فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
81 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : شهر بِیمَند بر اساس منابع مکتوب یکی از شهرهای ایالت کرمان در سده های اولیه دوران اسلامی بوده است. این شهر به دلیل قرارداشتن در مسیر راه های ارتباطی مهمی همچون راه های شیراز به سیرجان مرکز ایالت کرمان، از شهرهای مهم این دوره محسوب می شده است. برخی از منابع جغرافیایی فاصله این شهر تا سیرجان قدیم را چهار فرسخ ذکر کرده اند، اما با توجه به مطالعات باستان شناسی دشت سیرجان که طی سال های گذشته صورت گرفته، موقعیت مکانی این شهر تا به امروز ناشناخته باقی مانده است. با انجام طرح بررسی باستان شناسی دشت سیرجان در بهار سال 1397 برای اولین بار به مکان یابی این شهر پرداخته شده است. هدف پژوهش : هدف از این پژوهش، مکان یابی شهر بِیمَند در سده های اولیه دوران اسلامی است. بدین ترتیب که با مطابقت منابع مکتوب و شواهد جدید به دست آمده از بررسی های باستان شناسی دشت سیرجان و تحلیل و سنجش آن ها با هم، بتوان به درستی محل دقیق این شهر را در جغرافیای امروزی منطقه به دست آورد. پرسش اصلی این پژوهش مکان یابی دقیق این شهر و سنجش میزان تطابق میان منابع مکتوب و داده های باستان شناسی است. روش پژوهش : این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات آن از منابع مکتوب و بررسی های باستان شناسی جمع آوری و با هم مطابقت داده شده است. نتیجه گیری : نتایج نشان می دهد که با توجه به نوشته های منابع مکتوب و مطابقت آن ها با اطلاعات به دست آمده از پژوهش های میدانی باستان شناسی، محوطه ای که در شمال غربی شهر امروزی سیرجان در محله باغ بمید قرار دارد، همان شهر بِیمَند سده های اولیه دوران اسلامی است .
تبیین نقش الگوهای رویدادِ برگرفته از عوامل فرهنگی و طبیعی در شکل گیری الگوهای فضایی معماری بومی؛ مطالعه ی موردی: روستای سرآقاسید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷۷
۲۸-۱۵
حوزههای تخصصی:
معماری بومی ایران دارای گستردگی وسیع جغرافیایی و اصول مانایی است که بیش از هر زمان دیگری به تحلیل، بازخوانی و نقد علمی و منصفانه نیاز دارد؛ خوانشی که زیربنای بهبود فرایندها و روش های حفظ این آثار، نحوه ی مداخله در آن ها، دستیابی به ریشه های فرهنگی و گونه شناسی معماری این سرزمین باشد. معماری بومی به همان اندازه که متأثر از عوامل طبیعی است؛ از باورهای ذهنی، فرهنگ محلی و رویدادهای فردی و اجتماعی پیروی می کنند. می توان گفت، عوامل فرهنگی روح حاکم بر همه ی الگوهای فضایی معماری بومی و الگوهای رویداد واقع در آن ها را تشکیل می دهد. با این زمینه ی فکری است که الگوهای فضایی متأثر از الگوهای رویداد و الگوهای رویداد نیز متأثر از فرهنگ و طبیعت و درنتیجه معماری بومی به مثابه ی نمود فرهنگی نگریسته می شود. این پژوهش، ماحصل بررسی کیفیت تعامل وجوه فرهنگی و بستر طبیعی و تأثیر آن ها بر رویدادها و درنتیجه معماری بومی روستای سرآقاسید، از توابع شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال بختیاری است. هدف اصلی این پژوهش کیفی، شناسایی و ترسیم چهارچوبی الگومدار برای تحلیل معماری بومی روستای سرآقاسید است به گونه ای که بتواند با بررسی عوامل فرهنگی در بستر طبیعی نمونه ی موردمطالعه، الگوهای رویداد و الگوهای فضایی شکل دهنده ی آن را شناسایی و رابطه ی بین آن ها را تبیین کند. مسئله ی پژوهش، نحوه ی ارتباط میان الگوهای فضایی با باور مردمان، ریشه های فرهنگی و محدودیت های طبیعی، و نیز نحوه ی بروز آن ها در ساختار کالبدی روستاست. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، در بستری از مشاهدات میدانی، بررسی های عینی و کروکی های تحلیلی و نیز انجام مصاحبه ی عمیق باهدف شناسایی الگوهای تشکیل دهنده ی روستای هدف انجام پذیرفته است و نتایج این تحقیق حاکی از آن است که الگوهای رویداد، نمود عینی عوامل فرهنگی و طبیعی است که در قالب الگوهای فضایی تجلی یافته است.
