ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
۶۰۱.

بررسی تطبیقی رمان های الخباء و اختر دختر زیبای قاجاری بر اساس مؤلفه های فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مؤلفه های فمینیستی الخباء اختر دختر زیبای قاجاری الطحاوی نجفی فر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۹۱
ادبیات تطبیقی، نوعی پژوهش میان رشته ای است که به مطالعه رابطه ادبیات ملت های مختلف با یکدیگر و بررسی رابطه ادبیات با هنر و علوم انسانی می پردازد. موضوعات گوناگونی در ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار می گیرد که یکی از آن ها جنبش های فکری است. فمینیسم به عنوان یکی از این جنبش های فکری شمار می رود. در این جستار با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی تطبیقی برخی از مؤلفه های فمینیستیی در رمان های الخباء اثر میرال الطحاوی و اختر دختر زیبای قاجاری از الی نجفی فر بر پایه ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی پرداخته می شود. برخی از مؤلفه های فمینیستی رمان های زن محور عبارت است از: تبعیض جنسیتی،  ازدواج اجباری، چند همسری، ازدواج در سن پایین، فرمانبرداری بی چون و چرا از همسر، طلاق، جایگاه خرافات در میان زنان، اشتغال زنان در محیط خانه و بیرون از آن، آزار و اذیت زنان، زن در برابر زن، دلتنگی، دخانیات در میان زنان، تلاش برای رسیدن به آزادی، تسلیم سرنوشت بودن و... . برآیند پژوهش نشان می دهد رمان ا لخبا ء و اختر دختر زیبای قاجاری بیشتر بیانگر زندگی کلاسیک سنّتی و دردهای زنان در جامعه مرد سالار و زن ستیز است و یأس و نا امیدی در میان زنان و نگاه زننده به آنان را نیز به تصویر می کشد. هر دو نویسنده، داستان خود را به گونه ای به پایان می رسانند که با آغاز فعالیت زنان برای تساوی حقوق خود با مردان رو به رو می شود.
۶۰۲.

تحلیل تطبیقی و جامعه شناختی تبعیض طبقاتی در سروده های قانع مریوانی و محمّد مهدی الجواهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبعیض طبقاتی محرومیت استثمار ظلم اجتماعی ادبیات کُردی و عربی قانع جواهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۵۷
جامعه ای که قانع مریوانی(1898 1965) و محمّد مهدی جواهری(1900 1997) در آن زندگی می کردند، جامعه ای دوقطبی بود که رابطه ی دیالکتیکی ضعف و هژمونی و استثمارگر و استثمارشده در نتیجه ی تبعیض طبقاتیِ برآمده از سیطره ی فئودال ها بر رعیت، بر فضای آن سایه افکنده بود. در چنین محیطی، دو شاعر به مثابه ی شعرای متعهّد، سروده های خود را به آینه ی تمام نمای رنج های رعیت و ظلم و استثمار رواداشته شده بر آنان از سوی طبقه ی فئودال تبدیل کرده و روایتگر فقر و گرسنگی و دردهای دهقانان بی بهره از حقّ حیات در جامعه ی مبتلا به شکاف طبقاتی گشته اند. با توجّه به معاصر بودن دوره ی زندگی دو شاعر و وجود قرابت ها و مشابهت های سیاسی اجتماعی در محیط زندگی و درون مایه ی سروده هایشان و نیز از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی تطبیقی شکاف طبقاتی در سروده های قانع و جواهری نپرداخته است، نگارندگان در پژوهش حاضر بر آنند تا به تحلیل تطبیقی تبعیض طبقاتی در شعر دو شاعر بپردازند. مسئله ی بنیادین پژوهش حاضر این است که پدیده ی تبعیض طبقاتی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های دو شاعر، نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسئله ، نگارندگان از روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر بررسی جامعه شناختی بُن مایه های سروده های دو شاعر بر اساس رویکرد مارکسیستی بهره گرفته اند. دوگانگی فقر و ثروت، ظلم اجتماعی و استثمار از پُربسامدترین نمودهای تبعیض طبقاتی در جامعه ی ارباب و رعیتی است که در سروده های قانع و جواهری بازنمایی شده و به تبع آن، تأثیرپذیری از محیط اجتماعی مبتنی بر تضادّ طبقاتی، دو شاعر را به سوی کُنش انقلابی به عنوان گریزگاه رهایی از شکاف طبقاتی و سلطه ی فئودال ها سوق داده است. رویکرد رئالیستی دو شاعر در تصویرسازی مؤلّفه های تبعیض طبقاتی و اعتقاد به کنش انقلابی به مثابه ی گریزگاه برون رفت از جامعه ی طبقاتی، وجه اشتراک دو شاعر است لکن خلّاقیّت جواهری در تصویرسازی تبعیض طبقاتی و کاوش در رابطه ی دیالکتیکی بین دو قطب جامعه، در سطحی والاتر از سروده های قانع قرار دارد.
۶۰۳.

