فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
29 - 52
حوزههای تخصصی:
وجود فاصله میان یافته های مطالعات محیط-رفتار و طراحی، واقعیتی است که امروزه توجه بسیاری از صاحب نظران را به خود جلب کرده است. مقاله حاضر با برقراری ارتباط میان ویژگی های کیفی محیط و مؤلفه های کمی قابل تحلیل با نرم افزار، تلاشی برای نزدیک کردن این نتایج به طراحی محسوب می شود. بافت ارگانیک محله چیذر به عنوان نمونه موردی برای این بررسی انتخاب شده است. روش های کیفی و معمول جمع آوری اطلاعات در مطالعات علوم رفتاری، یعنی مشاهده و پرسش نامه از یک طرف، و روش کمی و نرم افزاری تحلیل نحو فضا، ازطرف دیگر مورد استفاده قرار گرفته اند. ازآنجاکه تحلیل نرم افزاری بر مبنای موقعیت خانه ها انجام شده، نتیجه پژوهش نشان دهنده وجود رابطه میان رفتار و ارزیابی ساکنان از ویژگی های محیطی محله با ویژگی های نحوی موقعیت خانه آن هاست. طبق یافته های پیمایش، بافت چیذر دارای تعاملات اجتماعی گسترده، قرارگاه های رفتاری پویا و قابلیت های محیطی مناسب ازنظر ساکنان است. جدول همبستگی بین مؤلفه های نحو فضا، به عنوان یک گروه متغیر، و نتایج پرسش نامه به عنوان گروه دیگر، که شامل سه محور تعاملات اجتماعی، قرارگاه های رفتاری و قابلیت های محیط است، یافته اصلی این مطالعه محسوب می شود. این جدول نشان می دهد که در بافت چیذر میان یافته های پیمایش و مؤلفه های هم پیوندی کلان، هم پیوندی محلی، عمق میانه، عمق تام محلی، پیوستگی، انتخاب، انتخاب محلی و مرتبه نسبی از نحو فضا همبستگی های بالاتری نسبت به مؤلفه های دیگر برقرار است. این مؤلفه ها را می توان در مطالعه و طراحی بافت های مشابه مهم تر و مؤثرتر دانست، یا در ارزیابی مرحله پیش طرح مورد استفاده قرار داد. به دلیل ماهیت کل نگر و اکتشافی، این پژوهش یافته های متعدد دیگری نیز دارد، که رابطه معکوس هم پیوندی و پیاده روی و رابطه مستقیم پیاده روی و همچنین امنیت با عمق میانه، به دلیل مغایرت با یافته های پژوهش های پیشین، شایسته پیگیری است.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه حمل ونقل عمومی باتوجه به فرم شهری (مطالعه موردی: محله های پیرسرا، گلسار، لاکانشهر و مسکن مهر شهر رشت)
حوزههای تخصصی:
توسعه حمل ونقل عمومی می تواند بسیاری از مشکلات ناشی از خودرو محوری را کاهش دهد. در همین راستا، فرم شهر که به طور مستقیم بر توسعه حمل ونقل عمومی تأثیرگذار است، باید موردتوجه قرار گیرد. سیستم حمل ونقل عمومی شهر رشت دارای مشکلات عمده ای می باشد؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان تأثیر شاخص های فرم شهری بر حمل ونقل عمومی در چهار محله پیرسرا، گلسار، لاکانشهر و مسکن مهر شهر رشت بوده است. جهت جمع آوری داده ها در این پژوهش از روش اسنادی، پرسش نامه، مصاحبه حضوری و تماس تلفنی با متخصصین استفاده شده است. در این پژوهش جهت وزن دهی شاخص ها و رتبه بندی محلات به ترتیب از روش های "آنتروپی شانون" و"WASPAS" بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهند که تأثیر شاخص های فرم شهری بر حمل ونقل عمومی در محله پیرسرا بیشتر است و پس از آن محله های گلسار، مسکن مهر و لاکانشهر در رتبه های بعدی قرار دارند. این بدان معنا است که محلات دارای رتبه بالاتر در این پژوهش، قابلیت توسعه حمل ونقل عمومی بیشتری دارند و با برنامه ریزی صحیح و اصولی می توان وضعیت محلات مذکور از لحاظ حمل ونقل عمومی را ارتقا داد. همچنین باتوجه به رتبه بندی محلات، علی رغم مستعد بودن فرم محله پیرسرا، این محله دارای کم ترین تنوع مدهای حمل ونقلی بین محلات مذکور بوده است.
واکاوی الگوهای رفتاری در راستای تحلیل پیاده راهواری با استفاده از تکنیک فروین (نمونه موردی: خیابان آزادی (گوهردشت) کرج)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
100 - 119
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان بستری که شهروندان در آن رشد و نمو پیدا می کنند، نقشی کلیدی دارد و درک درستی از آن برای پژوهشهای دیگر در این حوزه، از اهمیت به سزایی برخوردار است. پژوهش حاضر با به رسمیت شناختن گروه ها، اقشار و رفتارهای مختلف مردم و گروه های اجتماعی در شهر به دنبال تحلیل الگوهای رفتاری فضاهای شهری در خیابان آزادی (گوهردشت) کرج با کمک روش آمیخته ترکیبی از دو مجموعه روش های تحقیق کیفی و کمی است. این پژوهش با کمک روش های متنوع همچون تکنیک فروین و تهیه و تکمیل 193 مورد پرسشنامه براساس فرمول کوکران به همراه بازدید میدانی از خیابان آزادی و برداشت های الگوهای رفتاری آنها، به مدت چهار هفته در سه بازه زمانی صبح، ظهر و شب انجام پذیرفته است و براساس آن اقدام به تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات گردیده است. مهمترین نوآوری این پژوهش توجه به الگوهای رفتاری و استفاده ترکیبی از روش های کیفی و کمی و روش تحلیل فروین است. نتایج نشان می دهد که محدوده مطالعاتی از نظر شاخص های مختلف عملکردی، کالبدی و محیط زیست، نتوانسته است رضایت ساکنین، عابرین، فروشندگان و سایر اقشار جامعه را جلب نماید و تنها شاخص حضور زنان، نسبت به سایر شاخص ها، امتیاز بالاتری را کسب نموده است.
