مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فرهنگ بومی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تاثیرات جهانی شدن در عرصه رفتار فردی می پردازد. جهانی شدن که در بستر فناوری ارتباطات و انقلاب اطلاعات موجب کم رنگ تر شدن مرزهای مکانی و زمانی شده، و موجد بسط ارزش های فردی در میان فرهنگ هایی است که امکان ارائه بیشتر این ارزش ها را در جهان دارند. شبکه های ماهواره ای تلویزیونی از مهم ترین ابزار ترویج این قبیل ارزش های فرهنگی در گستره جوامع هستند. در این مقاله تاثیر شبکه های ماهواره ای مُد بر روی دختران تحصیل کرده ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که در دنیای گسترش روزافزون فناوری های ارتباطی و ماهواره ای، کنش شخصی و اجتماعی افراد تا چه اندازه بر اساس دریافت های آگاهانه و یا غیرآگاهانه ارتباطی شکل می پذیرند. آیا ماهواره به عنوان عامل ارتباطی قدرتمند بر روی جوانان تحصیل کرده و شهری ایرانی اثر دارد؟ با استفاده از روش پیمایشی و استخراج و تحلیل داده ها این نتیجه حاصل می شود که شبکه های مد ماهواره هایی که به تبلیغ لباس های مبتنی بر طراحی های غربی می پردازند بر روی دختران تحصیل کرده جامعه ما تاثیر داشته اند، اما این تاثیرات غالباً آگاهی مدارانه بوده تا رفتار گرایانه. این مطالعه نشان می دهد این تاثیرات بیش از آنکه منجر به بروز رفتار و کنش آشکار اجتماعی جدید شود، بر شناخت استفاده کنندگان از این شبکه ها تاثیر گذاشته است
تأثیر دو فرهنگ هنری هلنی و ایرانی در شکل و تزیینات ریتونهای اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظروفی را که جانورسان بوده و دارای روزنه ورود و خروج مایع باشند تحت عنوان ریتون طبقهبندی میکنند. ریتونها ظروف آشامیدنی هستند که در هنر ایران بسیار به چشم میخورند. موجودات مورد استفاده در ساخت این ریتونها شامل انواع حیوانات واقعی و تخیلی میشود. در دوره اشکانی با توجه به گستردگی قلمرو اشکانیان میتوان شیوهها و سبکهای متفاوتی را در ساخت این ریتونها تأثیرگذار دانست. تنوع سبکی موجود در شکل و تزیینات ریتونهای اشکانی به خوبی تنوع شیوههای هنری در قلمرو اشکانیان را به نمایش میگذارد. با دقت در جلوههای هنری ساخت ریتونها و تحلیل شکل، ساختار و تزیینات به خوبی میتوان ردپای هنری اقوام مختلف از جمله ساکنان آسیای مرکزی، هنرمندان ایرانی و هلنی را در این اشیا تشخیص داد. مهمترین شیوههای قابل شناسایی، دو سبک هلنی و ایرانی است. بازنمود فرهنگ هلنی از طریق نمایش خدایان المپی و اساطیر مرتبط با آنها، نیمتنههای برهنه زنان و نیز چهرههای خدایان تجلی یافته است. تأثیر هنر ایرانی به استفاده از نیمتنه جانوران تخیلی، حیوانات اهلی و نیز جنگ میان حیوانات مربوط میشود. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل ریتونهای اشکانی پرداخته و تلاش دارد با توجه به این تنوع هنری و سبکی طبقهبندی منطقی را برای ریتونهای اشکانی پیشنهاد کند.
نقش فرهنگ بومی در کلاسهای زبان انگلیسی: مقایسه سه دیدگاه متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش جهانی زبان انگلیسی که همزاد جهانی شدن است، دیدگاههای تازه ای را در آموزش زبان انگلیسی پدید آورده است. جایگاه فرهنگ بومی در برابر فرهنگ بیگانه در کلاس های زبان انگلیسی نیز نگرشهای تازه ای را به همراه آورده است. مقاله حاضر کوشیده است که نگرش سه گروه مدرسان، زبان آموزان و والدین را نسبت به نقش فرهنگ بومی در آموزش زبان انگلیسی با هم مقایسه کند. بدین منظور، پرسشنامه ای به 360 نفر( 120 نفر از هر گروه) داده شد و نگرش آنان در رابطه با سه سازه ی سلطه ی زبان و فرهنگ انگلیسی، آموزش فرهنگ انگلیسی زبانان، و جایگاه فرهنگ بومی در کلاس های زبان انگلیسی سنجیده شد. نتایج نشان داد که در رابطه با سازه اول، مدرسان نگرش منتقدانه تری نسبت به دو گروه دیگر دارند، درحالی که در مورد سازه های دوم و سوم، والدین نگرش منتقدانه تری نسبت به مدرسان و زبان آموزان دارند.
