مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کودکان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
"هدف: با توجه به اینکه بومی کردن مدل های توانبخشی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ در این مطالعه ضمن معرفی توانبخشی روانی ژاپنی، میزان اثر بخشی آن بر کودکان دارای معلولیت جسمی و ذهنی سنجیده می شود.
روش بررسی: در این پژوهش شبه تجربی از نوع قبل و بعد، با انتخاب 120 نفر کودک 5 تا 10 ساله دارای معلولیت های فلج مغزی (CP) و کم توان ذهنی (MR) بصورت نمونه های در دسترس از کلینیکهای توانبخشی تهران، با انجام تکنیک های توانبخشی روانی به روش ژاپنی (دوسا) به مدت سه ماه شامل 24 جلسه یکساعته درمانی برای هر کودک و جمعاً 2880 جلسه درمانی، وضعیت قبل و بعد از مداخله کودکان مورد مقایسه قرار گرفت. کودکان مبتلا به فلج مغزی جهت بررسی تأثیر انجام تکنیکهای دوسا بر وضعیت ستون فقرات و متغیرهای قابل سنجش قوس گردن، پشت، کمر و وضعیت لگن و کودکان کم توان ذهنی جهت بررسی تأثیر انجام تکنیکهای دوسا بر وضعیت بدن و حرکت و چکونگی تعامل اجتماعی آنها، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل کیت سنجش، پرسشنامه تعامل اجتماعی و ابزارتصویری ترسیمی بود. داده های حاصل با انجام آزمونهای آماری ویلکاکسون و آنووا مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تکنیکهای درمانی دوسا بطور معناداری بر بهبود وضعیت ستون فقرات و قوسهای گردن، پشت و کمر کود کان مبتلا به فلج مغزی مؤثر بوده است. همچنین در مورد کودکان کم توان ذهنی، وضعیت بدن و حرکت آنان بعد از مداخله با توجه به نتیجه آزمون آنووا نسبت به قبل از مداخله اختلاف معناداری نشان نداد (237/0 = P). تعامل اجتماعی آنان بخصوص تعامل با خانواده بعد از تمرینات پیشرفت چشمگیری داشت .
نتیجه گیری: بطور کلی با توجه به شواهد آماری، تصویری و بالینی این تحقیق می توان نتیجه گرفت که تمرینات برنامه توانبخشی روانی دوسا بر بهبود وضعیت بدنی و روانی کودکان مبتلا به فلج مغزی و کم توان ذهنی مؤثربوده است و می توان از آن بعنوان یک روش تکمیلی در درمان استفاده کرد.
"
بررسی سلامت روانی و استرس والد گری در میان والدین کودکان کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
یافته های پژوهشی نشان می دهند که انطباق خانواده تحت تاثیر کودککم توان ذهنی قرار می گیرد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین عملکرد خانوادگی، ویژگی های کودکو متغیر های جمعیت شناختی والدین با استرس و سلامت روانی در میان والدین کودکان کم توان ذهنی انجام شد.
روش: 200 نفراز والدین (70 پدر و 130 مادر) مطالعه شدند، و به پرسش نامه های شاخص استرس والدین، سلامت روانی، مقیاس سنجش خانواده و پرسشنامه خصوصیات جمعیت شناختی والد و کودکپاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری، همبستگی و رگرسیون بررسی شدند.
یافته ها: از میان ویژگی های کودک، بین سن کودک، استرس والدگری و سلامت روانی رابطه منفی وجود داشت. بین شدت کم توانی ذهنی کودکو سلامت روانی رابطه منفی و معنادار بود. بین درآمد خانواده با تنیدگی والدین و سلامت روانی نیز رابطه منفی بود. همبستگی بین متغیر های نقش،حل مشکل و ابراز عواطف با سلامت روانی واسترس والدگری منفی بود. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد، متغیرهای ویژگیهای کودک، عملکرد خانواده و عوامل جمعیت شناختی قادر به پیش بینی واریانس استرس والدگری و سلامت روانی هستند.
نتیجه گیری: متغیر های عملکرد خانواده، ویژگی های کودکو متغیر های جمعیت شناختی با سلامت روانی و استرس والدگری رابطه دارند و قادر به پیش بینی آن ها هستند.
