فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
238 - 249
حوزههای تخصصی:
گفتمان شناسی شاخه ی جدیدی از زبان شناسی است که به بررسی تعاملات می پردازد . یکی از مباحثی که در گفتمان شناسی مطرح می شود اصول چهار گانه ی گرایس است که لازم است در تعاملات مورد نظر قرار گیرند . نقض این اصول می تواند به منظور خاصی و برای بیان مطلب دیگری به کار رود . این تحقیق براساس چهارچوب نظری گرایس می باشد . در این تحقیق به بررسی تعاملاتی که پیرامون رویدادهای مهم جنجالی در فضای مجازی اینستاگرام توسط کاربران ایرانی ایجاد شده اند پرداخته می شود .هدف آن بود تا مشخص شود از اصول چهارگانه گرایس کدام یک بیشتر نقض گردیده و نقض این اصول چه کمکی به تعبیر نظرات کاربران میکند. بررسی توصیفی تحلیلی داده ها نشان داد که با نقض اصول کمیت و ارتباط ا بالاترین بسامد در صفحات اینستاگرام افراد معروف خارجی کاربران ایرانی قصد داشتند مفهومی را بیان کنند . نقض این اصول عمدتا برای تخریب یا بی احترامی به افراد بوده است .
نگرشی بر پارادوکس و ارتباط آن با تجارت عرفانی در غزلیات مولانا و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
145 - 174
حوزههای تخصصی:
متناقض نما یا پارادوکس به عنوان یک شیوه آشنایی زدایی در اشعار عرفانی جایگاه ویژه ای دارد و شاعران عارف مسلک به ویژه حافظ و مولوی با تأثیرپذیری از عرفان اسلامی در غزلیات خود از صنعت پارادوکس برای انتقال مفاهیم عرفانی به ذهن خوانندگان و شنودگان استفاده نموده اند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با مقایسه پارادوکس های مولوی و حافظ، ارتباط پارادوکس با تجارب عرفانی در افکار و اندیشه دو شاعر بررسی و وجوه اختلاف و اشتراک در دو اثر مشخص می شود. نتیجه ای که از این تحقیق به دست می آید، آن است که وجوه مشترک در اندیشه های مولوی و حافظ، بسیار به هم نزدیک است؛ زیرا افکار و اندیشه هر دومبتنی بر عرفان عاشقانه است و در پرتو این نگرش، همه دوگانگی ها به وحدت و یگانگی می رسند. همچنین در هر دو اثر، نشانه هایی از چهار ویژگی تجربه عرفانی، توصیف ناپذیری، کیفیت معرفتی، زودگذری و حالت انفعالی دیده می شود و چون صاحب مکاشفه در رویارویی با این تجارب نمی تواند آنچه دیده و شنیده است را به مخاطب معرفی کند، از زبان پارادوکس استفاده می نماید، اما وجوه تفاوت دیدگاه مولوی و حافظ، بیشتر ظاهری است. مولانا بیشتر از پارادوکس ترکیبی و حافظ بیشتر از پارادوکس معنایی استفاده نموده است.
واکاوی تطبیقی مؤلفه های ماهیت حب در رساله لا یعول علیه ابن عربی و اوصاف الاشراف خواجه نصیر طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از احوالات بنیادین و فراگیر انسان، حب و شوق است که وابستگی شدیدی با معرفت دارد. به عبارت دیگر، حدوث، ابقاء و شدت یا ضعف محبت به میزان معرفت فرد بستگی دارد؛ اما محبت باتوجه به ادله نمودانگاری هستی که خاستگاه اصلی مبانی عرفان نظری است، معنایی عمیق تر می یابد. ابن عربی، یکی از بزرگ ترین عارفان مسلمان، باتوجه به وجود منبسط و وحدت شخصی، برای عشق تعریفی ارائه می دهد که در آن، عشق به معنای تعلق به وجود مطلق در متن وجود مقید است. به عبارت دیگر، عاشق می پندارد که محبوب او وجود مقید است؛ اما در حقیقت، در هر طلب و حبی، مطلوب و محبوب حقیقی و بالذات است که مورد خواست واقع شده است. وی در رساله لایعول علیه به مؤلفه هایی می پردازد که در آن اعتبار و اعتنا به برخی امور، به نوعی نگاهی عرفانی و معناگرایانه دارند. خواجه نصیر طوسی در اوصاف الاشراف با نگاهی دیگر به فصول ابتدایی به موضوع عشق می پردازد که با دیدگاه ابن عربی، همسانی ها و تفاوت هایی دارد. خواجه نصیر با تأکید بر تعریف ناپذیری عشق به سبب معدومیت آن در یک بستر دیالیکتیک گونه، به تفسیر حقیقت عشق روی آورده است. نگارندگان در این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی و با ابزار کتابخانه ا ی سعی در تحلیل و بسط دیدگاه های خواجه نصیر و ابن عربی درباره عشق دارد.
