فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۰
۳۴-۹
حوزههای تخصصی:
ترجمه انگلیسی دیک دیویس یکی از جدیدترین ترجمه هایی است که مورد استقبال مستشرقان قرار گرفته است. دیک دیویس آثار متعدّدی را ترجمه کرده است: منطق الطیر، گزیده ای از غزلیات حافظ، ویس و رامین، شاهنامه و... . در این پژوهش داستان رستم و سهراب مورد بررسی قرار گرفته است و در این بررسی، خطاها و خوانشهای نادرست مترجم، که در تفاوت فرهنگی، ناآشنایی کامل با ظرایف معنایی، ادبی و ساختاری زبان فارسی ریشه دارد، مورد نقد قرار گرفته است. برای تحلیل این ابیات از نظریه آنتوان برمن استفاده شد. تبویب و دسته بندی خطاهای مترجمان در نظریه تحریف متن آنتوان برمن بسیار دقیق و سودمند بود. البته بعضی از خطاهایی که در ترجمه دیک دیویس دیده می شود ذیل عنوانهای برمن قرار نمی گرفت که باید باب جداگانه ای برای آن گشوده شود..
بوم شناسی ژرف نگر در تقابل با بوم شناسی سطحی نگر: خوانش تطبیقی اهل غرق اثر منیرو روانی پور و رؤیاهای حیوانی اثر باربارا کینگس الور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
۱۵۷-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر به دلیل بحران هایی که بشر در طبیعت ایجاد کرده، بازنگری در رابطه انسان و طبیعت اهمیت ویژه ای یافته و در این میان ادبیات نیز سهم بسزایی داشته است. شکاف موجود بین آسیب های زیست محیطی و پیامدهای آن، سبب بی توجهی انسان ها به عواقب تخریب های زیست محیطی شده است. مطالعه حاضر با بهره گیری از نقد بوم گرا و تکیه بر مفاهیمی چون انسان مداری، بوم شناسی ژرف نگر، بوم شناسی سطحی نگر و زیست مداری، برای نخستین بار به بررسی تطبیقی دو رمان اهل غرق اثر منیرو روانی پور و رؤیاهای حیوانی اثر باربارا کینگس الور می پردازد. پژوهش فوق با معرفی اخلاق زیست محیطی پست مدرن که بوم شناسی ژرف نگر است، سیطره ایدئولوژی انسان مداری را به طور کامل رد کرده است و تنها راه نجات از بحران های زیست محیطی را خودشناسی و هم ذات پنداری با طبیعت می داند. روانی پور و کینگس الور هر دو از ترومای زیست محیطی که رنج ناشی از تخریب های زیست محیطی را شامل می شود رنج می برند و سعی دارند در بهبود اوضاع طبیعت گامی مؤثر بردارند. ترومای زیست محیطی هر دو نویسنده را ترغیب می کند تا با آسیب هایی که انسان ها آگاهانه یا ناآگاهانه به طبیعت وارد می سازند مقابله کنند. این تحقیق بر آن است تا نشان دهد چیرگی ایدئولوژی انسان مداری که نگرشی سودجویانه و منفعت طلبانه را به همراه دارد، به شدت سبب تخریب طبیعت می شود. این در حالی است که بوم شناسی ژرف نگر با تکیه بر زیست مداری ضمن خودداری از آسیب به محیط زیست با هدف کسب منفعت، دغدغه ای جز حفظ محیط زیست و منابع موجود در آن را ندارد.
از تجربه های زبانی تا ساحت فرازبانی در مراحل سلوک نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاطبه پژوهش ها در بررسی عنصر «زبان» و نقش آن در کتاب مواقف و مخاطبات نفّری، بیشتر بر روی «سکوت» تمرکز کرده اند و به دیگر مظاهر زبانی و فرازبانی موجود در متن، کمتر توجه شده و یا تنها اشاره ای گذرا به آنها شده است. بااین حال، این تأکید به معنای غافل ماندن نفّری از نمودهای عینی زبانی یعنی «سخن» و «سکوت» و درنهایت، گذر از این ساحات زبانی و ورود به اقلیم فرازبانی (فراسخن فراسکوت) یا به عبارتی اقلیم «تجلّی» نیست. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، می کوشد تا با رویکرد پدیدارشناسی و درنگ در متن کتاب مواقف و مخاطبات ، سه مرحله مختلف در مسیر سیروسلوک در این اثر را شناسایی، تبیین و تحلیل کند. همچنین، می کوشد تا نشان دهد که تأملات زبانی عرفای ما، به ویژه تأملات هستی شناختی شان آنان، چگونه قابل طبقه بندی و تعریف هستند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دو مرحله از سه مرحله سلوک، ماهیت زبانی دارند و شامل «سخن» و «سکوت» می شوند و عارف با گذر از آنها، وارد سومین منزلگاه، یعنی عرصه تجلی و شهود می شود. به تعبیر دقیق تر، سفر سالک از عالم «سخن»گفتن آغاز می شود، به پهنه «سکوت» می رسد و درنهایت به مرز تجلی (فراسخن فراسکوت) می رسد. ماندن در مرحله «سکوت» و بی توجهی به مراحل «سخن» و خاصه «تجلّی»، به نوعی نادیده گرفتن مراتب تجربه های سلوک و ابترماندنِ دستگاه معرفتی نفّری است.
