مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
سکونتگاه های انسانی
حوزه های تخصصی:
در اثر برنامه ریزی های نامطلوب و متمرکز گذشته، کیفیت توسعه و زیرساخت های آن در روند توسعه نواحی کشور مسائلی عمده را ایجاد کرده است. ابعاد گوناگون و پیچیدگی ساختاری این موضوع یکی از تنگناهای اساسی در عرضه مدل مناسب برای توزیع اعتبارات به شمار می رود. گام نخست در حل مسائل ناشی از عدم تعادل های منطقه ای شناخت و سطح بندی مناطق از نظر برخورداری در زمینه های گوناگون است. هدف این تحقیق سنجش میزان توسعه پذیری سکونتگاه های انسانی در شهرستان شهرکرد و در سطح دهستان هاست. در این پژوهش، از مدل های ارزیابی و روش های اسنادی ـ تحلیلی استفاده شده است. بر این مبنا، 37 شاخص مورد بررسی در قالب 7 شاخص آموزشی، بهداشت، تسهیلات عمومی، ارتباطات، گردشگری، اقتصادی، و داخلی، و در میان 11 دهستان، مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج آن با بهره گیری از مدل های سوات، ارزش مرکزیت و تحلیل خوشه ای ارزیابی شده است. بر اساس یافته های تحقیق، برنامه ریزی جامع برای بازنمایی نقاط قوت، تقویت فرصت ها، و مقابله با تهدیدها ضروری می نماید؛ چرا که در میان دهستان ها، پراکنش سطوح توسعه نامتعادل بوده و تفاوت و پراکندگی شاخص های آموزشی و بهداشتی بر این تفاوت یابی سطوح توسعه بیشترین تاثیر را داشته است. راهکارهای این پژوهش می تواند در بهینه سازی وضع موجود و سامان دهی سطوح توسعه در این شهرستان مؤثر باشد.
تبیین معیارهای حیات مبتنی بر علم بیونیک در برنامه ریزی و طراحی سکونتگاه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبیعت طی میلیاردها سال به سعی و خطا پرداخته و در این مدت فقط کارآمدترین ساختارهای طبیعی باقی مانده اند که می توانند با واسطه علم بیونیک منبع الهام انسان و راه گشای چالش های انسانی باشند. از طرفی، سکونتگاه های انسانی، به عنوان مهم ترین و عمده ترین بخش از زیستگاه های انسانی، با وجود فناوری های پیشرفته، در مقایسه با گذشته کیفیت مطلوبی ندارند. از این رو، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که معیارهای حیات بر مبنای اصول علم بیونیک به منظور استفاده در برنامه ریزی و طراحی سکونتگاه های انسانی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش ضروری است اصول علم بیونیک شناخته شود تا بتوان با نگاه عمیق تر در سیستم های زنده کیفیات ویژه و حیات را به سکونتگاه های انسانی بازگرداند. پژوهش حاضر براساس هدف بنیادی است که به روش توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده است. در بخش اول نظریه های پایه به روش کتابخانه ای جمع آوری و متناسب با هدف و در جهت شکل گیری چارچوب نظری پژوهش به روش استدلال منطقی تجزیه و تحلیل شده است. در ادامه، با استفاده از روش دلفی و طی سه راند پیمایشی متوالی معیارهای حیات جمع آوری، دسته بندی، تعدیل، تلخیص، رتبه بندی، و عرضه شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد حیات کیفیت ویژه ای از طبیعت است که هم به جاندار هم بی جان اطلاق می شود و دارای مراتب و ترازهای مختلف و قابل اندازه گیری است. معیارهای حیات در قالب چهار معیار اصلی (مجموعیت، تکامل، سازگاری، بهینه سازی)، یک معیار بنیادی (نظم)، و دو معیار مکمل (نفوذپذیری و مرکز نیرومند) عرضه شده اند که حیات بخشی به سکونتگاه های انسانی فقط در پرتو توجه به همه معیارها محقق می شود.
