مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
روایت زنانه
حوزه های تخصصی:
نویسندگانِ زن بر این باورند که در ادبیات مردان، نقشی که به زنان داده می شود، نقشی فرعی است و زن در بیشتر آثار ادبی، عبارت از «دیگری» مرد است و به همین دلیل در ادبیات مردمحور، موضوع تجربه زنان مورد توجه قرار نمی گیرد. این موضوع باعث شد که نویسندگان زن بر این نکته تاکید کنند که زنان به دلیل برخورداری از امتیازات خاص بیولوژیکی، معنی خاصی از تجربه زنانه به خواننده نشان می دهند که ادبیات مردانه قادر به توصیف و بیان آن نیست. زنان داستان نویس در ایران توانستند موقعیت خود را در نوشتن آثار داستانی ابراز کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند. این پژوهش به شیوه توصیفی– تحلیلی مبتنی بر چارچوب نظری زبان به مثابه نظامی نشانه شناختی- اجتماعی، به تحلیل دو رمان سووشون سیمین دانشور و عادت می کنیم زویا پیرزاد پرداخته است. مهم ترین نتیجه حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل رمان های مذکور، تلاش نویسندگان آن ها برای نمایش روایتی زنانه و بازنمود هویتی زنان به شیوه های مختلف در سطوح مختلف متن (نحوی، معنایی و اندیشگانی) است. در دو رمان مذکور تحول در نقش زن از همسری خانه دار تا نیروی کنشگر و فعال در عرصه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سوق داده شده است.
تحلیل تناسب شگردهای روایتگری با درونمایه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چراغ ها را من خاموش می کنم ، نخستین رمان زویا پیرزاد است که در فضای داستانی اقلیت دینی ارمنی می گذرد. در این مقاله، روش، طرح و شیوه های روایتگری نویسنده بررسی شده و در آن سعی شده است پیوند درونمایه با نحوة روایتگری و شگردهای مختلف نویسنده بررسی و تبیین شود. ژرف ساخت رمان به نوعی حاوی این نکته است که زمان می گذرد و ما تماشاگر گذر وقت هستیم. عنوان، شیوة فصل بندی کتاب و انتخاب راوی با این ژرف ساخت تناسب دارد. نویسنده برای بیان وضعیت زنان، از راوی اول شخصِ زن استفاده کرده است تا بتواند میان روند شکل گیری شخصیّت راوی با درونمایه داستان ارتباطی ایجاد کند. راوی، محور اصلی داستان است و چراغ ها را خاموش می کند اما با باقی شخصیت ها تفاوتی ندارد؛ فقط بار بیشتری بر دوش دارد و از ناچاری انتخاب شده است. کنش های راوی، همه در حوزة خانه و خانه داری است؛ توصیف های وی نیز بیشتر حالت محور هستند. مجموع این شیوه ها و شگردها برای تبیین وضعیت زنان در جامعه، رمان را اثری صادقانه و خواندنی ساخته است.
تحلیل ساختار و شگردهای روایی رمان رؤیای تبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۹شماره ۸۳
71 - 100
حوزه های تخصصی:
«رؤیای تبت» مثل آثار قبلی فریبا وفی، داستانی موفق بوده، اما همچنان دغدغه های پیشین وی را تکرار کرده است. توفیق اثر در عین تکرار، ایجاب می کند به طرح، شیوه و شگردهای تازه نویسنده برای روایت مؤثر مضمون و دغدغه وی توجه کنیم. بدین منظور، روش ها و شگردهای روایت گری و طرح کلی رمان را بررسی کرده ایم تا نحوه پیوند درونمایه با شگردهای مختلف نویسنده را برای پیشبرد رمان تبیین کنیم. درونمایه رمان، بیان اهمیّت گفت وگو و عشق در زندگی است. طرح رمان نیز مبتنی بر گفت وگو است؛ نویسنده از یک سو به عوارض عدم گفت وگو و عدم ایجاد مجال گفت وگو پرداخته است و از سوی دیگر، برای شناخت عوامل بحران زندگی بدونِ گفت وگو به گفت وگو روی آورده است تا در پرتو این گفت وگو، عواملی را کشف کند که زندگی زنان را دچار بحران می کند. نویسنده همچنین برای شناخت موقعیت زن و عوامل مؤثر در زندگی زنان از شخصیّت پردازی و شیوه های روایی متکی بر تجلی و نوعی معماسازی استفاده کرده است. زاویه دید دوم شخص و راوی زن نیز منطبق با این طرح و درونمایه انتخاب شده است. راوی در اصل ماجرا دخالتی ندارد و وظیفه اش فقط روایتگری برای کشف راز بحران زندگیِ زنان است.
