مطالب مرتبط با کلیدواژه

تودوروف


۱.

بررسی اجزای کلام در جنیدنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی قصة عامیانه جنیدنامه تودوروف نظریة روایت نظریه اجزای کلام

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
تعداد بازدید : ۱۷۷۹
از جمله بررسی های مفید برای آشکار شدن ساز و کار روایت ها و به طور خاص قصّه های عامیانه، روش تجزیه و تحلیل تودوروف، نظریه پرداز عرصه ساختارگرایی است که در تحلیل روایت های اسطوره ای به کار گرفته شده است. وی این نوع قصّه ها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده و در بررسی اجزای کلام قصه ها، آنها را همچون پاره های گفتمان به سه دسته اسم، صفت و فعل تقسیم کرده است. بنابراین با تجزیه و تحلیل روایت، می توان به واحدهایی صوری دست پیدا کرد که با اجزای کلام دستوری شباهت چشمگیری دارند. این نوشته «جنیدنامه» را از جنبه اجزای کلام بررسی می کند و می کوشد، با تکیه بر نظریه تودوروف به درک ارتباط متقابل شخصیت های «جنیدنامه» دست یابد. برای دستیابی به این هدف ابتدا توضیح مختصری در مورد نظریه تودوروف در زمینه اجزای کلام داده می شود و سپس اجزای کلام؛ یعنی اسم خاص (شخصیت)، فعل (کنش)، صفت (ویژگی) و همچنین چگونگی ارتباط شخصیت های قصّه با توجه به هریک از این اجزا مورد توجه قرار می گیرد. بررسی این ویژگی در درک پیکربندی روایت و نیز شناخت زنجیره ارتباطات شخصیت ها که قصه بر اساس آن پایه ریزی می شود مؤثّر خواهد بود.
۲.

تحلیل رساله الطیر شیخ اشراق بر پایه روایت شناسی

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی ژنت سهروردی تودوروف رساله الطیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰۰ تعداد دانلود : ۹۸۶
شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی (شیخ اشراق) یکی از متفکران بزرگ ایران است که بیشتر در حوزه فلسفه و کلام اسلامی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و چنانکه باید منتقدان ادبی، آثار او؛ به ویژه رساله های فارسی او را که به شکل حکایت های تمثیلی ـ رمزی نوشته شده اند، مورد نقد و بررسی قرار نداده اند. به کارگیری نظریه های نقد ادبی جدید در تحلیل روایت های سهروردی و دیگر نویسندگان دوران کلاسیک می تواند ارزش های نهفته این گونه آثار را بهتر نمایان سازد. در این پژوهش سعی شده است با تمرکز بر علم «روایت شناسی» انسجام ساختاری و روایی داستان تمثیلی «رساله الطیر»، نقد و بررسی شود. نتایج تحقیق نشان می دهد سهروردی استفاده مناسبی از راوی اول شخص داشته و در بهره گیری از شگردهای مختلف از جمله در استفاده از زمان، ایجاد زمان سمبلیک و تعلیق مانند داستان نویسان مدرن امروزی عمل کرده است.
۳.

