فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
391 - 410
حوزههای تخصصی:
ویلیام ام پنا نظریه ماتریس یا جدول اطلاعات شبکه ای خود را در سال 1987 در کتاب مسئله کاوی تشریح نمود. این نظریه مکانیسمی جهت برنامه دهی معماری ارایه داده است. پارادایم پارامتریک در چهار دهه گذشته به صورت گسترده جنبه های مختلف معماری و نقد را به خود اختصاص داده است. پارادایم پارامتریک از پارامتریک فرمال در ده های اولیه به پارامتریک بیم و نهایتاً به پارامتریک اتوماسیون توسعه یافته است. پارامتریک اتوماسیون سطح گسترده و غیرقابل انکاری را در روند طراحی معماری و نقد را شامل می شود. این تحقیق سعی دارد بر مبنای پارادایم پارامتریک، ماتریس ویلیام ام پنا را گسترش داده و مکانیسمی پارامتریک جهت تحلیل پیچیده داده ها را در مقیاس بسیار وسیع برای کمک به طراحان و منتقدان ایجاد نماید. روش داده بنیاد استراوس و کوربین به کمک کدگذاری سه گانه بستر تحقیق را فراهم کرده است و در نهایت نظریه گراف ها به عنوان مکانیسم تحلیل پارامتریک تحت برنامه گفی، نسخه 0.9.2 مورد استفاده قرار گرفته است. مراحل تحقیق عبارتند از: 1- انتخاب ماتریس پنا و گسترش آن. 2- تکمیل محتواهای مرتبط با هر خانه ماتریس مبنا و ارتباطات یک طرفه خانه های آن 3- ارجاع اطلاعات جهت بازبینی به تیم متخصصان 4- ادامه تا رسیدن به سنجه اشباع نظری. 5- انتقال اطلاعات به نرم افزار گفی. 6- تهیه خروجی های مورد نیاز با استفاده از فیلترهای متعدد نرم افزار. 7-تحلیل خروجی ها در راستای پاسخ به سوال تحقیق بر مبنای کدگذاری انجام شده، خانه هایی با درجه و وزن بیشتر در محدوده تعریف شده و همچنین کوتاه ترین فاصله بین دو خانه بدست آمده و گراف های مرتبط ترسیم می گردند. با تکرار مکرر این مرحله قابلیت تحلیل شامل مقایسه، فراوانی و تحلیل آلترناتیوها امکان پذیر خواهد بود.
اجتماع پذیری و سرزندگی فضاهای عمومی شهری: شواهدی از دیدگاه متخصصین و کاربران در خیابان ولیعصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
131 - 148
حوزههای تخصصی:
بیان مساله : امروزه با روند رو به افزایش خصوصی شدن فضاهای عمومی و کنترل آن به روش های مختلف؛ اجتماع پذیری فضای عمومی که یکی از ارکان سرزندگی شهری می باشد؛ دچار چالش شده است. از طرفی کم توجهی به بعد اجتماعی سرزندگی در اکثر پژوهش ها مشاهده می شود. این پژوهش به دنبال شناسایی مهمترین شاخصه های اجتماع پذیری برای دستیابی به سرزندگی در خیابان ولیعصر تهران از نگاه متخصصان و کاربران خیابان می باشد. اهداف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی نسبت و ارتباط دو مفهوم اجتماع پذیری و سرزندگی در خیابان ولیعصر تهران جهت کاربست نتایج آن در برنامه ریزی فضاهای عمومی شهری است. روش پژوهش : در این راستا، یک تحلیل تطبیقی بر اساس دیدگاه متخصصین آشنا به خیابان ولیعصر و کاربران این خیابان انجام گردید. با اتخاذ یک رویکرد ترکیبی مبتنی بر طرح تحقیق متوالی اکتشافی و با استفاده از سه روش مصاحبه بدون ساختار، پیمایش کمی و مشاهده میدانی، داده های پژوهش گردآوری شد. یافته ها: در مجموع 7 معیار اصلی توسط متخصصین شناسایی شد که 3 مورد از این 7 معیار مورد تأیید کاربران قرار نگرفت. در ادامه نتایج در دو محور مورد بحث قرار گرفت. نخست اینکه مشخص شد برخلاف دیدگاه متخصصین، معیارهایی که حالت جمع گرایانه تر دارند، از سوی کاربران کمتر ترجیح داده می شوند. ضمن اینکه تفاوت های اساسی در دیدگاه این دو گروه وجود داشت. بطوری که متخصصین، نگرشی علمی اما ایده آل گرا نسبت به مسائل و موضوعات فضاهای عمومی داشتند. در حالی که دیدگاه کاربران، یک دیدگاه ساده، حداقلی اما واقعی از ترجیحات و خواسته های آن ها از یک فضای عمومی می باشد که مبتنی بر تجربه زیسته آن ها از فضاهای عمومی است. نتیجه گیری: در نهایت تحقق اجتماع پذیری فضاهای عمومی در گرو یک سری از الزامات و شرایط زمینه ای تشخیص داده شد که در حیطه ساختارهای کلان سیاسی، نهادی و اجتماعی قابل جستجو هستند.
