مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
نقد روان کاوانه
حوزه های تخصصی:
وصف در ادب جاهلیِ عرب، همواره از برجستگی های هنری و بلاغیِ آن بوده است و وصفِ مناظر طبیعت نیز پس از پراکندگی مسلمان در دیگر سرزمین های فتح شده، بیشتر پسندیده ی ذوق عرب گشت. هرچقدر که «شعبِ بوان» در گستره ی تاریخ و ادب ایران گمنام مانده باشد، برعکس در نوشته های عربی، به عنوان یکی از چهار بهشت گیتی، بسیار سرشناس و به یادماندنی گشته است. توصیف تماشاگران شعبِ بوان، خبر از خوشنامی این گذرگاه کهن نزدِ جغرافی دانان و جهانگردان مسلمان می دهد؛ تا جایی که زیبایی دره به عنوان موضوعی ادبی، سرچشمه ی انگیزش و الهامِ بسیاری از ادبای عرب شده است.
در نوشتار حاضر، از طریق نقد روان کاوانه و از دریچه ی ذهنیت ادبی عرب، به تحلیل مجموع تصاویری خواهیم پرداخت که در آن عناصر طبیعت و جغرافیای شعبِ بوان را با شیوه های خیال انگیزِ و مکانیسم های رویاپردازانه توصیف نموده اند؛ سعی ما بر آن است تا از روی آن عناصرِ خیال و رویا ، پاسخ روان شناسانه ی درستی درباره ی رویکردِ یکسویه-ی ادبای عرب به موضوع، ارائه دهیم.
تحلیل روان کاوانة شخصیت های رمان سمفونی مردگان بر اساس آموزه های زیگموند فروید و شاگردانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله جستاری تحقیقی درباره بررسی روان کاوی شخصیت های رمان سمفونی مردگان، اثر «عباس معروفی»، است. عباس معروفی نویسنده داستان های روان شناختی نو است؛ قصه ای که در ادبیات انگلیسی به نام «قصه جریان سیال ذهن» یا «تک گفتاری درونی» خوانده می شود. عباس معروفی با گریز به خاطرات کودکی و گذشته شخصیت های داستانش، هم چون یک روان کاو، به بررسی مشکلات و تعارضات درونی آن ها می پردازد. هدف این مطالعه تحلیل اختلالات و بیماری های روحی شخصیت های داستان سمفونی مردگان بر اساس نظریات روان کاوی زیگموند فروید (S. Freud) و شاگردان او، آلفرد آدلر (A. Adler) و ژاک لاکان (J. Lacan)، است. در ابتدای این مقاله، خلاصه ای از رمان آورده شده و در ادامه به تحلیل روان کاوانه شخصیت های «آیدین» و «اورهان» بر اساس نظریات فروید درباره ذهن و ساختار شخصیت، انواع عقده ها، و تأثیر غریزه جنسی در منش فرد پرداخته شده است. بخش پایانی این مقاله به نتیجه گیری اختصاص دارد.
خوانشی فرویدی از داستان گاو خونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان گاوخونی از داستان هایی است که ساختاری رؤیاگونه دارد. در این مقاله کوشیده ایم در خوانشی روان کاوانه بر اساس نظریة فروید، ساختار رؤیاگونة این داستان و شیوة معنادهی آن را بررسی کنیم. این خوانش دو لایه را دربرمی گیرد: 1. لایة آشکار یا روساخت داستان؛ 2. لایة پنهان یا زیرساخت داستان. در لایة آشکار نشان داده می شود که داستان زمانی ذهنی دارد و رخدادهای آن در پیرنگی نامنسجم که اصل علیت و ترتیب زمانی در آن رعایت نمی شود، روایت می شود. در لایة پنهان، دو پیرنگ حذفی و استعاری داستان را از هم تفکیک کرده ایم. در پیرنگ استعاری، متن روایی گاوخونی نمادشناسی شده است و دو نماد رودخانة زاینده رود و باتلاق گاوخونی به عنوان دو نماد پرکارکرد که نشان دهندة جنس مادینه و بازگشت درون رحمی هستند، بررسی می شود. بسیاری از شخصیت های متن بسته به رابطه ای که با این دو نماد دارند، روان کاوی می شوند. در پیرنگِ حذفی، رابطة راوی با اصل لذت (غریزة زندگی) و غریزة مرگ بررسی می شود تا تعلیقِ بی پایانِ راوی در فرایند جبر، تکرار و حرکت به سوی مرگ تبیین شود.