بررسی و تحلیل ساختار روایی هفت خوان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساختار روایت پراپ گرماس تودوروف هفت خوان رستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱۳ تعداد دانلود : ۱۳۱۳
در این پژوهش، داستان هفت خوان رستم از منظر ساختارگرایان، تحلیل و بررسی شده است. در بررسی ساختار روایت و داستان، ضمن پژوهشِ روابط حاکم میان اجزای روایت، به شناخت سازه های داستانی و دریافت الگوی مشترک و محدود می توان دست یافت. در این مقاله، داستان هفت خوان رستم از منظر سه تن از روایت شناسان ساختارگرا؛ یعنی پراپ، گرماس و تودوروف بررسی شده است. در روش پراپ جستجوی خویشکاری ها و حوزه های عمل اشخاص برجسته تر است. از نظر گرماس داستان ها دارای کنشگرهای شش گانه و سه زنجیره اجرایی، میثاقی و انفصالی هستند. تودوروف نیز در بررسی روایت، تمام داستان ها را به قضایا و جمله هایی تقلیل می دهد که شامل یک نهاد و یک گزاره است، نهاد نقش عامل را دارد و اغلب معادل یک اسم خاص است، گزاره نیز شامل یک صفت یا فعل است. هفت خوان رستم از منظر پراپ دارای مراحل آغازی، میانی و پایانی است و هفت حوزه عمل و خویشکاری های متعددی در آن دیده می شود؛ شش کنشگر مورد نظر گرماس عبارتند از: فرستنده: زال + فاعل: رستم+ هدف: نجات کیکاووس + یاریگر: جهان آفرین، رخش و اولاد( بعد از اسیر شدن) + رقیب: همه نیروهای شرور در هفت خوان اعم از شیر، اژدها، تشنگی، زن جادوگر، اولاد، ارژنگ دیو و دیو سپید +گیرنده: کیکاووس؛ از منظر تودوروف این داستان را به قضیه های زیر می توان تقلیل داد: Kشاه است؛ R پهلوان است؛ D دیو و نیروهای شرور است؛ K گرفتار D می شود؛ R، D را می کشد؛ R، K را از دست D نجات می دهد.
۴.

تحلیل ده نامه های ادب فارسی از دیدگاه انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی تودوروف نظریه ی انواع ادبی ادبیات غنایی ده نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۲۸ تعداد دانلود : ۱۲۹۰
در تذکره ها، کتاب های تاریخ ادبیات، فهرست ها و سایر مراجع به دلیل گستردگی و پراکندگی موضوعی، گاه مطالبی نقل می شود که نمی توان به درستی همه ی آن ها اطمینان داشت؛ یکی از آن موارد، انتساب آثار نسبتاً زیادی به ده نامه هاست. این وضعیت گاه نیز حاصل پیش داوری های غیر تحقیقی و اعتماد بدون مراجعه به اصل آثار است که برخی محققان مرتکب شده اند و به اندک نشانه ای مانند شباهت نام یا اشاره ی صرفاً واژگانی و نه اصطلاحی، یا صرف یادکرد شخصی و مشاهده در کتابی، حکم به تعلّق اثری به نوع خاصی داده اند؛ به طوری که 23 منظومه به نام ده نامه در این آثار ثبت شده است که نیمی از آن ها واقعاً ده نامه نیستند. پرسش های تحقیق نوشته ی حاضر، گرد این موارد هستند که نظریه های انواع ادبی چه مطالبی را بررسی می کنند؟ چه ملاک ها و ابزارهایی بیشتر به کار تشخیص انواع ادبی می آیند؟ آیا همه ی آثاری که نام ده نامه بر آن ها نهاده شده است، ده نامه هستند؟ در پایان، پس از حذف 11 اثر که منسوب به ده نامه اند، 12 اثر باقی می ماند که از این تعداد 7 منظومه کاملاً با معیارهای تعیین کننده ی ژانر ده نامه همخوان هستند که عبارتند از: منطق العشاق اوحدی مراغه ای، محبت نامه ی ابن نصوح، عشاق نامه ی عبید زاکانی، تحفه العشاق رکن صائن سمنانی، روح العاشقین شاه شجاع، روضه المحبین ابن عماد و محبوب القلوب حریری. 3 اثر الحاقی به ژانر ده نامه نیز وجود دارد که عبارتند از: عشاق نامه ی عراقی، صحبت نامه ی همام تبریزی و سی نامه ی امیرحسینی هروی. اما 2 اثری که بدون بررسی باقی ماندند، روضه العاشقین عزیز بخاری و عشرت نامه هستند.
۵.