بررسی آشنایی زدایی در ساخت و کاربرد واژگان در اشعار خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
165 - 179
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مطرح در فرمالیسم، آشنایی زدایی است. در این روش، شاعر با تکیه بر اصل غرابت و تازگی زبان، شگردها و فنونی را به کار می برد که در نهایت موجب بیگانه شدن متن در چشم مخاطبان می گردد. هنجارگریزی از روش های اصلی و مؤثر این شیوه است. لیچ انواع آشنایی زدایی را به هشت دسته آوایی، معنایی، نحوی، واژگانی، سبکی، گویشی، نوشتاری و باستانی تقسیم کرده است. در شعر فارسی، خاقانی شروانی از شاعران هنجارگریزی است که با تکیه بر ذوق سرشار و خلاقیت هنری در اشعار خود ویژگی هایی را به کار برده که سبک شعر ی اش را از دیگر شاعران متمایز ساخته است. بخش زیادی از آشنایی زدایی های موجود در اشعار او مربوط به ساخت و کاربرد واژگان است. این مقاله با هدف بررسی ساخت واژگان و کاربرد انواع آشنایی زدایی در واژگان شعر خاقانی تدوین شده است. با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با محوریت قراردادن دیوان اشعار او به بررسی این پژوهش پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده ایم که بخش عظیمی از برجستگی ها و دشواری های شعر خاقانی، ناشی از کاربرد انواع آشنایی زدایی در حیطه واژگان است. خاقانی پیوسته با آفرینش واژگان و ترکیبات جدید و نیز با استفاده از کلمات نامأنوس زبان ترکی و دیگر زبان ها، واژگان مربوط به ادیان و علوم مختلف، تعابیر عامیانه و نیز استفاده از اشکال غیر رایج واژگان توانسته است، تازه ترین تصاویر شعری را ارائه دهد و بر تازگی زبان خود بیفزاید.
تحلیل تمثیل های انتقادی در داستان گنه گنه های زرد با رویکرد سیاسی و تأثیرات اجتماعی در جهت روشنگری مخاطب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانی انتقادی یکی از بارزترین عرصه هایی است که مسائل و معضلات اجتماعی در آن به خوبی بازنمایی شده است. در برخی دوره های اجتماعی، نویسند گان به دلیل خفقان سیاسی جامعه نمی توانستند به راحتی عقاید خود را بیان نمایند، از شگردهای بیانی غیرمستقیم مانند تمثیل های انتقادی برای بیان آرا و اندیشه ها و انتقادات خود بهره می گرفتند. از آن جا که بررسی تمثیل های انتقادی برای نشان دادن اندیشه ها و انتقادات از اوضاع سیاسی، اجتماعی و تاریخی جامعه در جهت روشنگری مخاطب ضرورت دارد هدف پژوهش بررسی کنش ها و رفتار های تمثیلی انتقادی در داستان گنه گنه های زرد با رویکرد سیاسی و تأثیرات اجتماعی در جهت روشنگری مخاطب می باشد. ما در این مقاله برآنیم از متن داستان نمونه هایی که بر پایه تمثیل سیاسی، تاریخی و اجتماعی وجود دارد ذکر کنیم و آسیب های اجتماعی ناشی از آن را بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که؛ تأثیر کنش ها و رفتار های تمثیلی انتقادی با رویکرد سیاسی، اجتماعی و تاریخی در داستان گنه گنه های زرد در جهت روشنگری مخاطب به چه اندازه است؟ روش گردآوری اطلاعات این تحقیق به شیوه کتابخانه ای انجام شده و رویکرد توصیفی - تحلیلی دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد نویسنده با تمثیل های انتقادی با رویکرد سیاسی و تأثیرات اجتماعی کنش ها و رفتارهای استبدادی، دیکتاتوری و استعمار و آسیب های اجتماعی ناشی از آن را برای روشنگری مخاطب به تصویر کشیده است.
