فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۵۳٬۰۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفهوم علم و عالِم در متون اسلامی ادبیات فارسی چه در حوزه کلام و چه در حوزه عرفان و تصوف بسیار مورد توجه و چالش برانگیز بوده است. این پژوهش به بررسی و تحلیل مفهوم علم و عالِم از دیدگاه احمد جام و مقایسه آن با تعاریف برخی از صاحب نظران در متون عرفانی و اسلامی ادبیات فارسی به شیوه توصیفی-تحلیلی پرداخته است و به این پرسش ها پاسخ می دهد: علم از دیدگاه شیخ جام چیست؟ عالِم کیست؟ نقاط مشترک و تفاوت دیدگاه او درباره مفهوم علم با سایر صاحب نظران در حوزه کلام، حدیث و تصوف کدامند؟ با استناد به آثار شیخ جام که بیانگر اندیشه صوفیانه شریعت محور اوست روشن شد: در نزد او علم و معرفت دو مقوله جدا از یکدیگرند. شیخ جام برای واژه علم دو مفهوم قائل شده است، مفهومی کلی که در بسیاری از گزاره های او با مفهوم دانش و آگاهی مترادف است، و مفهومی تخصصی، به این تعبیر که علم واقعی و برتر را علم خداشناسی و علم باطن یا علم سرّ می داند. او مانند گذشتگان خود علم طب، نجوم یا حساب را در زمره حرفه ها و پیشه ها می آورد که سود و نفع آن مشروط به پایبندی به ملکات اخلاقی است. او در این مورد تالی اهل حدیث و صوفیان متشرعی چون هجویری است. شیخ نشان علم را در عملکرد عالمان و دانشمندان جستجو می کند و در مواردی آن را با عمل صالح مترادف می داند.
واکاوی جامعه شناختی پیامدهای کولونیالیسم بریتانیایی از استعمار کردستان تا قرارداد سایکس پیکو در رمان دختر کاه فروش اثر نَبَز گُوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۷
132 - 101
حوزههای تخصصی:
نَبَز گُوران از رمان نویسان کُرد در دوره معاصر است که رویکرد ویژه وی در آثار اَدبی اش معطوف به بازنمایی رنج های مردم کُرد در سرزمین های تحت سلطه دولت های استعمارگر، توتالیتر و فاشیستی و تصویر انسانیّتِ منکوب شده انسان معاصر در دوره هژمونی جنگ و خشونت بر سرنوشت مردم استبدادزده است. رمان دختر کاه فروش که در آن به تصویرسازی زندگی تراژیک دختر کاه فروش و رویدادهای سیاسی معاصر با دوره وی پرداخته شده، روایتی رئالیستی از رخدادهای اجتماعی سیاسیِ برآمده از سلطه استبدادی قاجار و استعمار بریتانیا بر سرزمین های کُردنشین است که سرنوشت مردمانش در گردابه استعمار، به رنج و بی بهر گی از استقلال و آزادی سیاسی و بی خویشتنی و پایمال شدن کرامت انسانی و تاراج ثروت های ملّی و چندپارگی مرزهای جغرافیایی می انجامد. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی پیامدهای هژمونی استعمار بریتانیا در رمان دختر کاه فروش نپرداخته است، نگارنده در پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی این پدیده در این رمان بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که بُنمایه های استعمار و کولونیالیسم، چگونه و در چه قالب هایی در رمان دختر کاه فروش، نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیلی مُبتنی بر بررسیِ جامعه شناختی بُن مایه های کولونیالیسم در این رمان بهره گرفته است. غصب و اِشغال سرزمین، تقسیم و چندپارگی جغرافیایی کردستان، غارت منابع و ثروت های سرزمین های کُردنشین و تعیین حاکمان دست نشانده از پُربسامدترین پیامدهای هژمونی استعمار انگلیس بر کردستان در رمان دختر کاه فروش است که با رویکرد تاریخی سیاسیِ همه سونگر، روایتگر رنجی جانکاه و پایمال سازی هویّتِ دیگریِ کُرد در فرایند نگرش به خاورمیانه و انسان شرقی به عنوان اُرگانیسم های مادّیِ فرآوری و بازدهی در چرخه تأمین نیازهای جهان امپریالیستی غرب است.