بررسی تطبیقی سبک نویسندگی محمدعلی جمال زاده در داستان «کباب غاز» و محمود تیمور در داستان «فی القطار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
221 - 247
حوزههای تخصصی:
سبک در نویسندگی، به معنای شیوه نوشتن است و آن در واژگان به کاربرده شده، جملات، ساختمان دستوری و لحن نویسنده نمود پیدا میکند. سبک را می توان از جنبه های مختلف معنایی، زبانی و روانشناسی بررسی کرد. دو عامل معنایی و زبانی(شکل) در این دو داستان مورد توجه قرار گرفته است. پژوهشگران با روش تطبیقی مبتنی بر مکتب آمریکایی به بررسی شباهت ها و تفاوت های سبکی دو نویسنده می پردازند. محمدعلی جمال زاده در داستان «کباب غاز» با قلمی طنزگونه که سرشار از تشبیهات و ضرب المثل های گوناگون است به مسائل فرهنگی و اخلاقی جامعه پرداخته و کوشیده است از این ضرب المثل ها و کنایات در جای جای داستان بهره ببرد. محمود تیمور نیز در داستان «فی القطار» با لحنی جدی به مسائل اجتماعی تاثیرگذار می پردازد و از آن رو که موضوع این داستان «عمومی کردن آموزش» است، ایجاب می کند که لحن داستان جدی، خشک و عاری از طنز باشد. او همچون جمال زاده ضرب المثل ها و کنایات را دست مایه متن خود قرار داده و از آن ها در موقعیت های مختلف داستانی بهره است. هر دو نویسنده زبانی ساده، روان و عامه پسند دارند و همین سادگی در نثر به ماندگاری این دو داستان در اذهان مردم کمک شایانی کرده است و نیز کاربرد تلمیحات و تضمینات دینی، متناسب با سیاق جملات، به چشم می خورد. از دیگر تفاوت های سبکی در داستان دو نویسنده، می توان استعمال کلمات عامیانه توسط جمال زاده و اجتناب تیمور از این نوع کلمات اشاره کرد.
بازشناسی آیین نمایشی سروگ حجله قاسم در بوشهر از دیدگاه کارکردگرایی مالینوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
147 - 181
حوزههای تخصصی:
سروگ1 «حجله قاسم»، یکی از آیین های نمایشیِ مذهبی بوشهر است که هرساله به شکل باشکوهی در یکی از روزهای دهه اول ماه محرم برگزار می شود. یکی از شاخصه های به چشم آمدنی در این آیین نمایشیِ مذهبی، آن است که برگزارکنندگانش زنان هستند. با توجه به اهمیتی که این آیین در میان مردمان بوشهر داشته است، شایسته می نمود که به شیوه علمی، مبتنی بر مشاهدات میدانی و منابع کتابخانه ای درباره آن بررسی شود. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات به دست آمده از طریق گردآوری اسناد و مشاهده مشارکتی2، با بهره گیری از نظریه کارکردگرایی برانیسلاو مالینوفسکی 3 تحلیل محتوایی کیفی شده است. هدف از نگارش این پژوهش آن بوده که به این آیین دیرساله بر بنیاد نظریه های نوین انسان شناسی و با تأکید بر اصل ضرورت کارکردی نگریسته شود و بدین ترتیب عناصر تشکیل دهنده آن مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش ها بوده که آیین نمایشی مذکور بنا بر نظریه ضرورتِ نیازهای عاطفی و روانی، چگونه پاسخ گوی عواطف و احساسات اجراکنندگان است. یا عناصر نمادین این آیین مذهبی نمایشی با توجه به آرا و ایده های چهارگانه مالینوفسکی چه تأثیری بر مخاطب دارد.