جریان شناسی پیرنامه های سرزمین فارس از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
7 - 33
حوزههای تخصصی:
از قرن چهارم تا هشتم هجری قمری در خطّه فارس هشت پیرنامه به زبان فارسی و عربی تألیف، ترجمه و یا گزیده شده است که عبارت اند از: سیرت ابن خفیف، فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه، انوارالمرشدیه فی اسرار الصمدیه، بدایه احوال الحلاج و نهایته، اخبار حلّاج، مفتاح الهدایه و مصباح العنایه، تحفه اهل العرفان، روح الجنان فی سیره الشیخ روزبهان. در این مقاله کوشش شده تا ویژگی ها، تأثیرگذاری ها و تأثیرپذیری های مؤلفان و سیر تحوّل این آثار بررسی شود. با توجه به وجود شباهت های فراوان آثاری که پس از سیرت ابن خفیف نگاشته شده اند و نسبت دادن شجره خرقه بیشتر پیران مذکور به ابن خفیف احتمال بسیار وجود دارد که مقامات نویسان متأخر از نگاشته ابوالحسن دیلمی درباره شیخ کبیر شیراز تأثیر پذیرفته باشند. تغییر مخاطب در شیوه نگارش این نویسندگان مؤثر بوده است؛ عربی گویی و شیوه نگارش عالمانه مؤلفان آثاری چون سیرت ابن خفیف و فردوس المرشدیه در معرفی شخصیت والای پیران بیانگر وجود مخاطبان خاص و اهل علم برای این آثار است و سست بودن کلام نویسندگان پیرنامه های روزبهان و درج کراماتی مادی با اهدافی نه چندان متعالی نشان می دهد هدف این نویسندگان قدرتمند جلوه دادن روزبهان برای مخاطبان عام و به نوعی بهره وری برای خود است.
مقایسه سبکی هجویات ،سنایی،انوری و جمال الدین اصفهانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هجو یکی از انواع شعر غنایی به شمار می رود و مانند هرگونه ادبی دیگر دارای ویژگی هایی است که آن را از گونه های دیگر جدا می کند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات غنایی و با هدف مقایسه سبکی هجویات در شعر سنایی غزنوی، انوری وجمال الدین عبدالرزاق اصفهانی که ازشاعران بزرگ سده ششم هجری و سبک سلجوقی هستند، صورت گرفته است. در این پژوهش به شیوه کاربرد اوزان عروضی،صور خیال، قالب های شعری ،ایدئولوژی و واژگان گزیده شامل استفاده از نام های جانوران در هجو، استفاده از ساخت مصغر، هجوهای پنهان و آشکار ، به کارگیری واژه های تابو و نیز استفاده از آیات قرآنی در هجو و هجوهای پنهان و آشکار، شخصی و اجتماعی در شعر این سه شاعرپرداخته شده است . نتایج به دست آمده بیانگر آن است که زبان جمال الدین درهجو از سنایی و انوری عفیف تراست،اما هجویات سنایی و انوری نسبت به جمال الدین زبانی تند ،گزنده
کاربست رویکرد ادبیات اقلیت ژیل دلوز بر رمان "الثلج یاتی من النافذه"حنا مینه و رمان "جای خالی سلوچ"محمود دولت آبادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
162 - 181
حوزههای تخصصی:
ژیل دلوز از بزرگ ترین فیلسوفان معاصر، از جمله متفکرانی است که در زمینه ادبیات اقلیت مطالعات قابل توجهی داشته است.«اقلیت شدن» گسستن قید و بند هایی است که ما را به شیوه ها ی خاصی از اندیشیدن مقید می سازد تا با قلمرو زدایی ها، قلمرو های متعارف را از میان بردارد وبه صیرورت دست یابد. مراد از شدن یا صیرورت، گذرهایی است که یک مفهوم در خلال آنها دگردیسی می یابد. اقلیت شدن مقاومتی در برابر ایدئولوژی اکثریت وبیانگر گریز از هنجار های اکثریت است. همه صیرورت ها، رفتن به سوی ادبیات اقلیت و اقلیت شدن است. «شدن» در دیدگاه دلوز نقش محوری دارد. او برای تبیین فلسفه «شدن» خود، از ریزوم کمک می گیرد. در این جستار به روش توصیفی _تحلیلی سعی گردیده ضمن ارائه تعریفی از ادبیات اقلیت، به واکاوی وشناخت این نظریه در رمان «جای خالی سلوچ» و رمان «الثلج یاتی من النافذه» پرداخته می شود. با خوانش دو رمان، طبق رویکرد ادبیات اقلیت دریافتیم که ویژگی های این تفکر از جمله مهمترین ویژگی آن، قلمروزدایی برای رسیدن به صیرورت را دارا هستند وکاربست این رویکرد در هر دو رمان امکان پذیر است .
