مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
افسانه های ایرانی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مطالعه ی رهاوردهای نظریه ی تمرکززدایی (نوسان میان تمرکزگرایی و تمرکززدایی) برای ایدئولوژیهای جنسیتی در افسانه ی ""لجباز""، از مجموعه قصه های صبحی است و از این رو به پرسشهای سه گانه ی زیر پاسخ دهد:
1- کارکرد(های) این مکانیزم شناختی برای ایدئولوژیهای جنسیتی چیست؟
2- در پرتو فرآیند شناختی نوسان میان تمرکزگرایی و تمرکززدایی، ""شناخت عاطفه"" ی شخصیت برای دستیابی به هدف، با ایدئولوژیهای جنسیتی ، چگونه برهمکنشی دارند و و ویژگیهای جایگاه سوژی برآمده از این برهمکنشها چگونه است؟
3- در پرتو این مکانیزم شناختی، همدلی خواننده با افسانه چگونه است؟
این پژوهش نشان داد، مکانیزم شناختی نوسان میان تمرکزگرایی و تمرکززدایی، همزمان، منجر به القا و لغو ایدئولوژیها و خوانش انتقادی می شود. همچنین در پرتو این رویکرد، شناخت و عاطفه درهم تنیده و به گونه ای یگانه هستند و برهمکنش ""شناخت-عاطفه"" و ایدئولوژی به این صورت است که شناخت دقیق از مبانی انگیزشی زیربنایی ایدئولوژیهای جنسیتی، عاطفه ی متناسب با موقیعت را فرامی خواند و تمرکززدایی توامان این دو در مقام یک کل، با تغییر در رفتار به دستکاری ایدئولوژی و در نتیجه دستیابی به هدف می انجامد و سرانجام در پرتو این فرآیند شناختی، خواننده ی ثابت و ازپیش تعیین شده ای وجود ندارد بلکه خواننده ای در نوسان و جاری ساخته می شود که در یک بازی پیوسته میان ساختن و ساخت زداییِ همدلی با روایت در نوسان است. با به مرکزآوردن این نظریه، متن، نویسنده و خواننده یگانه می شوند و بدین شکل مبنای تازه ای برای درک لذت بخشی متن های ادبی کودک فراهم می آید.
انواع استحاله های انسانی در افسانه های مکتوب سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکرگردانی تغییر ماهیت ظاهری یا توانایی های درونی قهرمانان اساطیر و موجودات افسانه ای است که گاه با دگرگونی های ظاهری همچون تبدیل جماد به حیوان، انسان به حیوان یا بالعکس، انسان به فرشته و ... نمود پیدا می کند و گاه بدون تغییر ظاهر، قهرمان به قدرت ماوراءالطبیعی دست می یابد و از حوزه توانایی های ذاتی خویش پا فراتر می نهد. این دگرگونی ها یا همان پیکرگردانی ها مهم ترین عامل شگفت زایی در اساطیر، افسانه ها و قصه های عامه هستند و نقش بسزایی در تأثیر گذاری، ایجاد هیجان و جذب مخاطب دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی افسانه های بومی مکتوب استان سیستان و بلوچستان از منظر کارکرد های پیکرگردانی و مسخ است و با توجه به تنوع پیکرگردانی های مشهود و گستردگی موضوع، این مقاله فقط به بررسی انواع استحاله های انسانی اختصاص یافته است که در آن انسان به حیوان، جماد، گیاه، موجود ماورائی، طبیعت و انسان دگردیسی می یابد یا بدون تغییر ماهیت انسانی، توانایی های خارق العاده به دست می آورد. با بررسی های انجام شده درمجموع، از 157 افسانه مکتوب این استان در 23 افسانه، استحاله های انسانی وجود دارد. بیشترین پیکرگردانی های انسانی از نوع استحاله انسان به حیوان و سفرهای شگفت انگیز است و استحاله انسان به انسان و استحاله انسان به موجود ماورائی در هیچ یک از افسانه ها دیده نشده است. نگارندگان تلاش دارند با تحلیل افسانه های مکتوب استان سیستان و بلوچستان دلایل شاخص ترین انواع استحاله های انسانی و همچنین کارکرد و نقش این پیکرگردانی ها را در افسانه های بومی این منطقه بیان کنند.
