مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
درج
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی شکسته شدن خوشه های همخوانیِ آغازین وام واژه های انگلیسی در زبان فارسی، که منجر به تغییر هجا می شود، می پردازد. داده های پژوهش از سه فرهنگ معتبر، انوری (1383)، مشیری (1371) و زمردیان (1384)، جمع آوری شده است. چارچوب این پژوهش نظریه بهینگی ـ یکی از رویکرد های محدودیت بنیاد ـ است که پرینس و اسمولنسکی در سال 1993 آن را در چارچوب مکتب زایشی مطرح کردند. در این پژوهش، در پی پاسخ به این سؤال هستیم که نظریه بهینگی چگونه می تواند تغییر و تحولات خوشه های همخوانی آغازین وام واژه ها را، که منجر به تغییر ساخت هجا در زبان فارسی می گردند، تجزیه و تحلیل کند؟ پاسخ مقاله حاضر به سؤال مذکور این است که زبان فارسی برای دستیابی به برون داد های بهینه به تعارض محدودیت های نشانداری و پایایی در نظریه بهینگی پرداخته، با فرایند درج واکه (میانجی و آغازی) خوشه های همخوانی را می شکند و تغییری در ساخت هجا پدید می آورد. علت اصلیِ درجِ واکه همگونی در نظر گرفته شده است.
فرایندهای واجی همخوانی در گویش کردی کلهر ی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، شناسایی برخی از مهم ترین فرایندهای واجی موجود در همخوانهای گویش کردیکلهری بر اساس «چارچوب واج شناسی زایشی» است. برای این کار دادههایی از سیزده گویشور بومی در همة ردههای سنی و مقاطع تحصیلی، از بی سواد تا تحصیلکرده، از طریق مصاحبه جمعآوری شده است. همچنین یکی از نگارندگان، گویشور این گویش است. در انجام این پژوهش از منابع مکتوب مانند پایان نامه، مقاله و کتاب های دیگر در این زمینه به عنوان پیشینة پژوهش استفاده شده است. دادهها بر مبنای الفبای آوانویسی بینالمللی «آیپیای» آوانگاری شدهاند و روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. در این مقاله با بررسی دادهها انواع فرایندهای واجی، همچون همگونی، حذف در جایگاه میانی و پایانی، درج آغازی و میانی، تضعیف، تقویت و قلب بررسی شدهاند. «حذف» و «تضعیف» پربسامد ترین فرایند های واجی در این گویش هستند و «درج» کم بسامد ترین فرایند واجی محسوب می شود.
مقایسه واژه های مشتق و مرکب زبان فارسی به لحاظ نوع فرآیند واجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی فرآیندهای رایج در دو نوع واژه های مشتق و مرکب است. بدین منظور، با مراجعه به یک فرهنگ 40,000 واژه ای (مشیری، 1388) داده های مورد نیاز برای این پژوهش، جمع آوری و پس از تفکیک حدود 4034 واژه مشتق و 1464 واژه مرکب، فرآیندهای واجی رایج، در این دو گروه بررسی شده است. در این پژوهش با استفاده از نرم افزار excel و به کمک رایانه، درصد و بسامد وقوع این فرآیندها محاسبه گردیده است. برخی دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: 1- معمول ترین فرآیندهای واجی در واژه های مشتق، درج همخوان است. 2- معمول ترین فرآیندهای واجی در واژه های مرکب، حذف همخوان است. 3- در واژه های مشتق، حذف همخوان در جهت کاهش وزن هجا و حذف واکه در جهت افزایش وزن هجا عمل می نماید. 4- درج واکه در هر دو گروه مشتق و مرکب قابل مشاهده است.