نقش معدن در جذب و پایداری جمعیت سکونتگاه های انسانی(مطالعه موردی: سکونتگاه های استان کردستان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ ویژه نامه زمستان
383 - 390
حوزه های تخصصی:
امروزه وجود اقتصادی پویا که بتواند ضامن ایجاد شغل برای ساکنین یک منطقه خاص باشد، می تواند در ماندگاری و جذب جمعیت موفق عمل کند. در این راستا به بررسی تاثیر معدن در ماندگاری و جذب جمعیت سکونتگاه های مجاور معادن در استان کردستان پرداخته شد. برای این کار ابتدا نقشه معادن تهیه گردید و با استفاده از حریم(بافر) 2000 متری از معادن و فاصله اقلیدوسی سکونتگاه های حوالی معادن مشخص شدند. در حریم 2000 متری معدن 14 روستا قرار داشتند و در بخش فاصله اقلیدوسی نیز 119 روستا، که تغییرات جمعیتی آن ها از دوره 1375 تا 1395 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که چه در روش حریم گذاری و چه در روش فاصله اقلیدوسی به رغم نرخ رشد منفی نواحی روستایی در این دوره(1375-1395)، نواحی قرار گرفته در مناطق مورد نظر از معادن تا سال 1390 دارای رشد مثبت و در سال 1395 داری رشد منفی زیادی بوده است. بنابراین طبق نتایج این مقاله، معدنها نقش موثری در جذب و ماندگاری سکونتگاه های انسانی دارند.
رویکردی تحلیلی بر اصول معماری پایدار(سبز) در فضاهای شهری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ ویژه نامه زمستان
391 - 402
حوزه های تخصصی:
معماری سبز برخاسته از معماری پایدار و توسعه یایدار بوده که این نیز ناشی از نیاز انسان امروز در مقابل ییامدهای سوء جهان صنعتی و مصرفی عصر حاضر است، معماری پایدار یک ترکیب چند ارزرشی است و این ارزش ها شامل زیبایی شناسی، محیط، اجتماع، هماهنگی با محیط مصالح مناسب و … است که باعث می شود تمام اصول معماری پایدار در یک پروسه کامل که منجر به ساخته شدن محیط زیست سالم، هم از لحاظ دیداری و روانی و هم از لحاظ پاکی می شود، تجسم یابند. در هر منطقه یا کشوری نوع معماری پایدار دارای ویژگی هایی متفاوت است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تحلیل اصول معماری پایداری( سبز) در فضاهای سکونتگاهی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای با روش توصیفی تدوین شده است. معماری سبز برخاسته از معماری پایدار و توسعه یایدار بوده که این نیز ناشی از نیاز انسان امروز در مقابل ییامدهای سوء جهان صنعتی و مصرفی عصر حاضر است، معماری پایدار یک ترکیب چند ارزرشی است و این ارزش ها شامل زیبایی شناسی، محیط، اجتماع، هماهنگی با محیط مصالح مناسب و … است که باعث می شود تمام اصول معماری پایدار در یک پروسه کامل که منجر به ساخته شدن محیط زیست سالم، هم از لحاظ دیداری و روانی و هم از لحاظ پاکی می شود، تجسم یابند. در هر منطقه یا کشوری نوع معماری پایدار دارای ویژگی هایی متفاوت است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تحلیل اصول معماری پایداری( سبز) در فضاهای سکونتگاهی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای با روش توصیفی تدوین شده است.