کبوترخانه های گلپایگان و خوانسار: نگرشی بر اهمیت تاریخی و فرهنگی آنها در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین سازه های بومی ایران در ارتباط با اقتصاد کشاورزی، بناهای موسوم به کبوترخانه است. استان اصفهان از مناطقی است که در زمینه پیشینه و ساخت کبوترخانه در تاریخ بومی ایران نقش بسزایی داشته است. از آنجایی که کبوترخانه های گلپایگان و خوانسار تاکنون از نظر تاریخی و باستان شناسی به دقت مطالعه نشده اند، پژوهش حاضر در تلاش است؛ اهمیت بناهای مذکور را در این پهنه ی فرهنگی با توجه به مناسبات سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی روشن سازد. روش به کار رفته علاوه بر مطالعه منابع تاریخی، فعالیت میدانی باستان شناسی بررسی پیمایشی فشرده است. به منظور دستیابی به اهداف یاد شده 146 کبوترخانه در شهرستان های گلپایگان و خوانسار شناسایی، سپس از نظر تاریخی، الگوی پراکنش، عملکرد، میزان فعالیت، قدمت و معماری مطالعه شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد بیشتر کبوترخانه ها در امتداد رودخانه درازرودخانه گلپایگان و رودخانه ی خوانسار پراکنده شده و عموماً مربوط به اواخر دوره قاجار بوده اند. کبوترخانه های خوانسار و گلپایگان برخلاف سایر کبوترخانه های مناطق اصفهان که استوانه ای شکل هستند، با نقشه چهارکنج (مستطیلی) بنا شده اند. یافته های دیگر پژوهش نشان می دهد کارکرد کبوترخانه های خوانسار و گلپایگان همانند سایر کبوترخانه های مناطق دیگر ایران تولید کود برای تقویت زمین های کشاورزی بوده است.
تحلیلی برگسست فرهنگ بومی و زیست-بوم در استان مازندران (با توجه به تئوری فرهنگی مبتنی بر مدل گرید- گروپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسایل زیست محیطی در دوران معاصر چنان همه جایی شده که در تمام فعالیت های انسانی نفوذ کرده و حتی سازمان های دولتی و بین المللی را درگیر کرده است و به نوعی در جستجوی راه حل هایی برای این بحران جهانی اند. اما در کنار این توجهات،برخی از رشته های آکادمیک از جمله مردم شناسی به مواردی چون: 1_ روابط میان گروه های محلی- بومی و محیط های شان 2 _شیوه هایی که درآن این گروه ها، محیط شان را درک می کردند یا اکنون درک می کنندو3_ چگونگی تعامل با محیط زیست شان مورد توجه قرار می دهند. اهمیت مطالعه ی فرهنگ به عنوان یک سیستم تطابقی و تعاملی با محیط زیست در مطالعات بسیاری از محققین مورد توجه بوده است.همه فرهنگ ها و جوامع بشری دارای یک محیط زیست فرهنگی و یک محیط زیست بیولوژیکی هستند. در درون این زیست محیط ها عناصر درونی در فرایند تاریخی با یکدیگر مرتبط و پیوند دارند. بخصوص این پیوند را می توان بین انسان و فرهنگ و زیست بوم مشاهده کرد. اختلال در این تعامل امروزه بحث های زیادی را در محافل سیاسی و آکادمیک منجر شده است. برخی از جوامع محلی با این که از این بحث ها و چالشها از منابع رسانه ای مطلع می شوند اما همچنان احساس خطری که گسست فرهنگ محلی و زیست بوم می تواند داشته باشد بدان اهمیت نمی دهند. استان مازندران یکی از مناطق زیست بومی است که مناسبات فرهنگ و زیست بوم و انسان در تعامل با یکدیگر در فرایند زمانی طولانی شکل یافته است. اما تحولات در سبک و شیوه زندگی در دهه های اخیر به شدت بر پیوند ها و تعاملات تاثیر گذاشته است. مقاله حاضر با توجه به رویکرد تئوری فرهنگی تحلیلی خواهد بود بر گسست فرهنگ بومی و زیست بوم در استان مازندران که به سطحی از خطر برای افراد بومی نرسیده است. مدل گرید_گروپ مری داگلاس می تواند دلایل فقدان احساس خطر که منجر به گسست فرهنگ بومی و زیست بوم گردیده را نشان دهد.