بررسی زبانی-ساختاری ترجمه های چینی گلستان سعدی (چونی و چرایی فاصله زبانی- ساختاری متن مُتَرجَم گلستان با متن اصلی، و تأثیرات همسویی ایدئولوژیک مترجِم با مؤلف در امر ترجمه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سعدی گلستان چین ترجمه چینی نقد ترجمه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۳۹
"گلستان" سعدی از دیرباز در جامعه مسلمانان چین، جایگاه ویژه ای داشته است. این اثر از نخستین دهه های قرن هشتم قمری (چهاردهم میلادی) به عنوان منبع اصلی آموزش زبان فارسی در مدارس اسلامی چین مورد استفاده قرار گرفته است. با وجود این پیوند عمیق، نخستین ترجمه رسمی "گلستان" به زبان چینی در سال 1947 توسط آخوند وانگ انجام شد. پس از آن، این کتاب سه بار دیگر توسط شوئه جیان فو، یانگ ون بائو و جانگ هونگ نیان به چینی برگردانده شده است. گرچه ترجمه های اخیر نسبت به قبل بهبود یافته اند، اما هنوز کاستی هایی در سطوح زبانی و ساختاری دارند. در این پژوهش، برای نخستین بار چهار ترجمه مذکور با متن مصحح غلامحسین یوسفی از "گلستان" مقایسه و ارزیابی زبانی-ساختاری آن ها انجام شده است. دو پرسش اصلی این تحقیق عبارتند از: 1. فاصله زبانی-ساختاری ترجمه در چه سطوحی قابل طبقه بندی است؟ و 2. آیا همسویی ایدئولوژیک مترجم با مؤلف، معیاری ضروری در ترجمه متن ادبی از فارسی به چینی است؟نتایج پژوهش نشان می دهد مشکلات عمده ترجمه ها در پنج سطح قابل شناسایی است: تغییر جنسیت ضمائر، خطا در ترجمه اشخاص و اماکن، افزودن تفاسیر شخصی مترجم، حذف ایدئولوژیکی عبارات و حکایات، و تغییرات در تعداد و ترتیب حکایات. جالب است که بر خلاف تصور عمومی، ترجمه های مترجمان غیرمسلمان چینی با وجود کاستی ها، به دلیل رویکردهای متدیک، نزدیک تر به متن اصلی بوده اند. در مقابل، ترجمه های مسلمانان با کاستی های بیشتری در زبانی و حذف های ناشی از ملاحظات اعتقادی مواجه اند. یافته های این پژوهش بر اهمیت بازنگری ترجمه های آثار کلاسیک فارسی به زبان چینی توسط متخصصان ایرانی تأکید دارد.
۶۰۴.

بررسی ترجمه ی نمایشنامه بیرون پشت در اثر وولفگانک بورشرت از منظر نظریه اسکوپوس و بر بستر چالش انتقال عناصر فرهنگی برای اجرا به روی صحنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Translation Skopos theory Cultural Elements Function ترجمه نظریه ی اسکوپوس کارکرد فرهنگ عناصر فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۴۷
یکی از چالش های بزرگ ترجمه ی متون ادبی، عناصر فرهنگی موجود در این متون می باشد و  این مهم به ویژه در ترجمه ی ادبیات نمایشی به دلیل کاربرد نمایشنامه، یعنی اجرا بر روی صحنه چشمگیر است. یکی از رویکردهایی که در ترجمه با مدنظر قرار دادن هدف ترجمه و کارکرد متن در زبان مقصد، برای فهم مخاطب از ترجمه ی متون نمایشی جایگاهی خاص قائل است، نظریه ی اسکوپوس می باشد. این جستار در صدد است که بر بستر تقسیم بندی عناصر فرهنگی به دو دسته ی "عناصر فرهنگی ملموس" و "عناصر فرهنگی غیر ملموس" توسط نیومارک و چیارو، مهمترین عناصر فرهنگی موجود در نمایشنامه ی بیرون پشت در را استخراج کرده و بر طبق آن ها، عملکرد مترجم این نمایشنامه را در صورت اجرای آن به روی صحنه از منظر نظریه ی اسکوپوس مورد ارزیابی قرار دهد. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ترجمه گلشیری اگرچه در اجراهای تئاتری مورد استفاده بوده ولی انتقال عناصر فرهنگی ملموس توسط وی، در راستای هدف نمایشنامه که اجرا باشد، نیست.  
۶۰۵.