تاریخ باوری و اسطوره رهایی در رمان های رئالیسم سوسیالیستی ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مارکسیسم رئالیسم سوسیالیستی تودوروف اسطوره رهایی تاریخ باوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴۵ تعداد دانلود : ۹۹۲
مارکسیسم از جنبش های تأثیرگذار و در عین حال مناقشه آمیز فکری و فلسفی در جهان معاصر به شمار می-آید. بعضی از منتقدان، نظریه تاریخ او را فاقد خصلت علمی، بلکه رهیافتی دینی، تاریخ باورانه، اسطوره ای و حتی ادبی دیده اند. از این رو، فلسفه تاریخ مارکس را می توان به مثابه متن روایی نگریست و با ابزارهای نقد ادبی تحلیل کرد. شیوه رئالیسم سوسیالیستی برای بسط آرمان های مارکسسیستی در روسیه تدوین شد و در ایران نیز در میانه های دهه بیست در اوج اقتدار حزب توده رواج یافت. این مقاله می کوشد با استفاده از رهیافت ساختگرایانه تزوتان تودوروف در تحلیل حکایت های دکامرون، شباهت های ساختاری معروف ترین رمان های رئالیسم سوسیالیستی ایران؛ یعنی دختر رعیت، چشمهایش و همسایه ها را با رویکرد تاریخ باورانه مارکس بررسی کند. همه کنش های رمان های رئالیسم سوسیالیستی فارسی و فلسفه تاریخ مارکس را می توان براساس دستور زبان داستان تودوروف در سه گزاره بنیادین و تکرارشونده که گذار از یک تعادل به تعادل پایدار دیگری است، تبیین کرد: 1) استقرار نظم نوین استبدادی یا سرمایه داری (تعادل)؛ 2) ظهور آگاهی و کنش انقلابی مبارزان و توده ها (عدم تعادل) و 3) سرکوب و شکست گذرا در جریان مبارزه، با وعده و امید به تحقق قطعی و اجتناب ناپذیر جامعه بی طبقه (تعادل).
۶.

داستان دقوقی از منظر ادبیات شگرف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فروید مولانا مثنوی دقوقی تودوروف ادبیات شگرف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۴ تعداد دانلود : ۷۵۸
ادبیات وهمناک یکی از انواع ادبی است که اگر در آثار ادبی فارسی، جستجو شود، نمونه هایی عالی از این نوع ادبی و زیرشاخه های آن یافت می شود. از جمله ویژگی های بارز داستان های وهمناک، وجود رویداد هایی خارق العاده در آن هاست که خواننده در واقعی یا غیرواقعی بودن آن ها دچار تردید می شود. داستان دقوقی که در دفتر سوم مثنوی آمده، یکی از داستان-هایی است که بسیاری از مؤلفه های ادبیات وهمناک در آن وجود دارد. در پژوهش حاضر، این داستان، براساس نظریات فروید و تودوروف، بررسی شده و تشابه و تفاوت آن با نوع ادبی شگرف، نشان داده شده است. نتایج تحقیق، نشان می دهد که اغلب مشخصه های ادبیات شگرف، در داستان دقوقی دیده می شود و با توجه به نمودار تودوروف، می توان این داستان را یکی از نمونه های ادبیات «وهمناک/شگرف» یا «کرامات/شگرف» دانست. این نتیجه، گواه آن است که قرن ها پیش از اینکه نظریه پردازان غربی به تدوین نوع ادبی شگرف بپردازند، مولانا با نبوغ سرشار خود، چنین مؤلفه هایی را در داستان سرایی به کار برده است. در داستان دقوقی، عناصری همچون زاویه دید، کانونی شدگی، تداعی معانی، چند صدایی، صحنه، درون مایه و تقابل، در ایجاد تردید –اصلی ترین مؤلفه ادبیات شگرف- نقش دارند.
۷.

