فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
79 - 108
حوزههای تخصصی:
یدرس علم اجتماع الأدب العلاقات الثنائیه بین المجتمع والعمل الأدبی کوثیقه اجتماعیه ترسم الوقائع التی تجرف المجتمع، وبما أن الواقعیه تمتاز کمذهب أشد التصاقا بالطبیعه وحیاه الإنسان والمجتمع، وأکثر اهتماما بحیثیات الواقع الاجتماعی وتفاعلاته وتطوراته کما تهتم بتصویر العلاقات الاجتماعیه تصویرا دقیقا، لذلک لفت هذا العلم انتباه جورج لوکاش، حیث نقده الأدبی کان مؤثرا بوضع أسس علم اجتماع الأدبی، ففی خضم نظریته النقدیه ثلاث سمات: الواقعیه الحقیقیه، والنقدیه والشعبیه، لهذا تعالج هذه الدراسه أشعار هارون هاشم وفقاً للواقعیه اللوکاشیه متخذه نظریته الواقعیه المتجذره عن الجدلیه المارکسیه مطیه ومنهجا لدراستها. ولأن شعره یمثّل نمطا من المعیش فی المجتمع العربی لا یمکنه إلا أن یکون جزءاً منه، فهو سعی إلی ربط معاناته بواقع المعیش یؤثّر ویتأثر فیه وبه، تشیر نتائج البحث إلی أنّ الشاعر یقدّم رؤیته من خلال الواقع، ناقلا الحقائق التی لمسها عن کثب بمصداقیه تامه وصوره صادقه ومنتقدا التناقضات والتحدیات الاجتماعیه لبلاده بمنطق ووعی تام وفی أجزاء من قصائده یفضح سیاسات الحکومات الاستعماریه وأنصارها وحکام العرب مشیرا إلی تدخّلاتهم فی شؤون شعبه ودعمهم لإسرائیل، ویراهم السبب الأساسی فی معاناه مجتمعه، وعلی بنیه السمه الشعبیه، صوّر مشاکل ومعاناه أبناء جلدته. کما یمکن القول إنّه لم یقف مکتوف الأیدی أمام أنین مأساه مجتمعه بل أنذر ونادی وبشّر ثمّ رسم طریق النضال کما رکز علی القضایا والأحداث التی ترتبط بالعامه وتجسّد تأثیر هذه القضایا علی معیشه شعبه، فالمتابع لقصائده یری أنّه یکون ملتزماً بقضایا تخدم شعبه.
جنبش های اجتماعی شهروندان در شاهنامه (بررسی موردی قیام کاوه آهنگر و گردن فرازی بندوی و گستهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهروند و شهروندی، اصطلاحاتی نسبتاً نوظهور در پهنه مطالعات جامعه شناسی و علوم سیاسی است. شهروند همواره در یک رابطه دوسویه تعریف شده است؛ او فردی است که از سویی برخوردار از حقوق سیاسی و مدنی است و از سوی دیگر، در برابر قانون موضوعه، وظایفی دارد. جنبش های اجتماعی، بر کوششی جمعی ناظر است که طی آن افراد به آرمان های از پیش تعیین شده می رسند. جنبش های اجتماعی با اهدافی مشخص و توسط نهادهایی غیر رسمی صورت می گیرند. البته در شاهنامه، واژه شهروند نیامده است. فردوسی گاه از واژه شهری در مقابل سپاهی برای متمایز کردن غیر نظامیان از نظامیان سود جسته است اما واژه ایرانیان طبق شواهدی که در تحقیق به دست آمده است و نیز براساس تعریف شهروند در فرهنگ های جامعه شناسی و علوم سیاسی بر شهروندان ایرانی در شاهنامه اطلاق شده است. دو جنبش منتخب (یکی از بخش حماسی شاهنامه و دیگری از بخش تاریخی آن) بر حضور پررنگ و مشارکت همه جانبه شهروندان ایرانی در جنبش های اجتماعی جهت تحقق عدالت و دادگری گواه است. این تحقیق به روش تحلیلی و توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی انجام شده است.
شش دهه دستورنویسی آموزشی برای مدارس ایران (از سال 1298 تا 1357ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرزا حبیب اصفهانی با انتشار دستور سخن ، اولین کتاب مستقل آموزش دستور زبان فارسی را در 1289ق تألیف کرد. پس از او نویسندگان دیگری به تأثیر از قواعد عربی یا دستور زبان های فرنگی، نگارش کتاب های آموزش دستور زبان فارسی را ادامه دادند. از این رهگذر، کتاب های دستور زبان آموزشی نگارش یافتند. در این پژوهش بیست کتاب درسی دستور زبان فارسی (از سال 1298 تا 1357ش)، که در مدارس ایران تدریس می شدند، مطالعه شد. ابتدا بازه زمانی 1298 تا 1357ش به سه دوره تقسیم و ویژگی های هر دوره بیان و سپس موارد اختلافی مباحث دستوری هر کتاب و چند مثال از آنها با کتاب دستور مفصّل امروز [1] بررسی و مقایسه شد. همچنین تأثیرپذیری هر کتاب از دستور زبان های دیگر، مانند عربی و فرنگی، مورد توجه قرار گرفت. براساس پژوهش حاضر به این نتیجه رسیدیم که اغلب کتاب های دستوری مورد بررسی به تأثیر از دستور عربی، اقسام کلمه را به سه بخش اسم، فعل و حرف تقسیم کرده و نکات هر مبحث را شرح و تفصیل داده اند. گرچه هر نویسنده، در عین تأثیرپذیری از نویسندگان پیشین یا معاصر، نظرات خود را هم آورده، اما کمتر کتابی دارای روش متمایز و خاص بوده و بیشتر کتاب ها رویکردی مشابه یکدیگر داشتند. البته، برخی کتاب ها در دوره خود تأثیر بیشتری گذاشتند و رویکرد خود را با دیدگاه غالب هم عصران خود متناسب و همراه کردند. دستور زبان هایی که عبدالعظیم قریب، پنج استاد، پرویز ناتل خانلری، انوری و احمدی گیوی و صادقی و ارژنگ نوشتند، ازجمله کتاب های پیشتاز این بازه زمانی بود. .[1] خسرو فرشیدورد، دستور مفصّل امروز ، سخن، تهران ۱۳۸۲.