جلوه های درد سترونی در مجموعه داستان به کی سلام کنم؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹ (پیاپی ۸۴)
31-51
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های بررسی و تحلیل متون ادبی توجه به انعکاس اندیشه ها، آرزوها، اندوه ها و حسرت های نویسنده درقالب سازوکارهای دفاعی است. در بررسی بازتاب ناخودآگاه نویسنده در آثارش معمولاً از روش های نقد روان کاوانه یا روان شناختی استفاده می شود و منتقد می کوشد با استفاده از قاعده های روان کاوی یا روان شناختی، تأثیر دغدغه های ذهنی مؤلف را در بخش های پنهان اثر آشکار کند یا گره های متن را بگشاید. در این مقاله، نگارندگان کوشیده اند بازتاب یکی از مهم ترین اضطراب های روانی سیمین دانشور، یعنی «درد سترونی»، را در مجموعه داستان کوتاه به کی سلام کنم؟ بررسی کنند، دردی که البته به شیوه جلال آل احمد در اثری مستقل منعکس نشده است، اما در جای جای داستان های دانشور به گونه های مختلف ظهور کرده و مجموعه به کی سلام کنم را به روایتی زنانه از سنگی بر گوری جلال بدل کرده است. موضوع اغلب داستان های این مجموعه درد سترونی است که با استفاده از بن مایه هایی چون فرزند، فرزندخوانده و نوه درقالب بن مایه های آزاد یا وابسته اثر به نمایش گذاشته می شود. دانشور در گسترش ناخودآگاه مسیله ناباروری از نمادهایی مانند پیرزنان نیز استفاده می کند. واکنش های شخصیت های داستان دربرابر سترونی را می توان ذیل سازوکار های دفاعی همچون فرافکنی، والایش و برون افکنی قرار داد. البته، در جریان بحث، به مناسبت، موضوع از جنبه های دیگری چون نقد اسطوره ای نیز بررسی خواهد شد.
بررسی مکانیسم های دفاعی اسفندیار در نبرد با رستم
حوزه های تخصصی:
روان آدمی ابزارهایی را برای کاهش اضطراب و دفاع از خود در اختیار دارد که به آن مکانیسم های دفاعی گفته می شود. عملکرد این سازوکارها به طور نا خودآگاه انجام گرفته و باعث می شود فرد از شناخت حقیقی خود باز بماند. بررسی مکانیسم های دفاعی روان علاوه بر شناخت حقیقت خواست های درون، این فرصت را فراهم می آورد تا دلایل و سرچشمه ی برخی رفتارها و گفتارهای به ظاهر عادی، آشکار گردد. اسفندیار یکی از دو شخصیت های اصلی داستان نبرد با رستم و یکی از یلان نامدار شاهنامه و پهلوان به اصطلاح دین بهی است. فردوسی با ذکر جزئیات وقایع زندگی این پهلوان و نقل مستقیم گفتارهای او،امکان بررسی لایه های زیرین شخصیت وی را ممکن ساخته است. درمقاله پیش رو تلاش شده تا با بهره مندی از نظریات روان کاوانه ی فروید درباره ی مکانیسم های دفاعی روان، حقیقت رفتارها و گفتارهای اسفندیار در رزم با رستم،آشکار و دلایل عملکرد و نحوه رفتار و برخورد او با جهان پهلوان روشن شود و در نهایت مشخص گردد که تمامی رفتارهای اسفندیار، دلیلمند بوده و بر اثر به کار گیری مکانیسم هایی همچون جبران،گریز و توجیه بروز یافته اند و در حقیقت اسفندیار نزاع بین خود و خواسته هایش و دنیای بیرون را از طریق سازوکارهای دفاعی روان کنترل و هدایت کرده است.