تحلیل «عنوان گذاریِ» داستان های فارسی ( 1332- 1357 ه.ش) با رویکرد جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
135 - 162
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی گاه بازتابنده مسائل اجتماعی جامعه عصر نویسنده هستند که بر پایه جامعه شناسی ادبیات قابل دریافت هستند. جامعه شناسی ادبیات، اثر ادبی را پدیده ای اجتماعی می داند. زیرا بازتاب واقعیت های اجتماعی یا بیان نمادین آن ها را در خود دارد. موضوع این پژوهش مروری بر «عنوان گذاریِ» داستان های فارسی از (1332 تا 1357 ه.ش) با رویکرد جامعه شناسانه است. در این پژوهش دو دوره تاریخی مورد بررسی قرارگرفته است. نویسندگان دوره اول در سال های(1332 تا 1342ه.ش)، متأثر از شرایط خاص سال های پس از کودتا، بدبینی، ناامیدی، غم و سکونی عمیق را به فضای داستانی این سال ها واردکرده اند. نویسندگان در این دوران از کاربرد نمادین عناصر طبیعت 12.5%، مفاهیم انتراعی 16% و طنز 10% از عناوین داستان ها برای نشان دادن شرایط سیاسی و اجتماعی بهره برده اند. در دوره دوم، داستان های کوتاه و بلندی در سال های (1342 تا 1357 ه.ش) نوشته شده اندکه بیشتر عنوان های آن ها از نظر جامعه شناختی متناسب با محتوا و مضمون داستان به ورود مدرنیته و پیامدهای آن می پردازد. نویسندگان در دوره دوم کوشیده اند تا ناسازگاری مدرنیته با جامعه سنتی بی-زیرساخت مدرن و بحران هویتی که دستاورد آن بوده را در قالب داستان ارائه دهند. ترسیم رنج های اجتماعی و جهل و چالش های فرهنگی و دعوت به اصلاح آن ها، روحیه مبارزه طلبی را در خوانندگان ایجادمی کند. پیوند میان عنوان های داستانی که با کاربرد واژگان اقلیمی8.3%، واژگان در پیوند با دنیای مدرن 7% و واژگان بیگانه 1.6% انتخاب شده اند با نگرش انتقادی به مدرنیته آشکار است. در نتیجه از مجموع 1200 عنوان داستان بررسی شده، 56% عناوین داستانی به نوعی به شرایط اجتماعی و سیاسی خلق اثر اشاره دارند.
تحلیل آثار سعدی بر اساس نظریۀ اخلاق غمخواری از دیدگاه نل نادینگز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
163 - 194
حوزههای تخصصی:
مصلح الدین سعدی شیرازی(606 – 690ه.ق) از شاعران و نویسندگان ایرانی است که در باب آموزش مباحث اخلاقی سخن گفته و از جمله مربیان بزرگ اجتماعی است که تعلیم را اساس نیکبختی و سعادت افراد می داند، به همین سبب حکمت عملی و اندرزهای تربیتی را در اشعار وحکایت های خویش گنجانده است. این بررسی نشان می دهد که برخی اشعار و حکایت های سعدی با مصادیق و مبانی نظری و مفاهیم اخلاق مراقبت و غمخواری و نظریه های تربیتی نل نادینگز(متولد 1929م.) فیلسوف تعلیم و تربیت امریکایی مطابقت و مشابهت دارد. نادینگز، محور تربیت اخلاقی را انسان می داند و اعتقاد دارد که شخص در غمخواری، در حالتی از رنج و اضطراب قرار می گیرد. این حالت او را بیدار می سازد تا از خود فراتر برود. بر اثر همین بیداری است که نیازهای دیگران را مانند نیازهای خود می داند و در جهت رفع آن کوشش می کند، تاجایی که نیاز دیگری را برخود فرض می داند. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی می کوشد تا به این سوال اصلی پاسخ دهد که کدام مؤلفه اخلاقِ غمخواری از دیدگاه سعدی با نظریه اخلاق غمخواری نادینگز همسانی دارد؟ براساس نتایج تحقیق، دلمشغولی عاطفی برای دیگران و غمخواری برای عامه مردم در سطح جهانی در آثار سعدی نمود گسترده ای دارد. توجه به ارزش های انسانی و دلمشغولی عاطفی از اهمّ رویکرد سعدی در اخلاق ارتباطی است.