تأثیر یک برنامة حرکات ریتمیک بر توانایی های ادراکی – حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامة حرکت ریتمیک بر توانایی های ادراکی – حرکتی و هوشبهر کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. نمونة 24 دختر عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر، با میانگین (± انحراف معیار) سن 1 /43 ± 11 /98 سال و ضریب هوشی 9 /95 ± 70 /58 بودند. نمونه براساس ضریب هوشی و عملکردشان در توانایی های ادراکی – حرکتی همتراز و در گروه های مداخله و کنترل جایگزین شدند. گروه مداخله در برنامة حرکات ریتمیک هشت هفته ای، سه جلسة 45 – 40 دقیقه ای در هفته، شرکت کردند. جمع آوری اطلاعات برای کل آزمودنی ها به شکل پیش آزمون / پس آزمون، از توانایی های ادراکی حرکتی (مقیاس اوزرتسکی) و هوش (آزمون ریون)، انجام گرفت. براساس نتایج، توانایی های ادراکی _حرکتی گروه مداخله پس از برنامة حرکات ریتمیک نسبت به گروه کنترل بهبود یافت (5P>). نتیجه اینکه با طراحی برنامة حرکات ریتمیک مناسب می توان توانایی های ادراکی _ حرکتی کودکان کم توان ذهنی را بهبود بخشید
تأثیر هشت هفته تمرین ایروبیک بر تعاملات اجتماعی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ایروبیک بر تعاملات اجتماعی کودکان کم توان ذهنی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان کم توان ذهنی تربیت پذیر شهرستان بابلسر در سال تحصیلی 91-90 تشکیل دادند که از بین 58 کودک کم توان ذهنی، 24 کودک (سن = 2±9 ) به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش گزینش شدند. برای ارزیابی میزان تعاملات اجتماعی این کودکان از پرسش نامه تعاملات اجتماعی دادخواه استفاده شد. روش این پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. یافته های پژوهش نشان داد پس از 8 هفته تمرین ایروبیک، تعاملات اجتماعی این کودکان به طور چشم گیری بهبود یافت (0.001≥P). در نهایت، می توان نتیجه گرفت که تمرینات ایروبیک در افزایش تعاملات اجتماعی کودکان کم توان ذهنی تأثیر دارد و بر اساس ماهیت خود می تواند تأثیر مطلوبی بر این مؤلفه روانی بسیار مهم داشته باشد.
اختلال دلبستگی در کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به ارتباط عمیق و پایداری گفته می شود که بین یک کودک و مراقبش در سال اول زندگی برقرار می شود، این مسأله به طور عمیقی تمام جنبه های زندگی فرد از قبیل ذهن، جسم، هیجانات، ارتباطات و ارزش ه ای فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. مطالعات مرتبط در این زمینه نشان می دهد که این مقوله نه تنها ، دوره کودکی بلکه کل گستره زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین با توجه به اهمیت موضوع و چالش های پیش رو در این زمینه، این مقاله بر آن است که با مروری بر پژوهش های انجام شده در زمینه دلبستگی کودکان کم توان ذهنی، آسیب های احتمالی را شناسایی کرد و نظر خانواده ها به ویژه مادران کودکان کم توان ذهنی را به این مهم جلب نماید .
تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی با پیش ختام (SQP4R) و خود نظارتی در درک مطلب خواندن کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر، تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی SQP4R و خود نظارتی در درک مطلب خواندن دانش آموزان کم توان ذهنی پایه پنجم مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور 30 نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی از دو مدرسه مختلف انتخاب شدند، پس از اجرای پیش آزمون درک مطلب بر روی هر دو گروه (آزمایش و کنترل)، به گروه آزمایشی در 16 جلسه 45 دقیقه ای روش SQP4R و خودنظارتی آموزش داده شد. پس از اجرای 16 جلسه آموزشی از آزمودنی های دو گروه پس آزمون درک مطلب به عمل آمد. تحلیل کوواریانس نشان داد که به کار گیری راهبرد فراشناختی SQP4R به همراه خود نظارتی در درک مطلب خواندن دانش آموزان موثر بوده است. نتایج به دست آمده از فرضیه پژوهش مبنی بر عملکرد بهتر دانش آموزانی که راهبرد فراشناختی SQP4R و خودنظارتی را دریافت کرده اند، حمایت می کند. آموزش این راهبردها، درک مطلب دانش آموزان را افزایش داد و به نگهداری اطلاعات کمک کرد.