دریغ آن جوانی و آن فرّ و بخت (به یاد دکتر کورش صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد از مرحوم دکتر محمّدعلی صادقیان، دومین عضو هیأت تحریریه کاوش نامه از میان ما رفت. دکتر کورش صفوی (متولد 6 تیر 1335) عضو هیأت علمی دانشگاه علّامه طباطبایی بود و گروه زبان شناسی آن دانشگاه با حضور او شهرت یافته بود. نگارنده در سال 1379 به عنوان مدیر گروه در تلاش تأمین استاد برای دوره تازه راه اندازی شده دکتری ادبیات فارسی دانشگاه یزد بودم. پس به دکتر کزازی (همکلاس سابق دوره دکتری در سال های 68 تا 72) متوسل شدم و ایشان وساطت کرد و مرحوم دکتر صفوی پذیرفت که روزهای پنج شنبه برای تدریس درس «تحقیق در دستور زبان» به یزد بیاید و آمد. هر پنج شنبه که برای استقبال او به فرودگاه می رفتم او را شادتر از گذشته می دیدم، در عوالمی دیگر سیر می کرد و همین بود که دانشجویان او که به غیر از یکی دو نفر بقیه از سالمندان روزگار بودند از کلاس های او شکفته تر از ساعت قبل بیرون می آمدند. می گفت: «زبان علم ممکن است سخت باشد ولی بیان علم باید به گونه ای باشد که مادربزرگ بی سواد من هم آن را بفهمد» و با همین روش، تدریس می کرد و شگفتی دانشجویان را برمی انگیخت.
تعریف می کرد که پدرش عمادالدّین صفوی، استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده و او زبان آلمانی را در خانه پدر آموخته و بعد از دوران دبیرستان به آلمان و سپس اتریش و آنگاه آمریکا رفته و در سال 56 با لیسانس به ایران برگشته و در دوره فوق لیسانس زبان شناسی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخته است. به نظرم رسید که او را در آن زمان در بوفه دانشکده ادبیّات دانشگاه تهران بسیار دیده باشم؛ خودش نیز تعریف می کرد که پاتوق او و همکلاسی هایش در آنجا بوده است. در پاییز 58 از پایان نامه خود دفاع کرده بود و قبل از انقلاب فرهنگی و تعطیلی سه ساله دانشگاه ها به عضویت دانشگاه علّامه درآمده بود.
دیدار او در سال 68 را کاملاً به یاد آوردم. او دانشجوی دکتری زبان شناسی بود و نگارنده دانشجوی دکتری ادبیّات فارسی، موضوع رساله اش «اسباب نظم در زبان فارسی» بود که بعداً به صورت کتاب معروف «از زبان شناسی به ادبیّات» به چاپ رسید. استاد راهنمای او دکتر حق شناس بود و استاد مشاورش از گروه ادبیّات فارسی دکتر شفیعی کدکنی بود.
در سال های شروع کار مجله کاوش نامه از او درخواست کردم که با این مجله تازه تأسیس همکاری کند، پذیرفت و نامش تا این زمان که ناگهان از میان ما رفت، زینت بخش صفحه شناسنامه مجله و قوّت اعتبار آن بود. دکتر صفوی در 20 مرداد 1402 در 67 سالگی در «نیکوزیا» (پایتخت قبرس) درگذشت و از شگفتی های روزگار این که در همانجا به خاک سپرده شد. روانش شاد باد.
دریغ صحبت دیرین و حقِّ دید و شناخت/که سنگ تفرقه، ایّام، در میان انداخت
بررسی خاستگاه اسطوره ای، دین شناختی و سیاسی-اجتماعی تعزیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به تعریف، تبار نمایشی، و به ویژه به سه خاستگاه اسطوره ای و دین شناختی و سیاسی- اجتماعی تعزیه اشاره می کند. پرسش اصلی این است که تعزیه چه خاستگاه هایی دارد و علل شکل گیری تعزیه در گفتمان شیعی کدام است. روش تحقیق به صورت کیفی- تبیینی و با استفاده از ابزار کتاب خانه ای در دسترس و از میان منابع مبنایی متعدد ایرانی و غیرایرانی خواهد بود. از حیث اسطوره شناختی، تعزیه با برخی آیین های کهن ایرانی از جمله «مصایب میترا»، «یادگار زریران» و به ویژه «سوگ سیاوش» در ارتباط است که به طریق اولی، ذیل عنوان کلی «ایزد شهیدشونده» قرار می گیرند. از حیث دین شناختی، به ارتباط تعزیه با آموزه های اسلامی و به ویژه اندیشه بنیادین تقابل خیر و شر اشاره می شود و از ارتباط احتمالی تعزیه با نمایش مصایب و آلام مسیح در سنت مسیحی قرون وسطایی نیز سخن گفته می شود. از حیث سیاسی- اجتماعی نیز اشاره می شود که چگونه گفتمان شیعی در پی باور به این حقیقت که حکومت الهی را غصب کرده اند، کوشیده است اولاً در طول تاریخ برای احقاق حق قیام کند. در ثانی، تعزیه به مثابه نمایشی دینی را با سنت ها و آیین های ملی خود ممزوج، و بر تقابل همیشگی خیر و شر تأکید کند. این سه خاستگاه اسطوره ای و دینی و سیاسی- اجتماعی، بستر را برای بررسی ارتباط تعزیه با تراژدی فراهم می کند.
نسبت شعر و فلسفه در مثنوی های علی معلّم دامغانی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
118 - 95
حوزههای تخصصی:
نظریه بینامتنیت یکی از نظریه های نقد ادبی جدید است که متأثر از اندیشه های «میخائیل باختین» بوده و از سوی متفکرانی چون «ژولیا کریستوا»، «ژرار ژنت» و «رولان بارت» مطرح شده است. شاکله اصلی این نظریه، بررسی چگونگی حضور و تأثیر متن های گوناگون در یکدیگر است. کارکرد نظریه بینامتنیت نه تنها در نقد ادبی است، بلکه نقشی مؤثر در زیبایی شناسی و تفسیر و تحلیل متن ادبی نیز دارد. در این پژوهش بینامتنیت را به عنوان شگردی زیبایی شناختی در شعر علی معلم دامغانی مطرح کرده، از آن در تفسیر و گشودن معنای شعر این شاعر بهره گرفته و نشان داده ایم که در شعر وی، بین افزایش کیفیت و کمیت نمادگرایی و افزایش کیفیت و کمیت بینامتنیت ارتباطی دوسویه برقرار است؛ در مثنوی های علی معلم افزایش بینامتنیت ها به گسترده شدن جهان نمادین شعر او و افزایش نمادها به ازدیاد گفت وگوهای متنی شعر او با دیگر متون و اندیشه ها انجامیده است. بینامتنیت های موجود در شعر علی معلم شامل زمینه هایی چون فلسفه و اندیشه های کهن، فلسفه، اندیشه ها و مکاتب معاصر مثل کمونیسم، لیبرالیسم، مکتب تفکیک، نظریه ولایت فقیه، حکمت اُنسی، فلسفه اسلامی معاصر و ... است که با رویکردهایی چون بینامتنیت مبتنی بر تاریخ، بینامتنیت با رویکرد پست مدرنیستی و بینامتنیت مبتنی بر ادبیات اعراب جاهلی برجسته شده است. در این جستار با توجه به گستردگی نقش زیبایی شناختی اندیشه های فلسفی حکمت انسی فردید در ایجاد روابط بینامتنی با شعر علی معلم، از میان مکالمه های بسیار و مختلف با دیگر جهان های فکری، تنها به تحلیل زیبایی شناختی فضای گفت وگویی این ساحت فکری در شعر او پرداخته ایم.
بررسی تطبیقی تغییر عادت واره ها و سرمایه های سلبی/ ایجابی در شخصیت زنان راوی (در رمان «پرنده من» از فریبا وفی و «دفترچه ممنوع» از «آلبا دسس پدس» بر اساس نظریه پی یر بوردیو)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
179 - 210
حوزههای تخصصی:
نظریه انواع سرمایه پی یر بوردیو به شیوه های گوناگون، سرمایه ها و تأثیر انواع آن بر یکدیگر را بازنمایی می کند. در تعریف بوردیو انواع سرمایه عبارت است از: سرمایه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نمادین. این مقاله با نگاهی مقایسه ای به عادت واره های متأثر از سرمایه های شخصیت زنان راوی در رمان های پرنده من و دفترچه ممنوع میزان اثر گذاری سرمایه ها بر یکدیگر و تغییر عادت واره زنان راوی را بررسی می کند و با روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد عادت واره ها چه تأثیری بر ایجاد سرمایه های مثبت/ ایجابی و منفی/ سلبی دارند. بارزترین عادت واره های منفی عاملان زن در رمان ها؛ سکوت، انفعال، انزوا، تسلیم و تأمین رضایت مردان خانواده بدون کمترین کنش و اعتراض در راستای دیگربودگی زنان راوی است و مشخص ترین عادت واره های مثبت؛ وفاداری، مادرانگی، احساس مسئولیت، ایثار و مهربانی است. در نتیجه، ماهیت عادت واره های زنان یا تغییر نکرده، یا در جهت تولید و بازتولید منفی و سلبی پیش رفته است و یا اگر تغییر اندکی در تولید و بازتولید سرمایه های مثبت مشاهده می شود، در سایه انفعال راویان کم رنگ است. نتیجه مقایسه ای پژوهش، موقعیت ساختاری مشترک دو زن در دو جامعه متفاوت را نشان می دهد که تجربه های مشابه و تکرارشونده آن ها خصلت و عادت واره های مشترکی ایجاد می کند. این منش ها و عادت واره های شبیه به هم به نوبه خود، به کنش های اجتماعی مثبت یا منفی آنان ساختار می بخشد؛ یعنی دستورالعمل هایی را تنظیم و کنشگری آن ها را محدود می کند. یا در فضاهای اجتماعی بسیار اندکی، از انفعال و محدودیت خارج می سازد. ولی در نهایت آشکار شدن انفعال زنان داستان در میدان های اقتصادی، ناکارآمدی فضاهای اجتماعیِ (قبل و بعد از ازدواج)، در به کارگیری سرمایه های اجتماعی و فقر سرمایه اقتصادی، فرهنگی و نمادین را در زنان راوی برملا می سازد
معرفی کتاب انهارالاسرار اثر علیم الله بلخی چشتی و ضرورت تصحیح آن
حوزههای تخصصی:
کتاب انهارالاسرار یکی از کتاب هایی است که در شرح بوستان سعدی به قلم علیم الله بلخی در قرن دوازدهم نگاشته شده است. این کتاب دربردارنده اطلاعات درخوری درباره نکات عرفانی است. ازاین اثر، چندین نسخه خطی وجود دارد که تا کنون مورد مطابقه، تدقیق و تصحیح قرار نگرفته اند.بنابراین، ارائه نسخه ای تصحیح شده همراه با فهرست ها و تعلیقاتی درباره محتوای کتاب ضرورت دارد. هدف از این پژوهش، معرفی کتاب انهارالاسرار، نویسنده آن و نیز بعضی نسخه های موجود این اثر است و بر همین مبنا به بررسی پاره ای از ویژگی های ادبی آن و نیز بیان ضرورت تصحیح این کتاب پرداخته شده است. بنابراین جستار، در میان نسخه های موجود از این اثر، نسخه موجود در دانشگاه مولانا آزاد علیگر می تواند نسخه ارجح باشد. بر این اساس، این پژوهش نشان می دهد که انهارالاسرار شرح بوستان سعدی بر مبنای دیدگاه عرفانی است که با توجه به مباحثی چون عرفان،کلام متن از لحاظ درک و معنا دارای پیچیدگی های زیاد است. همچنین با وجود استفاده از گونه نثر مرسل و ساده، کاربرد نثر مسجع و نیز نثر فنی، درنتیجه حضور آرایه های ادبی و عربی گرایی بسیار، دریافت معنا در این اثر را تاحدی دشوار ساخته است.
L’étude descriptive des stratégies rédactionnelles utilisées par les étudiants iraniens de FLE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La production écrite, en tant que l'une des principales composantes de la compétence langagière a toujours attiré l'attention des chercheurs en didactique du français langue étrangère. Etant donné la tendance actuelle à centrer les pratiques de cours sur l'apprenant, l'objectif de cette recherche est de décrire les stratégies rédactionnelles utilisées par les étudiants de FLE en Iran et la manière dont ces stratégies évoluent avec l'âge, le niveau d'étude et le genre de ces étudiants, afin d'aider les enseignants iraniens du milieu universitaire à mieux adapter leur cours à leur public. Pour mener à bien cette étude de nature descriptive, nous avons utilisé un questionnaire auto-administré distribué auprès de 123 étudiants de différents niveaux. Le résultat des analyses effectuées à l'aide du logiciel SPSS montre que les étudiants iraniens ont tendance à concentrer l'essentiel des efforts sur la phase d'écriture au détriment de la planification et de la révision. En effet, les stratégies de planification ou de pré-écriture sont moyennement utilisées, alors que les stratégies d'écriture sont plus souvent déployées (moyenne des réponses 3.6 = parfois/souvent) et les stratégies de révision rarement. Nous n'avons trouvé aucune différence significative entre les hommes et les femmes participants à notre enquête. Par contre, il s'avère que l'âge et le niveau d'étude influencent la fréquence de l'utilisation de certaines stratégies de façon significative.
موتیف های پزشکی در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
97 - 123
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر پیرامون قصه هایی از مثنوی می باشد که حاوی نکات درمانی و پزشکی است؛ بدین منظور نگارندگان تمام داستان های مثنوی را بررسی و موتیف های درمانی و پزشکی را از آن استخراج کردند. این گزاره ها بدون در نظر داشتن نام گوینده به تجویزهای یک پزشک می ماند. این پژوهش نشان داد که مولانا با مفاهیم پزشکی آشنا بوده است و برای القای مقصود از گزاره های درمانی و پزشکی استفاده کرده است؛ سراینده در لابه لای داستان های مثنوی در کسوت یک پزشک پدیدار شده است و به تشریح بیماری های جسمی و به ویژه بیماری های روحی و طریق درمان آن ها پرداخته است. عمده مطالب درمانی مطروحه در مثنوی در ارتباط با مزاج شناسی، نبض شناسی، گیاه درمانی و شیوه های درمان است. در بسیاری از داستان ها، شخصیت اصلی داستان درگیر یک بیماری جسمی یا روحی بوده که توسط طبیب جسمانی یا روحانی، وضعیت او بهبود یافته است.
چیستی «مقام امن» در ادبیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
319 - 346
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی و در ادبیات عرفانی گاه از مفهومی تحت عنوان «مقام امن» صحبت شده است. این پژوهش کتابخانه ای درصدد بررسی چیستی «مقام امن» در متون عرفانی است. در سیر نزول، هر عین خارجی، مقام امنی دارد. یعنی همان چیزی که در عین ثابت و سرّ قدرش، برای او رقم خورده است. در سیر صعود، سخن از مقامی است که اگر سالک به آن دست یابد، دیگر خوف از دست دادن روحیات و بیرون رانده شدن از مسیر سیر و سلوک را ندارد. در این مقام، سالک الی الله در ساحل امن است و از سبکبارانی خواهد بود که بیم قبض و تلوین معنوی برای او نیست، چه برسد به آنکه خوف و حزن دنیایی او را آزار دهد. در متون دینی نیز کلیدواژه «مقام امین» و همچنین عنوان «مقام محمود» بی شباهت با «مقام امن» موردنظر عارفان ادیب و شاعر مسلمان نیست. هرکدام از منازل سیر، سطح مورد انتظاری دارد که هرگاه سالک به آن سطح برسد به مقام امن آن منزل رسیده و می تواند وارد منزل بعدی سیروسلوک بشود. گاهی نیز عارفان صحبت از مقامی در طول سایر منازل و مقامات می کنند که از آن تحت عنوان «مقام امن» یاد کرده اند. مقامی که سالک با رسیدن به آن هیچ گاه بی قرار نمی شود و خوف و حزن دوری از نزد خدا را نخواهد داشت. فرضیه ی وجود «مقام امن» و بیان چیستی آن در ادبیات عرفانی، مسئله ی پژوهش حاضر است.
تحلیل مقایسه ای مجالس سبعه و مکاتیب بر اساس فرانقش اندیشگانی در دستور نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
101 - 136
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا از مهم ترین رویکردهای زبان شناسی قرن بیستم است که بر نقش زبان و واحدهای ساختاری آن تأکید دارد و ساختی فراتر از جمله یعنی متن را بررسی می کند. بنیان دستور هلیدی بر دو صفت نظام مند و نقش گرا استوار است. نظام معنایی با کلّی ترین کارکردهای زبان- که هلیدی آن را فراکارکرد یا فرانقش می نامد- در ارتباط است. فرانقش اندیشگانی بر اساس دستور نقش گرای هلیدی شش نوع است: مادی، ذهنی، رابطه ای، رفتاری، وجودی و کلامی که در این پژوهش به طور مقایسه ای فرایندهای شش گانه در دو اثر از آثار منثور مولوی یعنی مجالس سبعه و مکاتیب با روش توصیفی- تحلیلی بررسی خواهد شد تا به این سؤال پاسخ داده شود که آیا بین بسامد انواع فرایندها و ساختار نوشتاری و خطابی که وجه بارز این آثار محسوب می شود، رابطه ای وجود دارد؟ تا بتوان به نوعی به سبک شناسی این آثار بر اساس فرانقش های اندیشگانی مطرح در دستور نقش گرای هلیدی به تأثیرپذیری از جهان بینی نویسنده دست یافت. نتایج به دست آمده بیانگر این است که در مجالس سبعه، فرایند مادی و در مکاتیب، فرایند رابطه ای، بسامد بیشتری دارند که علت آن را می توان در نوع کارکرد هر فرایند با توجه به موضوع مجالس سبعه که خطابه و مجلس گویی و مکاتیب که نامه های مولوی است، دانست. از طرف دیگر، از عناصر پیرامونی نه گانه، عنصر مکان در هر دو اثر بسامد بالایی دارد. با توجه به این که فرایند مادی، عامل بالابرنده گذرایی و فرایند رابطه ای، عامل پایین آورنده گذرایی متن است، گذرایی پایین مکاتیب به دلیل وجود بسامد بالای عناصر پیرامونی تا حدودی جبران شده است تا متن به هدف خود که تعلیم اخلاق و انسانیت است، نائل گردد.
بررسی نظریه ی آرایه ی ادبی ژان کوئن و تطبیق آن با زبان شعر کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 117
حوزههای تخصصی:
ژان کوئن در مقاله ی دشواریابِ نظریه ی آرایه ی ادبی کوشیده بر مبنای منطق و معناشناسی، آرایه های مبتنی بر تناقض را با ادراکی عمیق و به شکلی سامان یافته و منسجم تدوین کند. چنین دیدگاه نوینی برای بررسی های شعر فارسی که شاید به دلیل آمیختگی با اندیشه های عرفانی و تاثیرپذیری از زبان پر تناقض عرفا سرشار از تعبیرات متناقض نماست، مناسبت خاصی دارد. در مقاله ی حاضر با تمرکز بر هسته ی اصلی مطلب و مقایسه ی تعاریف و یافتن مثال های مشابه در صناعات ادبی فارسی، نخست سعی شده اساسی ترین افکار کوئن با بیانی آسان و روشن ارائه گردد. در گام بعد با نگاهی تطبیقی، این نظریه برای بررسی و تحلیل و طبقه بندی آرایه های شعر فارسی و مخصوصا شعر حافظ که در اندیشه و زبانِ وی، اصل تناقض نقشی کلیدی دارد، به کار گرفته شده است. این کار با گذر از ساختارهای واژگانی و نحوی و توجه به بنیادهای ژرف ساختی آرایه ها انجام گرفته است. از طرف دیگر بر اساس اندیشه ی کوئن پیرامون درجه بندی مقدار تضاد در انواع تناقض، می توان طیفی گسترده از ساخت های منطقی و زبانی را برای توضیح انواع تناقض، تضاد و تقابل تدوین کرد. یافته های تحقیق علاوه بر تایید مناسبت کلی این دیدگاه برای بررسی شعر فارسی نشان می دهد که زوایای نامکشوف این آرایه ها با تدوین چنین الگویی باید بازهم مورد مطالعه ای تفصیلی قرار گیرند.
تهیه و تدوین متون خواندن برگرفته از قصه های کلیله ودمنه برای غیرفارسی زبانان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
131 - 169
حوزههای تخصصی:
به کارگیری متون ادبی در آموزش زبان فارسی همواره مورد توجه تدوین گران مواد درسی بوده است. به موجب استعاری بودن زبان فارسی، به کارگیری اصطلاحات و ضرب المثل ها در هر دو گونه گفتاری و نوشتاری زبان فارسی توسط فارسی زبانان، اهمیت تسلط غیرفارسی زبانان بر این اصطلاحات و مفاهیم فرهنگی ضروری به نظر می رسد. در باب آموزش زبان، یکی از مباحث حائز اهمیت، توجه به ارتقای مهارت های زبانی است. چهار مهارت شنیدن، گفتن، خواندن و نوشتن هر یک در جایگاه خود نقش بسزایی در فرایند یادگیری دارند. در امر آموزش زبان برای پرداختن به هر یک از این مهارت ها نیاز به مطالب آموزشی مناسب، مرتبط و هدفمند به شکل برجسته ای احساس می شود. تلاش ما در این پژوهش ارائه منبعی برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان به واسطه متن ادبی با تأکید بر ارتقاء مهارت خواندن است. روش انتخابی این پژوهش برای تهیه و تدوین این متون، ساده سازی متون فارسی و سپس تدوین تمرین بر اساس رویکرد تکلیف محور است. برای این منظور قصه هایی از کلیله و دمنه مهدی آذریزدی (نیش عقرب، دوستی خرس و کبوتر بی صبر) انتخاب و برای فارسی آموزان سطح متوسط آماده شده است. روش کار به این صورت است که ابتدا اصل داستان ها آورده شده است؛ سپس عناصر داستانی آنها توصیف شده اند، در مرحله بعد ساده سازی واژگانی طبق چارچوب لکسنستین انجام شده و در پایان، ساده سازی نحوی مطابق نظرات مکس ول صورت گرفته است. برای اطمینان از مناسب بودن متون برای سطح متوسط، این متون در اختیار سه مدرس با سابقه سه سال به بالای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان قرار گرفت. در پایان با استفاده از مبانی رویکرد تکلیف محور به آموزش زبان -که امروزه جایگاهی قابل ملاحظه در میان دیگر رویکردها یافته است- تکالیف و فعالیت های پیش از خواندن، حین خواندن و پس از خواندن طراحی شدند.
حرفی از هزار «آن» شعر حافظ (کاربردشناسی و معنی شناسیِ واژه «آن» در شعر حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی گمان حافظ شیرازی از بلندآوازه ترین شاعران زبان فارسی است؛ اما هنوز همه راز و رمزها و علل و عوامل این شهرت و مقبولیّت، با وجود پژوهش های شایسته و فراوان، کشف و بیان نشده است و همچنان پژوهشگرانِ حوزه های مختلف ادبیات و عرفان، به ویژه با روش ها و رویکردهای جدید نقد ادبی و سبک شناسی در این راه می کوشند. در این مقاله، با شیوه ای توصیفی تحلیلی یکی از خلاقیت ها و ظرایف زبانی و معنایی شعر حافظ بررسی می شود و ابعاد و نکته های ناگفته ای از آن کشف و بازنمایی خواهد شد. نگارنده در این پژوهش می کوشد تعبیر و اصطلاح «آن» را در شعر حافظ کاربردشناسی و منظورشناسی کند و با دو رویکرد صورتگرایی و تأویلی، رفتارها، خلاقیت ها و مقاصد شاعر را از کاربرد «آن» بررسی کند. نگارنده ضمن اشاره به کاربردهای «آن» در دستور زبان (ضمیر و صفت اشاره)، بیشتر به مفاهیم اصطلاحی و عرفانی «آن» در زبان عارفان و به ویژه غزلیات حافظ توجه دارد و به طور خلاصه و در حد توان تبیین می کند که چگونه واژه نشان دار «آن» در شعر حافظ می تواند معانی و کارکردهای مختلف هنری و زیباشناختی ای داشته باشد که پیشتر بیان نشده است. از نتایج عمده این پژوهش آن است که واژه «آن» در شعر حافظ به اغراض مختلفی به کار رفته و با هنر ایهام و ابهام، توسع معنایی یافته است؛ درواقع از این راه، ایجاز و انسجام شعر افزایش یافته و به تفخیم و تعظیم معانی کمک شده است.
مأخذشناسی روایت های فردوسی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
67-94
حوزههای تخصصی:
فردوسی نامه، مجموعه ای سه جلدی، شامل روایاتی درباره فردوسی، پهلوانان شاهنامه، چند داستان غیر حماسی و تعدادی روایت درباره محلّ زندگی راویان است که نام های شاهنامه ای دارند. تاکنون تصوّر عموم پژوهش گران حوزه ادبیّات حماسی و ادبیّات عامیانه ایران بر این بوده که این روایات، شفاهی هستند و سینه به سینه نقل شده اند. در این پژوهش، با مراجعه به منابع مکتوب، نشان داده ایم که عمده این روایات، برگرفته از منابع مکتوب هستند و برخی افراد که این روایات را برای درج در این مجموعه، برای انجوی شیرازی فرستاده اند، داستان های ارسالی خود را از روی منابع مکتوب رونویسی کرده اند. منبع عمده آنها نیز شاهنامه های منثوری است که از عصر صفویّه رواج پیدا کردند و تقریباً در هر روستایی یافت می شوند. با بررسی و جست وجو در منابع مکتوب و شواهدی که در خود روایات موجود است، نشان داده ایم که حدود 69 درصد از حجم روایات موجود در این مجموعه، دارای منبع مکتوب هستند، 12 درصد روایات، غیرحماسی هستند و ارتباط عمیقی با فردوسی و شاهنامه ندارند (جز در نام ها)، برخی از این روایات از منابع مکتوب گرفته شده اند و برخی دیگر نیز ماهیتاً نمی توانند منبع مکتوبی داشته باشند و تنها 19 درصد از کلّ مجموعه روایات، منبع مکتوب ندارند و از آن دسته داستان های شفاهی عامیانه ای محسوب می شوند که هیچ گاه نیازی به مکتوب شدن نداشته اند و کوتاهی و جذّابی آنها برای توده مردم، شاهدی بر این مدّعاست.
بررسی بن مایه های توتمیسم و جایگاه درختان و حیوانات در قصه ی «دختر و سیمرغ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توتمیسم که اعتقاد به حیوان و گاه گیاه است، یکی از باورهای اقوام بدوی است که می توان نمونه هایی از آن را در باور ایرانیان نیز مشاهده کرد. یکی از منابعی که می توان این نمونه ها را در آن واکاوی و تحلیل کرد، ادبیات فولکلور هر قوم و به ویژه قصه ها و افسانه های آن قوم است. قوم سرخی، از اقوام کهن ایرانی است که دارای گنجینه ای غنی از ادبیات عامیانه ی بکر و البته در آستانه ی فراموشی و گاه نابودی است. نگارنده در این جستار، برای حفظ بخشی از این گنجینه و نشان دادن برخی از باورها و اندیشه های این قوم، نخست به روش میدانی به ثبت روایت «دختر و سیمرغ» پرداخته که پیش ازاین مکتوب نشده است؛ سپس به شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی باورهای توتمی و نیز جایگاه درختان و حیواناتی که جنبه ی ماورایی و قداست گونه یافته اند، پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد سه گونه ی توتم در این قصه وجود دارد: الف. توتم حیوانی که در قالب گاو نمود یافته است؛ ب. تابوی جنسی و خوراک که به شکل ازدواج برون همسری و ممنوعیت خوردن گوشت توتم دیده می شود و ج. نام ها که بیشتر در ترکیب با نام حیواناتی توتمیک، مانند شیر و گرگ دیده می شود. از میان درختان، درخت زندگی و گیاه ریباس جایگاهی بنیادی در این قصه دارند. درخت در این روایت، ویژگی هایی مانند پیکرگردانی، محور عالم بودن، بارورکنندگی و خاصیت درمان بخشی دارد. سیمرغ در این قصه، در نقش محافظ پهلوان و درمانگر ظاهر می شود. اسب نیز سخنگو و حامی قهرمان قصه است.
نقش و تحلیل کارکردگرایانه «حکایت» در انقلاب های جمعی (مطالعه موردی قصه مرغان جهان در منطق الطیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
51 - 69
حوزههای تخصصی:
منطق الطیر عطار از آثار عرفانی برجسته در ادبیات فارسی است که در ساختاری روایی، به قصه فراخوان کمّی و کیفی «مرغان جهان» و تلاش جمعی آنها برای رسیدن به «سیمرغ» می پردازد. «حکایت» مهمترین ابزار عطار، در شکل دهی به ساختار این بسیج جمعی است. او در ساختار منطق الطیر از 194 «حکایت» استفاده کرده شده است. سوال این است که کارکرد این حکایت ها چیست و چرا «عطار» بر استفاده از این نوع روایی، اصرار دارد؟ پیش فرض این است که حکایت یکی از تمهیدات مورد نیاز برای شکل دهی به بسیج جمعی است و عطار آگاهانه تلاش می کند تا ساختار منطق الطیر را بر «حکایت» استوار سازد. «هدهد» به عنوان رهبر، همواره تلاش می کند تا در گفتگوی خود با دیگر مرغان، از «حکایت» به عنوان یک ابزار، استفاده کند. استفاده از «حکایت»، تبدیل قصه «من» به «ما» را آسان می کند و موجب همراهی می شود. «حکایت» موجب خلق بحران و اضطرار شدید می شود و الزام نمایشی فراخوان مورد نظر «هدهد» را تشدید می کند. با استفاده از «حکایت» می توان خیر و منفعت جمعی را برجسته کرد و موجب تشدید جامعه پذیری و جهان بینی مشترک شد. ساخت های روایی، مفتون سازی و تسخیر ذهن را آسان می کنند و بر قدرت ترغیبی و متقاعدسازی زبان می افزایند. در این مقاله تلاش می شود تا اهمیت و ضرورت استفاده از «حکایت» در متن منطق الطیر، با روش کیفی و تحلیلی – توصیفی ، مورد بررسی و نقد کارکردشناختی قرار گیرد.
هفت قاپی، گونه ادبی نویافته و شکل های مختلف آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
131 - 150
حوزههای تخصصی:
انواع ادبی اگرچه در دامن چند گونه برجسته مانند حماسی، غنایی و تعلیمی جمع می شوند، هریک تقسیمات جزئی تر و گونه های ظریف و دلپذیری دارند که این دانش ادبی را جذّاب می کند. همین فراوانی گونه ها، گاه به فراموشی و ناشناختگی برخی از انواع ادبی انجامیده است. یکی از این گونه ها «هفت قاپی» و شکل های مختلف آن است که اینک در این مقاله به معرفی و تشریح نمونه های گوناگون آن پرداخته ایم. این مقاله که بر بنیان تحلیلی توصیفی و منبع پژوهی مستقیم استوار است، سرانجام دوازده گونه از این نوع ادبی را شناسایی و معرفی کرده است. نتایج نشان می دهد که شکل های مختلفی از «چهارقاپی» تا «دوازده قدم» در این نوع ادبی وجود دارد و قاپی چراغ از میان شکل های آن، برجستگی نمایانی دارد و قالب مدّنظر شاعران قاپی سرا، بیش از هر قالب دیگر، مسمّط مُخمّس بوده است. «قاپی سرایی» یکی از انواع کاربردی شعر فارسی به شمار می آید. کاربردی ترین وجه آن برای تشرف به محضر پیر یا امامزاده ای محترم بوده است. به گونه ای که ما در این تحقیق دریافتیم شاه چراغ یک اصطلاح احترام آمیز صوفیه است، نه یک نامگذاری عامیانه. چکیده انواع ادبی اگرچه در دامن چندگونه ی برجسته نظیر حماسی، غنایی و تعلیمی جمع می شوند، هر یک دارای تقسیمات جزء تر و گونه های ظریف و دلپذیری هستند که این دانش ادبی را جذّاب می کند. همین فراوانی گونه ها، گاه به فراموشی و ناشناختگی برخی از انواع ادبی انجامیده است. یکی از این گونه ها «هفت قاپی» و شکل های مختلف آن است که اینک در این مقاله به معرفی و تشریح نمونه های گوناگون آن پرداخته ایم. این مقاله که بر بنیان تحلیلی – توصیفی و منبع پژوهی مستقیم استوار است، در نهایت دوازده گونه از این نوع ادبی را شناسایی و معرفی کرده است. نتایج نشان می دهد که شکل های مختلفی از چهارقاپی تا دوازده قدم در این نوع ادبی وجود دارد و قاپی چراغ از میان شکل های آن برجستگی نمایانی دارد و قالب موردنظر شاعران قاپی سرا، بیش از هر قالب دیگر، مسمّط مُخمّس بوده است. «قاپی سرایی» یکی از انواع کاربردی شعر فارسی به حساب می آید. کلید واژه: هفت قاپی، انواع ادبی، قاپی گشایی، آیین سلوک.
Le Pouvoir Rhétorique de L’Écriture Poétique Chez Aimé Césaire et Francis Ponge(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Résumé— Le présent article vise à examiner le pouvoir inhérent à l’écriture chez Aimé Césaire et Francis Ponge dans l’imbrication des discours poétique et rhétorique articulés autour de l’efficace de la parole, c’est-à-dire le fonctionnement du langage verbal appréhendé comme action. Celle-ci s’adosse à la dimension pragmatique de la parole en tant qu’elle porte à agir sur l’auditeur et le lecteur. En effet, à l’oral comme à l’écrit, estime Ponge, la parole procure à ceux qui l’utilisent, « le pouvoir temporel et intemporel » capable de modifier l’état d’esprit de ceux qui s’exposent à sa profération. Césaire, lui, a élaboré sa poétique dans l’optique d’une « écriture belle de rage », dont l’efficace émane du tracé des caractères sur un support. Les deux auteurs conçoivent donc le discours poétique comme une parole investie des pouvoirs rhétoriques du langage, capables d’agir sur le monde en modifiant les consciences et le réel.