مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
تاریخ معماری
حوزههای تخصصی:
محمدکریم پیرنیا، از برجسته ترین تاریخ پژوهان معماری ایران، دو دستاورد بزرگ به نام اصول معماری ایران و سبک شناسی معماری ایرانی داشت. در این مقاله، به بررسی اصول پیشنهادی او برای معماری ایرانی پرداخته شده است. به این منظور، ابتدا چگونگی تکوین و تکمیل اصول پنجگانه او در طی زمان نشان داده شده، سپس سخن او درباره یکایک اصولها که در منابع گوناگون پراکنده است، از منابع اصیل جمعآوری و به زبانی منسجم بیان گردیده است. در ادامه مقاله، در کلیات این اصول تأمل، و شایستگی آنها برای تبیین معماری ایرانی سنجیده شده است. نگارندگان، انگیزه های پیرنیا را از طرح آنها و نیز مفروضات و دلالت های ضمنی آنها را بررسی و آنها را نقد کردهاند. در پایان نشان داده شده که ترکیب و محتوای کنونی این اصول، باطن و ظاهری دارد. ظاهر آنها متناسب با نیازهای زمانه پیرنیاست و ممکن است امروزه به کار محققان معماری ایران نیاید و معتبر نباشد، اما باطن آنها ابزارهایی ارزنده برای شناسایی و فهم معماری ایرانی در بستر فرهنگ ایرانی است. در این صورت، میتوان اصول پیرنیا را بازخوانی کرد و در خدمت تعمیق تحقیق در تاریخ معماری ایران درآورد.
خاک و خِرَد، تأملی در شأن معماری در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی، معمار یا نظریه پرداز معماری نبوده است؛ اما در مثنوی به سبب های گوناگون، به تصریح یا به تلویح، به عمد یا غیرعمد، به معماری توجه کرده است. این را می شود در چند مرتبه مشاهده کرد: خبر دادن از عالم معماری که در آن می زیسته است؛ به کار بردن صورت های معماریانه خیال در سخن؛ برقرار کردن نسبت میان معماری و هستی؛ پیش نهادن نظرهای کلی، که به معماری هم قابل تعمیم است؛ دعوت به ذکر خدا به واسطه معماری. در این مقاله کوشیده ایم، به روش تفسیر متن با متن، شأن معماری را از خلال ابیات مثنوی دریابیم. این کار را در مراتب یادشده و در جهت پاسخ گویی به چند پرسش اصلی انجام داده ایم: نسبت معماری با هنر و صنعت و پیشه؛ تجلی معماری در زبان مثنوی؛ نسبت معمار با خیال؛ ویرانی در برابر آبادانی؛ تجلی جهان معماری مولوی در آثار و مناقب نامه هایش؛ ویژگی های مادی و غیرمادی مکان مطلوب؛ معماری در مقام واسطه ذکر.
حفاظت معماری و نسبت آن با تاریخ معماری، با نگاه به تجربه حفاظت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفاظت معماری و تاریخ معماری هریک مفهوم و حوزه جداگانه ای دارند. حفاظتْ حفظ اثر تاریخی و استمرار حیات آن را دنبال می کند و تاریخ معماری به دنبال شناخت و فهم معماری گذشته است. حفاظت با بناهای تاریخی که شواهد تاریخ معماری محسوب می شوند، سروکار دارد که علاوه بر سرنوشت این شواهد، تحقیق تاریخ معماری نیز اهمیت می یابد. در این تحقیق، به دنبال آنیم که بفهمیم رابطه حفاظت معماری و تاریخ معماری چگونه به وقوع می پیوندد و در این رابطه، چه نسبتی میان این دو قابل تصور است؟ هدف از این نوشتار، فهم این نسبت برای پیشبرد تاریخ معماری ایران است. روش تحقیق به کاررفته، توصیفی تحلیلی و با اتکا به استدلال های عقلی است. راه به دست آوردن داده ها کتابخانه ای و در موارد محدود، مشاهدات میدانی بوده است. برای تبیین موضوعْ حفاظت در جایگاه عمل و جایگاه نظر شناسانده شده و تاریخ معماری در دو معنای تاریخ (1) معماری و تاریخ (2) معماری به کار رفته است. نقطه تلاقی و اشتراک حفاظت و تاریخ معماری در فضای کاری حفاظت و در دو پرده اصلی به وقوع می پیوندد. پرده نخست مربوط به مطالعات مقدماتی حفاظت است؛ زیرا اثر تاریخی (اثر معماری) را به درستی نمی توان مرمت کرد مگر آنکه به درستی شناخته شود و بخش مهمی از این شناخت در حوزه تاریخ معماری روی می دهد. پرده دوم در حین انجام عملیات حفاظتی روی می نماید. به این نحو که ممکن است نشانه هایی در بنای تاریخی آشکار شود که تا پیش از این شناخته شده نبود؛ این آثار درواقع شواهد تازه ای است که دست مایه ای برای تاریخ معماری محسوب می شود. نحوه عمل حفاظت و تاریخ معماری، آن ها را در نقش پیش برنده (خادم) یا سدکننده (مانع) نسبت به هم آشکار می کند. تجربه حفاظت در ایران نیز بیان کننده رابطه میان حفاظت و تاریخ معماری است که آغاز جدیِ آن از میانه دهه 1340ش است. تاریخ نگاریِ معماریِ بناها و مجموعه هایی از قبیل مسجدجامع اصفهان، کاخ عالی قاپو، کاخ چهل ستون اصفهان، مسجدجامع اردستان، گنبد سلطانیه و دیگر بناها در حین حفاظت و مرمت به انجام رسید. مطالعات منتشرشده نشان می دهد شناختی که در حین حفاظت از بناها حاصل شده، مبتنی بر شواهد و اسناد پنهان در بنا بوده و نسبت به تاریخ نگاری هایی که از راه های دیگر حاصل شده، متفاوت است.
سیر تطور مدیریت منابع آب در تهران و تغییر ذهنیت ایرانیان در مورد آب در گذر زمان : تبیین رابطه(مقاله علمی وزارت علوم)
برای تحقق مصرف بهینه آب، این موهبت هم زمان زمینی و آسمانی، نخستین گام پیش از جست وجوی هرگونه راهکاری، توجه به ذهنیت مصرف کننده است؛ ذهنیتی که در ارتباط با عالم واقع و نحوه سازماندهی منابع آب شکل گرفته است. این مقاله درصدد است با رویکردی میان رشته ای، در چارچوب بررسی تاریخ شهر تهران و با دیدی مبتنی بر معماری، نحوه سازماندهی منابع آب این شهر را پیش از ورود آب لوله کشی توصیف کند و ضمن این توصیف، برمبنای مفروضات دریافت شده از روان شناسی و مطالعات فرهنگی، به این پرسش پاسخ دهد که چگونه ذهنیت ایرانی درباره آب به مثابه نعمتی محدود و ارزشمند، به نگرش به آن به منزله منبعی نامحدود و به آسانی دردسترس و رایگان، تغییر کرده است. به این منظور، نحوه سازمان دهی کالبدی فضایی آب در شهر تهران دوره قاجاریه از دیدی کلان توصیف شده و همچنین، ذهنیتی را که این سازمان دهی قابل مشاهده در شهر در مورد آب امکان پذیر می کرد، توضیح داده شده است. علاوه بر این، با تمرکز بر نقطه ای از شهر تهران در دوره قاجاریه، سازوکارهای دست یابی به آب و مشکلات هنگام بهره برداری آن از دیدی خرد توصیف شده و درنهایت، روند تدریجی تغییر ذهنیت در مورد آب پس از لوله کشی آن و با تغییر میزان مشاهده پذیری منابع آب در شهر، بررسی شده است؛ تغییر ذهنیتی که بر میزان و نحوه مصرف کنونی، مؤثر بوده و در هر تصمیم گیری ای برای بهینه سازی مصرف آب باید به راهکارهای درازمدت بازسازی آن اندیشید.