برخی از فرایندهای واجی در ترکی بیجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به توصیف و تحلیل برخی از فرایندهای واجی پربسامد در زبان ترکی بیجار، بر اساس گونه زبانی روستای ""اوچگنبد سلطان"" می پردازد. بدین منظور، از چهار گویشور زبان ترکی بیجار و ضبط چهار ساعت مکالمه و طرح پرسشنامه از پیش تعیین شده بر مبنای مطالعه گویش ها استفاده شده است. همچنین یکی از نگارندگان به عنوان یک گویشور ترک زبان، از صحت اطلاعات کسب شده اطمینان حاصل کرده است. هماهنگی واکه ای در پسوند جمع /l{r / و /lAr / و در پسوند مصدرساز /mAx / و /mec /، همگونی بین همخوان و واکه، هماهنگی واکه ای به هنگام افزودن پسوند ماضی ساز، تبدیل همخوانهای بی واک به واکدار و درج واکه میان خوشه همخوانی پایانی در کلمات قرضی ترکی از مهمترین فرایندهایی است که در این مقاله، با ارائه شواهد کافی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و قاعده مربوط به هر فرایند، عنوان می شود.
داده ها و قواعد ارائه شده، به منظور تأیید و اثبات این مطلب به خدمت گرفته می شوند که فرایندهای واجی مذکور، در زبان ترکی بیجار وجود دارد و مشخصه های شرکت کننده در هر فرایند، به تنهایی و مستقل از سایر مشخصه ها، در فرایند های واجی شرکت می کنند.
اتصال پی بست های ضمیری به اسامیِ مختوم به واکه در زبان فارسی: چگونگی اتصال و بازنگری نظام پی بست های ضمیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی چگونگی اتصال پی بست های ضمیریِ زبان فارسی به اسامیِ مختوم به واکه می پردازد. هدف از انجام این پژوهش بازنماییِ صورت زیرساختیِ این نوع ضمایر در زبان فارسی و چگونگیِ اتصال آنها به گروه های اسمیِ مختوم به واکه، و همچنین مطالعه انواع فرایندهای درجِ موجود بین ستاک و پی بست است. بررسی داده ها نشان می دهد که نظام پی بست های ضمیری در زبان فارسی، نظامی سه عضوی است که هریک بیانگر اول شخص، دوم شخص و سوم شخص مفرد است. این ضمایر تنها از یک همخوانِ منفرد تشکیل شده اند، که صورت جمع متناظر آنها با افزودن پسوند جمع ساز ‘-An’حاصل می گردد. همچنین، نشان داده می شود که واکه درج شده میان ستاکِ مختوم به واکه و ضمیر در قیاس با ستاک های مختوم به همخوان درج می گردد. این نوع فرایندِ درج، خود زمینه سازِ درجِ غلت یا نیم واکه میان ضمیر و واکه درجی می شود.
فرایندهای واجی رسایی بنیاد در زبان های ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان های ترکی از پنج راهبرد یا پاسخ مختلف (قلب، تضعیف، غیرمشددسازی، حذف و درج) به خوشه های ناقض اصل توالی رسایی استفاده می کند که از طریق تعامل محدودیت های وفاداری و نشان داری مطرح می شوند. در زبان ترکی با وجود خوشه های دو همخوانی میانی و پایانی، خوشه های غلت/روان-خیشومی و غلت-روان، علاوه بر توالی هایی با رساییِ خیزان، غیرمجاز است. قطعاً توالیِ همخوان های رسا، به دلیلِ تخطی از محدودیت اصل مرزِ اجباری، شکسته نمی شوند؛ زیرا با این فرض توجیهی برای عدم وجود توالی خیشومی/روان-گرفته نخواهد بود. در این پژوهش به کمک داده های به دست آمده به روش کتابخانه ای و نیز فرایندهای درج و حذف واکه در میان خوشه های میانِ کلمه، درج واکه در میان و آغاز خوشه های آغازِ کلمه، درج واکه در میانِ خوشه های پایانی با رسایی خیزان، درج واکه در میان خوشه های پایانی با رسایی افتان و حذف همخوان اول از خوشه های پایانی نشان خواهیم داد که توفقِ رساییِ روان و غلت نسبت به خیشومی برای غلبه بر درج کفایت نمی کند. در نتیجه، آنچه موجب رفتار متفاوت چنین خوشه هایی در زبان های ترکی، عربیِ لبنانی، ایرلندی، چاها (زبان اتیوپی) و کاتالن می شود، زاویة رسایی میان دو همخوان است. در پایان، به کمک محدودیت های نشان داری ادراکی خواهیم دید همخوان های هم جایگاه، از نظر ادراکی نشان دارترند؛ یعنی همخوانی که در محل و نحوه تولید، مشخصه های تمایزدهنده کمتری با همخوان ماقبل خود دارد، از نظرِ ادراکی نامتمایز و برای حفظ تقابل های واژگانی نامناسب تر است.
