فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
125 - 141
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل نمودها و تعاملات گفتمان پست مدرنیسم در داستان دو بلدرچین نوشته محمدرضا صفدری پرداخته است. مسئله اصلی پژوهش پیشِ رو، تحلیل و واکاوی این پرسش است که چگونه یک متن می تواند قواعد متعین بازنمایی را به چالش بکشد و جلوه های نوین بازنمود را پیشنهاد دهد. در این تحقیق به شیوه تحلیل محتوای کیفی برپایه اسناد، و با تکیه بر انگاره های برجسته لیوتار مانند: رویداد، امر والای پسامدرنیستی، ترافع و ستیز جملات و مسئله هویت، داستان دو بلدرچین موردمطالعه قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد صفدری، با برهم زدن بسط خطی و جهت روایت، پیش فرض های خواننده را در دست یابی به ماجرا به چالش کشیده و پیوسته در حس سردرگمی غوطه ور می گذارد. متن صفدری در این داستان، خصلت رویداد داشته که همچنان که از داوری بر مبنای اصول شناخته شده ژانر گفتمانی و قواعد داستانی مدرن سر باز می زند، شگردها و شکل های بازنمایی نوینی پیشنهاد می دهد. روایت صفدری نشان دهنده وضعیت جهانی پرآشوب است که هرگونه پیوستگی ساختاری و انسجام معنایی در آن با تردید همراه است. این نامشخص بودن و عدم قطعیت نه تنها در محتوا قابل درک است بلکه در وجوه صوری و فرمی بیان و زبان نیز نمود آشکار دارد.
بررسی تفاوت ها و شباهت ها در رویدادهای مهم پادشاهی گشتاسپ با تطبیق متون مختلف
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
67 - 88
حوزههای تخصصی:
با بررسی متون و منابع مختلفی که درباره پادشاهان و شخصیت های اساطیری سخن به میان آمده، شباهت ها و تفاوت هایی مشاهده می شود که درخور توجه است. یکی از این شخصیت ها، گشتاسپ کیانی است. در زمان این پادشاه رویدادهای مختلفی رخ داده که در متون و منابع مختلف به صورت روایت های گوناگون بیان شده؛ یکی از این رویدادها، ظهور زرتشت است. در منابع گوناگون به ظهور زرتشت در زمان گشتاسپ اشاراتی شده اما در متون تاریخی، این روایت ها به گونه ای دیگر بیان گردیده است. همچنین نبرد گشتاسپ و ارجاسپ نیز از دیگر مواردی است که در زمان پادشاهی گشتاسپ روی داده که برخی از متون، علت این نبرد را مذهبی و در برخی دیگر، باج خواهی ارجاسپ بیان شده، هر چند که در روایت هایی نیز کشورگشایی ارجاسپ را علت نبرد میان آنها معرفی می شود. نبرد رستم و اسفندیار نیز از دیگر رویدادهایی است که در زمان پادشاهی گشتاسپ رخ داده اما در برخی از متون و منابع با ذکر دقیق جزئیات به این امر پرداخته شده در حالی که در بسیاری دیگر از متون، به توصیف دقیق جزئیات اشاره ای نگردیده است. ما در این پژوهش برآنیم تا با روش تحلیل و تفسیر رویدادهای مهم و بهره گیری از منابع مختلف، تفاوت ها و شباهت هایی که در این باره وجود دارد را برای مخاطبان توصیف نماییم تا علت این اختلاف نظرها را به اثبات برسانیم.
تطبیق روایت عشق ایزدان اساطیری و نظریه مثلث عشق (نمونه موردی: خدایان هند، یونان و میان رودان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه عشق ورزی از مهم ترین و پیچیده ترین روابطی است که انسان ها در طول زندگی خود تجربه می کنند و از دیرباز موردتوجه جدی فلاسفه و اندیشمندان بوده است. نظریه مثلث عشق رابرت. جی استرنبرگ یکی از آرایی است که به بررسی این مقوله از دیدگاه روان شناسی پرداخته است و در تحلیل متون داستانی، کاربرد فراوان دارد. بر اساس این نظریه، عشق دارای سه جنبه: صمیمیت، اشتیاق و تعهد است که از ترکیب این سه جنبه، هفت گونه عشق ورزی پدیدار می شود. نوشتار حاضر با روش تحلیلی تطبیقی می کوشد تا با تکیه بر نظریه مثلث عشق استرنبرگ، به تبیین و تحلیل کنش های عاشقانه آن دسته از خدایان اساطیریِ هند، یونان و میان رودان بپردازد که روایاتی از آن ها برجای مانده است. پس از تطبیق روایات ایزدان و ایزد بانوان با انواع هفت گانه عشق در نظر استرنبرگ، دانسته شد که فراوانیِ عشق شیفتگی بی خردانه در یونان و نیز عشق تهی، شراکتی و کامل در هند، به نسبت دو حوزه دیگرِ فرهنگی پژوهش، بیشتر است. در حوزه فرهنگی میان رودان، عشق شاهد مثال های کمتری دارد. این موضوع می تواند بازتابی از تلقی و تصور رایج مردم این مناطق از مفهوم عشق نیز باشد. این پژوهش نشان از ذهن پیچیده انسان های نخستین در مسائل احساسی و انتزاعی دارد.