احیا هویت فرهنگی-بومی با تاکید بر طراحی مجموعه های فرهنگی (مطالعه موردی: منطقه دیلمستان)
حوزه های تخصصی:
اهمیت پایداری هویت فرهنگی و تاثیر آن در زمینه های گوناگون جامعه و ضرورت نیاز منطقه دیلمستان به پایداری هویت فرهنگی و بومی و از آنجایی که مجموعه فرهنگی به عنوان عنصری که می تواند در پایداری و حفظ هویت فرهنگی و بومی هر منطقه و جامعه تاثیر به سزایی بگذارد، ایجاد مراکزی که بتواند از طریق تعاملات اجتماعی بین افرادی که نسبت به فضا احساس تعلق می کنند، تاثیر به سزایی در احیای هویت فرهنگی داشته باشد، حرکتی دوباره را در مسیر تعالی هویت بومی شروع کرد. این پژوهش از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی واز حیث هدف در زمره تحقیقات توسعه ای-کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و از طریق ابزارهایی چون مصاحبه، مشاهده و پرسشنامه اقدام به جمع آوری اطلاعات و مطالب مورد نظر گردیده است.نتایج تحقیق نشان می دهد ایجاد حس دلبستگی و تعلق به مکان، معنا بخشی به مکان با رجوع به طراحی بومی، مشارکت اجتماعی در بین شهروندان و همچنین طراحی هماهنگ با زمینه در عین تازگی در رونق استفاده و علاقه مند شدن مردم شهر به شرکت در فعالیت های گوناگون مجموعه فرهنگی تاثیر شایانی دارد که در پی آن رشد شناخت ساکنان شهر حتی دیگر شهرها به هویت فرهنگی اصیل بومی آن منطقه و تعامل افراد با هم و به دنبال آن پایداری هویت فرهنگی منطقه (دیلمستان ) را به دنبال خواهد داشت.
گردشگری مبتنی بر موسیقی سنتی : ابزار، هدف یا وسیله مدیریت مقصد
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۳
49 - 56
حوزه های تخصصی:
موسیقی، پیوندی ذاتی با گردشگری دارد که به عنوان یک جاذبه، معرّف برای وضع معیشت و سبک زندگی، و محملی برای پیام ها و انگیزه های جوامع انسانی به شمار می آید. موسیقی از طریق عجین شدن با روح و جسم آدمی و به عنوان هنر، یکی از جذابیت های حوزه گردشگری محسوب می شود. گردشگری موسیقی از شاخه های گسترده گردشگری فرهنگی است و امروزه بخش قابل توجهی از گردشگران بین المللی به این نوع گردشگری تمایل دارند. موسیقی فقط هنر جاری در بستر اجتماع قلمداد نمی شود و سال هاست که این هنر، قدم در دنیای گسترده تری نهاده و در قالب صنعتی بزرگ در حال فعالیت است. صنعتی که در مدیریت مقاصد گردشگری، نقش جاذبه ای تجربی و حسی را بازی می کند. آشنایی با فرهنگ بومی، مشاهده و مشارکت در اجرای موسیقی، درمانگری و تجدید روحیه، از جمله کاربردهایی است که ایام کم تقاضای مقاصد را نیز پررونق خواهد کرد.<br />این مقاله به روش کیفی و به صورت توصیفی و تفسیری انجام شده است، گردآوری اطلاعات به شکل اسنادی و کتابخانه ای و مصاحبه صورت گرفته که از طریق 24 مصاحبه به روش گلوله برفی تا اشباع نظری صورت گرفت و موجب شناسایی 362 کد باز و 8 مقوله فرعی شد. هدف تحقیق مشخص کردن این نکته است که موسیقی و آلات موسیقی چه تأثیری در جذب گردشگران داخلی خواهد داشت. نتایج نشان می دهد که روایت خاطرات جمعی، حس خاطره انگیزی، یادآوری مقصدی خاص و رویداد محوری به عنوان مقوله های فرعی تأثیرگذار تورهای گردشگری با محوریت موسیقی است. درحالی که پدیده قابل تجربه، جذاب و دیدنی، پدیده قابل یادگیری و تداعی کننده مقصد، از مقوله های فرعی است که در میزان نقش آلات موسیقی برای جذب گردشگران به مقاصد خاص شناسایی شد. نتیجه این مطالعه نشان می دهد که گردشگری بر مبنای موسیقی، یک وسیله، هدف و روش برای مدیریت مقاصد گردشگری و نشر دانش بومی و ارزش های فرهنگی است.