پرستاری از مجروحان در جنگ تحمیلی: تحلیل اجتماعی اخلاق مراقبت زنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۴
27 - 50
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر در راستای مطالعه ی نقش اجتماعی زنان در جنگ تحمیلی، کنشگری زنان درمانگر را به عنوان یکی از مهم ترین گروه های شغلی بررسی کرده است. در حقیقت، زنان (داوطلبانه و نیز دستمزدی) بخش اعظم نیروی پرستاری جنگ را تشکیل داده و مستقیم به نیروهای نظامی و غیرنظامی درگیر در جنگ خدمات درمانی ارائه می دادند. داده ها به کمک تحلیل متون خاطرات و روایات زنان (تحلیل اسناد حدود ۴۰ کتاب) و نیز انجام چند مصاحبه ی نیمه ساختاریافته برای تکمیل شکاف اطلاعاتی انجام شده و به مدد رویکرد اخلاق مراقبت زنانه برای تحلیل اجتماعی یافته ها کوشیده، از چگونگی پرداختن زنان بهداری رزمی به فعالیت های تخصصی نمایی واضح ارائه دهد. تحلیل داده ها نشان می دهد کنش ارتباطی هوشیارانه، مراقبت مسئولانه، مراقبت و مراعات و مراقبت صمیمانه - که از عناصر کنش پروادارانه ی زنانه است - از مهم ترین ویژگی های کنش پروادارانه ی پرستاران در جنگ تحمیلی به شمار می رود. همچنین پرواداری حرفه ای، مادروارانه، خواهروارانه و فرزندوارانه از صورت های این پرواداری زنانه است. نگاه زنانه ی تیماردارانه و مراقبت محور که ظرایف روابط، حالات انسانی و جهان زمینه مند فرد مجروح را به دقت درک می کند و با فهم همدلانه به همسان پنداری مجروحان با اعضای خانواده ی خود می پردازد، بردبارانه کار سخت در وضعیت جنگی را تاب می آورد و با محبت و شفقت، خیرخواهی و امیدبخشی دستی از مهر بر جراحت های عمدتاً جدی و مهلک مجروحان می کشد، از ابعاد الگوی اخلاق مراقبت زنان در جنگ تحمیلی است.
پیشگامان داستان نویسی زنانه در ادبیات فارسی و عربی (با تأکید بر داستان نویسان زن در قرن نوزدهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
127 - 152
حوزه های تخصصی:
نویسندگان زن در ایران و کشورهای عربی توانسته اند موقعیت خود را در نوشتن آثار داستانی ابراز کنند و مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند. داستان نویسان زن تأکید داشته اند که زنان معنی ای خاص از تجربه زنانه را به خواننده نشان می دهند، که ادبیات مردانه قادر به توصیف و بیان آن نیست؛ از این رو کوشیدند آثاری بنویسند که مستقیماً مربوط به تجربه های زنان باشد. در پژوهش حاضر، بر پایه مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی، زمینه های شکل گیری و تحول جریان زنانه نویسی در ادبیات داستانی این دو سرزمین بررسی شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که دوره اول داستان نویسی زنانه در ادبیات فارسی و عربی، بیانگر بی عدالتی ها و رنج و محرومیت زنان است. دوره دوم، دوره بازیابی هویت زنان است و مسأله حق انتخاب، آزادی زن و تمایز بخشیدن به هویت زنانه مطرح است. آزادی زن، خروج از انفعال، ارتقای نقش پذیری زن از محیط خانه به سطوح مختلف جامعه اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و انتخاب قهرمان داستان از بین زنان، از مهم ترین ویژگی های آثار داستانی زنان در دوره سوم زنانه نویسی در ادبیات فارسی و عربی است. تلاش نویسندگان زن برای نمایش روایتی زنانه و بازنمودِ هویت زنان به شیوه های گوناگون در سطوح مختلف متن؛ ازجمله کاربرد واژگان، شخصیت پردازی، انتخاب قهرمان و روایت گرِ زن ارائه شده است.