وزن دانش طراحان شهری در ایران تحلیلی بر نسبت دانش تولید شده با مسئله های شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
117 - 141
حوزههای تخصصی:
در پی رشد چشمگیر دانش تولیدی طراحان شهری در طول 30 سال گذشته در ایران و رشد دامنه مسائل شهرهای ایرانی، این سوال مطرح می شود که اساساً رابطه این دو متغیر چگونه است؟ به عبارتی دیگر، طراحان شهری در مقالات، پایان نامه ها، کتب، نشست ها و همایش ها چه میزان به مسائل شهرهای ایرانی پرداخته اند؟ تا از این طریق بتوان تاحدودی مسیر هدایت دانش و پژوهش های آینده در رشته طراحی شهری را در جهت حل مسائل شهرهای ایرانی ترسیم نمود. بدین منظور در پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه زمینه ای و برپایه مصاحبه عمیق با 20 نفر از صاحب نظران در سه حوزه مدیریت، حرفه و دانشگاه، مدل نظری مسائل شهری تهران به عنوان پدیده مرکزی پژوهش پدیدار شد. سپس میزان قرابت مسائل شهری تهران با فراوانی موضوعی مقالات، پایان نامه ها و کتب تولید شده توسط طراحان شهری و نشست ها و همایش های شهری ارزیابی گردید. بدین ترتیب نیز مشخص شد که با وجود سهم زیاد اقتصاد شهری به عنوان عامل زمینه ای و آموزش طراحی شهری و اسناد و قوانین به عنوان عوامل مداخله گر در ایجاد مسائل شهری تهران، اما با این حال جایگاه کم اهمیتی در دانش تولیدی طراحان شهری دارد. در حوزه پیامدهای مسائل شهری تهران نیز درحالیکه مهمترین پیامدها در زمینه کیفیات شهر به پاکیزگی محیطی، عدالت شهری، ارزش های اکولوژیکی و حقوق عامه و در زمینه نظام های شهر به نابسامانی نظام حرکت و دسترسی برمی گردد، اما طراحان شهری در ایران به این موضوعات در دانش تولیدی خود توجه چندانی نداشته اند.
بازبینی بازسازی مسکن بم پس از زلزله ی سال 1382 با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر بازتوانی روانی بازماندگان، بر مبنای روش شناسی کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مخرب ترین زلزله های ایران در دهه های اخیر، با دامنه ی وسیع آسیب، تخریب و پیامدهای طولانی مدت، زلزله ی سال 1382 بم است. در طول رخداد زلزله و پس ازآن، جوامع واکنش های عاطفی و سوگیری های شناختی را تجربه می کنند که برخاسته از «تروما»، «تجارب تروماتیک» و «از دست دادن های تروماتیک» هستند. در مرحله ی بازتوانی، با هدف بازگشت جوامع به زندگی عادی در درازمدت، بازسازی مسکن دارای پتانسیل های قدرتمندی در التیام پیامدهای تروماتیک است. اما به دلیل فقدان دانش و شناخت پیرامون تروما درزمینه ی ایران، دیالکتیک بازسازی مسکن و بازتوانی طولانی مدت جوامع و التیام با ابعاد ناشناخته ی زیادی روبه رو می شوند. تحقیق حاضر با استفاده از روش Q و تکنیک دلفی، تلاش دارد در بازبینی بازسازی مسکن بم، عوامل مؤثر بر بازتوانی روانی و التیام پیامدهای تروماتیک زلزله را استخراج کند. طرح تحقیق در 5 مرحله تعریف شد. در تعریف و ساخت اجماع نظر، آیتم های مجموعه ی Q، با بررسی ادبیات و تحلیل محتوای 10 مصاحبه ی عمیق با صاحب نظران برجسته در این زمینه، ایجاد شد. در راندهای دلفی، مجموعه ی مشارکت کنندگان تحقیق را 23 نفر از مسئولان و محققان درزمینه ی بازسازی مسکن بم و بازتوانی اجتماعی- روانی جامعه ی آن، با روش نمونه گیری نظری و سپس گلوله برفی تشکیل دادند. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل عامل q، 6 عامل اطمینان مجدد به مصونیت در مسکن، سازگاری/ انعطاف پذیری، رنگ تعلق، باور بر خود کارآمدی، سولاستالژیا و سیاست ها و برنامه های بازسازی توانمندسازنده و شاخص های مرتبط با آن ها، در فرایند بازسازی و محصول مسکن بازسازی شده ی بم دارای 62.6% پتانسیل تأثیرات مثبت یا تشدیدکننده ی پیامدهای تروماتیک زلزله و بازتوانی بازماندگان هستند.
ارزیابی تطبیقی الگوهای بومی - محلی مساکن روستایی در مقابله با طوفان های شن و ماسه؛ مطالعه موردی: روستای تمبکاء و کول شهرستان هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان هوا در منطقه سیستان، تابع جهت، سرعت و تداوم حرکت بادهایی موسوم به «بادهای ۱۲۰ روزه سیستان» است. این بادها با جهت غالب شمال غربی به جنوب شرقی در سکونتگاه های منطقه سیستان همه ساله از اوایل خردادماه تا اواخر شهریورماه در حال وزیدن است. در سال های اخیر باتوجه به تغییر اقلیم و خشک شدن دریاچه هامون در بالادست این سکونتگاه ها، میزان گردوخاک و حرکت شن های روان در مناطق مسکونی افزایش چشمگیری داشته است. دانش بومی نشان می دهد چنانچه رفتار و مکانیسم پدیده های طبیعی و به ویژه طوفان های شن و ماسه در سطح منطقه سیستان متناسب با طرح های فیزیکی - کالبدی شناسایی و اجرا گردد، فواید متعددی در ابعاد فیزیکی - کالبدی، اقتصادی و اجتماعی عاید ساکنان منطقه خواهد شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه اجرا، توصیفی - آماری است. جامعه آماری پژوهش را روستاهای تمبکاء و دهکول از توابع شهرستان هامون تشکیل می دهند که براساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن، جمعیت آن ها درمجموع برابر با ۷۰۳ نفر معادل با 244 خانوار بوده است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 242 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. جهت تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج آزمون نشان داد که خشکی زیاد هوا (رطوبت کم) با میانگین 265/4 مهم ترین دلیل به وجود آمدن ماسه های روان در روستاهای موردمطالعه است. بیشترین اثر ماسه های روان در بافت های کالبدی سکونتگاه های روستایی بر ایجاد گردوغبار شدید در جهت بادهای غالب با میانگین 221/4 است. ساختن خانه های روستا در خارج از مسیر حرکت ماسه های روان با میانگین 228/4 مهم ترین راهکار مقابله با ماسه های روان در بافت کالبدی روستاهای موردمطالعه است. کشت درختان به خصوص درخت گز در ضلع شمالی اراضی با میانگین 275/4 مهم ترین راهکار اقتصادی مقابله با ماسه های روان در بافت کالبدی است. تخلیه ماسه های روان از کانال های اصلی با میانگین 787/3 مهم ترین راهکار زیرساختی مقابله با ماسه های روان در بافت کالبدی در روستاهای موردمطالعه است.