نقش «دیگری سازی» در شکستِ مقاومت در برابر فرهنگ غربی در رمان «همه چیز فرو می پاشد»
منبع:
علوم ادبی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
119 - 138
حوزه های تخصصی:
دو مفهوم «دیگری» و «دیگری سازی» از مفاهیم پر بسامد در پژوهش های جدید در ادبیات پسا استعماری است. درونمایه اصلی رمانِ «همه چیز فرو می پاشد»، نوشته چینوا آچبه، آسیب شناسیِ علل عدم موفقیتِ مقاومت فرهنگ بومی آفریقایی در برابر فرهنگ غربی است. هر چند بسیاری از منتقدین، در پرتو نظریه نقد پسا استعماری تلاش کرده اند جنبه ضد استعماری رمان و نقش غربی ها را در اضمحلال جامعه بومیِ آفریقایی برجسته کنند اما مقاله پیش رو بر آن است تا نشان دهد که آچبه با پر رنگ کردن نقش مخرب «دیگری سازی» در درونِ خود جامعه سنتی آفریقایی، آن را از جمله علل مهم مقهور شدن فرهنگ آفریقایی در برابر فرهنگ استعماری غرب معرفی کند. اصلی ترین پایه نظریِ نوشته حاضر، نظریات گایاتری اسپیوک (Spivak)، منتقد هندی تبار است. اسپیوک با نقد نظریات خودمحورانه نظریه پردازانِ پسااستعماری و فمینیسم غربی و همینطور با برجسته کردن مفهومِ «به حاشیه رانده شدگان یا نیروهای جزء» (subaltern)، کمک می کند که بتوان آثار ادبی نویسندگان غیر غربی را با نگاه متناسب با این آثار بررسی کرد، نه صرفاً با رویکرد خودمحورانه غربی. مقاله حاضر با تکیه بر این نظریات تلاش خواهد کرد تا نشان دهد چگونه فرآیند دیگری سازی در درون یک جامعه آفریقایی با ایجاد تفرقه و شکاف در درون این جامعه فرصت مناسبی را در اختیار استعمارگران بیگانه قرار می دهد تا با نفوذ و تاثیرگذاری بر به حاشیه رانده شدگان ارکان فرهنگی و ساختار قدرت تا به طور کامل در اختیار بگیرند.
رابطه بین تماشای شبکه استانی مازندران با درونی شدن فرهنگ بومی استان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به گسترش شبکه های اجتماعی و ماهواره ای، خطر فراموشی فرهنگ های بومی ایران بیش از پیش احساس می شود. از آنجایی که یکی از کارکردهای رسانه، انتقال میراث فرهنگی و از اهداف تأسیس شبکه های استانی توجه و پرداختن به مظاهر فرهنگ ها و هویت بومی است، هدف اصلی این پژوهش شناخت رابطه بین تماشای شبکه استانی مازندران با درونی شدن فرهنگ بومی این استان است. روش تحقیق این مقاله، پیمایشی است. جامعه آماری افراد بالای 15 سال ساکن شهر ساری است که تعداد 400 نفرازآنها با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . با توجه به یافته های تحقیق، ماهیت رابطه میان میزان تماشای شبکه تلویزیونی استان مازندران و درونی شدن فرهنگ بومی این استان رابطه ای مستقیم و بسیار قوی است.
