فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
طنز، یکی از انواع مهم ادبی است که قبل از مشروطه اغلب به شکل حکایت های کوتاه اخلاقی و گاه اجتماعی رواج داشته است و سابقه آن در داستان کوتاه، به بعد از مشروطه برمی گردد. خسرو شاهانی از جمله نویسندگانی است که به این نوع ادبی توجه کرده است و می توان طنز را یکی از عناصر برجسته و تأثیرگذار در داستان های وی دانست. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از آمار، به بررسی شگردهای طنزپردازی خسرو شاهانی در هشت کتاب (آدم عوضی، الکی خوش ها، گره کور، کور لعنتی، وحشت آباد، پهلوان محله، فلوکس دکتر بقراط، شیئ مرموز) پرداخته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد شاهانی از اغلب تکنیک های طنزپردازی استفاده فراوان داشته و تنوع تکنیک ها در آثار او به چشم می خورد؛ البته از تکنیک های کوچک نمایی، آیرونی کلامی و فضاسازی، بهره بیشتر برده است. علاوه براین، شاهانی به طنز موقعیت توجه ویژه ای نشان می دهد و در بیان دردها و مشکلات جامعه، به این شیوه مهارت زیادی از خود نشان می دهد به طوری که در تمام کتاب های بررسی شده، چند داستان به شیوه طنز موقعیت به چشم می خورد. از نکاتی که می توان به عنوان وجه تمایز طنز شاهانی با آثار طنزپردازان معاصر وی به آن اشاره کرد استفاده هنرمندانه او از اسامی خنده دار و انتخاب نام ها در جهت تقویت طنز در داستان و نیز گستردگی و تنوع تکنیک های طنزپردازی در آثار اوست.
بررسی روان شناختی حجاب های کمال انسان از دید مولوی(با تکیه بر دفترسوم مثنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
129 - 149
حوزههای تخصصی:
آدمی ذاتاً موجودی کمال جو است و خواسته یا ناخواسته همواره در مسیر ترقی گام برمی دارد و از طرفی موانع مختلفی دست به دست هم می دهند تا طی این طریق را ناممکن سازند یا او را از دستیابی به کمال بازدارند. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل مفهوم حجاب های کمال انسان در دفتر سوم مثنوی و تطبیق آن با آرا و گفتار روان شناسان، به روش توصیفی – تحلیلی است. واقعیت آن است که شناخت حجاب های کمال انسان و خودسازی مهم تر از حقیقت جویی است برای این که اگر شخص این توانایی را داشته باشد که حجاب های کمال انسان و موانع خودسازی را بشناسد و درصدد رفع آن برآید فاصله چندانی با حقیقت خود نخواهد داشت. طبق بررسی های انجام شده در این پژوهش می توان گفت به نظر مولانا و روان شناسان شناختن حجاب های کمال انسان لازم است؛ باید پس از شناخت این حجاب ها، برای رفع آن ها سخت کوشید. طبق نتایج پژوهش، می توان گفت تقلید، نفس اماره، دنیاطلبی و شهوت از پرکاربردترین حجاب های کمال انسان در دفتر سوم مثنوی هستند. می توان گفت مشابهت های بسیاری میان نظریه های روان شناسان و اندیشه های مولانا در دفتر سوم مثنوی وجود دارد.
تحلیل پیوند دو مفهوم ملیت و دیانت و نمود مصادیق این دو مفهوم در شعر دوره مشروطه (با تکیه بر شعر سید اشرف الدین حسینی و محمدتقی بهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
13 - 28
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسندگان بر آن بوده اند تا پیوند دو مفهوم ملیت و دیانت را در شعر دوره مشروطه با تکیه بر شعر سید اشرف الدین حسینی و محمدتقی بهار، تحلیل کنند. این جستار در پی پاسخگویی به دو سوال اصلی است: آیا مفهوم گرایش ملی در اساس با جهان بینی دینی در محدوده تحقیق حاضر در تقابل و تضاد است؟ و ارتباط دو مفهوم ملیت و دیانت در محدوده تحقیق حاضر چگونه و با چه عناصر و مصادیقی نمود پیدا کرده است؟ راجع به اهمیت تحقیق باید خاطرنشان کرد که یکی از مسائل جدی در جامعه امروز، بحث ارتباط ملیت و دیانت با یکدیگر است و در محدوده تحقیق حاضر و پرسش های پژوهش به ویژه سوال دوم، تاکنون پژوهشی مستقل انجام نشده است. بعد از تحلیل اشعار شاعران مورد نظر از جهت توجه به مفاهیم ملیت و دیانت، مشخص شد که این مفاهیم نه تنها در مقابل هم نیستند؛ بلکه در پیوند و تعامل با هم هستند و این پیوند در قالب مصادیقی چون پیوند عنصر ملی وطن با دین و پیوند عنصر ملی مظاهر تاریخ و فرهنگ ملی با عنصر دینی اسوه های دینی خود را نمایان کرده است. روش تحقیق حاضر از نوع تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی – تحلیلی بوده است.
