مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
تذکره نویسی
حوزه های تخصصی:
آثاری که در ادبیات فارسی از آنها با عنوان تذکره الشعرا و یا به اختصار تذکره یاد می شود، از مهم ترین منابع در شناخت احوال و آثار شاعران زبان فارسی و اوضاع فرهنگی و اجتماعی است. مولفان این گونه آثار، علاوه بر پرداختن به شرح حال شاعران، منتخباتی نیز از اشعار آنان فراهم آورده و از این جهت در حفظ آثار ادبی ادوار مختلف سهم عمده ای برعهده داشته اند. تذکره خیرالبیان تالیف ملک شاه حسین بن غیاث الدین محمد بهاری سیستانی یکی از این آثار است. این تذکره با همه اهمیتی که برای تحقیق در زبان و ادب فارسی داشته تاکنون به طبع نرسیده است. خیرالبیان تذکره ای عمومی مشتمل بر دیباچه، مقدمه، دوفصل، یک خاتمه و یک ختم خاتمه است. در این مقاله ضمن معرفی بخش های مختلف این اثر، در باب ویژگی های زبانی، سبکی و محتوایی آن سخن گفته ایم.
سهم تذکره نویسان سند در ترویج زبان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین سنداز آغاز حکومت خاندان سومرا(از قرن11 تا13م)تا حکومت انگلیسی ها (1843تا1947م) سهم بسزایی در ترویج زبان و ادب فارسی داشته است و در طول این دوران کتاب های فارسی ارزنده ای در سند به رشته تحریر درآمده که علاوه بر شعر و ادب و تاریخ، شامل تذکره نویسی فارسی نیز می شود. در این مقاله به اختصار به معرفی برخی از تذکره نویسان سند پرداخته خواهد شد که در جهت احیای زبان و ادب فارسی خدمات شایانی را ارائه داده اند و احوال و آثار شعرا، نویسندگان، عرفا و بزرگان دین را با تحمل زحمات بسیار به ثبت رسانده اند و برای ما اطلاعات وافری را فراهم ساخته اند.
احمد جم و تذکره نویسان در حکایتی از جنگی دست نویس و «مقامات ژنده پیل»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل بزنویسی متون دبی در دوره هی مختلف تریخی ب توجه به تغییرت زبنی، در حوزه وژگن، نحو و بلغت می توند دگرگونی مفهیم و تصویر مندرج در ن ثر و تثیر تغییرت تریخی بر متون ر نشن دهد. تذکره ه و ترجم حول نیز ز ین قعده خرج نیستند و شید بتون گفت که در هر دوره ز بزنویسی متون دبی تصویری جدید ز متون پیشین خلق می شود. درکتب «مقمت ژنده پیل» حکیتی ز حمد جم نقل ست که ز قض در یکی ز نسخه هی خطی دنشگه تهرن که به صورت جنگ ثبت شده، رویتی به لحنی دیگر ز ن مده ست. ین پژوهش علوه بر ذکر و تصحیح ین چند برگ به دنبل ن ست که چه ندزه تذکره نویسن و حکیت پردزن به شره هی هسته قلم در توصیف ویژگی ه و شیوه سلوک شیخ جم تغییر دده و ب جمله ی و خطی، تصویری مبهم ز و نشن دده ند. در ین دو نسخه، علوه بر ختلفت زبنی و بلغی تغییرتی در مکن ه، چگونگی وقوع رخدده و وکنش ه دیده می شود که پیبند نبودن تذکره نویس به متن سس و ولیه ی ر نشن می دهد. م شبهت هی بسیر در جمله نویسی و بین موضوع مین دو نسخه، نشن دهنده وجود نسخه صیل تری ز دستن ست که منبع هر دو رویت محسوب می شود. در شیوه بلغی و چگونگی بین، ز نظر نحو و لگوهی زبنی مین دو رویت تفوت هیی وجود درد. ز نظر محتویی نکته قبل توجه ین ست که نویسنده هر دو مکتوب به بین طلعت دقیق و مشترک تریخی و جغرفییی ز موضوع می پردزند و در ریه مر ختلفی ندرند ز طرفی تمم ین حکیت خود سند روشنی ست ز جیگه و قدرت صوفیه در دوره هی تریخی مورد نظر.