شبکه های استانی و تقویت فرهنگ های بومی
منبع:
رادیو تلویزیون سال هفتم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۵
32 - 42
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش بررسی نقش شبکه استانی افلاک در تقویت فرهنگ بومی استان لرستان است. روش تحقیق، پیمایشی است. جامعه آماری، کلیه افراد بالای پانزده سالِ شهر خرم آباد است که از این میان، تعداد 400 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و درنهایت 400 پرسشنامه جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که شبکه افلاک در تقویت بیشتر مؤلفه های فرهنگ بومی استان لرستان موفق بوده است.
تأثیر برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تاب آوری زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
62-90
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تاب آوری زنان مطلقه انجام شد. روش: روش پژوهش کمی از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه بین 30 تا 40 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر کرمان در نیمه اول سال 1395 بود که از میان آن ها 30 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفره) جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و شادکامی آکسفورد (1989) استفاده شد. برنامه آموزشی طی 11 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت و نتایج با روش تحلیل کوواریانس موردتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر افزایش میزان شادکامی و تاب آوری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیرگذار بوده است (01/0> p ). نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) مبتنی بر فرهنگ بومی، برنامه مناسب و کارآمدی برای زنان مطلقه است و اجرای آن می تواند بر شادکامی و تاب آوری این افراد مؤثر باشد.
بررسی میزان آشنایی و علاقه مندی دانش آموزان متوسطه نسبت به فرهنگ بومی در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ششم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۲۰
199 - 223
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی میزان آشنایی و علاقه مندی دانش آموزان سوم متوسطه نسبت به فرهنگ بومی در استان مازندران است. بنابراین 365 دانش آموز از کل 7286 و 10 نفر از متخصصین فرهنگی در استان به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق در این پژوهش کمی و کیفی بوده و از ابزارهایی چون پرسشنامه برای نظرسنجی از دانش آموزان و مصاحبه با کارشناسان استفاده گردید. نتایج بدست آمده حاکی از آن است میزان آشنایی و علاقه به فرهنگ بومی در استان مازندران در حال کاهش است و در عین حال از لحاظ جنسیت تفاوت معنی داری بین دیدگاه دانش آموزان دختر و پسر درباره فرهنگ بومی وجود دارد. . نتایج حاصل از مصاحبه با کارشناسان نیز نشان می دهد که عواملی چون جهانی شدن، ضعف منزلت خانواده، ناتوانی مدارس در اجرای وظایف فرهنگی خود، از جمله عوامل مهم چنین وضعیتی محسوب می شوند.
نگاهی اجمالی به مؤلفه های فرهنگ بومی شهرستان دره شهر و قابلیت های کارکردی آن با تأکید بر توانمندسازی ظرفیت های محلی اقتصاد فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶ و ۶۷
105 - 131
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت اجمالی مؤلفه های فرهنگ بومی منطقه عمومی سیمره و قابلیت های کارکردی این فرهنگ و ارائه راهکار برای فعالسازی ظرفیت های محلی موجود در این زمینه بر اساس رویکردهای توسعه مشارکتی انجام شد. در این راستا برای گردآوری و تحلیل داده ها از شیوه توصیفی- تحلیلی به گونه مردم نگارانه استفاده گردید و به روایت راویان محلی عضو کانال تلگرامی «تاریخ و فرهنگ دره شهر» استناد شد که از کم و کیف مؤلفه های فرهنگی بومی و قابلیت های کارکردی آنها آگاهی داشتند. داده ها و اطلاعات به دست آمده مبین آن است که فرهنگ بومی سیمره در تمام زمینه های مورد بررسی، از جمله: ترانه ها و نغمه های شاد محلی، کارآواها، آیین ها و سنن ریشه دار و پیوندبخش، ضرب المثل های آموزنده و پرمحتوا، ادبیات شفاهی پندآموز، بازی های محلی مفرح و حکایت های تاریخی آموزنده از ظرفیت های کارکردی قابل توجهی برخوردار است که به انحاء مختلف، قابلیت احیا و انطباق با مقتضیات جدید را دارند و می توانند در راستای رونق بخشی به اقتصاد فرهنگ به بازار تولیدات فرهنگی وارد شوند. یافته های پژوهش نشان می دهند برخلاف دیدگاهی که به فرهنگ عامه نگاه تحقیرآمیزی دارد و فولکلور و مواد و داده های آن را در شمار مشتی خرافه، افسانه، اسطوره و گفتار مردم بی سواد قلمداد می کند، فرهنگ بومی منطقه سیمره از قابلیت های کارکردی و توان بالایی برای ورود به عرصه کسب و کارهای نوین فرهنگی – هنری و ایفای نقش در دوره جدید برخوردار است؛ بر این اساس، ضرورت دارد دولت در قالب راهبرد «فعال سازی ظرفیت های مردمی»، زمینه های گشایش و بالندگی ظرفیت های مذکور و گسترش کسب و کارهای فرهنگی را فراهم سازد.