رازهای سر به مهر نگاره در گرمابه ها، تجلی مفهوم تطهیر در کالبد معماری براساس نگاره های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
69 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : طهارت به عنوان هدف اساسی از اصولی است که پیوسته در معماری ایرانی به خصوص در گرمابه به کار گرفته شده و با گذر زمان روند شکوفایی و نوع نگاره ها از حیث پرداختن به جزئیات، بیشتر شده و آن را به اوج خود رسانده، این امر به خوبی در روند پیشرفت نگاره ها مشهود است. آثار ادبی گرمابه گنجینه مهمی برای پرداختن به مباحث تطهیر در آثار نگارگری ایجاد کرده و نگاره های متنوعی از گرمابه ها در کتاب های ادبی وجود دارد. هدف پژوهش : هدف این پژوهش بازشناسی و بازخوانی اصل تطهیر و نمود آن در نگاره های به جامانده در حمام های ایرانی است. روش پژوهش : روش تحقیق در این نوشتار توصیفی-تحلیلی بوده و به بررسی 10 نمونه نگاره از کتاب هفت اورنگ جامی، دیوان ترکی امیرعلیشیرنوایی، خمسه نظامی، مثنوی مهر و مشتری اثر عصار تبریزی، ظفرنامه مستوفی، شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی مولانا پرداخته است. نتیجه گیری : تنوع ابزارآلات و افراد در نگاره های گرمابه بیانگر آن است که از جزئیات برای نمایش هرچه بهتر اصول تطهیر بهره گرفته شده، برای سهولت در خوانایی، به ارائه کاربری های هر بخش و همچنین عملکرد اجزا و افراد، که در یک رابطه دوسویه با یکدیگر هستند پرداخته شده است. مطالعه نگاره ها نشانگر وجود بیشترین اشتراکات در آثار به جامانده از نگاره های گرمابه و وجود افتراقات در تزیینات و جزئیات آن هاست. مقایسه نگاره ها همچنین در بعد کارکردی و عملکردی شباهت های بسیاری را نسبت به بعد کالبدی نشان می دهد و اینکه در اشتراکات از راهکارها و الگوهای به خصوصی به کار رفته و هم نوآوری هایی را در نشان دادن تطهیر، ایجاد کرده است.
شهرسازی پساکرونا: به کارگیری رویکرد شهر 15 دقیقه ای در شهرهای ایران (نمونه موردی: مهرشهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
114-97
حوزههای تخصصی:
مسئله: پاندمی کرونا آسیب پذیری شهرها را در شرایط فعلی شان نشان داد و یکی از محرک های قوی برای نیاز به بازاندیشی ریشه ای در برنامه ریزی شهری را آشکار کرد. یکی از رویکردهای نظری که در شرایط همه گیری مورد توجه برخی از کشورهای توسعه یافته قرار گرفت، رویکرد شهر 15-دقیقه ای است که تراکم بهینه، مجاورت عملکردهای مکمل و سازگار از اصول اساسی آن می باشد. اهداف : هدف مقاله بررسی مفهوم شهر 15 دقیقه ای، شناسایی مولفه های دستیابی به آن و نحوه انطباق آن در نمونه موردی مطالعه مهرشهر کرج است. روش ها: از موضع هدف پژوهش حاضر کاربردی و به لحاظ روش تحقیق ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. در تحلیل بررسی دسترسی به کاربری های شاخص که از محورهای کلیدی در شهر 15-دقیقه ای است از تحلیل شبکه معابر پیاده در نرم افزار GIS بهره برده شد و با استفاده از تکنیک SWOT و QSPM به تعیین و اولویت بندی راهبردهایی برای توسعه آتی محدوده مطالعاتی در راستای شهر 15 دقیقه ای پرداخته شد. یافته ها : عدم وجود تنوع عملکردی (خلاء در کاربری های آموزشی، مذهبی و درمانی) و نبود پیوستگی مسیر و کفسازی بسیار نابسامان برای پیاده از جمله مهمترین مسائل پیشروی این محدوده برای انطباق با رویکرد شهر 15 دقیقه ای است. نتیجه گیری : تامین ایمنی و امنیت افراد پیاده و دوچرخه سوار، تامین زیرساخت و خدمات مورد نیاز پیاده روی و دوچرخه سواری، به کارگیری اصول کاربری اراضی مختلط و چندگانه و توزیع متعادل خدمات از مهمترین راهبردهای پیشنهادی پژوهش حاضر برای این محدوده جهت انطباق با رویکرد 15دقیقه ای و تاب آور در برابر پاندمی های احتمالی آتی است.
واکاوی اثربخشی قوانین سامان دهی سیما و منظر شهری بر انسجام نماهای شهری (از سال 1347 تا سال 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انسجام نماهای شهری نقشی بی بدیل در سامان سیما و منظر شهری دارد. نماها خود ابعاد و اجزای متشکله متفاوتی دارند. کیفیت ساختاری و نحوه چینش این ابعاد و اجزا، چه در یک نمای واحد، چه در نحوه استقرار نماهای مجاور و چه در زمینه گسترده تری چون نماهای یک شهر نیاز به انسجام دارد. لازمه ایجاد این انسجام، وجود اصول و قوانینی است؛ اثربخشی مقررات در این زمینه مسئله تحقیق می باشد. اهداف: سنجش کارایی ضوابط و مقررات نماسازی مدون توسط شهرداری ها و دیگر دستگاه های ذی ربط در بازه زمانی سال های 1347 تا 1400 در ایجاد و حفظ انسجام در نماهای شهری و اجزای آن است. روش ها: نوع تحقیق کیفی و روش آن اکتشافی-تبیینی با نگرشی انتقادی است. ابتدا کاراترین «عوامل انسجام بخش نماهای شهری» تعیین گردید. تحلیل «قوانین نماسازی» در بازه زمانی ذکرشده، صورت پذیرفت. سپس هر یک از «مفاد مصوبات» با تک تک «مؤلفه های انسجام» با روش فوق تحلیل گردید. یافته ها: اثربخش ترین و جامع ترین قانون، مصوبه بهار 1393 طراحی نما در تهران می باشد. در زیر معیارهای انسجام بخش، جذابیت بصری و سپس ارتباطات محتوایی، ویژگی مصالح و معنا بیشتر متأثر از قوانین بودند. کمترین توجه نیز در مورد تناسب نما با زمینه، خوانائی، خطوط پیکره و تناسب عرض قطعات بود. نتیجه گیری: نتیجه بیانگر روند رو به رشد و در راستای حرکت به شمولیت هر چه فراتر و صراحت و شفافیت بیشتر قوانین نماسازی در انسجام بخشی نماهای شهری است؛ هرچند هنوز جای کار دارد.