تحلیل حکایت های گلستان و بوستان بر اساس نظریة تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکایت سعدی گلستان بوستان نوع شناسی تودوروف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۳۱ تعداد دانلود : ۱۱۹۱
حکایت پردازی در آثار سعدی جایگاه ویژه ای دارد؛ به همین سبب معرفی و تحلیل گونه های حکایت های گلستانو بوستانسعدی، هدف اصلی این پژوهش است. بررسی حکایت های این دو اثر برپایة دیدگاه تزوتان تودوروف از منظر نوع شناسی، هم چنین شناخت و معرفی قواعد و قوانین حاکم بر ساخت این حکایات، هدف دیگر این جستار است. این بررسی نشان می دهد به سبب وجود ویژگی هایی، بیشتر حکایت های این دو اثر با نظریه روایتی تودوروف مطابقت دارد؛ این ویژگی ها عبارت است از: حادثه محوربودن حکایات، اصل علّیّت بی واسطه، تأکید بر کنش شخصیت ها، نبود روان شناسی، وجود زمان و مکان فرضی، حضور شخصیت های نمونه وار، مطلق بودن برخی از شخصیت ها و... . درواقع با یافتن مشابهت های داستانی بین نظریه تودوروف و حکایت های گلستانو بوستان،این حکایات را در سه گونه اسطوره ای، معرفت شناختی و ایدئولوژیک می توان طبقه بندی کرد. باتوجه به بررسی حکایت ها، درمجموع و به ترتیبِ فراوانی، بیشترین حکایات گلستاندر گونه اسطوره ای، با تعداد 39 حکایت (48 درصد) و کم ترین آن با تعداد 12 حکایت (حدود 15 درصد) در گونه ایدئولوژیک قرار می گیرند. بیشترین و کم ترین گونه های حکایات بوستاننیز به ترتیب، گونه معرفت شناختی با 25 حکایت (52/59 درصد) و گونه ایدئولوژیک با 3 حکایت (15/7 درصد) است. بنابراین، کمترین تعداد حکایت های هر دو اثر از گونه ایدئولوژیک است؛ البته بیشترین گونه های حکایات در این دو اثر متفاوت است و از یک نوع نیست.
۸.

نقدی بر کتاب ادبیات در مخاطره تودوروف و بحران ادبیات

کلیدواژه‌ها: تودوروف ادبیات بحران پژوهش های ادبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۳ تعداد دانلود : ۴۷۲
در دو دهة نخست سدة بیست و یکم، برخی از اندیشمندان فرانسوی کتاب هایی پیرامون بحران ادبیات و پژوهش های ادبی در دوران هم روزگار نوشته اند. یکی از این نوشته ها جستار کوتاهی است با نام ادبیات در مخاطره به قلم تزوتان تودوروف که انتشارات فلاماریون آن را در سال 2007 چاپ کرده است. بن مایة اصلی این جست ار که به بررسی کارکرد و جایگاه ادبی ات از سدة هجدهم به این سو م ی پردازد نوعی نگرانی است. نوشتة پیش رو می کوشد تا افزون بر شناساندن این کتاب و دادن چکیده ای از بخش های مختلف آن، درستی داور ی ها و گزاره های نگارنده اش و همچنین کاستی هایش را کوتاه بررسی کند.
۹.

بررسی داستان شیر و گاو از کلیله ودمنه بر اساس نمود نحوی نظریه روایت شناسی تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی نمود نحوی تودوروف کلیله ودمنه داستان درونه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۷ تعداد دانلود : ۶۳۲
«روایت شناسی» یکی از مفاهیم مربوط به تحلیل ادبی است که ریشه در ساختارگرایی دارد. در پژوهش های روایت شناسانه خواننده با شخصیت های داستان و اندیشه های آنان همسو می شود و با قواعد مشخص به نقد این آثار می پردازد. «تودروف» در جایگاه یکی از روایت شناسان ساختارگرا، داستان را از سه منظر نمود کلامی، نحوی و معنایی مطالعه می کند. نگارنده در این پژوهش نیز قصد دارد بر اساس نظریات وی، سطح نحوی روایت را در داستان شیر و گاو کلیله و دمنه بررسی کند. بنابر نتایج این تحقیق، داستان با پی رفت ها، اپیزودها و عناصری که نمود نحوی روایت را نشان می دهد، طرح را پیش می برد. در حکایت مورد نظر، چهار پی رفت به همراه گزاره های آن، خواننده را با دنیایی از حکایات و داستان های درونه ای روبه رو می کند. آنچه موجب تفاوت این داستان با داستان های روایی دیگر می شود، نخست وجود برائت استهلال و چگونگی کاربرد آن در متون ادبی فارسی است که نویسنده آن را برای آشنایی خواننده با مضامین داستان به کار گرفته است؛ دوم داستان های درونه ای است که با آنچه در نظریه تودوروف مطرح است تفاوت دارد. نویسنده از چندین داستان درونه ای که در خود داستان های درونه ای دیگری را جای داده است استفاده کرده و قدرت خود را در داستان پردازی نشان داده است؛ او همچنین روایت داستان را به گونه ای پرداخته است که با نظریه روایت شناسی تودوروف متفاوت است. 
۱۰.