رابطه ویژگی های جامعه شناختی شهروندان ساری و تماشای شبکه استانی طبرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
81 - 106
حوزه های تخصصی:
گسترش روزافزون شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و شبکه های اجتماعی فضای مجازی، شبکه های تلویزیونی سراسری و استانی رسانه ملی را با چالش جدی جذب و حفظ مخاطب مواجه کرده است. در این راستا لزوم توجه به تفاوت های فردی و اجتماعی مخاطبان جهت جذب و جلب رضایت ایشان به ویژه در شبکه های استانی صداوسیما بیش ازپیش احساس می شود. بر این اساس این پژوهش باهدف شناخت رابطه بین ویژگی های جامعه شناختی (سن، جنس، تحصیلات، وضعیت تأهل، پایگاه اقتصادی اجتماعی) شهروندان ساروی و تماشای شبکه استانی مازندران انجام شده است. روش تحقیق پیمایش و جامعه آماری پژوهش افراد بالای 15 سال ساکن شهر ساری است که از این میان، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پاسخ های آنان به پرسشنامه تحقیق، با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون های آماری آنوا، ضریب اِتا و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر وجود رابطه معکوس بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و تحصیلات پاسخگویان با میزان تماشای شبکه استانی و رابطه مستقیم بین سن و وضعیت تأهل پاسخگویان با میزان تماشای شبکه استانی است. همچنین با توجه به یافته ها بین جنسیت پاسخگویان و تماشای شبکه استانی مازندران رابطه معناداری وجود ندارد.
تدوین و اعتباریابی اصول طراحی موشن گرافیک های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
107 - 132
حوزه های تخصصی:
گسترش روزافزون شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و شبکه های اجتماعی فضای مجازی، شبکه های تلویزیونی سراسری و استانی رسانه ملی را با چالش جدی جذب و حفظ مخاطب مواجه کرده است. در این راستا لزوم توجه به تفاوت های فردی و اجتماعی مخاطبان جهت جذب و جلب رضایت ایشان به ویژه در شبکه های استانی صداوسیما بیش ازپیش احساس می شود. بر این اساس این پژوهش باهدف شناخت رابطه بین ویژگی های جامعه شناختی (سن، جنس، تحصیلات، وضعیت تأهل، پایگاه اقتصادی اجتماعی) شهروندان ساروی و تماشای شبکه استانی مازندران انجام شده است. روش تحقیق پیمایش و جامعه آماری پژوهش افراد بالای 15 سال ساکن شهر ساری است که از این میان، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پاسخ های آنان به پرسشنامه تحقیق، با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون های آماری آنوا، ضریب اِتا و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر وجود رابطه معکوس بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و تحصیلات پاسخگویان با میزان تماشای شبکه استانی و رابطه مستقیم بین سن و وضعیت تأهل پاسخگویان با میزان تماشای شبکه استانی است. همچنین با توجه به یافته ها بین جنسیت پاسخگویان و تماشای شبکه استانی مازندران رابطه معناداری وجود ندارد.