کاربست نظریه پنجره جوهری در تحلیل روابط اجتماعی (بر اساس رویکرد تحلیلی یونگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل رمان احتمالاً گم شده ام نوشته سارا سالار و تبیین این مسئله است که، در جامعه ایرانی، میان روابط اجتماعی با مفاهیم روان شناسانه و کهن الگوهای یونگ چه نسبتی وجود دارد و کهن الگوها چگونه روابط ما را با خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهند. بر این اساس، با کاربست ترکیبی نظریه پنجره جوهری جوزف لوفت و هری اینگهام و کهن الگوهای یونگ (آنیما و آنیموس، سایه، اعداد و نماد)، شخصیت های این رمان تحلیل شده اند. نگارندگان، پس از خوانش رمان، با توجه به نظریه پنجره جوهری و مفاهیم نظریات یونگ درباره کهن الگوها، به این نتیجه رسید که راوی برای مواجه شدن با ناحیه کور و پنهانِ خود نقاب از صورت برمی دارد و برای یک روز، درحالی که زندگی در زمان حال را تعلیق کرده، گذشته اش را استیضاح می کند؛ به حیاط مربعی شکل ناخودآگاه خود می رود و با منطقه ای از شخصیت خویش که برای دیگران و خودش ناشناخته است مواجه می شود. در این روایت که در طول یک روز اتفاق می افتد، راوی بارها با ناحیه پنهان و کور خود مواجه می شود؛ از دریچه این شناخت است که می خواهد از گم شدن در گذشته رهایی یابد و در زندگی حال به تعادل برسد. راوی با شناخت ناخودآگاه جمعی (ناحیه ناشناخته) خود و در پی آن، با خودگشودگی و افشا، منطقه گشوده شخصیت خود را گسترش می دهد و در برقراری ارتباط با خود و دیگران به تعادل می رسد.
طبقه بندی حکایات اسرارالتوحید با نظر به مفهوم روان کاوانه انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۵
۳۰-۱
حوزه های تخصصی:
روایات صوفیانه به لحاظ عمق و نوع تجربه ای که بیان می کنند و کارکرد اصلی آن ها، یعنی برانگیختنِ نوعی تجربه عرفانی در خواننده، و تنبّه، استحاله و هدایتِ او، قابلیت بررسی های روان کاوانه جدی را دارند. مقاله حاضر به نوبه خود می کوشد با چنین رویکردی، طبقه بندیِ جدیدی از این روایات، با نظر به مفهوم روان کاوانه «انتقال»، ارائه دهد. در این طبقه بندی، مجموعه روایات صوفیانه و حکایات اسرارالتوحید به طور خاص به عنوان روایتی کلان درنظر گرفته شده که فرایند روان درمانی را به محوریت مفهوم انتقال، به تصویر می کشد؛ و هر خرده روایتی ذیل یکی از مراحل این فرایند قابل طبقه بندی است. با این نگاه، کارکرد اغلب روایاتِ تذکره ها را می توان با یکی یا شماری از این مراحل متناظر دانست. پس در واقع، خواننده متنی واحد در خاتمه خواندنِ متن، به انحاء مختلف، مجموع این مراحل را گرچه در روندی غیرخطی ازسر می گذراند. این مراحل که با ارجاع به آراء زیگموند فروید و شارح ساختارگرای او، ژاک لکان، تبیین شده اند، عبارت اند از: 1) برساختنِ سوژه مفروض به دانستن، 2) مقاومت/ انکار، 3) ابژه تصادفیِ نشانه، و 4) رسالت. اما انتخاب اسرارالتوحید در این مطالعه موردی، به دلایل متعدد صورت گرفته است؛ ازجمله، اشتمال بر روایاتِ فراوان تر و متنوع تر نسبت به دیگر مقامات و تذکره ها، و دیگر، تأثیر عمیقِ این متن بر روایات صوفیانه پسین.
نقد روان شناسانه شخصیت شهید در قصیده «شهداؤنا» سروده فاروق جویده براساس نظریه مزلو(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
113-130
حوزه های تخصصی:
روان شناسی شخصیت، به عنوان یکی از شاخه های جدید نقد روان شناختی، تأثیر زیادی در فهم متن و کشف نمادها و رموز آن دارد. شخصیت های سه گانه ای که در قصیده «شهداؤنا»، سروده فاروق جویده ایفای نقش می کنند، عبارتند از: شهدا، مردم ستمدیده و سران عرب. شهدا با شخصیتی آرمان گرا و متعالی، در جهت رسیدن به اهداف والا، آگاهانه، خود را فدا کرده و تا حدودی اساسی ترین نیازهای خود؛ یعنی نیازهای فیزیولوزیکی، ایمنی، محبت و تعلق پذیری و احترام را طی نموده اند و خود را به آخرین سطوح نیازها؛ یعنی خودشکوفایی رسانده اند و از انگیزش B یا فراانگیزش برخوردار شده اند. برخلاف دو شخصیت دیگر، که در پله های پایین تر؛ متوقف شده اند و به عنوان افراد ی ناخودشکوفا، افرادی منفعل و ناکارآمد، با انگیزش D یا کمبود و محرومیت (D-) در جامعه ظاهر گشته اند. نگارندگان این پژوهش، برآنند تا با نقد روان کاوانه و با منطبق نمودن شخصیت های سروده، با نظریه روان شناختی آبراهام مزلو بر مبنای هرم سلسله مراتب نیازها، به بررسی شاخص های شخصیت های تأثیرگذار در این سروده بپردازند.