بهبود عملکرد روسازی بلوک خشتی پیاده روها و معابر روستایی با استفاده از افزودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۱۰۵-۹۱
حوزههای تخصصی:
ایران در استفاده از خشت در معماری و ساخت وساز، از کهن ترین کشورهای جهان محسوب می شود؛ به طوری که اکثر سازه های معماری و خانه های روستایی در این کشور، با استفاده از خشت ساخته شده اند که توجه بسیاری از گردشگران را به خود جذب کرده است. امروزه با پیشرفت علم و فناوری و ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ فراوانی مصالح خشتی و از طرفی اهمیت جایگاه گردشگری در کشور ایران، استفاده از خشت، شیوه ای که سالیان درازی است در ساختارها و معماری کشور نقش داشته، به شدت موردتوجه قرارگرفته است. ازآنجاکه رنگ تیره روسازی های متداول ازجمله روسازی آسفالتی با رنگ بناهای معماری - تاریخی خشت و گلی روستا همخوانی ندارد و از زیبایی آن می کاهد؛ در این پژوهش سعی شده است عملکرد خشت تثبیت شده با سیمان و آهک به منظور استفاده از آن در روسازی پیاده روها و معابر بافت روستایی با بار ترافیکی کم موردبررسی قرار گیرد. بدین منظور نمونه های بلوک خشتی از خاک ماسه رس دار ساخته شد و با درصدهای متفاوت سیمان و آهک تثبیت شد و سپس تحت آزمایش درصد جذب آب، مقاومت فشاری، مقاومت خمشی، مقاومت لغزشی و درنهایت تعیین مدول الاستیسیته قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که در خصوص تثبیت با سیمان، با افزایش درصد سیمان از ۵ درصد تا ۱۵ درصد میزان جذب آب و اصطکاک به ترتیب حدود ۱۷ و ۱۴ درصد کاهش می یابد و با افزایش درصد سیمان از ۵ درصد به ۱۵ درصد در مدت عمل آوری ۳ روزه، مقاومت خمشی، مدول الاستیسیته و مقاومت فشاری به ترتیب حدود ۱۱، ۸۹ و ۹۲ درصد افزایش می یابد. در خصوص تثبیت با آهک، با افزایش درصد آهک به ۸ درصد میزان جذب آب و اصطکاک به ترتیب حدود ۶ و ۱۸ درصد کاهش می یابد. همچنین با افزایش درصد آهک از ۴ درصد به ۸ درصد در مدت عمل آوری ۳ روزه، مقاومت خمشی، مدول الاستیسیته و مقاومت فشاری به ترتیب حدود ۹۹، ۹۶ و ۱۱۵ درصد افزایش می یابد. همچنین نتایج نشان می دهد که علاوه بر مقدار ماده تثبیت کننده، مدت زمان عمل آوری در مقاومت فشاری نمونه ها مؤثر است.
تبیین معیارهای کلیدی فرآیند شکل گیری کیفیت فضایی یکپارچه در فضاهای عمومی شهری (مطالعه موردی: منطقه پنج شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
17 - 34
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر نگرش های متعددی در رابطه با شکل گیری «کیفیت فضاهای عمومی شهری» مطرح شده است. اما آنچه قابل تشخیص است، عدم توجه به مفهوم کیفیت فضایی یکپارچه و رویکرد کل نگر آن در حوزه شهرسازی است. برای دستیابی به هدف تحقیق، منطقه پنج شهرداری تهران به صورت مورد پژوهی موردبررسی قرارگرفته است. بر اساس مبانی نظری در چارچوب مذکور، 5 معیار کلیدی درزمینه شکل گیری کیفیت فضایی یکپارچه در فضاهای عمومی شهری دارای اهمیت می باشند. تبیین 5 مؤلفه، به واسطه 10 معیار و 33 متغیر با استناد به انجام معادلات ساختاری به همراه روایی و پایایی موردتوجه قرارگرفته است. بنابراین، امکان طرح مدلی 5 عاملی در این زمینه فراهم شده که درعین حال، گامی اساسی در مسیر و تدوین مدلی ساختاری در سطحی فراتر است، الگوی موردتوجه ازنقطه نظر هماهنگی داده ها با ساختار عاملی آن از برازندگی قابل قبولی برخوردار است.