احمد شاملو و شمس لنگرودی، ظهور و سقوط سوژۀ سیاسی در شعر معاصر با استعارۀ عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت عشق با آنکه قدمتی به دیرینگی ادبیات دارد، با تغییر گفتمان ها جلوه های دیگرگونه ای یافته است. عشق رابطه ای ماهوی با سیاست ندارد؛ اما به عنوان کنشی انسانی، سکولار و اومانیستی می تواند به مثابه یک نماد وارد سیاست شود و به همین دلیل مفهومی انقلابی می گیرد و صاحب قدرت می شود. همچنان که ادبیات به ادبیات سیاسی محدود نمی شود، عشق هم به عشق سیاسی محدود نیست. یکی از بارزترین سیاست های ادبیات، بهره مندی از سیاست عشق است. روایت های عشق از کهن ترین دوران تا عاشقانه های معاصر نشان می دهد که مهم ترین عنصر عشق، «تخطی از امر متعارف» است؛ رازی که هم عشق را تبدیل به تابو می کند، هم از سیاستی می گوید. از سویی ظهورات عشق در ادبیات به شکل یک پیوستار نیست؛ درحالی که فرهنگ پیرامونی باورها تغییر می کند، عشق نیز دچار دگرگونی در کارکرد می شود. عاشقانه های مدرن، فراتر از بازنمایی های مرسوم ادبیات غنایی، حضور فعالی در دوره معاصر داشته اند؛ شعر دهه چهل، شعری سوژه مند است؛ اما سیاست عشق در دهه هفتاد، پرهیز از مقاومت است؛ این نشان می دهد که شاعران، سوژگی خود را از دست داده اند. ازاین رو برای دست یابی به این بازنمایی ها باید به گسست های معرفت شناختی عشق توجه کرد. شاعرانی چون شاملو و فروغ فرخزاد در ستیز آشکاری با گفتمان های مسلط هستند و شمس لنگرودی در دوره دوم زیست شاعرانه اش با فاصله گرفتن از شعر ایدئولوژیک و روی آوردن به عاشقانه سرایی، مفصل گسستی دیگر می شود.
پیوند آینده بینی و حماسه در روایت پردازی (بر اساس داستان خواب های ده گانه کیدشاه هندی از شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
149 - 166
حوزههای تخصصی:
آینده بینی یکی از مهم ترین بخش های روایات ادبی کهن است که در گسترش پیرنگ، مضمون سازی و شخصیت پردازی حماسه، قصه کوتاه و بلند عام، رمانس های خاص و عام، افسانه ها و حکایات سنتی، نقش ویژه ای دارد. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، خواب های کیدشاه هند در زمان فرمانروایی اسکندر به روایت شاهنامه بررسی و تحلیل شده است. حاصل کار نشان می دهد که خواب های کیدشاه و تعبیرهای مهران پرهیزکار از آن، ابزاری در پیوندسازی دو کلان روایت «پادشاهی دارا» و «پادشاهی اسکندر» در شاهنامه است؛ بنابراین، روایت پردازان با استفاده از پیرنگ سازی، شخصیت پردازی و مضمون سازی، روایت را وسیله ای برای موجه جلوه دادن شخصیت «شاه غیرایرانی» برای ایرانیان تبدیل کرده و با استفاده از چهار ابزار جادویی (فیلسوف، پزشک، جام و دختر)، صفت های مهم و چهارگانه اسکندر را بازسازی کرده اند. خواب کیدشاه و تعبیر آن، پیش درآمد داستان اسکندر و علت آن و همچنین حلقه اتصال دو روایت بزرگ پادشاهی دارا و پادشاهی اسکندر در شاهنامه فردوسی است.