التقای واکه ها و رفع آن در کردی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار پیش رو نویسندگان به روش توصیفی - تحلیلی پدیده التقای واکه ها و راهکارهای اصلاح آن را در کردی میانی بررسی و داده های گردآوری شده پژوهش را در چهارچوب نظریه واج شناسی بهینگی تحلیل کرده اند. تحلیل داده ها که مشتمل بر حدود هشتاد کلمه ساده، صرفی و ترکیبی است، نشان داد که معمول ترین راهکاری که گویشوارن کردی میانی به این منظور به کار می برند، فرایند غلت سازی است. افزون بر غلت سازی، فرایند حذف واکه نیز تنها در مواردی که دو واکه افتاده در مجاورت هم واقع می شوند، به دلیل غیر مجازبودن غلت سازی از واکه های افتاده، استفاده می شود. درنهایت، محدودیت های حاکم بر غلت سازی به صورت *OCP » IDENT-F(ROUND) » IDENT و محدویت های حاکم بر حذف نیز به صورت*OCP » GF(+LOW), M.MAX » IDENT تعیین و مرتبه بندی شدند
نظریه بهینگی لایه ای و کاربرد آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تحقیقی توصیفی تحلیلی در باب کاربرد نظریه بهینگی لایه ای در زبان فارسی محاوره ای است. از آنجا که نظریه بهینگی موازی، قادر به بررسی لایه های میانی در فرایندهای صرفی واجی نیست، در این تحقیق برای نخستین بار لایه های میانی در فرایندهای واژ واجی زبان فارسی در نظریه بهینگی لایه ای تحلیل شده است. نمونه های این مقاله مبتنی بر زبان فارسی است که با استفاده از پایگاه داده های زبان فارسی و منابع مکتوب، انتخاب شده اند. نظریه بهینگی لایه ای انگاره ای جدید از ترکیب نظریه بهینگی موازی و صرف واج شناسی واژگانی است و شامل چندین نگاشت است که به طور متوالی از درونداد به برونداد مرتب شده اند. لایه های میانی در نظریه بهینگی لایه ای، ترتیب انجام فرایندهای صرفی واجی را بازنمایی می کند. در این مقاله، رخداد فرایندهای کشش جبرانی، درج و حذف بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظریه بهینگی لایه ای تحلیل شفاف تری از لایه های میانی در جریان اعمال فرایندهای واژ واجی زبان فارسی ارائه می دهد.
همنوایی برای اقناع اصل توالی رسایی در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی همنوایی فرایندهای درج، حذف و تغییر مشخصه واجی برای اقناع اصل توالی رسایی در زبان ترکی آذربایجانی در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. فرایند همنوایی که اولین بار توسط کیسبرث (1970) مطرح شد بدین معنی است که ممکن است در یک زبان یک ساخت خاصی در برون داد مجاز باشد یا نباشد و آن زبان درصدد است تا آن ساخت خاص برآورده شود و یا از آن اجتناب شود. برای رسیدن به آن هدف، شیوه های متعددی نظیر فرایند درج، حذف یا تغییر مشخصه واجی بکار بسته می شوند. این فرایندها علیرغم اینکه منجر به تغییرات متفاوتی می شوند اما هدف ساختاری یکسانی را دنبال می کنند بعبارتدیگر این فرایندها با هم همسو و همنوا می شوند. این پژوهش ابتدا به معرفی این فرایند پرداخته و سپس توضیح می دهد که قواعد اشتقاقی ابزاری برای نمایش وحدت عملکرد این فرایندهای واجی ندارد و در نهایت نشان می دهد که در زبان ترکی آذربایجانی در خوشه های همخوانی پایانه هجا، فرایندهای درج، حذف و تغییر مشخصه واجی همنوا می شوند تا محدودیت اصل توالی رسایی برآورده شود.