کهن گرایی واژگانی در غزل های سیمین بهبهانی
منبع:
مطالعات ادبیات معاصر ایران سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
43- 60
حوزههای تخصصی:
غنای ادبیات سنتی هنوز هم در لفظ و محتوا بر ادبیات امروز تأثیرگذار است. در شعر برخی از نوگرایان معاصر، تأثیرپذیری از ادبیات گذشتیه ایران، به صورت کهن گرایی صورت گرفته است. این نوع تأثیرپذیری که در نظریه های ادبی معاصر آن را هنجارگریزی زمانی یا باستان گرایی (Archaism) می گویند، در غزل های سیمین بهبهانی به خوبی هویداست. این پژوهش وجوه کهن گرایی واژگانی را در غزل های سیمین بهبهانی با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. دستاورد آن نشان می دهد که کهن گرایی واژگانی در غزلیات سیمین بهبهانی نمود بسیار دارد که از مهم ترین مصادیق آن: 1. واژه های عام، 2. واژگان درباری، دیوانی و نظامی، 3. اصطلاحات موسیقی، 4. اصطلاحات باده گساری، 5. اصطلاحات و اسامی خاص مربوط به اساطیر و تاریخ کهن ایران، 6. ترکیب های کهن، 7. کهن گرایی در فعل (فعل ساده، فعل پیشوندی، فعل مرکب، فعل دعایی، ریخت کوتاه شدیه فعل ها، «میم» نفی فعل، و «باء» تأکید فعل)، 8. اصوات کهن، و 9. کهن گرایی در استفاده از حروف، قابل اشاره است. فرایند کهن گرایی واژگانی در غزل های سیمین بهبهانی، به نحوی متبحرانه اجرا شده، آن گونه که بخشی از مفاهیم و اندیشه های این شاعر از طریق واژگان دیرین زبان فاسی به مخاطب منتقل شده است، بدون آن که دریافت شعر او را برای مخاطب دشوار کرده باشد. این کهن گرایی در کنار دیگر شاخصه های شعر سیمین بهبهانی، موجب شده است که سروده های او از سبکی شخصی و انحصاری برخوردار باشد.
ناپایداری و تزلزل در معنا؛ خوانش واسازانه داستانی کوتاه از ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
13 - 47
حوزههای تخصصی:
مطالعات ادبی در پرتو اندیشه پساساختارگرا از منظری متفاوت متن را واکاوی می کنند. پساساختارگرایی ضمن رها شدن از چهارچوب تصلب یافته ساختارگرایی، خوانشی واسازانه از متن به دست می دهد و معنا و گفتمان ادعایی آن را به پرسش می گیرد. در این راهبردِ مطالعاتی، پژوهشگر از رهگذر بازشناسی تناقضات نهفته در متن، از دوگانه های پایگانی ساختارگرایی فاصله گرفته، از معنای آشکار آن مرکزیت زدایی می کند و معنای خاموش گشته را به سخن می آورد. کاربست چنین راهبردی در واکاوی متون فارسی می تواند ابعاد ویژه ای را در باب آن ها و ساختارهای فکری نویسندگان آشکار سازد. پژوهش حاضر بر بنیاد این اندیشه و با اتخاذ رویکردی استنادی تاریخی در گردآوری داده ها، داستان کوتاه «حضور» از مجموعه داستان دیوان سومنات نوشته ابوتراب خسروی را واسازی نموده است. بنابر پژوهش پیش ِرو، متن «حضور» به رغم عنوان آشکار آن، رو به غیاب دارد و امر غایب در آن به سطح حضور فرامی رود. تزلزل در رابطه متناظر دال و مدلولی و درنتیجه، ناپایداری معنامندی دال ها، ناآغازی در متن، باژگونگی کارکردها و موقعیت های دال های متن و نام زُدایی از شخصیت ها بخشی از مصادیق مرکززدایی از گفتمان مرکزیت یافته متن قلمداد می شوند. در پرتو این رابطه ناپایدار، دال های کنشگر در متن دچار تعویق و گسست از معنای نهایی شده اند و بدین ترتیب، انکسار و پراکنش معنا در متن رقم خورده است؛ برونداد چنین وضعیتی آپوریا یا تنگنا در پذیرش معنای قطعی متن است، به طوری که خواننده دیگر قادر به تحدید معنای نهایی نیست. جابه جایی حضور و غیاب و ناپایداری معنا حتی بر تمهیدات متن و موقعیت های مکانی شخصیت ها نیز سایه انداخته است و متن از درون خود را نقض کرده است.