نقش شهرهای مصرفی در زندگی شهروندان با رویکرد مردم نگارانه (مورد مطالعه: شهر کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
امروزه تمامی شهرها در تکاپوی ایجاد امکانات برای مصرف هستند. درواقع شهرها به واسطه امکاناتی که برای مصرف فراهم می کنند تعریف می شوند. مصرف انبوه از یک سو باعث تغییر شهری ازجمله رشد قارچ گونه مراکز خرید، فروشگاه ها، مراکز فراغتی و ... شده است و از سوی دیگر، شهر نیز با طراحی فضاهای مصرفی خاص، شیوه های گوناگون مصرف را برای شهروندان به وجود آورده است. شهرنشینی در شهر کرمانشاه نیز به طور فزاینده به سوی مصرفی شدن پیش رفته است. با این وجود، بیشتر مطالعاتی که به بررسی شهر و کلان شهرها پرداختند مسائلی مانند تغییرات جمعیت، مهاجرت، بیکاری، ناامنی، حاشیه نشینی، انباشت ثروت، اقتصاد و خدمات اجتماعی را در بر می گیرند؛ با توجه به این موضوع، انجام دادن پژوهش های مختلف در این زمینه حکم زیربنا برای مطالعات بین رشته ای در زمینه شهرها و مصرف دارد. البته رشد تغییرات و دگرگونی هایی که در مصرف شهرها به وجود آمده؛ باعث توجه بیشتر به این موضوع شده است. این پژوهش، فرایند مصرف در شهرهای مدرن را بررسی کرده و نقش آن در زندگی شهروندان مورد بحث قرار داده است. در این پژوهش از روش تحقیق مردم نگاری استفاده شده و تکنیک گردآوری داده ها شامل: مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمیق است. یافته های پژوهش نشان می دهند که فضاهای تجاری، طراحی خاصی را در معماری شهر به وجود آوردند. معیارهایی در طراحی شهر وجود دارد که منجر به خلق فضایی دلنشین و تحریک کننده ای برای مصرف می شود، رنگ هایی که در فضاهای تجاری به کار گرفته می شوند در درخشندگی فضاها نقش حیاتی دارند و کمک به سزایی در خلق زیبایی کالاها دارند. ورودی های متعدد، راه روهای عریض، نورگیرهای فراوان و چشم اندازها مرکزی زیبا در مراکز خرید امکان تشویق بیشتر افراد به داخل پاساژ را فراهم می آورند. پرسه زنان با قدم زدن در شهر هویت خود را تغییر می دهند. همچنین مراکز خرید خود شامل: فضای خرده فروشی، هتل ها، رستوران ها، تسهیلات تفریحی هستند که با امکانات متفاوتی که در اختیار افراد می گذارند باعث خرید هر چه بیشتر افراد و مصرف گرایی می شوند. از سوی دیگر، مراکز خرید به عنوان یکی از اشکال جدید خرید، نقش مؤثری در اعتیاد افراد به خرید دارند. اعتیاد به خرید گاهی افراد را وسوسه به خرید بیش از اندازه می کند در پی آن اضطراب و نگرانی برای افراد به وجود می آید. بر این اساس، افراد در هنگام مصرف و خرید کالاها هویت خود را از دست داده و یا آن را بازنمایی می کنند و هویت جدیدی را به وجود می آورند.
دلایل عدم موفقیت برنامه TDR در طرح های توسعه شهری ایران
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه فضایی بی رویه و بی برنامه شهرها در بیشتر مناطق جهان از بین رفتن زمین های کشاورزی و طبیعی را بدنبال داشته است. انتقال حق توسعه (TDR) یکی از رویکردها و سیاست های کاربری اراضی است که برای جلوگیری از تخریب زمینهای کشاورزی، زمینهای با ارزش طبیعی مثل جنگل و کاربریهای با ارزش تاریخی در کشورهای اروپای غربی و آمریکا بوجود آمد و در طی دهه های اخیر در کشورهای مختلف دنیا مطرح گردید. این رویکرد به دنبال این است که در نقاطی که بایستی حفاظت شوند، توسعه را کاهش یا حذف کند و در عوض میل به افزایش توسعه برای مناطقی که خواستار رشد هستند، را تقویت کند. مفهوم (TDR) در ایران از دهه 80 شمسی مطرح گردید و تحقیقات متعددی در این زمینه به انجام رسید و همچنین در برخی از طرح های توسعه شهری مطرح گردید ولی تاکنون به مرحله اجرایی نرسیده است. در این تحقیق هدف بررسی موانع اجرایی و دلایل عدم موفقیت این رویکرد در طرح های توسعه شهری در ایران می باشد. روش های مورد استفاده در این تحقیق نیز روش دلفی و تحلیل سلسله مراتبی(AHP) می باشد. نتایج بدست آمده از این تحقیق بیانگر این می باشد که مهمترین و اثرگذارترین معیار طبق نظر متخصصان و کارشناسان معیار اقتصادی است و از نظر آن ها این معیار نسبت به سایر معیارها اثر بیشتری بر میزان تحقق پذیری برنامه های انتقال حق توسعه دارد.