چگونه می توانم رایانه را به وسیله روش های خلاق به کودکان کم توان ذهنی آموزش دهم؟ (اقدام پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در دنیای کنونی یادگیری رایانه یکی از متغیرهای سواد محسوب می شود. از آنجا که آموزش استفاده از رایانه به کودکان کم توان ذهنی متفاوت از افراد عادی می باشد. هدف از این پژوهش، طراحی و اجرای روش های مبتکرانه برای آموزش رایانه به کودکان کم توان ذهنی و بررسی میزان اثربخشی این روش ها است. روش: پژوهش حاضر پژوهشی کیفی و از نوع اقدام پژوهی می باشد. جامعه آماری تمامی دانش آموزان استثنایی گروه کم توان ذهنی استان همدان بودند؛ که با روش نمونه گیری هدفمند، 10 دانش آموز از پایه اول تا پنجم انتخاب و در گروه آزمایش قرار گرفتند. روش های استفاده شده برای آموزش رایانه در این اقدام پژوهی شامل: ساده ساختن مفاهیم و موضوعات آموزشی، استفاده از روش های مجسّم و عینی، استفاده از نرم افزارهای گوناگون، بازی ها و سرگرمی های مختلف، روش های متنوّع تکرار و تمرین و تلفیق مفاهیم درسی همراه با آموزش رایانه می باشند و برای آموزش دانش آموز معلول فلج مغزی هم از دو روش اختصاصی آموزش چندحسی و به کاربردن وسایل توان بخشی مخصوص استفاده شد. عملکرد دانش آموزان در شواهد یک و دو به صورت چک لیست اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد. یافته ها: در تحلیل یافته ها مشخّص شد که روش های آموزشی معرفی شده، برای آموزش رایانه به کودکان کم توان ذهنی حدود 53 درصد مؤثر بوده اند. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش های معرفی شده برای آموزش رایانه به دانش آموزان کم توان ذهنی و کودکان عادی زیر 7 سال قابل استفاده می باشد.
کاربرد آموزش برنامه حل مسأله بین فردی در کاهش رفتارهای مشکل ساز دانش آموزان دیرآموز: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت حل مسأله در برقراری ارتباط مناسب با دیگران، از اهمیت زیادی برخوردار است. عدم برخورداری از توانایی حل مسأله در مواجهه با مشکلات بین فردی، می تواند موجب بروز رفتارهای تکانشی، پرخاشگری، گوشه گیری، احساس ناکامی و رفتارهای غیرانطباقی در کودکان شود. از سوی دیگر، در کودکان کم توان ذهنی وجود نقایص شناختی و نارسایی مهارت های اجتماعی، بر کنترل تکانه و سازگاری رفتاری تأثیرگذار است. از این رو، آموزش مهارت های تفکر از جمله حل مسأله ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر برنامه حل مسأله بین فردی بر کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان دیرآموز پایه اول دبستان انجام شده است. این پژوهش از نوع طرح های تک آزمودنی است که به صورت طرح A-B با مرحله پیگیری بر روی پنج دانش آموز پسر انجام گرفت. پرخاشگری، زورگویی و تهدید، شکایت کردن، بحث و مجادله به عنوان رفتارهای آماج مورد مشاهده قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به خط پایه در 10 جلسه جمع آوری شد. سپس طی 30 جلسه 50 دقیقه ای، سه جلسه در هر هفته ، برنامه حل مسأله بین فردی به صورت گروهی آموزش داده شد. اطلاعات مرحله پیگیری در طی 10 جلسه بعد از پایان برنامه مداخله جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از نمودار و تحلیل چشمی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها مبین آن است که آموزش، در کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان در مرحله مداخله تأثیرگذار بوده و روند نزولی رفتارها در مرحله پیگیری نیز قابل مشاهده است.
تأثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان فشار روانی مادران کودکانِ کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان فشار روانی مادران کودکانِ کم توان ذهنی بود. روش پژوهش، از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی مادران کودکانِ کم توان ذهنی دوره ی آمادگی شهر مارلیک در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 24 نفر از مادرانی که نمره های فشار روانی شان یک انحراف معیار بالاتر از میانگین گروه بود، انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) جایگزین شدند. به گروه آزمایش، 8 جلسه برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از فرم 52 سوالی پرسشنامه ی منابع فشار روانی فردریک استفاده شد. داده ها از طریق آزمون آماری کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه ی پژوهش مبنی بر تأثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان فشار روانی مادران کودکانِ کم توان ذهنی مورد تأیید قرار گرفته است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری فشار روانی کمتری داشتند (01/0>p). بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش فشار روانی مادران کودکانِ کم توان ذهنی تأثیر معناداری دارد.
اثربخشی آموزش معنویت برفشارر وانی وسلامت عمو می مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش معنویتبرمیزانفشارروانیوسلامتعمومیمادرانکودکانکم توان ذهنی انجام شده است. پژوهش از نوع آزمایشیبا گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل همه مادرانکودکانکم توانذهنی شهرستان الیگودرز در سال 1391 بود. نمونه مورد بررسی در این پژوهش، 30 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی بود که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس آموزش معنویت در 8 جلسه و به مدت 2 ماه بر روی گروه آزمایش اجرا گردید.ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه فشار روانی ملک پور و پرسش نامه سلامت عمومی (GHQ-28) بود. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش فشار روانی مادران کودکان کم توان ذهنی معنی دار بوده است (05/0P<). همچنین اثربخشی آموزش بر بهبود سلامت عمومی، کاهش میزان نشانه های جسمی و نشانه های افسردگینیز معنی دار بود (05/0P<)، اما اثر معنی داری بر میزان اختلال در کارکرد اجتماعی و اضطراب نداشت (05/0<P). با توجه به اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش فشار روانی و بهبود سلامت عمومی، می توان در راستای برنامه ریزی های آموزشی و درمانی، آن را به عنوان مکملی در کنار سایر مداخلات مربوط به مسائل استرس زا و تهدید کننده سلامت عمومی مورد استفاده قرار داد.
اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی بود
روش: بدین منظور 60 نفر از والدین کودکان کم توان ذهنی شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش و کنترل (هر یک 30نفر) تقسیم شدند. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایش به مدت 7 جلسه تحت آموزش مهارت های حل مسئله قرار گرفتند و از پرسش نامه راهبردهای مقابله ای لازاروس به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. در پایان داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله بر راهبرد مقابله مستقیم، فاصله گرفتن، خودکنترلی، طلب حمایت اجتماعی، اجتنابی و ارزیابی مجدد مثبت والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار است اما آموزش مهارت حل مسئله بر راهبرد پذیرش مسئولیت و حل مسئله برنامه ریزی شده والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار نیست.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های حل مسئله بر تغییر برخی از راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان کم توان ذهنی اثرگذار است.
تأثیر تمرینات منتخب ادراکی حرکتی بر حافظه و مشکلات توجه کودکان کم-توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تمرینات ادراکی حرکتی بر حافظه و مشکلات توجه کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. در این پژوهش نیمه تجربی 20 کودک 7 تا 10 ساله از بین 600 دانش آموز مدارس ابتدایی شهر تبریز به صورت تصادفی چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. آن ها در دو گروه تمرینات ادراکی حرکتی و گروه کنترل بر اساس سن و بهره هوشی همتاسازی شدند. برنامه به صورت 18 جلسه (هر هفته دو جلسة 45 دقیقه ای) انجام گرفت. قبل از شروع جلسات و در پایان آخرین جلسه پرسش نامه عصب – روان شناختی کانرز توسط والدین آنان تکمیل شد. نتایج نشان داد گروه تمرینات ادراکی حرکتی در حافظه و توجه نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری داشتند. بنابراین پیشنهاد می گردد این دسته از حرکات در برنامه کلاس های تربیت بدنی، فوق برنامه و منزل استفاده شود.
اثربخشی آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت عمومی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: ذهن گاهی؛ هوشیاری غیرقضاوتی، غیرقابل توصیف و مبتنی بر زمان حال نسبت به تجربه است که در یک لحظه ویژه در محدوده توجه یک فرد قراردارد. این روش، در کاهش تنیدگی و افزایش سلامتی روانی، نتایج مثبتی داشته است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر سلامت عمومی مادران کودکان کم توان ذهنی بود.