ضرورت اتخاذ رویکرد مکان سازی مشارکت مبنا؛ در بازآفرینی بافت های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
103 - 120
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: بافت تاریخی از تجربه طولانی مدت تعامل انسان با محیط بوجود آمده است اما می بینیم بعد از مداخلاتی که در بافت های تاریخی صورت گرفته، حضور و تعاملات اجتماعی مردم در بافت کمرنگ شده است، چراکه این طرح ها از بطن جامعه و محیط نبوده و در نتیجه احساس تعلق نیز ایجاد نمی کند. حفظ مکان تاریخی یا ایجاد مکان جدید در بافت تاریخی، از موضوعات مهم شهرسازی امروز بشمار می آید و از منظر حفاظت اجتماعی بافت، حائز اهمیت است. مکان سازی یعنی ایجاد مکان باکیفیت بوسیله مشارکت اجتماعی، که قصد داریم در طی بازآفرینی، بعنوان یکی از روش های مرمت شهری، از طریق آن کیفیت زندگی در بافت و تعاملات اجتماعی آنرا افزایش دهیم. هدف: نوعی از مکان سازی، مشروط و مقید به حفظ اصالت و ارزشهای بافت، با اقدامات برگشت پذیر، بوسیله مشارکت اجتماعات محلی، مد نظر این پژوهش است. و ارائه الگویی مناسب در خصوص نحوه اقدام در بافت های تاریخی متناسب با زمینه اجتماعی و بستر فرهنگی در شهرهای ایران امری ضروری به شمار می رود. در این مقاله تلاش شده به مکان سازی با رویکرد توسعه اجتماع محور و با هدف ارتقاء کیفیت محیطی و جاری نمودن تعاملات روزمره در عرصه بافت های تاریخی جهت بازآفرینی بافت ها، توجه دهد. روش: روش این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد توصیفی – تحلیلی به شیوه مطالعات تطبیقی می باشد. و بدین منظور تجربیات داخلی و خارجی اقدامات در بافت های مشابه بافت تاریخی تهران بررسی شد تا از بررسی و تبیین چارچوب نمونه ها به چارچوب بازآفرینی در بافت های تاریخی ایران برسیم. یافته ها: دستاورد مهم این پژوهش تبیین ضرورت مکان سازی مشارکت مبناو اهمیت آن در پروژه های بازآفرینی بافت تاریخی، جهت تبلور ارزش ها در ساختار بافت امروزی، برای حفظ این بافت ها جهت مکان سازی خلاق درفضاهای شهری و ارتقاء کیفیت می باشد. نتیجهگیری: باتوجه به ضرورت مشارکت اجتماعی که از مطالعه پروژه های موفق داخلی و خارجی بازآفرینی دربافت تاریخی استنباط شد، و نظر به اهمیت بحثدلبستگی مکانی ساکنان در جلب مشارکت اجتماعی شان، اولویت رویکرد مکان سازی مشارکت مبنا جهت تقویت روحیه مشارکت جویانه ساکنان در بازآفرینی بافت های تاریخی مدنظر است.
تجارب زندگی مردم در فضاهای شهری در زمان شیوع بیماری همه گیر کووید 19؛ مورد پژوهی: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای شهری موفق فضایی است که سبب وقوع تعاملات اجتماعی بین شهروندان شود. اما با پیدایش ویروس کووید 19، فضاهای شهری کیفیت زیست پذیری خود را از دست دادند. این پژوهش با هدف بررسی تجارب زندگی مردم شهر رشت در زمان شیوع کووید 19 صورت گرفت. روش تحقیق پژوهش حاضر کمی است و جمع آوری اطلاعات از طریق پیمایشی و اسنادی صورت پذیرفته است. تعداد 413 پرسش نامه به صورت آنلاین در بین شهروندان شهر رشت منتشر گردید و تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS توسط تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) انجام شد. نتایج، 12 عامل مهم را مشخص نمود که عبارت اند از: میزان دلتنگی، حضورپذیری، تأثیرپذیری از کرونا - محدودیت اجتماعی، شغلی و اقتصادی و روحی و روانی، اعتماد به عملکرد حاکمیت، تداوم خدمات الکترونیک، آگاهی، الگوی سفر، نگرش به راهکارها، فعالیت بدنی و اقتصاد شهر. عامل ها نشان می دهند که الگوی زندگی شهروندان در این دوران به چه صورت بوده است. از نتایج حاصله می توان استنباط نمود که کووید 19 تأثیر بسیار زیادی بر روی رابطه انسان با فضای شهری گذاشته و شهروندان را محدود نموده است. به همین منظور همه خواهان حضور در شهر می باشند؛ بنابراین شهرها باید متکی به خود و نوآورتر شوند و همه ذی نفعان را در برنامه ریزی واکنش به بحران جذب کنند.
«مکان سازی» شهری با افزایش «پیاده پذیری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
121 - 139
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: مفهوم میدان با برتری حس مکانی و حضور انسانی با فلکه متمایز می شودکه فضایی با گذر اتومبیل است. میدان باید مکانمند و دارای تعامل انسانی باشد. نادیده گرفتن این وجه تمایز و چیرگی اتومبیل یکی از اسباب نامناسب شدن فضاهای شهری از جمله میادین و خیابان های تاریخی شده است. پرسش این است که چگونه می توان ویژگی های «کالبدی» و «غیرکالبدی» در نمونه ای تاریخی مثل «میدان توپخانه» و چهار گذر شمالی-جنوبی رسیده به آن را متعادل نمود و زمینه «مکانی» شدن آن ها را فراهم ساخت. پیاده پذیر شدن بیشتر تا چه میزان و چگونه در این فضاها موجب ارتقا حس مکان خواهد شد؟ هدف: این مقاله با هدف مکان سازی فضاهای شهری، نقش «پیاده پذیری» یک فضا را در«مکانمندی» آن می سنجد. روش: بنابراین سنجه هایی برای ارزیابی فضای گذرهای مجاور شمال و جنوب استفاده شده است. اطلاعات ابتدا به روش دلفی از هفت گروه متخصص تراز اول طی پرسش نامه ساختارمند و از آرای مردمی گردآوری، سپس با روش آماری و مشاهدات میدانی یافته ها تحلیل شده است. یافته ها: افزایش پیاده پذیری در این فضاها منجر به افزایش مکانمندی شده و لازم است ولی اصرار بر گزینه پیاده مداری صرف رضایت بخش نیست. این افزایش می تواند تا الگوی «خیابان کامل» پیش رود. گسترش پیاده پذیری از میدان تا خیابان های مجاور، کل محله، ارگ، محدوده تاریخی حصار اول و دوم تهران و ارتباط آن با کل شهر با این الگو قابل توصیه است. نتیجه گیری: افزایش پیاده پذیری به معنی بهبود حس مکان است. در فضاهای تاریخی مراکز شهری، دست کم الگوی کامل حرکتی تعادل فضایی نسبی ایجاد می نماید. عدم مداخله یا مداخله های مطلق گرا رضایتمندی را کاهش می دهد. در میدان توپخانه و فضاهای مجاور، الگوی کامل حرکت میسر ولی باید با اولویت پیاده، سواره غیرموتوری، موتوری عمومی و خصوصی باشد.