«نفثه المصدور» در آیینه ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
19 - 35
حوزه های تخصصی:
کتاب نفثه المصدور، تألیف شهاب الدین محمّد زیدری نسوی از آثار تاریخی- ادبی ارزشمند قرن هفتم است؛ این کتاب به دلیل برخورداری از ویژگی های سبکی دوره خود، دارای نثری مصنوع و فنّی است که ضمن برخورداری از صنایع لفظی و معنوی کلام، استشهاد به آیات، احادیث، مثل ها و شعرهای عربی نیز در آن به فراوانی صورت گرفته است. نویسنده برای آشکار ساختن مهارت خود در به کارگیری زبان عربی، با شگردهای مختلفی از شعر ها و عبارت های عربی در لابه لای نثر فارسی استفاده کرده است؛ این پژوهش بر آن است تا تأثیرگذاری زبان و ادب عرب را برنفثه المصدور با دیدی سبک شناسانه نشان دهد و چگونگی پیوند لفظی و معنوی شعرها و عبارت های عربی را با نثر فارسی نشان دهد و اینکه شواهد عربی چگونه توانسته اند باعث پیوستگی کلام فارسی شوند و با چه کیفیّتی این ارتباط برقرار شده است. نتایج این پژوهش توصیفی- تحلیلی به خوبی چگونگی تأثیرپذیری کتاب نفثه المصدور از زبان و ادب عرب را نمایان ساخته و نشان می دهد که شعرها و عبارت های عربی از سویی می توانند به عنوان بخشی از کلام در جمله، جایگاه دستوری چون: نهاد، مفعول، مسند، متمم، قید، مضاف الیه و... اخذ کنند یا از حیث زیبایی شناسی در قالب آرایه های ادبی و کاربردهای بلاغی – هنری مانند : تشبیه، تمثیل،کنایه، مناظره و ایهام جلوه گری کنند. از سوی دیگر، شواهد عربی به خوبی توانسته اند ارتباطی معنایی با نثر فارسی به روش های مختلفی چون؛ تتمیم، تأکید، تنظیر ،توصیف، ملخّص و حلّ معانی برقرار کنند.
شگردهای تأثیرپذیری سیدحسن حسینی از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه آثار ادبی از منظر تأثیر و تأثر، رهیافتی در جهت کشف و شناخت بینامتنی است؛ شناختی که برجستگی طرز، و سیاق پیروی هنرمند را آشکار می سازد. بهره گیری متنوّع سیدحسن حسینی، از قرآن کریم، بیانگر آشنایی او با شگردهای مختلف تأثیرپذیری است. حسینی در استفاده از قرآن کریم، علاوه بر تأثیرپذیری به شگردهای مختلف، دارای نوآوری و انسجام فکری بوده و واژه سازی و آوردن ترکیبات تازه، از ویژگی های بارز اشعار قرآنی به شمار می آید. حسینی با نوآوری در زبان، آن را غنا بخشیده، و با به کارگیری واژه ای آشنا در بعدی تازه از ساختار جمله، معنای جدیدی به آن داده است. واژه ها و عبارات در شعر حسینی، ابزاری برای بیان اندیشه به شمار می آید و هدف او، القای مفاهیم متعالی است؛ به تبع آن، بهره گیری از قرآن کریم، علاوه بر جنبه هنری و بلاغی آن، در جهت اثبات عقیده، بیان احوال درونی، تقدس بخشیدن به سروده خویش است. حسینی از اثرپذیری تلمیحی بیشترین بهره را گرفته است. این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است.
بیهقى و نگاه او از دیدگاه قرآن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات قرآنی (فدک سبزواران) سال دوم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۷
105 - 120
حوزه های تخصصی:
با نگاهی گذرا بر آثار بزرگان ادب فارسی پیداست که بسیاری از عبارات و تعبیرات و اشارات آنان به اقتباس یا الهام از این کتاب مبین و یا احادیث ائمه معصومین (ع) است.
