
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال 24 بهار 1403 شماره 60 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمّد مولوی، شاعر عارف و عالم صاحب نظر قرن هفتم هجری، در آثار و اشعار خود درباره علم، حکمت و معرفت، مباحث نظری و معرفتیِ جامعی عرضه کرده که از نظرگاه علم روش شناسی که زیرمجموعه علم منطق و معرفت شناسی است، قابلیت توجّه و بررسی مستقل دارد. در پژوهش حاضر، مجموعه اشعار و اندیشه های مولوی، به طور ویژه در مثنوی، در خصوص علم شناسی به روش اسنادی استخراج، و با الگوهای مختلف منطقی دسته بندی و روش شناسی شده و رهیافت های او در شناخت و شناسایی علوم معرّفی گشته است. دستاورد پژوهش آن است که مولوی در آثار خود به طور کلّی و در غالب موارد از دو روش و رهیافت منطقی (علمی) و ادبی برای معرّفی علوم یا علم شناسی استفاده می کند که در این پژوهش فقط عمده ترین شیوه های او از منظر اوّل مورد معرّفی و تحلیل اجمالی واقع شده است. تقسیم و طبقه بندی، تطبیق و مقایسه، تحلیل و آسیب شناسی، توصیف و نشانه شناسی، مهمترین و عمده ترین شیوه های مولوی در معرّفی علم و عالمان است که از مجموعه این روش ها در جهت القای معارف و اقناع مخاطب بهره می گیرد.
طرح منحصر به فرد سیر و سلوک عرفانی در منظومه هفت پیکر نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی از معدود شاعرانی است که با اشراف به ساحت های گوناگون سخن، توانسته در مرز میان ادبیّات عرفانی و غنایی، اقلیمی خاص برای خود برپا سازد تا الگوی همیشگی این نوع ادبی بعد از او واقع شود. نگاهی به منظومه هفت پیکر از منظر نمادشناسی عرفانی و بازکرد رمزهایی که خود راوی به کنایه و بعضاً به تصریح به ما می دهد، کلّ داستان را فضایی سخت عرفانی می بخشد. امری که تا به حال علی رغم پاره ای کوشش ها و تحلیل های کلّی چندان توجّهی بدان نشده است و عمده پژوهش ها بر این تأکید دارند که هفت پیکر، متنی غنایی-داستانی است و مباحث عرفانی به صورت پراکنده و در پس زمینه آن قرار دارد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی در پی بازکرد مفاهیم چندلایه ای است که راوی در سیر این داستان نهاده است تا بر اساس آن بتوان به صورتی مستدل و با تشریح جزئیات، ابعاد عرفانی و شیوه منحصر به فرد آن را در طرحی از سیر و سلوک عرفانی هویدا کرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد نظامی در این منظومه که از ساحت بیرونی جهان آغاز می شود و در فرآیندی رمزآلود به درون می گراید و تمام نشانه های مهم روایی را در خدمت تحوّلی معنوی و معنایی قرار می دهد، ضمن حفظ لایه اوّلیه، طرحی خاص و منحصر به فرد از سلوک عرفانی را پی انداخته است.
بررسی سیر ابهام در بلاغت اسلامی و تحلیل انواع آن در متون ادبی (مطالعه موردی؛ غزلیّات حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام یکی از عناصر مهم در ادبیّت متون به حساب می آید و نقش مهمی در ارزیابی آثار ادبی مختلف ایفاء می کند. با توجّه به همین موضوع و اهمّیتی که ابهام در ادبیّات دارد، در این جستار تلاش شده تا به بررسی سیر ابهام در بلاغت اسلامی و همچنین تحلیل انواع آن و مصادیق و عوامل جمال شناسانه آن ها پرداخته شود. این پژوهش بر آن است تا با ارائه آراء و نظرات اهل بلاغت راجع به ابهام، به نحوه نگاه و تعریف آن ها از ابهام هنری و تمایزی که بین آن و ابهام غیرهنری قائل شده اند، دست پیدا کند و همچنین به شناسایی مصادیق انواع ابهام هنری و جنبه های زیبایی شناسانه آن ها اقدام نماید. نتایج این تحقیق نشان می دهد که علمای بلاغت هرچند با تعقید، پیچیدگی و اغلاق مخالفت داشته و آن را مورد نکوهش قرار می داده اند، امّا برخی از آنان همچون عبدالقاهر جرجانی با پیش کشیدن بحث هایی در مورد نقش ابهام در انگیزش مخاطب در خوانش متن ادبی و حظّ و لذّت مخاطب از آن، به درک و دریافت دقیقی از ابهام هنری و ابهام غیرهنری رسیده بودند که بعدها کمتر مورد توجّه بلاغیون متأخّر واقع گشته است. بررسی وجوه ابهام و مصادیق آن در شعر حافظ نیز نشان می دهد که وجه موسیقیایی، زبانی و وجه تصویری ابهام، تأثیر بسیاری در جلب مخاطب و همچنین افزایش زیبایی شناختی اثر ادبی دارد و شاعر بزرگی چون حافظ توانسته است با استفاده از نبوغ و خلاقیّتی که دارد، با کاربرد انواع ابهام هنری، شعر خود را در متعالی ترین شکل، به مخاطبان عرضه کند.