ضرورت تصحیح و ترجمه مجالس النفایس امیر علی شیر نوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۵
151 - 129
حوزههای تخصصی:
تذکره مجالس النفایس امیر علی شیر نوایی مهم ترین مأخذ تاریخ ادبیات فارسی در نیمه دوم قرن نهم و نیمه اول قرن دهم به ویژه در کانون ادبی هرات است که در این مقاله تصحیح ها و ترجمه های آن نقد شده تا ضرورت تصحیح و ترجمه مجدد آن آشکار شود. روش نادرست تصحیح، اولویت بندی اشتباه نسخه ها، خوانش نادرست ابیات فارسی و ناکارآمدی زبان و خط و الفبای دو تصحیح قبلی از نقاط ضعف آن هاست، همان طور که حذفیات، اضافات و تغییراتی که مترجمان در ترجمه خود انجام داده اند، از نقاط ضعف ترجمه های این تذکره است. همچنین تصحیح و ترجمه تازه مجالس النفایس نیز ازلحاظ روش در این مقاله معرفی شده است، تصحیحی که بر اساس دو نسخه اقدم آن در کتابخانه های دنیا، یعنی نسخه کتابخانه موزه توپقاپی سرای استانبول (کتابت 905 ق) و نسخه کتابخانه سلطنتی/ دولتی وین (کتابت 903 ق) انجام شده و در ترجمه فارسی آن نیز بیشترین پایبندی به متن جغتایی رعایت شده است. این تصحیح- ترجمه شامل مقدمه، تعلیقات و فهرست های لازم نیز هست.
بررسی و تحلیل مثل در اشعار قائم مقام فراهانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مثل ها عباراتی هستند که در گذشته به صورت شفاهی و سینه به سینه در بین مردم وجود داشته اند و بعدها نویسندگان، شاعران و بزرگان هر عصری آن ها را به صورت مکتوب در آورده اند. دلیل رایج بودن امثال ویژگی هایی همچون ایجاز، وزن و آهنگ مطلوب، ریشه های داستانی و تاریخی که براساس تجربیات و ... است،. هدف از انجام پژوهش حاضر شرح و توضیح مَثَل ها در دیوان اشعار قائم مقام فراهانی، معرفی و شناساندن این شخصیت ادبی، سیاسی و اجتماعی و شناخت بیشتر شعر و اندیشه او بوده است. او از مَثَل-های فارسی در حکم اسلحه ای در کارزا سیاست استفاده می کند. وی برخلاف معاصران خود که هیچ گونه اشاره ای به حوادث زمان خود نمی کنند. در بیشتر اشعار خود از وقایع و پیشامدهای روز سخن می گوید. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. نتایج حاصل از بررسی و تحلیل چگونگی کاربرد مثل در اشعار قائم مقام نمایانگر این امر است که قائم مقام به ضرب المثل های رایج اشاره داشته است . از آنجایی که شاعر قصیده را برای اظهار مقاصد خود مناسب تر یافت؛ بنابراین بیشترین حضور مثل و ضرب المثل در دیوان اشعار قائم مقام در قالب قصیده مشاهده گردید.
رگه های پسامدرنیسم در شعرِ «اسماعیلِ» رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رضا براهنی از برجسته ترین شخصیت های ادبیاتِ معاصر به شمار می رود. باوجودِ حجمِ بالای آثارِ شعری اش، سه کتابِ ظل الله، اسماعیل، و خطاب به پروانه ها و مؤخره اش جریان سازترین آثارِ او هستند. ازسوی دیگر، نامِ براهنی با پسامدرنیسم عجین شده است و بسیاری از منتقدان خطاب به پروانه ها را درزمینه شعر مهم ترین کتابِ پسامدرنیستیِ معاصرِ فارسی می دانند. بااین حال، اثرِ دیگرِ براهنی، شعرِ بلندِ اسماعیل، که پیش از خطاب به پروانه ها نوشته شده است، هم رگه هایی از پسامدرنیسم دارد. نگارنده در این پژوهش با روشِ توصیفی تحلیلی ضمنِ بررسیِ تطبیقیِ شعرِ اسماعیل و بعضی از آثارِ پسامدرنِ جهان و با نگاهی به مباحثِ مطرح شده در اسطوره شناسی و مؤلفه های پسامدرن شعرِ اسماعیل را بررسیده و این مؤلفه ها را در آن پیدا کرده است. نتیجه این پژوهش نشان دهنده حضورِ مؤلفه های پسامدرن در شعرِ اسماعیل است؛ به گونه ای که می توان آن را سرآغازی هرچند ضعیف بر پسامدرنیسم در شعرِ معاصرِ ایران دانست.