منابع و روش موسی بن عیسی کسروی در انتخاب سال شمار شاهان ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲۷
160 - 133
حوزههای تخصصی:
حمزه اصفهانی در کتاب تاریخ سنی ملوک الأرض و الأنبیاء از هشت کتاب برای تدوین سال شمار شاهان ایران استفاده کرده که یکی از آن ها کتاب تاریخ ملوک بنی ساسان نوشته موسی بن عیسی کسروی بوده است. براساس اطلاعاتی که حمزه از قول کسروی ارائه کرده است و با بررسی منابع تاریخی مانند تاریخ طبری و تاریخ کامل ابن اثیر می توان نتیجه گرفت که موسی بن عیسی کسروی با همکاری حسن بن علی همدانی (رقّام مراغه) در فاصله سال های 255-261ق. فهرستی از سنوات یا سال شمار شاهان ساسانی تنظیم کرده است. این فهرست با روایت بیشتر تاریخ نگاران چهار قرن نخست اسلامی تفاوت دارد. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که سال شمار کسروی مبتنی بر منابع عربی بوده و او احتمالاً از کتاب های سیر ملوک الفرس استفاده کرده است. ازاین رو، این پرسش مطرح می شود که موسی بن عیسی کسروی برای تنظیم فهرست شاهان ساسانی از چه منابعی استفاده کرده است؟ آیا کسروی خدای نامه و منابع پهلوی را در اختیار داشته یا ترجمه های عربی خدای نامه (کتاب های سیر ملوک الفرس) را پیش چشم داشته است؟ این مقاله به روش تحلیل اسناد و مقایسه سال شمار شاهان ساسانی در منابع تاریخی (تا سال 400ق.) نشان داده است که کسروی دست کم از هفت منبع برای پژوهش خود استفاده کرده است که ازجمله آن ها می توان به فهرست شاهان ساسانی در کتاب محبری و ابن قتیبه اشاره کرد.
بررسی ساختار مجالس نظام الدین اولیا بر اساس تک نگاری های مریدان او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
117 - 135
حوزههای تخصصی:
زمینه: معرفی ساختار و بررسی آثاری در حوزه مجلس گویی و مجلس نویسی، به عنوان یکی از شیوه های تأثیرگذار آموزش آموزه های دینی و عرفانی در شبه قاره هند در قرن هفتم و هشتم از اهداف اصلی این نوشتار است. شناخت ساختار این آثار از یک سو زمینه پژوهش های تطبیقی بین مجالس مکتوب شبه قاره و ایران را فراهم می کند و از سوی دیگر، این آثار پیوند مجالس صوفیانه و حلقه های عارفانه را با علایق عامه مردم که بخشی از مخاطبان این مجالس هستند؛ آشکار می سازد. روش: با توجه به جایگاه نظام الدین اولیا در عرفان اسلامی، مقاله در شیوه ای توصیفی- تحلیلی به بررسی ساختار بیرونی و درونی تک نگاری های وی پرداخته است. یافته ها: مجالس شیخ غالبا در خانقاه تشکیل می شده و مخاطبان خاصی داشته است. دغدغه شیخ تبلیغ و ترویج اسلام و تبیین آموزه های فرقه چشتیه با نیم نگاهی به مباحث اخلاقی و اجتماعی است. نتایج: مجالس نظام الدین، در بند تأثیرگذاری بر مخاطب است. از این رو مباحث عرفانی، شریعتی، کلامی، اخلاقی و اجتماعی با لحنی پرشور که ویژگی این مجالس است؛ در پی برانگیختن مخاطب است. بهره گیری از حکایات، نقل اقوال مشایخ، استفاده از آیات و احادیث، نصایح دینی، اخلاقی همه و همه نشان می دهد که نظام الدین در پی ساختن دین و دنیای مخاطبان است.
بررسی گونه شناختی خمسه عطایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵۰
111 - 134
حوزههای تخصصی:
خمسه سرایی یکی از سنت های دیرپای ادب فارسی است که از قرن شش هجری قمری آغاز شد و تا قرن چهاردهم در ایران و سرزمین های زیر نفوذ فرهنگ ایرانی ادامه یافت. حکیم نظامی با سرودن «پنج گنج» چنان شهرتی به دست آورد که پس از او، شاعران بسیاری در ایران، شبه قاره، آسیای مرکزی و آسیای صغیر، خمسه هایی به زبان های فارسی و ترکی سرودند. یکی از خمسه سرایان مشهور آسیای صغیر، که خمسه ای به زبان ترکی عثمانی سروده است، عطاءالله نوعی زاده متخلص به عطایی (قرن 11 ه.ق.) است. هدف این مقاله بررسی گونه شناختی خمسه عطایی به عنوان نماینده خمسه های ترکی عثمانی و مقایسه آن با خمسه نظامی به عنوان نمونه اولیه نوع ادبی خمسه است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که عطایی به قراردادهای شکلی خمسه، مثل تعداد و نام گذاری منظومه ها، وزن و باب بندی آن ها، حفظ توپوس های برجسته مثل بیت بسمله، ساقی نامه، ابیات آغازین و... پایبند بوده، اما یکی از ویژگی های اصلی نوع ادبی خمسه را که داستانی بودن منظومه های آن است رها کرده و تنها یک منظومه داستانی به تقلید از هفت پیکر سروده است. عطایی در سرودن مثنوی هایش به طور کلی، تحت تأثیر وضعیت جامعه عصر خود بوده و قصه های هفت گانه منظومه هفت خوان نیز حکایت از وضعیت اجتماعی عصر او دارد.