سعدی در مصاف حجاج بن یوسف ثقفی؛ حکایتی از بوستان و درنگی در ریشه های تاریخی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باب اول بوستان سعدی حکایت «نیک مردی» دیده می شود که اکرام حجاج یوسف نکرده است. بافت حکایت نشان می دهد که سعدی رخدادی تاریخی را به تصویر کشیده است. جز نام حجاج، دیگر اشخاص و اجزای ماجرا در هاله ای از ابهام و نهفتگی است. گفت وگوی حجاج و نیک مرد فرجامی جز مرگ خونبار در پی ندارد، رد پایی است که می توان به یاری آن در سوانح زندگی حجاج فرو رفت و چند و چون حکم قتل نیکمرد را بیش تر واجست.حجاج از کارگزاران خشن رفتار اموی است که دست کم به مدت بیست سال (از حدود 75 تا 95 ه.ق) بر قلمرو گسترده عراق و شرق خلافت اموی با خشونتی بی امان فرمان رانده و در سرکوب تمامی جنبش های ضد اموی، پیشتاز بوده است. از قرائن تاریخی و هم آوایی آن ها با اجزای حکایت، از جمله مناظره حجاج و سعید بن جبیر، خشم شدید دستگاه خلافت علیه وی و فرمان دستگیری او در مکه و سرانجام کشتنش به فرمان حجاج، چنین برمی آید که «نیک مردِ» حکایت، سعید بن جبیر از تابعین نام آور جهان اسلام است. تصرّفات شاعرانه سعدی در لایه های روایت، خنده و گریه سعید بن جبیر در واپسین دم و این که قتل هیچ یک از محکومین، با پیش درآمد مناظره همراه نبوده است، نشان می دهد که جایگزین کردن «نیک مرد» به جای سعید بن جبیر، در حکایت شیخ بی بنیاد نیست.
«گودرز» در روایت های عامیانه شاهنامه و طومارهای نقّالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شاهنامه فردوسی، گودرز پسرِ کشواد، یکی از پهلوانان نامداری است که برای نخستین بار در داستان جنگ مازندران ظاهر می شود و پس از همراهی با پهلوانان ایرانی در نبرد با تورانیان و اَنیرانیان و حتی کشته شدنِ بسیاری از فرزندان و نبیرگانش در این راه، در ابتدای پادشاهی لهراسب، از صحنه داستان کنار می رود. گودرز که در شاهنامه نزدیک به هفتاد نقش را ایفا می کند، سرداری است توانا، عاقبت اندیش، خردمند و انتقامجو، که او را می توان پس از رستم، یکی از برجسته ترین پهلوانان شاهنامه به حساب آورد. نقش گودرز در طومارهای نقّالی و روایت های عامیانه و شفاهی شاهنامه، بسیار بزرگ تر و مهم تر از شاهنامه است و خویشکاری هایی را به انجام می رساند که پیشتر در ادب حماسی، ذکری از آن ها به میان نیامده است. نگارنده در این جستار بر آن است تا با بررسی مجموعه روایت های نقّالی و شفاهی شاهنامه، از آغازِ تولّد تا پایانِ زندگی گودرز را به تصویر بکشد و روایت ها و اشاراتی را که درباره زندگی و خویشکاری های او آمده و در شاهنامه و ادب پهلوانی، بی پیشینه و بدیع است، نشان دهد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که برخلاف شاهنامه فردوسی که پایان کار گودرز در هاله ای از ابهام است، در این روایت ها به توصیف تراژیک پایان کار گودرز پرداخته شده است.