دروازه در شهرهای سده های نخست اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دروازه یکی از عناصر مهم و کم شناخته شده شهرهای پیشامدرن است. در این مقاله، دروازه در شهرهای سده های نخست اسلامی در گستره فرهنگی ایران بررسی شده است. در این پژوهش با بررسی و تفسیر متون درجه اول، داده برای روایتی تاریخی از دروازه فراهم شده است. در این مقاله، چیستی دروازه، نسبت دروازه با شهر و حیات شهری، و نسبت دروازه با تلقی افراد از شهر و جهان پیرامون، ذیل سه نقش متفاوتی که دروازه می تواند به خود بگیرد، بررسی شده است: دروازه به مثابه شیئی محصول عمل انسان؛ دروازه به مثابه ابزاری برای انجام کنش های انسانی؛ دروازه به مثابه صحنه ای برای اعمال انسانی. از خلال این بررسی، وجوهی از ماهیت دروازه و موقعیت آستانه ای آن در فضای شهر و نقش آن در تعیین و تبیین قلمرو شهر روشن می شود. اجزا و فضاهای دروازه طوری سازمان دهی می شد که بتوان بسته به موقعیت، آمدوشد را با درجات مختلف کنترل کرد. دروازه بر احتمال گذار میان درون و بیرون تأکید داشت، اما این گذر را مشروط به ارزش ها و قوانینی می کرد که به شهر به مثابه قلمرو معنا می بخشید. دروازه در شکل دهی به تصویر ذهنی افراد از ساختار شهر و قلمرو آن نقش مهمی ایفا می کرد. حفظ دروازه برای حفظ شهر حیاتی بود. دروازه و رویدادهای مرتبط با آن، به واسطه وضعیت آستانه ای و اهمیتی که در حفظ و تعیین و تبیین حدود شهر داشت، دلالت های نمادینی یافته بود. در واقع دروازه در هر سه لایه کالبدی و اجتماعی و نمادین نماینده شهر به مثابه یک قلمرو بود.
تاریخچه اجمالی گنبد ائمه بقیع (علیهم السلام)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
117 - 130
حوزههای تخصصی:
زیارتگاه ائمه بقیع7 که قبور مطهر چهار تن از امامان معصوم شیعه (شامل امام حسن مجتبی، امام زین العابدین، امام محمد باقر و امام جعفر صادق:) را در بر دارد، از مهم ترین مقاصد زیارتی عموم مسلمانان در مدینه منوّره به شمار می آید. تا کمتر از یکصد سال پیش، روی این قبور ساختمان و گنبد بزرگی وجود داشته که از بناهای معماری شاخص در مدینه بوده است. در این نوشتار، با استناد به منابع تاریخی و جغرافیایی اصیل و دست اول، تاریخچه اجمالی گنبد ائمه بقیع:، شامل تعیین زمان ساخت و تحولات و بازسازی های آن در دوره های بعدی، بررسی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد قبور ائمه بقیع: تا قرن پنجم هجری فاقد ساختمان بوده و نخستین گنبد روی این قبور، در اواخر این قرن، به دستور مجدالملک براوستانی قمی (د 492ق) ساخته شده است. مهم ترین تحولات معماری این بنا در دوره های بعدی نیز تخریب اول و دوم آن به دست وهابی ها و بازسازی آن در دوره عثمانی پس از تخریب اول بوده است.