تحلیل و مقایسه عملکرد حرارتی نمونه شبیه سازی شده نرم افزاری و نمونه ,واقعی ساخته شده گلخانه خورشیدی در اقلیم سرد و کوهستانی کشور (نمونه موردی: ایران، گلخانه خورشیدی در شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلخانه های خورشیدی در زمره راه کارهای غیرفعال نگهداشت انرژی در ساختمان محسوب می گردند. در این پژوهش تعیین مدل بهینه گلخانه خورشیدی در شهر کرمانشاه به عنوان یکی از شهرهای ناحیه اقلیمی سرد و کوهستانی کشور که استفاده از گلخانه خورشیدی در آن توجیه پذیر می نماید مدنظر قرار گرفته است بر این اساس و با استفاده از نرم افزار انرژی پلاس با چند متغییر اساسی در عملکرد حرارتی گلخانه همچون جهت گیری، ابعاد و زاویه شیب سقف، جداره نورگذر و عایق بندی حرارتی، شرایط بهینه به صورت قیاسی تحلیل شده است. در این تحقیق، از بارگذاری داده های آب و هوایی ایستگاه هواشناسی فرودگاه کرمانشاه در نرم افزار استفاده گردیده است. به منظور اعتبارسنجی، نسبت به ساخت نمونه واقعی اقدام و عملکرد حرارتی این دو طی یک آزمایش میدانی 72 ساعته با هم مقایسه شد. نتایج بیانگر آن است که علی الرغم وجود اختلاف در دماهای ثبت شده خصوصا طی 24 ساعت سوم اما روند تغییرات دمایی آنها همگام است و تحلیل آمار توصیفی و نمودار پراکنش خطی داده های حاصل از آنها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس بیانگر پراکنش و رابطه خطی نسبتا قوی پیرامون خط رگرسیونی می باشد. در این تحقیق از روش های توصیفی، تحلیلی تجربی و قیاسی استفاده گردیده است.
ارزیابی سطح سلامت مناطق مسکونی بر پایه طب سنتی؛ مطالعه موردی: شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۱۵۷-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در جهت پاسخ به این پرسش انجام شده که عوامل مؤثر بر سلامت سکونتگاه های شهری بر پایه طب سنتی کدام اند؟ و با موردکاوی به این پرسش ها نیز پاسخ می دهد که آیا سکونتگاه های کاشان با معیارهای مورد تأکید طب سنتی همخوانی دارد؟ کدام مناطق شهری کاشان برای مکان گزینی مسکن سلامت بخش مناسب هستند؟ هدف این پژوهش تعیین سطح سلامت مناطق مسکونی در شهر کاشان بر پایه شناخت بستر اقلیمی، طبیعی و مصنوعی با تکیه بر نتایج مستندات طب سنتی و نیز ارائه نمونه ای از شیوه مطالعات کاربردی در مقیاس شهری برای دستیابی به مناطق مسکونی سلامت محور است. پژوهش از نوع پژوهش موردکاوی در شهر کاشان بوده که با شیوه توصیفی و تحلیلی انجام شده است. بر پایه یافته ها، طب سنتی برای مکان گزینی سکونتگاه های شهری، شناخت عواملی همچون اقلیم شامل عرض جغرافیایی، پستی و بلندی، بادها، جنس زمین، معادن، آب های طبیعی موجود و نحوه سامان دهی بناها برای سازگاری با اقلیم (به عنوان بستر طبیعی و مصنوعی) و ویژگی های ساکنان شهر را لازم می شمرد. برای تعیین سطح سلامت مناطق مسکونی، نخست باید شرایط اقلیمی، عوارض طبیعی و مصنوعی شهر و سالم بودن هوا بررسی شده و سپس کارآمدی ساختار بلوک های مسکونی ارزیابی و راهکارهای سلامت بخش محل سکونت پیشنهاد شود. مهم ترین عوامل محیطی کاهنده سطح سلامت مناطق مسکونی کاشان، هوای گرم وخشک در فصول گرم، ریزگردها در بهار و تابستان، آلاینده ها در پاییز و زمستان و ساختار برون گرای واحدهای مسکونی و گشودگی تک سویه بلوک های مسکونی هستند. راهکارهای سلامت بخش مناطق مسکونی عبارت اند از: انطباق ساختار گذرهای شهری بر گذر آب های سطحی، سویابی بلوک های مسکونی بر پایه بهره گیری از شرایط سلامت بخش باد و آفتاب، مرکزیت فضای باز در ساختار عرصه و اعیان بلوک های مسکونی برای کاهش گشودگی های بیرونی و مصونیت از هوای خشک و آلوده. نتایج تحلیل ها گویای آن است که بالاترین سطح سلامت در شهر کاشان بر پایه مجموع عوامل کالبدی در معماری و شهرسازی، در بافت سنتی و حوزه باغات دشت فین و پایین ترین سطح آن در بافت جنوب شرقی شهر است. در کل سطح سلامت در معماری و شهرسازی کاشان میانه مایل به سلامت است.