سنجش و اولویت بندی شاخص های شهر اکولوژیک در توسعه شهری با مدل یابی معادلات ساختاری (SEM ) (مورد مطالعه: شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
59 - 70
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه ریزی با تأکید بر بعد اکولوژیکی رکن جدایی ناپذیر توسعه پایدار شهری محسوب می شود که طی آن توسعه شهری مبتنی بر رویکرد اکولوژیک از طریق کاهش اثرات زیست محیطی فعالیت های اقتصادی و بیشینه کردن روابط اجتماعی به دنبال رسیدن به شهر سالم است. این پژوهش با ماهیت توسعه ای-کاربردی و از نوع توصیفی-تحلیلی با سنجش شاخص های شهر اکولوژیک در توسعه شهری به اولویت بندی و مدل یابی ابعاد مؤثر بر توسعه شهری اکولوژیک در بندرعباس پرداخته است. مطابق با نتایج تحلیل، شاخص "منظر و چشم انداز شهری" و "سلامت شهری" به عنوان متغیر مستقل به ترتیب با بار عاملی 0.94 و 0.88 بیشترین تأثیر و شاخص آلودگی فضای شهری نیز با 0.47- کمترین میزان اهمیت را بر روی سازه توسعه شهری اکولوژیک به عنوان متغیر وابسته دارند. همچنین شاخص "نفوذ در طبیعت و محیط" با ضریب 0.79، حمل و نقل پایدار با ضریب 0.75، حس تعلق به مکان با ضریب 0.74 به ترتیب جایگاه های سوم تا پنجم را دارند. متغیر مشارکت اجتماعی و دسترسی به خدمات شهری نیز به ترتیب با ضریب 0.63 و 0.51 در رتبه ششم و هفتم قرار دارند. مقادیر آمارهای مستخرج از مدل نظری تحقیق نیز همگی حاکی از انطباق خوب و مناسب مدل است و گویه های انتخاب شده برای سنجش الگوی توسعه بندرعباس مبتنی بر رویکرد شهر اکولوژیک از اعتبار لازم برخوردار بوده و به خوبی می توانند سازه/مؤلفه های هشتگانه تحقیق را مورد سنجش قرار دهند. اکولوژیگ از اعتبار لازم برخوردار بوده و به خوبی می توانند سازه/مؤلفه های هشتگانه تحقیق را مورد سنجش قرار دهند.
واکاوی گونه- ریخت شناسیک سیر دگردیسی بُن پارهای بافت تاریخی شهرقدیم لار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
49 - 72
حوزههای تخصصی:
شهرها، در رهگذر زمان روند تدریجی دگردیسی را تجربه می کنند. زمان-مبنا بودن فرایند دگردیسی، با تغییراتی در ترکیب بندی بافت شهر نمود می یابد. اگر تعریف بنیادین بافت، معیاری بر احصای عناصر برسازنده شهر تلقی شود، ورای مباحث مرتبط با سبک معماری و پیشینه تاریخی، نحوه چینش و شیوه ترکیب بُن پارها (بلوک)، اصلی ترین تأثیر را در تکوین بافت شهری دارد. آنچه در بازخوانی شیوه تکوین و دگردیسی بافت های تاریخی از اهمیت برخوردار است، علاوه بر ویژگی های شکلی، تنوع در ترکیب بُن پارها است. برای تأکید بر رابطه میان عناصر و چگونگی ارتباط آن ها در طول زمان، می توان آن ها را در یک چارچوب گونه- ریخت شناسیک مورد بررسی قرار داد. هدف این پژوهش ارائه مدلی ریخت شناسیک از بُن پارهای شهری به عنوان یکی از عناصر اصلی تکوین بافت تاریخی شهر قدیم لار است. در این راستا پس از استخراج گونه ها با استفاده از الگوریتم پایه تحلیل گروه بندی مبتنی بر روش خوشه بندی k-میانگین، ویژگی های هر گونه شناسایی و سیر تغییرات هر یک، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که بافت تاریخی شهر لار در اصیل ترین تصویر مستند خود از سه گونه بُن پار تشکیل شده است. بررسی ویژگی ها و بارزه های هر گونه به انضمام فرایند گونه شناسیک آن ها می تواند ضمن بازخوانی روند تاریخی-عارضی دگردیسی بُن پارها از منظر تلفیقی فرایند گونه-ریخت شناسیک در بافت تاریخی شهر لار، الگویی برای توسعه و تداوم ریخت شناسی بافت های تاریخی را نیز فراهم آورد.