بهبود کارآیی شیوه آموزش تاریخ معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش تاریخ معماری ایران و جهان، امروزه در دانشکده های معماری، هنوز با هدف شناخت بیشتر فرآورده های معماری گذشته انجام می شود؛ و محتوا و روش تدریس آن، رابطه روشنی با معماری امروز و فردای دانشجویان نمی یابد. با آنکه حجم بیشتر واحدهای درسی در آموزش معماری به درستی برای آموزش «طراحی معماری» سامان یافته است، دو کاستی جدی در آن دیده می شود: کم توجهی به گام «برنامه ریزی» برای طراحی، و بی توجهی به چگونگی بهره بردن از درس تاریخ معماری برای طراحی کارکردهای مختلف معماری؛ که پیامد آن بر آینده شغلی دانشجویان مؤثر است. این مقاله در پیتدوین هدف و روشی بسامان برای آموزش تاریخ معماری است؛ و اینکه بررسی پیشینه و گذشته معماری ایران و جهان چه سودی در آموزش طراحی معماری دارد؟ و چگونه می توان از معماری گذشته برای معماری امروز و آینده،درس آموخت و آموزش داد؟ این مقاله در شمار پژوهش های استدلال منطقی با رویکرد تحلیلی تفسیری جای دارد. فرضیه مقاله این است که در معماری، آنچه زمان بر آن می گذرد و به تاریخ می پیوندد، «روش ساخت» است، و آنچه فراتر از زمان است، «روش طراحی» یا «چگونگی سامان دهی فضا»ست. گمان می رود با همه پافشاری هایی که بر فاصله گرفتن از گذشته معماری می شود، هنوز هم نمونه ها و درس های ارزشمندی از طراحی را می توان از تاریخ معماری آموخت. «الگوهای فضایی» و «الگوهای سامان دهی فضایی»، تجربه های طراحی گذشتگان هستند که تحلیل آن ها در تدریس طراحی معماری به کار می آید. در این نوشته، ابتدا به نمونه ای از چنین الگوهایی اشاره و سپس راهبردی برای تدریس تاریخ معماری ارائه می شود؛ به گونه ای که در راستای کاربردی کردن آن برای درس طراحی معماری باشد.
عمارت از برای ویرانی: دو روایت متفاوت درباره جایگاه معمار و معماری در کتاب احیاء علوم الدین غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
۴۸-۳۵
حوزههای تخصصی:
ابوحامد محمد غزالی، عارف، فقیه و متکلم قرن پنجم هجری که تأثیری شگرف در فرهنگ ایران داشته است. مهم ترین اثر او، کتاب احیاء علوم الدین است که غزالی آن را به جهت زنده کردن دانش های دینی، در دوره عزلت به نگارش درآورد. موضوع کتاب، علم معامله است؛ از این رو، اشارات فراوانی به معماری در آن یافت می شوند. این پژوهش، به فهم آرای غزالی راجع به معماری و شأن آن در احیاء می پردازد. تحقیق، با روش تفسیری و به شیوه قرائت و فهم و تفسیر احیاء به واسطه خود متن انجام شده است. محور این پژوهش، کتاب احیاء بوده و فقط برای فهم بهتر این کتاب، به دیگر آثار غزالی و منابع درجه دوم رجوع شده است. این تحقیق، حاصل انتظام بخشیدن به یافته های گردآمده از احیاء و استدلال برای فهم آرای غزالی درباره معماری است. محصول این پژوهش، دو روایت متفاوت از سخن غزالی راجع به اهل پیشه و صانعان است. روایت اول، به وجهی اجتماعی از جایگاه معمار اختصاص دارد. معمار در این مقام، از اهل پیشه است که جزو عوام خلق محسوب می شود، بر عوام غفلت غالب است و این غفلت، نگه دارنده نظام دنیا. او باید به زهد روی آورد و زاهدانه به پیشه خود مشغول شود. در این سطح، نساختن همواره بهتر از ساختن است و ویرانی برتر از آبادانی. در سطح دوم سخن غزالی، نگاهی دیگرگون حاکم است. در این سطح، معمار، فارغ از شأن اجتماعی خود، می تواند سالک طریق حق باشد، از مقام زهد فراتر رود و به مقام محبت، که عالی ترین مقام است، نائل آید. او لازم است در این مقام، ذاکرانه به پیشه خویش مشغول شود، از صورت های جهان به طریق عبرت، معانی را طلب کند، آنچه می سازد دلالت بر کامل ترین محبوب، خداوند، داشته باشد و به تن، دست به عمارت دنیا زند و به دل، ویرانی آن را خواهد.
