فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
95 - 116
حوزههای تخصصی:
یاکوبسن ترجمه را به سه دسته درون زبانی، بینازبانی و بینانشانه ای تقسیم می کند و اقتباس را نوعی ترجمه بینانشانه ای می داند. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی درصدد است روابط بینانشانه ای را میان داستان شیخ صنعان از منظومه عطار نیشابوری به عنوان «روایت کهن» و مجموعه تلویزیونی میوه ممنوعه به کارگردانی حسن فتحی «نمایش معاصر» بررسی کند. در این پژوهش سعی شده است با ذکر نمونه های گوناگون نشان داده شود که این نمایش تلویزیونی معاصر متأثر از داستان شیخ صنعان بوده و اقتباس صورت گرفته است. بدین ترتیب، در جریان تبدیل نظام نشانه ای متنی کهن به نظام دیداری شنیداری معاصر که نوعی ترجمه بینانشانه ای به شمار می آید، از روابط بینامتنی موجود رمزگشایی می شود. نتایج نشان می دهد که برطبق دسته بندی ارائه شده ازسوی اندرو (Andrew,1984/1382) اقتباس از این ترجمه بینانشانه ای از نوع اول است و وام گیری در بسیاری از مؤلفه های ساختاری و محتوایی دیده می شود. در این نمایش اقتباس شده وفاداری کامل به متن اصلی مدّنظر اقتباس گر نبوده و اصالت آن نیز حفظ نشده است؛ بلکه بسیاری از مؤلفه های این اثر ادبی کهن در نمایش وام گرفته شده و به اقتضای محدودیت های رسانه ای، نوع مخاطبان و هدف فیلم با تغییراتی همراه بوده است.
تیپ شناسی شخصیت های دو رمان یوتوپیا (خالد التوفیق) و دختر رعیت (محمود اعتمادزاده) براساس الگوی انیاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
19 - 41
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای جدید در شخصیت شناسی، الگوی انیاگرام است که اولین بار توسط یک ارمنستانی یونانی تبار به نام ایوانویچ گورجیف (1877-1949م) مطرح شد. به نظر گورجیف، شخصیت ها به نُه تیپ (اصلاح طلب، یاری رسان، موفقیت طلب، فردگرا، فکور، وفادار، خوشگذران، رهبر و صلح جو) تقسیم می شوند که هر یک دارای ابعاد اجتماعی، فکری و احساسی خاص خود است. علاوه براین، هر شخصیتی مرکب از سه جنبه سالم، متوسط و ناسالم است. احمد خالد التوفیق نویسنده مصری و محمود اعتمادزاده نویسنده ایرانی در دو رمان یوتوپیا (آرمان شهر) و دختر رعیت ، با هنرمندی تمام، اوضاع آشفته جوامع خود و تاثیر آن بر شخصیت ها را به تصویر کشیده اند. براین اساس، پژوهش حاضر به تطبیق شخصیت های این دو اثر، براساس نظریه انیاگرام پرداخته است. طبق نتایج پژوهش، در رمان یوتوپیا ، تیپ هفت (خوشگذران) و در رمان دختر رعیت ، تیپ دو (یاری رسان) و تیپ هشت (رهبر) بیشترین بسامد را دارند؛ اما اغلب شخصیت های دو رمان در لایه های متوسط و ناسالم شخصیتی قرار دارند. آشفتگی اوضاع جامعه و عدم تعادل و حمایت اجتماعی، بی عدالتی ها و فقدان قانون و پایمال شدن حقوق انسانی از جمله عللی است که بر سلامت روان افراد تأثیر گذاشته و موجب آشفتگی روانی و اختلال در شخصیت افراد و بروز ناهنجاری در رفتار آنان گردیده است.
صوره الأنا اللبنانی والآخر الصهیونی فی المجموعه القصصیه شاره جدیده للنصر لعلی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
87 - 103
حوزههای تخصصی:
دخلت صوره الأنا والآخر النصوص الأدبیه العربیه، بعد الأحداث التی شهدها العالم العربی من الصراع القائم بین الغرب والشرق و بین المسلمین والصهاینه خاصه، حتی عکس الکُتاب صوره هذه المواجهه، ما حفّز الباحثین والناقدین على القیام بدراسه الضدین فأخذت هذه الدراسه دوراً واسعاً فی میدان البحث، ویهدف نقاش هذه القضیه الحرص علی صوره الأنا العربیّه، والحفاظ علی هویتها من أجل مواجهه الآخر العدوّ. والمراد من "الأنا" هنا صوره ذات اللبنانی الثائر وفی نفس الوقت المحافظ عن بلده و"الآخر" یعکس صوره الصهیونی الأجنبی، فالکاتب اللبنانی علی حجازی فی مجموعته القصصیه «شاره جدیده للنصر» مثّل الأنا أی روح الشعب اللبنانی المقاوم باتجاهٍ جدیدٍ للمقاومه. إننا فی هذه الدراسه، وفقا للمنهج الوصفی- التحلیلی نهدف إلی استجلاء صوره الأنا تجاه صوره الآخر فی قصص علی حجازی، وما تقوم من علاقات بینهما، إذ تعدّ القصص من الفنون التی تجسد إشکالیه الأنا والآخر، وتتیح الفرصه لتعکس الآخر وهزائمه.