المخطّطات التصوّریّه فی شعر علی جعفر العلّاق ومنوتشهر آتشی من منظور لایکوف وجونسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
45 - 63
حوزههای تخصصی:
لقد ظهرت الاستعاره التصوّریّه فی نظریّه لایکوف وجونسن ردّاً علی النظره البلاغیّه التقلیدیّه الّتی تجعل الاستعاره منصبّه علی الألفاظ ولیست ناجمه عن التفکیر والنشاط الذهنیّ. تکون الاستعاره التصوّریّه ماثله فی کافّه حقول حیاتنا الیومیّه وتُعتبر فی الشعر المعاصر عملیّه إدراکیّه مختفیه تشکّل أنساقه التصوّریّه فی ذهن الشاعر وتدوّی تجربته الحیاتیّه. هذا وقد کانت الاستعاره من أبرز تقنیات تعبیر غیر مباشر یقوم علی التخییل فی شعر علی جعفر العلّاق ومنوتشهر آتشی، وتلعب بشتّی مخطّطاتها دوراً نشیطاً فی إثاره الدهشه وال تأثیر فی المتلقّی. تحاول هذه الدراسه باتّباعها المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تعالج أهمّ مخطّطات الاستعاره التصوّریّه فی شعرهما، معتمده علی المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. یدلّ مجمل نتائجها علی أنّ الشاعرین یمیلان إلی مخطّط الفضاء عاده علی إجلاء تصوّراتهما الوهمیّه عن مساحات ذات أحجام فیزیائیّه، وخاصّه یحتفیان بالجسد الإنسانیّ کوعاء لمفاهیمهما المجرّده. یمتاز مخطّط المسار فی شعر العلّاق باستلهام الحرکه من مواضیع البیئه الخارجیّه وفی شعر آتشی بمرور الزمن عاده. یتعرّض مخطّط القوّه فی شعر العلّاق لهیمنه القوی السلبیّه الرادعه علی مواقف الشاعر الذاتیّه، ویتبلور فی شعر آتشی بالقوی السلبیّه والإیجابیّه وسیطرتهما علی مواقفه الذاتیّه والاجتماعیّه.
سیری تاریخی واژگان سازافزارهای موسیقی بر پایه متون پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
116-131
حوزههای تخصصی:
در این گفتار کوشش بر این است که در کنار نگاهی گذرا بر ردِ پای واژگان موسیقی از دوره باستان تا دوره اسلامی، تا جایی که متون به ما یاری می رساند، به متون موجود زبان پهلوی به صورت دقیق و با شرح و بسط پرداخته شود. به عبارتی پایه کار این گفتار بررسی و گردآوری و تحلیل ریشه شناختی واژگان موسیقی در متون پهلوی است. در این گفتار پرسش این است که روشن شود چه اندازه واژگان موسیقی در متون پهلوی موجود است و چه شماری از آن به فارسی دری راه یافته است. پس از فرایند بررسی روشن شد که واژگان بازمانده سازافزار موسیقی در متون پهلوی اندک است، به سخن دیگر 15 واژه سازافزار موسیقی و 15 واژه وابسته به موسیقی در این متون آمده است، که از آن تعداد هم 9 واژه سازافزار موسیقی به فارسی رسیده است. با وجود این همین اندک کاربرد واژگان موسیقی در متون پهلوی پس از سده های دور و دراز، ارزش و جایگاه آن را برای ما خاطرنشان می سازد.
Communicative Ethics as the Aura of Post-Postmodern Morality: A Study of Amy M. Homes’ This Book Will Save Your Life and Philip Roth’s Everyman(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the postmodern era, there seems to be a pervasive decline of concept of ethics and community, leading to the devaluation of human life and moral values. The recent ethical turn in literary climate, however, has acknowledged a new version of ethics whose very quiddity needs further research. The present study aims to not only elucidate the moral codes of post-postmodern ethics, but also depict the significant role of communicative ethics, considered by the authors to be the infrastructure of the contemporary moral issues. Ergo, this article explores the theories of Habermas in two contemporary American novels in 2006, Amy M. Homes’ This Book Will Save Your Life and Philip Roth’s Everyman , so as to shed light on the resemblance of post-postmodern moral frames and Habermasian communicative ethics. Although the characters are initially illustrated in a postmodern setting with social alienation, solipsism, and instrumental actions, they undergo an ethical turn that is a manifestation of social and individual interactions, thus developing a cure and self-creation in the lives of the fractured characters. Finally, protagonists turn to be a self-satisfied and integrous people by maintaining the criteria of communicative ethics comprising the priority of well-being of others, empathy, and situational morality.