روش: روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود که با ابزار اندازه گیری پرسش نامه سلامت عمومی انجام گرفت. جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر اصفهان بودند که نمونه آماری به صورت تصادفی خوشه ای و با استفاده از روش غربالگری انتخاب شدند، به این صورت که پس از پرکردن پرسش نامه سلامت عمومی 30نفر که بالاترین نمره را در پرسش نامه کسب کرده بودند به 2گروه آزمایش و گواه، به شیوه تصادفی تقسیم شدند. مادران گروه آزمایش 8جلسه 2ساعته برنامه آموزش ذهن آگاهی را دریافت کردند.
یافته ها : نتایج تحلیل واریانس آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی در ارتقای سلامت عمومی مادران در سطح (01/0≥P)معنادار بودهاست.
نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان در افزایش سلامت عمومی مادران کودکان کم توان ذهنی،این روش درمانی می تواند برای مراجعانی که به منظور دریافت درمان اثربخش به مراکز مشاوره مراجعه می کنند، گزینه مناسبی باشد
توجه به دیدگاه های مختلف توانایی ها: تأثیر بازخورد عمومی و غیر-عمومی در یادگیری مهارت های حرکتی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر بازخورد عمومی و غیر عمومی بر اجرا و یادگیری حرکتی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بر اساس دو دیدگاه متفاوت به توانایی ها می باشد. گروه نمونه پژوهش شامل 30 کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر بود که به دو گروه بازخورد عمومی و غیر عمومی تقسیم شدند و دو آزمایش را اجرا نمودند. در آزمایش اول از افراد خواسته شد تا توسط یک توپ فوتبال، به هدفی مشخص با پا شوت بزنند. در این تکلیف، تفاوتی بین دو گروه در دوره تمرینی مشاهده نگردید (P=0.918). زمانی که هر دو گروه بازخورد منفی دریافت نمودند، ارائه بازخورد عمومی منجر به نامطلوب بودن اجرا نسبت به بازخورد غیر عمومی گشت (P=0.003). در آزمون یادداری نیز گروه تمرین عمومی عملکرد پایین تر و معناداری را نسبت به گروه بازخورد غیر عمومی داشتند (P=0.001). علاوه براین، آزمایش دوم تأثیرات پایدار بیشتری را مورد بررسی قرار داد. نتایج آزمون های یادداری که یک روز پس از تمرین تکلیف پرتابی انجام گردید نشان داد زمانی که بازخورد منفی ارائه گشت، آزمودنی هایی که بازخورد غیر عمومی را در زمان اجرای تکلیف دریافت کرده بودند، عملکرد بهتری نسبت به گروه بازخورد عمومی داشتند (P<0.05). این یافته ها اهمیت جمله بندی (نوع کلمات و شیوه بیان) بازخورد را اثبات نموده و نشان می دهد بازخورد غیر عمومی در اجرا و در یادگیری حرکتی مؤثر تر از بازخورد عمومی می باشد و مربیان هنگام ارائه بازخورد باید بر جنبه هایی از توانایی ها که قابل یادگیری است تأکید داشته باشند.
تأثیر دستور العمل های کانون توجه درونی و بیرونی بر یادگیری حفظ تعادل پویا در کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفازپژوهشحاضر، بررسیتأثیر دستور العمل های کانون توجه درونی و بیرونی (دور و نزدیک) بر یادگیری حفظ تعادل پویا در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیرمی باشد. روش این پژوهش، نیمه تجربی بوده و جامعه آماری آن را تمامی دانش آموزان پسر کم توان ذهنیمدارس استثنائی ناحیه دو شهر اهواز که در سال ( 94-1393 ) مشغول تحصیل بودند به تعداد 169 نفر تشکیل دادند که از میان آن ها، 40 دانش آموز هشت تا 12 سال به روش در دسترس و هدفمندبه عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در چهار گروه قرار گرفتند (توجه درونی، توجه بیرونیدور، توجه بیرونی نزدیک و کنترل). در پژوهش حاضر، تکلیف شامل: ایستادن آزمودنی ها بر رویصفحه نیرو در سه شرایط کنترل، توجه بیرونی نزدیک و توجه بیرونی دور بود.آزمودنی ها پس از شرکت در پیش آزمون، به مدت سه جلسه و در هر جلسه 15 کوشش را برای حفظ تعادل روی دستگاه تعادل سنج تمرین نمودند و پس از 48 ساعت در آزمون یادداری شرکت کردند. براساس نتابج آزمون تحلیلواریانسیک راههمشخص می شودکهدرآزمون تعادل، تفاوتمعناداریبینگروه هاوجود دارد. همچنین، دریافت می شود که آزمودنی ها در حالت توجه بیرونی دور عملکرد بهتری داشته اند و نیز این که بیماران در شرایط توجه بیرونی دور نسبت به توجه بیرونی نزدیکو توجه درونی، تعادل پویای بهتری دارند ((P<0.05.باتوجهبهنتایج پیشنهادمی شود جهتبهبودمهارت هایتعادلیدرکودکان کم توان ذهنی،از دستورالعمل هایکانونتوجهبیرونیدوراستفادهشود.