تحلیل زاویه الرؤیه فی شعر رضا براهنی وفاروق جویده من منظار تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
9 - 36
حوزههای تخصصی:
إنّ زاویه الرؤیه من المصطلحات الأکثر أهمیّه فی الدراسات السردیّه الحدیثه؛ فهی محاوله حمیده لتقلیل تفوّق دور السارد علی النصّ وطریقه فنّیّه فاعله تُظهر نوع إدراک السارد ونظرته إلی موضوعات متداخله یستهدفها والعلاقات الّتی یقیمها مع الشخصیات الأخری. یعتنی تودوروف بالجانب المعرفیّ والفکریّ فی زاویه الرؤیه ویسخّرها طریقه فنّیّه من طرق التحکّم فی رؤی الشخصیّات خلال الأحداث المختلفه أو الإشعار بمدی إدراک السارد أمام الشخصیات الأخری. إنّ رضا براهنی وفاروق جویده من الشعراء المحدثین فی الشعر الفارسیّ والعربیّ المعاصر وهما یحتفیان بأحداث السرد وما یجری على شخصیاته من تغیّرات سلوکیّه عند صراعها مع قضایا مختلفه کما یولیان أهمیّه لمشارکه السارد فی السرد بحیث یمتلک السارد فی قصائدهما حرّیه العمل وقوّه التنقّل إلی أیّ مکان وزمان، غیر أنّه بدلاً من أن یتدخّل فی الأحداث مباشره، یلخّصها أو یحلّلها بعد حدوثها عاده. بما أنّ لنظریّه تودوروف النقدیّه فی دراسه زاویه الرؤیه أثراً کبیراً فی النقد الأدبیّ، جعل البحث الراهن هذا التأثیر الملحوظ فی ساحه التطبیق والمقارنه فی نماذج شعریّه للشاعرین الإیرانیّ والعربیّ الحدیثین، وصولاً إلی رؤی السارد الجوهریه إزاء القضایا المتصارعه الّتی یعیشانها فی عالمهما الحقیقیّ والتخییلیّ. لقد انتهجت هذه المقاله المنهج الوصفیّ – التحلیلیّ وترمی إلی دراسه أنماط زاویه الرؤیه فی شعر فاروق جویده ورضا براهنی من منظار تودوروف مرتکزه علی دعائم المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. تفید نتائج البحث بدینامیه ثلاث تقنیات رئیسه اعتبرها تودوروف فی تصنیف أنواع زاویه الرؤیه، منها تقنیه "الرؤیه من الخلف" الّتی تمتاز فی شعر فاروق جویده بانهماک السارد فی التعبیر عن عمق الموضوع، وبالعکس یبادر السارد إلی الهرب منه فی شعر رضا براهنی. تمتاز تقنیه "الرؤیه مع" فی شعر رضا براهنی بتعایش السارد السلمیّ مع الشخصیه أو مشارکته فی شؤون حیاتها وتأتی فی شعر فاروق جویده فی موضع نقاش السارد مع الشخصیه واستجوابها تجاه تصرّفاتها وأفکارها. أمّا تقنیه "الرؤیه من الخارج" فتقترب فی شعر رضا براهنی من حاله إخفاء السارد الحقیقه بتعمّد وتدلّ فی شعر فاروق جویده علی حاله عجزه عن اکتشافها.
جمال و جمال شناسی مولانا در مثنوی، با تکیه به غیب و شهادت، به مثابه استعاره اصلی اندیشه او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمال از نگاه مولوی تجلّی حق و بروز و ظهور لطف خداوند به هستی است. بنابراین جمال شناسی عارف دانشی است که به یاری آن می توان از نحوه ظهور نور تجلّی بر عالم شهادت، آگاهی یافت. مولانا در جایگاه عارفی بزرگ و کم نظیر، به ویژه پس از آشنایی با شمس که چشم سرش بسته و چشم دلش گشوده شد، در تمام اجزای هستی نور حق را مشاهده کرده و کوشیده است تصویری از این مشاهدات خویش ترسیم نماید. این مقاله سر آن دارد که بخشی از این دریافت را که شامل ذات جمال و جلوه های آن در جهان است، بررسی نماید. اطلاعات مربوط به مقاله با شیوه کتابخانه ای به دست آمده و این اطلاعات پس از مقوله بندی، با شیوه کیفی، توصیف، تحلیل و گزارش شده است. هدف نویسندگان بازشناسی طرز تلقی مولانا از جمال است و نتایج تحقیق نشان می دهد که او به دلیل استغراق در جمال و بهره گیری از شهود و اشراق، در حدی باور نکردنی به رابطه جمال و جمیل پی برده است. امّا نکته اصلی این است که او این زیبایی ها را در چارچوب استعاره مرکزی اندیشه اش؛ یعنی استعاره شهادت و غیب، گنجانیده است.