استطاع الکاتب أن یأخذ أنواع الأنا والآخر فی نصّه، وأن یأتی بأمثله لها بأسلوب أدبیّ فنیّ. لذا؛ نسعی إلى الکشف عن أسلوب علی حجازی فی انعکاس صوره الأنا والآخر فی شاره جدیده للنصر، وکیفیّه سرّد الحرب، ومقاومه اللبنایین تجاه العدو الإسرائیلی. أبرز المحاور الموجوده فی قصص علی حجازی والتی توصل لها البحث إن صوره الأنا کانت متفائله على الرغم من هزائم الحرب، فأمّ محمد شخصیّه تعبِّر عن صوره الأنا المتفائله والمقاومه والآخر القاتل والمحتلّ الذی یحلّ قتله، أما صورت المتشائم اللبنانی تجلّی فی شخصیه الجار "أبوسعد" فی قصه الزفه، وعَکَسَ الأنا بالرغم مما تهدم وحُرقَ بصوره منتصره جدیده للنصر. أنهی الحجازی العلاقه الجدلیّه التی تجمع الأنا فی الآخر فی قصصه بفشل الآخر الصهیونی، قد توصل البحث إلى إن فی نهایه کلّ قصه یوجد ذلک الفشل الصهیونی.
مطالعه تطبیقی استعاره های مفهومی در رمان های آینه های دردار و اللّص والکلاب با تأکید بر مضامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
49 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ،بررسی استعاره های شناختی است که با محوریت مضامین اجتماعی در دو رمان آینه های دردار از هوشنگ گلشیری و اللّص والکلاب از نجیب محفوظ –دو نویسنده رئالیستی که اوضاع اجتماعی را در آثارشان بازتاب داده اند- به کار رفته اند. بنیان نظری پژوهش، نظریه استعاره های مفهومی در معنی شناسی شناختی است که استعاره را از حد ابزاری صرفا زیباشناسانه، به رویکردی برای شناخت و اندیشیدن، برتری بخشیده است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و کمی و با رویکرد تطبیقی مکتب اروپای شرقی، در پی پاسخ به این سؤال است که، مضمون های اجتماعی مشترکی که هوشنگ گلشیری و نجیب محفوظ در دو رمان خود به کار برده اند چگونه و با چه بسامدی مفهوم سازی شده اند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که پرداختن به مسائل اجتماعی به ویژه عشق، زن، انسان گرایی، میل به گذشته، محیط اجتماعی دو نویسنده و ذهن گرایی از جمله همسانی های دو نویسنده است که در قالب استعاره مفهومی، مفهوم سازی شده اند. در این دو رمان استعاره هستی شناختی و ساختاری بسامد بالایی دارند اما استعاره جهتی نمود کم رنگ تری دارد.
اقلیّت سازی کارائیبی در قلمروی اروپایی: بازخوانی رابینسون کروزو در پانتومیم نوشته ی دِرِک والکات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
627 - 655
حوزههای تخصصی:
دِرِک والکات در پانتومیم به خوانش منحصر به فرد خود از رمان رابینسون کروزو نوشته ی دَنیل دفو، رمانی که بخشی از حافظه ی فرهنگی غربی را تشکیل می دهد، می پردازد. آنچه او به عنوان نویسنده ای غیر اروپایی انجام می دهد، ورود به قلمروی زبان و ادبیات اروپایی و قلمروزدایی آن به منظور بیان دغدغه های جمعی بومی خود است. از آنجا که رمان رابینسون کروزو حاوی ارزش های استعماری است، والکات آن را نقطه ی شروع مناسبی برای مقابله با اروپا محوری موجود در ادبیات غرب و تولید ارزش های ضد استعماری می داند. مقاله ی پیش رو از مفاهیم «ادبیات اکثریّت»، «ادبیات اقلیّت»، «قلمروزدایی» و «شدن» از ژیل دلوز و فلیکس گتاری بهره می برد تا نحوه ی گفتمان گریزی از سنّت اروپایی و تلاش برای گفتمان سازی ضد استعماری در نمایشنامه ی والکات را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از آن جهت دارای اهمیّت است که نحوه ی مواجهه و تقابل نویسنده ای اقلیّت با ادبیات اکثریّت، به منظور مصادره ی سنّت و نتیجتاً ابراز ارزش های بومی حاشیه رانده شده را تبیین می نماید. دغدغه های مذکور در حیطه هایی همچون راهبرد کلّی والکات در بازنویسی آثار فاخر ادبی، امکانی که متاتئاتر به والکاتِ پسااستعمار جهت اقلیّت سازی در ادبیات اکثریّت می دهد، واسازی مفاهیم استعماری و تغییر بنیادین در معنا و جایگاه فرودست مورد بحث و بررسی قرار می گیرند.