صحبت جانکاه غوغایی زبان (اشارات و تأملات و اقتراحاتی در کتاب روشنفکران ایرانی و مسئله زبان )(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان فارسی روشنفکران ایرانی و مسئله زبان بالو نقد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۳۰
نویسنده در کتاب روشنفکران ایرانی و مسئله زبان؛ رویکردهای روشنفکران ایران از دوره قاجار تا عصر حاضر توانسته مسئله زبان فارسی را از روزگار مشروطه، کمی پیش تر از آن، در ۵ بخش با مقدمه و مؤخره ای یا به تعبیر خودش پیش گفتار و پی گفتاری از منظر روشنفکران در این بازه زمانی فراخ بکاود و نظرها و دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد عمدتاً روشنگران را، نه روشنفکران، خیلی هوشمندانه و منتقدانه گردآوری و طبقه بندی کند و رویکردهای متفاوت روشنفکران را در مواجهه با مقوله زبان و زبان فارسی، طی بازه بیش از دویست ساله، ناظر به دوره های تاریخی و توجه عمده بر گفتمان مسلط، اپیستمه و صورت بندی دانایی و فضای معرفتی هر عصر، معرفی و تبیین کند. رعایت ترتیب زمانی موجب شده در هر رویکرد افرادی قرار بگیرند که اگر در گروه دیگری جای می گرفتند بایسته تر بود.
۶۰۶.

ادب بلاغی و ادب روایی؛ نقش حوزه های دوگانه زیبایی در معیارشناسی نثر ادبی فارسی

کلیدواژه‌ها: نثر فارسی بلاغت روایت معانی نحو قصه ادبیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۸۰
نثر ادبی فارسی جریانی مستقل از حوزه شعر فارسی است که علاوه بر رسالت هنری و اجتماعی روشن، نظام زیبایی شناختی مستقلی نیز داشته؛ و در ادبیات کلاسیک ایران عموماً تحتِ شعاع اقتدار هنری و فرهنگی شعر قرار گرفته؛ و در بلاغت گذشته ظرافت ها و موازین زیبایی شناسانه آن کمتر بررسی شده است. این کم توجهی تا حدی بوده که حتی تعریفی روشن و مورد قبول عموم جامعه ادبی از نثر ادبی فارسی و آثار منثور ادبی در دست نیست. این شیوه بیان از سویی مهم ترین حامل اندیشه و عامل اصلی انتقال مفاهیم دینی، فلسفی، سیاسی، تاریخی و جز این ها بوده است و از سوی دیگر، رسالت مهم روایت گری و قصه گویی را بیش از شعر بر عهده داشته و دارد. بنابراین تعریف چارچوب ها و شناخت توانایی های خاص آن در ایجاد ادبیّت و در نتیجه تأثیرگذاری بر مخاطب، اهمیت فراوانی دارد. به نظر می رسد "معانی نحو" به عنوان کامل ترین ابزار بلاغی در کنار کاربرد متعادل هنرسازه های بیانی و بدیعی و نیز شناخت بوطیقای روایت که مستقل از بلاغت مرسوم است، می تواند رمزگشای کشف زیبایی متون کهن ادبیات فارسی باشد؛ متونی که هنوز وجه ممیز ادبیّت آن ها در مقابل شعر و زیبایی داستان معاصر شناخته نشده است. فرض ما این است که از رهگذر ترکیب «ادب بلاغی و ادب روایی» می توان به معیاری قابل اعتنا برای سنجش ادبیّت نثر کهن رسید. در این پژوهش بنیادی کوشیده ایم به روش کتابخانه ای با تحلیل سه نمونه از متون نثر فارسی با استفاده از ابزار بلاغت و روایت، به سنجه قابل اتکایی برای تشخیص متن منثور ادبی از متن منثور غیرادبی دست یابیم. بر اساس یافته ها، نثر سیرالملوک از هر دو منظر بلاغت و روایت ادبی است؛ تاریخ سیستان (هم در بخش نخست و هم در بخش پایانی) روایتی ادبی دارد اما بلاغت غلبه چندانی ندارد و نمی توان آن را ادبی بلاغی نامید. نثر زبان و تفکر نیز نه از منظر بلاغت و نه از منظر روایت ادبی شمرده نمی شود.
۶۰۷.