درآمدی بر چیستی تاریخ شفاهی معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۰
155 - 169
حوزههای تخصصی:
بیشتر کسانی که با معماری گذشته ایران آشنا هستند، به زودی از میان ما خواهند رفت و رفتن ایشان برابر است با از دست دادن گنجینه ای از شناخت در این باره. هرچند اهمیت منابع شفاهی در مطالعات تاریخ معماری، به ویژه تاریخ معماری ایران روشن است، تاکنون هیچ پژوهشی درباره رابطه حوزه مخصوص این گونه پژوهش، یعنی تاریخ شفاهی، با تاریخ معماری و تاریخ معماری ایران نشده است. در این مقاله به این رابطه و حوزه حاصل از پیوند آنها یعنی «تاریخ شفاهی معماری ایران» می پردازیم. شناخت شاخه «تاریخ شفاهی معماری ایران» بیش و پیش از هر چیز مستلزم داشتن تصوری روشن از آن است؛ به همین سبب در این مقاله، از چیستی تاریخ شفاهی معماری ایران می پرسیم. برای این کار، نخست شناختی اجمالی از تاریخ به دست می آوریم و ساختار پژوهش آن را می جوییم. ساختار پژوهش تاریخی را مبنایی برای بیان چیستی تاریخ شفاهی و چیستی تاریخ معماری ایران می کنیم. تبیین چیستی تاریخ شفاهی و تاریخ معماری ایران بر پایه ساختاری مشترک، راه را برای پیوند این دو شاخه و تعریف تاریخ شفاهی معماری ایران می گشاید. پژوهش حاضر درآمدی است بر تاریخ شفاهی معماری ایران و تدوین و تبیین مبانی نظری این شاخه جدید تا سرآغازی شود برای پژوهش های آتی و دستیابی به دانش آشنایان به معماری ایران، و نگهداری این میراث ارزشمند برای آیندگان.
تبیین مفهوم سبک شناسی معماری با معرفی رویکرد جدید در سبک شناسی معماری ایران (با انگیزه حفاظت معماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع سبک شناسی معماری در ایران همواره جزء بحث های چالش برانگیز در مجامع علمی بوده است. با آنکه در حوزه هنر و معماری جهان سبک شناسی موضوع مهمی است اما به دلیل گستردگی و تنوع در تعاریف و کارکردهای آن اتفاق نظری مشخص بین پژوهشگران برسر آن وجود ندارد. در ایران، هرچند حدود نیم قرن است که این مفهوم وارد مباحث علمی حوزه معماری گشته اما هنوز تعاریف و کارکرد آن تدوین نشده است. پیشینه تحقیق سبک شناسی نمایانگر این موضوع است که سبک شناسی به عنوان رویکردی در مطالعه تاریخ معماری کارکردهای مختلفی دارد یکی از مهمترین کارکردهای آن به عنوان روشی برای طبقه بندی در تاریخ معماری است که به دلیل اعتباری بودن تعاریف اش، چندوجهی بودن و جامعیت اش از لحاظ قابلیت پوشش دادن چندین روش برخورد با جوانب مختلف معماری در تعریف عملیاتی خود و سرانجام انعطاف اش در عملیاتی شدن با توجه به هدف از سبک شناسی، آن را به عنوان روشی مناسب معرفی می کند. این مقاله با این باور سعی نموده مفهوم سبک شناسی معماری را تبیین نماید و به پشتوانه مبانی مطالعاتی سبک شناسی، رویکرد جدیدی را با دغدغه حفاظت و مرمت معماری پیشنهاد دهد. بدین منظور، ابتدا به شناسایی انواع و ویژگی های روش های تحقیق در حوزه معماری پرداخته شده است و برای انتخاب روش و رویکرد مناسب، پس از شناسایی نوع مساله تحقیق، به تبارشناسی آن پرداخته و آنگاه با توجه به اهداف و جنس مساله، روش و رویکردی را برگزیده است. روش تحقیق این مقاله از نوع تحلیل محتوا بوده تعاریف نظری و عملیاتی سبک شناسی بررسی شده است. جایگاه سبک شناسی معماری ایران در انتها با تحلیل پروژه محمدکریم پیرنیا تبیین گردیده و با بیان جایگاه سبک در حوزه حفاظت و مرمت معماری، دیدگاه های موجود به چالش کشیده شد تا به جزئیات تعریف پیشنهادی منجر گردد. سامانه جستجوی مقاله کیفی است و به همراه تفسیر و تحلیل معنایی داده ها، به دنبال رسیدن به تعریف رویکردی مناسب و کاربردی برای سبک شناسی معماری ایرانی است. راهبرد این مسیر تفسیرگرا است. این پژوهش را می توان از نوع نظری و کاربردی دانست.