بررسی روان کاوانه شخصیّت های زال، کیکاووس و رستم با رویکرد تحلیل رفتار متقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
در دوره معاصر و با اولویت یافتن تخصص در پژوهش های ادبی، مطالعات میان رشته ای در نقد ادبی نوین به یک هویت و شاکله مستقل در قالب گرایشی نو بدل شده است که از ارتباط میان حوزه روان کاوی و ادبیات می توان به عنوان یکی از مهم ترین آنان یاد کرد. از سویی، در نظریه های روان کاوی جدید، روش «تحلیل رفتار متقابل» که نخستین بار توسط «اریک برن» مطرح شد، به «تحلیل تبادلی» نظام رفتاری انسان ها می پردازد و از تحلیل داده های کلامی، رفتاری و پیشنویس های زیستی، سعی در تفسیر کنش ها و نتایج آن دارد؛ از سوی دیگر، شاهنامه فردوسی به عنوان متنی توانمند در ساخت و به کارگیری عناصر داستان و ظرفیت های بالای آن در دیالوگ، تبیین حالات، کنش، لحن و... می تواند به عنوان سوژه ای مناسب در تحلیل با رویکرد متن محورانه، قرار گیرد؛ درنتیجه این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس داده های متنی، به شناخت حالات نفسانی و متعاقباً تحلیل روابط متقابل در سه شخصیت زال، کیکاووس و رستم بپردازد و به چرایی شکل گیری تراژدی رستم و سهراب با توجه به نظام تحلیلی برن دست یابد. بر اساس نتایج به دست آمده، اگر سطح «بالغ» روان شخصیت های داستان، مهارت هدایت «والد» را می داشت، شاکله روایت رستم و سهراب، مسیر تراژدی را طی نمی کرد و غلبه جنبه «والد» در شخصیت کاووس و رستم و عدم حضور زال به عنوان «بالغ»، هسته اصلی شکل گیری این تراژدی به شمار می رود.
روان سنجی خلاقیت در نقاشی های فرانسیس بیکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
129 - 137
حوزه های تخصصی:
امروزه نظرورزی ضروری ترین وجهِ مباحث هنر محسوب می شود، اما، این مهم در فرهنگ ما سابقه ای درخور ندارد. هنر ما از اواخر صفویه رو به افول نهاده است، این امر دلایل متعددی دارد که قسمی با هنر مناسبت درونی دارند و قسمی بیرونی، و عدم خلاقیت مهم ترین دلیل درونی آن می نماید. پس، نظرورزی در خصوص خلاقیت بایسته است. این نوشتار که در پی همین بود، نقاشی های بیکن را پیکره ی خود برگزید و روان سنجی مورون را روش تحقیق خود. متخصصان آثار بیکن را "خلاقانه" می خوانند و به زعم آنان درک "فرآیند خلاقیت" نزد او مستلزم وقوف به اصول روان کاوی است. و روان سنجی مورون نخستین روش تحقیق روان کاوانه در حیطه ی هنر محسوب می شود که تبیین "خلاقیت هنری" غایت آن است؛ مورون بر آن است که در مجموعه ی آثار هر هنرمند خلاقی انسجامی ویژه قابل پیگیری است که ریشه در ناخودآگاه او دارد، ناخودآگاه هر هنرمند خلاقی چهره ای فراگیر دارد که اسطوره ی شخصی او را بازنمایی می کند، و این نیروی محرکه ی هر نوع خلاقیتی است. این نوشتار از روان سنجی خلاقیت در نقاشی های بیکن، بدین نتیجه رسید که اسطوره ی شخصی او؛ اسطوره ای که نیروی محرکه ی خلاقیت نزد او بوده و از این راه در خلق نقاشی های او نقشی بنیادین ایفا کرده است، همانا، هراکلس است.