تمکین از ادبیات قرآنی توسط شاعران و نویسندگان عامل مهمی در اعتلا وفخامت بخشیدن به آثار آنان بوده است. اصولاً نمی توان در حوزه تاریخ ادبی ایران اثری یافت که متأثر از قرآن و حدیث نباشد. در قرن چهارم که اوج تمدن اسلامی بوده سهم ایرانی ها چه در اداره حکومت و راه بردن اجتماع و چه در فرهنگ آفرینی بسیار بوده است و قرآن نقش اول را ایفا می کرده است.
در نثر بیهقی که مربوط به اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است و سبک نثر ساده قدیم و سبک فنی دوره ی بعد و «نثر مرسل عالی» است، استشهاد به آیات قرآن به میزان بسیار کمی آورده شده است و بیشتر تأثیر مفاهیم آیات قرآن (تلمیح) در این نثر دیده می شود.
بررسی فرایند تقویت در گویش سیستانی براساس نظریه واج شناسی خود واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با استفاده از واج شناسی خودواحد گلداسمیت (1976) به بررسی فرایند تقویت در گویش سیستانی یکی از گویش های زبان فارسی مورد تکلم در سیستان واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان می پردازد. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است. به این منظور، بیست گویشور زن و مرد، مسن و کم سواد بالای پنجاه سال به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از ضبط گفتار آزاد و مصاحبه به مدت بیست دقیقه از هر فرد، داده های زبانی جمعآوری شد. سپس داده های مورد نظر استخراج و براساس علائم آوانگاری IPA بازنمایی شدند. درنهایت، قواعد واجی شناسایی شده در پیکره زبانی براساس مفاهیم و اصول واج شناسی خودواحد توصیف و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرایند تقویت در گویش سیستانی به صورت فرایندهای واجی درج همخوان چاکنایی [ʔ] در آغاز واژه، درج همخوان غلت افراشته پیشین [j] و همچنین، خیشومی [n] میان دو واکه و در پایانه هجای پایانی، تبدیل همخوان گرفته واکدار/ʁ/، به گرفته بی واک [χ]، تبدیل همخوان گرفته لبی-دندانی /f/ و /v/ به گرفته لبی [p] و [b]، مشدد سازی بین دو تکواژ و پایان برخی از واژه ها، دمیدگی همخوان های گرفته بی واک بر روی آغازه هجای اول واژه و همخوان مشدد هجای تکیه بر و همچنین در پایانه مشدد هجای آخر واژه نمود می یابد.
درج شعر فارسی در متون منثور (با تکیه بر متون منثور قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
265 - 296
حوزه های تخصصی:
درج نظم و شعر در لابه لای نثر فارسی قدمتی دیرینه دارد. با نگاهی به متون منثور کهن می توان دریافت که اغلب نویسندگان بعد از تولد شعر فارسی به این آمیختگی تمایل داشته اند؛ گویی ایشان بر تأثیر شعر بر روح مخاطب و اقناع ناشی از آن واقف بوده اند. انگیز ه های مبتنی بر اهداف ادبی و سیاسی- اجتماعی سبب ورود شعر به متون منثور بوده است. با نگاه به فهرست کتاب های علوم بلاغی قدیم و جدید این موضوع نمایان شد که تاکنون بلاغیون به انواع درج شعر در متون نثر که یکی از جنبه های زیبایی شناسانه است، آنچنان که باید نپرداخته اند. تنها اصطلاحی که نسبت به دیگر تعابیر، تناسب بیشتری با این فن دارد، «استشهاد» است؛ اصطلاحی عام که شامل درج آیه، حدیث، خبر و شعر در متن می شود. اصطلاحات دیگری نیز همچون حل، اقتباس و تضمین مطرح شده است که بنا بر تعاریف موجود، دقیقاً مربوط به شعر نیست. آمدن شعر در بین متن نثر، انواع و قواعدی دارد که تاکنون کشف نشده و اصطلاحاتی نیز برای این انواع ارائه نشده است. نوشتار حاضر کوشیده است تا با بررسی متون منثور آمیخته به شعر در قرن هشتم به عنوان نمونه مورد تحقیق به سبب آنکه شعر فارسی در این قرن به اوج قله رشد خود رسیده است، انواع درج شعر در بین نثر و اهداف آن را با ذکر نمونه هایی از این متون بیان کند و تعاریف پیشنهادی خود را برای حل این مسأله ارائه دهد. اصطلاح پیشنهادی این نوشتار اصطلاح کاملاً فارسی و ادبی «شعرآمیزی» است.