بازنمود عقلانیت زنانه در افسانه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ مردسالار و رسمی گذشته و تقسیم بندی کلیشه های جنسیتی، عقلانیت همواره امری مردانه بوده است. به همین دلیل، تفکر، تصمیم گیری و ارائه راه حل مشکلات، عموماً به مردان نسبت داده می شد و درمقابل، زنان افرادی منفعل، وابسته و نظاره گر تعریف می شدند و اگر برای زنان نقش فعالی در عرصه های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی قائل می شدند، عموماً جنبه منفی یا «مکارانه و دسیسه گرانه» داشته است؛ اما در فرهنگ عامه فارسی که افسانه ها به منزله یکی از برجسته ترین اشکال ادبی در بطن آن بالیده اند کلیشه مذکور، یعنی انتساب عقلانیت به مردان شکسته شده است و در این افسانه ها زنانی ظاهر شده و به ایفای نقش پرداخته اند که به مدد تدبیر (عقلانیت) آنان گره کارها گشوده می شود. گره گشایی های زنان و دختران را در افسانه ها می توان به «عقلانیت زنانه» تعبیر کرد. در این پژوهش، با استفاده از نظریه یونگ و در قیاس با کهن الگوی «پیر فرزانه» زنان خردمند روایت های عامه ایران را با عنوان کهن الگوی «زن خردمند» نام گذاری کرده ایم. تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی چگونگی بازنمود عقلانیت زنانه در افسانه های ایرانی پرداخته و نشان داده شده است که چگونه خلاف باورهای کلیشه ای جهانی که خود یونگ نیز در تحلیل کهن الگوها در دام آن ها افتاده است، زنان «عقلانیتی ایجابی» از خود بروز می دهند و نقش هایی مثبت در راستای یاریگری به قهرمانان و سایر شخصیت های داستانی ایفا می کنند. این پژوهش می تواند الگویی مناسب برای بررسی و کاوش های مجدد در فرهنگ های دیگر درنظر گرفته شود؛ بدین معنا که نقش و حضور واقعی زنان در تاریخ فرهنگ ها بازخوانی شود تا واقعیت هایی را که مردسالاری طی هزاره ها سرکوب کرده بود، برملا سازد.
ویژگی های اسطوره ای و فراانسانی شخصیت معشوق در افسانه های سحرآمیز ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۳۹
۱۲۹-۱۶۸
حوزههای تخصصی:
افسانه های سحرآمیز ازجمله انواع مهم افسانه ها هستند که در آن ها با موجودات ماورائی مانند دیو، پری، و ... و همچنین حوادث شگفت انگیز سروکار داریم. ارتباط با روایت های اسطوره ای از دیگر ویژگی های این نوع افسانه هاست. هدف از این پژوهش یافتن شباهت های میان شخصیت دختر معشوق با شخصیت های اسطوره ای است. هدف این مقاله استخراج ویژگی های مشترک میان شخصیت معشوق افسانه ای و شخصیت های اسطوره ای از طریق بررسی متون مربوط به اسطوره ها و افسانه های سحرآمیز به شیوه تحلیلی توصیفی است. به منزله نتیجه تحقیق، ارتباط دختر با خواب، ارتباط او با اماکن خاص و طبیعت، ارتباط او با آب، قدرت و موقعیت ویژه او در افسانه، ارتباط او با زمان و همچنین ظاهر ماورائی او قابل تطبیق با ویژگی های شخصیت های اسطوره ای است که می تواند این شخصیت افسانه ای را به نوعی با ایزد بانوان اسطوره ای مرتبط سازد.
