مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
خاطره جمعی
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
رودها از مهم ترین عوامل شکل دهنده ریخت شهر و دوام و پایداری زیست آن هستند که به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های طبیعی هر شهر نقش مهمی در تداوم هویتی آن بازی می کنند. این اندام های طبیعی از زمان صنعتی شدن شهرها تا مدت های طولانی مورد بی توجهی قرار می گرفتند و به فضایی آلوده و خالی از زندگی اجتماعی تبدیل شدند. در این میان در برخی موارد برای برطرف کردن آلودگی رودها تصمیمات نادرستی از سوی مدیران شهری گرفته می شود که تبعات منفی ناشی از آن پس از مدتی نمود پیدا می کند. نمونه بارز این برخورد، پوشاندن کامل رودهای آلوده در شهرهاست. در نتیجه نه تنها نقش رودها در ساختار شهر از بین می رود، بلکه جایگاهشان را نیز در ذهن و خاطرات مردم از دست می دهند. امروز اهمیت حضور طبیعت و مؤلفه های آن در شهر مدیران شهری را به سمت نگاهی متفاوت به این اندام های به ظاهر مخرب و تهدیدکننده در راستای بهره گیری و باززنده سازی اکولوژیک و اجتماعی آنها واداشته است. رودخانه هونگپو در شانگهای یکی از موفق ترین نمونه های این برخورد متفاوت با رودخانه ای درون شهری است. مشکل بزرگ این رودخانه، آلودگی بیش از حد آن بود به گونه ای که هیچ موجودی قدرت ادامه حیات نداشت. به این ترتیب مدیریت شهری در پروژه های مختلف حوزه این رود از جمله پروژه طراحی پارک هوتن، برطرف کردن و بازگشت نقش اکولوژیک و طبیعی رود در شهر شانگهای را هدف اصلی خود قرار داد. «کونگ جیان یو» طراح این پروژه که به واسطه رویکردهای ویژه اکولوژیک و زمینه گرایانه اش شهرتی جهانی دارد، ایجاد پیوندی پایدار میان مخاطب و بستر طبیعی رود را به عنوان هدف اصلی خود در پروژه در نظر گرفت. در این راستا برای باززنده سازی و احیای رود در شهر و زندگی مردم، از مؤلفه های مختلف فرهنگی و خاطره ای در مسیر رود بهره گرفت.
واکاوی مفهوم خاطره جمعی و بازیابی آن در فضاهای شهری با رویکرد نشانه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال چهاردهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۵۶
17 - 32
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : فضاهای شهری را می توان عنصری مهم در ساختار شهرها در نظر گرفت که توانایی افزایش تعاملات اجتماعی، هویت و معنا مندی ، شکل گیری تصویرهای ذهنی و حس خاطره جمعی را در اختیار دارند. از آنجایی که، شکل گیری حس خاطره جمعی همواره از اساسی ترین اصول و مفاهیم کیفی در فضاهای شهری بوده است، پیدا کردن رویکردی جدید که به واسطه آن بتوان لایه های شکل دهنده فضاهای شهری را با دقت کندوکاو کرد را باید مورد توجه قرار داد تا بتوانند در یافتن راه حل های مفید برای خاطره انگیزی فضاها و ارتقا کیفی مفید باشند. رولان بارت معتقد است : بیش از هر حرفی درباره شهر باید از تکنیک نمادها استفاده کرد. به نظر می رسد با این دید جدید نه تنها می توان فضاهای شهری را بررسی کرد، بلکه می توان در راستای معنامندی فضا و افزایش حس خاطره جمعی نیز به راهکارهای جدیدی دست پیدا کرد. هدف : در این راستا پژوهش حاضر در پی کشف مؤلفه های تأثیرگذار بر شکل گیری حس خاطره جمعی شهری از یکسو و ارایه الگوی مفهومی نشانه شناختی مستتر در فضاهای شهری در راستای بازیابی خاطره انگیزی فضاهای شهری است. الگوهای نشانه شناختی مذکور حاوی اطلاعات مربوط به شاخص های عملیاتی رمزگان هایی است که به منظور بازیابی حس خاطره جمعی تشخیص داده شده اند. در نهایت بازشناسی نظام های نشانه ای، سامانه ای از نشانه ها ارایه می شود که بر مبنای آنها بتوان میزان خاطره انگیزی میدان حسن آباد را مورد بررسی قرار داد. روش تحقیق : پژوهش از نوع اکتشافی-تبیینی بوده و در فرآیند تصمیم سازی آن، از مقایسه تحلیلی استفاده شده است. تحلیل محتوا و استدلال قیاسی روش اصلی در ایجاد پایه های فکری تحقیق است، به منظور تحلیل های آماری از روش تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار لیزرل بهره گرفته شده است. نتایج : نتایج تحقیق بیانگر آن است که میزان خاطره انگیزی فضای شهری میدان حسن آباد براساس الگوی مفهومی ارایه شده ، در سال های اخیر و به واسطه تصمیمات اخیر مدیریت شهری کمرنگ شده است. اگرچه در حال حاضر رمزگان های ادراکی و اجتماعی (مؤلفه های ادراکی-ذهنی و اجتماعی) حس خاطره جمعی، در فضای شهری میدان حسن آباد قابل قبول و پذیرفته شده اند جهت بازیابی خاطره انگیزی شاخص های عملیاتی الگوهای نشانه شناختی پیشنهاد شده، در قالب رمزگان های معنایی و منطقی می تواند سبب احیای خاطره انگیزی میدان شود.