بررسی تطبیقی رمان طلسمات و بوف کور از دیدگاه افسانه گردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر کریستوا، هر متنی حاصل شبکه ی متنی قبل از خود است؛ بنابراین، برای رمزگشایی باید سراغ این شبکه برویم. نویسندگان و شاعران همواره از متون قبلی بهره مند شده اند. این بهره بهرداری گاه به صورت افسانه گرایی است که جز بازنویسی و بازآفرینی افسانه ها نیست و کمک چندانی به ادبیات نمی کند، اما افسانه گردانی رویکرد متفاوتی دارد که مایه تحول ادبیات است. افسانه گردانی تنها یادآور افسانه ها به گونه ی تلمیح و اشاره نیست، بلکه با بهره گیری از بینامتنیت، متن گذشته را دگرگون می سازد، تا آنجا که خواننده به سادگی نداند در پیدایش متن جدید چه متن ها و چه افسانه هایی دخیل بوده اند. در رمان طلسمات با سه رویکرد افسانه گویی، افسانه گرایی و افسانه گردانی مواجهیم. در رمان بوف کور نیز نویسنده با استفاده از افسانه ها و اسطوره های بسیار متن پیشین را دگرگون کرده است. از نتایج این مقاله نیز بهره بردن هردو رمان از افسانه ها حتی علیه افسانه ها است. در نوشتار حاضر، این رمان ها از دیدگاه افسانه گردانی یا بینامتنیت افسانه ای تحلیل شده اند.
تطوّر شخصیّت لیلی در منظومه های لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسامد داستان لیلی و مجنون در ادبیات فارسی بسیار است. داستان لیلی و مجنون از قرن چهارم هجری قمری مورد توجّه شاعران و ادیبان ایرانی قرار گرفته و در آثار آنان آمده است. تحول و تطور روایت و شخصیّت ها و مضامین در داستان ها و حکایت های لیلی و مجنون در ادب پارسی و هچنین ارتباط آن منظومه ها با شرایط مکانی و زمانی که داستان در آن سروده شده است و تفاوت آن با اصل روایت و مکان وقوع داستان عربی آن می تواند در شناخت بهتر و متفاوت از حکایت های نگاشته شده با نام مشترک لیلی و مجنون کمک کند. در این پژوهش بررسی تغییرات شخصیّت لیلی در بیان شاعران پارسی زبان هدف اصلی نگارش آن به شمار می آید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که منظومه لیلی و مجنون در طول تاریخ ادب فارسی در اشعار شاعران، با توجه به آن چه که از نظامی تقلید کرده اند، جز در موارد جزئی تغییر آن چنانی نداشته است و همگی در مورد وضعیت مکانی و فرهنگی و نیز محتوای منظومه که عشق بی بدیل است، اتفاق نظر داشته اند. لکن تفاوت های باریک و جالبی در شخصیّت لیلی در اشعار شاعران وجود دارد.
تبیین زیبایی شناسی زندگی روزمره در مجموعه داستان کوتاه عاشقیت در پاورقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
155 - 181
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی در مکاتب گوناگون فلسفی از افلاطون تا امروز، به ویژه در حوزه ی هنر، طرح شده و پدیده ای تاریخی است که دست کم به لحاظ فلسفی سخت مدیون کانت است. کانت زیبایی را مقوله ای مستقل تلقی کرد که لذت ناشی از آن مقید به خود آن مقوله است. یوریکو سایتو، نظریه پرداز زیبایی شناسی زندگی روزمره، معتقد است که زیبایی شناسی زندگی روزمره ضعف زیبایی شناسی فلسفی مبتنی بر هنر را برطرف می کند؛ به این ترتیب، نگرش ها و قضاوت های زیبایی شناختی می توانند کیفیت زندگی، اخلاق اجتماعی و فرهنگی را به واقعی ترین شکل تعیین کنند و وسیله ضروری برای بیان ارزیابی کیفیت زندگی روزمره افراد باشند و به انسان قدرتی دهند تا ازطریق تعامل با مصنوعات، محیط اطراف و تعاملات انسانی از تجارب زیبایی شناختی لذت ببرد. ازآنجاکه روایت های داستانی شامل گزاره ها و ظرفیت هایی هستند که از بُعد زیبایی شناسی زندگی روزمره درخور ارزیابی اند و بیشتر آنها در جهان واقع نیز صدق می کنند، محققان در این پژوهش برآن شدند تا زیبایی شناسی زندگیِ روزمره را برپایه دیدگاه سایتو در سه داستان کوتاه از مجموعه داستان کوتاه عاشقیت در پاورقی نوشته مهسا محب علی به روش اسنادی و کیفی با بهره مندی از منابع کتابخانه ای تحلیل و تبیین کنند تا به این پرسش پاسخ دهند که مؤلفه های زیبایی شناسی زندگی روزمره در این آثار چیست. دستاورد این پژوهش در این سه داستان کوتاه نشان می دهد که زندگی روزمره افراد و نقش اشیاء، مکان و... در این آثار به مثابه نماد، در قالب هنجارگریزی و آشنایی زدایی در تعاملات انسانی و... ترسیم شده اند. علی رغم هنجارگریزی و آشنایی زدایی در تعاملات انسانی، متن داستان ها بستر تجربه ای است که درنهایت به این آگاهی و حکم منجر می شود که ذوق، امر زیبا و امر والا یا برعکس نازیبا در این داستان ها به طور واقعی شکل یافته اند.