نقد و بررسی شرح خسرو و شیرین نظامی از دکتر سید شاهرخ موسویان
حوزههای تخصصی:
واپسین شرح خسرو و شیرین، شرحی است که سید شاهرخ موسویان نوشته و در سال 1400 به وسیله انتشارات الماس دانش به چاپ رسانده است. موسویان قصد داشته شرحی جامع بر مشکلات این منظومه بنویسد و خطاهای وحید دستگردی را نیز تصحیح کند. از آنجا که نقد و بررسی این شرح می تواند به شارح در ویرایش نهایی اثر کمک کند و شرحی منقّحی در اختیار دوست داران این اثر قرار دهد، در این مقاله این شرح از جهت شرح ابیات، تصحیح متن، صنایع ادبی، ارجاعات و مسائل ویرایشی بررسی شده و در نهایت مشخص شده که شارح دست کم در 69 بیت، شرح خوبی ارائه نکرده و دچار سهو و خطا شده است. در 90 بیت، متوجه ضبط نادرست نسخه وحید نشده و در نتیجه شرح درستی ارائه نکرده است. در چندین بیت، صنایع ادبی را به خوبی تشخیص نداده است. در ارجاعات اشکالات زیادی وجود دارد، از جمله اینکه شواهد بدون ذکر منبع اند و گاهی به منابع دست اول ارجاع داده نشده است. در این شرح همچنین اشکالات ویرایشی زیادی به دلیل عدم رعایت فاصله و نیم فاصله بین کلمات وجود دارد.
بررسی علل نبود نام کوروش در شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
270 - 293
حوزههای تخصصی:
چرایی شاهنامه بدون نام کوروش کوروش بزرگ حدود 600 پ.م، چشم به جهان گشود؛ او پسر کمبوجیه اول در یک پادشاهی کوچک در جنوب غرب ایران به نام پارس در استان امروزی فارس بود. نخستین شاه خاندانی پارسی، چیش-پیش بوده و جانشینان او چون کوروش، خودشان را شاه اَنشَن می خواندند. بدون شک، افسانه کوروش بزرگ در روایات داستان گونه ایران باستان و در دوره خود مردمان هخامنشی رواج داشته وداستان هایی از زایش، پادشاهی و بزرگی نخستین شاه خودشان یاد می کردند. باوجودی که نام او در اسناد بابلی، یونانی و عبری و کتیبه های خودش آمده است، امّا نامی از او در شاهنامه نیامده است. هدف این پژوهش با بررسی متون تاریخی دوره ی فردوسی و با روش تحلیل محتوایی، قصد دارد پاسخی تاریخی-منطقی برای علل عدم نام کوروش در شاهنامه ارائه دهد. هدف این پژوهش چرایی عدم نام کوروش هخامنشی از روش تطبیق و بررسی شاهنامه ی فردوسی با متون تاریخی آن دوره چون تاریخ طبری و یعقوبی و ... است و به چه علت نام کوروش در شاهنامه نیامده است. یافته های این پژوهش علل عدم نام کوروش در شاهنامه را این گونه بیان می کند: حذف نام کوروش از زمان به قدرت رسیدن داریوش با توجه به کتیبه بیستون و فرمان های داریوش، درنتیجه نبودن نام کوروش در منابع ساسانی، استفاده ی مستقیم فردوسی از خدای نامک های ساسانیان و اعتماد به آنها، عدم آگاهی فردوسی از خط و زبان عبری و یونانی که ذکری ازنام کوروش کرده اند.
بررسی فنون بدن و بازتاب اجتماعی آن در خسرو و شیرین نظامی گنجه ای بر اساس نظریه مارسل موس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، بدن در سطح فردی و اجتماعی، همیشه هویّت ساز بوده است. فنون بدنی شامل مهارت ها و بازده ها، قوای جسمانی، سن، مسائل دینی، شیوه مصرف غذایی و نیز فنون جنسی برای بیان عواطف و احساسات و موجب بدنمندی اندیشه انسان شده است. نظامی، سرآمد داستان پردازان غنایی زبان فارسی، در آثار خود، علاوه بر استفاده از ارتباطات کلامی، از ارتباطات غیرکلامی برای زنده نگه داشتن آن ها استفاده کرده است. در این جستار با روش تحلیلی– توصیفی به بررسی و تحلیل فنون بدن بازنمایی جامعه شناسی بدن ایرانی در خسرو و شیرین نظامی با تکیه بر نظریه مارسل موس پرداخته شده است. در این میان جامعه شناسی و انسان شناسی بدن با بازنمایی ادبیات کلاسیک با تکیه بر ژانر عاشقانه (خسرو و شیرین) می تواند پهنه ای برای آشنایی فرهنگ و اجتماع ایران را در پی داشته باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که فنون بدن و مهارت هایی همچون: شمشیرزنی، نیزه زنی، تیراندازی، شکار، اسب سواری و غیره به وفور دیده می شود. علاوه براین قوای جسمانی، سن و مهارت های یادگیری در کودکی و بلوغ و تأثیرآن در کنشگر، نحوه مصرف و حفظ تعادل غذا و مسائل دینی به طور قابل ملاحظه ای مشهود است.