تحلیل ساختاری دو حکایت از عجایبنامه همدانی بر اساس الگوی روایی تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی تودوروف حکایت پی رفت عجایب نامه همدانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۴ تعداد دانلود : ۴۳۷
حکایت پردازی یکی از روش های بسیار مهم در بین صوفیان بوده است. افزون بر صوفیان، نویسندگان کهن نیز همواره از حکایت برای گسترش اندیشه های خود استفاده می کردند. محمد بن محمود همدانی یکی از نویسندگان قرن ششم هجری، مؤلف کتاب عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات یا عجایب نامه ، برای بیان مقاصد خود از حکایت پردازی بهره گرفته است. در این مقاله، برای دریافت شیوه نویسندگی همدانی در عجایب نامه و تحلیل دو حکایت از حکایات این اثر، از روش ساختارگرایی تودوروف بهره برده می شود. یکی از عمده ترین اجزای نقد یک داستان در الگوی روایتی تودوروف پی رفت های آن و یکی از کارکردی ترین عوامل مؤثّرْ انسجام نظام مندی این شبکه است. مسئله بنیادی این پژوهش بررسی و تحلیل میزان و چگونگی کاربست عنصر پی رفت در ساختار دو حکایت نامبرده است. در این راستا بازشناسی اجمالی الگوی روایتی تودوروف با تکیه بر شناخت پی رفت و همچنین تحلیل و بررسی این عنصر مؤثّر در طرح دو حکایت از عجایب نامه همدانی بدنه اصلی مقاله را تشکیل می دهد. روش کار در این پژوهش خوانش دو حکایت و تحلیل ساختاری طرح آنها بر مبنای الگوی یادشده است. نتایج کلی به دست آمده نشان می دهند بر مبنای کنش ها، گزاره ها و خطّ سیر منطقی حوادث، پیرنگ و شبکه پی رفت ها در هر دو حکایتِ منظور به طور ساده و متناسب با شخصیت حکایات طراحی شده است. در روایتِ هر دو حکایت، ساختار منسجمی وجود دارد که با وضعیت متعادل و پایدار شروع می شود؛ در میانه این تعادل با کنش شخصیت ها برهم می خورد و در ادامه، حکایت به اوج خود می رسد. در پایان نیز پس از پشت سر گذاشتن حوادث، وضعیت پایدار تازه ای شکل می گیرد و سرنوشت شخصیت های حکایات مشخص می شود.
۱۱.

کاربست داستانی امیرارسلان در نظریه روایتی تزوتان تودوروف (با تاکید بر وجوه روایتی داستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امیر ارسلان تودوروف وجوه روایتی کاربست داستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۶۶
امیر ارسلان نامدار، از داستان های شفاهی بازمانده از ادبیات کهن فارسی است که به رشته تحریر درآمده. آن را حد فاصل قصه پردازی سنتی و رمان نویسی در ایران دانسته اند. قصه های عامیانه، همواره مورد توجه ساختارگرایان و روایت شناسان بوده ا ند. در این میان، تودوروف در بررسی روایت های اسطوره ای، به ویژه قصه ها، موفقیت چشم گیری یافته است. در این مقاله، به تحلیل و بررسی وجوه روایتی در داستان امیر ارسلان نامدار می پردازیم. حالت غالب گزاره ها در داستان، وجه اخباری است و زمان وقوع افعال گذشته می باشد. در میان وجوه غیر اخباری؛ وجوه فرضی، بسامد بیشتری دارند. وجوه شرطی و پیش بین، هردو به یک نسبت، در داستان حضور دارند. پیش بینی هایی که به وسیله رمل و اسطرلاب صورت گرفته، غالبا درست و پیش بینی افراد، با احتمال خطای بیشتری مواجه است. در میان وجوه خواستی؛ وجه تمنایی، بسامد بیشتری نسبت به وجه الزامی دارد و این نشان دهندهآن است که خواست و آرزوهای افراد بیش از قوانین حاکم بر جامعه،داستان و اتفاقات را پیش می برند.
۱۲.