خوانش فرامتنی و بیش متنی نمایشنامه ضحاک ساعدی وداستان ضحاک شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه داستان ضحاک نمایشنامه ضحاک ژرار ژنت ترامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۶۵
نمایشنامه ضحاک برپایه تفسیر وتاویلی از داستانِ ضحاک شاهنامه به وجود آمده است. مقالهپیشِ رو روابطِ فرامتنی و بیش متنیِ نمایشنامه ساعدی با شاهنامه را طبق نظریه ترامتنیّتِ ژنت بررسی کرده است. شیوهکاربه روشِ توصیفی-تحلیلی وبراساس منابع کتابخانه ای است.از حیثِ فرامتنی مواردی دال بر رد یا انکار برخی از باورهای اساطیری شاهنامه در نمایشنامه به چشم می خورد که از آن جمله می توان به شیوه برخورد ضحاک با موبدان، نجیب زادگان و ارنواز و شهرناز اشاره کرد.با این توضیح که در فرامتن بر خلافِ شاهنامه، شیوه برخوردِ ضحاک با شخصیت ها تحقیرآمیزاست.از لحاظ بیش متنی،هر دو نوع رابطه بیش متنیِ تقلید و تراگونگی (= تغییر)به چشم می خورد.برخی عناصر داستان شاهنامه از قبیل جادوگری ضحاک و گوشتخواری او،ترس و تنفر شهرناز و ارنواز از ضحاک،کلافگی و سردرگمی ضحاک و... بدون تغییر در نمایشنامه به کار رفته است که این نوع استفاده را همانگونگی(تقلید)گویند.و گاهی نیز پیوندِ تراگونگی (تغییر) با داستان فردوسی برقرار شده است؛ بدین صورت که بواسطه کاهش حجم داستان از تراگونگی کمّی و با تغییرزاویه دید و دخالت در روند بعضی ازعناصر داستان،مثل چگونگی آمدن ابلیس به عنوان آشپز نزدِ ضحاک از تراگونگی محتوایی استفاده شده است.نهایت این که اگر چه نمایشنامه ساعدی یک اثر تقلیدی صِرف از پیش متن (اسطوره ضحاک وداستان شاهنامه)به نظر می رسد؛امّابا کمی دقّت نمونه های روشنِ تراگونگی وتلاش موفقیت آمیز نویسنده برای ایجاد دگرگونی و تغییرات اساسی در بیش متن آشکار می شود ودر نتیجه توانسته از طریق پیوند فرامتنی و بیش متنی،تفسیری امروزی از اسطوره ضحاک به دست دهد.
۶۰۸.

تحلیل نظریه رفتار متقابل اریک برن بر جنبه «والد» شخصیت های رمان سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتار متقابل اریک برن جنبه والد سیمین دانشور سووشون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۵۴
یکی از نظریات دانش روان شناسی که به بررسی شخصیت افراد می پردازد، نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن است. بر اساس دیدگاه برن شخصیت انسان ها متشکل از سه جنبه «بالغ»، «والد» و «کودک» است که با توجه به شرایط موجود و پیش زمینه تربیتی هر فرد، یک جنبه، کنترل شخصیت را بر عهده می گیرد. براساس این نظریه، شخصیتی متعادل و سازگار دانسته می شود که جنبه بالغ وی با توجه به اقتضای حال و مقام، به سایر جنبه ها اجازه کنترل شخصیت را بدهد. وقایع رمان «سووشون» سیمین دانشور که در شهر شیراز اتفاق می افتد، به عنوان نمونه ای از کل جامعه آن روز ایران شناخته می شود که ویژگی های روانی شخصیت های آن متأثر از شرایط جامعه و متناسب با آن به تصویر کشیده شده است. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای، رفتار متقابل شخصیت ها در جامعه داستانی سووشون را  بر پایه نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن مورد بررسی قرار دهد تا از این طریق، هم ارزی شخصیت ها و وقایع رمان با شرایط جامعه را آشکار کرده و به این سوال اساسی پاسخ دهد که استبداد حاکم بر جامعه چه تاثیری بر جنبه والد شخصیت های رمان سووشون گذاشته است؟ به نظر می رسد استبداد حاکم بر جامعه سنتی آن روز ایران باعث شده است تا رفتار اغلب شخصیت های داستان تحت تأثیر جنبه والد آنها شکل گرفته و غلبه ارزش های سنتی در جامعه مردسالار ، موجب شده تا رفتار متقابل مردان و زنان داستان در قالب الگوی ارتباطی " والد به کودک"بروز یابد.
۶۰۹.

اشتراکات آموزه های تربیت اسلامی در بوستان وقابوسنامه وتطبیق آن ها با آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اشتراکات بوستان قابوس نامه اخلاق تربیت اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷ تعداد دانلود : ۲۴
در این مقاله سعی شده است، مضامین مشترک بوستان سعدی وقابوس نامه عنصرالمعالی استخراج شود؛ آوردن آیات و روایات در پایان هریک از شاخص های اخلاقی به الهی بودن این مضامین صحه می گذارد . بنابراین با روش توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای مضامین مشترک دو اثر منظوم و منثور تعلیمی جمع آوری می شود و با آیات و روایات مطابقت داده می شود . با توجه به ضرورت این نوع پژوهش ها ، گشودن متون نظم و نثر ادبیات تعلیمی از این چشم انداز و کشف هنر شاعران و نویسندگان دریافتن روش های تاثیرگذار بر مخاطبان و بیان تعالیم اسلامی و اخلاقی از کوتاه ترین مسیر می تواند به احیای پاره ای از سنت های ارزشی و اخلاقی و پیوند زدن تجربیات گذشتگان ، به نسل آینده و نیازهای کنونی باشد .یافته ها نشان می دهد که سعدی و عنصر المعالی، آثارشان تقریبابا آیات و روایات ،مطابقت داشته است. بیان آیات قرآن کریم وتطابق روایات ائمه اطهار در ضمن آن ها برای صحه گذاشتن بر اخلاقی بودن این آثار و راه گشایی آن ها برای خروج از مشکلات است.
۶۱۰.

