پدید آورده؛ لیکن از آنجا که نتوانسته این اعتراض ها را به صورت مستقیم بیان کند، به ناچار به شیوه غیرمستقیم، پاره ای از مصیبت های مردم ستمدیده را در قالب طنزهایی بیان کرده است؛ از این رو، در پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، به یاری شواهدی از متن و با تأکید بر شگردهای بیانی مختلف طنز از جمله تناقض، غافلگیری، واژگونی موقعیت، تمثیل، پارادوکس، سمبل، کنایه و ... ، به بررسی این نوع ادبی در مثنوی های عطار می پردازیم. یافته ها نشان می دهد که تکنیک های محتوایی از نظر کاربرد، سهم بسیار مهمی در خلق آثار این حکایات داشته است.
تحلیل عناصر مفهومی هنر در سروده های شاعران قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
93-126
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش نویسنده با یاری گرفتن از مبانی معنی شناسی مفهومی به استخراج مؤلّفه های معنایی نشان دار شده برای مفهوم هنر در شعر قرن ششم پرداخته و با نگاهی انتقادی و ویرایشی به سازه های شناسانده شده برای معنی-شناسی مفهومی، به بازبینی این سازه ها و کاربرد شناسی آنها در پژوهش های زبانی و ادبی روی آورده است. پس از دسته بندی مؤلّفه های معنایی در حوزه های هم بسته با هر مؤلّفه، پانزده حوزه معنایی گوناگون برای مفهوم هنر در سروده-های شاعران قرن ششم به دست آمده است. حوزه های معنایی زبان ادبی، حکمت عملی، مدح، زیبایی شناسی، صناعت، اخلاق و خُلق و خوی، نقد اجتماعی، جنگ، انسان شناسی، جانور شناسی، دین، کیهان شناسی، زیست بوم شناسی، عرفان و عشق حوزه هایی هستند که به ترتیبِ گستردگیِ دامنه، مؤلّفه های معنایی مفهوم هنر را دربرگرفته اند. در حوزه زبان ادبی، پدیدار های متنوّع هستی شناختی با ابزار های تشبیه و استعاره کِنایی کارمایه تصویر سازی شاعرانه قرار گرفته اند. در حوزه معنایی مدح، هنر ویژگی ممدوح، بازبسته وی و نا توان در برابر وی گزارش شده است. مؤلّفه های گِرد آمده در حوزه زیبایی شناسی نشان می دهد شعر قرن ششم زمینه ساز گفتمان زیبایی شناسی بوده است. حوزه معنایی صناعت نیز از فنون و حرفه های گوناگونی برساخته شده است. خصایل فردی و اجتماعی در حوزه معنایی اخلاق و خُلق وخوی گِرد آمده اند. نا کامروایی شاعران قرن ششم از هنر خویش، حوزه معنایی نقد اجتماعی را مفهوم گذاری-کرده است. جنگاوری و ویژگی ابزار جنگی نیز برای مفهوم هنر نشانه گذاری شده است. هنر همچنین در حوزه انسان شناسی مَلَکه ای انسانی برشمرده شده و با وجود این، ویژگی جانوران گوناگون نیز دانسته شده است. خدا شناسی و دین و لازمه نشان داریِ دین نیز برای هنر مفهوم گذاری شده است. سرانجام هنر ویژگی جهان و اجرام کیهانی گزارش شده و با مؤلّفه های متفرّدی از زیست بوم شناسی، عرفان و عشق مفهوم دار شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد هنر در چهارچوب مطالعاتی اشاره شده، مفهومی بسیار فراگیر و خلاف پنداشت های متعارَف امروز دارد.
