مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
محمدتقی بهار
حوزه های تخصصی:
نمایندگان و روحانیون محافظه کار مخالف رضاخان رئیس الوزراء در مجلس پنجم شورای ملی، پس از ارزیابی طرح «جمهوریت» وی، چون آن را اولین خیزش سیاسی او و تجددطلبان مدافع اش جهت برپایی حکومت غیردینی و حذف تدریجی روحانیون از ساختار قدرت سیاسی کشور، و مغایر قانون اساسی مشروطیت و همچنین نخستین اقدام رضاخان برای الغای حاکمیت قاجاریه و استقرار سلطنت مطلقه اش می دانستند، بر حفظ اصول قانون اساسی مشروطه و سلطنت قاجاریه پافشاری نمودند. آنان علی رغم آن که شاهان قاجار را به دلیل ممانعت از تغییرات سیاسی ضروری در کشور مورد انتقاد قرار می دادند، قاطعانه با تصویب طرح جمهوریت در مجلس، و اعتلای پایگاه سیاسی رضاخان مخالفت کردند. در این مقاله، با روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن بررسی فرآیند تکوین طرح جمهوریت رضاخان و علل ناکامی آن، با تأکید بر کتاب تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران و دیوان اشعار ملک الشعرای بهار، تصویری اجمالی از نگاه آسیب شناسانه ی او به طرح جمهوریت، و نقش سیاسی او و علل مخالفتش با تصویب طرح در مجلس، ارائه شده است.
بررسی تطبیقی نظریه شعری محمد تقی بهار و ابراهیم عبدالقادر المازنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه شعری یعنی بحثی روشمند درباره آثاری که هم جوهرشان زبان است و هم ابزارشان. محمدتقی بهار(ملک الشعرا) و ابراهیم عبدالقادر المازنی در عصری که ستیز میان سنت و تجدد در همه بخش ها و حوزه ها به شدت جریان داشت، در ایران و مصر به تبیین نظریه شعری خود پرداختند. هر دو به عنوان عضوی تأثیرگذار از یک جنبش برجسته ادبی(انجمن دانشکده در ایران و جماعت دیوان در مصر) در تبیین نظریه شعری مورد نظر خود و جنبشی که بدان تعلق داشتند، نقش ایفا کردند. در این پژوهش که خود می تواند زمینه را برای مقایسه شرایط جریان های ادبی در سرزمین های مختلف و نیز تحلیل دقیق و علمی چرایی موفقیت آنها در یک سرزمین و شکستشان در سرزمین دیگر(یا دست کم کندی و تندی حرکتشان در محدوده های ادبی ملل مختلف) برای تحلیل گران ادبی فراهم کند، به مقایسه نظریه شعری بهار و المازنی پرداخته شده است. پس از استخراج و طبقه بندی روشمند آراء بهار و المازنی درباره تعریف شعر، نقش و جایگاه شاعر و مخاطب در خلق شعر و معنایش، با رویکردی تطبیقی، نظریه شعری این دو مقایسه و تبیین شده است و از جمله آشکار شده است که هر دو بیشتر به کارکرد شعر پرداخته اند تا جنبه های ساختاری اش، اما از لحاظ مبنای فکری، بهار رویکردی درون گرایانه دارد و المازنی رویکردی برون گرایانه. البته نقش ترجمه آثار ادبی اروپایی و نیز تأثیرپذیری از مکتب های ادبی اروپایی، در نظریه شعری المازنی آشکار است. در مجموع می توان گفت بهار به سنت پایبندتر است و المازنی بیشتر رو سوی آینده و تجدد دارد.
بازنمایی هژمونی و ضد هژمونی در گفتمان شعر جمهوریِ «محمدتقی بهار» بر مبنای آرای «آنتونیو گرامشی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
77-104
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر مبنای نظریه «گرامشی» و به شیوه تحلیل محتوا نوشته شده است و هدف آن، تحلیل گفتمانِ «بهار» در جمهوری نامه اوست که توأمان هم هژمونی و هم ضد هژمونی را تولید می کند. بهار به عنوان یکی از روشن فکران حقیقی در مرکز تقابل گفتمان های جمهوریت و ضد جمهوریت قرار دارد که شدیداً یک تقابل گفتمانیِ ایدئولوژیک است. ایدئولوژی، زبان را به شیوه های مختلف و در سطوحی متفاوت پنهان می سازد. نویسندگان در این جستار نشان خواهند داد که زبان ایدئولوژیک بهار، چگونه در پسِ ساختار بیرونی شعرش پنهان شده است. هژمونی، نوعی از رهبری فکری و فرهنگی است که طبقه حاکم آن را بر اکثریت جامعه اعمال می کنند. در این میان، گروه های ضد هژمونیک نیز از گفتمانی برخوردارند که با ارزش های عموماً پذیرفته شده حکومت در تعارض قرار می گیرد. گفتمان حاکم برای پیشبرد پروژه های خود به دنبال کسب هژمونی است و گروه های حاشیه ای نیز راهبردهایی را برای هژمونیک کردن گفتمان خود طراحی می کنند. بهار در این شعر که در بردارنده دو معنای کاملاً متضاد است، در ظاهر با گفتمانِ جمهوریت رضاخان موافقت دارد؛ اما در باطن با کمک شگردهای زبانی، نظم سیاسیِ جدید او را به چالش کشیده است. آیرونیک بودن ساختار معنا در شعر مورد مطالعه، به مسئله «تناقض متنی» انجامیده که مورد توجه نویسندگان این جستار قرار گرفته است.