الهام گرفتن از اسفنج برای بهره گیری در ساختمان پر بازده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
101-86
حوزههای تخصصی:
اهداف: مصرف روز افزون انرژی در ساختمان و استفاده از مصالح ساختمانی با افزایش میزان ساخت و ساز، موجب تخریب محیط زیست و مصرف بیش از حد سوخت های فسیلی می شود. طبیعت در طی قرن ها فرآیند تکاملی خود را طی کرده و به بهینه ترین فرم و ساختار و مواد تشکیل دهنده خود رسیده است. هدف بایومیمیکری الهام گرفتن از طبیعت برای افزایش بازده با کمک راه حل های پایدار می باشد. هدف از انجام پژوهش بررسی و شناسایی قابلیت های اسفنج سیلیسی در راستای کاربرد در اجزای مختلف ساختمان برای دستیابی به بهینه ترین گزینه های ممکن می باشد. روش ها: جمع آوری اطلاعات اولیه به طریق کتابخانه ای و با استفاده از مقالات مجلات معتبر و به روز علمی بوده و روش تحقیق پژوهش بصورت توصیفی-تحلیلی است. مفاهیم نظری از روش توصیفی بیان شده و به تجزیه تحلیل کیفی محتوا پرداخته شده است. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش امکان الهام از اسفنج سیلیسی با ویژگی های خاصش در سطوح مختلف بایومیمیکری را برای اجزای مختلف ساختمان فراهم کرده و طراحی و ایده پردازی از فرم، ساختار، فرآیند و عملکرد اسفنج در حالتی بهینه در راستای ساختمان بایونیک امکان پذیر می کند. نتیجه گیری: با تحلیل فرم، عملکرد، ساختار، فرآیند و نحوه تعامل اسفنج با محیط اطرافش که در طی قرن ها در اعماق دریا به بهینه ترین فرم و ساختار خود در تعامل با محیط اطرافش رسیده، می توان به ایده ای در راستای پایداری و همگامی بیشتر با محیط زیست، مصرف حداقل انرژی در ساختمان و داشتن اجزای بهینه دست یافت. واژه های کلیدی: اسفنج ، الهام گرفتن از طبیعت، بهره وری مصرف انرژی، بایومیمیکری، ساختمان پربازده
سنجش پاسخ عاطفی کاربران در فضاهای شهری با بهره گیری از روش فیزیولوژیکی-ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
3 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر احساسات در فضاهای شهری و اولویت بندی آنها در فضای منتخب است. در این پژوهش ابتدا به مرور ادبیات موضوع پرداخته شده و سپس مدل سنجش احساسات در شهر ارائه شده که بر اساس آن می توان احساسات را در سه لایه فیزیولوژیکی، ادراکی و رفتاری مورد سنجش قرار داده و از برآیند آن ، پاسخ عاطفی کاربران در فضای شهری را بررسی نمود. نمونه موردی، بخشی از خیابان امامت در شهر مشهد است. روش پژوهش آمیخته بوده و برای جمع آوری داده ها در سطح بیولوژیکی، از دستگاه حسگر بیومتریک در سطح ادراکی، داد ه ها از طریق مصاحبه در حال پیاده روی جمع آوری شده و نیز در سطح رفتاری از سنجش سرعت پیاده روی استفاده شده است. داده های حاصل به صورت کمی، کیفی و اکتشافی تحلیل و عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی در محدوده مورد نظر شناسایی شده اند. عوامل شناسایی شده با یکدیگر انطباق یافته و با استفاده از تحلیل اکتشافی، عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی در محدوده، اولویت بندی شده اند. در این آزمون 20 نفر مشارکت داشته اند که مسیری حدود یک کیلومتر را برای انجام پژوهش پیموده اند. تحلیل داده ها نشان داد که به طورکلی در این خیابان، پاسخ عاطفی کاربران نسبت به فضا مطلوب بوده است. براساس نتایج داده ها در سطح بیولوژیکی مسیر با کاراکتر غالب طبیعی، آرامش بیشتری را انتقال می دهد و مسیر با ترافیک و یا محیط یکنواخت تأثیر منفی در احساسات فرد دارد. براساس تحلیل داده های ادراکی مشخص شد که پوشش گیاهی و خرده فروشی بیشترین تأثیر مثبت بر احساس را دارند. تحلیل سرعت حرکت آزمون شوندگان نشان داد که عواملی چون جذابیت، تنوع و آرامش منجربه کاهش سرعت و مکث برای لذت از فضا می شود. برآیند تحلیل ها نشان داد که عواملی از جمله پوشش گیاهی، ترافیک سواره، کاربری و فعالیت، الگوهای رفتاری، ازدحام، آلودگی صوتی و... بر پاسخ عاطفی و در نتیجه بر احساس افراد از فضا تأثیرگذارند. اولویت بندی عوامل مؤثر بر پاسخ عاطفی، در نرم افزار اس.پی.اس.اس. انجام شد. بر این اساس عوامل غیرکالبدی، بیش از عوامل کالبدی بر پاسخ عاطفی تأثیر دارند.