بررسی الگوها و گونه شناسی کالبدی ایوان در خانه های تاریخی؛ مطالعه موردی: خانه های قاجار و پهلوی اول شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷۷
۶۰-۴۵
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی فضاهای معماری ایران و خانه های تاریخی نشان دهنده ی ترکیب و ارتباط سه فضای باز، بسته و نیمه باز است. ارتباط بین این سه فضا و به طورکلی ارتباط درون و بیرون، یکی از اصول معماری ایرانی است. ایوان به عنوان یک فضای نیمه باز، علاوه بر ارتباط و فصل مشترک فضاهای باز و بسته، کارکردهای مختلف عملکردی، اقلیمی، فرهنگی و کالبدی دارد. همچنین غالباً معیاری برای تشخیص ارزش و هویت معماری و اجتماعی صاحبان خانه های تاریخی محسوب می شود. در این پژوهش برای نیل به هدف اول که شناخت و گونه شناسی ایوان ها در دوره ی قاجار و پهلوی اول است از طریق روش توصیفی - تحلیلی و مطالعه ی تطبیقی با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی گونه شناسی و مفهوم ایوان پرداخته شده و در ادامه مبتنی بر مشاهدات میدانی و برداشت های صورت گرفته از ایوان خانه ها، تلاش می شود تا ویژگی های کالبدی ایوان در دوره های قاجار و پهلوی اول بر پایه ی دو نظام دقیق «کالبدی و فضایی» و «کارکرد و عملکردی»، تحلیل شود. بعد از ارائه ی الگوها و مقایسه ی نظام های کالبدی در چهار دوره ی (اوایل، اواسط و اواخر قاجار و پهلوی اول) یافته های زیر به دست می آید. با بررسی ایوان ها ازنظر الگویی، می توان آن ها را بر اساس ویژگی های نظامی کالبدی خانه ها در سه گونه ی «ایوان درکل»، «ایوان درمیان» و «ایوان بیرون زده» بررسی و دسته بندی کرد. درباره ی هدف نهایی پژوهش که چگونگی و چرایی تغییرات در ایوان ها است این نکته قابل بیان است که ایوان، مانند دیگر اجزا و عناصر خانه های تاریخی انعطاف پذیر بوده و براثر تغییرات ایجادشده در سطح جامعه و معماری، پیکره بندی و سازمان فضایی و مخصوصاً کالبد ایوان ها تغییر یافتند. در پی تحولاتی که بعد از جنگ ایران و روسیه در ایران پدید آمد، زنجیره ای از حوادث به وجود آمد که در دوره ی پهلوی اول به اوج خود رسید. مجموعه ای از عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، شهری که بر الگوی معماری خانه ها و ایوان ها اثر گذاشته اند. از مهم ترین این عوامل که بر تغییرات ایوان ها تأثیر زیادی داشتند می توان به ارتباط با کشورهای غربی، تضعیف باورها و ارزش ها، افزایش جمعیت، تمکن مالی صاحب خانه و تحولات نوسازی و شهری اشاره کرد.
هویت فرهنگی در مسکن؛ تحلیل ارزش های ایرانی_اسلامی در معماری خانه های سنتی تبریز (نمونه موردی: خانه سلماسی، خانه بهنام و خانه امیرنظام)
حوزههای تخصصی:
معماری رابطه ای تنگاتنگ با فرهنگ برقرار می سازد. فضای معماری یک نیاز بشری است و شیوه پاسخگویی و بیان معماری در تامین نیازهای ساکنان در هر جامعه نسبت به فرهنگ آن می تواند شکل منحصر به فرد خود را داشته باشد. این شکل انحصاری، مبین هویت فرهنگی در معماری و نحوه پاسخگویی به این نیازها براساس ارزش های برگرفته از فرهنگ یک جامعه است. امروزه هویت فرهنگی بومی تحت تاثیر فرهنگ های جهانی در معماری مسکونی کمرنگ شده و بعلت رشد شهرها بعنوان مفهوم کیفی در مسکن مورد توجه قرار نگرفته اند؛ به طوری که خواسته های انسانی برگرفته از ارزش های فرهنگی جامعه در فضاهای معماری، بویژه معماری مسکن نادیده انگاشته شده اند. این پژوهش برآن است تا بخشی از این هویت فرهنگی بومی را با تبیین مولفه های هویت فرهنگی در معماری احیا کند. بدین منظور این مولفه ها که براساس ارزش های معماری ایرانی_اسلامی تبیین می شوند، در سه نمونه از خانه های سنتی تبریز از جمله خانه سلماسی، بهنام و امیرنظام مورد واکاوی قرار می گیرند تا این مولفه ها در بحث مسکن تدقیق و قابلیت بهره گیری از آن ها در طراحی مسکن امروزی وجود داشته باشد. این تحقیق از نوع کیفی است. روش تحقیق در تبیین مولفه های هویت فرهنگی در معماری و تدقیق آن ها در کالبد مسکن بر روش توصیفی_تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات بر اسناد کتابخانه ای استوار است. براساس نتایج بدست آمده، مهمترین ارزش های شناسایی شده برای مسکن عبارتند از: بهره گیری از سامانه های ایستا، بسط چشم انداز افقی، مقیاس انسانی فضاها، جداسازی حرایم خصوصی و عمومی، یکپارچگی سازه و عملکرد، تنوع پذیری فعالیت در فضاها، رعایت تراکم و سطح اشغال استاندارد، حریم امن فیزیکی و روانی، اولویت فضای مهمان و همسویی کالبد بنا با محیط، که هویت فرهنگی مسکن ایرانی اسلامی را شکل می دهند.
بررسی مینیمالیست در معماری معاصر و تأثیر آن بر کیفیت زندگی انسانی
حوزههای تخصصی:
سبک مینیمالیسم، جنبشی هنری است که در اوایل قرن بیستم شکل گرفت، تکامل یافت و به شکل امروزی خود رسید. سبکی که در اطراف خودمان و در زندگی روزمره وجود دارد اما شاید متوجه آن نشویم. از بنر های تبلیغاتی شهری تا وب سایت ها و غیره همگی ممکن است از این سبک در طراحی خود استفاده کرده باشند. مینیمالیسم امروزی نکات بسیار زیادی را از سبک و سیاق معماری و هنری ژاپنی اقتباس کرده است و شاید بهترین مثالی که می توان برای آن آورد، فرهنگ ذن باشد. از بارزترین ویژگی های این سبک می توان به محدودیت، سادگی، خلاصه کردن، حذف عناصر، ایجاد عناصری دارای بیش از یک عملکرد خاص و استفاده از عناصر طبیعی مانند نور طبیعی اشاره نمود. این پژوهش به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و اطلاعات بدست آمده بعد از تجزیه و تحلیل توسط کارشناسان رشته های مرتبط اعم از مهندس طراحی داخلی، مهندس رنگ و روان شناسی دسته بندی شدند. از اطلاعات بدست آمده می توان به نکات مهمی مانند انتخاب رنگ ها، انتخاب مبلمان و نوع چینش آن ها دست یافت که همگی تأثیرات مستقیمی بر روان آدمی می گذارند. اما تمام تأثیراتی که یک سبک طراحی می گذارد تنها شامل تأثیرات روانی نیستند، بلکه تأثیرات زیبایی شناختی نیز بر انتخاب نوع سبک تأثیر مستقیم دارند. زیبایی از نقطه نظر زیبایی شناسی، مسلتزم سه شرط است: یکپارچگی، تناسب، وضوح و اکمال که سبک مینیمالیست در هر سه مورد اعمال نظر کرده است و آن ها را تحت تأثیر خود قرار می-دهد. بررسی سبک مینیمالیست از نظر تلاش بر پاسخ دادن به سوال چه سبکی برای چه استفاده کنندگانی مفید است؟ اهمیت دارد. پاسخ این مقاله بر آن است که مینیمالیسم، با توجه به سادگی عمل و اجرا، گزینه ای مناسب برای تمام کسانی است که به بیماری های روانی از قبیل اوتیسم، بیش فعالی و زبان پریشی مبتلا هستند یا به دلیل مشغله های فراوان، قادر به یادگیری صحیح چیدمان داخلی نیستند. چرا که چیدمان داخلی بناها بر روی هر دو دسته ی ساکنین ثابت و گذرا تأثیر گذار است. تأثیراتی روانی که شاید استفاده کنندگان از فضا متوجه آن نباشند اما در دراز مدت خودشان را نشان خواهند داد.