نقد و بررسی «فرزند زمان خود بودن» در سه قله شعر معاصر (سهراب سپهری، احمد شاملو و اخوان ثالث)

کلیدواژه‌ها: سهراب شاملو اخوان ثالث فرزند زمان خود بودن و اومانیسم (انسان)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۵۵
با توجه به دیگرگون بودن فضای شعر و شاعری قرن معاصر و دانایی و توانایی مردم زمانه، حرف از جنس زمان زدن و ... بخصوص برای شاعران با توجه به ترس و یأسی که بنا به خفقان و ... بر جامعه سایه افکنده بود، سخت بود اما چگونه گفتن با بی تفاوتی و نگفتن فاصله دارد.با نقدهای عالمانه یا مغرضانه ای که درباره ی سهراب سپهری و شاملو شده است و با فرض اینکه یکی با دهان آتشین و دیگری محو در سبزی و طراوت طبیعت در این پژوهش برانیم که مسأله اومانیسم و فرزند زمان خود بودن را با توجه به زیر مؤلفه های شاعر زمانه بررسی نماییم و از آنجایی که دو ضلع این پژوهش یکی افراط و دیگری تفریط می نمود در صدد پلی بینابین بودم که این ناهمگونی را کمی همگون نماید و ترجیح دادم ضلع سوم این پژوهش اخوان ثالث باشد.بنابراین در این پژوهش نقد و بررسی مؤلفه های زمان خود بودن ؛ سهراب،شاملو و اخوان را در سروده هایشان پی گرفته ایم و به نتیجه ای قیاسی در این باره رسیده ایم.
۶۱۱.

پایش فراشناختی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی شناخت فراشناخت طرح واره پایش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۵۳
یکی از دغدغه های اصلی مولانا در مثنوی شرایط حصول شناخت، محدودیت و موانع تحقق آن است. توجه او به مسئله شناخت و ابعاد چندگانه آن آرای او را به مرز تفکرات نوین در باب دانش فراشناختی نزدیک می کند. مسئله شناخت برای مولانا مسئله ای چنان جدی است که هر روایت و داستانی درگیر یکی از مسائل شناخت و پیچیدگی های آن است. مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی نشان می دهد که دانش فراشناختی یعنی نظارت و پایش شناختی از اصول مهم مثنوی مولوی است. بسیاری از کارکردها و بنیان های فراشناختی در مثنوی قابل ردیابی است که در این مقاله دو بنیان فراشناختی «طرح واره» و «نظام انگیزش شخصی» و دو کارکرد «نظارت بر فرایند شناخت» و «آگاهی از موقعیت شناخت» بررسی شد و نشان خواهد داد مثنوی مولوی به دلیل دربرگرفتن نظارت، ارزیابی، پایش و آسیب شناسی شناخت، اثری دارای ارزش فراشناختی و شناخت شناختی است. این آگاهی نسبت به شرایط حصول شناخت، مولوی را به نقد شناخت های تقلیل گرایانه و تک ساختی می رساند.
۶۱۲.

ناپختگی حسام الدین؛ عامل اصلی تأخیر دفتر دوم مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تأخیر حسام الدین خلیفه مثنوی مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۵۰
یکی از چالش برانگیزترین موضوعات مثنوی معنوی، تأخیرِ به وجود آمده در سرودن دفتر دوم است. بسیاری از محققان به تبع افلاکی، فوت همسر حسام الدین و بی انگیزگی مولوی را از مهم ترین عوامل این تأخیر دانسته اند، اما برخی از محققان در این نظریه نه چندان معقول تشکیک کرده، نظرات ارزشمندی ارائه کرده اند. در این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی به یکی از عوامل این تأخیر که مورد توجه قرار نگرفته، پرداخته شده است. پس از مرگ صلاح الدین، بعضی از امور مولوی و مریدان به حسام الدین واگذار می شود، اما بنا به دلایلی ایشان رسماً به عنوان خلیفه برگزیده نمی شود. حسام الدین با اصرار از مولوی درخواست داشته که خلیفگی او را رسماً اعلام کند، اما ظاهراً مولوی عجله ای برای چنین انتسابی ندارد. این تعلیق، رنجش حسام الدین را در پی داشته است. در ابیات پایانی دفتر اول، دلگیری و رنجش حسام الدین به اوج می رسد و ظاهراً مولوی او را از خود می راند. این جدایی و قهر، دو سال به طول می انجامد تا اینکه حسام الدین رسماً خلیفه مولوی می شود و کتابت دفتر دوم را از سر می گیرد. دلایل برون و درون متنی، این مطلب را تبیین و تأیید می کند.
۶۱۳.