بهزیستی اجتماعی سالمندان در فضای باز عمومی شهری؛ نمونه مورد مطالعه: بوستان مصلی و پیاده راه شیخ صفی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
79 - 90
حوزههای تخصصی:
پیش بینی های علمی بیانگر افزایش قابل توجه جمعیت سالمندان در سال های پیش ِرو بوده و بر لزوم توجه به نیازهای متنوع و زندگی اجتماعی آنها تأکید می کند. عدم توجه به نیازهای اجتماعی سالمندان، پتانسیل سالمندان را برای مشارکت در جامعه محدود می کند. مطالعات موجود اغلب به نیازهای کالبدی سالمندان پرداخته و در زمینه نیازهای اجتماعی آنها (به ویژه در فضاهای عمومی )کمبود مطالعات مشهود است. هدف تحقیق ارزیابی عوامل محیطی مؤثر بر بهزیستی اجتماعی سالمندان در کالبد فضاهای عمومی شهری در نمونه موردی تحقیق بود. این مطالعه از نوع توصیفی _ تحلیلی است که در بوستان مصلی و پیاده راه شیخ صفی در شهر اردبیل طی دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست تعداد 47 عامل کالبدی درپنج شاخص دسته بندی گردید و 50 نفر از متخصصان معماری عوامل کالبدی مؤثر بر بهزیستی اجتماعی را در دو نمونه موردی تحقیق مقایسه نمودند. در مرحله دوم 74 نفر از سالمندان حاضر به پرسشنامه استاندارد بهزیستی اجتماعی Keyes دارای پنج شاخص پاسخ دادند. در نهایت داده های به دست آمده در نرم افزار26 SPSS آنالیز گردید. در مرحله نخست آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون برای مقایسه عوامل کالبدی بین دو نمونه موردی انجام شد. عوامل کالبدی در پیاده راه شیخ صفی نسبت به بوستان مصلی دارای وضعیت مطلوب تری است و در مرحله دوم آزمون کاکران_ منتل_ هانزل برای به دست آوردن میزان اثر پذیری بهزیستی اجتماعی سالمندان از عوامل کالبدی در نمونه های موردی انجام گردید. طبق نتایج، سالمندان در پیاده راه شیخ صفی از بهزیستی اجتماعی بهتری برخوردارند. یافته ها نشان داد، کیفیت عوامل کالبدی و بهبود این عوامل در فضای باز منجر به تأثیر مثبت در بهزیستی اجتماعی سالمندان می گردد.
بازشناسی مفهوم پایداری اجتماعی در مطالعات شهری در جستجوی یک چارچوب نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایداری اجتماعی جهت پاسخ به مشکلات و معضلات اجتماعی شهرها و به عنوان بعدی کارا در رسیدن به توسعه پایدار شهری، گفتمانی است که در دو دهه اخیر بسیار موردتوجه و استقبال محققین شهری قرارگرفته و پژوهشگران با ابعاد مختلف محیط ساخته شده شهری به آن نگریسته اند. مسئله پایداری اجتماعی، محیط ساخته شده، دموکراسی، ایدئولوژی، مشارکت. ای که حائز اهمیت است فقدان یک پژوهش جامع و نظام اند در حوزه محیط های ساخته شده شهر، سیاست ها و برنامه های شهری است. ازاین رو، هدف از این پژوهش یک مرور فراترکیب از منابع منتخب جهت روشن شدن ابعاد پایداری اجتماعی در این حوزه ها است. جهت رسیدن به این هدف، با کدگذاری داده ها و استفاده از نرم افزار MAXQDA، چهار مقوله شکل شهر، سیاست ها و برنامه ها، ابعاد و ویژگی ها و زمینه های اصلی پایداری اجتماعی را شناسایی کرده است. با درک و تبیین مقوله های بیان شده، نتیجه مطالعات در یک چارچوب پایداری اجتماعی، شامل مفهوم سازی، سیاست گذاری و اقدام در محیط ساخته شده شهری ارائه می گردد. این ابعاد هرکدام در ترکیبی فراتر با یکدیگر، وارد گفتمان های دموکراسی محور، مشارکت محور و ایدئولوژی محور می شوند. با درک عمیق از نتایج، زمینه ای برای مطالعات آینده فراهم می شود تا بتوانند مطالعات بیشتری در هریک از گفتمان های مطرح شده و تلاش برای پیوند مؤثرتر آن ها با پایداری اجتماعی انجام دهند.