دراسه بنیه التسلسل الروائی لحارث المیاه على أساس نظریه تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: التسلسل الروائی تودوروف هدى برکات حارث المیاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۴۹
لا تعدّ الروایه نوعاً من السرد فحسب؛ بل لدیها طاقه تامه للدراسه على أساس نظریات النقد المعاصر، إثر إستیعابها لتقنیات الکتابه. فمتی رُکّبت بنیتها على الإطار ترکیباً صحیحاً، تتمتّع باستعداد تام لتبرز ثنیّاتها التحتانیه عن هیئتها علی أساس النقد البنیوی ظهورا خیرا و فی الوقت نفسه، تقدّم نظریه تودوروف نظاماً هندسیاً ناضجاً لنقد الروایه؛ إذ تربح تلک النظریه عن فکره البنیویین الجماعیه. فتودوروف یعتقد بثلاثه مستویات فی هندسه الروایه. المستوى الأول هو نص الروایه الذی یتم توفیره وفقاً لتخزین مفردات المؤلف فی صفحات الروایه و یتم ترمیز المفردات بمدى قدره المؤلف، فتقع الکلمات قدر ابتکاره جنباً إلی جنب، من ثمّ یتطلب إدراکها خبره تقنیه. لذلک نضطرّ عند مراجعه النص، إلى استیعاب تقنیات الکتابه لنتمکن من تمییز النقاط المشترکه وتحدید المفارقات تحدیداً یؤدی إلى معرفه إفتنان المؤلف فی النص. فإن عبرنا النص، فالمستوى الثانی لهندسه الروایه من وجهه نظر تودوروف هو التسلسل. تستهدف هذه المقاله، دراسه روایه حارث المیاه لهدى برکات على أساس تسلسل تودوروف السردی، فتستخدم المنهج الوصفی التحلیلی. أمّا أهمّ النتائج، فهی أن هذه الروایه فیها سلسله رئیسه وسلسله فرعیه و شبه سلسله ذات تضمین (قصه إنطوائیه) وأقصوصات تضمینیه (أقصوصات منطویه عند السرد) والتناوب فی السرد. تتسع حارث المیاه لمقارنه وجوه تودوروف السردیه سعه تامه؛ لأنها تحتوی على الوجوه الإخباریه والغیرالإخباریه و فیها أمثله مختلفه فی الأقسام الغیرالإخباریه، من ذلک: الطلبی بقسمیه الإلزامی والتمنی ثم الافتراضی بقسمیه الشرطی والتوقعی.
۱۳.