تعابیر شبه روان کاوانه در خواب گزاری های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
106-75
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به مقایسه تطبیقی اصول خواب گزاری سنّتی ایرانی با خواب گزاری روان کاوانه، با تأکید بر آرای زیگموند فروید، می پردازد. عمده مطالعاتی که تا به امروز در باب متون خواب گزاری اسلامی صورت گرفته، به بررسی جنبه های تاریخی، ادبی، نسخه شناختی، فلسفی و اجتماعیِ این متون اختصاص داشته است. باوجوداین، شماری از محققان، اشارات گذرایی به دقت های روان کاوانه قدما کرده اند. در این پژوهش، علاوه بر گردآوری این اشارات، برای بسیاری از مصطلحات روان کاوانه در زمینه تفسیر رؤیا، شواهدی از خواب گزاری های فارسی نقل شده است. این مواد و یافته ها، نشان گر همسانی فراوان میان روان کاوانیِ نوین و خواب گزاری کهن، چه دراصول و چه در فروع و جزئیات، است. برای نمونه، اصول فلسفی و حرفه ای مشابهی نزد اصحاب خواب گزاری و اصحاب روان کاوی ملاحظه شده است؛ و یا شرح کارکردهای رؤیا و تبیین فرایندهای تولید رؤیا، در هر دو مکتب، مشابهت چشم گیری دارد. نگارنده به پیروی از روان کاوی لَکانی، به مبحث انواع استعاره و مَجاز ورود کرده و نهایتاً برخی مضامین استعاری نادر را در شعر دَری، مأخذیابی کرده است.
خوانش حکایت «پیرچنگی» از منظر نظریه لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد روان کاوانه و خوانش متون از منظر آرای روان کاوانه، یکی از رویکردهای نقد ادبی است که با بهره گیری از دیدگاه های روان شناسانه، متون ادبی را مورد بررسی قرار می دهد و لایه های جدیدی از معنا را آشکار می نماید، ژاک لکان، روان کاو فرانسویاز نظریه پردازان مهم نقد روان کاوانه به شمار می آید، وی با بهره گیری از نظریات فروید در روان شناسی و نظریات سوسور در حوزه زبان شناسی ساختاری، نظریه جدیدی را مطرح کرد که در ادبیات نیز کاربرد فراوانی دارد، نظریه لکان از سه ساحت خیالی، رمز و اشارت و واقع تشکیل شده است که بی شباهت با مراحل سیر و سلوک عرفانی نیست و می توان بر اساس آن خوانشی تازه از متون عرفانی ارائه کرد،، در این پژوهش برای بررسی میزان انطباق این نظریه با متون عرفانی، قصّه «پیرچنگی» از مثنوی معنوی مولانا مورد خوانش قرار گرفته است و مشخص گردید که مراحل سیر و سلوک پیر را می توان با سه مرحله نظریه لکان منطبق نمود، آنچه در این حکایت مهم است نقش خلیفه در پیش برد حکایت است، وی همچون روان کاوی ظاهر می شود که فرد را در طول مراحل گوناگون همراهی می کند و به او کمک می نماید تا با عبور از ساحت رمز و اشارت، با خود واقعی اش مواجه شود
بررسی مقوله اضطراب در مجموعه داستان نمازخانه کوچک من هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۲۸۳-۲۳۷
حوزه های تخصصی:
محوریت نقد روان کاوانه، تعامل میان حوزه هنر، به ویژه ادبیات با موضوعات روان کاوی است که در این روش، سوژه متن به بستری برای شناخت نشانه ها، ریشه ها و عوامل روان نژندی در سه محور مؤلف، متن (ساختار و شخصیت ها) و مخاطب است؛ و در مواردی نادر به روش عبور از بحران و ابزاری برای روان درمانگری تبدیل خواهد شد. در این حوزه، مقوله اضطراب و وسواس از موضوعات مهمی است که در روان شناسی با رویکردهای شناختیِ متفاوتی بدان پرداخته شده است و می تواند یکی از موضوعات کاربردی در تحلیل متن محورانه آثار ادبی قرار گیرد. از سویی، آثار گلشیری به سبب آگاهی او از دانش روان شناسی و کاربست آگاهانه تکنیک ها و شاخصه های مهم آن در پردازش و تقویت شخصیت، از ظرفیت بالایی در جهت تحلیل روان کاوانه برخوردار است. لذا این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مقوله اضطراب در مجموعه داستان نمازخانه کوچک من پرداخته و نتیجه گرفته است که ریشه اضطراب در شخصیت های این داستان ها، ترس از وقوع یک حادثه ناگوار در آینده است و شخصیت ها اغلب به پاسخ ابتدایی اجتناب و گریز از موقعیت و مکانیسم های دفاعی ابتدایی روی می آورند. اکثر شخصیت ها در مواجهه با اضطراب، مبتلا به افسردگی، خشم و انزوا شده که در نشانه های رفتاریِ متعددی چون مصرف الکل، بی خوابی و بی قراری، پرخاش کردن و جیغ و فریاد کردن این بحران را بازنمایی خواهند کرد. درمجموع می توان اضطراب و افسردگی را در این مجموعه به عنوان وجه غالب در نظر داشت.