مطالب مرتبط با کلیدواژه

آسمانه


۱.

فهم چیستی پوشش پتکانه از طریق تحلیل نمونه های نخستین در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری ایران پتکانه مقرنس نیارش آسمانه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر ایران پیش از اسلام
تعداد بازدید : ۱۹۹۷ تعداد دانلود : ۶۵۳۷
براساس تعریفی اولیه، پتکانه نوعی گوشه سازی است شامل چند ردیف تاقچه (تاسه) که روی هم سوار می شوند و جلو می آیند. توسعه و تکامل این اندام منجر به شکل گیری یکی از جالب ترین و پیچیده ترین تاق های ایرانی به نام تاق پتکانه می گردد که به دلیل شباهت با برخی دیگر از گونه های تاقی و پوشش های تزئینی، کمتر به عنوان یک پوشش مستقل به آن پرداخته شده است. این مقاله در پاسخ به یک سؤال بنیادی شکل گرفته است که «مفهوم پتکانه به عنوان یکی از گونه های پوشش فضا در معماری ایران چیست؟» در پاسخ به این پرسش، مقاله حاضر پیشینه شکل گیری این اندام را از نخستین گام های پیدایش بررسی می کند. بدین منظور، ابتدا اطلاعات مربوط به نمونه های نخستین از طریق «مشاهده و برداشت مستقیم میدانی»، «مصاحبه با استادکاران و مرمت گران ابنیه» و «مطالعات کتابخانه ای» برداشت می شود. پس از آن، نظام هندسی و ساختار سازه ای نمونه ها از طریق مدل سازی با نرم افزارهای سه بعدی سازی پیاده می شود. در نهایت، مقایسه و تحلیل یافته های مرتبط به همه نمونه ها، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تعیین اندام ها و اجزای سازنده پوشش پتکانه و مرزشناسی آن با دیگر پوشش ها می انجامد. براین اساس، پتکانه در بدو ظهور، با ایده گوشه سازی در گنبدخانه در معماری پیش از اسلام، ارتباط معناداری دارد. در ادوار بعدی، با ارتقای دانش فنی معماران مسلمان، باربری بالای باریکه تاق ها موجب می شود که از آن ها برای پوشش یک کنج استفاده شود و ترکیبی از یک باریکه تاق و دو تاسه به وجود آید. در ادامه، این ایده در چهار سوی دهانه تکرار و با پیدایش «گوشه سازی سه کنج با باریکه تاق»، مسئله گوشه سازی با کارایی بهتر و هندسه غنی تر حل می شود. در نهایت، ترکیب باریکه تاق های مطبق موجب ایجاد فضاهای پلکانی در زیر سازه و توسعه افقی و عمودی تاسه ها و ایجاد ماهیتی یکپارچه می شود که می توان آن را پوششی نو به نام «پتکانه» خواند.
۲.

مطالعه تطبیقی سرپوش ها و آسمانه های تصویرشده در نگاره های دوره صفوی با تاکید بر جنسیت(نمونه های موردی: شاهنامه رشیدا و هفت اورنگ جامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنسیت سرپوش آسمانه نگاره ها صفوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۱۷۲
پوشش در دوران مختلف نمادی از فرهنگ و نشان دهنده جایگاه اجتماعی افراد و جامعه بوده است و از لحاظ واژه ای به جنبه های مختلفی اشاره دارد. ایران با توجه به تاریخ چندهزارساله در مورد پوشش ها از لحاظ شکل و هندسه، از غنای بالایی برخوردار است که می توان آن را در نگاره های دوره های مختلف نظاره گر بود. نکته قابل تأمل در بحث پوشش ها عواملی است که از جهات مختلفی بر آنها تأثیر داشته که یکی از مهم ترین و اساسی ترین آنها جنسیت است. مطالعات پیشین نشانگر آن است که جنسیت در پوشش انسان ها تأثیرگذار بوده ولیکن چگونه می توان این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را در پوشش نگاره های دوره صفوی نیز مشاهده کرد؟ هدف این تحقیق بررسی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری پوشش های انسانی و معماری بر یکدیگر در نگاره هاست. لذا سؤال های اصلی چنین خواهد بود: 1- آیا تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان سرپوش ها و آسمانه ها در نگاره های دوره صفوی دیده می شود؟ 2-کدام عوامل باعث تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان سرپوش ها و آسمانه ها می شود؟ 3-جنسیت چه نقشی در این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ایفاء می کند؟ روش تحقیق این پژوهش، از نوع کیفی و توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی است و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. نتایج تحقیق در نگاره ها حاکی از آن است که عوامل متعددی در تأثیرپذیری آن دو بر یکدیگر وجود دارد و جنسیت هم به عنوان یکی از این عوامل نقش پررنگی ایفاء کرده که این را به صورت محسوس در پوشش بناها می توان مشاهده کرد و این نشان دهنده روابط تنگاتنگی ما بین آنهاست. در این مقاله پوشش ها از لحاظ فرم و هندسه مورد بررسی قرار گرفته اند و با توجه به وسعت مطالب می توان آنها را از جنبه های دیگری نیز (از جمله رنگ) مورد مطالعه قرار داد.
۳.