تاثیر هندسه شکلی و ساختاری مساجد بر کیفیت آکوستیک معماری، بررسی موردی: مساجد تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
95 - 110
حوزههای تخصصی:
شنیدار مطلوب در مساجد از ضروریات طراحی این فضا بوده و مستلزم مجانست صحیح مولفه های معماری است. شکل پلان و ساختار فرمی از مهمترین آن ها و مورد مطالعه پژوهشگران است، لیکن در مطالعات میدانی، امکان وجود هندسه ساختاری با مصالح ثابت فراهم نیست و این مساله، چالش اصلی این مطالعه است. هندسه شکلی پلان یکی از عوامل تعیین کننده نحوه پخشایی صدا در فضای معماری است و این در حالیست که هندسه ساختاری نیز در این میان تاثیرگذار است. هدف این پژوهش، تحلیل تاثیر هندسه شکلی بر کیفیت آکوستیکی در ساختار فرمی ستوندار مساجد است که در رده بندی های متنوع حجمی قابل ارزیابی است. پژوهش حاضر 12 نمونه مختلف از مساجد تاریخی شهر تبریز با هندسه ساختاری ثابت را در چهار رده حجمی و در سه دسته بندی شکلی مستطیلی طولی، مستطیلی عرضی و مربعی مورد تحلیل قرار داده است. مطالعه حاضر با سنجش میدانی پیش رفته و استناد سنجش ISO3382 است. نویز زمینه، زمان واخنش و تراز فشار صدا متغیرهای آکوستیکی مورد مطالعه است. نتایج پژوهش نشان می دهد علی رغم اینکه هندسه طولی، عملکرد متفاوت تری نسبت به دیگر نمونه های سنجش ارائه می دهد، اما در حالت کلی هندسه ساختاری ارجح تر از هندسه شکلی است و با استناد به برداشت های دوربین صوتی، ثبوت آن منجر به همسانی رفتار آکوستیکی در نمونه ها می شود.
نظریه سیاستی و برنامه ریزی محیط زیست (مطالعه موردی: نظریه توسعه پایدار)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
113 - 124
حوزههای تخصصی:
نظریه و نظریه پردازی به ویژه در علوم اجتماعی، هم در مقام صورت بندی و تفسیر و هم در مقام تأثیر در سیاست گذاری اجتماعی و اجرا، دربردارنده سلسله مراتب گوناگونی از ارزش ها و پیش فرض های هنجاری است. این سلسله مراتب، از سطح فَرانظریه (مباحث هستی شناسانه، معرفت شناسانه، روش شناسانه) آغاز و به سطح نظریه و در نهایت سطح سیاست گذاری منتهی می گردد. نظریات سیاستی که در سطح سیاست گذاری اجتماعی مطرح می گردند، اندیشه های بنیادین و نظری را با عمل اجتماعی مرتبط می سازند. برنامه ریزی محیط زیست نیز به عنوان امری هنجاری و مرتبط با سیاست گذاری اجتماعی، برای تدوین اقدامات حاکمیتی و جهت گیری های سیاستی نیازمند چنین نظریاتی است. در این مقاله، ابتدا با تکیه بر سلسله مراتب پیش فرض های هنجاری در نظریه پردازی، مفهوم نظریه سیاستی تبیین می شود. سپس این پرسش مورد تحقیق قرار می گیرد که آیا نمونه هایی از نظریات سیاستی در برنامه ریزی محیط زیست وجود دارد؟ به ویژه، با توجه به این که در دهه های اخیر، مفهوم توسعه پایدار از ایده های مسلط بر سیاست گذاری توسعه و محیط زیست در بسیاری از کشورهای جهان بوده، آیا می توان آن را یک نظریه سیاستی در برنامه ریزی محیط زیست دانست؟ در نهایت، با نگاهی به برنامه های پنج ساله توسعه کشور، تأثیرپذیری سیاست های محیط زیستی ایران از نظریات سیاستی بررسی می گردد. نگاهی به تاریخچه و تعاریف نهادی توسعه پایدار، در کنار تحلیل معرفت شناختی، زبان شناختی و تاریخی این مفهوم، بیانگر انطباق آن با ویژگی های یک نظریه سیاستی شامل هنجاری، تجویزی و معطوف به عمل حاکمیتی بودن است. هم چنین، تأثیر عملی گسترده این مفهوم بر سیاست گذاری محیط زیستی در کشورهای گوناگون جهان از جمله ایران، مؤید آن است که نظریه توسعه پایدار، مصداقی از نظریات سیاستی در برنامه ریزی محیط زیست است.