واکاوی تجارب معلمان علوم در عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
201 - 230
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر واکاوی تجارب معلمان علوم دوره متوسطه اول (معلمان علوم پایه هفتم، هشتم و نهم) درباره عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی است. رویکرد تحقیق کیفی و پارادیم آن تفسیری مشارکتی است و از روش پدیدارنگاری تفسیری استفاده شده است. تعداد ده نفر از معلمان علوم به صورت هدفمند و با روش ملاکی تا حد اشباع داده ها به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد که تجارب معلمان علوم در زمینه عبور دانش آموزان از فرهنگ بومی به فرهنگ علمی شامل این مولفه هاست؛ بحران فرهنگی معلمان بومی، باور به فرهنگی بودن علم، ارزش فرهنگ بومی، حل تعارضات دانش آموزان در انتقال فرهنگی، آماده سازی دانش آموزان برای تلفیق فرهنگ بومی و علمی که در پایان با ترسیم فضای نتیجه گیری الگویی برای تجارب معلمان در انتقال فرهنگ بومی به فرهنگ علمی ارایه شده است.
منطبق نمودن کلاس درس مطالعات اجتماعی پایه سوم با آداب و رسوم بومی کرمانشاه
مقاله حاضر با توجه به مفهوم کلی فرهنگ، فرهنگ های قومی و مردمی، جایگاه فرهنگ کرمانشاه در برنامه های آموزش و پرورش رسمی در جهت سازگاری اجتماعی و تجلی فرد آموزش دیده به عنوان یک شهروند، تنظیم شده است. این مقاله با توجه به اهمیت موضوع، به ویژه نقش فرهنگ در آموزش و یادگیری را «شدن» تحلیل کرده و رابطه فرهنگ با اجتماع پذیری فرد و نقش فرهنگ های قومی را به منظور تربیت شهروند از طریق برنامه درسی بررسی کرده است. هم چنین در فرایند بررسی، شاخص هایی را برای فرهنگ، هویت ملی و شهروندی به دلیل تحول در برنامه ریزی درسی ارائه داده است.از طرفی، با توجه به وجود اقوام در کشور که همه از تبار ایرانی هستند و تحت لوای یک قانون در یک حکومت به نام ملت زندگی می کنند و با علم به این که برابری حقوق آحاد ملت در قانون اساسی مندرج است؛ لذا در مقاله سعی شده است که مبتنی بر مبانی نظری، برای برنامه ریزی و تنظیم برنامه های درسی در آموزش وپرورش رسمی، به جهت همراه ساختن راه فهمیدن و چگونه تمیزدادن یادگیرنده و آمادگی او برای شهروندی که ریشه در تفهیم فرهنگ قومی او و سایر اقوام دارد، پیشنهاد هایی ارائه شود.
علوم انسانی اسلامی: روایتی از کوشش های نهادی در ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
787 - 821
حوزه های تخصصی:
«اسلامی سازی معرفت»، «اسلامی سازی علوم»، «دانشگاه اسلامی» یا «علوم انسانی اسلامی»، در کنار مفهومی چون «علم دینی»، از مفاهیمی هستند که عمدتاً ذیل یک دیدگاه کلان، و آن هم خواستِ فراروی از ساختار تنگ تفسیر تجربه گرا و پوزیتیویستی از علم در پیوند با دین و امر قدسی شکل گرفته است. این خواست نه تنها در ایران که پیش از آن در برخی کشورهای دیگر هم مدافعانی داشته و کماکان دارد. تجربه خاص انقلاب اسلامی در ایران و همچنین تجربه انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ این امکان را فراهم کرد که بتوان از نوعی تجربه خواست علوم انسانی اسلامی سخن گفت. این مقاله در پی بیان شرحی فشرده و تاریخی از سرنوشت روندها و رویکردهای نهادی طلب علم انسانی دینی و دانشگاه اسلامی در ایران است. در این مقاله مبتنی بر روش کیفی اسنادی نشان داده شده که نه تنها خواست دانشگاه اسلامی یا علوم انسانی اسلامی، یک خواست جدید در دوره ی اخیر انقلاب اسلامی نیست، بلکه اساس چنین ایده ای از مدت ها قبل در عالم اسلام مطرح بوده و حتی پیش از انقلاب اسلامی نیز توسط برخی اهالی علم مطرح و دنبال شده است.