بررسی آموزه های تمثیلی- تعلیمی در تحفه الاحرار جامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نورالدین عبدالرحمن جامی، نام آورترین شاعر و عارف قرن نهم هجری است. در میان 45 اثر برجا مانده از وی، مثنوی تحف هالاحرار به داشتن مضامین تمثیلی تعلیمی متمایز است. این کتاب، مرام نامه ای حاوی دستورهای اخلاقی و نصایح پدر برای فرزند خردسال خویش بوده سؤال اصلی این است که جامی چ ه مس ائلی از این حوزه ودر چه حدودی بیان کرده است؟ لذا هدف این پژوهش، تبیین و بررسی مضامین تعلیمی از قبیل: تأکید بر علم اندوزی، توجّه به اصول و فروع دین، قناعت، مبارزه با هوس، بی اعتباری دنیا، یاد مرگ، نکوهش آزمندی، پرهیز از مداهنت، دوری از مصاحبت فرومایگان، توجه به عدل و انصاف، پیروی از پیر و ... است که از دریچه تمثیل بدان کم تر نگریسته شده است. در میان مبانی مختلف تمثیلی تعلیمی، توجه به دین، پرهیز از مداهنت و یاد مرگ، بسامد بالاتری دارند. پژوهش حاضر با روش توصیف و تحلیل، به بررسی این آموزه های پرداخته، روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتاب خانه ای است. جامعه آماری شامل بیت های تحف هالاحرار جامی است. نمونه های آماری، بیت هایی از تحف هالاحرار است که علاوه بر مبانی تعلیمی، مبتنی بر صنعت تمثیل، حسب کتب فنون و صناعات ادبی است.
انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری ، (با رویکردی به علم، عشق و مرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
178 - 192
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین موضوعاتی که فلاسفه و عارفان شرقی بدان پرداخته اند مسئله انسان شناسی است و از مولفه های مهم مربوط به آن شناخت مرگ، عشق و علم انسان است که علم به این موضوعات در سرنوشت آدمی تأثیر به سزایی دارد، انسان معاصر با توجه به مکاتب و نظریه های مختلف در این مورد دچار سردرگمی شده است مطالعه در باب این موضوعات باعث برطرف شدن برخی ابهامات ذهنی و انتخاب مسیر درست زندگی خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی انسان از دیدگاه مولانا و اقبال لاهوری با رویکرد به علم، مرگ و عشق به روش کتابخانه ای به انجام رسیده است. یافته های پژوهش: از تشابهات اندیشه دو شاعر: یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در ارتقای مقام انسان را کسب علم می دانند، مولانا سه علم، علم تجربی، علم شغل و علم صوفیانه را باور دارد،عنایت او به علم صوفیانه است. اما اقبال به علم حصولی و حضوری معتقد است. در مورد مرگ هر دو شاعر مرگ و جاودانگی را برای تمامی انسان ها محتوم می دانند. مولانا نوع زندگی و مرگ شخص را بازت اب ض میر و دل آدم ی می داند اما اقبال می گوید: جاودانگی حقیقی زمانی مطلوب است آدمی گوهر وجودی مفهومِ خودی را بشناسد. عشق از نظر هر دو از سوی خدا آمده است مولانا غایت و نهایت عشق را وصول به حضرت حق می داند . اما از نظر اقبال عشق به خدا در نهاد آدمی موجود است و اگر لحظه ای عشق به خدا از آنها گرفته شود نابود می شوند.
پدیدارشناسی مکان و تخیل در داستان های زندان رضا براهنی بر اساس دو رویکرد «شولتز» و «باشلار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی مکان شاخه ای از پدیدارشناسی است که درباره مکان به عنوان یک پدیدار توجه می کند. مکان ها در پدیدارشناسی، شخصیت و روح دارند که توسط عناصر معماری و اشیائی که در مکان قرار می گیرند، خود را به انسان ها نشان می دهند. شناخت شخصیت و روح مکان سبب ایجاد حس مکان می شود. بر اساس ویژگی های فردی، حس مکان در انسان ها متفاوت است. پدیدارشناسی تخیل به مکان ها از نظر رابطه آن ها با تخیل توجه می کند. در تحلیل پدیدارشناسی مکان و تخیل داستان زندان، به مکان زندان توجه می شود تا با توجه به حس مکان، نحوه تعامل شخصیت داستان با زندان مشخص شود. در این پژوهش تلاش شده است تا مکان زندان در آثار داستانی رضا براهنی بررسی شود. رضا براهنی در داستان های «آواز کشتگان»، «رازهای سرزمین من»، «بعد از عروسی چه گذشت؟» و «چاه به چاه» به مکان زندان پرداخته است. در این داستان ها مکان زندان، سلول های انفرادی است. عناصری مانند «چشم بند» و «صدا» در این داستان ها حضور پررنگ دارند. زندان در داستان های براهنی به کمک ایجاد هویت و دیگری سازی آمده است. شخصیت های داستان ها برای فرار از درد ناشی از شکنجه گاه به مدد ادبیات و گاه از طریق خاطره، تخیل را فرامی خوانند و لحظات مشقت بار شکنجه را قابل تحمل می کنند.