هنر و امکان گسست از سوبژکتیویسم از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
81 - 88
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مارتین هایدگر همچون فریدریش نیچه تاریخِ متافیزیک را تاریخِ بسطِ نیهیلیسم می داند. اما در نگرش او به انسان مدرن، آنچه موجب بی خانمانی انسان ها شده، ساختن جهانی خیالی چنان که نیچه گفته است نیست: جهانی خیالی که ما آن را حقیقی و ارزشمند تصور کرده، و به واسطه آن، زندگی این جهانی و نیازهای طبیعی خود را بی ارزش فرض کرده ایم. هایدگر معتقد است نیهیلیسمِ حقیقی آنجاست که متافیزیک به واسطه رویکرد سوبژکتیوِ خود، در پیش زمینه آنچه به حضور می آید یعنی موجودات باقی مانده، «وجود» و «موجود» را با هم خلط کرده و در نتیجه حتی پرسش از «وجود» را نیز فراموش کرده است. ازاین رو هایدگر سوبژکتیویسمِ متافیزیکی را عاملِ اصلیِ وضعیتِ نیهیلیستیکِ انسانِ مدرن می داند. بر این اساس پژوهشِ حاضر، پرسش از امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را به عنوانِ ضرورتِ فلسفی امروز ما مورد بررسی قرار داده است.هدف پژوهش: مقاله پیش رو بر آن است تا علاوه بر پاسخ به چیستی نیهیلیسم، متافیزیک و سوبژکتیویسم در اندیشه هایدگر، به سنجش هنر در مقام امکانی برای گسست از سوبژکتیویسم بپردازد.روش تحقیق: با توجه به موضوع و اهداف این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده است.نتیجه گیری: با تکیه بر تفسیر هایدگر از شعر «مِنِه مِسین» از هولدرلین در مقاله «شاعران به چه کار آیند؟» و همچنین توصیفی که او ازکارهای پُل سزان ارائه می دهد، این موضوع طرح می شود که هنرمند با اجازه دادن به حضوریافتنِ عدم در کار هنری نه تنها صحنه را برای رخدادِ حقیقتِ وجود آماده می کند بلکه همزمان با آگاه کردن ما از تمایزِ میانِ «وجود» و «موجود» این دوگانگی را رفع کرده و به وحدتی رازآمیز بدل می کند و در نتیجه امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را فراهم می آورد.
پایش تاریخی در ارزیابی اصالت آرایه های معماری مدرسه رکنیه یزد با نگاهی به اصول حفظ میراث جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
5 - 30
حوزههای تخصصی:
با ثبت جهانی بافت تاریخی شهر یزد در سال 1396ش/ 2017م و تأکید بیشتر بر حفاظت از بناهای تاریخی در قالب بافت شهری یزد، تلاش برای انجام گونه های مختلف پایش، با هدف صیانت از اصالت آثار تاریخی فراهم شد. پژوهش حاضر که رویکردی کیفی و تفسیرگرا دارد، در جست وجوی نقش پایش تاریخی به عنوان روشی برای ارزیابی اصالت آرایه های معماری مدرسه رکنیه به عنوان یکی از مهم ترین تک بناهای این بافت است. مستندسازی سابقه ای از مداخلات بر پایه اصول حفظ میراث جهانی و در عین حال دستیابی به پیشینه ای از عوامل آسیب رسان به بنا در خلال این پژوهش انجام شده است. ازاین رو تحقیق حاضر پس از تبیین مفهوم پایش تاریخی، به ارائه اسناد موجود درباره آسیب ها و مداخلات مدرسه رکنیه و همچنین تجزیه و تحلیل محتوایی اسناد برای شناخت نقاط بحرانی آسیب ها و در نهایت دستیابی به دوره بندی مرمت آرایه های معماری و ارزیابی اصالت آن می پردازد. بر طبق اسناد، مهم ترین آسیب های واردشده به مدرسه رکنیه شامل ترک ها و آسیب های سازه ای ناشی از حفر چاه ها در حریم بنا و رطوبت ناشی از آن و نیز فعالیت موریانه در داخل بنا بوده است. در خارج بنا تخریب ایوان، مداخلات و تصرف های سازه ای قدیمی و نیز ریختگی کاشی های گنبد به خصوص در بدنه غربی در اثر عوامل طبیعی، آسیب های مستمر در بنا هستند. این عوامل آسیب در برنامه ریزی آینده باید از نظر میزان فعالیت، مورد سنجش قرار گیرند. در باب ارزیابی اصالت، نتایج به دست آمده منجر به قابل تفکیک شدن بخش های اصیل و بخش های غیراصیل ولی ارزشمند در این بنا شده است. پوسته داخلی گنبدخانه، دیوار اسپر ایوان و کتیبه کاشی کاری ساقه گنبد در بخش بیرونی بنا کاملاً اصیل و مربوط به دوره آل مظفر است. نقش و اجزای مادی ایوان و نمای آن، همچنین کاشی کاری های گنبد که مجدداً اجرا شده، از آثار مداخلاتی پنجاه سال گذشته است. بازسازی و تکمیل این بخش ها با تکیه بر شناخت سبکی مرمتگران و التفات به نقوش کاشی کاری های قدیمی موجود در مدرسه شهاب الدین قاسم طراز، مدرسه شمسیه و مسجدجامع یزد انجام گرفته است. هدف این گونه مداخلات، تکمیل موجودیت کالبدی و کاربردی بنا در عین تلاش برای خوانایی بهتر اثر بوده است. بخش های بازسازی و نوسازی شده اگرچه از لحاظ مداخلات مبانی نظری مورد توجه بوده ولی جنبه تاریخی و باستان شناسی نداشته و قابل استناد به عنوان سبک آل مظفر یزد نیست. پیرو نتایج به دست آمده برنامه ریزی برای حفظ و نگهداری این دو بخش نیز می بایست از همدیگر تفکیک شده و به طور کاملاً واضح و شفاف با تصمیم گیری های جداگانه انجام گیرد.