تکواژهای دستوری اسم در کردی سورانی: یک بررسی صرفی- واجی
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو در چارچوب واج شناسی زایشی به فرایندهای صرفی- واجی تکواژهای دستوری اسم در کردی سورانی می پردازد. در این تحقیق دو هدف اصلی دنبال می شو؛ یکی معرفی تکواژگونه های تکواژ های دستوری اسم در کردی سورانی و دیگری دست یافتن به فرایندهای اشتقاق این صورت های متناوب از صورت زیرساختی است. بدین منظور پیکره ای ده ساعته از گویشوران شهر مریوان جمع آوری شد. این پیکره آوانویسی و طبقه بندی و در نهایت تحلیل شد. نتیجه این تحلیل ها نشان داد که در زبان کردی سورانی افزودن تکواژهای دستوری به اسم، فرایندهای درج، حذف و تبدیل واکه به غلت در مرز این تکواژها و پایه اسمی بسیار فعال است.
بررسی فرایندهای واجی حذف و درج در گویش شهرستان رابُر بر مبنای نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش فرایندهای حذف و درج در گویش شهرستان رابُر را بر مبنای نظریه بهینگی و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی و تحلیل می کند. برای بررسی امکان تحلیل این فرایندها بر مبنای نظریه بهینگی در گویش رابُر، حذف همخوان پایانی، حذف همخوان میانی، حذف همخوان های چاکنایی و درج واکه در ابتدای خوشه همخوانی و درج همخوان میانی (میانجی) با این نظریه محک زده می شود. داده های این تحقیق از زبان طبیعی و روزمره مردم، کتاب های گویش و شم زبانی نگارنده گردآوری شده اند. بررسی و تحلیل داده ها نشان می دهد که در بعضی موارد در این گویش برخلاف فارسی معیار، برای جلوگیری از التقای مصوت ها به جای درج همخوان از فرایند حذف (مصوت) استفاده می شود؛ به همین دلیل بسامد فرایند حذف در این گویش بیش از درج است. در خصوص حذف همخوان چاکنایی در موضع پایانه هجا، تغییر کیفیت واکه اصلی در گویش رابُری عمومیت ندارد. همچنین، همخوان میانجی در فرایند درج نیز در مقوله فعل یکی از همخوان های رایج در زبان فارسی معیار نیست. گزینه بهینه در فرایندهای حذف و درجِ بررسی شده در این گویش در راستای نظریه بهینگی است.
بررسی مقایسه ای متن عهدنامه مالک اشتر در سه کتاب نهج البلاغه، تحف العقول و نهایه الإرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۴)
207 - 228
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی و مقایسه تطبیقی متن عهدنامه در کتب موجود، برای کشف اختلاف این متون و کمک به رسیدن به متنی استوار است. این بررسی و مقایسه از دو منظر قابل توجه می نماید: اول، از منظر آماری تا حجم کلی متن ها، تفاوت ها و اضافات معلوم شده و محلی که متن ها به هر نحوی با هم تفاوت پیدا می کنند، شناسایی شود؛ دوم، از منظر آسیب شناسی حدیث تا آسیب های احتمالی امکان سنجی شده و موارد آن به اجمال گزارش شود.
نتیجه این مقایسه نشان داد بیش از چهل مورد تصحیف، بیست مورد درج، دست کم پنج مورد سِقط و حدود هفتاد مورد تقطیع محتمل است. اضافات فراوان و گاه بسیار مهم و برجسته متن تحف العقول، قرابت نسبی متن نهج البلاغه و نهایه الإرب، تفاوت متون سه گانه در موارد متعددی و وجود اضافات اختصاصی برای هر سه متن، از دیگر نتایج این پژوهش است که نشان گر چگونگی رابطه بین این سه متن است. همچنین، ادعای تفاوت منابع مورد استفاده این سه کتاب، از دل این نتایج برآمده و دست کم قابل طرح خواهد بود.