بازخوانی وقف نامه حاجی رجبعلی بر مسجد جامع میبد، از دریچه تاریخ معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقف نامه حاجی رجبعلی به تاریخ 1247ق بر شبستان زمستانی مسجد جامع میبد و دیگر آثار مورد حمایت و ساخته شده واقف تنظیم شده است. این وقف نامه، سندی تاریخی است که حاوی اطلاعاتی از میانه سده سیزدهم هجری درباره شهر میبد، اماکن و آثار معماری آن است. تاریخ وقف نامه هم زمان با دهه آخر حکومت فتحعلی شاه قاجار است و روشن کردن سیمای کهن شهر میبد در این دوره تاریخی پراهمیت است. مسجد جامع شواهدی از این دوره دارد. وقف نامه، سندی حقوقی به شمار می رود و واقف به قصد تضمین حیات شبستان و بناهای دیگری، که خود ساخته، دست به تنظیم آن زده؛ اما در این تحقیق در مقام یک سند تاریخِ معماری بررسی و نمایانده شده است. در واقع استعداد یک متن حقوقی تاریخی برای بهره بردن در راه مطالعه تاریخ معماری بررسی شده و ویژگی های آن معلوم می شود. با طرح این پرسش که، اماکن و شواهد معماری مذکور در وقف نامه چیست و چه آگاهی های تازه ای در حوزه تاریخ معماریِ شهر میبد به دست می دهد؟ این تحقیق که به روش توصیفی تاریخی به انجام رسیده، با بازخوانی متن وقف نامه و بررسی و تحلیل آن، مشاهدات میدانی و ذکر شواهدی در کتب تاریخی همراه شده است. این تحقیق به نوعی سندپژوهی محسوب می شود، زیرا تمرکز بر یک سند تاریخی دست اول دارد. هدف از تحقیق، بازخوانی نکات روشن و تاریک مربوط به اماکن و تاریخ معماری مذکور در وقف نامه است. نتیجه تحقیق نشان داده، این وقف نامه کوتاه، امّا حاوی مطالب با اهمیتی از حیث ثبتِ نام و تواریخِ اماکن است. یک یک اعلام جغرافی که در وقف نامه از آن ها نام برده شده همه مربوط به میبد است، بنابراین در روند تحقیق، با مراجعه به محل مربوط، اصل اثر یا بقایای برجا مانده شناسایی و مشاهده شد. مجموع آثار قابل بررسی به 22 اثر می رسد که مشتمل بر محله ها، قنوات، دکان ها، مزار (گورستان)، آسیاب، باغات و خانه ها و موارد دیگر است. تاریخ ساخت شبستان زمستانی مسجد جامع، حدود تاریخ و بانی ساخت مسجد و آب انباری در میدان کَرَم واقع در داخل شارستان میبد که از بناهای واقف است، از این وقف نامه به دست می آید که مربوط به دهه 1240ق است.
بازاندیشی در آموزش درس «آشنایی با معماری معاصر»(در مقطع کارشناسی رشته معماری در دانشگاه های ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش درس «آشنایی با معماری معاصر»، که در قالب دو واحد درسی الزامی برای دانشجویان کارشناسی رشته معماری ارائه می شود، بر متدهای متفاوتی در دانشگاه های ایران استوار است. از این متدها، مدرسین عمدتاً به دو گرایش بیشتر توجه می نمایند: گروهی آن را درسی «مفهومی» و «بینشی» و متفاوت از دروس تاریخ معماری تلقی کرده و گروهی دیگر نیز آن را درسی «دانشی» و مبتنی بر دروس تاریخ معماری می دانند. گروهی نیز معتقدند که اساساً مسئله به میزان کمّی واحدهای این درس مربوط است. اختلاف نظر بر سر «دوره زمانی» مورد مطالعه در این درس در متد دوم نیز موضوعی بسیار بحث برانگیز است. تعریف واژه «معاصر» از ترجمان لغوی تا معنای خاص آن، دوره بندی های متفاوتی را در تدوین شرح درس برای اساتید ایجاد می نماید. به علاوه نکته مغفول در تمام حالت های بالا، موضوع مهم و اغلب از قلم افتاده ی «معماری معاصر ایران» است. مقاله ی حاضر در نظر دارد تا با مورد مطالعه قراردادن دقیق متد های آموزشی این درس در دانشگاه های کشور و مقایسه ی آن با برخی از دانشگاه های مطرح جهان، به بررسی کمّی و کیفی جایگاه، تعداد واحدهای آموزشی و متدهای آموزشی این درس پرداخته تا از آن طریق بتواند در ارتقای آموزش مباحث نظری در رشته معماری مؤثر واقع شود.