بررسی فضیلت «دانش و خرد» در دیوان پروین اعتصامی بر اساس دیدگاه روان شناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی مثبت گرا یکی از جدیدترین گرایش های علم روان شناسی است که به شناخت توانمندی ها، نهادها، ارزش ها و هیجان های منحصر به فرد و مثبت به منظور سلامت روانی و بهبود زندگی انسان ها می پردازد. این دانش را نخستین بار مارتین سلیگمن و همکارانش مطرح کردند.اشعار پروین اعتصامی از نظر اشتمال بر توانمندی های درونی مثبت، منبع مناسبی برای غنی سازی مطالعات ادبی و روان شناسی مثبت نگر است که تا به حال از این دیدگاه بررسی نشده است. این پژوهش به روش نظری و بنیادی و به شیوه توصیفی و تحلیلی و کمی به بررسی فضیلت دانش و خرد در دویست نمونه از اشعار پروین پرداخته است. پروین در بیش از هشتاد درصد اشعارش به خردورزی ، دانش اندوزی و دوری از جهل سفارش کرده است. در شعر او تفکر انتقادی و هوش اجتماعی( از زیرشاخه های فضیلت خرد) با موضوعاتی از قبیل ظلم ستیزی، مبارزه با فقر و بی عدالتی و زن و خانواده، شواهد فراوان دارد.کلمات کلیدی: روان شناسی مثبت گرا، خرد و دانش، فضیلت، پروین اعتصامی.
تحلیل بوطیقایی ادبیات و آیین های عاشورایی (میانه گزارش و تحریف) مطالعه موردی ترکیب بند محتشم کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد تبیین این مسئله است که ظرفیت بوطیقایی موجود در ادبیات و برخی نمودهای آیینی شکل گرفته پیرامون نهضت عظیم عاشورا، امری مرتبط با ماهیت این قیام بزرگ است. بازآفرینی این جنبش شگفت در عرصه بیان، آن را عملاً از حیث تحلیل «ژانری ادبی» به «حماسه» تبدیل کرده است. برخی از دلایلی که می توان دراین باره برشمرد، عبارت اند از: 1. عظمت و سترگی حادثه ازنظر ظهور اراده ای خلل ناپذیر و مقدّس در نبردی بسیار نابرابر؛ 2. عمق معنوی این نهضت از آغاز تا پایان؛ از مقدمات تا امواج اجتماعی، فرهنگی و تبدیل شدن به نمودها و مظاهری انسان شناسانه در ادبیات عمومی و شفاهی اقشار گوناگون مردم. بنابراین، عملاً از منظر ژانرشناسی ادبی در عرصه نوشتارها و گفتارها، ظرفیتی حماسی (epic) به این حرکت پرعظمت بخشیده شده است؛ ازاین رو، طبعاً در فرایند ورود به ساحت هنری حماسه، عناصر بوطیقایی ویژه در آن راه یافته است. این جستار می خواهد حد واسط میان «گزارش صرف» از عاشورا و تحریف های اغراقآمیخته از آن را بشناساند. این حد واسط فقط می تواند ادبیات باشد و از زاویه نگاه ادبی، بوطیقایی و هنری، متناسب با این واقعه خارق العاده است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است و بر پایه چهارچوب نظری محاکات و بوطیقایی ارسطو بنا شده است. اجمالاً، نتیجه تحقیق ضمن تأیید ضرورت به رسمیت شناختن این نگاه نسبت به ادبیات و آیین های عاشورا، هم غلوّهای افراطی و تحریف و هم گزارشگری معمولی غیرادبی مرتبط با عاشورا را نقد می کند و در ادامه با تبیین عناصر بوطیقایی، ازطریق تجزیه و تحلیل مشهورترین شعر عاشورایی فارسی، یعنی ترکیب بند محتشم کاشانی، این مرزها را بازشناسی می کند.
Impact des vidéos interactives sur les stratégies cognitives de compréhension orale des apprenants iraniens(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Ce travail de recherche a pour objectif d’étudier l’impact des technologies de l’information et de la communication en éducation (TICE), en particulier la plateforme de vidéos interactives Edpuzzle, sur les stratégies d’écoute des apprenants iraniens de français langue étrangère (FLE). Le modèle de stratégies d’écoute de Vandergrift (1997) a été ainsi utilisé afin de fournir une base pour examiner le processus de compréhension orale, en mettant particulièrement l’accent sur les stratégies cognitives. Le public étudié comprend huit apprenants adultes du FLE (7 femmes et 1 homme) avec un niveau de langue A2. Les résultats de la recherche montrent que les apprenants étudiés ont eu recours à diverses stratégies cognitives afin de faciliter et/ou améliorer le développement de la compréhension orale dans un dispositif multimédia et interactif. Certains ont manifesté une amélioration significative dans l’utilisation des stratégies d’écoute, tandis que d’autres ont maintenu une stabilité dans leurs approches. Les vidéos interactives, par leur approche personnalisée et engageante, pourraient activement impliquer les apprenants dans le développement des stratégies de compréhension orale.
