تحلیل تاثیر تفکرات نیچه در جامعه قرن بیستم مطالعه موردی (اراده قدرت، فراسوی نیک و بد و چنین گفت زرتشت)
آرشیو
چکیده
انسان همواره مرکز ثقل تفکر فلسفی در مغرب زمین بوده و چگونگی تعامل وی با جهان، دامنه و نحوه معرفت به اعیان، چگونگی تعامل با هم نوع و مسائلی از این قبیل، چارچوب فکر فلسفی غرب را تشکیل می دهد. تمرکز بُعد ایدئالیستی فلسفه غرب بر مقوله انسان موجب فربه سازی وی و در نهایت مستحیل شدن جهان اعیان شد. فلسفه نیچه در اعتراض به چنین روندی شکل گرفت. نیچه ضمن اعتراض به بنیادهای ایجادشده پیشین، فلسفه ای نوین بنا نهاد تا از رهگذر آن تعادل را به عرصه هستی بازگرداند و تکامل را به آن هدیه دهد. وی در این مسیر ابتدا بنیادهای پیشین را فروریخت و سپس درصدد بازسازی آن برمبنای پیش فرض های خود برآمد. ابرمرد وی از دل چنین رویه ای برخاست. وی در این راستا ابتدا به «فرورفتن آدمی» و سپس به «فرارفتن» وی اشاره می کند. نیچه می کوشد سوژه مستعلی ساخته شده توسط عقلانیت مدرن و پیشامدرن را نابود کند و سپس مدل پیشنهادی خود را که همان ابرمرد است، عرضه نماید. وی تأکید می کند که «من به شما ابرانسان را می آموزم. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل نظریه اراده و خواست قدرت نیچه و تاثیر آن بر جامعه قرن بیستم به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتاب خانه ای می پردازد.Analysis of Nietzsche’s Influence on 20th-Century Society: A Case Study of The Will to Power, Beyond Good and Evil, and Thus Spoke Zarathustra
Human beings have always been the central focus of Western philosophical thought. How individuals interact with the world, the scope and nature of knowledge of objects, and the ways of relating to fellow humans have shaped the framework of Western philosophy. The idealistic emphasis of Western philosophy on the individual led to an inflated sense of self and, eventually, the dissolution of the objective world. Nietzsche’s philosophy emerged as a protest against this trend. He criticized the established foundations of previous philosophies and proposed a new philosophy aimed at restoring balance to existence and promoting evolution. To achieve this, Nietzsche first dismantled the existing foundations and then sought to rebuild them based on his own premises, giving rise to the concept of the Übermensch (Overman). Nietzsche’s process involves the "descent of man" followed by his "transcendence." He aimed to destroy the elevated subject created by modern and pre-modern rationality and replace it with his model of the Übermensch, declaring, "I teach you the Overman." This research explores and analyzes Nietzsche’s theory of the Will to Power and its impact on 20th-century society through a descriptive-analytical method, relying on library sources.
تبلیغات