کاربست علوم شناختی درتبیین گرایشات بصری تیپ های شخصیتی در حوزه هنرومعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایشات و ترجیحات زیبایی وابستگی زیادی به سازوکارادراک بصری مخاطبان دارد.آیتم ارزیابی شخصیت معیار مهمی است که علاوه برریشه های اجتماعی ارتباط مستقیمی باسامانه مغزوادراک پیدا می کند.شخصیت نمودعینی پیچیدگی های فیزیولوژی مغزواعصاب بشمار می رود. ازسویی فاکتورهای هارمونی و تضاد دومعیار مهم تفکیک کننده آثار بصری هستند،که شاخصی بنیادی درغربال انواع آثار بصری است. بسیاری ازمطالعات گذشته دارای مبنای تفسیری وبعضا نتایج متناقض می باشند، درحالیکه با بکارگیری مبانی علوم شناختی می توان به نتایج علمی تری دست یافت. هدف این پژوهش ارتباط یابی میان شخصیت های درونگرا و برونگرا با گرایشات زیبایی شناسی درانطباق با مطالعات علوم شناختی می باشد. این تحقیق از نوع تحلیلی توصیفی و براساس مطالعات علی– مقایسه ای است. متغیرهای شخصیت و تقسیمات زیبایی شناسی از طریق تحلیل محتوای هر یک ازحوزه های علمی مربوطه تثبیت و برمبنای علوم شناختی مورد واکاوی قرارگرفته است. براساس نتایج بدست آمده میان مولفه های شخصیت و نوع آثاربصری همبستگی قابل ملاحظه ای وجود دارد. به نحوی که شخصیتهای درونگرا به مراتب بیش از برونگرایان به آثارهنر و معماری متضاد ، پیچیده و پرتنش توجه نشان می دهند. درحالیکه اکثریت قابل ملاحظه ای ازبرونگرایان تمایل به آثار هارمونیک و هماهنگ دارند.
ارزیابی آسیب پذیری کالبدی مساکن خانوارهای روستایی در برابر سیل؛ مطالعه موردی: شهرستان درگز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۱۴۲-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
ایران چهارمین کشور سیل خیز جهان ازنظر آسیب پذیری در مواجهه با سیل است و استان خراسان رضوی هم که در شمال شرق ایران واقع شده است در خطر نسبی بالای سیل قرار دارد و سالانه شاهد وارد آمدن خسارات ناشی از سیل در این استان هستیم. به طوری که این استان در تعداد حوادث سیل، رتبه اول و در خسارت ها رتبه سوم و در تلفات جانی رتبه ششم را در کشور دارا است، لذا سیل سالانه موجبات وارد آمدن خسارات فراوانی به روستائیان به ویژه در بخش مسکونی می گردد. پژوهش حاضر آسیب پذیری کالبدی مساکن خانوارهای روستایی شهرستان درگز در مواجهه با سیل را موردبررسی قرار می دهد. روش تحقیق، در این پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر پیمایش میدانی است. سازه آسیب پذیری مسکن در 6 مؤلفه جسم، محتوا، روبنا، زیربنا، فضای معیشتی، تأسیسات و تجهیزات به کمک 18 شاخص در طیف لیکرت کمی شده است. پایایی پرسش نامه محقق ساخته نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 96/0 و مطلوب ارزیابی گردید. در این مطالعه، از میان تمام روستاهای درگیر سیل، در سطح شهرستان، تعداد 9 روستا که از بیشترین آسیب پذیری در مواجهه با سیل در سطح شهرستان درگز برخوردار بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. به طور مجموع این روستاها دارای 1514 واحد مسکونی هستند که به کمک فرمول کوکران 225 واحد از میانشان به عنوان نمونه تعیین گردید. در انتها بعد از بررسی ها، نتایج نشان داد از میان مؤلفه های موردبررسی، میانگین آسیب پذیری زیربنا یا فونداسیون با عدد 55/2، بیشتر از سایر مؤلفه ها است. اگرچه میزان آسیب پذیری کالبدی مساکن خانوارهای روستایی شهرستان درگز در مواجهه با سیل با میانگین 16/2 کمتر از میانه نظری و در حد کم تا متوسط ارزیابی شده است، اما میزان خسارت واردشده به 38 خانوار موردبررسی، بالای 50 درصد است که رقم پایینی نیست. ﺑ ﺎﺗﻮﺟ ﻪ ﺑ ﻪ ایﻨکﻪ ﺣﻔﺎﻇﺖ کﺎﻣﻞ از ﺧﻄﺮ ﺳیﻼب امکان پذیر نیست، زی ﺴﺘﻦ در کﻨ ﺎر ﺳ یﻼب و اﻋﻤ ﺎل سیاست های مناسب برای کاهش آسیب پذیری مسکن اﻣﺮی ﺿﺮوری اﺳﺖ.
تاثیر «گونه های سازمان فضایی» واحدهای مسکونی آپارتمانی بر «خلوت و تعامل اجتماعی» (مطالعه موردی: آپارتمان های مسکونی متداول شهر آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعادل خلوت و تعامل اجتماعی از نیازهای اصلی روحی و روانی ساکنان واحدهای مسکونی آپارتمانی است. فقدان چنین تعادلی، از یک سو به انزوای اجتماعی و از سوی دیگر به ایجاد مزاحمت و سلب آسایش ساکنان منجر می شود.هدف پژوهش جستجوی راه های برقراری محیط متعادل خلوت و تعامل اجتماعی در سازمان فضایی واحدهای مسکونی آپارتمانی است. پرسش اصلی این است که، رابطه خلوت و تعامل اجتماعی با گونه های سازمان فضایی مسکن آپارتمانی چیست؟ چنین رابطه ای چه اهمیتی دارد؟ و چگونه می شود این رابطه را به تعادل رساند؟ مطالعه موردی به مسکن متداول آپارتمانی شهر آمل محدود شده است. آپارتمان های متداول به مجموعه های ردیفی با ارتفاع متوسط در سه تا شش طبقه که پله ارتباطی مشترک و مشاعات دیگر دارند، اتلاق می شود. روش تحقیق آمیخته و ترکیبی از روش کمی و کیفی است. رویه عملی تحقیق تکمیل پرسشنامه در نمونه ای از آپارتمان های مسکونی شهر آمل است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ساکنان واحدهای مسکونی آپارتمانی تعامل اجتماعی را نسبت به خلوت، که منجر به انزوا می شود را ترجیح می دهند. رعایت تمهیدات طراحی برای تامین خلوت در دید و منظر داخلی و خارجی، انتقال صدا از فضاهای داخلی به یکدیگر و از خارج به داخل و تامین تعامل اجتماعی مطلوب خواسته ساکنان است. در نتیجه، تعادل میان خلوت و تعامل اجتماعی امری نسبی است، ضمن اینکه با سازمان فضایی واحدهای مسکونی ارتباط دارد، در طول زمان با تمایل مردم به انتخاب شیوه زندگی قابل تغییر و تطبیق است. این تمایل می تواند تحت تاثیر پیشینه زندگی و تطبیق با سازمان فضایی خانه های جدید باشد.