تأثیر راهبردهای مقابله با تنیدگی بر رضایت زناشویی و تنیدگی والدین کودکان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نگهداری کودک کم توان ذهنی برای خانواده بسیار تنش آور است و گاهی منجر به تعارضات زناشویی می شود. این پژوهش با هدف تأثیر آموزش شیوه های مقابله با تنیدگی بر روی رضایت زناشویی و تنیدگی والدین کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی والدین دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 1393-1392 شهر رشت بوده است. نمونه مورد مطالعه شامل 20 زوج والدین کودکان کم توان ذهنی بودند که به طور در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. از مقیاس افسردگی، اضطراب، تنیدگی-21 و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ برای جمع آوری داده ها استفاده شد. گروه آزمایش در 12 جلسه راهبردهای مقابله با تنیدگی را به صورت هفتگی آموزش دیدند درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شیوه های مقابله با تنیدگی به طور معناداری بر رضایت زناشویی و تنیدگی والدین مؤثر بوده و والدین در گروه آزمایش افزایش معناداری در رضایت زناشویی و کاهش معناداری در تنیدگی نشان دادند (05p<0/). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان آموزش شیوه های مقابله با تنیدگی را به عنوان یک روش مؤثر در افزایش رضایت زناشویی و کاهش تنیدگی زناشویی والدین کودکان کم توان ذهنی به کار برد.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر اضطراب اجتماعی کودکان کم توان ذهنی با اختلال ادراک بصری غیروابسته به حرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: کودکان کم توان ذهنی دارای اختلال های گوناگون هستند. شناسایی مشکلات آنان و عوامل مرتبط با آن و در نظر گرفتن مداخله های درمانی و آموزشی می تواند در حمایت و راهنمایی این کودکان و خانواده های شان توسط سازمان های حمایتی مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر اضطراب اجتماعی کودکان کم توان ذهنی با اختلال ادراک بصری غیروابسته به حرکت انجام شد.
بررسی کاربرد رنگ بر افزایش خلاقیت کودکان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به لحاظ جسمی، فکری، عاطفی و رفتاری با سایر انسان ها متفاوت هستند، بر همین اساس برای شکوفایی استعدادهایشان نیازمند محیط های ویژه ای می باشند. از این حیث، مطالعات بسیاری در رابطه با کودکان کم توان ذهنی و به تبع آن محیط ها، که بیشترین اثر و نقش را بر این کودکان به عهده دارند، انجام شده است. معماری فضا با آگاهی از روانشناسی محیطی، فضایی را پدید می آورد که کودک در آن با توجه به خصوصیات اخلاقی و رفتاری و همچنین ضعف های ارتباطی می تواند، روانی بدون استرس و دور از تنش را با یادگیری بالا سپری کند. رنگ به عنوان اساسی ترین جلوه فضاهای آموزشی و پرورشی می تواند در کارایی درونی کودکان کم توان ذهنی مؤثر باشد. وجود رنگ مطلوب در فضاهای مورد استفاده تأثیر مثبتی در افراد داشته و موجب پیشرفت زندگی اجتماعی و نشاط آنان می گردد. رنگ های مختلف تأثیرات متفاوتی بر افراد می گذارند و می توانند سبب ایجاد هیجان و یا آرامش و در این کودکان، سبب رغبت و حس علاقه مندی به محیط و در نتیجه خلاقیت گردند. از این رو بر آن شد تا به بررسی و ارزیابی تأثیر رنگ در فضاهای مخصوص کودکان کم توان ذهنی پرداخته شود، چرا که رنگ به عنوان عنصری تفکیک ناپذیر از طبیعت معماری تأثیری فراوان بر روحیه و رفتارکاربران فضا دارد و حالات روانی و عاطفی آنان