زمینه های معرفت شناختی امتناع جامعه شناسی و تاریخ نگاری ادبی در قرون میانی: تحلیل دیرینه شناختی تذکره نویسی ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا پیش از ظهور تاریخ نگاری ادبی در یک سده اخیر، سنت تذکره نویسی ادبی به موضوع زندگی و آثار شاعران می پرداخت. این مقاله با رویکردی دیرینه شناختی، در پی توصیف قواعد دانش تذکره نویسی در قرون میانی است. بررسی حاضر نشان می دهد که تذکره نویسی، بنا به خصایص گفتمانی قرون میانی، توجهی به ارائه جزئیات زندگی شاعران ندارد و برای دسته بندی شاعران از اصل شباهت بهره می گیرد. این سنت با تعریفی خدای گونه از شاعر، شعر را مستقل و رها از شرایط تاریخی-اجتماعی و حاصل آگاهی و قصد شاعر تلقی می کند. اعتقاد به آگاهانه و ارادی بودن شعر، بر بنیانی مذهبی و تلاشی برای تأکید بر تمایز آن با وحی الهی استوار است. این قواعد، به طور مشخص در تقابل با تاریخ نگاری ادبی و جامعه شناسی ادبیات قرار دارد. در هر دو مورد اخیر، متن ادبی به مثابه امری تصویر می شود که شامل وجهی ناآگاهانه است که به واسطه شرایط تاریخی-اجتماعی به متن وارد می گردد. اعتقاد به آگاهانه و ارادی بودن شعر را می توان به عنوان مانعی معرفت شناختی در مقابل ظهور تاریخ نگاری ادبی و جامعه شناسی ادبیات قلمداد کرد که تنها با گسست از سنت تذکره نویسی و ظهور گفتمانی تازه از میان برداشته شد.
امر معاصر: از سَیّالیّت تا تَصَلّب در گذر زمان (فرایند بالندگی و تثبیت محتشم کاشانی در تاریخ ادبیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰۶
1-21
حوزه های تخصصی:
گزارش هایی که همعصران محتشم کاشانی از وی ثبت کرده اند بیشتر از این که یکدست باشند، سیال اند و محل تنش و تعارض. برعکس، تذکره نویسان ادوار بعد به سمت گزینش روایتی واحد رفته اند. این تعارضات مورخ ادبی را با نگرانی درباره وثاقت گزارش ها مواجه خواهد کرد. این مقاله ابتدا چندگانگی گزارش های همعصران محتشم را بررسی می کند و سپس حرکت آن ها را به سمت قطعیت نشان خواهد داد. تناقض موجود در گزارش های نخست برخاسته و متأثر از متغیرهایی چون زمان، مواضع گفتمانی و مناسبات میان دو سویه معاصرت است. هرچه از روزگار محتشم فاصله می گیریم، تذکره نویسان با ثبت روایتی واحد از زندگی وی، شاخصه شهرت او را به مرثیه سرایی صرف تقلیل داده اند. این امر در آثار تاریخ ادبی امروز نیز مشهود است. این تحقیقات فرایند تطور گزارش های مربوط به محتشم را به پرسش نگرفته اند. محتشم شاعری چندوجهی است درواقع و فروکاسته در تاریخ ادبیات. بنابراین اعتبار و جهان شمولی نظرات پس از گذر زمان، در مورد وی محل تردید است. زیرا تقلیل گرایی موجود در تاریخ ادبیات منجر شده شهرت شاخص وی مرثیه سرایی باشد و فردیت خلاقش پوشیده ماند. شاعرانی چون محتشم را باید در گذر زمان بررسی کرد تا بالندگی و مانایی ایشان به عنوان رویدادهای ادبی روشن گردد.
گونه شناسی تطبیقی تذکره های فارسی و عربی در دوره صفویه و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
21 - 46
حوزه های تخصصی:
تألیف تذکره های تخصصی نخستین گام جدّی در سنّت تاریخ ادبیات نگاری است. دوره صفویه و عثمانی را باید به راستی «عصر تذکره نویسی» در تاریخ ادبیات فارسی و عربی نامید؛ هم به اعتبار اقبال گسترده به این نوع نوشتار و شمار بالای آن و هم ازنظر کاربرد رویکردها و روش های نوین تألیف و تدوین. باتوجه به اینکه اساساً این گونه نثر از عربی به فارسی راه یافته است و تذکره های فارسی غالباً الگوبرداری از نمونه های مشابه عربی است، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و با شیوه توصیفی و تطبیقی، تذکره های فارسی و عربی، در فاصله سال های 900-1200 قمری، رده بندی و گونه شناسی شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که دلایلی همچون افزایش شمار شاعران و نویسندگان و گستردگی کانون های ادبی عصر، گرایش تذکره نویسان را به کاربرد رویکردهای نو در تألیف و تدوین این گونه نوشتار سبب شده است.