طبقه بندی، نقد و تحلیلِ اشاراتِ فاقدِ مأخذ، درباره احوالِ ابوسعید ابوالخیر در متون کهن ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۷
48 - 1
حوزههای تخصصی:
درباره ابوسعید، غیر از مقامه های موجود، دیگر مقامه هایی نیز وجود داشته که اکنون نشانی از آن ها در دست نیست. ازجمله قراینی که وجودِ این مقامه ها را به اثبات می رساند، تعددِ اشاراتی جدید به احوالِ شیخ است که در برخی منابع دیده می شوند. برای این اشارات، دو ویژگی می توان درنظر گرفت. نخست، شاذ بودن؛ دیگر آن که در مقامه های بازمانده، برای هیچ کدام مأخذی نمی توان یافت. جستارِ حاضر به طبقه بندی و تحلیلِ این اشارات پرداخته است. نتایجِ حاصل از پژوهش، مؤید آن است که اشاراتِ مذکور را ذیل پنج مجموعه می توان طبقه بندی و بررسی کرد. مجموعه نخست، آن اشاراتی هستند که با توجه به اطلاعاتی که از طریقِ مقامه های بازمانده در اختیار است، برای آن ها با وقایعِ حیاتِ ابوسعید، تناسبی نمی توان در نظر گرفت. مجموعه دیگر، مضامینی را شامل می شوند که از محتوایِ برخی اقوال، ابیات یا از مضمونِ بعضی مفاهیم أخذ شده اند. سه دیگر، مواردی را در برمی گیرد که نشان دهنده دگردیسیِ برخی از وقایعِ حقیقی هستند. چهارم، ضمنِ آن که با احوالِ ابوسعید، سازگاری کامل دارند، اطلاعاتی افزون تر از آنچه از طریقِ مقامه های بازمانده به آن ها می توان دست یافت، در اختیار می گذارند. پنجم، مبیّنِ حکایاتی هستند که احتمالاً به دلیلِ شُبهه و ضعف در اسناد، به مقامه های رسمی و شناخته شده راه نیافته اند. از منظرِ آشناییِ بیشتر با احوالِ بوسعید، برای مجموعه نخست، اهمیتی نمی توان درنظر گرفت. مجموعه دوم، دارای اهمیتی تقریباً نسبی است. امّا مجموعه های سوم تا پنجم، حائز کمالِ اهمیت هستند.
پیوند آینده بینی و حماسه در روایت پردازی (بر اساس داستان خواب های ده گانه کیدشاه هندی از شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
149 - 166
حوزههای تخصصی:
آینده بینی یکی از مهم ترین بخش های روایات ادبی کهن است که در گسترش پیرنگ، مضمون سازی و شخصیت پردازی حماسه، قصه کوتاه و بلند عام، رمانس های خاص و عام، افسانه ها و حکایات سنتی، نقش ویژه ای دارد. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، خواب های کیدشاه هند در زمان فرمانروایی اسکندر به روایت شاهنامه بررسی و تحلیل شده است. حاصل کار نشان می دهد که خواب های کیدشاه و تعبیرهای مهران پرهیزکار از آن، ابزاری در پیوندسازی دو کلان روایت «پادشاهی دارا» و «پادشاهی اسکندر» در شاهنامه است؛ بنابراین، روایت پردازان با استفاده از پیرنگ سازی، شخصیت پردازی و مضمون سازی، روایت را وسیله ای برای موجه جلوه دادن شخصیت «شاه غیرایرانی» برای ایرانیان تبدیل کرده و با استفاده از چهار ابزار جادویی (فیلسوف، پزشک، جام و دختر)، صفت های مهم و چهارگانه اسکندر را بازسازی کرده اند. خواب کیدشاه و تعبیر آن، پیش درآمد داستان اسکندر و علت آن و همچنین حلقه اتصال دو روایت بزرگ پادشاهی دارا و پادشاهی اسکندر در شاهنامه فردوسی است.