معرّفی و بررسی خوابنامه ای کهن به نام المعتبر فی علم التعبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۲۶
100 - 77
حوزههای تخصصی:
در این مقاله اثری کهن به نام المعتبر فی علم التعبیر معرّفی می شود که به زبان فارسی و احتمالاً در ناحیه غرب ایران نوشته شده است. ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بکری زنجانی شیرازی (د: 683 ق. در شیراز)، محدّث شافعی مذهب این خوابنامه را در سال 666 ق. تألیف و به خواجه شمس الدّین محمّد جوینی، وزیر خوش نام ایلخانان اهدا کرده است. تا کنون از این اثر تنها یک نسخه شناخته شده که با توجّه به قرائن متنی احتمالاً همان نسخه مؤلّف است که در سال 666 ق. به رشته تحریر درآمده است. این نسخه منحصربه فرد در مجموعه عموجه حسین پاشا در کتابخانه سلیمانیه استانبول نگهداری می شود و میکروفیلم آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران محفوظ است. در این مقاله، علاوه بر معرّفی دست نویس اثر، مؤلّف و مذهب او، منابعش در تألیف این کتاب، ساختار متن و وجوه اهمیّت آن بررسی شده است. برخی از منابع مؤلّف در تألیف این اثر عبارت است از: القادری فی التعبیر، التحبیر فی علم التعبیر، تعبیر الرؤیا ابن قتیبه، تعبیر الرؤیا ارطامیدورس افسسی ترجمه حنین بن اسحاق.
نقدی بر ویرایش جدید تاریخ بیهقی به تصحیح یاحقی، سیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
37 - 54
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی از امهات متون ادبی و تاریخی ماست. برای تصحیح این کتاب زنده یاد فیاض عمر گذاشته و زحمت فراوان کشیده است. در سال 1388 آقایان یاحقی و سیدی تصحیح تازه ای از این کتاب منتشر کردند. مهم ترین حسن این تصحیح، مقدمه مفصل، تعلیقات، توضیحات و فهرست هایی است که می تواند یاریگر خواننده و پژوهشگر باشد؛ اما متأسفانه مصححان آ ن قدر متن را دست کاری های ناموجه کرده اند که باید گفت این حسن در قبال به بیراهه کشاندن متنِ کتابی با چنان عظمت، چندان نمی ارزد. گمان می رفت پس از گذشتن بیش از یک دهه از چاپ کتاب و انتشار مقالات بسیار درباره آن، در ویراست جدید بخش مهمی از اشکالات برطرف شده باشد، اما ویرایش جدید کتاب در سال 1401 که عنوان «با تجدید نظر و افزوده ها و اصلاحات کامل» را بر روی جلد داشت، این انتظارات را نقش بر آب کرد؛ زیرا در ویراست جدید تنها تعداد اندکی از اشکالات فراوان کتاب اصلاح شده بود. ازآنجاکه پرداختن به تمامی ایرادات این تصحیح در یک مقاله نمی گنجد، در مقاله حاضر به پاره ای از این اشکالات ذیل چند عنوانِ «فاصله گیری از بافت هنجارمند معنایی»، «بی توجهی به سبک تاریخ بیهقی »، «نادیده انگاشتن بسامد شواهد»، «تغییرات بی توجیه»، «خوانش ناموجه متن» و «بی توجهی به جایگاه ذوق ادبی در تصحیح متون» می پردازیم.