تحلیل گفتمان روش های زبانی ادبی در مرزبندی میان خود و دیگری در «دمی علی کفی» اثر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش و روش های عناصر زبانی در نمایش هویت خودی و مرزبندی خود با دیگری در شعر سمیح القاسم در کتاب «دمی علی کفی» پرداخته است. «دمی علی کفی»، مجموعه ای از اشعار پایداری سمیح است که او در آن تلاش کرده است از طریق شعر، به دفاع از وطن و هموطنان خود بپردازد؛ وطنی که خاک آن میراث اجدادی یک ملت است و به سبب سستی یا خیانت سردمداران وقت به اشغال بیگانگان درآمده است. شاعر در این اثر، شعر را سلاحی می بیند که باید با آن به دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم پرداخت. پژوهش پیش رو درصدد است با بررسی روش های ادبی و زبانی بکارگرفته شده در شعر، نحوه مرزبندی میان خود و دیگری در این اثر را تحلیل و بررسی کند و به این سؤال پاسخ دهد که عناصر ادبی و زبانی از چه طریق در مرزبندی طرف خودی با بیگانه نقش ایفا کرده اند؟ و به این نتیجه می رسد که روش هایی چون تکرار و چرخش ضمیر، نقش اساسی در معرفی هویت فلسطینی و ایجاد مرز میان خود و دیگری داشته است.
زمان تهی و سوژه ی شکاف خورده در رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف: تحلیلی دلوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف نقدی بر جامعه ی انگلستان پس از جنگ جهانی اول می باشد که در غالب خودکشی سربازی جوان به تصویر کشیده می شود. خودکشی وی تفاسیر مختلفی از تراژدی تا قربانی شدن دربرداشته است. با استفاده از سنتز سوم نظریه ی زمان و مرگ دوگانه ی فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز، هدف این مقاله بررسی خودکشی شخصیت سپتیموس اسمیت در رمان خانم دالووی ویرجینیا وولف می باشد. سپتیموس در اثر جنگ جهانی که رخدادی نمادین است دچار انشقاق و شکاف در سوژه گی خود گشته و به دو قسمت نامساوی پیشین و پسین تقسیم شده است. سوژه ی منقسم دچار انحلال خود می شود به طوری که دیگر «منی» وجود ندارد، این انشقاق جنبه ی مثبتی نیز دارد و آن رهایی از چنگ قانون و هویت است. به همین علت بردشاو که نماینده ی هنجار اجتماعی و اتوریته می باشد سعی به بستری کردن او و ستاندن رهایی جسمی و ذهنی از اوست. در همین راستا سپتیموس ناگزیر دست به خودکشی می زند تا آزادی خود را نجات دهد. مرگ او خاتمه ی زندگی اوست اما تاثیر مستقیمی بر شخصیت کلاریسا دارد که در طبقه ی مرفه و سیاست مدار زندانی شده است. مرگ سپتیموس موجب اختلال در مهمانی او و رهایی فکری کلاریسا از قید و بند می شود که خود گونه ای «شدن» است. کلاریسا برای دقایقی از مهمانی و مهمان ها دور شده و به وضعیت خود می اندیشد و زندگی خود را سراسر دروغ می بیند. در این راستا، مرگ جسمی سپتیموس موجب نوعی مرگ غیرشخصی در کلاریسا شده و او را نیز رها می کند و در نتیجه تایید زندگی به معنای دلوزی ست. زندگی برای دلوز یعنی مختل کردن آنچه که سرکوب گر است و در اینجا ،آن کس که سرکوب شده کلاریسا و همزاد او سپتیموس است که در نهایت با مرگ او رها می شود.