آمایش لندفرم های ژئومورفولوژیکی جهت توسعه سکونتگاه های انسانی(مطالعه موردی: شهرستان های جنوب شرق استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره هفدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
167 - 191
حوزه های تخصصی:
توسعه و ایجاد سکونتگاه در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی است. محدوده مورد مطالعه به علت شرایط توپوگرافیکی و زمین شناسی دارای محدودیت های خاص در مکان گزینی و توسعه سکونتگاه های انسانی بود. به منظور کاهش مخاطرات محدوده جنوب شرق استان خراسان رضوی و اصلاح برنامه های آتی توسعه و ایجاد سکونتگاه های انسانی، به بررسی امکان سنجی منطقه مورد مطالعه جهت توسعه سکونتی پرداخته شد. پس از بررسی های کتابخانه ای و میدانی و گزینش معیارهای مناسب، با استفاده از مدل منطق فازی و به کمک نرم افزار GIS، مناطق مستعد جهت توسعه و ایجاد سکونتگاه تعیین شد. در این مطالعه، جهت شناسایی مناطق مستعد توسعه و ایجاد سکونتگاه بر اساس لندفرم های ژئومورفولوژیکی، از یازده پارامتر شیب، جهت شیب، ارتفاع، خاک، کاربری اراضی، ارتفاع، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راه ارتباطی، فاصله از سکونتگاه، ژئومورفولوژی به منزله متغیرهای مستقل در شناخت توان ها و تنگناهای ژئومورفولوژیکی در منطقه استفاده شد. نتایج حاصل از پهنه بندی بر اساس مدل فازی نشان داد حدود 61 درصد مساحت منطقه مورد مطالعه در طبقات بسیار نامناسب و نامناسب واقع شده است که این به معنی نامساعد بودن شرایط ژئومورفولوژیکی در این بخش از محدوده مورد مطالعه جهت ایجاد و توسعه سکونتگاه های انسانی است. حدود 58/14 درصد از مساحت محدوده مورد مطالعه دارای شرایط متوسط و حدود 24 درصد از مساحت منطقه مورد مطالعه دارای شرایط مطلوب و مساعد جهت فعالیت های ساخت وساز و ایجاد نواحی سکونتگاهی جدید است. واحدهای مخروط افکنه ای و دشت های آبرفتی مناسب ترین مکان برای ایجاد و توسعه سکونتگاه اند.
الگویابی مکانی- فضایی جرم نزاع و درگیری در نواحی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۵
111 - 132
حوزه های تخصصی:
شرق تهران به واسطه قرار گرفتن در محدوده مواصلاتی شرق کشور از موقعیت خاصی برخوردار است که عواملی مانند اختلاف طبقاتی، مهاجرپذیری، توسعه ناموزون شهر و به وجود آمدن حاشیه نشینی و همچنین ناکارآمدی بافت های شهری، وجود فرهنگ های مختلف و چه بسا ناسازگاری، بیکاری و فقر، فخرگرایی، تعطیلی مشاغل و واحدهای اقتصادی و صنعتی و غیره سبب افزایش وقوع جرائم در آن محدوده شده است. برای کاهش و مقابله با وقوع جرائم، آگاهی از روند جرائم در سال های متوالی و مکان ها، اهمیت بالایی دارد. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف الگویابی مکانی فضایی جرم نزاع و درگیری استان تهران تدوین شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام، توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش نمونه آماری (۱۴) شهرستان در محدوده فرماندهی های شرق، غرب و تهران بزرگ است و از داده ها و اطلاعات نزاع و درگیری مربوط به سال (۱۳۹۸) استفاده شده است. در تحلیل های فضایی با استفاده از مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار، خودهمبستگی فضایی و درون یابی و هموارسازی در محیط نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که از بین شهرستان های موردمطالعه شهرستان تهران از نظر مقدار نزاع در گروه خیلی زیاد قرار گرفته است. شهرستان های شهریار، رباط کریم و قدس در گروه زیاد، شهرستان های ورامین، اسلامشهر، بهارستان و ملارد از نظر نزاع و درگیری در گروه متوسط و در گروه پایین شهرستان های فیروزکوه، دماوند، پردیس، پاکدشت، پیشوا و قرچک جای گرفته اند. تحلیل های بیضی انحراف معیار و مراکز متوسط جرم نیز به خوبی نشان دادند که مرکزیت همه جرائم در پهنه شهرستان تهران در حاشیه غربی قرار گرفته و جهات حرکت رفتارهای مجرمانه نیز بسته به جرم متفاوت است. در اکثر جرائم این جهت، شرقی-غربی بوده و در مواردی نیز به شمال غربی و جنوب شرقی در تغییر بوده است. همچنین، خوشه بندی جرائم در سه خوشه (دسته) در محدوده مشخص شده نشان داد که حجم و تراکم در همه جرائم در پهنه شهرستان تهران (فرماندهی تهران بزرگ) جمع شده است و در اغلب سال ها محدوده شرق تهران در رتبه سوم و کمتر نسبت به دو فرماندهی دیگر قرار دارد.