مطالعه نقش مایه اژدها بر کاشی های زرین فام با تأکید بر نمادشناسی و پیشینه تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
99 - 106
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : کاشی کاری به عنوان یکی از شاخص ترین عناصر تزیینی در معماری اسلامی-ایرانی، در بسیاری از بناهای اسلامی مشاهده می شود. برخی از نقوش کاشی ها همچون نقش اژدها، به عنوان یکی از نقوش تکرارشونده در هنر ایران و سایر ملل همچون چین به چشم می خورد.حال این سؤال مطرح می شود که چه شباهت ها و تفاوت هایی از نظر قالب و محتوا بین نقش اژدها در کاشی های بناهای ایران و نقش اژدها در هنر چین وجود دارد؟ برای پاسخ به این سؤال، کاشی های دو بنای امام زاده علی بن جعفر (ع) و امام زاده اسماعیل (ع) در قم مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف پژوهش : این پژوهش با تطبیق نقش اژدها در فرهنگ های باستانی ایران و چین به شباهت ها و تفاوت ها از نظر قالب، محتوا و بار معنایی بین نقش اژدها در کاشی های ایران و هنر چین در دوره ایلخانی پرداخته تا این فرضیه مورد پژوهش قرار گیرد که نقش اژدها، در دوره ایلخانی و پس از آشنایی با فرهنگ و هنر چین، بر خلاف دوره های قبلی در ایران، بار معنایی مثبت پیدا کرده و با هدف خیر در بناهای مذهبی و کاخ ها مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق : روش تحقیق این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و از منابع کتابخانه ای، اسنادی و میدانی جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نتیجه گیری : در نهایت فرضیه این پژوهش اثبات و نتیجه گیری شد که نقش اژدها در کاشی های زرین فام دوره ایلخانی، برخلاف ویژگی های شر و منفی اژدها در ادبیات و هنر ایران در دوره های قبل بوده و متأثر از فرهنگ چین، با مفهوم مثبت و بار معنایی خیر آن شکل گرفته است.
ارزیابی فضاهای سبز شهری و طبیعت از دید شهروندان زن؛ نمونه موردی: شهر کرمان در سال 1401
منبع:
بوطیقای معماری سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
1-14
حوزههای تخصصی:
فضاهای سبز شهری را گونه ای از اکوسیستم های محیطی می دانند که دارای بازدهی اجتماعی و اکولوژیکی بشمار می آیند و عرصه ای را برای تعاملات اجتماعی و مراودات شهروندی بوجود می آورند. التفات به فضاهای شهری در قالب ارزیابی کیفی، گونه ای بازنگری را در این فضاها شکل می دهد تا با افزایش مطلوبیت از دید شهروندان، امکان افزایش رضایت مندی شهروندی و شکل گیری سرمایه اجتماعی در ساختار شهری را فراهم کند. در این میان سنجش شاخص ها و ارزیابی فضاهای سبز شهری از دید شهروندان از آن جهت مهم می نماید که رویکردهای جدید شهرسازی، شهروندان را جزیی اساسی در فرایند تولید برنامه می-دانند. بر این اساس ارزیابی کیفی فضاهای سبز شهری و بازنگری در برنامه ریزی این فضاها، ضرورت آمایش فضاهای سبز شهری را یاداوری می کند. بر این اساس پرسشنامه ای تدارک دیده شد و در محدوده شهر کرمان از 384 نفر، اقدام به نمونه گیری و جمع آوری اطلاعات گردیده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که فضاهای سبز شهری، بایستی مورد بازنگری کیفی، بهسازی و نوسازی قرار گیرد که در این میان سرانه فضای سبز، مکان قرارگیری و تسهیلات بهداشتی و خدماتی پارک ها، دارای جایگاهی نامطلوبی در مطلوبیت این فضاها بشمار می روند.
تحلیل و مقایسه دیدگاه «پارسونز» و «لدوکس» در کاربرد عصب شناختیِ طراحی معماری با تاکید بر «روان شناسی تکاملی اولریخ»
منبع:
بوطیقای معماری سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
49-63
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه اولریخ مبانی درک محیط مبانی عصب شناختی دارد که ناشی از تکامل ساختار فیزیولوژیک روانی انسان در مواجهه با محیط مصنوعی است که معماران و طراحان شهر در ارائه آن نقش داشته اند. سوال اصلی این پزوهش بنیادین این است که جایگاه عصب شناسی مبتنی بر نظریه تکاملی اولریخ در حوزه شناخت معماری چیست؟ در این مقاله این موضوع تشریح می شود که از روش توصیفی- تحلیلی و آزمون پارسونز که شرح آن در بیان یافته ها داده شده به موضوع پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که معماران بایستی توجه انسان کاربر فضا مانند نظریه تکمل تدریجی داروین در حوزه روانی نیز مصداق داشته و درواقع معماری و فضاهای شهری می توانند سطوح تکامی پیشرانی یا پسآمدی را ایجاد کنند لذا معماران باید هرجا که امکان دارد از سطوحی با بافت طبیعی و دارای سطحی منقوش استفاده کنند که به راحتی با روح و روان آدمی قابلیت سازگاری و درک داشته باشد.