بازی رومیزی «دیوان»؛ رسانه ای برای انتقال فرهنگ افسانه های ایرانی و بازآفرینی شخصیت های آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی، محمل یادگیری و انتقال فرهنگ است و بر همین اساس، می توان آن را نوعی رسانه تعاملی برشمرد. بازی «دیوان» که در این پژوهش، موردمطالعه قرار گرفته، یکی از معدود بازی های رومیزی ایرانی است که توانسته با دنبال کردن روند یکی از مشهورترین بازی های دنیا یعنی «مافیا»، شخصیت های افسانه های ایرانی را با درون مایه ای جذاب، بازآفرینی کند. هدف پژوهش بررسی مزایا و معایب کاربرد شخصیت های افسانه های ایرانی و چگونگی بازآفرینی آنها در این بازی است. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و طی آن، داده های کتابخانه ای، گردآوری شده و ضمن مشاهده و مطالعه شخصیت ها در ادبیات عامه و افسانه های ایرانی، تحلیل صورت پذیرفته است. یافته ها نشان می دهند افسانه های ایرانی، با وجود منقول بودن، قابلیت کاربردی سازی دارند. به علاوه، طراحان این بازی رومیزی، به پیشینه شخصیت های متنوع پیش اثر- یعنی افسانه های ایرانی که در فرایند بازآفرینی در بازی رومیزی به کار گرفته شده اند- تسلط علمی داشته و خود را تنها به یک پیش اثر که به بازه زمانی خاصی تعلق دارد، محدود نکرده اند. 15 شخصیت متفاوت، از میان داستان های افسانه ای و عامیانه بیرون آمده و ضمن حفظ ماهیت اصلی خود، با پذیرفتن نقش هایی تازه براساس گیم پلی بازی دیوان، حیاتی تازه در افکار و اذهان بازی کنندگان یافته اند و یک استمرار معنایی را در قالب های مختلف فرهنگی رقم زده اند، به طوری که بازی رومیزی دیوان، به مثابه رسانه ای برای انتقال فرهنگ افسانه های ایرانی، قابل بازتعریف شده است.
گونه شناسی ارزشهای اجتماعی در حوزه عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
113 - 141
حوزههای تخصصی:
مفهوم ارزشها یکی از مهمترین مفاهیم حوزه های مختلف علوم انسانی بخصوص جامعه شناسی است. علیرغم مهم و کلیدی بودن نقش ارزشها در نظریه توافقی و دیگر نظریات جامعه شناسی، گونه بندی مدونی تاکنون بر اساس مکاتب جامعه شناسی به صورت تلفیقی صورت نگرفته است. هدف از این تحقیق ضمن شناسایی ارزشها اجتماعی، به گونه بندی آن در حوزه عمومی با روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد دیالکتیکی می باشد. بدین منظور ارزشهای اجتماعی در هر حوزه بر اساس دیدگاههای اندیشمندان جامعه شناسی در نظریه های توافقی، تضادی،کنش متقابل نمادین، انتخاب عقلانی مورد مطالعه قرار گرفت، مشاهده گردید این دسته بندیها با طبقه بندی ارزشهای شوارتز انطباق زیادی دارد. از این رو گونه بندی انجام شده بر اساس مولفه های دهگانه ارزشی شوارتز یعنی(1-قدرت2- منابع 3-موفقیت4- لذت جوی 5- بر انگیختگی6-خیرخواهی7-سنت 8-همنوایی 9- جهانگرایی10- ایمنی) انجام شد. همچنین مشخص شد گونه های مختلف ارزشی از پنج کنش بنیادین دیگر (1-تامین زیستی2-تایید طلبی3-سلطه4-خودیابی 5-ایمن سازی) تشکیل شده که گرایشهای فردی و جمعی از آن نشات گرفته است. بر اساس اصل دیالکتیک، پدیده های اجتماعی همواره در حال تغییر و تحول هستند حتی در زیر پوسته ارزشهای اجتماعی جمعی و داوطلبانه نیز نوعی تغییر مستمر، ستیزه و تضاد منافع وجود دارد که با مدرنیته شدن و عقلانیت فزاینده بر سرعت تغییر و تنوع آن افزوده شده، یعنی ارزشهای اجتماعی جمعی نیز در سیطره ارزشهای فردی قرار می گیرند . گونه بندی و معرف سازی صورت گرفته در واقع سنجش این تغییرات در عرصه عمومی جامعه خواهد بود.