نظام مندی در مفهوم سازی استعاری معرفت بر پایه دریافت های دیداری در تمهیدات و نامه های عین القضات همدانی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی عین القضات همدانی مفهوم سازی معرفت حس بینایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۲۹۴
هدف از پژوهش پیش رو تبیین وجود نظام مندی در مفهوم سازی استعاری معرفت بر پایه دریافت های دیداری در تمهیدات و نامه های عین القضات همدانی بوده است و نگارندگان کوشیده اند علاوه بر نشان دادن وجود انطباق استعاری میان مفاهیم حوزه معرفت و دریافت های دیداری و تبیین چگونگی این انطباق بگویند در کتب مذکور کدام استعاره های مفهومی بنیادین مدلول های دیداری را با معرفت انطباق می دهد. برای نیل به این هدف نگارندگان از چهارچوب نظری استعاره مفهومی بهره گرفته اند. مدعای پژوهش حاضر این بود که میان استعاره «دانستن، دیدن است» و مجموعه مفاهیم حوزه معرفت سازگاری وجود دارد. همچنین در این پژوهش چگونگی انطباق اصطلاحات حوزه معرفت -رؤیت قلبی، نور، نور محمدی و نور سیاه عزازیلی- براساس استعاره مفهومی «دانستن، دیدن است» با حس بینایی بررسی شده است. دستاوردهای دیگر پژوهش نیز نشان داد در دستگاه فکری عین القضات نور و ظلمت و استعاره های مفهومی زیرمقوله ای این دو حوزه با استعاره «دانستن، دیدن است» همخوان است و مفهوم سازی از معرفت با ادراک های دیداری انطباق دارد.
۶۱۴.

بررسی تصویرسازی دو عنصر گفت وگو و شخصیت در داستان حضرت موسی(ع) در قرآن کریم

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم حضرت موسی (ع) عناصر داستانی گفتگو شخصیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۲۰۰
در عصری که ادبیات عربی و غیر عربی فاقد داستان به معنای نوین آن بود، ناگاه قرآن کریم، داستان هایی را در قالب و ساختاری نوین عرضه کرد. قصص قرآن بسیار نمایشی و محسوس هستند و از عواملی که به این مسأله کمک می کند، عناصر مختلف داستانی است. از مهم ترین و تصویرسازترین عناصر داستانی در قصص قرآنی، می توان به دو عنصر گفتگو و شخصیت اشاره کرد که در نمایش حوادث داستان بسیار مؤثربه شمار می روند، آن گونه که حادثه را بدون شخصیت و شخصیت را بدون گفتگو نمی توان تصور کرد و در هیچ دوره ای جدال بین انبیا و کفار و گفتمان ایشان با مردم عادی از این عناصر خالی نبوده است. از این رو نگارنده در این مقاله کوشیده است تا با روشی توصیفی – تحلیلی به بررسی دو عنصر گفتگو و شخصیت در داستان حضرت موسی7 بپردازد و ابعاد زیباشناختی آن را تبیین کند. از یافته های چنین تحقیق برمی آید که یکی از مظاهر اعجاز قرآن کریم، از وحدت و انسجام بین آیات نشأت می گیرد و این تناسب و هماهنگی در بین عناصر متعدد داستانی به وضوح قابل مشاهده است. این اتحاد به منظور تحقق اهداف دینی در سراسر داستان های قرآنی است؛ به گونه ای که همه اجزادر کنار هم یک ساختار منسجم و هماهنگی را تشکیل داده اند
۶۱۵.

رمزگشایی از کارکردهای بنیادین در اسطوره گیل گمش

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گیل گمش اسطوره رمزگشایی کارکرد بنیادین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۹۱
از نخستین روزهای زندگی بشر تا اکنون، یکی از سوالات اساسی انسان، مرگ و زندگی بعد از آن بوده است و آیا زندگی با مردن به اتمام می رسد یا پس از آن به گونه ای دیگر و در جهانی دیگر ادامه می یابد. البته انسان ها از گذشته به این امر واقف بوده اند که بعد از اتمام زندگی نمی تواند به دنیای کنونی برگردد. به ناچار این ناتوانی را با مدد تخیّل جبران کرده و با سفرهای تخیلی و روحانی خویش، کنجکاوی اش را فرونشانده است. این گونه سفرها، گاه در عالم خواب رخ داده اند و گاه در خیال و گاهی هم به وسیله مواد مخدّر و خلسه آور این مسافرت روحانی و مکاشفه آمیز صورت پذیرفته است. در ادبیات بیشتر ملل و فرهنگ های مختلف، نمونه هایی از این گونه سفرنامه های تخیلی موجود است. به عنوان مثال: سفر گیل گمش برای دیدار با انکیدو، سفر اولیس با اموات برای دیدن روح مادرش، سفر ارداویراف به بهشت و برزخ و دوزخ، سفر دانته به دوزخ و برزخ و بهشت نمونه های از این موارد است. روش پژوهش تحلیلی- توصیفی است. اهداف پژوهش عبارتند از: انتقاد از اوضاع جامعه، اصلاح و تزکیه افراد، کمک به گسترش یک دین و عقیده خاص، به عینیّت درآوردن ذهنیّات، طرح و بیان نظریات فلسفی و عرفانی.
۶۱۶.