خوانش اسطوره شناختی «لاتاری» اثر شرلی جکسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
2 - 38
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه «لاتاری» نوشته شرلی جکسون، آیین سالانه بخت آزمایی را در یک روستای کوچک آمریکایی به تصویر می کشد. داستان به نحوی غریب و ترسناک به پایان می رسد. این داستان معطوف به آن دسته از هنجارها و آداب و رسوم فرهنگی است که به مثابه آگاهی کاذب عمل می کنند و سوژه را به انجام کنش هایی پیش تأملی هدایت می کند. کنش هایی که بیشتر در متن پراکسیس اجتماعی روی می دهند و بنابراین فاقد عقلانیت لازم هستند؛ چراکه اساساً رانه پیش برنده این کنش ها اراده کورِ اجتماعی است. بر این اساس، با توجه به ماهیت این داستان و در پاسخ به این پرسش که «ایستادن در صف مرگ» چه ارتباطی با بخت آزمایی دارد و علت تداوم این آیین چیست، نگارنده با استخدام الگوی اسطوره شناختی رنه ژرار به عنوان چهارچوب کلّی نقد ضمن تحلیل و نقد داستان حاضر، به تبیین شاخص های جامعه روان شناختی اثر می پردازد. در پایان مشخص می شود بنیان این داستان مبتنی بر فراشد قربانی به مثابه امری آیینی است که در مرتبه ای «متقدم بر بازنمایی نمادین» عمل می کند. فراشد قربانی ضمن بازنمایی واقعیات مادی، نظام درونی اثر را سروسامان می بخشد.
بررسی تطبیقی سیر تطور بث الشکوی در متون نثر فارسی قرن هفتم و هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
193 - 208
حوزههای تخصصی:
قرن هفتم و هشتم با توجه به حادثه مهم این دوران یعنی حمله ویرانگر مغول، در تاریخ ایران بسیار با اهمیت است. در این دوره شاهد تغیییرات فراوانی در عرصه های مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری تحت تاثیر حاکمان مغول در ایران هستیم. شعر و نثر نیز در این دوره به عنوان کی از شاخه ها اصلی از هنر، از این تغیرات مستثنی نبوده و دچار تغییرات و تحولات فراوانی شدند. شکواییه از آغاز شکل گیری شعر فارسی در آثار شاعران و نویسندگان وجود داشته است. به طوری که می توان شکواییه را یکی از انواع مهم ادبی از زیر شاخه های ادب غنایی به حساب آورد. شاعر یا نویسنده در شکواییه به بیان ناملایمات زندگی می پردازد و از روزگار، بخت و اقبال، پیری و ناتوانی، معشوق، نابسامانی های اجتماعی و سیاسی و... شکایت می کند. . در این مقاله با بررسی متون نثر قرن هفتم و هشتم به بررسی نحوه بیان شکواییه و میزان تطبیق شرح شکواییه در قرن هفتم و هشتم پرداخته است. آنچه در طی این مطالعه بدست آمد حاکی از آن بود که شکواییه شخصی در قرن هفتم و هشتم، از بسامد بیشتری برخوردار بوده است و بیشترین شکواییه ها در طی این دو قرن، در شکایت از فلک و قضا و تقدیر بیان شده اند.