بررسی رابطه فرهنگ بومی و تن پوش محلی با هدف مردم نگاری تاجمیر
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
23 - 42
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با هدف مستندسازی مردم نگاری تاجمیر با تاکید بر فرهنگ بومی و تن پوش محلی نگاشته شده است. این پژوهش در زمره تحقیقات قوم نگاری، زمینه آن، فرهنگ تن پوش و گروه انسانی مورد مطالعه، اهالی بومی روستای تاجمیر در استان خراسان جنوبی است. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه با 8 نفر از بومیان تاجمیر در خصوص آداب زندگی و شیوه زیست و تاریخچه این قوم با تاکید بر بررسی توصیفی رابطه فرهنگ بومی و تن پوش محلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تن پوش محلی مردمان تاجمیر علاوه بر اینکه به عنوان لباس، عملکرد پوششی مشخصی دارد، همچنین برای برآوردن نیازهای خاص انسان بومی از جمله نشان دادن موقعیت اجتماعی، هویت گروهی، مناسبات آیینی، و همچنین بخشی از تفکر فلسفی زندگی، کاربرد دارد. به نحوی که مردم این منطقه با وجود کنار گذاشتن بسیاری از فعالیت های نسل گذشته اعم از دامداری و کوچ روی عشایری، به دلیل احیای فرهنگ عروسک سازی در خلال پروژه ترسیب کربن، مجددا به یاد پوشش سنتی خود افتاده و دوباره آن را در قالب عروسک دوتوک تاجمیری احیا نموده اند. اینجاست که می توان نمونه موفق تلفیق دو رویکرد کارکردگرایی و آرمان گرایی را در حفظ تن پوش سنتی این منطقه عیان داد. چرا که علاوه بر کارکرد لباس محلی در حفظ آیین های محلی و احترام به شوون قبیلگی، آرمان دوباره این قوم در بازآفرینی عروسک به عنوان منبع درآمد اصلی این روستا، نشانه بارزی از چگونگی انقطاع پذیری این دو رویکرد به شکلی موفقیت آمیز و الگوپذیر است.
تحلیل نقوش مینای سیاه (سیاه قلم) قوم صابئین مندایی اهواز براساس نظریه بازتاب فرهنگی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
51 - 73
حوزه های تخصصی:
قوم صابئین مندائی اهواز در استان خوزستان از اقلیت های دینی و منسوب به ادیان توحیدی هستند که نام آنها در قرآن کریم نیز ذکر شده است. این قوم به صنعت زرگری، طلاسازی و بالاخص هنر مینای سیاه شهرت دارند و به این هنر به عنوان صنعت اجدادی اشتغال دارند. نظام دینی این قوم یک نظام بسته و بدون ویژگی تبلیغ می باشد. از آن جا که بین هنر اقوام و عقاید ایشان در همه فرهنگ ها ارتباطات و پیوستگی وجود دارد؛ بنابراین اهمیت فرهنگ و هنر قومی و ضرورت مطالعه ی این دو مورد در بستر اجتماعی موجب شناسایی ویژگی های خاص هنری اقوام می گردد، همین امر ضرورت انجام پژوهش هایی در این خصوص را طلب می کند. چگونگی بازتاب فرهنگ بومی در نقوش به کار رفته در هنر مینای سیاه (سیاه قلم) قوم صابئین مندائی اهواز نیز زمینه ساز شناخت فرهنگ بومی و عقاید مرسوم قوم صابئین مندایی و معرفی هنر بومی مینای سیاه در بین ایشان می گردد. شناسایی نقوش هنر مینای سیاه و ارتباط این نقوش با فرهنگ قومی صابئین به عنوان هدف پژوهش حاضر است. بر این اساس مسئله تحقیق نیز بر چگونگی ارتباط بین نقوش تزئینی هنر مینای سیاه مندائیان و فرهنگ بومی ایشان استوار است. اطلاعات و داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای و داده های اسنادی و میدانی گردآوری شده است و تحقیق بر اساس ماهیت با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد رابطه ی مستقیمی بین هنر مینای سیاه قوم صابئین مندائی و فرهنگ بومی ایشان وجود دارد و موضوع هجرت و جغرافیای زیستی (در کنار آب های روان و محیط بیابانی) از مهم ترین مضامین در ایجاد نقوش در هنر ایشان است.