در جست وجوی چگونگی «تجسم معنای تعالی» در پیکر و صورت آسمانه های مرتفع معماری ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری ایرانی فضای داخلی معماری برانگیختن احساس معنای تعالی انتظام فرمال فضای معماری آسمانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۹
بیان مسئله: معماری به عنوان یک اثر هنری، می تواند تداعی گر معانی عینی و ذهنی برای انسان باشد و از این طریق ارتباطی عمیق با احساس او برقرار کند. «تعالی» یک معانی عاطفی است که پرداختن به آن در آراء نظریه پردازان معماری غرب دیده می شود و برخی از سفرنامه نویسان نیز از ادراک این معنا در بناهای تاریخی ایران سخن گفته اند. این معنا به ویژه در برخی گنبدخانه ها و میان تالارهای معماری سنتی ایران و در گستره عملکردی از بناهای مقدس مانند مسجد و مقبره تا بناهای روزمره مانند تیمچه و حمام قابل درک است.هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش جست وجوی نحوه تجلی معنای تعالی در بناهای معماری ایرانی و ارائه ساختاری است که بتواند برای نحوه پدیداری معنای تعالی، توسط طراحان و دانشجویان استفاده شود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع پژوهش کیفی و با روش توصیفی- تحلیلی براساس استدلال منطقی است و تحلیل نمونه های منتخب با رویکرد نقد فرمالیستی صورت گرفته است. نتیجه گیری: معماری حاوی معنای تعالی، فضایی برای تمرکز ذهن خلق می کند و انسان را در درون آن فضا قرار می دهد. در این فضا، کشش روبه بالا، رهاشدن از وزن احساسی ماده و پیوند با امری بیکران به صورت ذهنی تداعی می شود و از این طریق، زمینه برای ادراک تجربه تعالی در انسان مهیا می شود. 
۴.

ناخودآگاه تباری و ترجیح همسانی سرپوش های انسانی و آسمانه بناها (گزارش همانندی 50 سرپوش انسان و سرپوش بنا در بین اقوام آسیای شرقی، غربی و میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناخوداگاه تباری سرپوش آسمانه خویشتن_خواهی انسان انگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۱۰
ناخودآگاه جمعی کارگزار بسیاری از کنش های هنری است و معمولا در تعیین کلیات آن ها، نقش اصلی را ایفا می کند. اما تجربه نشان می دهد این ناخودآگاه تباری است که در ماندگاری و حتی جزئیات آثار هنری، ازخود کارآیی بیشتری نشان می دهد. هدف این پژوهش نشان دادن تاثیر ناخودآگاه تباری در جاری سازی الگوهای ماندگار معماری با رویکرد روانی_زیستی است. سؤال اصلی عبارتند از: بین الگوهای سرپوش های بومی و الگوهای ماندگار آسمانه بناها در مناطق آسیایی چه مقدار همسانی وجود دارد؟ برای رس یدن به پاس خ این پرسش، از روش تحقیق تفسیری_ تاریخی و روش استدلال، قیاسی_استقرایی استفاده شد. بدین منظور از میان سه منطقه آسیای شرقی، میانه و غربی، و از کشورهایی با اقلیم و مردمانی دارای هویت قومی مشابه، همچنین تاثیرگذار بر فرهنگ و معماری زمانه، 50 آسمانه معماری بعد قرن 10، به روش کتابخانه ای انتخاب گردید سپس با استفاده از نرم افزارهای اتوکد و فتوشاپ، تناسبات شکلی آسمانه بناها با کلاه های رایج و مشابه هر منطقه مورد بررسی قرار گرفت. طبق یافته های تحقیق که بیش از 85 درصد هم پوشانی را بین فرم های کالیبره شده نشان می دهد؛ الگوی آسمانه ها محدود به سازه، کاربری و اقلیم نیست و معماران، ضمن توجه به این موارد، برای پاسخ به نیازهای زیستی و روانی، سرپوش های اصیل و بومی هر تبار را در آسمانه های آن سرزمین به کار بسته اند. زیرا این الگوها با وجود تفاوت در مصالح، هم از منظر اقلیمی و هم از منظر سلایق فرهنگی بیشترین سازگاری را دارند. این تشابهات علاوه بر خطوط پیرامونی گاه در نقوش، بافت و حتی رنگ و جزئیات نیز قابل رویت است. از این رو میتوان گفت: ناخودآگاه تباری در حوزه شکلی، با غربال باورها، هنجارها بر اساس آزموده های موفق، فرم های منتج از آنها را پاس می دارد و این الگوهای متنوع بومی را در معماری تبار خویش به کار می بندد.