جستاری در چگونگی آموزش تاریخ معماری از رهگذر توجه به «تفکر تاریخی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله نگاهی به چرایی و چگونگی آموزش تاریخ معماری و پیشنهاد چارچوبی کاربردی در زمینه آموزش تاریخ معماری است. روش تحقیق دراین مقاله روش استدلال منطقی است که نهایتا با رویکردی مصداقی، نتایج تحقیق را تبیین می نماید. در زمینه تدریس تاریخ، این مقاله ایجاد «بینش» را فراتر از انتقال «دانش» تلقی می کند. در رویارویی با بازخوردهای منفی در اثر اشتباه رایج نگاه «دانشی» به این درس، اهمیت موضوع «تفکر تاریخی» روشن می گردد که تفحص در آن از رهگذر توجه به «چیستی تفکر تاریخی» و «دستیابی به تفکر تاریخی» صورت می گیرد. با اتکا به تعاریف و برداشت های مطروحه از این مباحث، انواع برداشت های تاریخی با توجه به «شناخت سیر تکامل» و «شناخت جوهر تجارب تکرارشونده» اهمیت می یابند. بر این مبنا، کیفیت مطلوب در تدریس تاریخ باتوجه به سه مقوله «برانگیزش قوه کشف، تفسیر و تحلیل روابط وقایع تاریخی»، «انتزاع و ساده سازی وقایع تاریخی» و «استخراج قواعد و سنتهای تاریخی» قابل دستیابی می گردد. این مولفه ها موجد درک ویژگی «تداوم» در تاریخ است. باتوجه به چنین فرایندی، تکثر اطلاعات تاریخی بصورت قواعدی هم گرا و بینشی کل نگر ساده سازی می شوند. در اینصورت فراگیری تاریخ آسان می شود، تصمیم گیری در زمینه مسائل معاصر و پیش بینی پیامدهای این تصمیمات میسر می گردد و مفهومی به نام «تاریخ زنده» قابلیت ارائه دارد.
آموزش درس «آشنایی با معماری جهان» در ایران: تحلیل مضمونی دیدگاه های مدرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
127 - 151
هدف پژوهش حاضر شناسایی وضعیت کنونی آموزش درس معماری جهان در ایران از دیدگاه مدرسان است تا زمینه ای برای استعمارزدایی از برنامه درسی آن فراهم شود. شرکت کنندگان در این پژوهش نه نفر از مدرسان معماری جهان در نه دانشگاه دولتی هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند گزینش شده اند. گردآوری داده ها با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت و از نظر مضمونی تحلیل شد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. شش مضمون اصلی در مصاحبه ها یافت شد: انگیزه های مدرسان، نتایج یادگیری دانشجویان، رویکردهای آموزشی، راهبردهای آموزشی، منابع آموزشی و معضلات آموزشی. بر اساس یافته های پژوهش، مدرسان معماری جهان دانش آموختگانی از رشته معماری هستند که به تاریخ علاقه دارند یا در زمینه تاریخ معماری پژوهش کرده اند. از نگاه آنان اصلی ترین خروجی یادگیری درس تقویت مهارت های طراحی است. آنان برای تدریس از ترکیبِ هشت رویکردِ تاریخ نگارانه، تحلیلی، تطبیقی، توصیفی، سیاق مند، گونه شناسانه، مفهومی و میان فرهنگی استفاده می کنند. اصلی ترین معضلات تدریس عبارتند از اندک بودن زمان درس، توجه بیشتر دانشکده ها به دروس طراحی، فقدان منابع معتبر به زبان فارسی و امکان ناپذیری بازدید از آثار تاریخی برون مرزی. این پژوهش با بررسی انگیزه ها، نتایج یادگیری، رویکردها، راهبردها، منابع و مشکلات آموزشی، به غنای ادبیات آموزش معماری می افزاید و پیشنهادهایی برای توسعه و نوآوری برنامه های درسی ارائه می کند.