بازنمایی سویه های تئوری صدق ابن طباطبا، در دو بافتار معرفت شناسی و زیبایی شناسی؛ با تکیه بر کتاب "عیار الشعر"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۲۶
24 - 1
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و به منظور ارائه نوشتاری جامع در منظومه اندیشه فلسفی و ادبی ابن طباطبا، سویه های تئوری صدق را در مهم ترین اثر دوران ساز او، یعنی کتاب "عیار الشعر"، در دو بافتار معرفت شناختی و زیبایی شناختی، بازنمایی و تحلیل کند؛ بنابراین، ابتدا به جهت روشن شدن جغرافیای موضوع، مبانی نظری معرفت شناسی، تئوری ها و رویکردهای صدق را بازاندیشی می کند؛ سپس سویه های هنری، اخلاقی، تاریخی و تصویری صدق را در منظومه معرفتی ابن طباطبا، با عنایت به تفکیک دو بافتار معرفت شناسی و زیبایی شناسی مورد تحلیل و واکاوی قرار می دهد. رهاورد پایانی این جستار بیانگر این است که از نظرگاه معرفت شناختی؛ نظریه شناخت ابن طباطبا، با نظریه کلاسیک حوزه معرفت شناسی؛ یعنی تئوری مطابقت صدق همسویی و همگرایی دارد؛ ازاین رو، موجّه، معرفت بخش و واقع نما است و صلاحیت داوری گزاره ها را نیز دارا است؛ اما ازآنجایی که اثر هنری فربه تر از آن است که تنها در ترازوی سنجش صدق و کذب پذیر معرفت شناختی بگنجد؛ بلکه سنجه زیبایی شناختی نیز باید آن را محک زند؛ نظریه شناخت ابن طباطبا از نظرگاه زیبایی شناختی نمی تواند چندان معرفت بخش، واقع نما و دارای عینیت باشد؛ در نتیجه صلاحیت داوری گزاره های ادبی را که ذاتاً منطق گریز و آشنازدا است، نیز ندارد.
ادبیات بومی در رمان درخت انجیر معابد احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات بومی نوعی از ادبیات است که شرایط زیستی و بومی یک منطقه، آداب و رسوم و عقاید و باورها، فرهنگ، مناسبات و روابط اجتماعی، مذهبی و غیره را که بر آن منطقه حاکم است، منعکس می کند. گرایش به این نوع ادبیات در میان داستان نویسان معاصر فراوان دیده شده است. احمد محمود نویسنده برجسته رئالیست ایرانی است که توانسته به نحو مطلوبی عناصر بومی منطقه جنوب ایران را در آثار خود بازتاب دهد. آشنایی عمیق وی با فرهنگ مردم سواحل خلیج فارس و بهره گرفتن از عناصر بومی مناطق جنوب ایران، آثار وی را از منظر ادبیات بومی و اقلیمی قابل بررسی و تأمل نموده است، به همین دلیل جستار حاضر به بررسی ادبیات بومی در آخرین اثر این نویسنده که رمان درخت انجیر معابد است، می پردازد. دستاورد پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد که احمد محمود در درخت انجیر معابد آداب و رسوم، عقاید و باورها، لهجه و گویش مردم جنوب ایران را در کنار تاریخ و جغرافیای طبیعی و انسانی این منطقه به تصویر کشیده است که این امر بیانگر آگاهی و تسلط عمیق وی بر جنبه ها ی مختلف تاریخ، جغرافیا و فرهنگ مردم ساکن جنوب کشور است.
نگاه نوستالژیک و انتقادی هرتامولر به فرهنگ بومی خود در رمان قلب حیوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
605 - 623
حوزههای تخصصی:
هرتامولر نویسند ه ی رومانیایی تباری است که به ناچار و ناخواسته، در اوج دوران استبداد نیکولای چائوشسکو، سرزمین خود را به قصد اقامت در کشور آلمان ترک می کند. در پی مهاجرت مولر به آلمان، نگاه نوستالژیک و انتقادی او، به فرهنگ بومی خود، در آثارش مجال تجلی می یابد. رمان قلب حیوانی از جمله ی این آثار است که مولر در آن صادقانه ماجرای زندگی خود را روایت می کند. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که: عناصر و کارکردهای نوستالژیک انتقادی نویسنده به فرهنگ بومی خود در این رمان، چگونه نمود یافته است؟ در نهایت با بهره گیری از شیو ه ی تحلیلی- توصیفی این نتایج حاصل شد که: عوامل سیاسی و اجتماعی مهم ترین عوامل زمینه ساز نگاه نوستالژیک و انتقادی مولر به فرهنگ بومی خود، در این رمان است. مولر پس از مهاجرتش هنوز نوستالژی وطن را پشت سر نگذاشته است و از مسائلی همچون: ترس، خیانت و مرگ اندیشی حاکم بر سرزمینش، که او را وادار به مهاجرت می کند، سخن می گوید. نگاه نوستالژیک مولر در این اثر، نگاهی شخصی و اجتماعی است؛ او در این رمان راویت گر زندگی پر تنش و جانکاه مردمانی است که ترس و ستم زندگی آنان را به نابودی کشانیده؛ مردمی که برای فرار از موطن خود، مجبورند به هر خفتی تن داده؛ اما غافل از آن هستند که زندگی آنها پس از مهاجرت نیز، به شدت تحت تاثیر زندگی آنان قبل از مهاجرت است
بررسی تطبیقی سبک شناسی لایه ی واژگانی در اسرارالتوحید و تذکره الاولیا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی یکی از مطرح ترین زیر شاخه های ادبیات و علم زبان شناسی به شمار می رود که متن ادبی را به طور همه جانبه میزبان نقد و بررسی قرار می دهد. بررسی سبک شناسانه در پنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک سازماندهی می شود. در سبک شناسی واژگانی، مهم ترین عامل، دقت بر انواع واژه ها و طرز به کاربردن آن هاست که صاحب اثر را بدین طریق، صاحب سبک نشان می دهد. دو اثر اسرار التوحید ابوسعید ابوالخیر و تذکره الاولیای عطار، از جمله پرنفوذترین و پراهمیت ترین آثار منثور صوفیانه ای هستند که علاوه بر محتوای عرفانی و تاریخی مهم و برجسته، از حیث سبک شناسی نیز شایان توجه هستند. تذکره الاولیا کتابی عرفانی در شرح احوال مشایخ صوفیه و همچنین بزرگان اولیاء است. اسرارالتوحید نیز به لحاظ ارزش هنری و مهارت نویسنده در شیوه های گوناگونِ بیان و شیوه داستان پردازی و انتخاب کلمات، در صدرِ میراث ادبیِ زبانِ فارسی قرار دارد. این دو اثر در عین حال که نثری ساده دارند، دارای زوایا و هنجار های ادبی پنهانی هستند که مخاطب را به لذت ادبی می رسانند. در این پژوهش سعی می شود لایه واژگانی که یکی از زیرشاخه های سبک شناسی لایه ای است، در این دو اثر بررسی و تحلیل گردد. بررسی های انجام شده نشان می دهد که نویسندگان در این دو اثر، دارای مختصات سبکی منحصر به فردی در لایه ی واژگانی متون هستند و شباهت ها بین دو اثر مزبور، در این لایه بیشتر از تفاوت ها
نظریه آستانگی و اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
247 - 270
حوزههای تخصصی:
سپهری در بسیاری از اشعار خود، از ورود و خروج هایی به عوالم شخصی با فضاهای خاص انتزاعی و تجریدی سخن می گوید؛ این اشعار روایت گر سفری باطنی، متضمن گذار (شکاف/گسست) از فضای اولیه (جامعه متعارف انسانی) و حضور در فضای ثانویه شهودی -به قصد استکمال روح و راحت جان- و سپس بازگشت به عالم اولیه است. این دسته اشعار سپهری، یادآور نظریه های فرهنگ شناسی مناسک و -به گونه ویژه- دیدگاه آستانگی است. مسئله اصلی تحقیق حاضر، تحلیل تطبیقی نظایر این اشعار در هشت کتاب سپهری با نظرگاه آستانگی بوده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیل محتوای قیاسی است و از انجام آن این نتایج به دست آمد: سه مرحله مناسک گذار: پیشاآستانگی (تفکر انتقادی و گسستگی از فضای عادی اجتماعی)، درآستانگی (تمنای ارتقای موقعیت و درک فضایی بالاتر از نظم موجود-عادی اجتماعی) و پساآستانگی (بازگشت به وضعیت متعادل و بهنجار ابتدایی) طی فرایند تشکیل یافته از چهار گام عملیاتی: شکاف، بحران، عمل جبرانی و انسجام در گفتمان شعری سپهری قابلیت رهجویی و انطباق دارد. نیز اغلب ویژگی های درنظر گرفته شده برای آستانگی (نمادین بودن، فضامندی، ریخت مندی، میانگی، تجویزی، ایدئولوژیک، تعلیقی و هم پیوندی با اساطیر) در فضای آرمانی و استعلایی که سهراب آن را در شعر خود مفهوم سازی می کند، یافت می شود.