هنرسازه (prime)، نگرشی فرا آرایه
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
113 - 152
حوزههای تخصصی:
امروزه، ادبیات و شعر تعریفی جامع تر از بیان صرف ادبی با معانی و ابزارهای آکادمیک دارد. ادبیات، اجتماع همه توانایی های علمی زبان در حوزه ساختار و غنا است. خلاقیت هنری شاعر و استخدام ترکیب ها و مضامین عالی منجر به تولید یک اثر ادبی و هنری می شود که بازخورد لذت بخش آن را در هیجان و انبساط مخاطب می توان یافت؛ فرم و ترکیب های هنری که به عنوان «هنرسازه» مطرح می شود. هنرسازه (prime) یا (Artistic device) یک نگرش فرا آرایه ای به ابزارهای زیبایی شناختی زبان در شعر فارسی است. همان که فرمالیست ها آن را هنر بیگانه سازی زبان از ذهن مخاطب می دانند و بر آن تأکیددارند. اساس هنرسازه ها، موسیقی، آرایه های ادبی و دیگر ترکیبات در سایه است که موجب برجسته سازی واژگان، تصاویر و مضامین جمال شناسانه می شود. حسن این اتفاق در آن است که شاعر بداهتاً به این هنر نایل آید و نوعی جوشش درونی در آن حاکم باشد. در این مقاله به مباحثی نو در انواع هنرسازه های آوایی، بلاغی، تصویری و سماعی پرداخته شده است و با ارائه شاهد مثال از ابیات مولوی، سعدی و حافظ از جمله درک مزه از تکرار واک، سرنگونی شکلی انسان از تصویر واژه و القای معانی از کلمات و الفاظ نامفهومی چون «قوقو بققو بق بققو» اثبات شده است که هنرسازه خود ابزاری فراتر از آرایه های صرف در حوزه ی زبان و معناست و بقا و اعتلای آثار شعری را باید در چنین مباحثی جست.
زیست سیاست و تولد اردوگاه؛ شکل گیری «حیات برهنه» در نمایشنامه ی زاده شده اثر ادوارد باند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
455 - 474
حوزههای تخصصی:
ادوارد باند ازجمله نویسندگان معاصر انگلستان است که سلطه ی سرمایه داری غربی بر جامعه ی معاصر و تأثیر سازوکارهای مبتنی بر آن را بر زیست اجتماعی افراد بررسی می کند. از دیدگاه باند، سرمایه داری متأخر و عناصر تشکیل دهند ی آن، نظیر فناوری عنان گسیخته و سازمان های اداری-مالیِ غول آسا، این قدرت را دارند که ساحت زیست اجتماعی افراد را تسخیر کنند. نتیجه ی دست اندازی های این سازوکارها بر زندگی شهروندان نیز ضعیف تر شدن خدمات اجتماعی، تخریب روابط انسانی و تبدیل شدن جامعه به میدانِ خشونت است؛ ازاین رو، باند جامعه ی برساخته توسط سرمایه داری متأخر را جامعه ای اردوگاهی تصویر می کند که ساکنانش مردمانی بی روح و مردگانی متحرک هستند. او در نمایشنامه ی زاده شده جامعه ای آخرالزمانی در آینده را به تصویر می کشد که انسان هایی در حال احتضار در جای جای آن گام می زنند و خشونت سراسر آن را فرا گرفته است. دو انگار ی «پیکرهای درهم شکسته» و « جامعه ی اردوگاهی» مفاهیمی است که جورجو آگامبن، جامعه شناس ایتالیایی، از آنها برای تبارشناسی خود از زیست سیاست غربی بهره می گیرد. از دیدگاه او، دولت های غربی از دوران یونان باستان تا عصر حاضر زیست طبیعی انسان ها را در گستر ه ی دولت شهر در اختیار خود گرفته و آن را بر اساس امیال و صلاح دید خود دائماً تعریف کرده اند؛ ازاین رو، این پژوهش بر آن است با استفاده از نظریه های آگامبن دربار ه ی چگونگی شکل گیری زیست سیاست در جامعه ی معاصر، مفاهیمی نظیر «حیات برهنه» و «شکل گیری اردوگاه» را در نمایشنامه ی زاده شده بررسی کند. نتیجه ی این پژوهش حاکی از آن است که سازوکارهای موجود در زیست سیاست غربی عاملِ تولد «اردوگاه» و ایجاد «حیات برهنه» در سطح جامعه ی جهانی است.