تببین عوامل مؤثر بر شهر هوشمند با تأکید بر اجتماع دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 95
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با ترکیب دانش(شهروندان) و تکنولوژی هوشمند، می توان شهرها را به مکان هایی تبدیل کرد که از خدمات بهتری برخوردار باشند، محیط زیست را حفظ کنند، اقتصاد را ترقی دهند و توانمندی های اجتماعی و فرهنگی جامعه را بهبود بخشند. این تبیین نقش مهمی در ساختاردهی شهرهای آینده و بهبود کیفیت زندگی شهروندان ایفا می کند.هدف: این مقاله در پی آن است با مرور مطالعات انجام شده در خصوص شهر هوشمند و اجتماع دانشی( 72 مقاله) به مقایسه و تحلیل متغیرها و روش ها در مقیاس ها و رویکردهای به کار گرفته شده بپردازد. روش: روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش "روش فراترکیب " بوده است. این روش در راستای دستیابی هدف بررسی عوامل مؤثر بر خلق شهر هوشمند با تأکید بر اجتماع دانشی به کار گرفته شده است.یافته ها: نتای ج نش ان می دهد؛ چارچ وب نظ ری و تحلی ل هوشمند دانشی، مفهوم ی چندرش ته ای اس ت ک ه پایه های مفه وم و بس ط نظ ری آن، از حوزه های مطالعات ی تح ت س یطره شهر هوشمند، شهر دانش پایه، اجتماع دانشی، جامعه اطلاعاتی، شهر یادگیری، مکان دانشی منت ج ش ده اس ت. تحلیل مقالات بین سال های 2000 تا 2023 در این حوزه انتشار یافته اند، نشان داد مطالعات صورت گرفته عمدتا در قالب 5 مولفه به موضوع " شهر هوشمند با تاکید بر اجتماع دانشی" پرداخته اند: حکمرانی، اقتصاد، محیط، فرهنگ و فناوری. نتیجه گیری: از ارزیاب ی یکپارچ ه یافته های پژوه ش می توان اس تنباط ک رد ک ه ن ه تنه ا درک مفه وم شهر هوشمند دانشی در پژوهش های داخل ی ب ه کفای ت رخ ن داده اس ت، بلک ه به واسطه مطالع ات س طحی و ع دم درک مناس ب از مفاهی م بنیادی ن از اجتماع دانشی، نی از ب ه مطالع ه عمیق تر در ای ن ح وزه وج ود دارد. در پایان چارچوب نظری شهر هوشمند با تاکید بر اجتماع دانشی برگرفته از یک بررسی یکپارچه آورده شده است.
گونه شناسی معماری و الگوی پراکنش کبوترخانه های حوضه آبریز رودخانه زاینده رود، در شهرستان فلاورجان و مبارکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کبوترخانه گونه ای شناخته شده در معماری ایران به شمار می رود که محل گردهم آوردن و نگهداری کبوتران، برای تأمین کود کشت زارها بوده و در ارتباط مستقیم با مردم و معیشت کشاورزی ساخته و پرداخته می شد. در طول تاریخ، فرهنگ بهره برداری از این گونه معماری در فلات مرکزی ایران، بویژه استان اصفهان متداول بود و امروز جزئی از منظر میراث کشاورزی پیرامون شهرها و روستاها را تشکیل می دهد. در حاشیه و حوزه آبریز زاینده رود، شمار قابل توجه کبوترخانه در پهنه های کشاورزی شهرستان های فلاورجان و مبارکه، واقع در جنوب استان اصفهان برپاست. مکان گزینی بیشتر این گونه بناها در محدوده کشت زارهاست، اما امروزه به سبب دگرگونی در شیوه های کشاورزی متروک افتاده اند، از این رو خطرات روزافزونی آن ها را تهدید می کند. بر اساس بناهایی که برجا مانده، پاسخ به پرسش از نحوه پراکندگی و الگوی معماری کبوترخانه ها در مناطق مورد پژوهش پی گیری می شود. با این هدف که ارتباط محیط و اجتماع مناطق کشاورزی بر کبوترخانه سنجش شود. روش پژوهش «تاریخی توصیفی» است. بخش عمده داده های پژوهش از راه میدانی و با مشاهده و مستندنگاری هر یک از بناها حاصل شده و مطالعات کتابخانه ای باقی داده ها را تشکیل می دهد. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار GIS انجام شده است. شمار 33 کبوترخانه در شهرستان فلاورجان و 15 تا در مبارکه شناسایی شدند. کبوترخانه های موجود دست کم به 7 گونه معماری تقسیم می شوند. که شامل برج های یک استوانه ای و چند استوانه ای است. الگوی غالب کبوترخانه های فلاورجان از گونه یک استوانه ای و در مبارکه استوانه ای گونه یک و مجموعه چند استوانه ای و چهار استوانه ای است که هرچه از فلاورجان به سمت مبارکه حرکت می کنیم پلان برج ها متاثر از مبارکه و به صورت به مجموعه چند استوانه ای و چهار استوانه ای تغییر پیدا می کند.
گونه شناسی فضایی -کالبدی مساجد تاریخی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
151 - 168
حوزههای تخصصی:
فارس همواره به عنوان یکی از مراکز مهم سیاسی، اجتماعی و مذهبی در ایران شناخته شده و بناهای متعددی با کاربری های مختلف در آن شکل گرفته اند. در دوران اسلامی نیز ساخت مسجد به عنوان یک پایگاه مذهبی در این منطقه جایگاه ویژه ای یافته که سبب تبدیل برخی آتشکده های آن به مسجد یا ساخت مساجدی با الگوهای ساده تا پیچیده شده است. با گذر زمان و رسیدگی نکردن به این بناها، برخی از آن ها ویران شده یا با مرمت غیراصولی، بنیان اولیه خود را از دست داده اند؛ اما تعدادی از آن ها همچنان حفظ شده و به ثبت رسیده اند. هدف نوشتار پیش رو، معرفی مساجد تاریخی ثبت شده در استان و گونه شناسی آن هاست. ازاین رو با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی با بررسی 63 مورد از مساجد ثبتی استان، به گونه بندی نمونه ها براساس عناصر فضایی تشکیل دهنده و نوع آن ها به لحاظ محصوریت فضایی (بسته، باز و نیمه باز) پرداخته شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مساجد فارس به سه گونه اصلی شامل مساجد فاقد فضای باز و نیمه باز «تک شبستانه»، مساجد دارای فضای بسته و باز «شبستان و حیاط» و مساجد دارای فضای بسته و باز و نیمه باز «شبستان، حیاط و رواق ایوان » قابل تفکیک اند. علاوه بر این سه گونه ، شش مورد از مساجد مورد مطالعه نیز به دلیل برخی ویژگی های منحصربه فرد، جزء نمونه های خاص در نظر گرفته شده است که ازجمله آن ها به مسجد سنگی ایج، سنگی داراب، جامع داراب، ایزدخواست، شیدان بوانات و خان جهرم می توان اشاره کرد.