تحلیل ساختاری داستان های «زن زیادی» و «الزوار» بر اساس نظریه ساختارگرایانه تودوروف و برمون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جلال آل احمد یوسف ادریس تحلیل ساختاری تودوروف برمون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۹۴
پیشرفت های نقد ادبی معاصر منجر به ایجاد مکتب ساختارگرایی با الهام از نظریات فردینان دو سوسور گردید. در عصر حاضر تحلیل ساختاری یکی از مهم ترین روش های تحلیل داستان کوتاه به شمار می آید. ویژگی این روش در آن است که محقق پدیده های گوناگون علم خود را به طور جداگانه و مستقل از یکدیگر مورد مطالعه قرار نمی دهد بلکه همواره می کوشد تا هر پدیده را در ارتباط با سایر پدیده هایی که جزئی از آن هاست مورد مطالعه قرار بدهد. ساختارگرایی نظریه ای است که به شناخت، مطالعه و بررسی پدیده ها بر اساس قواعد و الگوهایی که ساختار بنیادی آن ها را به وجود آورده می پردازد. نهضت ساختارگرایی با دستاوردهایی که از فرمالیست ها کسب کرد، به روایت  شناسی اصالت عمیقی بخشید. اصطلاح روایت شناسی نخستین بار توسط تزوتان تودوروف به کار برده شده است. در این مقاله دو داستان کوتاه «زن زیادی» نوشته جلال آل احمد و«الزوار» از یوسف ادریس انتخاب شده و هر یک بر اساس نظریات ساختارگرایانه تودوروف و برمون مورد تحلیل قرار گرفته است و نشان می دهد که ساختار روایی این دو حکایت با نظریات این دو ناقد ادبی منطبق است.
۱۴.

تحلیل زاویه الرؤیه فی شعر رضا براهنی وفاروق جویده من منظار تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الشعر السردی تودوروف زاویه الرؤیه رضا براهنی فاروق جویده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۰۲
إنّ زاویه الرؤیه من المصطلحات الأکثر أهمیّه فی الدراسات السردیّه الحدیثه؛ فهی محاوله حمیده لتقلیل تفوّق دور السارد علی النصّ وطریقه فنّیّه فاعله تُظهر نوع إدراک السارد ونظرته إلی موضوعات متداخله یستهدفها والعلاقات الّتی یقیمها مع الشخصیات الأخری. یعتنی تودوروف بالجانب المعرفیّ والفکریّ فی زاویه الرؤیه ویسخّرها طریقه فنّیّه من طرق التحکّم فی رؤی الشخصیّات خلال الأحداث المختلفه أو الإشعار بمدی إدراک السارد أمام الشخصیات الأخری. إنّ رضا براهنی وفاروق جویده من الشعراء المحدثین فی الشعر الفارسیّ والعربیّ المعاصر وهما یحتفیان بأحداث السرد وما یجری على شخصیاته من تغیّرات سلوکیّه عند صراعها مع قضایا مختلفه کما یولیان أهمیّه لمشارکه السارد فی السرد بحیث یمتلک السارد فی قصائدهما حرّیه العمل وقوّه التنقّل إلی أیّ مکان وزمان، غیر أنّه بدلاً من أن یتدخّل فی الأحداث مباشره، یلخّصها أو یحلّلها بعد حدوثها عاده. بما أنّ لنظریّه تودوروف النقدیّه فی دراسه زاویه الرؤیه أثراً کبیراً فی النقد الأدبیّ، جعل البحث الراهن هذا التأثیر الملحوظ فی ساحه التطبیق والمقارنه فی نماذج شعریّه للشاعرین الإیرانیّ والعربیّ الحدیثین، وصولاً إلی رؤی السارد الجوهریه إزاء القضایا المتصارعه الّتی یعیشانها فی عالمهما الحقیقیّ والتخییلیّ. لقد انتهجت هذه المقاله المنهج الوصفیّ – التحلیلیّ وترمی إلی دراسه أنماط زاویه الرؤیه فی شعر فاروق جویده ورضا براهنی من منظار تودوروف مرتکزه علی دعائم المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. تفید نتائج البحث بدینامیه ثلاث تقنیات رئیسه اعتبرها تودوروف فی تصنیف أنواع زاویه الرؤیه، منها تقنیه "الرؤیه من الخلف" الّتی تمتاز فی شعر فاروق جویده بانهماک السارد فی التعبیر عن عمق الموضوع، وبالعکس یبادر السارد إلی الهرب منه فی شعر رضا براهنی. تمتاز تقنیه "الرؤیه مع" فی شعر رضا براهنی بتعایش السارد السلمیّ مع الشخصیه أو مشارکته فی شؤون حیاتها وتأتی فی شعر فاروق جویده فی موضع نقاش السارد مع الشخصیه واستجوابها تجاه تصرّفاتها وأفکارها. أمّا تقنیه "الرؤیه من الخارج" فتقترب فی شعر رضا براهنی من حاله إخفاء السارد الحقیقه بتعمّد وتدلّ فی شعر فاروق جویده علی حاله عجزه عن اکتشافها.
۱۵.