بررسی تکرار در قصه های صمد بهرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
1 - 28
حوزههای تخصصی:
صمد بهرنگی (1318-1347) از پایه گذاران ادبیات کودک و نوجوان، در طول حیات کوتاه خود بیش از بیست قصه برای کودکان و نوجوانان به رشته تحریر درآورد. افزون بر آن چندین مقاله درباره مسائل تربیتی و اجتماعی ازجمله آثار به جامانده از اوست. با توجه به تسلطی که به شیوه های آموزش و سبک های یادگیری دانش آموزان داشت، از ابزار قصه در طول دوران معلّمی خویش بهره جست. پیرنگ اصلی آثارش از جهان بزرگسالان گرفته شده، اما گویش متعلق به دنیای کودکان است. یکی از ویژگی های اصلی افسانه های عامیانه و ادبیات کودکان، عنصر هنرآفرین تکرار است. بهرنگی با بهره گیری از عنصر زایای تکرار یا دوگان سازی، گونه تازه ای از قصه های فرهنگ عامه را آفرید که ضمن بیان اندیشه های تحول خواهانه در لباس تمثیل، به شکلی آگاهانه به منظور مطالعه و رشد آگاهی و پرورش تفکر انتقادی کودکان در نظر گرفته شده بود. در این مقاله کاربرد انواع تکرار (کامل افزوده و ناافزوده، پژواکی، فاصله دار و ناقص) در سراسر قصه های بهرنگی به روش تحلیلی آماری بررسی شده است و به دلیل بسامد بالا (777 مرتبه با 260 گونه در 17 قصه) می توان آن را به عنوان مشخصه سبکی او در نظر گرفت که افزون بر کارکرد زیبایی شناختی، در القای اندیشه های نویسنده به مخاطبان خاص خود (کودک و نوجوان) و اثرگذاری بر تربیت و رشد شخصیت آنان نقش به سزایی دارد.آشنایی با جزئیات و مختصات یکی از عناصر سازنده و مؤثر این قصه ها از دستاوردهای این پژوهش است که می تواند برای نویسندگان جوان در جهت اعتلای ادبیات کودکان ایران راه گشا باشد و بر نظرگاه پژوهشگران این عرصه دریچه ای تازه بر واکاوی آثار و تألیفات برجسته و ماندگار این حوزه بگشاید. همچنین جدا از نقش قصه به عنوان یکی از ابزارهای تربیتی، تسلط بر مؤلفه های ساختاری قصه هایی از این دست می تواند در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان و یا دانش آموزان دو زبانه ایرانی در سال های نخستین ابتدایی بسیارکارآمد باشد.
از هوش انسانی تا هوش مصنوعی: بررسی برگردان های فارسی فنون ادبی غزلواره ش. ۶۲ شکسپیر از منظر راهکارهای انسانی و ماشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
29 - 50
حوزههای تخصصی:
ترجمه گری ژانر شعر به سایر زبان ها همیشه به چند دلیل مسئله ساز بوده است. نخست، ترجمه گری متون ادبی با دشواری های خاص همراه است؛ دوم، متون منظوم نیز به سبب کیفیاتی خاص به زبانی دیگر سخت ترجمه پذیر جلوه می کنند؛ سوم، سبک و سیاق شاعر در ترجمه به «بدیلی» کم رنگ از اصل بدل می شود؛ چهارم، ترجمه گری شعر از رهگذر هوش مصنوعی نیز مسئله ساز است. این مقاله می کوشد به شیوه کیفی تبیینی و با کمک ابزارهای هوش انسانی و ماشینی برخی از این مسائل را در پرتو برگردان های فارسی فنون ادبی غزل ۶۲ شکسپیر بررسی کند. هدف اصلی توجه به چالش های پیش رو در ترجمه فنون ادبی است. فرزاد ترجمه ای روان؛ موقر، ترجمه ای به نسبت آزادانه تر و شفا، ترجمه ای وفادار به مضمون و طبیب زاده، ترجمه ای بسنده و پذیرفته از غزل واره ارائه کرده اند. از میان ابزارهای هوش مصنوعی، گوگل ترجمه ای تقریباً نزدیک به متن اصلی و تحت اللفظی؛ بات تلگرامی، ترجمه ای کامل تر و روان تر و اوپن چت جی پی تی، ترجمه ای دقیق تر و نزدیک تر به هوش انسانی از غزل واره ارائه کرده اند. به نظر می رسد ترجمه ادبی به ویژه شعر از رهگذر ترجمه ادبی نیاز به خلاقیت هوش انسانی دارد تا حضور «بدیل» خود را به «اصل» نزدیک تر کند.