بازاندیشی در ضرورت «تفکّر انتقادی» و کارکردهای آن در تذکره نویسی و تاریخ ادبیات نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
1 - 20
حوزه های تخصصی:
تاریخ ادبیات، تبارنامه فرهنگ و اندیشه است و تذکره های ادبی نسل نخستین تاریخ ادبیات فارسی اند و بازتابنده قبض و بسط فرهنگ، فراز و فرود ادبیات، سنّت پذیری و سنّت گذاری و آینه جریان شناسی ادبی اند که فرایند تحول و انحطاط - تقلید را در ادبیات نشان می دهند و به بسط و گسترش پژوهش های ادبی، شناساندنِ سنّت های ادبی، زبان و ادبیات بومی و هویّت ملّی، آشناکردن خواننده امروز با بافت موقعیتی آفرینشِ تذکره یاری می رسانند؛ اما در کنار تمام مزیّت تذکره ها، گاه آفت هایی مانند سطحی نگری، نافرهیختگی، سجع پردازی ، موجزنویسی، وحبّ و بغض به شماری از تذکره ها راه یافته است. تاریخ ادبیات نگاری برای دست یافتن به رشد و بالندگی، به ناچار باید به خود نگاهی آسیب شناختی داشته باشد. آسیب شناسی فرایندی هوشمند است؛ بدین معنا که چگونه این تذکره ها به این آفت ها دچار شده اند و چگونه می توان این تذکره ها را از آنها پیراست. آسیب شناسی تذکره ها، مستلزم بهره گیری از «تفکّر انتقادی» است تا بتوان از سنّت های ناروا و کژمدارانه ادبی دوری گزید، خواننده امروز را با بافت موقعیتی آفرینش متنِ تذکره ها آشنا کرد، دانش های نظریه پردازی ادبی، طبقه بندی و رده بندی تاریخ ادبیات را ارتقا بخشید و ادبیات را از تعصّبات قومی، ایدئولوژیک و سیاسی دور کرد. تفکّر انتقادی ابزار ارزیابی هدفمند، دقیق و علمی تذکره ها را به دست می دهد و با نگاهی انتقادی و ژرف کاوانه، زمینه تفکّر تحلیلی و ارائه نظریه های علمی را فراهم می آورد. این مقاله به روش گردآوری اطلاعات و به صورت روش کتابخانه ای انجام شد و هدف آن، طرح و بازشناسی آسیب شناسی تذکره های ادبی از رهگذر تفکّر انتقادی و ضرورت های آن است.
درنگی در تذکره التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
261 - 279
تذکره التواریخ نوشته عبدالله کابلی مشتمل بر تاریخ انبیا، تذکره اولیاء، تذکره شعرا و موادالتواریخ است و بخش اعظم آن به عین عبارات از منابع شناخته شده و در دسترس اقتباس شده است. اما نکته بسیار نظرگیر این کتاب در آن است که نویسنده در زندگینامه هر یک از اشخاص تاریخ دقیق وفات و احیاناً تولد او را به روز و ماه و سال به دست داده است؛ چیزی که به ندرت در تذکره های فارسی و حتی کتابهای رجال دیده می شود. در این مقاله کوشش شده است تا میزان صحت و سقم این تواریخ روشن شود و پس از رجوع به منابع معتبر نشان داده شده است که این تاریخ ها به کلی ساختگی و تذکره التواریخ آکنده از جعلیات مؤلف آن است و مطلقاً قابل اعتماد نیست.
درنگی بر سوانح زندگی عبید زاکانی در تذکره ها و سنجش آن با منابع دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
157 - 178
حوزه های تخصصی:
آنچه تذکره ها درباره شاعران و نویسندگان نوشته اند، عمدتاً آمیزه ای از مطالب درست و نادرست است. می توان با دقت در این متون، مقایسه آن ها با یکدیگر، و سنجش آن ها با آثار شاعران و نویسندگان و دیگر منابع هم ارز برخی از خطاها در تاریخ ادبیات فارسی را رفع و پاره ای از ابهام ها را حل کرد. در مقالهحاضر به بررسی «عبید زاکانی» در تذکره ها پرداختیم. به نظر می رسد آنچه در این متون آمده همه از یک روایت سرچشمه گرفته، و هر بار بخشی از آن در این منابع با تغییراتی تکرار شده است. از میان تذکره ها دو تذکره را اصل قرار دادیم و سایر تذکره ها و منابع دیگر را در پرتو آن ها بررسی کردیم: تذکرهالشعراء دولتشاه سمرقندی (تألیف 892 ق.) و خلاصهالاشعار تقی الدین کاشی (تألیف 1016ق.). ما در گام نخست روایت هریک ازین دو تذکره را، در ذیل عبید زاکانی، با زدودن عناصر فرعی، نقل کردیم و در گام بعدی مشترکات و تفاوت های آن ها را با یکدیگر و در حاشیه با دیگر تذکره ها مقایسه کردیم. در این راه از کلیات عبید، دیوان ها و متون تاریخی سده هشتم و نهم و نوشته های معاصران بهره بردیم و کوشیدیم تا ازین طریق میزان اصالت و اعتبار و درستی یا نادرستی مهم ترین گزاره های آمده در تذکره های فارسی در باب عبید را نشان دهیم و با این کار گامی در روشن شدن سوانح زندگی عبید برداریم. در پایان از میان آگاهی های مورد بررسی شاگردی عبید نزد عضدالدین ایجی، گورجای و سال وفات او پذیرفتنی می نمایند.