ترجمه بینانشانه ای: از ادبیات کهن به نمایش معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
95 - 116
حوزههای تخصصی:
یاکوبسن ترجمه را به سه دسته درون زبانی، بینازبانی و بینانشانه ای تقسیم می کند و اقتباس را نوعی ترجمه بینانشانه ای می داند. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی درصدد است روابط بینانشانه ای را میان داستان شیخ صنعان از منظومه عطار نیشابوری به عنوان «روایت کهن» و مجموعه تلویزیونی میوه ممنوعه به کارگردانی حسن فتحی «نمایش معاصر» بررسی کند. در این پژوهش سعی شده است با ذکر نمونه های گوناگون نشان داده شود که این نمایش تلویزیونی معاصر متأثر از داستان شیخ صنعان بوده و اقتباس صورت گرفته است. بدین ترتیب، در جریان تبدیل نظام نشانه ای متنی کهن به نظام دیداری شنیداری معاصر که نوعی ترجمه بینانشانه ای به شمار می آید، از روابط بینامتنی موجود رمزگشایی می شود. نتایج نشان می دهد که برطبق دسته بندی ارائه شده ازسوی اندرو (Andrew,1984/1382) اقتباس از این ترجمه بینانشانه ای از نوع اول است و وام گیری در بسیاری از مؤلفه های ساختاری و محتوایی دیده می شود. در این نمایش اقتباس شده وفاداری کامل به متن اصلی مدّنظر اقتباس گر نبوده و اصالت آن نیز حفظ نشده است؛ بلکه بسیاری از مؤلفه های این اثر ادبی کهن در نمایش وام گرفته شده و به اقتضای محدودیت های رسانه ای، نوع مخاطبان و هدف فیلم با تغییراتی همراه بوده است.
بررسی نظریۀ قلمروزدایی و بازقلمروسازی وستفالی در داستان های اقلیم شمال (مطالعۀ موردی: داستان مرقد آقا و داستان گیله مرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وابستگی به سنت و رهایی از آن و اتصال به مدرنیته فصل تمایز متون ادبی در دوران جدید است و متون به اعتبار درهم شکستن مرزهای سنت و وابستگی به آن تعریف و از هم متمایز می شوند. در دوران مدرن وابستگی متون ادبی به عنصر مکان و جغرافیا یکی از وجوه تمایز این آثار با آثار کلاسیک است. با شکل گیری تعاریفی تازه از مکان، نویسندگان با نگاه هایی متعدد و چندوجهی بر ارزش و کیفیت مکان ها افزودند و مکان ها چندلایه شدند. در پژوهش پیش رو داستان گیله مرد از بزرگ علوی و داستان مرقدآقا از نیمایوشیج به شیوه توصیفی تحلیلی و از منظر نقد جغرافیا بررسی و روشن شده است که نیما و بزرگ علوی با تأکید بر جغرافیایی واحد قصد به چالش کشاندن قلمروهای کهن و ایجاد قلمروهایی تازه داشته اند. بزرگ علوی کوشیده است با بازفعال سازی نهضت جنگل و واگویه صدای این جریان که از دل جغرافیا و محیط سر برآورده است، مدرنیته را در برابر سنت به صورت شکست خورده وصف کند و با قلمروزدایی تفکر مدرن که می کوشید همه فضاها را به فضایی واحد بدل سازد به مبارزه برخیزد. در داستان فوق، سوژه های تفکر مدرن که نمایندگان قلمروزدایی و بازقلمروسازی هستند در کشاکش با قلمروگرایی بومیان به صورت شکست خورده مصوّر می شوند. نیمایوشیج نیز در داستان فوق سنت گرایان را به مثابه قلمروگرایانی می داند که در برابر دیگری قلمروزدا قد علم کرده اند. این دیگری از دل فرهنگ خودی برخاسته است؛ اما به دنبال تخطی از قلمرو پیشینیان است و علی رغم آنکه در راه بازقلمروسازی جان می دهد، نمی تواند تغییری در سوژه ها ایجاد کند.
