پژوهش ادبیات معاصر جهان(پژوهش زبان های خارجی)

پژوهش ادبیات معاصر جهان(پژوهش زبان های خارجی)

پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره 29 پاییز و زمستان 1402 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

اریک شویار: این سو یا آن سوی نوشتار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شویار نوشتار قطعه حاشیه روی تخریب رمان تفننی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۵۸
اریک شویار متولد 1964 در لاروش-سور-یون، نویسنده ای فرانسوی است که خود را تماماً وقف ادبیات کرده است. به گفته اولیویه بسار-بانکی و پیر ژوردر "نویسندگان کمی هستند که زندگی شان اینگونه آمیخته در ادبیات باشد"(2016،ص 7). ما در این مقاله با بررسی دو اثر وی،  خویش داستان نویس و خیاط کوچولوی شجاع ، به مطالعه نوشتار شویار و مطالعه طنز در آثارش می پردازیم اما سوال اینجاست که شویار چه مقوله ایی از طنز را به مخاطب نشان می دهد؟ و با چه هدفی؟ براساس نظر منتقدان، آثار شویار ویژگی های رمان تفننی را شامل می شود که در این پژوهش سه ویژگی آن را بررسی می کنیم. در بخش اول قطعه نویسی را مطالعه می کنیم ، در بخش دوم نیز با بررسی رمان خیاط کوچولوی شجاع ، هنر شویار را در مرتبط کردن حاشیه روی و هنر زبان نشان خواهیم داد و در بخش نهایی شاهد تخریب داستان ها برای تبدیل شدن به یک رمان تفننی خواهیم بود.
۲.

تحلیل مقایسه ا ی کارکرد روایت در داستان های آدمی و سگ اعظم رهنورد زریاب و پِشَک هایی1 که آدم می شوند سپوژمی زریاب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت پیرنگ سپوژمی زریاب رهنور زریاب داستان افغانستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۶۸
قصد اصلی نوشته ی حاضر، این است که کارکرد و شناخت ساختار و عناصر هسته ای و اصلی روایت را در متن های روایی، یکی از عوامل کلیدی در شناخت درون مایه ی اصلی اثر روایی معرفی کند. تحلیل سطوح روایت و طرح پیرنگ در درون دنیای داستانی، نشان می دهد که تم اصلی متن داستانی چیست و داستان نویس با چه ترفندهایی می تواند این تم یا درون مایه ی اصلی را برای خواننده ی اثرش به نمایش بگذارد؟ برای رسیدن به این مهم، سطح روایی و طرح پیرنگ دو داستان از نویسندگان به نام و پرکار افغانستان را به گونه ی مقایسه ای تحلیل و تبیین کرده ایم. داستان آدمی و سگ نوشته ی رهنور زریاب، از نویسندگان نام آشنای افغانستان در طول چند دهه ی اخیر است. فعالیت های پیوسته و تعدّد آثارش، او را در رأس پرکارترین نویسنده های افغانستانی در حوزه ی ادبیات داستانی قرار داده است. داستان پِشَک هایی که آدم می شوند، نوشته ی سپوژمی2 زریاب است که او نیز یکی از داستان نویسان به نام بوده و آشنایی اش با زبان فرانسه توانسته بر کیفیت ساختاری داستان های او اثر بگذارد. تحلیل مقایسه ای روایت شناختی این داستا ن ها به خوبی می تواند درون مایه ی اصلی داستان ها را مشخص سازد. مخاطب، با خوانش این داستان ها بدون تشخیص ساختارهای روایی، شاید درون مایه ی اصلی آن ها را به سادگی درک نکند، اما با دقت و توجه روی ساختارهای روایی، به این مهم به راحتی دست می یابد.
۳.