تجربه زیسته مهاجران قوم لَک از روابط و پیوندهای خویشاوندی و قومی (مطالعه موردی: مهاجران کوهدشتی ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پیوندها و روابط خویشاوندی و قومی مهاجران لَک ساکن محله نظام آباد شهر تهران با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. داده ها با روش مصاحبه عمیق با 21 شرکت کننده جمع آوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند که نُه مقوله فرعی و یک مقوله مرکزی به دست آمد. مقولات فرعی شامل غلبه ازدواج درون گروهی (درون قومی)، اختلاف نسلی، احساس تعلق اجتماعی و مکانی، استمرار مناسبات با زادگاه، استمرار روابط با هم محله ای ها، ساده کردن ارتباطات، محدود شدن تعاملات، پای بندی به رسوم قومیِ محلی و حفظ هم بستگی و مقوله مرکزیِ «کوشش برای حفظ پیوندهای محله ای و زادگاهی» بود. مهاجران به ویژه نسل اول، بر نگهداشت و تداوم تعاملات و ارتباطات خود با لک های ساکن محله نظام آباد و با خویشاوندان ساکن شهرستان کوهدشت تمایل و تأکید داشتند و به شیوه های مختلفی احساس تعلق خود را به زادگاه نشان می دادند. با توجه به تفاوت ملموس در تجربه جامعه پذیریِ نسل اول و نسل های بعدی مهاجران، ممکن است منابع هویت بخشِ سنتی به تدریج مورد بازاندیشی قرار بگیرند و به دنبال آن پیوندها و روابط آنان با هم و با زادگاه دگرگون شود و چه بسا نوع و شیوه عمل نسل های بعدی، بیشتر در راستای همگونی با فرهنگ جامعه میزبان باشد و تعلق و پای بندی آنان به مؤلفه های فرهنگِ زادگاه قومی شکل نمادین به خود بگیرد.
واکاوی تطبیقی نگاشت عناصر سازه ای قلمرو ملموس «شیء گم شده» بر عناصر سازه ای حوزه ناملموس «عشق» در اشعار سعدی یوسف و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
225 - 242
حوزههای تخصصی:
سعدی یوسف و احمد شاملو از بزرگترین شاعران دوران معاصر هستند که با به کارگیری ابزار استعاره مفهومی، مفاهیم مجرّدی همچون عشق را در قالبی قابل لمس و درک به مخاطبان شعر خویش عرضه داشته اند. واکاوی شناختی استعاره مفهومی در اشعار اینان، تنها شیوه ای برای فهم مفاهیم انتزاعی ای مانند عشق در چارچوب مفهومی مادّی به نام «شیء گم شده» نیست؛ بلکه روشی برای نقب زدن به لایه های زیرین مفهوم انتزاعی عشق و فهم عمیق تر آن نیز است. انعکاس تصویر غیرمحسوس عشق در آئینه محسوس «شیء گم شده»، مخاطب را در درک هرچه ساده تر و محسوس تر این مفهوم پیچیده و غیرمحسوس یاری می کند. پژوهش حاضر با شیوه ای استقرایی و به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی، به بررسی نحوه سازماندهی خلّاقانه مفهوم عشق به عنوان قلمرو مقصد در قالبِ تجربی «شیء گم شده» به عنوان قلمرو مبدأ می پردازد؛ ضمن اینکه به ترسیم نگاشت این نام نگاشت نیز به صورت کمّی و در قالب نمودار همّت می گمارد. مهم ترین نتایج کاربردی پژوهش حاضر این است که با شناسایی تناظرهای نظام مند بین مفهوم انتزاعی عشق و مفهوم مادّی «شیء گم شده»، علاوه بر اثبات انسجام متنی و نشان دادن پیوند اندام وار سازه ای، در بُعد اجتماعی نیز وجه مفقود بودن این مفهوم زندگی ساز برجسته شده و مخاطرات دنیای بدون عشق، گوشزد می شود؛ امری که مخاطبان را به اهمیّت حضور این مفهوم در دل زندگی آگاه می کند و باعث می شود به صورت فردی و جمعی به جست وجو و بازنشانی مفهوم عشق در دل زندگی بپردازند.
تصحیح دو اشتباه در شرح احوال محمدحسین حسینی شیرازی، شاعر و عارف دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
137-157
حوزههای تخصصی:
محمدحسین حسینی شیرازی از عارفان و شاعران دوره قاجار است که مهم ترین اثر وی خمسه حسینی ( وامق و عذرا ، مهر و ماه ، اشترنامه ، الهی نامه و وصف الحال ) است. سال تولد حسینی در برخی تذکره ها و مقدّماتِ کتاب های وامق و عذرا ، مهر و ماه ، اشترنامه و وصف الحال 1184ه .ق ثبت شده است. تأمل در معتبرترین نسخه خطی خمسه حسینی، نسخه علامه طباطبایی و مادّه تاریخی که در پایان الهی نامه آمده، نشان می دهد این سال صحیح نیست. بنابر ثبت و تأیید شاعر در پایان نسخه، الهی نامه در سال 1237ه .ق سروده شده و سال 1239ه .ق کتابت شده است. مادّه تاریخ آن نیز سال 1239ه .ق را نشان می دهد. همچنین حدود دویست بیت مانده به پایان الهی نامه شاعر در بیتی سنِّ خود را چهل وپنج سال ذکر کرده است؛ بنابراین سال تولد وی1192یا 1194ه .ق بایست باشد. ابیات پایانی الهی نامه که در رثای ابوالقاسم سکوت (درگذشته 1239ه .ق) سروده شده، سال1194ه .ق را اثبات می کند. در این پژوهش با بررسی آثار، آشکار شد که سر منشاء اشتباه در محاسبه تاریخِ تولد، فهرست نسخ خطی کتابخانه سپهسالار بوده است. زادگاه حسینی نیز مورد تردید است؛ برخی کربلا و برخی شیراز ثبت کرده اند. همچنین در برخی منابع، حسینی را رئیس اخوان نعمت اللهیه دانسته اند در حالی که هیچ سند قطعی مبنی بر اینکه او رئیس اخوان نعمت اللهی یا از اقطاب این سلسله باشد یا حتی وارد سلسله نعمت اللهیه شده باشد وجود ندارد. بنابر بیان آشکار و پی در پی در آثار حسینی، وی دست ارادت به ابوالقاسم سکوت داده بود و تا پایان عمر بر آن پایدار ماند. در تذکره ها درباره اینکه ابوالقاسم سکوت از پیروان سلسله نوربخشیه یا اویسی بوده باشد، اشاراتی شده است. پیداست حسینی نیز که متشرّع و شیعه اثنی عشری بود، راه سلوک عرفانی را همچون استاد خویش می پیموده است. البته بیشتر اقطابِ سلسله ذوالریاستینِ نعمت اللهیه از خاندان حسینی بوده اند و چه بسا این نکته موجبِ اشتباه برخی تذکره نویسان در انتساب حسینی به نعمت اللهیه بوده است. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی انتقادی و برشمردن دلایل قطعی این مسائل بررسی و بیان شده است.