نقش اقلیم در مفهومسازی زبان شعر: بررسی استعاره مفهومی «آه» در اشعار فارسی، انگلیسی و ترکی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 98
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر تأثیر اقلیم بر مفهوم سازی در شعر بررسی تطبیقی می شود. بدین منظور استعاره های مفهومی «آه و ناله» در زبان های فارسی، ترکی و انگلیسی استخراج، و با استفاده از استعاره شناختی لیکاف (۱۹۸۰) تحلیل شد. پیکره زبانی پژوهش حاضر منتخبی از اشعار حافظ، سعدی و عطار در زبان فارسی؛ شهریار، فضولی و واحد در زبان ترکی؛ و شکسپیر، اسپنسر و جان دان در زبان انگلیسی ست. نتایج مطالعه نشان داد که تأثیر اقلیم بر شعر امری زبان محور نیست بلکه موضوعی بین زبانی است . "آه" در ادبیات فارسی «آتش»، در انگلیسی «باد»، و در ترکی «نسیم/آتش» است. با آه فارسی عاشق آتش می افروزد و معشوق را در این آتش می سوزاند. هم چنین، آه و به تبع آن آتش در فارسی ویژگی "بیرونی" دارد؛ ازاین روست که آتشِ آه عاشق دامن معشوق را گرفته و از وی انتقام می گیرد. در مقابل، در ادبیات انگلیسی آه از جنس آب/باد است و عاشق سیل و گاه طوفان به راه می اندازد و معشوق در سیل آه عاشق غرق می شود. هم چنین، باد و آب تولیدشده از آه در انگلیسی ویژگی «درونی» دارد و به دامن معشوق نمی رسد. بنابراین، آه های فارسی آتشین، خشک، سوزاننده و بسیار مؤثرند ولی آه های انگلیسی نمناک و توأم با اشک اند که باعث ایجاد طوفان در دریا می شوند. این خصوصیت منطبق بر اقلیم کشورهای ایران و انگلستان است. همین مسئله در زبان ترکی نیز صدق می کند، با این تفاوت که ادبیات ترکی راهی میانه در پیش می گیرد. آه ترکی گاه ملایم مانند نسیم است و گاه آتشین؛ نه نسیمش طوفان به راه می اندازد و نه آتشش افلاک و کواکب را می سوزاند. از دیگر نکات مهم زمان آه کشیدن شاعر است. در اشعار فارسی و ترکی آه در شب و سحر کشیده می شود اما در زبان انگلیسی زمان خاصی ندارد. شاید بتوان دلیل این کار را در باورها و اعتقادات دینی شعرا جستجو نمود.
بررسی نقش تحولات اجتماعی و سیاسی در رمان «نقره، دختر دریای کابل» اثر حمیرا قادری
حوزههای تخصصی:
نویسندگان معاصر افغانستان در آثار داستانی خویش، جلوه هایی از تحولات اجتماعی و سیاسی سرزمین خویش را منعکس کرده اند. ادبیات معاصر افغانستان نمایانگر حقایق تاریخی، اجتماعی و فرهنگی ادوار مختلفی است که با بسیاری از رویدادهای سیاسی و اجتماعی غم انگیز همراه بوده است. اشغال افغانستان توسط بیگانگان، جنگ های داخلی، کودتا، بحران وضعیت اجتماعی و سیاسی و رنج هایی که مردم افغانستان برای دهه های مختلف متحمل شده اند، بسیاری از نویسندگان را بر آن داشته است تا این حوادث را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در آثار داستانی خود مطرح کنند. به عنوان مثال حمیرا قادری، در رمان «نقره، دختر دریای کابل» به سیر تحولات اجتماعی و سیاسی سرزمین افغانستان در بازه زمانی بیش از نیم قرن (فاصله سال های 1880 تا 1940 م) و وقایع و رویدادهای ناشی از آن می پردازد. این مقاله به بررسی و تحلیل تحولات اجتماعی و سیاسی و تأثیرات گوناگون آن بر سرنوشت مردم به خصوص وضعیت زنان در رمان نقره می پردازد، در این رمان زنان نقش محوری دارند و شخصیت های اصلی این رمان را زنان تشکیل می دهند. نتایج حاصله از این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، حاکی از آن است که در این رمان وضعیت تأسف بار زنان، جنگ، آشوب، کشت وکشتار، فشار و خفقان، بی عدالتی، فقر اقتصادی، ظلم دستگاه حکومتی وقت، انحصار رسانه های تبلیغاتی و حکومت داری بدون قانون در افغانستان از بارزترین و شاخص ترین نتایج و تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دگرگونی ها و تغییرات اجتماعی و سیاسی محسوب می شود که حیات مردم افغانستان به خصوص زنان را با چالش های جدی مواجه کرده است.