بررسی درون مایههای اجتماعی شعر دوره ی دوم مشروطه ی افغانستان (مطالعه ی موردی: اشعار عبدالعلی مستغنی، محمود طرزی، قاری عبدالله، عبدالهادی داوی و لودین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتماع افغانستان درون مایه دوره ی دوم مشروطه شعر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۶۳
ادبیّات تاریخچه ی هوّیت ملّت ها و منبع هنریِ شناخت اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری است. در تمامی دوره ها، همراهی اجتماع و ادبیّات و تأثیر محیط اجتماعی بر تولیدات آثار ادبی به چشم می خورد. نقش اساسی ادبیّات هنگامی به درستی شناخته می شود که درون مایه ی آن مورد بررسی قرارگیرد. دوره ی دوم مشروطه، عصر شکوفایی ادب و فرهنگ در افغانستان به شمارمی آید. تحوّلات ادبی این دوره نقش بسزایی در دگرگونی و تغییر مسیر ادبیّات معاصر افغانستان داشته است. این دوره، دور ه ی تغییر و تحوّل بنیادین در درون مایه ها و مضامین کهن شعر فارسی و سرآغاز ورود بسیاری از اندیشه ی های نو به شعر و نثر است. هدف از این پژوهش بررسی برجسته ترین درون مایه های اجتماعی شعر دوره ی دوم مشروطه و مشخّص کردن شاعرانی است که نقش بسزایی در ورود مضامین جدید در شعر این دوره داشته اند. نتایج تحقیق از فاصله گرفتن شعر از دربار و جایگزینی مطالبات اجتماعی به جای مدح و ثنای شاهان حکایت دارد. عبدالعلی مستغنی، محمود طرزی، قاری عبدالله، عبدالرحمن لودین و عبدالهادی داوی پنج چهره ی شاخص و تأثیرگذار این دوره اند که نقش بسزایی در خلق درون مایه های جدید و ورود آنها به شعر داشته اند. وطن، آزادی، بیداری، انتقاد از حکومت، دعوت به مبارزه، استعمارستیزی، اتّحاد، تعلیم و تربیت، نکوهش رشوه خواری، شکوه از روزگار و ... از مهم ترین درون مایه های اجتماعی اشعار این شاعران است.
۴.

قلمروی فانتاستیک بر اساس آرای تودوروف در داستان های گوگول (شنل، دماغ و بلوار نفسکی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فانتاستیک تودورف گوگول بلوار نفسکی دماغ شنل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۵۶
گوگول در میانه ی سنت ادبی رومانتیسم و رئالیسم داستان می نوشت. اگر فرض بر این باشد که خیال ویژگی رومانتیسم و واقعیت مبنای رئالیسم قلمداد می شوند، آثار گوگول می توانند در میانه ی خیال و واقعیت قرار گیرند که این حوزه  به باور تودوروف قلمروی فانتاستیک است. تودوروف اولین کسی بود که نظریه ی کامل و مدونی برای فانتزی  نوشت و دامنه ی معنایی فانتزی را از به دو سوی شگفت و غریب وسعت بخشید. از آنجایی که آثار گوگول می توانند در حوزه ی معنایی فانتزی قرار گیرند و در منابع فارسی کمتر به مفهوم فانتزی و آثار گوگول که پرداخته شده است، به نظر می رسد این بررسی امکان ایجاد معیارهایی برای سنجش یا خلق قلمرو فانتاستیک در ادبیات ایجاد خواهد کرد. این نوشتار سعی دارد ابتدا به مطالعه ی قلمرو فانتاستیک بر اساس آراء تودوروف پرداخته و در ادامه از این دیدگاه سه سطح فانتزی را به عنوان عناصر تحلیل انتخاب کرده و سپس در انتها ویژگی های این سطوح در داستان های بلوار نفسکی، دماغ و شنل گوگول را بازیابی کند. در سطح نحوی زبان و راوی، در سطح معنایی توصیف های جاندارانگارانه، توصیف جز از کل و موجودات خیالی و در سطح کاربردی میانه ی رویا و واقعیت و مداخله های راوی قلمرو فانتاستیک  خلق می کنند.
۵.