بررسی تصحیح لطائف التفسیر زاهد درواجکی؛ نمونۀ موردی سورۀ صافّات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لطائف التفسیر از تفاسیر کهن و کامل فارسی است که این سال ها توسّط خانم سعیده کمائی فرد و به همّت مؤسّسه میراث مکتوب و عمدتاً بر پایه استفاده از دو نسخه به زیور چاپ آراسته و در پنج جلد منتشر شده است. بنای این نوشتار بر آن است که درباره تصحیح این اثر با تکیه بر تصحیح سوره صافّات[i]، نظر خود را اعلام کند. گزینش این نمونه، کاملاً، اتّفاقی بوده و حجم نسبتاً مناسب سوره و تنوّع مسائل مطرح شده در آن و افتادگی نسخه اساس در نیمه پایانی سوره در انتخاب سوره بی تأثیر نبوده است. نویسندگان این نوشته بر این باورند که کاستی های متنوّعی در تصحیح این اثر رخ داده، این کاستی ها را عمدتاً به دو دسته «صوری» و «محتوایی» می توان دسته بندی کرد. مقاله شواهد و یا به عبارتی مستندات مربوط به هر دسته را از متن بیرون کشیده، در جای مناسب آن قرار داده و بنای کار را بر اختصار و تکیه بر بدخوانی هایِ قطعی گذاشته است. تنگی فضای مقاله پرداختن به علل کامل بدخوانی ها را سلب کرده و زمینه را بر اشاره کوتاه به آن علّت ها فراهم کرده است. نتیجه ای که از این گفتار حاصل می شود این است که تصحیح مجدّد لطائف التفسیر، کاملاً، محسوس است؛ امّا در صورتی هم که درباره روایی یک سوره نسبت به تمام تفسیر تردیدی باشد، دلایل محکم و معتبر دیگری در حوزه تصحیح از قبیل کنارگذاشتن نسخه بدل قدیمی متعلّق به آستان قدس رضوی، در اختیار نداشتن نسخه کامل و خوش خط مربوط به کتابخانه ابوریحان بیرونی تاشکند، عدم مراجعه مصحّح به متون کهن تفسیری و لغوی و بدخوانی های ناشی از کم توجّهی به سیاق و بافت کلام، مخاطب را به سوی چنین باوری سوق می دهد.
مناقب نگاری اهل بیت در آثار شاهان و شاهزادگان قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی پیشینه ها و سیر تطور مناقب نگاری در ایران، دوره قاجاریه به دلایل متعدد از اهمیت ویژه ای برخوردار است . منقبت نگاری در این دوره از نظر تحول مضامین ، پایگاه اجتماعی و سیاسی منقبت نگاران و کارکردهای آن دارای ویژگی های است که آن را از سایر ادوار تاریخ ایران متمایز می گرداند . رویکرد شاهان و شاهزادگان قاجاری به منقبت نگاری از جنبه های گوناگون به ویژه از منظر ادبیات آیینی ، مطالعات تاریخی و انسان شناسی دینی در خور توجه است.با توجه به اهمیت این مبحث ، مقاله پیش رو می کوشد ضمن تحلیل محتوا و روش مناقب نگاری شاهان و شاهزادگان قاجار، جایگاه این آثار را در ادبیات آیینی بررسی نماید . این پژوهش در چارچوب مطالعات میان رشته ای تاریخ و ادبیات آیینی تحت راهبرد کیفی باروش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است . دستاوردهای حاصل از این پژوهش نشانگر تاثیر شئون پادشاهی، پایگاه سیاسی در کاربرد مفاهیم ، استعاره ها و تفوق ارادت ورزی نسبت به انگیزه مشروعیت طلبی بویژه در اشعار ناصرالدین شاه است .