را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهد. روش تحقیق کیفی می باشد و اطلاعات تحقیقی از طریق بررسی مدارک و شواهد، منابع و اسناد کتابخانه ای، اطلاعات شبکه های اینترنتی و مصاحبه با والدین و کودکان گردآوری شده است. در این پژوهش توانایی رنگ ها و تأثیر آن بر فضای مورد استفاده این کودکان و همچنین تأثیرات آن بر تفکر و خلاقیت آنان مورد بررسی قرار داده شده است. بدین صورت که استفاده از رنگ آمیزی متناسب با ویژگی های روان شناختی آنان، نگرش و دیدگاه مثبتی به فضا داشتند. نتیجه حاصل از این پژوهش بیانگر این است که فضاهای آموزشی و توان بخشی برای کودکان معلول ذهنی باید دارای پتانسیل های لازم برپایه شناخت ویژگی های روحی روانی و رشد آن ها بوده و از فضاهای متنوعی برخوردار باشد و استفاده از عناصر رنگ ها و شکلهای متنوع وگوناگون درطراحی فضاهای داخلی و خارجی برای به چالش کشیدن ذهن کودک معلول ذهنی بیش ازیک کودک نرمال ضرورت دارد. نتایج حاصل از تحقیق منجر به ارایه راه حل های بصری در طراحی رنگ برای فضاهای کودکانه با کارکرد متفاوت در جهت رشد بهتر ذهنی، جسمی و روحی این دسته از کودکان شده است.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک گروهی بر فاجعه سازی و نشخوار فکری در مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
171 - 190
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر فاجعه سازی و نشخوار فکری مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح دوگروهی پیش آزمون- پس آزمون بود. بدین منظور، از جامعه ی مادران دارای کودک کم توان ذهنی در منطقه 5 شهر تهران، تعداد 24 نفر انتخاب شده و پس از پاسخ به ابزارهای تحقیق به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش، مداخلات رفتاردرمانی دیالکتیک را به مدت 8 جلسه ی 5/1 ساعته دریافت کرد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی، کرایج و اسپینهاون (2001) و مقیاس پاسخ های نشخواری نولن هکسما و مارو (1991) استفاده شد و درنهایت داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج حاصل از پس آزمون مؤید کاهش معنادار نمرات شرکت کنندگان گروه آزمایش در مؤلفه های نشخوار فکری و فاجعه سازی بود (01/0 p
طراحی مرکز آموزشی کودکان کم توان ذهنی با هدف افزایش خلاقیت
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش توجه به طراحی فضاهای آموزشی، آگاهی جامع تری از نیازهای شناختی، الگوهای رفتاری و فرایند رشد جسمی و روانی کودکان حاصل شده و نظریه های آموزشی و یادگیری محیط، محور را به سمت پرورش خلاقیت به خصوص در دوران کودکی سوق داده است. بنابراین طراحی محیط آموزشی مناسب برای رشد ذهنی، فیزیکی، عاطفی و اجتماعی کودکان که زمان زیادی در آن سپری می کنند، امری ضروری است و به همین منظور برای رشد طبیعی کودک کم توان ذهنی نه تنها داشتن محیط مناسب ضروری است، بلکه برای رشد هر یک از استعداد ها و توانایی های فردی، سن و زمان یادگیری نقش مهمی را در پروش خلاقیت او ایفا می کند. هدف اصلی این پژوهش افزایش خلاقیت از طریق بهبود کیفیت در طراحی مراکز آموزشی کودکان کم توان ذهنی است و جامعه آماری مورد استفاده در این مقاله پنج نمونه ی موفق از مراکز آموزشی کودکان کم توان ذهنی در کشورهای مختلف می باشد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و برای تجزیه تحلیل مؤلفه ها، از روش قیاسی استفاده شده است. نتایج به دست آمده در این مطالعات بیانگر نقش عوامل محیطی و مؤلفه های اثرگذار خلاقیت در طراحی مراکز آموزشی بر کودکان کم توان ذهنی می باشد.