معرفی یوسف و زلیخای صاحب اصفهانی و مقایسه محتوایی روایت آن با روایت یوسف و زلیخای طغان شاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف و زلیخا از داستان های عبری است که روایت آن در سوره ای با نام یوسف در قرآن کریم آمده است. این داستان بعد از ورود اسلام به ایران مدّنظر بسیاری از ادیبان قرار گرفت و در روایت ها و اوزان مختلفی به نظم درآمد. از مهم ترین یوسف و زلیخاهایی که اکنون در دسترس دانش دوستان است، می توان به یوسف و زلیخای طغان شاهی و یوسف و زلیخای جامی اشاره کرد که دو روایت متفاوت را بازگو می کنند. محمدکاظم صاحب اصفهانی ملقب به مسیح البیان از شاعران عهد عالم گیر، از ایران به هند سفر می کند و ضمن اشتغال به داروغگی دارالشفای پادشاهی، با طبع موزون خود، آثاری را به یادگار می نهد. ازجمله مثنوی های او صباحت یوسفی است که شاعر آن را در بحر خفیف به رشته نظم کشیده است. نگارندگان در این پژوهش ضمن معرفی کامل اثر، روایت آن را با روایت یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی مقایسه نموده اند. نتیجه به دست آمده این است که ازنظر نوع روایت، زبان، وزن و مضمون سازی های ادبی، تفاوت آشکاری بین این دو اثر وجود دارد. نوع پژوهش بنیادی است که با روش تحلیل محتوای کیفی، متن یادشده بررسی شده است.
بررسی دو خاطره نگاشت من زنده ام و دختر شینا بر پایه استعاره مفهومی حوزه احساس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
301 - 326
حوزههای تخصصی:
این پژوهش کارکرد استعاره مفهومی را در دو کتاب خاطره نگاشت من زنده ام و دخترِ شینا بررسی می کند.کاربست این نظریه در متون مورد نظر می تواند اندیشه و جهان بینی ویژه زنان نویسنده را نسبت به جنگ بازگو کند که از صافی زبان زنانه رد شده و بیانگر دغدغه های درونی آنهاست. بر این اساس تحلیل متن، تحلیل کیفی است که از رهگذر بسامدها حاصل شده است. استعاره هستی شناختی، حوزه مقصد احساس و حوزه های مبدأ آن و کارکرد آنها در این پژوهش مبنا قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که استعاره هستی شناختی با حوزه مقصد احساس و تأثیر احساس، و حوژه های مبدأ متعدد همچون: «نیرو»، «ظرف»، «اشیاء»، «دما»، «غذا»، «مایع درون ظرف»، «کالا» و «بار»، بسامد زیادی در هر دو کتاب دارد. نگاشت های «دل ظرف است»، «احساس، مایع درون ظرف است»، «احساس، دما است»، «تأثیر احساس، نیرو است» به صورت مشترک در هر دو کتاب بسامد قابل توجهی دارد. اما برخی از نگاشت ها در کتاب من زنده ام بسامد بیشتری دارد که ناشی از موقعیت ویژه راوی در اسارت است. تحلیل این استعاره ها نشان می دهد که زنان برای انتقال مفاهیم انتزاعی و احساسی شان، از پدیده های ملموس و آشنای محیطی و مرتبط با دنیای زنانه کمک می گیرند و حجم زیادی از استعاره های هستی شناختی را می آفرینند. افکار زنانه آمیزه ای از احساس و جزئیات دنیای خارج از ذهن است که بیانگر کنش ها و دغدغه های فراوان روزمره است و باعث می شود آنها بیشتر شرایط موجود را ببینند و کمتر آرمانی بیندیشند.
تبیین اصطلاحات خویشاوندی کردی سنندج از منظر رده شناسی صرفی و صرف زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اصطلاحات خویشاوندی در گونه زبانی کردی سنندج از منظر رده شناسی صرفی و صرف زیست محیطی صورت گرفت. داده های این پژوهش، تمامیِ اصطلاحات خویشاوندی در این گونه زبانی اند. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و نیز میدانی از طریق مصاحبه با گویشوران است و روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. بررسی های ساختاری که از دیدگاه رده شناسی صرفی صورت گرفت، حاکی از آن است که %57 این اصطلاحات در طبقه پیوندی و %43 در رده گسسته قرار می گیرند. همچنین، اصطلاحاتِ دارای ساخت ملکی %47.69 از کل اصطلاحات را به خود اختصاص داده اند که همگی راهبرد ملکی هم نهی را نشان می دهند و در این میان، برخی چینش مالک–مملوک و برخی چینش مملوک–مالک را دارا هستند. اما دیگر راهبردهای ملکی ساده یا غیرساده اعم ازحالت نما یا حرف اضافه و غیره در اصطلاحات فوق مشاهده نمی شود. نتایج بررسی ها از لحاظ صرف زیست محیطی نشان می دهد که عوامل جغرافیایی (مناطق مختلف شهر)، عوامل فرهنگی و عوامل جامعه شناختیِ محیط بویژه جنسیت، معیارهای قومی و نسبی/سببی بودن بر اصطلاحات خویشاوندی این زیست بوم اثرگذار هستند. طبق این رویکرد اقلیم می تواند مهم ترین دلیل وجود تنوع و تفاوت های موجود در اصطلاحات خویشاوندی در این پیکره زبانی باشد.