بررسی مظاهر توتم در داستان های هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توتم یکی از مظاهر باورهای بسیار کهن مردم ایران است که ریشه های باور به آن در داستان ها و قصه ها باقی مانده است. داستان ها و حکایت های هفت پیکر نظامی، به دلیل برخورداری از زمینه قصه های عامیانه بقایای باور به توتم را حفظ کرده است. بررسی این مفهوم در این متن، به شناخت باورهای کهن دینی و آیینی مردم ایران می انجامد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بازیابی توتم و توتمیسم در حکایت های هفت پیکر نظامی گنجه ای است. جامعه آماری پژوهش منظومه هفت پیکر است. طرح پژوهش از نوع گفتمان کاوی کیفی و روش انجام تحقیق توصیفی تحلیلی است. نتایج بررسی نشان داد که این اثر کهن، خالی از نمودهای توتمیسم نیست و در آن می توان رگه های توتمیسم در ایران باستان مانند توتم برون همسری (هفت ازدواج بهرام با هفت شادخت هفت اقلیم)، توتم خورشید (توتم شاهدخت رومی)، توتم گیاهی (در داستان ماهان مصری، داستان خیر و شر و داستان خواجه پارسا)، توتم زمین مقدس(در داستان خواجه پارسا) و انتقال توتم با ازدواج (در داستان خیر و شر) را یافت. بنابراین منظومه «هفت پیکر» دربردارنده برخی از نمودهای توتمیسم است.
تصحیح بیت هایی از دیوان قطران بر اساس نامِ پارچه ها /جامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قطران تبریزی از شاعران معروف قرن پنجم است. او بیشتر عمر خود را در شمال غربی ایران، تبریز، گنجه و پیرامون آن، گذراند و امیران و حاکمان آن نواحی را ستود. شعر او امروز برای ما از جهات گوناگون اهمّیّت دارد: تاریخ حاکمان آن نواحی، وقایع تاریخی آن دوره، رابطه شعر او با شعر خراسان و فواید زبانی. در شعر قطران از پارچه ها و جامه هایی سخن به میان آمده است که گاهی منحصر به شعر اوست. از توصیف هایی که شاعر از این نوع پارچه ها/ جامه ها به دست می دهد، می توان آنها را شناسایی کرد، به خصوص وقتی در فرهنگ ها و کتاب های لغت سخنی از آنها نیست. ما در این مقاله انواع این پارچه ها/ جامه ها را در شعر قطران شناسایی کرده ایم و با استفاده از منابع در معرّفی آن ها کوشیده ایم.
مقایسه مشرب عرفانی نجم الدین رازی و علی بن ترکه اصفهانی (با تأکید بر رساله های «عشق و عقل» و «عقل و عشق» (مناظرات خمس))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق آثار و اندیشه های عارفان اسلامی، بدون آگاهی از سنت و مشرب عرفانی خاص آنان امکان پذیر نیست؛ زیرا نظام اندیشگانی هر عارف برآمده از اصول و مبانی سنت عرفانی و نیز آداب ورسوم مشربِ مربوط به اوست. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف تعیین سنت و مشرب عرفانی حاکم بر دو رساله «عشق و عقل» نجم الدین رازی و «عقل و عشق» (مناظرات خمس) علی بن ترکه اصفهانی، بر پایه معیارهای دو سنت عرفانی اول و دوم، به مطالعه تطبیقی این دو اثر می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر دو عارف، ازنظر غایت و هدف و رویکرد، متأثر از سنت اول عرفانی هستند؛ هرچند در دیگر آثار نجم الدین رازی، نشانه هایی از تمایل او، در این دو زمینه، به سنت دوم، دیده می شود. نجم الدین رازی به کارآمدی عقل در دستیابی به معرفت، اعتقادی ندارد؛ اما نظر علی بن ترکه، عکس اوست. به لحاظ ابزارهای شناخت و کشف معرفت، نجم الدین رازی به سنت اول و علی بن ترکه به سنت دوم تعلق دارد. «عشق»، مفهوم مهم و پُرکاربرد در رساله عشق و عقل است که معنای مدنظر آن در این رساله، به سنت نخست عرفانی نزدیک است. «سکر» و «شطح»، در رساله عقل و عشق نیز، از مفاهیمی است که در هر دو سنت، اشتراک لفظی و معنایی دارد. زبان عرفانی در رساله نجم الدین رازی، از نوع عبارت؛ اما در رساله علی بن ترکه ترکیبی از عبارت و اشارت است.