ساختار شکنی فرمی و ملودیک در تصنیف های عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" تصنیف" که در دوره های مختلف با عناوین " ترانه " یا " ترنگ " از آن یاد می شده است در عصر مشروطه تجلی و تکامل حقیقی می یابد. با حفظ تقدم " شیدا"، عارف قزوینی نقش مهمی در نبوغ و شکوفایی تصنیف به عنوان یک ژانر ادبی مهم، موثر ومردمی دارد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی هنجارشکنی های ساختاری تصنیف های عارف را ، به ویژه در حوزه فرم و ملودی ،در قیاس با شعر مجرد بررسی و تحلیل کند و شاخصه های برجسته آن را که حاصل تقارن بلا فصل کلام و ملودی است، نمایان سازد.یافته های این جستار نشان می دهد که تصنیف با توجه به شاکله ترکیبی آن یعنی باهم آیی ملودی،ریتم،میزان و کلام، دارای فرم و ساختار منحصر به فرد و متفاوت از شعر مجرد است که کاملا تحت سیطره ریتم و ملودی قرار دارد ؛ حاصل این سیطره ملودیک ،هنجار گریزی های زبانی،موسیقایی و فرمی است که در قالب نوجویی های ویژه وقاعده افزایی های خاص عروضی ،غلبه خوانش موسیقایی تصنیف بر صورت مکتوب آن ،پیوند معنایی و صوری قالب و وزن و همراهی کلام با ریتم و ملودی نمایان می گردد.
بررسی شیوه پیوند «متن و شبکه» در قصه حمزه (تحریر کهن حمزه نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
155 - 131
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، تأملی در متن «قصه حمزه» (تحریر کهن حمزه نامه) و نسبت آن با شبکه متون عیاری پهلوانی است. از یکجانب، کوشیده ایم با تمرکز بر شکل متن موجود و شیوه محاکات در آن، مختصات اشکال متقدم و ناموجود آن را دریابیم و از جانبی دیگر، تلاش کرده ایم شیوه اتصال فرم این قصه به زمینه اجتماعی را نشان دهیم. این اتصال را با بحث در باب ایده های پیشینی و شبکه تخیل روایی پیگیری کرده ایم. برای این منظور، چهار مسأله را در نسبت با یکدیگر بررسی کرده ایم: نسبت حمزه بن عبدالمطلب قصه با حمزه آذرک؛ کلی گویی در محاکات و ضعف در دراماتیزه کردن قصه و تکرارهای روایی کم جاذبه؛ ردّپای اشکال ناموجود قصه به قراین متن موجود و ناهمگونی و ناهماهنگی روایی آن و اتصال ایده های پیشینی و الگوی زیرساختی این متن با شبکه متون عیاری پهلوانی و تفاوت آن با متون دیگر در روساخت روایت و شیوه اجرا. در «قصه حمزه» چند ایده پیشینی ، بازنمایی و انضمامی شده اند: «هماهنگ شدن جهان»، «سازگاری پدران و پسران»، «طلب معشوق از سرزمین بیگانه»، «محوریت شاه/پهلوان در نظم اجتماعی»، «ورود تفکر عامه در روایت رسمی در قالب عنصر عیار»، «فهم ناشدگی مناسبات عینی و واقعی اقتصادی» و «ارجاع به زمان و مکان دیگر به منظور مصون ماندن از اعمال قدرت». علیرغم اتصال شبکه ای «قصه حمزه» با دیگر متون عیاری پهلوانی، و هماهنگی آنها در انضمامی کردن ایده های مشترک پیشینی، این قصه در تنظیم و پرداخت روساخت و در شیوه اجرای مؤلفه های روایی، اختصاصاتی ویژه دارد.
واکاوی واژه های شیرازی و فرهنگ عامه در اشعار بیژن سمندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
231 - 275
حوزههای تخصصی:
ادبیات محلی آینه تمام نمای فرهنگ ها و خرده فرهنگ هاست. نقش عناصر زبان و لهجه در بازنمایی موضوعات اجتماعی بسیار مهم و تأثیرگذار است. بیژن سمندر (ت. 1320/ ف. 1397) شاعر و ترانه سرای محلی شیراز است. این پژوهشگر در این جستار ضمن بررسی اشعار محلی بیژن سمندر به تحلیل فرهنگ عامه و واژگان قدیمی شیرازی در اشعار وی می پردازد. سمندر نقشی بی بدیل و تأثیرگذار در احیا و تعالی شعر محلی شیراز دارد و با بازگویی واژگان عامیانه و تلفیق دلبرانه آن در شعر و غزل، طرحی نو درانداخته و کلمات، ترکیبات و ضرب المثل هایی را در آثارش به کار برده است که مردم شیراز در گذشته ای نه چندان دور بدان تکلم می کرده اند و با گویش معیار امروزه فاصله گرفته است و برخی از شهروندان امروز شیراز نیز معانی آن ها را از یاد برده اند. نتایج این تحقیق که به صورت توصیفی تحلیلی انجام شده حکایت از آن دارد که شناخت واژگان شیرازی اولاً به آگاهی از فرهنگ عامه و خرده فرهنگ های جنوب ایران کمک شایانی می کند و از آن ها پاسداری می نماید؛ دوم اینکه از طریق تحلیل این واژه ها و اصطلاحات می توان دریافت که در دوره سمندر چه گروه واژگانی بیشتر در محاوره های روزمره وجود داشته است. سوم اینکه ذیل هر واژه یا اصطلاح آن کلمات با گویش لری سنجیده شده است که نشان می دهد لهجه شیرازی چقدر به گویش لری نزدیک است.