تحلیل ِ کاربردِ ساز بربط در شعر فارسی بر اساس سبک شناسی پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند موسیقی و شعر از دو منظر درخور توجّه است: نخست مبحث آهنگ و توازن های مختلف کلام است که ساحت موسیقایی شعر را می سازد؛ دیگر کاربرد آلات و اصطلاحات موسیقی در شعر است. شاعرانِ ادوار مختلف با استفاده از نام سازها و اصطلاحات موسیقایی، تصاویر و معانی گوناگونی را خلق کرده اند. ساز بربط از جمله آلات موسیقی است که شعرای فارسی گو از عصر رودکی تاکنون به انحای مختلف آن را در سروده هایشان به کار گرفته اند و تصاویر و معانی و پیوندهای واژگانی بسیاری را عرضه کرده اند که تحلیل تطّور آن از منظر سبک شناسی، می تواند خلاقیت یا تقلید سرایندگان مختلف را نشان دهد. از این رو، در پژوهش حاضر، پیکره ای از 79 شاعر مشتمل بر پنج بخش و 360 بیت را تشکیل داده ایم و به روش ساختاری و تحلیل محتوا به توصیف و تحلیل تصاویر ساز بربط پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد قرن ششم تا هشتم هجری قمری نقطه اوج تصویرسازی و معنا آفرینی با این ساز کهن است. بیشترین کاربرد این ساز در دستگاه بلاغی است. پیوندهای واژگانی در مرتبه دوم قرار دارد. هم چنین تأویلات معنایی و مضمون پردازی با بربط در ادوار مختلف شعر فارسی دیده می شود. در میان شاعران همه ادوار، خاقانی هم از نظر بسامد ابیات مشتمل بر بربط و هم از نظر کاربردهای خاص، بیشترین کاربرد متنوّع را داراست.
بررسی الگوی زن غربی و تأثیر آن بر محیط زیست ایران در رمان «داستان یک شهر» احمد محمود با نگاهی به گفتمان قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری های دوره پهلوی اوّل با تأثیرپذیری از گفتمان های مختلفی شکل گرفت؛ یکی از آن ها قانون کشف حجاب بود که با ایجاد نابسامانی تأثیرات نامطلوبی را بر محیط زیست طبیعی، مصنوعی و اجتماعی ایران بر جای گذاشت. در این مقاله نمود آن در رمان «داستان یک شهر» احمد محمود بررسی خواهد شد. از این رو با روش تحلیلی-توصیفی با نگاهی به جامعه و طبیعت، اعمال الگوی زن غربی در ایران و تأثیر آن بر محیط زیست طبیعی و انسانی بررسی می گردد تا به این سؤالات پاسخ داده شود: پیامدهای قدرتی که در تضاد با ساختار جامعه است، چگونه بر تمام سطوح آن تأثیر می گذارد؟ و در کل مواجهه مردم بندر لنگه با فرآیند بهنجارسازی شده در فرهنگ غربی یعنی کشف حجاب چگونه است که در آن، زنان به سوژه هایی تبدیل شده اند که بر سایر ارکان محیط زیست تأثیرگذارند؟ نتایج پژوهش، حاکی از آن است که اعمال فرآیند بهنجارسازی شده فرهنگ غربی، چون در تقابل با فرهنگ سنّتی ایرانی-اسلامی بود، مقاومت هایی را در افراد جامعه شکل داد و تأثیرات نامطلوبی بر محیط زیست طبیعی، اجتماعی و مصنوعی ایران بر جای گذاشت. تأثیری که نمود آن را در دگرگونی بهره برداری از دریا مانند تجارت نکردن تاجران معتبر و حضور ماهیگیران غیربومی و پاره کردن تور ماهیگیران بومی و پرکردن سردخانه هایشان از ماهی، آلودگی تصویری همچون تغییر نمای بازار، فساد زنان و مردان، مهاجرت افراد، تأثیر گذاشتن بر تجارت با دنیا و روی آوردن به قاچاق مشاهده می شود. چنین تأثیراتی از یک جهت نشان از نقش حیاتی دریا در زندگی ساکنان بندر لنگه دارد و از طرف دیگر نشان می دهد که اهالی بندر لنگه فاعل های معناپذیر و موضوع اطاعت پذیر قدرت نیستند.