زیست سیاست و تولد اردوگاه؛ شکل گیری «حیات برهنه» در نمایشنامه ی زاده شده اثر ادوارد باند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگامبن اردوگاه حذف ادغامی زیستن صرف فوکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۳۸
ادوارد باند ازجمله نویسندگان معاصر انگلستان است که سلطه ی سرمایه داری غربی بر جامعه ی معاصر و تأثیر سازوکارهای مبتنی بر آن را بر زیست اجتماعی افراد بررسی می کند. از دیدگاه باند، سرمایه داری متأخر و عناصر تشکیل دهند ی آن، نظیر فناوری عنان گسیخته و سازمان های اداری-مالیِ غول آسا، این قدرت را دارند که ساحت زیست اجتماعی افراد را تسخیر کنند. نتیجه ی دست اندازی های این سازوکارها بر زندگی شهروندان نیز ضعیف تر شدن خدمات اجتماعی، تخریب روابط انسانی و تبدیل شدن جامعه به میدانِ خشونت است؛ ازاین رو، باند جامعه ی برساخته توسط سرمایه داری متأخر را جامعه ای اردوگاهی تصویر می کند که ساکنانش مردمانی بی روح و مردگانی متحرک هستند. او در نمایشنامه ی زاده شده جامعه ای آخرالزمانی در آینده را به تصویر می کشد که انسان هایی در حال احتضار در جای جای آن گام می زنند و خشونت سراسر آن را فرا گرفته است. دو انگار ی «پیکرهای درهم شکسته» و « جامعه ی اردوگاهی» مفاهیمی است که جورجو آگامبن، جامعه شناس ایتالیایی، از آنها برای تبارشناسی خود از زیست سیاست غربی بهره می گیرد. از دیدگاه او، دولت های غربی از دوران یونان باستان تا عصر حاضر زیست طبیعی انسان ها را در گستر ه ی دولت شهر در اختیار خود گرفته و آن را بر اساس امیال و صلاح دید خود دائماً تعریف کرده اند؛ ازاین رو، این پژوهش بر آن است با استفاده از نظریه های آگامبن دربار ه ی چگونگی شکل گیری زیست سیاست در جامعه ی معاصر، مفاهیمی نظیر «حیات برهنه» و «شکل گیری اردوگاه» را در نمایشنامه ی زاده شده بررسی کند. نتیجه ی این پژوهش حاکی از آن است که سازوکارهای موجود در زیست سیاست غربی عاملِ تولد «اردوگاه» و ایجاد «حیات برهنه» در سطح جامعه ی جهانی است.
۶.

تطبیق شخصیت اصلی دو داستان کوتاه «ویلان الدوله» جمال زاده و «شورتی» میخائیل نعیمه بر اساس نظریه فردنگر آلفرد آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی نقد روان شناختی ادبیات آلفرد آدلر محمدعلی جمال زاده میخائیل نعیمه ویلان الدوله شورتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۷۸
ادبیات تطبیقی علاوه بر مطالعه رابطه ی ادبیات ملت های مختلف با یکدیگر، وارد حوزه رابطه ادبیات با دیگر علوم انسانی نیز می شود. یکی از این علوم، روان شناسی است که در دهه های نخستین قرن نوزدهم پای به عرصه ادبیات گذاشت و نوعی نقد را تحت عنوان «نقد روان شناختی ادبیات» یا «نقد روانکاوانه» پدید آورد. از جمله نظریه های کاربردی در زمینه نقد روانکاوانه، نظریه ی شخصیت فردنگر «آلفرد آدلر» روان شناس اتریشی است که جنبه اجتماعی در آن غلبه دارد و چکیده ی نهایی آن عبارت است از اینکه انسان عضو مهمی از سیستم اجتماعی است و شخصیتش در همین چارچوب شکل می گیرد. تشابهاتی میان شخصیت اصلی دو داستان «ویلان الدوله» محمدعلی جمال زاده و «شورتی» میخائیل نعیمه از منظر نقد روانکاوانه وجود دارد که زمینه تطبیقی آنها  براساس نظریه فردگرای آلفرد آدلر  را فراهم می آورد؛ بنابراین در این پژوهش با هدف شناخت هرچه بیشتر دو نویسنده و داستان های آنها، تلاش می شود شخصیت اصلی آنها با روش توصیفی- تحلیلی و در چارچوب مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و البته براساس نظریه ی روان شناختی فردنگر آلفرد آدلر بررسی تطبیقی شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که شخصیت هر دو داستان تحت تأثیر محیط و شرایط اجتماعی شکل گرفته است. تحقیق همچنین عقده ی حقارت شدید ویلان الدوله و شورتی را نشان داد که در ویلان الدوله ناشی از نازپروردگی و غفلت و در شورتی، از مشکلات جسمی و عضوی نشأت می گیرد. شخصیت دو داستان دو مسیر متفاوت را برای رسیدن به غایت نهایی دنبال می کند که در ویلان الدوله، این غایت، موفقیت و مصلحت شخصی و در شورتی، موفقیت جمعی و مصلحت اجتماعی است.
۷.