تنازع در انتساب یک غزل به سعدی، مهستی و رفیع مروزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
103-113
حوزههای تخصصی:
از جمله مشکلات امروز در باب اشعار پیشینیان، سرگردان بودن برخی از این اشعار در جُنگ ها و تذکره های مختلف است. به تکرار با اشعاری مواجه می شویم که به چندین شخص منتسب است؛ تا جایی که خواننده از انتساب های چندگانه این آثار در تاریخ ادبیات، سردرگم می شود. غزل معروفی به نام سعدی و البته در دیوان هلالی جغتایی با عنوان مخمس بر غزل سعدی ثبت شده است که با بررسی کلیات سعدی و تفحص در چند نسخه خطی، غزل در دیوان سعدی پیدا نشد. غزلی که در تضمین هلالی به دست است، تخلص به نام سعدی نیز دارد. این غزل در دو سفینه بیاض تاج الدین احمد وزیر و روضه الناظر و نزهه الخاطر عبدالعزیز کاشی، به مهستی نسبت داده شده است. نکته بسیار مهمی که موجب ایجاد تشکیک در این انتساب ها می شود، آمدن این غزل در لباب الالباب به نام رفیع مروزی است. با توجه به این که لباب نسبت به همه این آثار متقدم است، انتساب غزل به مهستی و سعدی مورد تردید قرار می گیرد. ضمن اینکه در سه موضع در جوامع الحکایات ، تاریخ جهانگشای جوینی و مکارم اخلاق از این غزل بیت یا ابیاتی آمده، که با توجه به حدود تاریخی این کتاب ها، انتسابش به سعدی غیر ممکن است. دیگر اینکه انتساب غزل به رفیع نسبت به مهستی ارجحیت دارد. چه اینکه غزل مزبور در لباب که متقدم تر از نسخه های دیگر است به نام رفیع مروزی آمده است.
بررسی صدای بلاغی در جستارهایِ شاهنامه پژوهیِ شاهرخ مسکوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
76 - 53
حوزههای تخصصی:
جستار گونه ای از نثر است که به دلیل ماهیت سیال و بینابینی اش، ژانر ادبی تلقی نشده است؛ نوشتاری که اساس آن بر مواجهه با زندگی- البته با ژست هنری- است. جستار، از سویی حاصل دیالکتیک علم و هنر و به معنایی دیگر واسط دانش و زندگی است که هم از سبک مقاله های منضبط دانشگاهی و هم از نوشته های عامه پسند فاصله دارد. جستار، شکل خاصی از آزادی نوشتن است که درعین حال، دارای نوعی انتظام درونی و ساختاری است. برخی از جستارها به ویژه وقتی ادبیات را موضوع خود قرار می دهند از لحنی برخوردار می شوند که آمیزه ای از نگرش و سبک نویسنده است و می توان آن را «صدای بلاغی» نامید. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی نمودهای صدای بلاغی در مؤلفه های بوطیقایی؛ همچون نثر بودگی (زبان و فرم و خودویژگی نثر)، معاصرشوندگی، خود، انسان، زندگی و مرگ در جستارهای شاهنامه پژوهی شاهرخ مسکوب می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد مسکوب در جستارهایش با توجه به منظری که به موضوع نوشتار دارد، فرم اثرش را شکل داده و سبک نگارش و شیوه بیان او در هر اثر با اثر دیگر متفاوت است؛ گوناگونی سبک و لحن در جستارهای مسکوب دلالت بر سیالیّت سبک جستار و فردیّت خلاق نویسنده در جایگاه جستارنویس دارد.
تروما درمانی در قرابت انسان و طبیعت: خوانش بوم روان شناسانه «درخت گلابی» و «اناربانو و پسرانش» اثر گلی ترقی و نجات استخوان ها اثر جاسمین وارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
129 - 105
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با اتخاذ رویکرد بوم روانشناسی، در برگیرنده خوانش جدیدی از دو داستان کوتاه «درخت گلابی » و « اناربانو و پسرانش » نوشته گلی ترقی و رمان برجسته نجات استخوان ها نوشته جاسمین وارد است. پژوهشگران با استفاده از مفاهیم کلیدی چون بوم روانشناسی، نفس بوم شناسی، بوم درمانی و بوم شناسی فرافردی که نخستین بار توسط تئودور روزاک، لیندا بازل و وارویکس فاکس مطرح شده، به مطالعه آثار منتخب دو بانوی رمان نویس ایرانی و آمریکایی پرداخته است. نویسندگان منتخب ضمن تأکید بر گستره نگرانی های زیست محیطی در جهان، ارتباط انسان با طبیعت را به تصویر کشیده و آرامش روحی و روانی او را در نزدیکی به طبیعت می دانند. علاوه بر این تمرکز آن ها بر طبیعتی است که ضمن زنده، فعال و خارج از کنترل بودن، صرفاً منتظر بیدار شدن انسان جهت همذات پنداری فرافردی با آن است. این پژوهش در نظر دارد ضمن مطالعه تطبیقی آثار فوق، علاوه بر بررسی نتایج حاصل از ترومای گسستگی پیوند انسان با طبیعت به اثبات اثرات مثبت و منفی این قرابت یا دوری پرداخته و اهمیت خودشناسی را در درک هارمونی بین انسان و طبیعت یادآور شود.