تبیین مدلی در شناسایی و تقویت عوامل تأثیرگذار بر حس مکان و خاطره جمعی (نمونه موردی: حاشیه رودخانه دز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم احساس تعلق انسان به محیط پیرامون و فضاهای شهری یکی از مشکلاتی است که در نوشته های صاحب نظران و نظریات مردم دیده می شود. تبدیل شدن یک فضا به مکان و به تبع آن، پدید آمدن حس مکان، محصول مؤلفه های عینی و ذهنی است. تأثیر توأمان این مؤلفه ها به معنادار شدن مکان نزد مخاطب می انجامد و محیط را به عنصری هویت بخش تبدیل می کند. این پژوهش در پی آن است که رابطه میان مؤلفه های عینی و ذهنی فضا و سطوح حس مکان را شناسایی کند. لذا با بهره گیری از روشی کیفی تحلیلی، چارچوب نظری در قالب نمودارهایی تدوین شده است. نتیجه این تحقیق تبیین مدلی در شناسایی عوامل تأثیرگذار بر حس مکان و خاطره جمعی است. این مدل، مؤلفه های مؤثر بر پیدایش حس مکان را به دو دسته عینی و ذهنی تقسیم بندی می کند. مؤلفه های عینی با معیارهای کالبدی که به پیدایش قرارگاه های رفتاری می انجامد و مؤلفه های ذهنی با تصاویر ذهنی فردی و تصاویر ذهنی جمعی که به پیدایش خاطره انگیزی مکان می انجامد، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته اند. در ادامه و در چارچوب این مدل، عوامل مذکور از طریق پرسشنامه های کیفی و مشاهدات میدانی در حاشیه رود دز ارزیابی گردیده و کارایی مدل سنجیده شده است. در واقع، نمودارهای تدوین شده در بخش اول می توانند چارچوبی برای ارزیابی ویژگی های یک مکان باشند و به کار بردن آن ها در ارتباط با رود، در عین ارزیابی محدوده، روشی کاربردی را برای سنجش سایر مکان ها ارائه می دهد. تحلیل پرسشنامه ها نشان می دهد آسیاب ها، پل قدیم و رودخانه دز، با دارا بودن معانی عمیق در ذهن مخاطبان، مراتب بالایی از حس مکان و خاطره انگیزی را دارا می باشند. این سطح از حس مکان نزد هر سه دسته از پرسش شوندگان (دزفولی ها، دزفولی های ساکن تهران و گردشگران) پدید آمده است. همچنین تحقیق موردی نشان دهنده آن است که رابطه معناداری میان سطح معنای مکان و سطح حس مکان وجود دارد.
بازشناسی مؤلفه های تأثیرگذار بر شکل گیری هویت و خاطره جمعی در فضاهای شهری پیرامون پل های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر و تحولات زندگی در شهرهای امروزی، موجب کم رنگ شدن و یا از دست رفتن بسیاری از فضاهای شهری و عملکردهای اجتماعی و فرهنگی آن ها شده است. تغییراتی که اغلب، احساس عدم تعلق، بی هویتی و عدم مشارکت شهروندان در فعالیت های اجتماعی را به دنبال دارد. حال آن که، هویت شهری که زمینه ساز تشخص و اعتبار شهروندان می شود، از طریق تداعی خاطرات و ایجاد حس تعلق در آن ها، پیوند شهر و شهروندان را تقویت نموده، آن ها را به سوی ویژگی های ممتاز اجتماعی هدایت می کند. یکی از راه های تحقق این مهم، بهره گیری از ظرفیت بناهای خاطره انگیز و تاریخی شهرهاست. بر این اساس، هدف از این پژوهش امکان سنجی ارتقای کیفیت فضای شهری پیرامون پل های تاریخی با تأکید بر مؤلفه های هویت و خاطره جمعی شهروندان می باشد. در پژوهش حاضر، فضای شهری اطراف پل تاریخی لنگرود به عنوان نمونه موردی مطالعه شده و مؤلفه های ایجاد خاطره جمعی و هویت برای شهروندان لنگرودی، در خلال یک پیمایش میدانی، بازشناسی شده است. برای این منظور از دو نوع پرسشنامه استفاده شد و اعتبار (پایایی) هر کدام از پرسشنامه ها با توجه به آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار Spss تحلیل شدند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که مؤلفه های معنا، کالبد و فعالیت به ترتیب بیشترین تأثیر را در ارتقای فضای شهری محدوده پل تاریخی لنگرود و ایجاد حس تعلق در شهروندان دارند. نتیجه نهایی پژوهش آن است که برنامه ریزی کالبدی محدوده ی پل های تاریخی شهرها می بایست برای تقویت فعالیت های مناسب اجتماعی و فرهنگی و معنا بخشیدن به شهر انجام پذیرد و نقش این عناصر ارزشمند در ایجاد فضای شهری خاطره انگیز و با هویت برای شهروندان بیش از یک بنای تاریخی است.