تحلیل تطبیقی سیمانگاری زنانه در رمانهای بلندی های بادگیر و سووشون بر اساس نظریه الاین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان شناسی اجتماعی نقد ادبی زن محور الاین شوالتر سووشون بلندی های بادگیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۶۸
مقاله پیش رو بر اساس الگوی فرهنگی نقد ادبی زن محور آنگلو-امریکایی الاین شوالتر بنا نهاده شده است. این الگو به نویسندگان زنی می پردازد که خود خالق آثار و انواع ادبی زنانه هستند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی درون مایه های اجتماعی و فرهنگی در دو رمان برجسته ادب ایران و انگلیس، سوشون و بلندی های بادگیر را به صورت تطبیقی واکاوی کرده است. یافته های تحقیق حاکی است که علی رغم فاصله مکانی، زمانی و فرهنگی، درون مایه های مشترک عشق ورزی، ازدواج و جدال عاطفی، آموزش و تلاش برای کسب هویت زنانه و جایگاه اجتماعی در هر دو اثر برجسته است. دو نویسنده، کنش های تقریباً مشابهی از خود بروز داده اند. قهرمان های اصلی زن در هر دو رمان  به گونه ای شخصیت پردازی شده اند که انتظارات جامعه را برآورده سازند. نویسندگان نیز در مخالفت با زنان داستان و البته به نوعی با خودشان محافظه کارانه قلم زده اند. در رمآنهای هر دو نویسنده، رگه هایی از دغدغه ها و اضطراب هایی وجود دارد که ناشی از موقعیّت فردی آنها در تعامل با مردم و محسوب شدنشان به عنوان جنس دوم است. آنچه اضطراب مشترک زنان جهان است.
۸.

بررسی روابط بینامتنی در نمایشنامه ی بایستی دریا را آفرید و منطق الطّیر عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق الطیر بایستی دریا را یافت بینامتنیت عطار اسپیلمون ژرار ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۵۳
نمایشنامه بایستی دریا را یافت از ژان-پیر اسپیلمون در زمره اقتباس های موفق از منطق الطّیر عطّار است. اسپیلمون در این بازآفرینی سعی نموده تا در عین وفاداری به چارچوب اصلی منظومه عطّار، تغییرات قابل توجّهی را با در نظر گرفتن الزامات نمایشی در آن انجام دهد. از جمله دگرگونی های مهمی که در این اثر شاهد آن هستیم، تغییر در تعداد وادی های سلوک، حذف و تقلیل تعداد مرغان سالک و نیز تحوّل در دلالت های شخصیت سیمرغ می باشد. به بیان دیگر، اسپیلمون بنابر دیدگاه ناسوتی و جهان نگری ویژه خویش اثری متفاوت و مطابق با سلیقه مخاطبان معاصر ارایه داده است. در این پژوهش با توجه به نظریه بینامتنیت ژرار ژُنِت، درصدد بررسی و پاسخ به این پرسش ها هستیم که نمایشنامه نویس فرانسوی تا چه حد موفّق به انتقال پیام جهان شمول اثر عطّار در قالب یک نمایشنامه بوده است؟ و بنیان های اصلی داستان سفر مرغان دستخوش چه تحوّلات جدید و نوینی شده است؟
۹.

تحلیل شناختی استعاره های مفهومی در متن زن محور رمان قطار زیر زمینی اثر کلسون وایتهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعه شناختی استعاره برده داری آزادی فمینیسم زنان سیاه پوست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۱
رویکردهایِ شناختی در ادبیات که شامل توسعه روش هایی برای توصیف و دریافت متون است، در چند سال اخیر افزایش داشته است. جرج لیکاف و مارک جانسون، در اثری تحت عنوان استعاره هایی که با آن ها زندگی می کنیم به مدد تئوری «استعاره مفهومی» بیان می کنند که استعاره وسیله ای برای درک یک مفهوم انتزاعی بر اساس مفهوم عینی دیگر است. جستار حاضر می کوشد تا به این سوالات پاسخ دهد که چگونه کاربرد استعاره مفهومی در رمان قطار زیرزمینی اثر کلسون وایتهد در بیان گویاتر پدیده های انتزاعی وصف ناپذیری مانند زجر بردگی، نژاد پرستی، و ظلم مضاعف بر زنان سیاه پوست نقش داشته است؟ و آیا میتوان در این اثر، کلان استعاره هایی را در حوزه مفهومی آزادی و زجر اسارت جست که به سایر زیر استعاره متن رمان انسجام بخشد؟ از دیدگاه نقد فمینیستی میتوان گفت که در این اثر، قهرمان زن داستان، کورا، مفاهیم انتزاعی مختلفی در هر مرحله از سفر خود با قطار همانند رنج جدایی از مادر، رنج تجاوز،رنج شلاق خوردن، رنج کار بدون مزد و رنج عقیم شدن اجباری را تجربه کرده است. نویسنده با استفاده از عنوان استعاره ای قطار زیرزمینی کورا را به سوی آزادی می فرستد که دست نیافتنی است. در این مطالعه، روش تحلیل مفهومی استفاده شده است.
۱۰.