جست وجو در احوال نصرت الدین کبود جامه و تصحیح اشعار او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
149 - 172
از شاه نصرت الدین کبود جامه شاعر و امیر نام آور سده ششم اشعار پراکنده ای در منابع مختلف باقی مانده است. با وجود سرگذشت جالب و اوج و فرود زندگی وی و تأثیر او در سیاست و ادب روزگار خویش، تاکنون پژوهش دقیق و اطمینان بخشی در احوال و اشعار او صورت نگرفته است. منابع مختلف اشارات فراوانی به زندگی سیاسی و ادبی او دارند و این امر ضرورت جست وجویی دقیق در زندگی او را الزام می کند. به علاوه، از پنج قصیده باقیمانده از وی، تاکنون تنها یک قصیده، آن هم با کاستی هایی، در مطاوی آثاری چون مونس الاحرار ، بیاض تاج الدین احمد وزیر، مجمع الفصحا و نظایر آن، منتشر شده است و چهار قصیده دیگر او، که از یک سو بیانگر طرز سخن و شیوه شاعری گوینده و از سوی دیگر حاوی اشاراتی به زندگی اوست، منتشر نشده است. مقاله حاضر جست وجویی در احوال و حوادث زندگی شاعر و تصحیح اشعار او بر مبنای یگانه دستنویس شناخته شده از اشعار اوست.
بازنگری، تحلیل و تصحیح ابیاتی از دیوان خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۰
75 - 110
حوزه های تخصصی:
خاقانی شروانی (وفات: 582 ه .ق)، از جمله سخنوران صاحب سبکی است که اشعارش در عین متجلّی ساختن نوآوری های شاعرانه، در زمره دشوارترین آثار منظوم ادبیّات فارسی قرار گرفته است. احاطه کم نظیر شاعر بر علوم زمانه خویش، تبحّر وی در فنون مختلف شاعری و شناخت دقیق وی از ظرایف زبان، در کنار شگردهای خاص وی در نمایش هنرمندانه تصاویر شعری، از جمله شاخصه های مهمی است که بر پیچیدگی شعر وی افزوده است. عوامل مذکور، در عین حال، سبب پیدایش دشواری هایی در امر تصحیح دیوان خاقانی شده است؛ به گونه ای که از دیرباز تصحیفات و تحریفات متعدّدی به آن راه یافته و با وجود تصحیحات چندگانه، همچنان ضبط ابیاتِ فراوانی از آن محل بحث و تردید است. بدیهی است که تصحیح و شرح چنین دیوانی علاوه بر آگاهی های همه جانبه علمی و ادبی، آشنایی کامل با فضای ذهنی و سبک و سیاق شاعر و شگردهای فنی وی را می طلبد. بر این اساس، در این پژوهش، با توجّه به ضبط نسخه بدل ها و عوامل متعدّد دیگر، بویژه شیوه خاص خاقانی در رعایت تناظرهای تصویری و بهره گیری وی از فنون ادبی، 9 بیت از دیوان وی تصحیح و شرح شده است. همچنین، با بازنگری و مطالعه دقیق دیوان خاقانی و نگاه انتقادی به شروح پیشین، به تحلیل نُه بیت از ابیات آن پرداخته و نکات نویافته ای درباره طرز خوانش و کاربرد معنایی واژگان و ترکیباتی نظیر «مِحال»، «باشه و خاد»، «هفت مردان»، «مشتری اخلاق» و «دارالخلافه پدر» ارائه شده است.
پژوهشی در اشعار نویافته جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کهن نامه ادب پارسی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
165 - 195
حوزه های تخصصی:
دیوان جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی شاعر تاثیرگذار قرن ششم هجری تا کنون سه بار تصحیح شده و دو تصحیح متقدم چاپ و منتشر شده است. چاپ هایی که علی رغم کوشش فراوان مصححان، با کاستی هایی همراه است. مهمترین نقص هر سه تصحیح، افتادگی اشعار مسلم الصدور جمال از آنهاست. از جمله اشعار مهم که از دیوان این شاعر توانمند جا مانده، مثنوی ۱38 بیتی است که خطاب به شخصی به نام اوحدالدین سروده شده است . در این مقاله علاوه بر جستجو در نسخه های خطی و آثار چاپی مربوط به جمال، بویژه دیوان اشعار او و به دست دادن متن کامل مثنوی، به معرفی تنها نسخه شناخته شده آن و برشماردن علل صحت این انتساب به جمال پرداخته ایم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دلایلی چون؛ همسانی وزن و نیز مضمون تشبیب یکی از قصاید با مثنوی، یکسانی و شباهت برخی مصراع ها و ترکیبات، و نیز ساختار نحوی مشابه در دیوان و مثنوی را می توان در تایید صحت این انتساب ارائه داد.