تحلیل برخی از افسانه های ایرانی براساس الگوی پرورش زندگی خلاق زنان کلاریسا پینکولا استس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۹ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
231 - 244
حوزههای تخصصی:
پینکولا استس الگوی پرورش زندگی خلاق را براساس قصه های « زن گریان ، دختر کبریت فروش و سه تار موی طلایی » ترسیم و در این قصه ها ابعاد مختلف کنش و رفتار زیستنِ خلاق زن قهرمان را بررسی کرده است. در این مقاله، نگارندگان نیز با تکیه بر روش استس دو گروه از افسانه های ایرانی را که زن قهرمان در آن ها زیستی خلاق دارد، انتخاب و این الگو را تحلیل کرده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در این دو گروه از افسانه های ایرانی، زنان آخر، که عموماً زنان سوم، چهلم و صدم اند، به دنبال نوآوری در زندگی هستند و آن ها را باید زن وحشی نام گذارد. در افسانه های ایرانی، مسیر سفر آن ها به شرح ذیل است: مرد: آلوده کننده زندگی؛ ازدواج با آخرین زن؛ ساختن مجسمه و عروسک و صحبت با چراغ؛ زندگی شاداب. کنش زنان نخستین پرسفون وار (منفعل و تابع شرایط) و زنان آخر آرتمیس وار (مبارز و رقابت جو، معترض و جوینده) است، زیرا آن ها برای تغییر وضعیت موجود می جنگند و درنهایت زندگی نوینی را می آفرینند.
اقتباس از افسانه های ایرانی و ارتباط آن با نیاز کودکان و نوجوانان (با تکیه بر اهداف رسانه های صوتی تصویری)
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، بررسی جوانب اقتباس از افسانه های ایرانی در قالب رسانه های صوتی تصویری برای کودک و نوجوان است. به این منظور، نخست به اهداف رسانه های صوتی تصویری در تولید اشاره شده سپس به برخی ویژگی های افسانه های ایرانی و قابلیت های آن به منزله «پیش متن» برای استفاده در رسانه های صوتی تصویری پرداخته شده است. در پایان، این اهداف و ویژگی ها همراه بررسی موردی با بخشی از نیازهای مخاطبان کودک و نوجوان انطباق داده شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که افسانه های ایرانی چه قابلیت هایی برای قرار گرفتن در قالب رسانه های صوتی تصویری دارند؟ و چگونه می توانند نیاز مخاطب کودک و نوجوان امروزی را تأمین کنند؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری مستندات علمی از راه مطالعه کتابخانه ای نوشته شده است. بر اساس بررسی ها بین اهداف رسانه های صوتی تصویری و محتوای افسانه های ایرانی می توان پل ارتباطی اقتباس را برقرار کرد. محصول این برقراری، تأمین برخی نیازهای ادبی، فرهنگی و اجتماعی کودکان و نوجوانان است. نقطه اشتراک رسانه های صوتی و تصویری، افسانه های ایرانی و نیازهای کودکان و نوجوانان در سه موضع «تقویت هویت اجتماعی»، «ایجاد سرگرمی و لذت» و «آموزش مهارت های زندگی» است.
افسانه های ایرانی و تأثیر روان درمانی آن بر کودکان (مطالعه موردی: چهل افسانه مشهور ایرانی)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۳ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵
105 - 127
حوزههای تخصصی:
کودکان از دیرباز از مخاطبان اصلی افسانه ها و قصه های عامیانه بوده اند. افسانه ها با پاسخگویی غیرمستقیم به نیازها و پرسشهای کودکان و بارورساختن قوه تخیل آنها الگوی تربیتی مهمی در امر آموزش و درمان محسوب می شوند. این پژوهش برآن است تا ضمن اشاره به برخی کارکردها و تأثیرات افسانه های ایرانی، تأثیر روان درمانی آن را بر کودکان بررسی نماید. به همین منظور چهل افسانه ایرانی که دارای بیشترین بن مایه ها و کارکردهای آموزشی، تربیتی و روان درمانی هستند انتخاب شدند. با اتخاذ شیوه توصیفی - تحلیلی، جنبه های روانشناختی و روان درمانی موجود در این افسانه ها براساس مؤلفه هایی همچون اضطراب درمانی، فکرآفرینی و توانایی حل مسئله، پرخاشگری، اعتماد به نفس، پرورش عواطف و احساسات، تخیل، تصمیم گیری، غلبه بر ترس، سازگاری با شرایط، روابط خانوادگی و اخلاق محوری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان میدهند که افسانه ها، ابزار مناسبی در درمان مشکلات و اختلالات روحی و روانی کودکان هستند؛ اگرچه گهگاه برخی کارکردهای منفی نیز در افسانه ها دیده می شود. اما بطور کلی افسانه ها و قصه های عامیانه ایرانی در فرایند روان درمانی جایگاه ویژه ای در شکل گیری شخصیت کودکان، پرورش اندیشه، کسب تجارب جدید در مواجهه با مشکلات، تخلیه هیجانی و تعادل روانی آنها دارند.