بازتاب مفهوم خاطره جمعی در تاریخ نگاری معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مطالعات میان رشته ای جایگاه مهمی در ادبیات مطالعات معماری یافته است. یکی از مفاهیم جدید مطرح شده در حوزه تاریخ نگاری و علوم اجتماعی «خاطره جمعی» است. خاطرات جمعی وقایع و رویدادهایی است که توسط افراد در یک چارچوب اجتماعی و در تعامل با گروه، تجربه شده است. خاطره جمعی به مسئله هویت و تعلق اجتماعی گره خورده و با مفهوم مکان هم پیوند است. هدف این پژوهش شناخت وجوه مختلف مفهوم خاطره جمعی و نسبت آن با حوزه های مختلف مطالعات معماری و بررسی امکان و کیفیت بهره گیری از این مفهوم در تاریخ نگاری معماری است. براین اساس، متون مختلف با روش تفسیری مطالعه اکتشافی شده و با استدلال منطقی، روابطی میان این مفهوم و حوزه های مطالعاتی مختلف ارائه شده است. از این مفهوم می توان در نحله های مختلف مطالعات معماری نظیر مطالعه درباره بناهای مذهبی، تدابیر ایجاد خاطرات در مکان ها، طراحی فضاهای یادمانی و مطالعه درباره طراحی فضاهای شهری بهره برد. نسبت این مفهوم و معماری را می توان از مسیر منابعی چون منابع نوشتاری، منابع تصویری و منابع شفاهی جستجو کرد و خاطرات جمعی را چون بُعد مهم و ارزشمندی از مکان و آثار معماری مطالعه کرد. از مفهوم خاطره جمعی می توان در مطالعه موضوعاتی چون هویت و احساس تعلق در شهرها بهره برد. همچنین با رجوع به خاطرات جمعی می توان شناخت بهتری از سیاق پدید آمدن و ماندگاری بعضی از آثار معماری و به خصوص بناهای یادمانی به دست آورد. بناهای مذهبی و فضاهای عمومی دیگر در شهرها، محل شکل گیری و محمل ماندگاری بسیاری از خاطرات جمعی هستند و می توان از مسیر مطالعه خاطرات جمعی وجوه بیشتری از بستر آفرینش و ادامه حیات آن¬ها را فهمید و تصور کامل تری از معماری این فضاها به دست آورد.
بررسی تطبیقی جایگاه میادین تهران در حفظ و ارتقای خاطره جمعی شهروندان (نمونه موردی: میدان تجریش و میدان بهارستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول پاییز ۱۳۹۱ شماره ۴
69 - 80
حوزه های تخصصی:
خاطره جمعی خاطره مشترک افراد از وقایع و رویدادهای تجربه شده به وسیله آن ها، به عنوان عضوی از گروه، در چارچوبی اجتماعی و فضایی است. خاطرات جمعی از طریق افزودن معنی به فضا، به ارتقای هویت مکانی می انجامند و این هویت مکانی، بازشناسی و ارتقای هویت شخص را به دنبال دارد. از این منظر، بی توجهی به مقوله خاطره جمعی در شهر می تواند عواقب ناخوشایندی همچون بحران های هویتی را در پی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معیارها و عوامل تأثیر گذار بر شکل گیری و حفظ خاطرات جمعی در میادین شهری صورت گرفته است. به این منظور، در ابتدا مفهوم خاطره و خاطره جمعی و ارتباط آن با مکان و میدان از طریق مطالعه اسنادی آرای اندیشمندان شناسایی شده و معیارها و عوامل تأثیر گذار بر شکل گیری و حفظ خاطرات جمعی در عرصه عمومی شهر و به ویژه میدان استخراج گردیده است. سپس این مؤلفه ها از طریق مطالعه اسنادی و برداشت های میدانی در میادین تجریش و بهارستان مورد بررسی مجدد و تدقیق قرار گرفته اند. در مرحله بعد، در راستای آزمون مدل اولیه( مؤلفه های استخراج شده از مرحله مطالعات اسنادی)، مصاحبه های ژرفکاوانه ای با گروه های دارای خاطرات جمعی از میادین تجریش و بهارستان صورت گرفته است. پس از آن، عوامل تأثیر گذار بر شکل گیری، یادآوری و تداوم خاطره در میادین تجریش و بهارستان با استفاده از تحلیل محتوای ترکیبی( کمی و کیفی، با غلبه روش کیفی) از میان مصاحبه ها استخراج گردیده و در نهایت اهمیت هر یک از این عوامل با استفاده از نتایج بررسی تطبیقی تعیین شده است. نتایج حاصل از مطالعات اسنادی به شناسایی مؤلفه های فضایی و مؤلفه های مرتبط با کاراکتر مکان انجامید. سکون، تجمع پذیری، انعطاف پذیری، دیالکتیک درون و بیرون، تعین فضایی، یکپارچگی و تداوم از جمله مؤلفه های فضایی و جهت یابی، شناسایی و شفافیت( عناصر یادمانی، نام ها و اسامی و فعالیت ها و عملکردها) از جمله مؤلفه های مرتبط با کاراکتر مکان بوده اند. این در حالیست که نتایج مصاحبه های ژرفکاوانه، تحلیل محتوا و بررسی تطبیقی، سیما و منظر را نیز به مؤلفه های فوق افزود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که این عوامل از سه طریق بر شکل گیری و تداوم خاطره تأثیرگذارند: زمینه سازی برای وقوع رویداد، کمک به شکل گیری تصویر ذهنی و زمینه سازی برای تداوم خاطره. علاوه براین، نتایج پژوهش حاضر نشان داده است که کاراکتر میادین تجریش و بهارستان بیش از فضای آن ها در شکل گیری و تداوم خاطره حائز اهمیت بوده است.