ناپایداری پایدار؛ روایتی زنانه از موج های مهاجرتی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: کشور ایران در چند دهه اخیر مهاجرت های داخلی گسترده ای را تجربه کرده و این روند مهاجرتی در بعد بین استانی همچنان در حال افزایش است. این مهاجرت ها با چالش های وسیعی در مناطق کشور همراه بوده است. از این رو پژوهش حاضر به دنبال روایتی زنانه از موج های مهاجرتی است. موج هایی که به واسطه ناپایداری دوسویه در مناطق مهاجرفرست و مهاجرپذیر شکل می گیرند. روش مطالعه: روش پژوهش حاضر، کیفی و از رویکرد نظریه زمینه ای استفاده شده است. مشارکت کنندگان، 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استان های مختلف کشور بوده اند که به صورت هدفمند و به شیوه نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها به شیوه کدکذاری باز، محوری و گزینشی انجام گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر از وجود ناپایداری پایدار در چرخه مهاجرت داخلی کشور خبر می دهد. بسترهای مهاجرفرست بر اثر ناکارآمدی سیاست های منطقه ای با ناپایداری گسترده روبه رو بوده که زمینه ساز مهاجرت های وسیع گروهی از این مناطق شده است. از سوی دیگر ناکارآمدی سیاست ها در مناطق مهاجرپذیر در جذب درست و متناسب جمعیت مهاجر سبب برهم خوردن تعادل بین جمعیت و منابع شده و بسترهای این مناطق نیز با ناپایداری های شدید در ابعاد گوناگون مواجه کرده است. نتیجه گیری: عدم توجه به ناپایداری برخاسته از مهاجرت های کنترل نشده و فقدان مداخله به هنگام و مناسب دولت سبب شگل گیری موج جدید مهاجرت از مناطق مهاجرپذیر می شود و این مناطق را به بسترهای جدید مهاجرفرست تبدیل می کند که در این مسیر اولویت با افراد با سرمایه های انسانی و اقتصادی بیشتر جهت حرکت به سوی کلان شهرهای توسعه یافته تر است. از این رو این مسیر نیازمند رصد دقیق تر و مدیریت و سیاست گذاری کارآمدتر است.
زن از کوچه مدق تا کافه ستاره دگردیسی زنان کوچه مدق در روایت سینمایی آن ( کافه ستاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی و سنجش شیوه ی روایت در رمان کوچه ی مدق، اثر نویسنده موفق مصری، نجیب محفوظ و فیلم سینمایی کافه ستاره، نخستین اثر اقتباسی سامان مقدم، کارگردان شناخته شده ی ایرانی است. از این رو می توان گفت، این پژوهش بر تبیین چیستی و کیفیت دگرگونی های روایت از ادبیات تا سینما، در دو اثر ادبی و سینمایی متمرکز است. در اثر سینمایی در جدال با فرادست و کشمکش های اجتماعی-اقتصادیِ برساخته ی فرادست، حضور روایت زنانه آشکار است. حال آنکه این شیوه ی روایت در اثر ادبی یعنی کوچه ی مدق به روشنی دیده نمی شود؛ ستیز فرودست با فرادست، نوشتار/روایت فیلم را زنانه تر کرده است. در مجموع روایتگری در فیلم به شیوه ای خلاقانه تغییر یافته است: حضور پررنگ شخصیت های زن، به تصویر کشیدن همدلانه ی وضعیت زنان، تعدد راوی، تجلی رمانتیک عشق، رؤیانگاری شخصیت های داستان، بیان نمادین، مکان محدود داستان، جزئی نگری و مردستیزی، روایت کافه ستاره را زنانه کرده است، حال آنکه تنها برخی از این مؤلفه ها مانند بیان نمادین، مکان محدود داستان، جزئی نگری و مردستیزی در کوچه ی مدق دیده می شود. نکته ای که نباید از نظر دور داشت اینکه پدیدآورنده ی هر دو اثر جنسیت مردانه دارند.