بررسی شیوه های بلاغی برگزیده در اشعار سنایی غزنوی در ارایه حقانیت و ولایت امام علی علیه السلام (مطالعه موردی: تقابل تمثیلی و حصر و قصر)
حوزههای تخصصی:
حکیم سنایی غزنوی به گواه آثارش شاعری دوستدار اهل بیت: و معتقد به ولایت ایشان است. موضوع ولایت، وصایت و حقانیت امام علی7 بارها و به شیوه های مختلف بلاغی در اشعار سنایی بازتاب یافته است. انتخاب نوعی ویژه از بلاغت و آرایش کلام در شعر سنایی، با هدف او از سرودن این اشعار که همانا نمایش حقانیت و ولایت امام علی7 است، پیوندی مستقیم دارد. در این جستار از میان شیوه ها و رویکردهای بلاغی با روش توصیفی _ تحلیلی، دو شگرد بلاغی به کاررفته در اشعار سنایی که معنای مورد نظر او را برجسته تر و مؤکد ساخته است، بررسی و تحلیل می شود. نتایج این تحلیل نشان می دهد که در اشعار سنایی، از میان انواع شیوه های بلاغی، حصر و قصر و تقابل و تمثیل که سنایی آن ها را به شکل تقابل های تمثیلی نیز به کار می برد، به جهت ایجاد تناسب میان صورت ادبی و معنا و مفهوم متن، برجسته تر از انواع دیگر شگردهای بلاغی است. این پژوهش روشن می سازد که استفاده سنایی از این شگردهای بیانی، متناسب با عقیده او در باب ولایت امام علی7 است و باعث گردیده تا او عقیده خویش را درباره حقانیت و منزلت ایشان با وضوح و قاطعیتی بیش تر به مخاطب القا کند و میان صورت و محتوای شعر خود پیوندی معنادار برقرار سازد.
بازنمایی بیماری و معلولیت در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخه ای از مطالعات معلولیت، بیش از آنکه ناظر به وجه زیستی بدن، بیماری و معلولیت باشد، با نحوه بازنمایی معلولیت، سیاست های مراقبتی و نظارتی بدن، قرائت سمپتوماتیک (درک و تفسیر و ارزیابی) و الگوهای پزشکی، اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی آن ها سروکار دارد. در گفتمان توانمند سالارانه، معلولیت اغلب با کلیشه های منفی نشان دار می شود. بخش عمده ای از ضرب المثل ها، کنایه ها، فولکلور و داستان ها دربردارنده طرحواره ها و استعاره های منفی در باب معلولیت هستند. در نظم های گفتمانی توانمند سالارانه، معلولیت، تحت تأثیر الگوهای اخلاقی و دینی (کیفر، گناه)، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک قرار می گیرد و با مفهوم هایی چون داغِ ننگ، اقلیت سازی، طَرد و آلوده انگاری، شرّ و زشتی و گناه همراه می شود. در حکایت های هزارویک شب، هویت معلولان به طور عام با مفهوم هایی چون شرارت، ترس، ننگ، ترحم، تحقیر، تمسخر و شوم انگاری، لمس تابو و دچاربودن به طلسم و جادو پیوند یافته است. در این اثر پیوسته با بدن های نشان دار و گروتسک مواجه می شویم. در اکثر قصه ها، شخصیت های مثبت و قهرمانان، از زیبایی و سلامت جسمی برخوردارند و درمقابل، شخصیت های منفی و ضدقهرمان ها و عفریت ها و اجنّه با نقص های ظاهری توصیف می شوند. روش پژوهش این مقاله، تحلیل گفتمان است، گرچه به اقتضای متن و مسئله از نظریه های معطوف به بدن، بیماری و معلولیت هم بهره گرفته شده است.
تحلیل جامعه شناختی آثار بهرام بیضایی بر اساس نظریه داغ ننگ اروینگ گافمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب شخصیت های آثار بهرام بیضایی، به خاطر همرنگ نشدن با اجتماع و عرف غالب، برهم زدن مناسبات کهنه و داشتن جهان بینی ای متفاوت، مطرود جامعه خود هستند و داغ ننگ بر پیشانی دارند. بیضایی در پرداخت این شخصیت ها و کنش هایشان، بین ادبیات نمایشی و جامعه شناسی پل می زند و به این وسیله جامعه، رفتارها و مناسبات اجتماعی را به چالش می کشد. هدف این مقاله بررسی شخصیت های دوازده اثر از بهرام بیضایی با تکیه بر نظریه داغ ننگ اروینگ گافمن است. برای این منظور داغ ننگ های شخصیت ها، براساس نظریه یادشده، در سه دسته داغ های ظاهری و جسمانی، باطنی و شخصیتی، و نژادی و عقیدتی طبقه بندی و سپس زمینه ها و علل بروز داغ، نحوه برخورد شخصیت ها با آن، و همچنین میزان حقیقی بودن داغ ننگ ها توصیف و تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که داغ ننگ شخصیت های آثار بیضایی بیشتر از نوع باطنی و شخصیتی، و نژادی و عقیدتی است. شخصیت های مرد آثار وی، افرادی روشنفکر، هنرمند، آگاهی بخش و متفاوت با زمانه خود هستند که جامعه به سبب این ویژ گی ها آن ها را طرد می کند و شخصیت های زن نیز افرادی باسواد، تابوشکن و مبارزند که اسیر هنجارهای مردسالارانه هستند و در پی یافتن استقلال، بروز هویت واقعی و احقاق حقوق اولیه، از طرف جامعه متحمل داغ ننگ می شوند.