تحلیل و بررسی نوستالژی در اشعار برگزیده فدوی طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
569 - 585
حوزه های تخصصی:
نوستالژی یکی از مباحث مطرح در نقد روان شناختی است که در فارسی به حسرت سروده یا دل تنگی بازگردانی شده است. حسرت گذشته های شیرین و تقابل زمان حال با گذشته، نوستالژی نامیده می شود که در دو شاخه خاطره فردی و خاطره جمعی نمود یافته است. غم غربت و دوری از وطن، یادکرد مرگ، حسرت دوران کودکی و جوانی، جدایی معشوق جزء خاطره فردی و یاد دوران باشکوه تاریخ، باستانگرایی و آرزومندی آرمان شهر از مؤلفه های خاطرهجمعی به شمار می روند. از آن جا که هر شاعری متناسب با حال و هوا و موقعیت خود به گذشته و لحظات دیرینه خود توجه دارد، فدوی طوقان، شاعر معاصر ادبیات عرب نیز، اشکال و ابعادی از دردمندی، حسرت و دل تنگی را در شعر خود به نمایش گذاشته است. این مقاله به رویکرد نوستالژیک وی به گذشته، غم غربت و دوری از وطن، از دست دادن عزیزان و عشق به وطن و سرزمین خود و آرزومندی آرمان شهر و اسطوره گرایی پرداخته و نمودهای هریک را تعیین می کند.
تحلیل فضای شهری بر حسب منظر ذهنی لایه هایی از اقشار متوسط جدید شهری (مورد مطالعاتی: میدان انقلاب تهران در دوران پهلوی دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
83 - 96
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: فضای شهری در ذهن کنشگران اجتماعی بازتاب می یابد و چون دست به عمل می زنند فضا را شکل می دهند. اما فاعلان فضایی الزاماً مشابه هم نمی اندیشند. لذا ضرورت دارد که تولید و دگرگونی فضای شهری را بیش از هر چیز از منظر ذهنیت اقشار و گروه های اجتماعی مطالعه کرد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که آیا می توان به روش روایت پژوهی، تحلیلی از منظر ذهنی اقشار اجتماعی از یک فضای شهری مشخص ارائه داد؟ هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر تحلیل منظر ذهنی اقشار متوسط جدید شهری از میدان انقلاب شهر تهران در دوران پهلوی دوم، از طریق روش روایت پژوهی است. روش پژوهش: برای آزمون، روایت اقشار متوسط جدید شهری از میدان انقلاب تهران طی سال های 1330 تا 1357 به عنوان مورد مطالعاتی انتخاب شد. نتیجه گیری: یافته تحقیق حاکی از آن است که در درون قشرهای متوسط جدید روایت های مشابه و قابل مقوله بندی وجود دارد که منظر ذهنی اقشار متوسط از فضای شهری معینی را آشکار می سازد. به علاوه، مشخص شد که ذهنیت افراد از محدوده میدان انقلاب، قابل تقسیم به دو بازه زمانی است. به نظر می رسد که دوره زمانی چنین تغییراتی در ذهن ایشان، مطابق با تغییرات مادی و معنوی در زمینه و بستر تاریخی است؛ چرا که این امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند که مکان مناسب خود را در شهر می یابند و تغییر در این امور به دلیل تغییر در شرایط مادی و معنوی زندگی انسان است. مکان ها به وساطت امکاناتی که برای انواع کنش در خود دارند، می توانند محلی برای تبلور آنها باشند.
هویت ایرانی و تاریخ نگاری محلی (از آغاز اسلام تا قرن هفتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
115 - 140
مفهوم هویت یکی از پیچیده ترین مفاهیم علوم اجتماعی است و طرح مباحثی در باب منشاء و چگونگی پیدایش و تداوم هویت های جمعی کلان چون هویت ملی و هویت تاریخی بر گستردگی و پیچیدگی آن افزوده است. لذا در تبیین و تحلیل رهیافت های جدید هویتی بایسته است نگاه ویژه ای به داده های تاریخی در تمام شعب آن از جمله تاریخ نگاری محلی داشته باشیم. تاریخ نگاران محلی در سده های نخستین اسلامی با الهام از شاخصه های هویت ایرانی و به منظور حراست از میراث های منطقه ای که برخوردار از علقه ها بومی و محلی بود به خلق آثاری در حوزه تواریخ محلی دست زدند که در بسیاری موارد نسبت مستقیم با تاریخ ایران دارد و در نگاهی صورت شناسانه به تواریخ محلی طبقاتی، تواریخ محلی مزارات، تواریخ محلی ایلی و غیره قابل تقسیم است. در نوشتار حاضر درصدد این هستیم که با عطف توجه به مسائل نظری هویت به بررسی هویت ایرانی و تاریخ نگاری ایرانی بر پایه تاریخ نگاشته های محلی از ابتدای ظهور اسلام در ایران تا قرن هفتم هجری بپردازیم و ضمن سنجش عناصر هویت گرا در این گونه تواریخ، از یک سو سیر تداوم سرزمینی، سیاسی و فرهنگی ایران را که مهم ترین شاخص های هویتی آن است بکاویم و از سوی دیگر نقش و جایگاه تاریخ نگاری محلی را به عنوان شعبه ای مهم در تاریخ نگاری ایرانی اسلامی مشخص کنیم.