گذار سوژه نوگرا به سمت سوژه پسانوگرا در نمایشنامه های نوگرا: مطالعه موردی آخرین نوار کرپ، کودک مدفون، و مسخره بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پسانوگرا نوگرا سوژه فردیت کرپ مسخره بازی ها کودک مدفون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۴۳
مقاله پیش رو، حضور سوژه پسانوگرا را در نمایشنامه های آخرین نوار کرپ (1958) اثر ساموئل بکت، کودک مدفون (1978) اثر سام شپارد، و مسخره بازی ها (1974) اثر تام استوپارد مورد بررسی قرار می دهد. مقاله درصدد است به این پرسش پاسخ دهد که چگونه خصوصیات پسانوگرا در شخصیت پردازی این نمایشنامه های نوگرا از دل فردیت نوگرا متبلور شده است. به باور مقاله پیش رو، این سه نمایشنامه به خوبی حس تعلق و دلتنگی، و در عین حال عدم تعلق و نگرش چالشی را به نوعی ذات گرایی نوگرا نشان می دهند و از این رو سوژه را به سمت سوژه ای پسانوگرا سوق می دهند. خاطرات جابه جا شده، ساختار متنی و سازه ای خاطرات شخصیت های نمایشنامه ها، روان گسیختگی آنها، و حس تعلق دربرگیرنده این شخصیت ها به موقعیت های متناظر گفتمانی خصوصیاتی هستند که مقاله به آنها به عنوان یافته هایش می پردازد، و آنها را گواهی برای پسانوگرایی شخصیت های نمایشنامه ها در نظر می گیرد. حین بحث پیرامون این خصوصیات، مطالعه از گفته های لیندا هاچن، نیک مانزفیلد و امیرعلی نجومیان پیرامون پسانوگرایی و مفهوم فردیت الهام گرفته، و از سویی دیگر از فرازهایی از درآمد امیرعلی نجومیان بر نوگرایی بهره می برد. عدم نائل شدن به تصویری یکدست – ولو انتزاعی – از گذشته، اجماع مشوش، هم نشین و تلفیق شده روایات متناقض از گذشته در هویتی روان گسیخته، و تعلق نداشتن به هیچ کدام از وجوه گزاره های متقابل عناوین یافته های مطالعه حاضر حین بررسی شرایط گذار فردیت شخصیت ها در نمایشنامه ها هستند.
۱۱.

تطبیق کارکرد اسطوره در آثار نمایشی ژان کوکتو و غلامحسین ساعدی بر مبنای آراء ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژان کوکتو غلامحسین ساعدی اسطوره سنجی ژیلبر دوران ادبیات تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱ تعداد دانلود : ۵۹
هر دوی این نویسندگان نگاه ویژه ای به اساطیر فرهنگ خود داشته اند و در آثار خود، خاصه دو اثر انتخابی این پژوهش، به اقتباسی نیمه وفادارانه نسبت به این اسطوره ها دست زده اند. کوکتو با بازخوانی اسطوره اودیپ در این آثار، به دنبال نشان دادن انسان معاصر در برابر دستگاه سیاسی و دستگاه قضا و قدر یا همان سرنوشت و ساعدی با بازآفرینی داستان اسطوره ای ضحاک بوده اند. نتیجه حاصل از پژوهش بیانگر این نکته است که اسطوره اودیپ، که ژان کوکتو به دنبال نشان دادن خلع سلاح انسان در مقابل سرنوشت خویش آن را انتخاب کرده است، مانند اسطوره شخصی او نمود می یابد و از طرفی اسطوره جمشید که به عنوان اسطوره روشنگر در داستان ضحاک تجلی می یابد می تواند به مثابه اسطوره شخصی غلامحسین ساعدی در نظر گرفته شود. در نهایت نیز با مطالعه تطبیقی این دو هنرمند، به نقاط اشتراکی مانند بهره گیری از درام به منظور روشنگری، نگاه هجوآمیز به اسطوره، استفاده از ادبیات فانتزی و توجه به مضمون مرگ رسیده است.
۱۲.