فرهنگ شیرخانی یا زبدة الفوائد معرفی، بررسی و نقد اصول فرهنگ نویسی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
97 - 116
حوزههای تخصصی:
زبده الفوائد معروف به فرهنگ شیرخانی کتابی در لغت فارسی است که شیرخان برمزید سور آن را در اواسط قرن دهم هجری و در شبه قاره هند تألیف کرده است. این فرهنگ لغت برای فهم زبان شعر و دشواری های اشعار شاعران تدوین شده است و گاه مستند به شواهد شعری و توضیحاتی پیرامون اشعار شاعران است. تدوین کتاب به صورتِ تقسیم آن به باب و فصل است؛ یعنی حرف اول کلمات باب و حرف آخر آن فصل قرار داده شده است. زبده الفوائد بیست و هشت باب دارد. ترتیب الفبایی در حروف میانیِ واژه مدخل رعایت نشده است و همین امر از سهولت استفاده از آن کاسته است. مدخل های کتاب مشتمل بر سرمدخل (لغات، اعلام، انواع ترکیب، مصراع، بیت)، تلفظ، تعریف و شاهد شعری است. فرهنگ شیرخانی گذشته از فوائد زبانی به دلیلِ اطلاعات ادبی مندرج در آن درباره شروح متون ادبی و فرهنگ های لغت رایج در عصر خود اهمیت ویژه ای دارد. این فرهنگ لغت تاکنون منتشر نشده، اما چند نسخه خطی از آن شناخته شده است.
سبک شناسی سوره فرقان
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
140 - 166
حوزههای تخصصی:
سبکشناسی متون، از جمله روشهایی است که ما را به معنا و مفهومسازیهای متکلم و جنبههای زیبایی متون راهنمایی میکند. امروزه سبکشناسی به عنوان یکی از علومی که با دانش زبانشناسی و بلاغت ارتباط تنگاتنگی دارد، جایگاه ویژهای را در میان پژوهشهای ادبی به خود اختصاص داده است. از جمله اثری که از لحاظ سبکشناسی قابل تأمل است، قرآن کریم میباشد. روشن است برای درک قرآن کریم و فهم بیشتر آن باید با ویژگیهای مختلف آن از جمله اسلوبهای ادبی و زبانی کاربردیاش آشنا شد و قطعاً دانش سبکشناسی برای رسیدن به این مقصود میتواند نقش چشمگیری داشته باشد. در این جستار با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی سورة فرقان در سطوح واژگانی، بلاغی و نحوی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد: در سطح زبانی سورة فرقان، به نکات صرفی و نحوی توجه شده است. در سطح ادبی، استفاده از عناصر بلاغی چون استعاره، تشبیه، تکرار، التفات، استفهام و غیره، در زمینة موسیقایی و زیباییشناختی تأثیرگذار بوده است و همه این موارد بر وجوه اعجاز بیانی سورة فرقان افزوده است. همچنین وجود بعضی از صناعات ادبی علاوه بر اینکه موجب شیوایی و تأثیرگذاری سوره شدهاند، همگی در راستای هدف آیات است.