رویکردی تحلیلی بر ساز و کار تأثیر منظر موقت بر ارتقاء تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
13 - 26
حوزه های تخصصی:
مناظر موقت، پوشش ی موقتی برای مناظر دائمی هس تند که اگرچه برای مدت کوتاهی باقی م یمانند، تأثیرشان بر ادراک ذهنی مردم از محیط و خلق معنی، پایدارتر و مؤثرتر اس ت. در این مقاله تلاش ش ده اس ت تا با استفاده از روش تحلیلی توصیفی با استفاده از شفاف سازی متون و بررسی مصادیق به تبیین چگونگی سازوکار تأثیر گذاری منظر موقت پرداخته شود و همچنین با در نظر گرفتن این مقوله به عنوان مقوله ای جدید، تأثیرات منظر موقت بر رفتار و تعاملات اجتماعی شهروندان موردبررسی قرار گیرد. نتایج پژوهش نش ان می دهد؛ منظر موقت با ایجاد تجربه ای جدی د از منظر، در نقش یک محرک، کنش های آگاهانه و ناآگاهانه اجتماعی را به همراه دارد. ش هروندان جذب فعالیت ها و حضور سایرین می شوند و به واسطه تجربه و حضوری مشترک خاطره ای جمعی ش کل می گیرد. تباین فضایی صورت گرفته س بب افزایش حس تعلق می شود. درنهایت این نمایش شهری سبب افزایش تعاملات اجتماعی و تبدیل شهروندان به شهروندی فعال می گردد.
تأثیرشناسی مداخلات شهری بر خاطرات جمعی جامعه بومی در بازار تاریخی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۶
49 - 66
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی مشهد با توجه به آسیب های فراوانی که در طول زمان و به علت های مختلف ناشی از مداخلات شهری به خود دیده است، درحال تخریب بوده و نیازمند حفاظت و برنامه ریزی اصولی در راستای احیا و حفظ ارزش های ملموس و ناملموس به جای مانده در آن است. هدف این پژوهش ایجاد معرفت نسبت به ارزش های مرتبط با نقش فرهنگی- تاریخی بازار قدیم مشهد در ذهن و خاطر ذی مدخلان است. پژوهش حاضر مبتنی بر راهبرد کیفی است و با شیوه تحلیل تجربه به بررسی تأثیر مداخلات شهری بر خاطرات جمعی جامعه بومی محدوده بازار بزرگ تاریخی مشهد پرداخته است. به این منظور، از طریق پرسشگری نیمه باز شامل طرح سؤال و مصاحبه به نگرش سنجی جامعه بومی بازار تاریخی مشهد (شامل بازاریان اصیل) پرداخته شده است. از عوامل تأثیرگذار بر پایداری حس مکان و حس تعلق در مخاطبان یک ساختار تاریخی مانند بازار، خاطرات جمعی است که از طریق افزودن معنی به مکان، سبب ارتقای هویت مکانی، دلبستگی افراد به محیط و ایجاد بستر تعاملات افراد یک اجتماع با حوزه های کالبد، تصورات، فعالیت و رخدادهای موجود در مکان می گردد. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد نحوه تأثیرگذاری مداخلات شهری صورت پذیرفته در بخش به جای مانده از بازار تاریخی شهر مشهد (بازار فرش) در هر چهار حوزه مورد بررسی، منفی و در معدود مواردی خنثی بوده است.
چارچوبی روش شناختی در شناسایی مسائل واجد ارزش پژوهش پیرامون «خاطره جمعی» در شهر ایرانی با اتخاذ رویکرد مسئله-محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
57 - 77
حوزه های تخصصی:
مخدوش شدن ساختارهای کالبدی-فعالیتی خاطره انگیز، تخریب بافت های تاریخی، تغییر شیوه زندگی و آسیب های جدی وارده به زیست بوم خاطره انگیز در پی فرآیند مدرنیزاسیون در شهرهای ایرانی، خاطرات جمعی را با چالش های گسترده ای روبرو ساخته است. هدف نوشتار حاضر، پیشنهاد چارچوب روش شناختی انتخاب مسائل واجد ارزش پژوهش، پیرامون «خاطره جمعی در شهر ایرانی» و روش پژوهش، کیفی و ترکیبی از رویکرد مورد پژوهی (مسائل واجد ارزش پژوهشی دکتری شهرسازی در زمینه «خاطره جمعی») و فراترکیب کیفی مطالعات صورت پذیرفته در زمینه خاطرات جمعی است. در این نوشتار ضمن تأکید بر دیالکتیک عام و خاص پژوهش (آموختن علم به مفهوم جهان شمول و بازتولیدش در بستری محلی)، با استفاده از چارچوب روش شناختی سه مرحله ای پیشنهادی («تهیه فهرست اولیه مسائل» ، «برشماری مسائل واجد ارزش پژوهش» بر پایه ارزیابی چهار-مرحله ای و «تدوین شناسنامه مسائل و ترسیم طرحواره پژوهش های پیشنهادی»)، هفت مسئله «انتقال معنا و تداوم خاطره در شهرهای معاصر»، «برهم خوردن تعادل تغییر، تداوم و ثبات و چالش تولید خاطره»، «عدم پیوند خاطرات با تجارب زیسته»، «فاصله به خاطر آورندگان با بستر مکانی خاطرات»، «خاطره زدایی به بهانه مدرنیزاسیون یا انتفاع اقتصادی»، «تغییر سبک زندگی و اثرات آن بر خاطرات جمعی» و «معارضه جویی معاصر انسان ایرانی» به عنوان مسائل واجد ارزش پژوهش پیرامون خاطره جمعی در شهر ایرانی شناسایی گردیده است.