سنجش کانسپت معماری فضای نیایشگاهی در دوران ماد در نوشیجان تپه، زاربلاغ و تپه ازبکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مادها به عنوان اولین حکومت یکپارچه و مرکزی ایران شناخته می شوند. معماری این حکومت به واسطه کاوش های محدود و تاریخ گذاری های مبهم، دچار ابهاماتی است. بخش عمده معماری ماد را تالارهای ستوندار، مجموعه انبارها و فضاهای نیایشگاهی تشکیل می دهند. فضاهای نیایشگاهی به واسطه اطلاعات ناکافی از آیین مادها به عنوان پر ابهام ترین بخش معماری ماد شناخته می شوند. نیایشگاه مرکزی نوشیجان مهم ترین فضای نیایشگاهی ماد است که در جریان کاوش های آن مشخص شد که این نیایشگاه بدون کوچک ترین آسیبی مهر و موم شده است. با کاوش های بیشتر در قلمرو حکومتی ماد، محوطه های دیگری با شرایط یکسان با نوشیجان آشکار شدند که گمان می رود سرنوشت یکسانی با این نیایشگاه داشتند. در این پژوهش با روش توصیفی _تحلیلی و مطالعه موردی و با هدف خوانش معماری از کانسپت طراحی و کارکرد فضاهای نیایشگاهی ماد، سنجشی معمارانه بین نیایشگاه مرکزی نوشیجان تپه، نیایشگاه زاربلاغ و تپه ازبکی صورت گرفته است، این سنجش در انتها دستیابی به یک الگوی مفهومی دو بخشی در طراحی این نیایشگاه ها را میسر می سازد. در بخش نتیجه گیری، همانندی های این نیایشگاه ها در زمینه کانسپت و ساختار معماری، بستر محیطی و مصالح ساختمانی ذکر خواهد شد. در نهایت به شباهت های ساختاری و عملکردی بناهای مذکور با نیایشگاه غربی نوشیجان تپه، بنای سنگی واسون کهک، نیایشگاه تخچرآباد بیرجند و نیایشگاه حاجی خان فامنین نیز اشاره ای خواهد شد.
تبیین مفاهیم کلیدی شهر اسلامی در تفکر مدینه فاضله فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
125 - 141
حوزههای تخصصی:
باوجود مطالعات بسیار ، کمبود منابع جهت استواری پایه های نظری مفهوم «شهر اسلامی» ، همچنان مهم ترین معضل این بخش از دانش شهرسازی است . بدین جهت ، بازخوانی و واکاوی آثار اندیشمندان بزرگ مسلمان که نظریات آن ها عمدتاً مبتنی بر تعالیم اسلامی است ، ضروری به نظر می رسد . پژوهش بنیادی حاضر ، باهدف کمک به توسعه مبانی نظری «شهر اسلامی» ، نظریه «مدینه فاضله فارابی» را با استفاده از مطالعات اسنادی ، مراجعه به منابع دست اول و بر اساس روش تجزیه وتحلیل کیفی ، موردمطالعه قرار داده است . فارابی حکیم مسلمان ایرانی، در کتب «آراء اهل المدینه الفاضله» و «سیاسه المدنیه» ، به شرح علمی مفهوم «شهر آرمانی» می پردازد . ویژگی های منحصربه فرد او را می توان در «جامع نگری»، «ساختار و سازمان منظم تفکر او»، «سعی در کاربردی کردن فلسفه اسلامی در اجتماع» و «توجه به مبادی سه گانه الهی، انسانی و طبیعی در ارائه نظریات» دانست که این مشخصات، استحکام تفکر مبتنی بر نظریات وی را تا حدود زیادی تضمین می نماید. پس از بررسی منابع و تحلیل نتایج ، مفاهیم کلیدی نظریه فارابی شامل : «سعادت»، «جامع نگری»، «انسان گرایی»، «عدالت»، «الگوی جهانی»، «سیاست»، «نظام اجتماعی»، «مدیریت» و «آموزش» استخراج گردیده است. این مفاهیم، در سه بخش «آرمان متعالی، مسیر حرکت و ابزار عملیاتی» تنظیم و روابط میان آن ها تحلیل شده است. درنهایت، کاربست این مفاهیم در تعریف بنیان نظری مفهوم «شهر اسلامی» مشخص گردیده است. این مفاهیم می توانند «هدف، رویکرد، ساز و کار، فرم، بستر، سازمان و محتوا»ی مفهوم «شهر اسلامی» را تبیین نمایند.
بررسی مؤلفه های کارناوالی میخاییل باختین در نمایش هایی شادی آور ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
55 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کارناوال ها، جشن های مردمی و عامیانه هستند که در مقابل فرهنگ رسمی و خشک قرار می گیرند. در فضای کارناوالی طبقات اجتماعی واژگون می شوند. کارناوال با استفاده از ابزارهایی چون انتقاد، هجو، تمسخر و کنایه، قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد، در مقابل فرهنگ رسمی می ایستد، فضای تک صدایی را بر هم می زند و جامعه ای چندآوایی، همراه با گفتگوهای متنوع پدید می آورد. میخاییل باختین نظریه پرداز مهم قرن بیستم در حوزه نقد ادبی با نظریه منطق گفتگویی، فضای نوینی در حوزه های گوناگون از جمله ادبیات پدید آورد. یکی از شاخه های اصلی این نظریه کارناوال است. مؤلفه های کارناوالی باختین را می توان در مقوله نمایش نیز بررسی کرد. این پژوهش بر آن است تا نمایش های شادی آور ایرانی در اواخر دوره صفوی و دوره قاجار را با ذکر شواهد و نمونه ها، بر اساس انگاره های کارناوالی باختین مورد نقد و بررسی قرار دهد.هدف پژوهش: این تحقیق به دنبال آن است که با بررسی نمایش های شادی آور ایرانی و تحلیل ساختاری و محتوایی آنها، نسبت این گونه نمایشی را با نظرات باختین در زمینه کارناوال سنجیده و امکان به کارگیری نظریه کارناوالی باختین را در این نمایش ها بررسی کند. روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش از منابع معتبر ایرانی و غیر ایرانی (به صورت کتاب، مقاله، یادداشت و گفتگو با صاحب نظران در دو مقوله متن و اجرا) استفاده شده است.نتیجه گیری: نمایش های شادی آور ایرانی به مثابه کارناوال، فضایی ایجاد می کنند تا مردم فارغ از طبقه اجتماعی گرد هم آیند و همراه با سرگرمی و شادی در کنار یکدیگر آزادانه، به انتقاد از فضای رسمی جامعه بپردازند. در آزادی و برابری، گفتگوی حقیقی شکل می گیرد و عامه مردم در مدتی هر چند کوتاه، به رهایی و آرامش می رسند.