بررسی تصویرسازی دو عنصر گفت وگو و شخصیت در داستان حضرت موسی(ع) در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
در عصری که ادبیات عربی و غیر عربی فاقد داستان به معنای نوین آن بود، ناگاه قرآن کریم، داستان هایی را در قالب و ساختاری نوین عرضه کرد. قصص قرآن بسیار نمایشی و محسوس هستند و از عواملی که به این مسأله کمک می کند، عناصر مختلف داستانی است. از مهم ترین و تصویرسازترین عناصر داستانی در قصص قرآنی، می توان به دو عنصر گفتگو و شخصیت اشاره کرد که در نمایش حوادث داستان بسیار مؤثربه شمار می روند، آن گونه که حادثه را بدون شخصیت و شخصیت را بدون گفتگو نمی توان تصور کرد و در هیچ دوره ای جدال بین انبیا و کفار و گفتمان ایشان با مردم عادی از این عناصر خالی نبوده است. از این رو نگارنده در این مقاله کوشیده است تا با روشی توصیفی – تحلیلی به بررسی دو عنصر گفتگو و شخصیت در داستان حضرت موسی7 بپردازد و ابعاد زیباشناختی آن را تبیین کند. از یافته های چنین تحقیق برمی آید که یکی از مظاهر اعجاز قرآن کریم، از وحدت و انسجام بین آیات نشأت می گیرد و این تناسب و هماهنگی در بین عناصر متعدد داستانی به وضوح قابل مشاهده است. این اتحاد به منظور تحقق اهداف دینی در سراسر داستان های قرآنی است؛ به گونه ای که همه اجزادر کنار هم یک ساختار منسجم و هماهنگی را تشکیل داده اند
بررسی شگردهای طنز سیاسی در آثار طنز رویا صدر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
140 - 169
حوزههای تخصصی:
طنزسیاسی، یکی از گونه های ادبیات انتقادی است که به نوعی همانند سلاحی کاربردی برای روشن فکران جامعه با هدف اصلاح و دگرگونی بیان می شود. این در حالی است که طنز سیاسی هر نوع خشونت و زورگویی را رد می کند. به بیان دیگر، طنز سیاسی توانمندی به نمایش گذاشتن برخی کمبودهای متناسب با سیاست است که به شکلی خنده آور، با هدف سر و سامان دادن به شرایط حاکم در جامعه بیان می شود. اگرچه این شیوه از دیرباز در بسیاری از آثار ادبی نمود یافته، اما بدون شک می توان دوران مشروطه را دوره تکامل یافته طنز سیاسی در تاریخ ادبیات ایران به شمار آورد. ادیبان و شاعران خوش ذوقی در متن تحولات این دوره و عصر حاضر ظهور کردند و زبان گویای هم میهنان خود شدند که از آن جمله می توان به رویا صدر اشاره کرد. صدر، بانوی پژوهشگر و نویسنده ای پرآوازه در وادی طنز است و آثار چشمگیری از خود ارائه کرده است. در میان این آثار «خبرنامه محرمانه، «ه» مثل تفاهم، برداشت آخر، شب های کوش آداسی» و وبلاگ طنزنوشته های رویا صدر «بی بی گل» سرشار از طنز سیاسی است. در این پژوهش که به شیو ه اسنادی گردآوری شده است، پس از تعریف طنز و زیرساخت های آن به تبیین شگردهای این هنر در آثار یاد شده، پرداخته می شود. یافته های پژوهش نشان داد چیرگی و مهارت صدر بر ادبیات همراه با ذوق و طبع روان و خلّاق وی، سبب شده تا از بیشتر شگردهای ادبی همچون: نقیضه پردازی، تضمین، تشبیهات طنزآمیز، استفاده از ترکیبات متناقض نما، بزرگ نمایی، تمثیل، اغراق و ... استفاده کند و همین نکته تنوّع و در پی آن اثرگذاری بسیاری را در آثار او ایجاد کرده است.
La formation des formateurs aux TICE en classe virtuelle: le cas des enseignants de FLE des instituts de langues en Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۸, No ۳۳, Printemps & été ۲۰۲۴
126 - 150
حوزههای تخصصی:
La présente étude porte sur la formation des formateurs pour les cours à distance, notamment au sujet d’intégration des TICE dans les cours de FLE en Iran. Dans ce travail, en adoptant une recherche description, nous cherchons à explorer le niveau de la formation des enseignants iraniens de FLE, ainsi que la manière d’intégration des TICE dans leurs cours à distance. Pour ce faire, 30 séances de cours de FLE de 12 enseignants sous forme des vidéos enregistrées ont été observées. Un entretien auprès de 15 enseignants a également été mené. L’analyse des données collectées est basée sur les grilles d’observation de cours et d’analyse d’entretien dont l’élaboration font de notre étude, une recherche production. Les résultats obtenus montrent que la plupart des enseignants iraniens de FLE n’ont pas passé de formation des formateurs pour les cours à distance. Les enseignants se servent des TICE de manière différente ; pour certains les TICE sont à garder l’attention des apprenants et à rapprocher les caractéristiques d’un cours à distance à un cours en présentiel et pour d’autres, les TICE sont professionnellement utilisées afin de rendre les cours à distance plus interactifs et plus efficaces. Ces derniers sont assurés par les enseignants formés. Ainsi, à partir de notre cadre théorique, mais également de l’analyse des données recueillies, ce travail propose les caractéristiques d’une formation de formateurs optimale ainsi qu’un scénario didactique pour la formation aux TICE dans les cours virtuels en Iran.