فضای شهری و سینما؛ تأثیر بازنمایی منظر جنگ در ارتقا خاطرات جمعی (مطالعه موردی: ایستاده در غبار و روز سوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
103 - 116
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل تقویت خاطره جمعی در شهرها، اتفاقات و رویدادهای خاص مانند جنگ می باشد که جهت استمرار و انتقال این مفاهیم در فضای شهری، سینما نقش مهمی را ایفا می کند. هدف ازاین پژوهش بررسی تاثیر بازنمایی معیارهای فضای شهری در ارتقا خاطرات جنگ می باشد. دراین راستا معیارها بدست آمده از ارتباط فضای شهری وسینما در دوفیلم روزسوم و ایستاده درغبار مورد تحلیل قرارگرفت. با توجه به نتایج بدست آمده از میزان به تصویر کشیدن معیارها در دو فیلم، بازنمایی بیشتر فضاهای دوران جنگ در فیلم «ایستاده در غبار» معیار عملکردشهری با مدت زمان 1642 ثانیه و «روز سوم»، معیار نماد شهری با 677 ثانیه می باشد. از دید تماشاگران اهمیت معیار نماد شهری در فیلم روزسوم، معیار بستر طبیعی و عملکرد شهری در فیلم ایستاده از اهمیت شایانی در بازنمایی خاطرات جمعی برخوردار است. بر همین مبنا راهکارهای موثر جهت بازنمایی فضاهای شهری ازدیدگاه شهرسازانه در فیلم ارائه شده است.
شهر، جشن، خاطره: تأملی در نسبت فضاها و جشن های شهری در دوران صفویان و قاجاریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مناسبت های عمومی شهری، بخشی از عمیق ترین خاطره های جمعی مردمان از شهر شکل می گیرد. در زمان صفویه آیین های جشن وعزا که یا بزرگداشت سنت های کهن ایرانی بودند و یا پاس داشت مناسبت های شیعی، به یادماندنی ترین عرصه های حیات شهری را شکل داده اند. این عرصه ها به مرور کالبد مناسب خود را پیدا کردند و اگر در اصفهان، پایتخت صفوی با طراحی اندیشیده، اقتدار حاکم و توانمندی دولت، عرصه مناسب واحدی برای برگزاری آیین های مختلف مهیا گردید، در تهران، پایتخت قاجار، طراحی اندیشیده در غیبت توانمندی و خواست لازم، به تمهید فضاهایی با ویژگی های متفاوت انجامید. این مقاله به بررسی فضاهای محل برگزاری آیین های جشن و شادی در اصفهان و ویژگی های کالبدی فضایی آنها در مقایسه با تهران می پردازد و به ویژه بر مراسم عید قربان و عید نوروز تأکید دارد. این مقاله نشان می دهد که چگونه با کم رنگ شدن نقش جشن ها در حیات جمعی شهری و از دست رفتن تدریجی فضای مناسب و تعریف شده برای مشارکت مردم در آنها، یکی از محمل های اصلی ایجاد خاطره جمعی از حیات شهری حذف می شود و شهر در ذهن ساکنانش رنگ می بازد.
نقش خاطره جمعی در باززنده سازی بافتهای شهری: ارائه راهکار در خصوص ناحیه تاریخی لاهیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیستگاه های انسانی آکنده از خاطراتی هستند که ساکنان از گذشته های خویش در ذهن دارند. این خاطرات گاه فردی و شخصی بوده و گاه از ماهیت جمعی برخوردارند. هدف از نوشتار حاضر، بررسی نقش خاطرات جمعی در باززنده سازی و احیای بافت های شهری است. در این نوشتار، ضمن اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، کنکاشی نظری در خصوص مفاهیم خاطره جمعی و باززنده سازی شهری صورت گرفته و ایجاد یا ارتقای "حس تعلق"، "انسجام اجتماعی" و "حس مکان" به عنوان کارکردهای روانشناختی، اجتماعی و محیطی خاطره جمعی مورد اشاره قرار گرفته و در پی آن تأثیر خاطره جمعی از طریق این کارکردها بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، کالبدی-فضایی، مدیریتی و فرهنگی باززنده سازی شهری نشان داده شده است. در پایان با اتخاذ رویکرد توصیفی-تطبیقی، صحت نتایج حاصله، از طریق انطباق با یک نمونه موردی موفق (باززنده سازی محله برونزویل شیکاگو) و مقایسه آن با ناحیه تاریخی لاهیجان که به دلیل توجه مدیریت شهری به محدوده اکوتوریستی شهر رها شده و بسیاری از خاطرات در آن رنگ باخته اند و ارائه یک تحلیل تطبیقی به آزمون گذاشته می شود و سرانجام بر پایه مطالعه تجربه موفق برونزویل و چارچوب نظری ارائه شده، اقداماتی که در نتیجه سهل انگاری و کم توجهی مدیریت شهری لاهیجان صورت واقعیت به خود نگرفته اند، پیشنهاد می شوند
باززنده سازی خاطرات جمعی در بازسازی پس از بلایای طبیعی و ... با تکیه بر هویت مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۴۵
۶۲-۴۵
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر باززنده سازی خاطرات جمعی و تأثیرات آن در بهبود هویت مکانی از دست رفته ناشی از بلایایی همچون جنگ یا بلایای طبیعی را که به طور غیر منتظره ای باعث خدشه دار شدن مسیرمعمول تکامل اجتماعی کالبدی یک منطقه می شود، بررسی می نماید، هویتی که نتیجه درونی شدن هویت یک مکان برای فرد بوده است و نتیجه آن تعلقات احساسی میان فرد با محیط زندگی او می باشد. موریس هالبواکس مهم ترین نظریه پرداز خاطره جمعی با تأکید بر ارتباط میان گروه ها و مکان ، معتقد است هنگامی که اعضای یک گروه در بخشی از فضا قرار می گیرند، خصوصیات گروه به فضا منتقل شده و همزمان، نوعی تطبیق با عناصر مقاوم صورت می گیرد و یک قالب مشخص به ساختار آن فضا تعمیق می گردد. لذا مکان ها حافظه افراد داخل خود را که دارای گذشته ای مشترک هستند تحریک می کنند و هم زمان ، گذشته های مشترک افراد بیرون از خود را که مایل به دانستن چیزی در مورد آن ها هستند، باز می نمایانند. در نتیجه حافظه که موضوعی مکان گرا است ، زمانی که بر اثر بلایای طبیعی و.. بستر شکل گیری آن از میان می رود و یا مخدوش می شود؛ این ویژگی مکان برای همیشه از دست می رود. بنابراین حافظه مکان وابسته به مکان و جامعه ای است که به واسطه ارتباط با مکان واجد هویتی پیوسته شده است. از این رو مقاله با تکیه بر نقش هویت مکان در شکل گیری خاطرات به عنوان زیر بنای هویت های فردی و جمعی در یک جامعه و ارتباط متقابل خاطرات با میزان پیوندهای احساسی افراد با محیط از نوع هویت مکانی و تعلق مکانی، در ابعاد مختلف شکل دهنده یک مکان، اعم از فرم، فعالیت و تصورات به بیان سه استراتژی حفاظت و مرمت، بازخوانی و برنامه ریزی رویدادی می پردازد. این مقاله با روشی مروری و تحلیل کیفی بر مبنای استراتژی های تجربی ، در نهایت رویکردهای معقول در باززنده سازی خاطرات جمعی را در پروژه های بازسازی پس از بلایا تبیین می کند.