نخستین صوفیان فارس و مشرب ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصوّف، همواره یکی از اصلی ترین جریان های فکری تاریخ اسلام بوده است. از سوی دیگر، با نگاهی به تذکره های صوفیان سده های نخست اسلامی می توان دریافت که گاه بیش از هشتاد درصد صوفیان، ایرانی و ایرانی تبار بوده اند. در این میان، سهم خراسان بیش از دیگر مناطق ایران می باشد.
آنچه نگارندگان در این گفتار درصدد آنند، افکندن نگاهی اگرچند کوتاه، بر تاریخ تصوّف فارس در سده های دوم و سوم هجری است؛ که این نگاه، به ناچار، در حدود یک سوم سده چهارم را نیز در بر خواهد گرفت.نویسندگان، در این گفتار، نخست به چهار چهره متقدّم از صوفیان فارسی که همه و یا عمده زندگانی خویش را در سده دوم هجری به سر آورده اند، یعنی حبیب عجمی، محمّد بن یزید، ابوحلمان دمشقی و ابومحرز، و سپس به ده تن از صوفیان طبقه دوم تاریخ تصوّف فارس، یعنی صوفیان سده سوم و اوایل سده چهارم هجری پرداخته اند.
تصحیح دو اشتباه در شرح احوال محمدحسین حسینی شیرازی، شاعر و عارف دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
137-157
حوزه های تخصصی:
محمدحسین حسینی شیرازی از عارفان و شاعران دوره قاجار است که مهم ترین اثر وی خمسه حسینی ( وامق و عذرا ، مهر و ماه ، اشترنامه ، الهی نامه و وصف الحال ) است. سال تولد حسینی در برخی تذکره ها و مقدّماتِ کتاب های وامق و عذرا ، مهر و ماه ، اشترنامه و وصف الحال 1184ه .ق ثبت شده است. تأمل در معتبرترین نسخه خطی خمسه حسینی، نسخه علامه طباطبایی و مادّه تاریخی که در پایان الهی نامه آمده، نشان می دهد این سال صحیح نیست. بنابر ثبت و تأیید شاعر در پایان نسخه، الهی نامه در سال 1237ه .ق سروده شده و سال 1239ه .ق کتابت شده است. مادّه تاریخ آن نیز سال 1239ه .ق را نشان می دهد. همچنین حدود دویست بیت مانده به پایان الهی نامه شاعر در بیتی سنِّ خود را چهل وپنج سال ذکر کرده است؛ بنابراین سال تولد وی1192یا 1194ه .ق بایست باشد. ابیات پایانی الهی نامه که در رثای ابوالقاسم سکوت (درگذشته 1239ه .ق) سروده شده، سال1194ه .ق را اثبات می کند. در این پژوهش با بررسی آثار، آشکار شد که سر منشاء اشتباه در محاسبه تاریخِ تولد، فهرست نسخ خطی کتابخانه سپهسالار بوده است. زادگاه حسینی نیز مورد تردید است؛ برخی کربلا و برخی شیراز ثبت کرده اند. همچنین در برخی منابع، حسینی را رئیس اخوان نعمت اللهیه دانسته اند در حالی که هیچ سند قطعی مبنی بر اینکه او رئیس اخوان نعمت اللهی یا از اقطاب این سلسله باشد یا حتی وارد سلسله نعمت اللهیه شده باشد وجود ندارد. بنابر بیان آشکار و پی در پی در آثار حسینی، وی دست ارادت به ابوالقاسم سکوت داده بود و تا پایان عمر بر آن پایدار ماند. در تذکره ها درباره اینکه ابوالقاسم سکوت از پیروان سلسله نوربخشیه یا اویسی بوده باشد، اشاراتی شده است. پیداست حسینی نیز که متشرّع و شیعه اثنی عشری بود، راه سلوک عرفانی را همچون استاد خویش می پیموده است. البته بیشتر اقطابِ سلسله ذوالریاستینِ نعمت اللهیه از خاندان حسینی بوده اند و چه بسا این نکته موجبِ اشتباه برخی تذکره نویسان در انتساب حسینی به نعمت اللهیه بوده است. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی انتقادی و برشمردن دلایل قطعی این مسائل بررسی و بیان شده است.