بررسی عنصر روایت در منظومه «ناظر و منظور» وحشی بافقی بر اساس نظریه تزوتان تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت تودوروف ناظر ومنظور وحشی بافقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۹۶
پژوهش حاضر به بررسی عنصر روایت در منظومه ی عاشقانه « ناظر ومنظور» اثر وحشی بافقی بر اساس نظریه «تزوتان تودوروف» می پردازد. ساختار روایت به شیوه سازمان دهی و مجموعه روابط و عناصر و اجزای سازنده اثر اطلاق می گردد و تحلیل ساختاری چگونگی ارتباط مابین این عناصر را بررسی می کند. از جمله دریافتن گزاره و پی رفت و هم چنین بررسی پیرنگ، راوی و زوایای سیر خطی داستان. البته غیر از موارد ذکر شده فکر و اندیشه محتوای اثر نیز بررسی می شود. بنابراین با توجه به پیدایش مکاتب نقد ادبی که باب تازه ای در پژوهشهای زبان فارسی گشوده است و هم چنین جایگاه منظومه های عاشقانه فارسی به عنوان آثار برجسته از آغاز پیدایش تاکنون، حامل بسیاری از ویژگیهای این زبان و ادبیات بوده اند و بررسی آنها از جنبه روایی قابل تأمّل است. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به استخراج جنبه های روایی در این اثر پرداخته است. وجود هشت پی رفت وگزاره که گاه در بین آنها تعادل و عدم تعادل دیده می شود و اینکه پی رفت ها به تعادل نهایی نمی رسند، جنبه های علیت و علیت سازی برای ادامه روایت، شیوه پردازش شخصیت ها با توجه به دو عنصر عاشق و معشوق و موانع موجود برای رسیدن آنها به هم و موادگزاره ساز در روایت و... از یافته های این پژوهش است.
۱۶.

پسند فرهنگی و مقبولیت عمومی در حکایتی از بوستان سعدی (تحلیلی بر پایه نظریه تزوتان تودوروف)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: تودوروف بوستان سعدی وضعیت پایدار حقیقت نمایی فرهنگی حکایت پردازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۳۰
حکایات بوستان سعدی مانند بسیاری دیگر از حکایت های فصلی (اپیزودیک) متون فارسی نقشی تسهیل گر برای فهم نظریات عرفانی، اجتماعی و هنری شاعر دارند. در بوستان سعدی و در باب اول حکایتی با عنوان تدبیر در تأخیر سیاست هست. در این حکایت مدلی می بینیم که با الگوی پیشنهادی تزوتان تودوروف برای تحلیل داستان منطبق است و می توان نتیجه حاصل از آن را به اغلب حکایات بوستان تعمیم داد. تودوروف معتقد است در روایت ها ساختاری مشابه وجود دارد که عبارتند از: وضعیت آغازین، ورود عامل برهم زننده تعادل به روایت، برهم خوردن تعادل، تلاش برای برقراری تعادل و درنتیجه رسیدن به وضعیت پایدار نهایی که از آن به فصل گذار تعبیر کرده است. در این مقاله که به روش تحلیلی نوشته شده است، کوشش گردیده به این پرسش پاسخ داده شود که بر اساس نظریه تودوروف حل تناقض حاصل از نتیجه گرایی سعدی در حکایت با واقعیت های بیرونی اجتماع چگونه صورت می گیرد و حکایت موردبحث را چگونه می توان بر اساس الگوی تودوروف تحلیل کرد. نتیجه اینکه سعدی با ایجاد ساختاری منسجم در حکایت مورد نظر توانسته اندیشه ها و آرای خود را علی رغم تناقض و تضاد با عالم واقع به خواننده بقبولاند و رأی پیروزی را در حکایت به سود کسی که می خواهد صادر کند.