نمود کالبدی پاسخ به ترس در شهر تاریخی تبریز، دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
15-1
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در برخی دوره های تاریخی در شهر های ایران نظیر تبریز، ترس های شهری ناشی از جنگ ها و ناامنی ها وجود داشته است که اهالی شهر با عناصر معماری مثل برج و بارو، احداث خندق و غیره، پاسخ کالبدی به این نوع ترس ها می داده اند. روایت های شهری در میان عموم علی الخصوص افراد پا به سن گذاشته نشان می دهد، چنین پدیده ای در ذهنیت مردم هم وجود داشته است. هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی ترس های شهری و بررسی وضعیت عناصر معماری شهر تاریخی تبریز می باشد، برای این منظور در این پژوهش، عناصر کالبدی مرتبط با سکونت پذیری در شهر تبریز از جمله:کوچه ها، محلات، خانه ها و غیره در مواجهه با ترس های شهری مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق: این پژوهش از نوع تحقیق های نظری- بنیادی می باشد و روش پژوهش توصیفی- تاریخی و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی، اسنادی و متون تاریخی است. برای نمونه موردی، به دلیل در ابهام بودن ابعاد شهر تبریز در دوره های قبل از قاجار، دوره قاجار انتخاب گشته است. در راستای هدف پژوهش، در ابتدا به مطالعه ی مفهوم ترس شهری پرداخته و در ادامه پژوهش نمونه موردی ارزیابی گردیده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد در گذشته، در شهر تبریز با استفاده از عناصر کالبدی مرتبط با سکونت پذیری مثل کوچه های تنگ و باریک گاها سرپوشیده، خانه هایی با درب کوتاه، دالان های ورودی پرپیچ و خم، حیاط های بیرونی و اندرونی پایین تر از سطح معبر و غیره در سه حوزه قلمرو، نظارت و سیمای محیط پاسخی مناسب به مفهوم ترس شهری می داده اند.
زیبایی شناسی منظر بر اساس شعر توصیفی دوره غزنوی، ۳۸۰- ۴۳۲ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
129 - 149
حوزههای تخصصی:
برای درک بهتر منظر و شناخت زیبایی های آن لازم است آن را از زوایای گوناگون و درعین حال متنوع مطالعه کنیم. بررسی ها نشان می دهد که عمده پژوهش های پیشین در باب زیبایی شناسی منظر، یا برگرفته از مطالعات غیرایرانی و لذا بی ارتباط با منابع اولیه هستند و یا به رویکردهای برآمده از سده های میانه و متأخرتر معطوف اند. این مسئله درک ما را از زیبایی منظر فرومی کاهد. برای مثال محدود کردن موضوع زیبایی شناسی منظر به جنبه های صرفاً آسمانی و تأکید بر زیبایی ماورایی ممکن است ادراک وجوه ملموس تر این مقوله را مخدوش نماید. بنابراین، شناخت زیبایی منظر ازطریق عناصر ملموس می تواند به فهم عمیق تر آن کمک نماید. شعر توصیفی فارسی در بازه زمانی 380 432ق به منظر و توصیف زیبایی های آن پرداخته است. بنابراین، می توان از آن به عنوان مرجعی برای پاسخ گویی به این پرسش بهره برد که رویکرد ایرانی به زیبایی منظر دست کم در آن دوره چگونه بوده است؟ برای پیشبرد تحقیق، اشعار عنصری بلخی، فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی به عنوان سه شاعر دربار غزنوی بررسی شده و نمونه های مطالعاتی از میان آن ها انتخاب شده است. در ادامه تلاش شده است تا ضمن تفسیر اشعار منتخب، تصویری از منظر پیشِ رو یا منظر ذهنیِ شاعر بازسازی شود. مقایسه تصویرهای بازسازی شده و همچنین نوع ادراک و توصیف شاعران یادشده با یکدیگر، رویکردهای زیبایی شناسی منظر در دوره منتخب را آشکار می کند. این مطالعه که با نگاهی سوبژکتیو به زیبایی منظر در بازه زمانی یادشده صورت گرفته، مبین یک زیبایی شناسی معطوف و متمرکز بر ابعاد مادی و زمینی است . درعین حال و با وجود برخی شباهت ها، رویکردهای سه شاعر منتخب به زیبایی و ادراک آن تفاوت های چشمگیری با یکدیگر دارند. تفاوت ها عمدتاً ناشی از نگاه ساختارگرا و سلسله مراتبی عنصری در برابر رویکرد پویا و مبتنی بر لذت فرخی و همچنین توجه منوچهری به فرایندهای طبیعی و جاری در منظر و اهمیت بُعد زمان است.