پیوند پادشاهی زاب طهماسب و اسطوره آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
323 - 346
حوزههای تخصصی:
در شماری از متون ایرانی میانه می خوانیم که زاب، افرسیاب را «سپوخت» و آب و مرز را بازآورد و همین تیر انداختن به افراسیاب و سپوختن او (نه تیر انداختن به سمتی از زمین) در برخی متون ایرانی نو به آرش منسوب می شود. آیا این احتمال وجود دارد که داستان آرش و داستان پادشاهی زاب، دو اجرا از یک اسطوره باشند که با انتقال انتساب در سلسله طولی علل و اسباب، گاه به آرش و گاه به زاب منسوب شده باشد؟ شاهنامه پژوهان دلایلی چند برای توجیه غیاب داستان آرش در شاهنامه فردوسی اندیشیده اند که در دو گروه قابل دسته بندی است: داستان آرش در متن اساس فردوسی نبوده است و دیگر، داستان آرش در متن اساس فردوسی بوده است و او در سرایش شاهنامه حذفش کرده است. آنچه در این مقاله بحث می شود این پرسش و پیشنهاد است که آیا ممکن است داستان آرش کمانگیر با چهره گرداندن و مطابق فرآیند «گشت اسطوره» در لایه زیرین و در قالب روایتی دیگر در شاهنامه حضور یافته و نقل شده باشد؟ پاسخ بدین پرسش، موقوف به این است که نشان دهیم اسطوره زاب و اسطوره آرش، بیانگر یک مضمون هستند و دیگر آنکه تبدیل و تبادل میان زاب و آرش در دیگر متون هم دارای نمونه باشد. به تعبیر دیگر، چنان که در نقد اسطوره شناختی و نیز در روایت شناسی مرسوم است به جای جست وجوی نام آرش، پی رنگ اسطوره وی در بخشی از شاهنامه که باید جایگاه زمانی حضورش باشد، کاویده شود. با این تغییر نگاه می توان این نظریه را مطرح ساخت که با تغییر انتساب خویش کاری از قهرمان به پادشاه در سلسله طولی علل و اسباب، پی رنگِ اسطوره آرش کمانگیر که تلفیقی از سه خویش کاری آب فزایی، مرزنمایی و روشنایی است از آرش به زاب منتقل شده است. به تعبیر دیگر، پادشاهی زاب طهماسب و داستان آرش، هر دو، روایت یک اسطوره کهن تر هند و اروپایی اند که به موجب آن، ایزد روشنایی، باران می بارد و مرز می پاید. این انتقال و «گشتِ اسطوره» میان آرش و زاب به صورت آشکار در شماری از منابع ایرانی میانه و ایرانی نو رخ داده است و دارای پیشینه و مشابه است.
جانشینی و همنشینی واژگان در ادبیات فارسی(مجابات): دیدگاه یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
149 - 164
حوزههای تخصصی:
محور جانشینی و همنشینی دو محور در زبانشناسی است. از دید یاکوبسن این دو فرایند، در هنر کلامی به ترتیب در دو نقش استعاری و مجازی ظاهر می شوند و روشی برای تشخیص سبک های ادبی و هنری به شمار می روند. ادبیات فارسی چندین دوره ی مشخص ادبی دارد که بر اساس گرایش شعرا به این محورها می توان آن ها را سبک شناسی کرد. در ادوار زبان فارسی آثاری را مشاهده می کنیم که در جواب و استقبال از آثار مشهور و به همان قالب و سبک با محور همنشینی و جانشینی سروده شده اند که در اصطلاح به آن ها «مجابات» گفته می شود. ویژگی این دست اشعار، وجود نشانه هایی در کلام است که مخاطب را به سرمشق و سراینده آن هدایت می کند. اهمیت فن جواب که مختص ایرانیان است در این است که سبب گسترش و فراگیری شعر از لحاظ معنایی می شود و آن را در فضایی ناتمام و ادامه دار قرار می دهد. ازاین رو، به سبب اهمیت و جایگاه فن مجابات در ادبیات فارسی، در این مقاله با شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی نقش ادبی و نحوه ی کارکرد محورهای زبانی همنشینی و جانشینی در برخی از اشعار جوابی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد شاعران در جوابگویی های خود مطابق محور مدنظر سرمشق و متناسب با آن به این امر اهتمام ورزیده اند.