قصیده رضوی بهار، تجلی بیداری اسلامی در عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۱)
157 - 173
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد برسی مؤلفه های بیداری اسلامی در عصر مشروطه در یکی از قصاید رضوی محمدتقی بهار است. ( مسئله )؛ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای ( روش ) سعی دارد به تبیین جایگاه قصاید رضوی (با مطالعه موردی قصیده رضوی بهار) در بیداری اسلامی عصر مشروطه بپردازد. برایند تحقیق حاکی از آن است که بهار از جمله شاعران متعهد عصر مشروطه است که در اشعار خود از مفاهیم پایداری بهره فراوانی در بیداری اسلامی عصر مشروطه برده است. یکی از قصاید مهم بهار، قصیده ای رضوی با مطلع «بوی خون ای باد از طوس سوی یثرب بر» است که در آن مؤلفه های پایداری و بیداری بسیار گسترده است. این قصیده شامل عناصر افشای ظلم و هویّت ظالم، بیان مظلومیّت مردم، تمسّک به پیامبر(ص) و امام رضا (ع)، ستایش آزادی و آزادی خواهان، نفی استعمار خارجی و اختناق داخلی، سعی در آگاهی مردم و توجه به جایگاه رهبران و آزادی خواهان است. بهار با استعانت از عناصر دینی و مذهبی در این قصیده، عموم مردم را از جنایات استعمار و استبداد در عصر خود آگاه می کند و به معنای دقیق کلمه در صدد تحقق بیداری اسلامی در عصر مشروطه است. ( یافته ها ).
تحلیل گفتمان انتقادی زندان در دو زیست-جهان کلاسیک و مدرن با تکیه بر حبسیّه های مسعود سعد، فرّخی یزدی و محمّدتقی بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۸
129 - 160
حوزه های تخصصی:
حبسیّه، شعری است که شاعر در زندان، واکنش های حسّی، روحی و معرفت شناختی خود را با تخیّلی که درگیر مفهوم تهدیدآمیز حبس است در زبانی ویژه بازنمایی می کند. مکانمندی زندان، هم شاعر را به بدن و ذهن تهدید شده معطوف می کند و هم معرفتی را می سازد که «زندان» در آن یک «ابر نشانه» است. گفتمان زندان با نسبتی که شاعر با جهان و «امر اجتماع» دارد، ساخته می شود. از اینرو در تبیین شعر حبسیّه جهان پیشامدرن که تأییدگر قدرت های اجتماعی و سیاسی حاکم است و حبسیّه های معاصر که علیه قدرت و در بافتی از ادبیّات مقاومت بازنمایی شده است، دو گفتمان زندان را پدید می آورد. این مقاله می کوشد با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی، و با توجّه به آرای لاکلا و موفه دو گفتمان «سنّتی» و «مدرن» زندان را با تکیه بر شعر مسعود سعد و حبسیّه های دو شاعر معاصر، فرّخی یزدی و بهار بررسی کند تا چرخش های گفتمانی آن آشکار گردد. در گفتمان حبسیّه سرایی سنّتی، تقدیرگرایی، «گره گاه» این گفتمان است. عناصری که در این گفتمان مفصل بندی شده اند، جدا از اینکه زیست جهان شاعر را باز نمایی می کنند به مثابه ساختاری نمادین، پیوند ارزش ها و کنش های اجتماعی را با قدرت منتشر در جامعه نشان می دهند. امّا در حبسیّه های مدرن، گفتمان زندان به مثابه «اعتراض سیاسی» است. بنابراین گره گاه اعتراض سیاسی، عناصری چون قانون، آزادی، مبارزه و مشروطه را تقسیم بندی می کند؛ در این وضعیّت، گفتمان زندان علیه نظم سیاسی موجود قرار می گیرد تا بتواند در مقابل ساختارهای متصلّب قدرت، مقاومت و نظم سیاسی آزادتری را پیشنهاد کند.
تحلیل پیوند دو مفهوم ملیت و دیانت و نمود مصادیق این دو مفهوم در شعر دوره مشروطه (با تکیه بر شعر سید اشرف الدین حسینی و محمدتقی بهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
13 - 28
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نویسندگان بر آن بوده اند تا پیوند دو مفهوم ملیت و دیانت را در شعر دوره مشروطه با تکیه بر شعر سید اشرف الدین حسینی و محمدتقی بهار، تحلیل کنند. این جستار در پی پاسخگویی به دو سوال اصلی است: آیا مفهوم گرایش ملی در اساس با جهان بینی دینی در محدوده تحقیق حاضر در تقابل و تضاد است؟ و ارتباط دو مفهوم ملیت و دیانت در محدوده تحقیق حاضر چگونه و با چه عناصر و مصادیقی نمود پیدا کرده است؟ راجع به اهمیت تحقیق باید خاطرنشان کرد که یکی از مسائل جدی در جامعه امروز، بحث ارتباط ملیت و دیانت با یکدیگر است و در محدوده تحقیق حاضر و پرسش های پژوهش به ویژه سوال دوم، تاکنون پژوهشی مستقل انجام نشده است. بعد از تحلیل اشعار شاعران مورد نظر از جهت توجه به مفاهیم ملیت و دیانت، مشخص شد که این مفاهیم نه تنها در مقابل هم نیستند؛ بلکه در پیوند و تعامل با هم هستند و این پیوند در قالب مصادیقی چون پیوند عنصر ملی وطن با دین و پیوند عنصر ملی مظاهر تاریخ و فرهنگ ملی با عنصر دینی اسوه های دینی خود را نمایان کرده است. روش تحقیق حاضر از نوع تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی – تحلیلی بوده است.