بررسی خاستگاه های اضطراب اجتماعی در شخصیت های نوجوان رمان «طعم سیب زرد» براساس نظریه داغ ننگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۹
282 - 309
حوزههای تخصصی:
دوره نوجوانی از حساس ترین برهه های زندگی محسوب می شود. موضوع شکل گیری هویت و دغدغه های مربوط به آن، از مسائل مهم این دوره است که هرگونه اختلال در آن، می تواند آثار منفی بلندمدتی بر روان نوجوان داشته باشد؛ به ویژه آنکه قضاوت های دیگران در شکل گیری ساختار هویتی نوجوان نقش دارد. دراین میان وجود نقص های جسمانی و شخصیتی مشهود یا غیرمشهود، می تواند بر قضاوت دیگران و همچنین نگرش نوجوان به هویت خویشتن اثرگذار باشد. اروینگ گافمن جامعه شناس مشهور کانادایی طی نظریه کنش اجتماعی به بررسی انواع نقص ها یا به تعبیر او داغ های ننگ مؤثر بر شخصیت و روابط افراد پرداخته است. از نگاه او هویت افراد از سه راه عیب های جسمانی، اختلال های شخصیتی و تفاوت قومیتی می تواند دچار داغ خوردگی شود. در این وضعیت یا داغ خوردگی فرد از سوی دیگران قابل مشاهده است و یا اینکه نشانی از عیب در ظاهر وجود ندارد. در حالت اول شخص در پی مدیریت اثرات منفی داغ خواهد بود و در حالت دوم اصلی ترین دغدغه، پنهان کردن داغ ننگ است. موقعیتی که پدیدآورنده ترس و اضطراب است. رمان «طعم سیب زرد» از ناصر یوسفی ازجمله رمان های موفق نوجوان است که نویسنده طی آن به موضوع تأثیر داغ های ننگ شخصیتی و قومیتی بر روان شخصیت ها پرداخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است در پی بررسی تأثیر داغ ننگ بر ایجاد اضطراب در شخصیت های اصلی این رمان یعنی «سینا» و «نثار» است که اولی به دلیل نقص های شخصیتی و دومی بر اثر ملیت افغانی اش دچار داغ خوردگی اند. مسئله ای که باعث بروز بحران های جدی و انزوای آنان شده است.
بنیه النص الشعري في محاولات «ابتکار غیمه» لابراهیم مصطفى الحمد (دراسه اسلوبیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
139 - 181
حوزههای تخصصی:
الشاعر ابراهیم مصطفی الحمد هو أحد الشعراء الذین یعتبر شعره مرآه لظروف حیاته ومجد شعبه. حیث یتمیز شعره بالکثیر من الخصائص الفنیه وذلک بسب بلاغته ودقته بالوصف وجمال المعانی. إنّ قارئ قصائد إبراهیم مصطفى الحمد لا یجد فیها ضعفاً و لاغموضاً؛ بل صدق الإحساس جعل القصائد عباره لوحات ناطقه لا غموض فیها ولا غرابه. تسعى هذه الدراسه حسب المنهج الوصفی التحلیلی رؤیه إبراهیم الحمد الشعریه من خلال دیوان "محاوله فی ابتکار غیمه"، مسفره عن مستویات البنیه النصیه الأربعه (المستوی المعجمی، المستوى الترکیبی، و المستوى الصوتی، والمستوى الدلالی) وعملت على البحث عن تلک المستویات وتطبیقاتها فی نصوص الشاعر ابراهیم مصطفى. حیث ستعمل هذه الدراسه على إلقاء الضوء على أبعاد جدیده فی النتاج الشعری للشاعر إبراهیم مصطفى جدیره لکی نقف عندها. ولعل من أبرز النتائج التی توصلت الیها الدراسه هی أولاً حقق شروط الشعر الرصین من خلال الألفاظ التی حققت الشاعریه والجمال وأنها توزعت على أقسام مختلفه، کان للغزل النصیب الأوفر منها، کما تعددت الألفاظ المعجمیه الأدبیه فی دیوان الشاعر، ومثله وأکثر، وأشمل الألفاظ المعجمیه التی تدل على الطبیعه وما یتعلق بها. ثانیاً أظهرت الدراسه التی أجریت فی تحلیل المستوی الترکیبی للقصیده الإنتشار الواسعه للجمل الفعلیه و تنوع الأسالیب الإنشائیه. ثالثاً تتجلى اهمیه موسیقى التکرار، الجناس و الاصوات المهموسه و المهجوره فی اغلب قصائد الشاعر ابراهیم الحمد فی دیوانه (محاوله ابتکار غیمه) نتیجه الشعور بالراحه والاستقرار النفسی والذی یتطلب منها التعامل بشفافیه فی إیصال حواره الشعری إلى الاخر. رابعا تعددت مصادر الصوره الفنیه فی أشعار ابراهیم الحمد لذالک نرى حضوراً رائداً للصوره التشبیهیه والإستعاریه کما أنها تنوعت أیضاً فی دیوانه.