بررسی زبانی و محتوایی نام های خانوادگی در شاهنامه و ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
شهرت دهی از مهم ترین عوامل شناخت اجتماعی است. مطالعه شهرت ها مشخص می سازد که از چه عواملی در هر جامعه برای هویت بخشی و شهرت دهی استفاده می شود. پژوهش حاضر به روش تحلیلی _ توصیفی و با عنایت به مراحل تکاملی اجتماعات بشری به عنوان بافت فرهنگی و در بررسی زبانی، در چارچوب صرفی و نحوی زبان فارسی انجام می شود و سعی بر آن دارد تا ریشه های فرهنگی شهرت و نام خانوادگی افراد در ایران قبل از اسلام را با تکیه بر شاهنامه فردوسی و ویس و رامین به دلیل دربرداشتن شهرت های ایرانی کهن بررسی کند. بررسی ها نشان می دهد ترکیب نحوی «نام+کسره+ نام پدر/پدربزرگ» و «نام+کسره+ اسامی شهر/کشور+ ی نسبت» و «نام+ کسره+ پیشه+ ی نسبت» بیشترین ساختار زبانی است که استفاده می شود. از نظر بافت فرهنگی، روابط خویشاوندی و انتساب به پدر و پدر بزرگ بیشترین کاربرد را دارد و در مرتبه بعد، کسب شهرت از ویژگی ها و مهارت های فردی است. این دو نمونه متأثر و به جامانده از دوران زیست قبیله ای و مردسالاری است. کسب شهرت از شهر و کشور در مرتبه بعد و نشان از دوران زیست شهری است. انتساب به پیشه نیز چشمگیر است و خود برآمده از جامعه طبقاتی و کاست های اجتماعی است و در بخش تاریخی شاهنامه و دوره ساسانیان به اوج می رسد.
La mémoire, le kitsch et l’insularité dans Du côté de chez Swann de Marcel Proust(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
L’article étudie le processus de retour en mémoire de certaines étapes importantes de l’enfance dans Du côté de chez Swann de Marcel Proust. La particularité de cette recherche est d’appréhender l’envie de revivre des moments que la mémoire involontaire a pu faire rejaillir de manière insoupçonnée à partir des objets, des scènes, etc. Il s’est agi de déceler des formes du kitsch dans la narration de Marcel, un personnage qui s’efforce de vivre en double un même état affectif. Cette volonté de se réapproprier un moment déjà évanoui plonge le texte dans l’expressivité émotionnelle. Ces émotions extériorisent un discours actualisé dans le kitsch textuel marqué par l’artifice et la mélancolie. Cette notion intéressante du « kitsch » donne alors l’idée que les images du passé reviennent, d’une part, de manière inopinée ; et d’autre part, de manière consciente avec la finalité de pouvoir s’émouvoir comme la deuxième larme kundérienne qui donne une réalité idéalisée. Il a été question de voir comment le kitsch transparait dans l’écriture mémorielle proustienne.
جست وجوی امر مطلق در دو روایت منطق الطیر عطار و تصویر پرده پوش سائیس اثر شیلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
125 - 149
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی جهانی اغلب بر اساس اندیشه ها و دغدغه های عام بشری شکل می گیرند. نیازها، آرزوها، موفقیت ها، ناکامی ها و هرآن چه به طبیعت بشر باز می گردد مضمون اصلی آثار ادبی است. گرایش ها و کندوکاوهای معرفتی در کنار دیگر تمایلات انسانی موضوع بسیاری از این آثار - به ویژه آثار مبتنی بر نگاه فلسفی و عرفانی - بوده است. منطق الطیر عطار و چکامه تصویر پرده پوش سائیس از شیلر، دو روایت در دو فرهنگ و زبان مختلفند که این نیاز آدمی را با مراحل و نتایج تلاش برای دستیابی به مقصد معرفتی، بازتاب می دهند. زین رو مقاله کیفی و تحلیلی حاضر، در کنار مقایسه این آثار، پرداختن به مطالب منعکس شده در آن ها، شباهت، تفاوت و دلایل نا-/هم سانی شان را در زمره اهداف اصلی خود برمی شمرد. از جمله یافته های این پژوهش ذکر این نکته است که گرچه شاعران نام برده از سنن متفاوت برخاسته اند و از فضاهای گوناگون سخن می گویند، اما اصل و انگیزه جست وجوی انسانی برای کشف حقیقت مطلق و نتایج آن در روایاتشان کمابیش همانند است. نیز هرچند در نگاه فیلسوفانه، جست وجوی رمز و راز هستی از دیرباز امری ارزشمند و والا تلقی شده است، اما عارفان نیز همواره در پی حقیقت هستی (حق/معشوق حقیقی) بوده اند و شاعران متفکر منسوب به هر دو نحله (عطار و شیلر) در آثار خویش این تلاش ها را بازتاب داده اند. ویژگی هایی هم چون ابهام و رازآلودگی، بی نشانی امر رازآمیز، ناتوانی یا بی زبانی کاشف راز و تحول شخصیت وی در دو روایت پیشِ رو مشترک است. البته مواردی چون شخصیت های روایات، قالب/ساختار، فضای داستانی، مصداق راز و حقیقت، تفاوت هایی در دو روایت دارند.