روشنایی حرم امام رضا (ع) در دوره صفوی با تکیه بر اسناد تاریخی آستان قدس رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
15 - 25
حوزههای تخصصی:
تأمین روشنایی حرم امام رضا (ع) از الزاماتی است که همواره مورد توجه متصدیان امور آستان مقدس رضوی بوده است. تعدد وقف نامه ها و اسناد مالی و اداری مرتبط با روشنایی از دوره صفوی به این سو نشان از اهمیت این امر در حرم رضوی دارد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که برقراری روشنایی حرم امام رضا (ع) در دوره صفوی به چه طریقی صورت می گرفته است. هدف مقاله نیز شناخت چگونگی روشنایی حرم در دوره صفوی، روش های تأمین آن و انواع مواد و وسایل روشنایی با تکیه بر محتوای وقف نامه ها و اسناد مالی و اداری آستان قدس است.این پژوهش از نوع کیفی است که به شیوه توصیفی – تحلیلی انجام شده است. داده ها بر پایه مطالعات کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده اند و در این راستا حدود 25 وقف نامه و 110عنوان سند شناسایی و بررسی شده است. نتایج حاصل نشان می دهد که مصرف روشنایی جزء مهمترین و اولین مصارف آستان قدس در دوره صفوی بوده است. این امر خود توسعه ساختار اداری و به کارگیری اشخاص در مشاغل گوناگون مرتبط با تأمین روشنایی حرم را در پی داشته است. همچنین در این دوره طیف گسترده ای از وسایل و مواد روشنایی مورد استفاده قرار می گرفته که تأمین آنها از محل نذر و وقف بوده است.
ارزیابی آسایش حرارتی فضای باز در فرم های مختلف حیاط در مقیاس همسایگی: نمونه موردی: اقلیم سرد و نیمه خشک سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
45 - 61
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی در فضاهای باز شهری و مجتمع های مسکونی نقش مهمی در سلامت عابران و استفاده کنندگان دارد. حیاط ها به عنوان اصلاح کننده های خرد اقلیمی و به عنوان یک فضای باز مشترک بین معماری و مقیاس شهری، به عنوان یک استراتژی غیرفعال مناسب برای افزایش آسایش حرارتی و کاهش مصرف انرژی ساختمان ها می توانند عمل کنند. بنابراین، می توان اثر تلطیف حیاط ها در آب و هوای غالب تابستان و زمستان مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش، با انتخاب یک واحد همسایگی در شهر سبزوار، اثر فرم های مختلف حیاط با تغییر در دهانه های بازشو بر آسایش حرارتی و عوامل اقلیمی، با استفاده از نرم افزار Envi-metارزیابی می شود. بدین منظور، دهانه های بازشو در فرم های حیاط مرکزی منقطع، حیاط مرکزی محصور و حیاط U شکل به عنوان متغیرهای مورد بررسی قرار می گیرند و آسایش حرارتی فضای باز با شاخص های UTCI و PET مقایسه می شود. نتایج نشان می دهند که حیاط مرکزی محصور، فرم محافظت شده تری در مقابل باد و تابش در این اقلیم سرد و نیمه خشک است و از نظر آسایش حرارتی، در شاخص های UTCI وPET به ترتیب، 88/4 و 73/7 درجه سانتیگراد در انقلاب تابستانی و 01/4 و 28/1 درجه سانتیگراد در انقلاب زمستانی نسبت به حیاط U شکل نزدیک تر به محدوده آسایش حرارتی است.
مقایسه کیفیت کالبدی زندگی در بحران های همه گیری از نگاه ساکنان، نمونه مورد مطالعه: محله های مسکونی معاصر ایران در همه گیری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
63 - 77
حوزههای تخصصی:
محلات در همه گیری ویروس کرونا می توانند با بالا بردن کیفیت زندگی ساکنین نقش مهمی در مقابله با ویروس داشته باشند. از میان ابعاد مؤثر بر کیفیت زندگی در محلات، بعد کالبد به دلیل دخیل بودن در ساماندهی محیط و پاسخگویی به نیازهای ساکنین به منظور خودکفایی محلات ، جلوگیری از رفت وآمد به داخل شهرها و کاهش تراکم جمعیتی در مراکز شهری به منظور قطع زنجیره انتقال ویروس تأثیرشگرفی دارد. از همین رو پژوهش حاضر سعی دارد به مقایسه کیفیت کالبدی زندگی ساکنین محلاتِ معاصر ایران در سه مقیاس مجزا کلانشهری، شهرهای میانی و شهر کوچک بپردازد. روش پژوهش مقاله علی_ قیاسی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و پرسشنامه اینترنتی استفاده شده است. حجم جامعه آماری بر اساس فرمول دوم کوکران که به دلیل نامشخص بودن جمعیت 90 عدد نمونه را مطرح می کند، مشخص گردید. اما برای بالا بردن اعتبار پژوهش 300 پرسشنامه با شیوه نمونه گیری طبقه بندی شده توزیع گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کروسکال_ والیس و تحلیل واریانس یک طرفه بهره گرفته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در بین شش دسته عوامل کالبدی، در کلانشهرها طبق میانگین نظرات، سلامت روانی(29/170)، طراحی محیطی(28/159)، نورپردازی(19/178) و سکونتی(01/188) ، در شهرهای میانی بهداشت محیطی (55/171) و در شهرهای کوچک دسترسی (48/159) اولویت داشته اند. علاوه بر این دسته های بهداشت محیطی، نورپردازی، دسترسی،طراحی محیطی و سکونتی تفاوت چشمگیری بین سه گروه شهری ندارند و فقط دسته سلامت روانی با آماره خی دو (163/14) و سطح معناداری 001/ در بین سه مقیاس شهری دارای تفاوت معناداری است.