جوهر «حماسی» شاهنامه فردوسی و غیاب آن در دیگر متون منظوم پهلوانی از منظر زیباشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حماسه شاهنامه جوهر محاکات امکان مطلق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۵
مقاله حاضر، تأملی زیباشناسانه و فلسفی در جوهر «حماسی» شاهنامه فردوسی در مقایسه با منظومه های پهلوانیِ پس از آن است. عمده مساعی فیلسوفان زیباشناس قرن نوزدهم (شیلر، هولدرلین، شلینگ، هگل و دیگران) مصروف برداشتن دوگانه کانتی «آزادی و طبیعت» یا «ذهن و عین» بود که به بخشی محوری از «مسئله مدرنیته» تبدیل شده بود. مواجهه این فیلسوفان با کانت، به طیفی وسیع از صورت بندی های مختلف تاریخی انجامید که می کوشید تاریخ روح را پیش از انشقاق آن به عین و ذهن روایت کند و در پی بازنمایی جوهر دورانی آغازی بود که با واژگانی همچون «هستی، ذات، مطلق، روح کلی، تمامیت، کلیت و انسجام» از آن یاد می شد که هگل آن را «دوران حماسی یا کلاسیک» نامید. در این مقاله، از منظر زیباشناسانه به شاهنامه فردوسی نگریسته و کوشیده ایم نشان دهیم فردوسی در زمانه خود که دوران متأخر سوبژکتیویته و ادیان ایجابی است چگونه توانسته است روح جهان حماسی را در فرم شعری خود احضار کند و به ذات شعرگونه آن نزدیک گردد؛ چیزی که در تمام متون پهلوانی پس از او غایب است. در اینجا بحث بر سر «امکانی» تاریخی است و مسئله به نبوغ شخصی فردوسی و پیش شرط هایی همچون مفهوم «ملیت» و «نمایش ادوار نخستین پیدایش تمدن» فروکاسته نشده است.                               
۶۱۷.

مطالعه تمایز های ساختاری (ساختار روایی) اسطوره آرش، در پنج متن معاصر با تمرکز بر نظریه کلود لوی استروس (با تأکید بر نمایشنامه آرش شیواتیر (ارسلان پوریا)، آرش کمانگیر (سیاوش کسرایی)، آرش (بهرام بیضایی)، آرش در قلمرو تردید (نادر ابراهیمی) و سفری برای آرش (اسماعیل همتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره آرش کلود لوی استروس تقابل های دوگانه معاصر ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۳۲
از دهه 1330 شمسی روایت هایی از داستان بنیادین اسطوره آرش توسط نویسندگان معاصر ایران روایت شده است. این روایت ها بیش از اینکه به دنبال بیان داستان اسطوره آرش باشند، تلاش کردند برداشت های متأثر از جریان های فکری و فرهنگی  و سیاسی جامعه زمان خودشان را از این اسطوره داشته باشند. وجه مشترک تمام این روایت ها تقابل های دوگانه ای هستند که مدام خود را در فرایند روایت تکرار می کنند؛ تقابل میان اسطوره آرش و اسطوره مردم، میان ایران و توران و حتی میان آرش و نفس خودش. این تقابل دوگانه پیش تر موضوع نوشته های کلود لوی استروس بوده است. از نظر استروس انسان تمایل دارد هر چیز را به دو دسته تقسیم کند و حتی زمانی که می خواهد به واسطه یک عبارت آن را رفع کند خود ایجاد یک تقابل دوگانه دیگر می کند. این نظر چه در داستان بنیادین اسطوره آرش و چه در بازخوانی های نویسندگان معاصر از این اسطوره دیده می شود. استروس برای تجزیه و تحلیل بهتر این ساختار، شیوه خودش را که آن را اسطوراج می نامد معرفی می کند. این شیوه که برخاسته از زبان شناسی است روش مناسبی برای تحلیل بهتر این اسطوره است. در این جستار تلاش می شود با مطالعه پنج متن معاصر از اسطوره آرش و استفاده از روش تفکیک اجزای تشکیل دهنده روایت اسطوره استروس، به تمایز های میان بازخوانی های اسطوره آرش در متن های نام برده بپردازیم و ضمن برخورد با هسته بنیادین اسطوره آرش، مسیر حرکت اسطوره در این متن ها را پیدا کنیم.  
۶۱۸.