بررسی تطبیقی تمثیل در قطعات ابن یمین فریومدی و غزل تمثیل های آرش آذرپیک
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
171 - 185
حوزههای تخصصی:
تمثیل شیوه بیان شعر قطعه و از جمله آرایه های ادبی است که در فن بلاغت اهمیت و جایگاه خاصی دارد. این الگوی روایتی یک استراتژی خاص برای بیان هدفی ثانوی است که در بردارنده آموزه و نظریه است. قالب قطعه به دو دلیل محرز نتوانست پا به پای غزل به عنوان یک قالب ماندگار در ادوار شعر پارسی خودنمایی و خود افزایی کند. یکی کم داشتن یک قافیه در مطلع، نسبت به غزل که نگذاشت آن تعادل وحدت وجودی خنیاگرانه غزل را به صورت جامع داشته باشد و دیگری فضای خشک پیام رسانانگی و تعلیمی در قطعه بود که نتوانست آن پذیرش را در جان و روان ایرانیان به دست بیاورد. در این مقاله به بررسی آماری تمایزها و شباهت های تمثیل در چهار شاخه پارابل، فابل، آنیمیسم و تمثیل زبانی در قطعات بزرگترین قطعه سرای تاریخ ادبیات ایران ابن یمین فریومدی و پایه گذار سبک غزل تمثیل آرش آذرپیک پرداخته شده است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای تدوین شده ارائه یک دسته بندی شفاف و جامع از انواع تمثیل و معرفی دستامد تمثیل زبانی است که برای نخستین بار به عنوان یک آرایه مستقل ادبی در غزل تمثیل معرفی شده با ذکر ریشه های سبکی و مثال های متعین در این زمینه.
تحلیل و بررسی شخصیت کاوه آهنگر بر مبنای نظریه اقتدار کاریزماتیک ماکس وبر (بررسی فرایند چرخش کاریزما در شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
47 - 62
حوزههای تخصصی:
در اندیشه اساطیری ایران باستان چرخش قدرت در دست شاهان با مفاهیمی مبتنی بر پیوندهای نژادی و خونی چون فرّه ایزدی توجیه می شد. امّا در شاهنامه شخصیت هایی چون ضحاک نیز وجود دارند که بدون برخورداری از این ویژگی به پادشاهی می رسیدند و یا دست کم برای مدت محدودی از محبوبیت برخوردار بودند. همچنین کاوه آهنگر که از شخصیت های مهم در شاهنامه فردوسی است و بدون برخوردار بودن از فرّه ایزدی در حافظه جمعی ایرانیان همواره به عنوان شخصیتی کاریزماتیک مطرح شده است. در همین راستا این جستار با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی به تحلیل و بررسی موشکافانه کردارهایکاوه آهنگر در شاهنامه فردوسی و مطابقت با دیگر آثار تاریخی و حماسی ایران، کشف و شناسایی هوّیت اساطیری یا تاریخی کاوه آهنگر و بازگفت نقش ها و عملکرد های کاریزماتیک و آنتی کاریزماتیک او و دیگر شخصیت های مرتبط با او در شاهنامه پرداخته است و چنین نتیجه گرفته است که با ارائه خوانشی جدید از شاهنامه برمبنای نظریه اقتدار کاریزماتیک ماکس وبر، اگرچه کاوه آهنگر از ویژگی های یک شخصیت کاریزماتیک و محبوب برخوردار بود امّا او از مؤلفه های یک شخصیت دارای اقتدار کاریزماتیک برخوردار نبود؛ همچنین او تنها مبارزی با ساختار حکومت ضحّاک نبود بلکه می توانست فردی در مقابل جمشید و فریدون نیز باشد چرا که هدف کاوه از قیام تنها دست یابی و برپایی داد بود. در نتیجه کاوه شخصیتی آنتی کاریزما بر علیه هرگونه قدرت کاریزماتیک بود.