بررسی تطبیقی بن مایه عشق در شاهنامه، مهابهارت و دده قورقود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بن مایه عشق و مفاهیم مربوط به آن در ادبیات هر ملتی وجود دارد و بازتاب دهنده فرهنگ، آیین و رسوم، باورها و ارزش های اقوام مختلف جهان است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، موضوع عشق و مضامین مربوط به آن در متون حماسی ایران، هند و آذربایجان بررسی شده است. جامعه آماری تحقیق سه متن حماسی: شاهنامه فردوسی، مهابهارت هندی و دده قورقود آذربایجان می باشد. سؤال های تحقیق این است که چه تفاوت ها و شباهت های محتوایی در بن مایه عشق در سه حماسه وجود دارد و دیدگاه فرهنگی در موضوع عشق چگونه است. مقایسه تطبیقی سه اثر نشان می دهد: عشق در هر فرهنگی جزو برترین احساس آدمی است که اهداف زندگی شخصی، خانوادگی و فرهنگ یک ملت را پیش می برد. همسریابی، عواطف خانوادگی و عشق به سرزمین، سه بن مایه اصلی حماسه ها هستند. داستان های مستقل عاشقانه در هر سه متن آمده است و در شیوه های ازدواج و همسریابی شباهت وجود دارد؛ فقط در تفاوت فرهنگی، در مهابهارت ازدواج های غیرطبیعی رایج است؛ در عواطف خانوادگی، محبت های خویشاوندی در روابط خانوادگی دیده می شود؛ بن مایه عشق به سرزمین نیز، در وطن دوستی و مقابله با دشمنان معنا یافته است. در مقایسه سه گانه عشق به همسر، خانواده و وطن، از نظر ارزشمندی عشق ، تقابل در احساس عاشقانه و نفی عشق دیده می شود و موارد همسرکشی، پدرکشی، پسرکشی، برادرکشی و خویشاوندکشی، خیانت، شهوت، بی وفایی آمده است اما عشق به وطن در هر سه حماسه تأکید شده و چنان با اهمیت است که میهن پرستی در مقابل عشق به همسر و عواطف خانوادگی قرار گرفته است.
معناشناسی عشق در بازخوانی متون عرفانی بر بنیان نظریه ربط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
135 - 165
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بازکاوی معنای عشق در گذر از متون عرفانی می پردازد. نظریه ربط اسپربر و ویلسون که بنیادی زبانی دارد و در گروه مقولات کاربردشناسی شناختی قرار می گیرد، چارچوب نظری این پژوهش را شکل داده است. ماحصل این پژوهش نشان می دهد در بازخوانی متون عرفانی (بررسی موردی در یک غزل از دیوان حافظ) از منظر مخاطب، عشق، معنایی تجویزی و از پیش معین ندارد و در اصل پدیده ای متکثر است و ازآنجاکه بیان تجربه های متافیزیکی در حوزه عرفان چنان که عرفا گفته اند با کلمات و عبارات غیرممکن است، پیام عارف در قالب نظام متشکل از انگاره های بافتی به صورت تلویحی به مخاطب عرضه شده و همین مسئله سبب ایجاد تکثرات معنایی بیرون از جهان عرفان شده است. براساس نظریه ربط این تلویحات طیفی از اشارات قوی و ضعیف را شامل می شوند که خواننده متن بسته به اطلاعات دانشنامه ای و داشته های حافظه بلندمدت و کوتاه مدت و نیز بافت ادراکی خود و موارد دیگر، آن ها را تفسیر می کند و هر زمان که انتظار وی از ربط پیام گوینده کافی به نظر برسد، دست از تلاش برمی دارد. علاوه بر آن با استفاده از پرسش نامه ای که بر مبنای نظریه ربط و اهمیت دلالت های بافتی بر روش فهم اکتشافی کلام تهیه شد عواملی همچون سن، جنس، تحصیلات، اعتقادات و... بررسی شد و نشان داد که برخی از این عوامل می تواند بر دریافت خواننده از عشق در بازخوانی متون عرفانی و جز آن اثرگذار باشد.