خوانش ترامتنی نقاشی بقاع متبرکه گیلان و نقاشی پشت شیشه (زند و قاجار) با تأکید بر رابطه فورژی و جای گشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترامتنی نقاشی بقاع متبرکه گیلان نقاشی پشت شیشه فورژی جای گشت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۸۸
نقاشی های بقاع متبرکه گیلان همانند نقاشی های مذهبی پشت شیشه از هنرهای مذهبی دوره قاجار است که برای عامه مردم با تشویق حکومت ها در جهت هدایت افکار عمومی رشد کرده است. میان این نقاشی ها از حیث اعتقادات مذهبی شیعه و خاستگاه اجتماعی هنرمندان، وحدت سبک در روایت و تصویرگری قابل مشاهده است. ترامتنیت یکی از نظریه های مهم در زمینه های ادبی و هنری است که توسط ژرار ژنت مطرح شده است. ژنت در ترامتنیت به روش های گوناگونی پرداخته است که یک متن توسط آن مخاطبش را به یادآوردی متن پیشین دیگری هدایت می کند. پرسش اصلی تحقیق این است که کدام مؤلفه های به کار رفته در نقاشی پشت شیشه و نقاشی بقاع متبرکه از رابطه همان گونگی و تراگونگی برخوردارند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و روش گردآوری مطالب کتابخانه ای از طریق یادداشت برداری و تصویرخوانی است. تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است. یافته ها حاکی از این است که میان نقاشی های بقاع متبرکه و نقاشی های پشت شیشه رابطه همان گونگی و تراگونگی هم زمان برقرار است. همان گونگی در کاربست عناصر بصری و دلالت های معنایی، از نوع فورژی با کارکرد جدی و تقلید از فرم و محتوای پیش متن و تراگونگی از نوع جای گشت در ساختار بصری و دلالت های معنایی دارای کارکردی جدی در بیش متن است. در نقاشی های بقاع متبرکه گیلان، نقاش با حذف عناصر، افزایش عناصر و تغییر مضمون، سبب آفرینش مفاهیم تازه شده است.
۶۱۹.

میزان زایایی ضمایر زبان فارسی در ساخت واژگان مشتق مرکب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ضمیر ترکیب زایایی ساخت واژگان مشتق مرکب زبان فارسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۳۶
هر کدام از مقوله های هفتگانه زبان فارسی، این ظرفیّت و توانایی را دارند که در ترکیب با اجزای دیگر، واژگان ترکیبی جدیدی بسازند. در این رهگذر، ضمیر، جزو مقوله هایی از زبان فارسی است که سهم چندانی در مطالعات زبانشناسی و دستوری نداشته است. به خصوص بررسی ساختمان ضمایر زبان فارسی و میزان زایایی و گسترش آنها در زبان فارسی، تاکنون مورد پژوهش و مطالعات تحقیقاتی قرار نگرفته است. واژه-سازی از راه ترکیب معمول ترین و اصلی ترین راه در زایایی و گسترش واژگان در زبان فارسی است. تمام مقوله های هفت گانه ی زبان فارسی، ظرفیت ترکیب سازی را دارند. درباره ی ساختمان واژگان ترکیبی مقوله-های فعل، اسم، صفت، قید، حرف و شبه جمله پژوهش های فراوانی صورت گرفته است اما ضمیر تنها مقوله ای است که به آن هیچ اشاره ای نشده است. در این مقاله سعی برآن است که ظرفیت ترکیب پذیری همه ی ضمایر زبان فارسی و میزان زایایی آنها از دیرباز تاکنون، در حیطه ی اسم مشتق مرکب، صفت مشتق مرکب، قید مشتق مرکب و حرف مشتق مرکب مورد بررسی قرار بگیرد. با ذکر شاهد مثال هایی از نظم و نثر فارسی.
۶۲۰.

Love and Redemption of Modern Man: Deleuzian and Sadraian “Becoming in Love”(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: love Becoming Substantial Motion Identity Unity

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱ تعداد دانلود : ۱۶۰
Modern Man, engaging the predicament of “identity” and “self”, seeks “love” as a redeeming power to reach affirmation of life and reconciliation. To discuss the issue, the concept of “becoming” as an innate motion and transformation in the process of love has been scrutinized from Gilles Deleuze and Molla Sadra Shirazi”s perspective. The concept of “becoming” in Deleuze corresponds with Molla Sadra”s “substantial motion” in the notion of “love”, both carrying out the phenomenon of perception and transformation. The concept of “love” in Deleuze”s theory appears as a rhizomatic experience of “expression of the other” and different possibilities with no message and centrality, just to reach a kind of individual and unique “affect”, and this singular affect is sufficient to generate transformation. Sadra, on the other hand, presents love as the seed corn of all being, leading to a hierarchical motion through “systematic ambiguity of existence” towards a kind of cosmic unity and reconciliation. The theories of Deleuzian “becoming in love” and Sadraian “substantial motion and love” have been applied to scrutinize the practicality and confrontation of the notions in the case of redeeming modern man from nihilism, sense of alienation, distress, and bewilderment.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان