مطالب مرتبط با کلیدواژه

روایت شفاهی


۱.

نوشتن از فاصله صفر

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: داستان راوی روایت شفاهی دفترچه خاطرات مکان ممنوع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۶ تعداد دانلود : ۹۶۱
نوشتار حاضر کوششی است برای تحلیل و واکاوی داستان هایی که نویسنده از درگیری در طرح پیگیر داستان طفره رفته و به نقش گزارش دهنده صرف بسنده کرده است. شایع ترین روش برای دستیابی به چنین طرحی، بازنویسی واقعه ای است که در کتاب یا دفترچه خاطرات ثبت شده و نویسنده وانمود می کند به طور تصادفی به دست او رسیده و به عنوان ناشری امین آن را بی کم و کاست منتشر کرده است. در اندک مواردی نویسنده سهم بیشتری برای خود در نظر گرفته و در مقام مترجمی دقیق متن اصلی را-که عموماً مربوط به دورانی قدیم است- به زبان امروز برگردانده است. در مواردی دیگر نویسنده نقش فعال تری برای خود قائل می شود. در مجلس نقلِ راوی، شاهد و ناظر بر حادثه ای خاص، می نشیند و گاه با پرسش هایی او را به توضیح و تفصیل بیشتر وامی دارد، سپس شنیده های خود را به طور کامل و با امانتی ستودنی- که مرتب به رخ خواننده کشیده می شود- ثبت می کند و به ظاهر و بی واسطه اظهارنظر شخصی به خواننده انتقال می دهد. از همین رهگذر نویسنده گاه به نقل داستان یا ماجرایی می پردازد که حول محور شیئی خاص صورت گرفته که وجود آن شیء همچون طلسم با رویکردی تابومانند، زندگی قهرمان داستان را دگرگون کرده است. در مواردی این شیء تأثیرگذار به اتاق، خانه یا محوطه ای که ورود به آن برای قهرمان ممنوع بوده است، تحویل و تبدیل می شود. در اینجا نیز نویسنده به جز نقل مو به موی حوادث، نقش دیگری بر عهده نمی گیرد. استفاده از تکنیک های یادشده برای تقلیل نقش نویسنده موجب پیامدهایی خاص در داستان می شود؛ از آن جمله است: مستندسازی و بیان داستان در لحظه؛ بهره مندی از نقش تقدیر و تحمیل امر مقدّری که محتوم بودن آن کاملاً قطعی است، زیرا درگذشته اتفاق افتاده و از این رو امکان هیچ دخل و تصرفی در آن وجود ندارد؛ بهره مندی از پدیده فرافکنی، به طوری که نویسنده را قادر می سازد بدون درگیری مستقیم در روایت، سرّ دلبران را در حدیث دیگران بازگوید.
۲.

بررسی تحلیلی آغاز و پایان منظومه شهریارنامه بر اساس روایتی نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت منظوم روایت شفاهی شهریارنامه منظومه پهلوانی منطقه کوهمره سرخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۷ تعداد دانلود : ۵۱۳
شهریارنامه یکی از منظومه های پهلوانی نسبتاً مفصل پس از شاهنامه فردوسی است که آغاز و انجام آن افتاده است. این منظومه تنها منظومه پهلوانی پس از شاهنامه است که به یکباره و بدون هیچ مقدمه ای آغاز می شود و بی فرجام به پایان می رسد و چندان توفیقی در میان عامه مردم نداشته است. به نظر می رسد دشواری ابیات، گسستگی پیوند معنایی میان بخش های مختلف داستان، افتادگی های روایت به ویژه در آغاز و پایان داستان از عوامل مؤثر در پذیرش نیافتن این منظومه در میان مردم بوده باشد. در منطقه کوهمره سرخی، چهار روایت شفاهی از منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه موجود است که از این میان، دو روایت «برزونامه» و «بانوگشسب نامه» در میان برخی از قصه گویان و راویان رواج دارد اما دو روایت «فرامرزنامه» و «شهریارنامه» در ذهن و زبان مردم جایگاهی ندارد. این دو روایت تنها به وسیله مسن ترین و معروف ترین نقال این منطقه- علی حسین عالی نژاد، آخرین بازمانده نقالان و راویان منطقه- روایت می شود. در روایت وی منظومه دارای آغاز و پایانی سنجیده و روشن است و سراینده آن نیز – که بر اساس تحقیقات انجام شده معلوم نیست- مشخص است. در این جستار تلاش شده است با رویکردی تحلیلی به مباحث زیر پرداخته شود: ذکر خلاصه ای از آغاز و انجام داستان در روایت نقالی موجود، بررسی و تحلیل عناصر بومی و اساطیری در روایت نقالی، پاسخ به این پرسش که آیا راویان به نسخه ای کامل از منظومه شهریارنامه دسترسی داشته اند یا خود دست به آفرینش آغاز و انجام منظومه زده اند، اشاره ای به تفاوت ها و شباهت های روایت نقالی و روایت منظوم، ذکر حکایت چگونگی سرایش منظومه و پاسخ به این پرسش که تا چه میزان می توان به درستی این حکایت اعتماد کرد.
۳.

ضحّاک در کوره سراسکند نگاهی به روایت داستان ضحّاک ماردوش در منطقة هشت رود و تأثیر آن در نام گذاری مناطق جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه ضحّاک روایت شفاهی جغرافیای هشت رود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۵ تعداد دانلود : ۴۵۵
شاهنامهفردوسی از همان سال هایی که این اثر آفریده شد، معتبرترین سند هویّت و خصلت های قومی و عامل تقویّت روحی مردم ایران شناخته شده است. این منظومه از آغاز سرایش، در گروه ها و طبقات مختلف مردم ما اثر عمیق و جاویدان نهاده و بسی داستان ها و باورها را پدید آورده است. اغلب داستان های آن، روایت های شفاهی گوناگون در میان عامّة مردم این سرزمین داشته است و آنان با قومیّت ها و گویش های مختلف و با روایت های متعدّد و گوناگون، دل بستگی ویژه خود را به این اثر ارزش مند نشان داده اند. داستان ضحّاکِ ماردوش یکی از این داستان هاییست که روایت هایی متعدّد و متفاوت در میان عامّة مردم دارد. نگارندگان مقاله حاضر برآنند در این جستار، روایتی از داستان ضحّاک را در شهرستان هشت رود، تحلیل و بررسی کنند [1].
۴.

تحلیل ساختاری ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر برپایة الگوی الماسی شکل لباو و والتزکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش گذاری بوسهل زوزنی بیهقی حسنک روایت شفاهی لباو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳۹ تعداد دانلود : ۱۶۳۵
روایت شناسی گونه ای از ساختارگرایی است که هدف آن، کشف الگویی کلی برای روایت است. ویلیام لباو یکی از نظریه پردازان این حوزه است. او با همکاری جاشوا والتزکی برپایة روایت های شفاهی گویشوران انگلیسی زبان، الگویی برای ساختار روایت پیشنهاد کرد که به الگوی الماسی شکل معروف است. این الگو از شش بخش چکیده، آشناسازی، ارزش گذاری، کنش گره افکن، کنش گره گشا، پایانه تشکیل شده است. تاریخ بیهقیاثری روایی است که روایت شفاهی در بیشتر بخش های آن نمود بسیاری دارد. روایت شفاهی در ماجرای بر دار کردن حسنک وزیر نقش بسیار مهمی دارد؛ این مقاله می کوشد تا برپایة الگوی لباو این روایت را بررسی و تحلیل کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساخت کلان داستان حسنک با این الگو به طورکلی سازگار و منطبق است؛ اما عواملی مانند موضوع اثر، شگردهای بیهقی در روایت و... به بیشتر بخش های الگو شکل ویژه ای بخشیده و باعث بی مانندی چارچوب ماجرا شده است. مهم ترین نمود امتیاز داستان حسنک در بخش ارزش گذاری آشکار می شود که سبک نگارش بیهقی را به سبکی تأکیدی تبدیل و ادعای او را مبنی بر بی طرفی در تاریخ نگاری رد می کند.
۵.

مأخذشناسی روایت های فردوسی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی نامه روایت شفاهی منبع مکتوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۴۲
فردوسی نامه، مجموعه ای سه جلدی، شامل روایاتی درباره فردوسی، پهلوانان شاهنامه، چند داستان غیر حماسی و تعدادی روایت درباره محلّ زندگی راویان است که نام های شاهنامه ای دارند. تاکنون تصوّر عموم پژوهش گران حوزه ادبیّات حماسی و ادبیّات عامیانه ایران بر این بوده که این روایات، شفاهی هستند و سینه به سینه نقل شده اند. در این پژوهش، با مراجعه به منابع مکتوب، نشان داده ایم که عمده این روایات، برگرفته از منابع مکتوب هستند و برخی افراد که این روایات را برای درج در این مجموعه، برای انجوی شیرازی فرستاده اند، داستان های ارسالی خود را از روی منابع مکتوب رونویسی کرده اند. منبع عمده آنها نیز شاهنامه های منثوری است که از عصر صفویّه رواج پیدا کردند و تقریباً در هر روستایی یافت می شوند. با بررسی و جست وجو در منابع مکتوب و شواهدی که در خود روایات موجود است، نشان داده ایم که حدود 69 درصد از حجم روایات موجود در این مجموعه، دارای منبع مکتوب هستند، 12 درصد روایات، غیرحماسی هستند و ارتباط عمیقی با فردوسی و شاهنامه ندارند (جز در نام ها)، برخی از این روایات از منابع مکتوب گرفته شده اند و برخی دیگر نیز ماهیتاً نمی توانند منبع مکتوبی داشته باشند و تنها 19 درصد از کلّ مجموعه روایات، منبع مکتوب ندارند و از آن دسته داستان های شفاهی عامیانه ای محسوب می شوند که هیچ گاه نیازی به مکتوب شدن نداشته اند و کوتاهی و جذّابی آنها برای توده مردم، شاهدی بر این مدّعاست.