به سوی یک مدل مفهومی نهادگرا در مدیریت بلایا و سوانح طبیعی با تاکید بر سیلاب شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
87 - 113
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کشور ایران همواره در برابر بحران ها به ویژه بلایای طبیعی آسیب پذیر بوده است. تحقیقات در حوزه بلایا نشان می دهد که اگرچه این فجایع بر همه کشورها در جهان اثرگذار است؛ با این حال، مجموعه خصایص خطرساز طبیعی و اجتماعی در کشورها قویاً به مجموعه تفاوت ها در سیستم های اجتماعی و سیاسی این ملل در دوره های مختلف وابسته است. این استناد؛ گویای حضور عاملی بسیار پررنگ و اثرگذار در نظم دهی به چگونگی ساختار و فرآیند مدیریت بلایای طبیعی با نام «نهادها» می باشد. امروزه ابعاد نهادی مدیریت بحران به تدریج جای خود را در ساختار دانشی و حرفه ای مدیریت بلایای طبیعی کشور باز کرده با این حال فاقد ساختارهای جهت دهنده لازم در جهت جامع بینی ظرفیت های نهادگرایی در حوزه مدیریت بلایا و سوانح طبیعی است.هدف: جستجوی یک مدل مفهومی جدید به منظور جبران خلأهای در دسترس به دلیل فقدان وجود مدل های مفهومی روشن کننده جایگاه و ابعاد نهادگرایی در حوزه مدیریت بحران به کمک قرائت های چندوجهی و چندلایه از ابعاد نهادگرایی در حوزه دانش مدیریت بحران و بلایای طبیعی است.روش: رویکرد تحقیق کیفی و مبتنی بر تکنیک تحلیل های ثانویه از متون نظری در حوزه برنامه ریزی، نظریه برنامه ریزی و مدیریت بحران از زاویه نگرش نهادگرایی و تکنیک روشی پژوهش اسنادی است.یافته ها: پژوهش به طور مشخص با یکپارچه سازی ظرفیت های نونهادگرایی در دانش شهرسازی؛ یک مدل مفهومی نهادگرا را در حوزه مدیریت بحران را ارئه نموده که در آن سه رکن سازنده «شبکه مفهومی نهادی»، «آسیب ها و دام نهادی» و «مدل های تحلیلی و ارزیابانه نهادی» با یکدیگر در آن قابل نمایش می باشد و خلأهای کنونی دانش را در این حوزه به ویژه در بین متون داخلی پر نموده است.نتیجه گیری: مدل پیشنهادشده به عنوان یکی از مدل های در دسترس در حوزه اشتراکات نهادگرایی و مدیریت بلایای طبیعی علاوه بر امکان ارتقای مطالعات نظری حوزه مدیریت بحران؛ قابلیت جهت گیری در مطالعات کاربردی حوزه مدیریت بلایا همانند مدیریت سیلاب های شهری را در زیر سطوح مختلف فنی، مدیریتی و تصمیم گیری داراست.
ارزیابی رابطه گونه های همسایگی در مجموعه های مسکونی با شیوه تعاملات اجتماعی؛ مطالعه موردی: آپارتمان سیب و شهرک ساحلی، شهرستان نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
103 - 116
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب صنعتی، تغییرات بسیاری در نظام مسکن به وجود آمده است. محله های مسکونی تا حد زیادی منسوخ شده و جای خود را با مجموعه های مسکونی عوض کردند. آنچه که در به وجود آمدن مجموعه های مسکونی و همچنین در فرآیند طراحی آن ها در نظر گرفته می شود غالبا مسائل کلانی مانند شرایط اقتصادی، ارزش اراضی و ...، هستند. بدین ترتیب این گونه نیروهای خارجی بر سیاست های کلان مسکن و در نهایت بر کیفیت زندگی انسان تاثیر می گذارند. از آن جا که خانه یکی از مهم ترین و اصلی ترین مکان های حضور انسان است، بیشترین وظیفه را نیز در تامین نیازهای حداقلی فردی و اجتماعی انسان برعهده دارد. پژوهش حاضر قصد دارد که بر اساس نظریه یان گل، به بررسی تفاوت های موجود در میزان و شیوه تعاملات اجتماعی در دو گونه مجموعه مسکونی، یعنی آپارتمان میان مرتبه و شهرک ویلایی بپردازد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند طراحان و برنامه ریزان را در جهت رفع نقایص موجود و کاربران را در جهت انتخاب مسکن متناسب با نیاز های اجتماعی خود سوق دهد. برای انجام پژوهش، اطلاعات موردنیاز از دو طریق کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. بدین منظور مصاحبه ای با 14 نفر از ساکنین دو مجموعه صورت گرفت و با روش تحلیل محتوا، تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که اساسی ترین تفاوت موجود در دو گونه مجموعه مسکونی مذکور، ناشی از فعالیت های ضروری است و نرخ وقوع آن در آپارتمان های میان مرتبه بیشتر از شهرک های ویلایی است. این در حالی است که مجموعه های ویلایی با در اختیار داشتن فضای میانی فراخ تر و محدودیت های کمتر در طراحی آن، می توانند قابلیت محیطی مناسبی جهت افزایش تعاملات اجتماعی ایجاد کنند.