شرحی بر قصیده جَملیّه یا شرحی بر روایت یک خاطره جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
47 - 65
حوزه های تخصصی:
توجه روایت شناسان به گونه ای از زاویه دید ما-راوی که قابل تقلیل به انواع دیگر روایت نباشد، ریشه در مطالعات میان رشته ای دارد که در آن ها تلاش شده است اثبات گردد اساساً روایتگری به صورت جمعی امکان پذیر است. یکی از ژانرهایی که می تواند بستر کارآمدی برای به کارگیری این شیوه باشد، خاطره گویی به صورت جمعی است. ژانر خاطره با پیروی از الگوی کارکرد ذهن پرداخته می شود و برای باورپذیر شدن روایت، نویسنده حتی خطاهای رایج در فرآیند تداعی معانی در ذهن را نیز شبیه سازی می کند. از سوی دیگر خاطره جمعی که از زبان راوی جمعی روایت می شود، از ظرفیت های منحصر به فردی مثل غلبه بر محدودیّت اوّل شخص مفرد (به شکل کلاسیک) و محصور نبودن در زمان و مکان بهره می برد. این پژوهش با خوانش داستان شرحی بر قصیده جملیه که روایتی در ژانر خاطره با روایتگری جمعی است، نشان می دهد گلشیری چگونه امکانات این دو مقوله را در تلفیق با یک دیگر در داستانی واحد به کار برده و چگونه با افزودن لحن کهن گرایانه و طنزگون، سبکی نوآورانه در ما-روایت ایجاد کرده است که از طرفی موید راوی جمعی باشد و عاملی برای فاصله گذاری قرار گیرد و از طرف دیگر جهت گیری نویسنده را در قبال سوژه مرکزی داستان که تصویری آیینی-شبه مذهبی است، نشان دهد.
تببین اثرات پیاده راه شهری بر تقویت حس مکان، سرزندگی و ارتقاء خاطرات جمعی شهروندان (مطالعه موردی پیاده راه های مناطق شش و هشت شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به اهمیت انسان و تعاملات وی در فضاهای شهری امروزه رویکرد مدیریت شهری سمت و سوی انسان مداری به خود گرفته است و بسیاری از فضاهای شهری با این رویکرد خلق می گردند. پیاده راه ها به عنوانی یکی از فعالترین و جوان ترین اعضای فضای شهری بستری مناسب جهت حضور پیاده گان در خود است. بنابراین این پژوهش قصد دارد براساس مؤلفه های کالبدی (عناصر طبیعی- عناصر انسان ساخت)، فعالیت و رویدادها (فعالیت های تفریحی، اجتماعی، مذهبی، روزمره و...) و مؤلفه های معنایی (هویت و حس تعلق، تداعی معانی) به بررسی، تجزیه و تحلیل و طبقه بندی پیاده راه های مناطق شش و هشت شهر شیراز بپردازد. بعد از تکمیل پرسشنامه ها توسط جامعه نمونه، جهت استخراج آمار استنباطی ابتدا از طریق تکنیک آماری کولموگراف اسمیرنوف (K_S) استفاده شده؛ سپس در نرم افزار SPSS با توجه به پارامتریک بودن داده ها از آزمون تی تک نمونه ای (One Sample T Test) و مقایسه میانگین داده ها اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس فرآیند پژوهش و تجزیه و تحلیل اطلاعات مشخص گردید که پیاده راه های منطقه شش (استاد شجریان، کسایی، بهشت) از نظر هدف برای گذران اوقات فراغت، از نظر زمان استفاده دائمی و از نظر کارکرد اصلی فضا عناصر اصلی فعالیت ها و تعاملات اجتماعی و سرگرمی و ورزش مورد استفاده قرار می گیرند و پیاده راه های منطقه هشت (احمدی، زندیه، اطراف ارگ کریمخانی) از نظر هدف جهت فعالیت های اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی، مذهبی، از نظر زمان استفاده دائمی و از نظر کارکرد اصلی فضا عنصر غالب اقتصادی، اجتماعی را شامل می شوند. با این توصیف لازم است تا ساماندهی و توسعه این پیاده راه ها با توجه به اهداف استفاده کنندگان و مزیت های نسبی صورت پذیرد. در این صورت میزان بازدهی و متعاقباً رضایتمندی از این فضاهای شهری بالاتر خواهد رفت.