«نور» و «نفس» در تفکّر باستان و تصوّف سیار بسطام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بایزید بسطامی(161-234)، صوفی ای متناقض نما، با تجربه عرفانی جدید، زبانی رمزآلود، آنی متفاوت و معراج روحانی، گنجینه ای از عرفان ایرانی و یکی از احیاگران این حکمت است. او در اقوال خود عناصری چون نور و نفس را، برای معرفی امور لطیفه، کشف راز و رمز دریای وجودی انسان، سعادت نفس و حلّ و معماهای وجودی او در اقوال و احوال خود بیان داشته است. فرضیه پژوهش این است که محتوای برخی از عناصر حکمای ایران باستان و عرفان بایزید به هم مرتبط هستند. نویسنده تلاش کرده است، تا با بهره مندی از رهیافت های فلسفی و کلامی، مباحث مرتبط را شرح و تفصیل نماید. پرسش های پژوهش عبارتند از: نور و نفس در حکمت ایرانی و تصوّف بایزید چه کاربردی داشته اند؟ و چه وجهی از نور و نفس با عرفان بایزید پیوند خورده است؟ نتیجه پژوهش مشخص می کند که، ارزش وجودی نور در نگاه بایزید ریشه ای کهن دارد و کیهان شناسی مشترکی در تضاد عوالم ملک و ملکوت، نور و نفس، خلق و امر، غیب و شهادت، بین این دو تفکّر وجود دارد که هدف آن تلاش مفرط انسان، برای رسیدن به سعادت حقیقی است. نفس محوری ترین عنصر تفکّر بایزید است که می تواند در نهایت به نور بپیوندد. در قال او، طریق نور تنها روشنی بخش عالم موجود نیست، بلکه راه گشای حقیقت حقّ است. این عناصر ، با هستی شناسی واحد، دگردیسی عرفانی و محتوای ایرانی، در تنش نیروهای متضاد و برتری نیروهای اهورایی برای سعادت نفس، در اقوال بایزید نیز تجلی یافته اند
تحلیل ساختار زبانی و نشانه ای شعر «به باغ همسفران» سهراب سپهری بر مبنای نظریه نشانه شناسی پیرس
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
71 - 106
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با تمرکز بر ابعاد زبانی و نشانه ای، شعر "به باغ همسفران" از منظر نشانه شناسی پیرس تحلیل شده است. هدف اصلی پژوهش بررسی تعامل ساختارهای زبانی و نشانه های این شعر در سه سطح شمایلی، نمایه ای، و نمادین است تا نحوه بازنمایی پیوند میان زبان، انسان، و طبیعت، و مفاهیم فلسفی و معنوی روشن شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و به نقش نظام نشانه ها در ایجاد معنای متن توجه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تصاویر شمایلی نظیر "سبزینه" و "شقایق" علاوه بر بازتاب ویژگی های حسی و بصری، حامل لایه های معنایی پیچیده ای هستند که تجربیات درونی و معنوی شاعر را به مخاطب منتقل می کنند. در سطح نمایه ای، نشانه هایی چون "عقربک های فواره" و "باران و بیابان" از طریق پیوندهای علّی و زمانی، به بازنمایی تجربیات زیسته سپهری و پیوند آن ها با عناصر طبیعی و گذر زمان می پردازند. در نهایت، سطوحِ نمادین، تصاویری همچون "واژه در سطر خاموشی" را شکل می دهند که نشان دهنده عبور از محدودیت های زبانی و جستجوی معنای عمیق تر است. تحلیل نشانه شناختی این شعر نشان می دهد که سپهری با ترکیب سطوح مختلف نشانه ای و بهره گیری از ظرفیت های زبانی، شعری چندلایه و تأمل برانگیز خلق کرده است که علاوه بر زیبایی های بصری و زبانی، به بازنمایی مفاهیمی چون پیوند معنوی انسان با طبیعت، فلسفه عشق، و جستجوی حقیقت وجودی می پردازد.
دراسه مظاهر سیوله المکان فی روایه "بیروت 75" لغاده السمان و"من یصدق أن رستم؟" لروح انگیز شریفیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
99-117
حوزههای تخصصی:
تُعَدّ أدبیات الهجره من الآلیات السیاسیه والاجتماعیه والثقافیه الهامه بین الشعوب المختلفه، حیث تتیح تبادل العناصر الثقافیه والاجتماعیه من أرض إلى أخرى، وقد یظهر التأثیر المتبادل الناتج عن هذا الانتقال فی أفراد مجتمعیْ المصدر والوجهه. وفی هذا السیاق، یُعَدّ عنصر "المکان" من العناصر الأساسیه فی النص الأدبی، وله دور بارز فی الروایه الفارسیه والعربیه، حیث وظّفه الکُتّاب بشکل فنی ممیز. تُعَدّ غاده السمان وروح انگیز شریفیان من الکاتبات البارزات فی سوریا وإیران، وقد کتبتا روایتی "بیروت 75" و"من یصدق أن رستم؟" انطلاقاً من مفهوم الهجره، وقد أولت الکاتبتان اهتماماً خاصاً لعنصر المکان فی الروایتین المذکورتین. ونظراً للدور النشط لهذا العنصر، فقد تنوعت الأماکن فی الروایتین وتکررت بشکل لافت، وتشمل أماکن حضریه وریفیه مثل: بیروت، دمشق، شقّا، قریه دوما، المخفر، المقهى، الفندق، المطعم، المدرسه، الصیدلیه، وإیران. تعتمد هذه الدراسه المنهج الوصفی-التحلیلی فی تحلیل مظاهر سیوله المکان فی الروایتین المشار إلیهما.