مقایسه تطبیقی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی در فضاهای تجاری با استفاده از تکنیک های حس گردی و یادداشت برداری حسی؛ نمونه مورد مطالعه: بازار بزرگ تهران و مرکز خرید بام لند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
3 - 16
حوزههای تخصصی:
حواس پنج گانه به عنوان دریچه ارتباط انسان با محیط اطراف شناخته می شود، از اینرو درک فضا های شهری از طریق کانال های حسی مختلف، مانند بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه صورت می گیرد. دریافت های ناشی از محرک های حسی، با وجود نقش با اهمیت خود در کیفیت بخشی به فضای شهری و ایجاد فضای یاد و خاطره، به نظر می رسد که امروزه کمتر مورد توجه طراحان شهری و معماران منظر قرار گرفته است. در حالی که یکی از راه های ارتقای کیفیت فضاهای شهری، افزایش غنای حسی محیط به منظور به کارگیری تمامی حواس با هدف ایجاد جذابیت، حس تعلق به محیط، افزایش شمولیت و امکان فعالیت برای همه اقشار اجتماعی، سنی، جنسی و افراد کم توان از نظر ادراک و حواس مانند افراد نابینا، ناشنوا و معلول است. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نظام ادراکات حسی در ادراک فضا و نقشی که این ادراک می تواند بر فرآیند شناخت و رفتار بگذارد، به بررسی کیفی ابعاد حسی فضا از طریق شناسایی و رتبه بندی دریافت های حسی گوناگون در فضاهای تجاری می پردازد. از همین رو محدوده بازار بزرگ تهران و مرکز خرید بام لند به منظور مقایسه تطبیقی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی دو فضای شهری تجاری مدرن و سنتی انتخاب شده اند تا به این مهم پرداخته شود که توجه به کیفیت غنای حسی در طراحی فضا های تجاری از گذشته تا به امروز دستخوش چه تغییراتی شده است؟ در راستای دستیابی به هدف پژوهش در بخش مبانی نظری و پیشینه تحقیق از روش کتابخانه ای و در بخش مطالعات میدانی، از دو روش «حس گردی» و «یادداشت برداری حسی» استفاده شده است.نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که به طور کلی سطح کیفی مؤلفه های غنای حسی در بازار بزرگ تهران بیشتر از مرکز خرید بام لند بوده و در هر دو نمونه، حس بینایی بیشترین تحریک حسی و حس چشایی، کمترین میزان تحریک را داشته است. از طرفی امتیاز مربوط به تحریک حس بینایی در مرکز خرید بام لند بیشتر از بازار بزرگ تهران بوده که این امر خود گویای توجه بیشتر به بعد بصری محیط در طراحی های امروزین فضاهای تجاری است.
تحلیل امکان کاربرد نظریه گوستاوو جووانونی به عنوان الگوی اقدام در بافت قدیمی و کهن شهر تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
24-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: نظریه گوستاوو جووانونی در معماری، طراحی شهری و برنامه ریزی شهر ی به دلیل تأثیرات درخشانش بر کیفیت فیزیکی و افزایش هویت محله ها، و هدایت اقدام طراحی برای بهبود «کیفیت بافت های تاریخی» مشهور است. هدف از این تحقیق، تبیین نظر مردم و متخصصان درباره نظریه گوستاوو جووانونی است. فرضیه های پژوهش از کاربردی بودن آراء و اندیشه های گوستاوو جووانونی برای پاسخگویی به نیازهای بافت قدیمی و کهن شهر تاریخی تبریز حکایت دارند. روش ها: پژوهش در آغاز کار به صورت توصیفی، آراء و اندیشه های گوستاوو جووانونی را در پنج محور شامل 1- محکم کاری، 2- دوباره چینی یا آناستیلوز، 3- آزادسازی، 4- تکمیل کردن و 5- نوآوری؛ مورد تحلیل قرار می دهد و سپس با استفاده از پرسشنامه نطرات مردم و متخصصان درباره آن سوال می شود. پژوهش از نظر نوع، کاربردی؛ و ترکیبی از روش های توصیفی و تحلیلی است. یافته ها: پیمایش صورت گرفته از 385 نفر از شهروندان (تعداد پرسش شوندگان با فرمول کوکران انتخاب شده است) و 37 نفر از متخصصان (تعداد بر اساس گلوله برفی انتخاب شده است) نتایج قابل توجهی را نشان می دهد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش تاکید دارد اولویت های پنجگانه شناسایی شده از آراء و اندیشه های گوستاوو جووانونی، هم توسط مردم و هم توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفته است. نکته قابل ملاحظه آن است که متخصصان بیش از مردم این اولویت ها را برای هدایت فرآیند مرمت شهری برای آینده بافت قدیمی و کهن شهر تاریخی تبریز مورد تاکید قرار می دهند.
Behavior Analysis of Wind Hydrodynamics in the Central Courtyard of Hot and Dry Climate Settlement Based on the Length to Height Ratio (Case Study: Kashan City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the ways to achieve high energy efficiency in buildings and an effective system is to utilize local architectural experiences. In this connection, the central courtyard is an element that was used in the past to create comfort in the hot and dry climates of Kashan, Iran. A large part of the literature in the past has focused on this space and investigated factors such as height, length, and presence of water in the courtyard, which are directly related to the studied space. This article concerns the hydrodynamic behavior of the wind under the effects of the length-to-height ratio to reduce the temperature of settlements in Kashan's hot and dry climate, aiming to yield the highest efficiency from this element. This study uses Fluent, Energy Plus, and Open Studio software using a descriptive-analytical method to analyze the data. In the end, it is determined that since the prevalent wind in Kashan comes from a northeast front, it can be utilized by placing the longitudinal direction of the central courtyard on its path. In addition, the optimal state in all models suggests the central courtyard has experienced a length-to-height ratio of 1to4, followed by a ratio of 1to5.