دگردیسی یک روایت: جانور همسری در اسطورۀ «کوپید و سایکی» و قصّه های پریان «دیو و دلبر» و «میرزا مست وخمار و بی بی مهرنگار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
97 - 134
حوزههای تخصصی:
جانورهمسری یکی از برجسته ترین نمودهای دگرپیکری است که در روایات گوناگون در دگردیسی دیو یا جانور به شاهزاده ای زیبا نمایان شده است. ریشه های جانورهمسری را می توان در ازدواج انسان ها و خدایان در اساطیر و افسانه ها دانست. روایت اسطوره ای «کوپید و سایکی» یکی از مهم ترین اسطوره هایی است که در آن ازدواج یکی از خدایان و یک انسان رخ داده است. برخی این اسطوره را سرمنشأ روایات جانورهمسری می دانند، حال آن که در اساطیر و قصّه های عامیانه کهن تر از «کوپید و سایکی» نیز می توان ریشه های جانورهمسری را کاوید. در ادبیات عامیانه فرهنگ های گوناگون، به ویژه ایران، می توان قصّه های شفاهی یا مکتوب فراوانی از جانورهمسری مشخص کرد که بسیاری از آن ها شباهت های فراوانی به اسطوره «کوپید و سایکی» دارند. «دیو و دلبر» و «میرزا مست وخمار و بی بی مهرنگار» دو مورد از قصّه هایی است که اشتراکاتی با اسطوره «کوپید و سایکی» دارند. در این پژوهش با رویکرد فرانسوی ادبیات تطبیقی به تأثیر و تأثرهای موجود در میان این روایات پرداخته شده است و با رویکردهای روان کاوانه و کهن الگویی نقد و تحلیل شده اند تا برخی از زوایای پنهان آن ها که نشان دهنده اشتراکات و تفاوت هایشان است، آشکار شود. قصّه های جانورهمسری فارسی، بیش و پیش از آن که متأثر از اسطوره رومی «کوپید و سایکی» دانسته شوند، متأثر از یکی از قصّه های پنچه تنترا هستند؛ البته می توان قصّه هایی را که ترکیبی از اسطوره رومی و قصّه هندی باشند هم در میان آن ها دید. عقده ادیپ، ترس از ازاله دوشیزگی، سفر قهرمانی زنانه، مواجهه با آنیموس و گذار از جوامع مادرسالار اشتراکاتی است که در این روایات وجود دارد.
خوانش رمان آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز از دیدگاه تاریخ گرایی جدید؛ پیپ و ایده آل های دوره ی ویکتوریا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
551 - 579
حوزههای تخصصی:
کودکی دوران مهمی از زندگی همه ی انسان هاست و شرایط موجود در دوران کودکی تاثیر بسزایی در آینده ی هر فردی دارد. چارلز دیکنز یکی از نویسندگانی است که با انتخاب کودکان به عنوان قهرمان بیشتر رمان هایش، بیش از دیگران به مسئله ی کودکی پرداخته است. عصر ویکتوریا، دوران طلایی ادبیات کودکان نامیده می شود؛ اما جامعه ی ویکتوریا درمورد کودکان به طورمتناقضی عمل می کند؛ زیرا دوران کودکی را به عنوان یک دوره ی ضروری در زندگی یک فرد می داند، اما به اکثر کودکان این فرصت را نمی دهد که رشد و انتقال ایمن به بزرگسالی را تجربه کنند. رمان آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز به طورخاص بینش بزرگی از جامعه ی ویکتوریا را ارائه می کند. شخصیت های کودک دیکنز یا یتیم هستند یا اینکه والدینشان مشخص نیست و رمان های او مملو از کودکانی است که مورد غفلت یا آزار قرار گرفته اند. دیکنز تصویری بسیار واضح از دوران کودکی را در رمان خود ترسیم می کند. خواننده می تواند وارد ذهن قهرمان کودک رمان شود و جهان را از چشم یک کودک در عصر ویکتوریا ببیند. نگارنده بر این باور است که دیکنز با انتخاب یک کودک به عنوان قهرمان رمان خود و با بیان واقعیت ها در مورد کودکان، توانسته است ایده آل های دروغین ویکتوریایی در مورد کودکان را درهم بشکند. شایان ذکر است که مطالعات در مورد تحلیل رمان های دیکنز از دیدگاه تاریخ نگاری جدید بسیار محدود انجام شده است و رمان آرزوهای بزرگ به عنوان رمان کمتر بررسی شده از این دیدگاه انتخاب شده است. در تحلیل ایده آل های کودکان تاثیر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دوره ی ویکتوریا و نیز شرایط زندگی خود دیکنز در نظر گرفته می شود. از آنجا که رویکرد تاریخ گرایی جدید بر این فرض استوار است که یک متن ادبی را باید محصول زمان، مکان و شرایط آن دانست، رویکردی مناسب برای تحلیل ایده آل های کودکان در رمان آرزوهای بزرگ می باشد. دیکنز در این رمان با استفاده از تجربه ی خودزیسته و نیز درک درست و منصفانه از شرایط تاریخی واجتماعی حاکم بردوره ی ویکتوریا، تصویری واقعی از شرایط کودکان ارائه کرده است.