کاربرد پیرنگ و شخصیت پردازی در دو رمان مرشد و مارگاریتا از بولگاکوف و کافکا در کرانه اثر موراکامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرشد و مارگاریتا کافکا در کرانه روایت پیرنگ شخصیت پردازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۶۹
بولگاکوف نویسنده روس «مرشد و مارگاریتا» را در سبک ادبی رﺋﺎﻟیﺴﻢ جادویی ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ است که از لحاظ فرم اثر، ترکیب بندی و شیوه روایت، ساختاری مدرن دارد. از سوی دیگر، در حال حاضر موراکامی از مطرح ترین نویسندگان جهان است و «کافکا در کرانه» را در سبک سوررئالیسم نگاشته است. سؤال اصلی پژوهش این است که دو رمان مرشد و مارگاریتا و کافکا در کرانه، ﭼﮕﻮﻧﻪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﻣیﺰان ﺑﺎ ﺗﻌﺮیﻒ ﭘﺮاپ از روایﺖ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ دارند و اصلی ترین شخصیت ها برای تولید معنا در این دو اثر کدامند و به چه صورت با یکدیگر مطابقت دارند؟ نگارندگان مقاله، ضمن رجوع به آن دسته از منابعِ علمی-پژوهشی که درباره این آثار نگاشته شده است، از روش سندی، کتابخانه ای و فیش برداری از کتاب های دو نویسنده به همراه بررسی تحلیلی-توصیفی محتوای آثارشان نیز استفاده کرده اند. نگارندگان مقاله به این نتیجه رسیدند که هر دو اثر از چهارچوپ نظریه ریخت شناسی پراپ پیروی می کنند و بر یک ابرساختار پایه ریزی شده اند؛ همچنین در هر دو اثر به منظور نمایش سرنوشت انسان، نویسندگان با خلق شخصیت های پویا در کنار شخصیت های ایستا و به کارگیری موجودات فرازمینی در کنار انسان هایی با ویژگی های زمینی برای توصیف جامعه دوران خود به تولید معنا پرداخته اند.
۱۳.

تحلیل نقش های نشانه ای در دو شعر حافظ موسوی و ودیع سعاده: رویکرد امبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی نقش های نشانه ای امبرتو اِکو حافظ موسوی ودیع سعاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۶۵
نقش های نشانه ای از دیدگاه اُمبرتو اکو (1932-2016م) نشانه شناس ایتالیایی رابطه همبسته دوسویه میان دو نقشگر بیان ومحتوا است که در بستری فرهنگی و براساس رمزگان برآمده از دانش دانشنامه ای پدید آمده است. شعر "مکالمه غیابی" از حافظ موسوی شاعر معاصر ایرانی و «إنّها الکلمات الأخیره... وها أنا أهجرها» (این آخرین کلمات است... و بدان که من آنها را رها می کنم) از ودیع سعاده شاعر لبنانی دارای لایه های فرهنگی و گفتمانی پربسامدی است که با زبانی تصویری به ترسیم اغراض این دو شاعر می پردازد. نظر به تعدد رابطه قراردادی میان بیان و محتوای این دو شعر، بر آن شدیم تا با روش توصیفی_ تحلیلی و از منظر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی شیوه های تولید نقش های نشانه ای در این دو شعر براساس نظریه نشانه شناسی اُمبرتو اکو بپردازیم. نتایج پژوهش بیانگر آن است کهپیوستار مادی بیان و محتوای این دو شعر، شامل دگرماده های انگیخته و اختیاری با بسامدی مشترک است. فعالیت های فیزیکیِ دو شاعر برای تولید بیان، منحصر در بازشناسی، واگویه و ابداع است که محرک های برنامه ریزی شده بیشترین بسامد را دارند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۹