واکاوی نقش خاطره جمعی بر جایگاه و منزلت علوم انسانی در نهاد دانشگاه در ایران با تأکید بر خاطره دارالفنون به عنوان نقطه عطف نهاد دانشگاه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اگرچه علوم انسانی در رشد بنیان های فرهنگی و توسعه پایدار جامعه نقش مهمی ایفا می کند اما در غالب جوامع کمتر توسعه یافته از جمله ایران، در جایگاهی پایین تر از علوم طبیعی قرار داده می شود. پل ریکور بر این باور است که به دنبال بروز یک رویداد و در جریان شکل گیری آن خاطره ای جمعی در ذهن مردم ایجاد شده و تداوم می یابد. تکرار این خاطره و ذهنیت در زمان حال متضمن فراموشی برخی ابعاد آن رویداد و برجسته کردن برخی جنبه های دیگر و گاه تحریف آن می گردد. در پژوهش حاضر با دغدغه واکاوی ریشه های این نگرش به علوم انسانی، با این پیش فرض که رویکرد زمان پیدایش و تکوین نهاد دانشگاه در ایران یعنی از زمان تأسیس دارالفنون تا به امروز بر منزلت کنونی علوم انسانی در خاطره جمعی مردم ما تاثیر گذاشته در پی واکاوی جایگاه این علوم در دارالفنون به عنوان نقطه شروع نهاد دانشگاه ایرانی پرداخته ایم.روش شناسی: بدین منظور سه نفر از چهره های کلیدی دارالفنون، ملکم خان ناظم ا لدوله، اعتضادالسلطنه و اعتمادالسلطنه را برگزیده و دیدگاه و عملکرد آنها را در مورد علوم انسانی با استفاده از مفهوم خاطره جمعی پل ریکور، مورد تحلیل قرار داده ایم. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش موید آن است که پیدایش و تکوین دارالفنون به عنوان نخستین نهاد آموزشی نوین ایران را می توان بر اساس روایتی از توسعه که عقب ماندگی ایرانیان را در فن، تکنیک و صنعت می داند، فهم و تفسیر کرد. غفلت دارالفنون از اهمیت علوم انسانی در فرایند مدنیت و توسعه علمی و صنعتی، یکی از زمینه های شکل گیری این نگرش در اذهان مردم و سیاستگذاران ما بوده که هنوز هم در قالب خاطره جمعی جضور دارد و مانع تحقق جایگاه شایسته علوم انسانی در آموزش عالی و فرایند توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ما می شود.
چارچوبی نظری در تعیین آستانه بهینه دگرگونی، پیوستگی و پایایی مفهوم خاطره جمعی در مرکز تاریخی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
187 - 209
حوزه های تخصصی:
دگرگونی ارزش ها، آداب فکری و زیستی و تغییر رابطه انسان با جهان و طبیعت، مخدوش شدن انسجام دیرینه کالبدی، اجتماعی و فرهنگی از جمله چالش های شهرهای ایرانی در دوران معاصر است که فراموشی خاطرات جمعی و دگرگونی مفهوم شهر را در پی داشته است. هدف از نوشتار حاضر، مطالعه آستانه بهینه دگرگونی، پیوستگی و پایایی در راستای حفاظت از مفهوم شهر و خاطره جمعی در مرکز تاریخی تهران است. پژوهش، از روش کیفی و راهبرد پدیدارشناسانه (پدیدارشناسی توصیفی) استفاده می کند. در این نوشتار، ضمن مرور نوشتگان مرتبط با خاطره جمعی، دگرگونی، پیوستگی و پایایی، یک چارچوب نظری برای انجام مطالعه پدیدارشناسانه تدوین گردیده و بر پایه آن مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 41 نفر از اهالی مرکز تاریخی تهران (از متولدین دهه های گوناگون و از اقشار و طیف های اجتماعی متفاوت) به انجام رسیده است. نتایج این پژوهش، علاوه بر گونه بندی خاطرات جمعی (خاطرات خانه و محله، خاطرات فرهنگی-اجتماعی، مذهبی، ملی-سیاسی، طبیعی و شهری)، صورت بندی نظری مفاهیم «دگرگونی»، «پیوستگی» و «پایایی» را دربر می گیرد. صورت بندی نظری مفهوم دگرگونی در مرکز تاریخی تهران، حکایت از چهار سندروم یا نشانگان «دگرگونی متداوم»، «ترک محله پدری»، «آشیانه خالی» و «فراموشی متداوم» دارد. برپایه چارچوب نظری پژوهش، می توان گفت که آستانه بهینه دگرگونی، پیوستگی و پایایی در مرکز تاریخی تهران در حدودی است که در آن، «دگرگونی متداوم» محدوده متوقف گردد و ساختار هویتی آن از طریق غلبه فرهنگ مرمت بر فرهنگ تخریب و نوسازی، حفظ شخصیت مرکز تاریخی و حفظ سبک زندگی و شیوه سکونت اصیل تداوم یابد که این خود متضمن «توقف ترک محله پدری» و «بازگشت به آشیانه های خالی» است. همچنین لنگرگاه های خاطره از طریق حفظ یا یازیابی سرنخ های کالبدی (ابنیه تاریخی)، سرنخ های اجتماعی (بافت اجتماعی) و سرنخ های فرهنگی (قصه ها و ضرب المثل ها و زبان شیرین تهران) تثبیت گردند که این خود منجر به توقف «فراموشی متداوم» و حفظ خاطره جمعی خواهد شد.