تحلیلی روان شناسانه بر داستان کوتاه «داش آکل» صادق هدایت
حوزههای تخصصی:
ادبیات و روان شناسی دو حوزه، با اشتراکات بسیار است. اشتراکاتی که بر مبنای آن ها، شاخه ای از نقد ادبی، با نام «نقد روان شناسانه» (Psychological Criticism)، شکل گرفته است که متن را بر پاییه مسائل روان شناسی تحلیل می کند. این پژوهش، روشی توصیفی- تحلیلی دارد، و چون با اتکا به نقد روان شناسانه صورت می گیرد، دارای رویکردی میان رشته ای است. هدف آن بررسی و تحلیل اختلال یا اختلالات روانی موجود در رفتار «داش آکل»، شخصیت اصلی داستان کوتاه «داش آکل» صادق هدایت است. به همین منظور، در آن، ابتدا با استفاده از داده های دانش روان شناسی، اشاره ای کوتاه به مبحث اختلال روانی شده است و سپس شخصیت داش آکل از نظر اختلال یا اختلالات روانی، با توجه به کنش ها و واکنش هایی که در داستان دارد، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که در داستان کوتاه داش آکل، شخصیت اصلی آن، در اثر یک ماجرای عاشقانه و ناکامی ناشی از آن، به اختلال افسردگی گرفتار می شود. این اختلال به مرور، در روان داش آکل شدت می گیرد و تمام زندگی او را تحت تأثیر خود قرار می دهد. سرانجام نیز داش آکل بعد از هفت سال ابتلا به این اختلال، برای رهایی از آن، به نوعی خودکشی غیرمستقیم، دست می زند. بر مبنای نشانه ها و قراینی که نویسنده با رویکردی انتقادی، در داستان گنجانده است، مسائل اجتماعی، نظیر باورهای غلطی که در میان مردم عرف شده، در شکل گیری اختلال افسردگی داش آکل نقشی مؤثر داشته است. علاوه بر اختلال افسردگی، اختلال مازوخیسم، با درجه ای ضعیف، نیز در شخصیت داش آکل مشاهده می شود.
واکاوی ارتباط های چهارگانه (خدا، خود،خلق، خلقت) در شعر قیصر امین پور
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
253 - 282
حوزههای تخصصی:
انسان مخلوق برگزیده خداست ولی همانند سایر موجودات دارای نیازمندی های متعددی است که برای رفع آنها باید با خالق و سایر عناصر مخلوقات در ارتباط باشد. هر انسانی برای ادامۀ حیات خود، ناگزیر است ارتباط خود را با خدا، خلقت، خلق و خود ارتقا بخشد. مسلماً هیچ انسانیاز این چهار ارتباط بری نیست. ارتباط با خدا در شکل های عبد و موال و عاشق و معشوق دیده می شود. ارتباط انسان با خود همان معرفت النفس و شناخت ساحت های وجودی و امکانات و اهداف زندگی است، مصداق ارتباط با خلق، را در رابطه مهربانی، خوش خلقی و کمک به همنوع و مصداق ارتباط با طبیعت را در همزیستی مسالمت آمیز با جانوران و رعایت حقوق طبیعت جاندار و بی جان می توان بررسی نمود. مهمترین این ارتباطها رابطۀ خالق و مخلوق هست و سه رابطۀ دیگر با هدف دستیابی به این مورد صورت میگیرد. به طور طبیعی مسائل مهمبشریت در آثار ادبی و هنری اثر میگذارد. واکاویی این موارد از منظر قیصر امین پور به عنوان شاعری که در جهان معاصر زندگی می کند،میتواند برای انسان امروزی نتایج سودمندی را به ارمغان بیاورد؛ پس با بررسی ارتباطهای چهارگانه در اشعار شاعر مذکور میتوانیم، گامی هر چند کوچک، برای آشنایی و فهم بهتر قیصر و اشعارش برداشت. همچنین شناخت انسان و در درجۀ باالتر شناخت خالق هستی و نزدیک تر شدن به او، مورد توجه نگارنده است. با توجه به این که اشعار قیصر امین پور خالی از صبغۀ عرفانی نیست .
Basil Bunting and the Challenges of Literary Translation from Persian into English: A Case of Rūdhakī(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
61 - 90
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study is to analyze Basil Bunting's literary translation. It turns to the theories of translation by Steiner, Benjamin, and Eco, among others, to study Bunting’s translation of Rūdhakī’s ‘Dandaniyyeh’ poem, a 10 th century qaṣīdah replete with mesmerizing musicality and with a form galvanized in its originating language, time, and locale. A deep contrastive analysis of its translation into English by the poet, Bunting, shows the difficulties that can arise from literal translations of classical Persian poetry.