بازگرداندن بدن به طراحی داخلی: اسپینوزا و نظریه طراحی داخلی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
95 - 106
حوزههای تخصصی:
پارادایم های هستی شناسی، فهم آدمی از تمام هستی و حتی بدنش را می سازند، فهم انحاء مختلف وجود انسان مانند «معماری» و «داخلیِ طراحی شده» متاثر از پارادایم حاکم است و تا آنجا که تغییری در این پارادایم رخ ندهد تطور بدن و تصور آن در معماری صرفاً به تطور صور معماری (تاریخ استاندارد و غیرکاربردی معماری)، تحویل خواهد شد. ضرورت هر برون رفتی از این تاریخ استاندارد و رسیدن به فهمی رهاشده از پارادایم غالب، پرسش از بدن و بازنمایی های بدن در معماری است: گذشتگان برای کدام بدن طراحی می کرده اند؟ این پرسش چه به واسطه حجم و غنای داده های تاریخ استاندارد و چه به علت بدیهی پنداشتن وظایف معماری/طراحی در ازدحام پرسش های روزگار ما گم شده است. آگاهی از این وضعیت ما را واداشت تا تلاش برای بررسی تطور بدن و تصور آن در معماری را بر مبنای قرائتی ویژه از اسپینوزا پیش ببریم که پارادایمی بدیل و به قولی متعلق به «جریان زیرزمینی فلسفه» است. اسپینوزا با طرح «این همانی امتداد و اندیشه»، تغییر خوانش ما را از تاریخ معماری ممکن ساخت تا در تفسیر آن به جای تاکید بر ایده ها و افکار معماران به نظام ویژه ابدان/اشیا نظر کنیم و درنتیجه «معماری ها» (نه معماری) و «بدن ها»ی متفاوت بیابیم: یک تاریخ غیراستاندارد معماری ها، حاصل از صورت جدید انتظامِ داده ها. از دل تغییر پارادایمی مذکور، مفهوم جدیدی از طراحی شروع به بالیدن می کند _با تاریخی کاربردی و اخلاقی دربرابر تاریخ نظری محض فعلی_ که با رد تمایز میان عاملان انسانی/تکنولوژیکی طراحی (شهرساز، معمار، طراح داخلی، رایانه و ...) و برتری آنها بر طبیعت، بدن طبیعت را جایگزین بدن انسان در داخلی ترین لایه طراحی خواهد کرد.
مطالعه تطبیقی برنامه درس تاریخ معماری اسلامی در دانشکده های معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۲
81 - 108
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت تجربه کشورهای مختلف در آموزش تاریخ معماری اسلامی و انتقال تجارب آنها به دانشکده های معماری ایران اجرا شده است. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی است و بدین منظور با روش تطبیقی به کمک الگوی بردی، برنامه درس «تاریخ معماری اسلامی» در ایران و چند کشور جهان بررسی شده است. جامعه پژوهش شامل تمام کشورهایی بود که درس تاریخ معماری اسلامی در برنامه درسی خود دارند. نمونه های مورد مطالعه، شامل ایران و کشورهای جهان اسلام بر مبنای کشورهای عضو سازمان همکاری های اسلامی بود که دانشگاه های آنها در رتبه بندی پایگاه استنادی جهان اسلام، جزء 100 دانشگاه برتر بودند. معیار انتخاب دانشگاه ها در هر کشور، رتبه بندی هر مؤسسه در آن کشور بوده است و تلاش شد که دانشگاه های دارای بالاترین رتبه بررسی شوند. بر اساس نتایج پژوهش، سه رویکرد کلی (نگاه تاریخ گرایانه، نگاه معنایی و نگاه کاربردی) بر اساس تلقی متفاوت هر کشور از نسبت اسلام و معماری در آن کشور در برنامه درسیِ درس معماری اسلامی قابل شناسایی است. برای نیل به هدف های برنامه توجه، به رویکرد آن و به روزرسانی برنامه ها باید در اولویت برنامه ریزان