ارزیابی شاخص های زیست پذیریِ شهرهایِ هوشمند در دوران پساکرونا (مطالعه موردی منطقه 12 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
39 - 54
حوزههای تخصصی:
در قرن اخیر پیشرفت های سریع در فناوری اطلاعات و ارتباطات یعنی شهرهای هوشمند، کیفیت زندگی در ابعاد محیطی و اجتماعی- اقتصادی یعنی زیست پذیری شهرها را در سطح جهانی کاهش داده است. پاندمی کرونا یا همان «پدیده کووید- 19» آسیب پذیری شهرها را در شرایط فعلی شان را نشان می دهد. از موضع هدف، پژوهش حاضر کاربردی و به لحاظ روش تحقیق ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. در این پژوهش به بررسی و شناسایی چهار بُعد (زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و مدیریتی) و نوزده شاخص (پتانسیل های طبیعی، میزان فضای سبز عمومی، انعطاف پذیری، سرزندگی و نشاط فضای شهری، جمله بهره وری اقتصادی، تنوع کاربری و فعالیت های اقتصادی، زیرساخت و فناوری اطلاعات، سیستم حمل و نقل پایدار ایمن و...) دخیل در زیست پذیری شهرهای هوشمند و اولویتبندی نقش آن ها در کاهش آثار مخرب در دوران پساکرونا با استفاده از روش AHP پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد به ترتیب ابعاد زیست محیطی، مدیریتی، اقتصادی و اجتماعی دارای اهمیت بوده و در بُعد زیست محیطی، شاخص بهداشت و سلامت فرد و محیط با 299/0، در بُعد اجتماعی، شاخص ایمنی و امنیت با 445/0، در بُعد اقتصادی، شاخص بهره وری اقتصادی با 484/0 و در بُعد مدیریتی، شاخص تامین زیر ساخت فناوری اطلاعات با 286/0 دارای بیشترین امتیاز و تأثیر می باشند و در پایان یافته ها در دو بخش تدوین اهداف و سیاست های ایجاد شهر هوشمندِ زیست پذیر در پسا کرونا و راهکار های موثر در کنترل پیامدهای پسا کرونا در شهرهای هوشمند زیست پذیر ارائه گردید.
پدیدارشناسی زبان فضا در باغ ایرانی مبتنی بر مراتب وجودی انسان از منظر اسلام؛ نمونه موردی باغ دولت آباد یزد
حوزههای تخصصی:
تبیین رویکرد شناختی-فرهنگی در انطباق با رویکردهای تکوینی به معنا در شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
87 - 100
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه معنای محیط از مهم ترین موضوعات شهرسازی بوده و مکاتب فکری معاصر همواره به دنبال نظریه پردازی «ماهیت معنا و فرایند تکوین آن» در فضاهای شهری هستند. به نظر می رسد این مکاتب به دلیل فقدان ظرفیت لازم جهت بهره مندی از ابتکارات سایر حوزه های علمی و همچنین نگاه تک سطحی به معنا، با کاستی هایی همراه هستند. به دلیل ماهیت میان رشته ای شهرسازی، بهره گیری از علوم مرتبط با ساختارهای شناختی و ادراکی فرد مانند علوم شناختی برای تبیین فرایند تکوین معنا در فضای شهری، ضروری به نظر می رسد. هدف: هدف این نوشتار تعمیم کاربست مفاهیم مرتبط با شناخت انسان و محیط در حوزه علوم شناختی به حوزه مطالعات محیطی از جمله شهرسازی و کاهش خلأ موجود در مطالعات نظری میان رشته ای بین این دو حوزه است. روش: روش تحقیق در این مقاله، تطبیقی - تحلیلی است که با تبیین جایگاه رویکرد شناختی-فرهنگی در مقایسه با رویکردهای پسااثبات گرا و پساساختارگرا در حوزه مطالعات شهری، انجام می شود. یافته ها: رویکرد شناختی-فرهنگی به لحاظ معرفت شناسی و عوامل تکوین معنا در فضاهای شهری با رویکردهای پسااثبات گرا و پساساختارگرا متمایز می شود. به لحاظ معرفت شناسی در رویکرد شناختی-فرهنگی، معنا را به طور هم زمان در دو سطح فراگیر با ذهنیت فرهنگی و در سطح خاص با رویه های فرهنگی بازتولید می شود. قابلیت های شناختی-فرهنگی فضای شهری، تجربه شناختی-فرهنگی فرد از فضای شهری و نحوه در دسترس بودن/دسترس پذیری در یک موقعیت خاص عوامل تکوین معنا در رویکرد شناختی-فرهنگی هستند. نتیجه گیری: رویکرد شناختی-فرهنگی به عنوان رویکرد پیشنهادی پژوهش با نگاهی چندسطحی و موقعیتی به معنا، کاستی های موجود رویکردهای پیشین همچون نگاه تک سطحی به مطالعه معنا در مطالعات شهری را پوشش داده و شهرسازی را به عنوان دانش موقعیت مند فرهنگی معرفی می نماید