تحلیل ریسک و آسیب پذیری لرزه ای سکونتگاه های انسانی شهرستان باشت با استفاده از مدل دیماتل فازی و Gis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
21 - 36
حوزه های تخصصی:
عصر پست متروپلیتین را می توان عصر آسیب پذیری سکونتگاه های شهری و روستایی نامید؛ زیرا از یک سو این سکونتگاه ها با مخاطرات طبیعی و بحران های تکنولوژیک و از سوی دیگر با بحران های امنیتی و اجتماعی روبرو می باشند. مقاله حاضر، ازنظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. برای گردآوری داده ها از سازمان نقشه برداری کشور، تصاویر ماهواره ای و همچنین برای بررسی و تجزیه وتحلیل داه ها از نرم افزار ARCGIS، مدل Dimatel و WASPAS استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که از مساحت 64/1037 کیلومترمربع شهرستان باشت، 80/150 کیلومترمربع معادل 53/14، در پهنه بدون خطر و 25/282 کیلومترمربع معادل 25/27 درصد در پهنه کم خطر قرار دارد. 29/273 کیلومترمربع معادل 33/26 درصد در پهنه متوسط، 20/233 کیلومترمربع معادل 47/22 درصد در پهنه زیاد خطر زلزله و همچنین 320/98 کیلومترمربع از کل شهرستان معادل 47/9 در پهنه بسیار زیاد از خطر زلزله قرار دارد. همچنین نتایج حاصل از خطر زلزله نشان داد که شهر باشت بر روی پهنه با خطر بالای زلزله قرار دارد. تحلیل فضایی میزان آسیب پذیری نقاط روستایی و آبادی ها نشان می دهد که 94/32 درصد از آبادی ها و روستاهای شهرستان باشت در پهنه با خطر خیلی بالا، 52/23 درصد در پهنه با خطر زیاد، 82/28 درصد در پهنه با خطر متوسط و 17/11 درصد از سکونتگاه های روستایی و آبادی ها در پهنه با خطر کم زلزله قرار دارد؛ بنابراین انجام اقدامات لازم ازجمله جلوگیری از استقرار، صدور مجوز و ممانعت از ساخت وساز بر روی گسل ها، آگاه سازی عمومی در راستای اقدامات پیشگیرانه قبل از وقوع حوادث، جلوگیری از استقرار و تمرکز سکونتگاه های شهری و روستایی در پهنه های با خاطر بالا، برقراری سیستم هشدار و اخطار های به موقع در پس لرزه های قبل از زلزله، دسترسی تمام سکونتگاه های شهری و روستایی به راه های ارتباطی و مراکز امدادرسان برای دسترسی سریع به مناطق بحرانی پس از وقوع زلزله و... جهت کاهش آسیب های جانی و خسارات مالی ناشی از بحران زلزله در مراکز جمعیتی شهرستان باشت امری ضروری به نظر می رسد.
آمایش لندفرم های ژئومورفولوژیکی جهت توسعه سکونتگاه های انسانی (مطالعه موردی: شهرستان های جنوب غرب استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
توسعه و ایجاد سکونتگاه در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و عوارض ژئومورفولوژی است. محدوده موردمطالعه به علت شرایط توپوگرافیکی و زمین شناسی دارای محدودیت های خاصی در مکان گزینی و توسعه ای سکونتگاه های انسانی می باشد. به منظور کاهش مخاطرات محدوده جنوب غرب استان خراسان رضوی و اصلاح برنامه های آتی توسعه و ایجاد سکونتگاه های انسانی، به بررسی امکان سنجی منطقه موردمطالعه جهت توسعه سکونتی پرداخته شد. پس از انجام بررسی های کتابخانه ای و میدانی و گزینش معیارهای مناسب، با استفاده از مدل منطق فازی و به کمک نرم افزار GIS، مناطق مستعد جهت توسعه و ایجاد سکونتگاه تعیین گردید. در این مطالعه جهت شناسایی مناطق مستعد توسعه و ایجاد سکونتگاه بر اساس لندفرم های ژئومورفولوژیکی، از یازده پارامتر شیب، جهت شیب، ارتفاع، خاک، کاربری اراضی، ارتفاع، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راه ارتباطی، فاصله از سکونتگاه، ژئومورفولوژی به عنوان متغیرهای مستقل در شناخت توان ها و تنگناهای ژئومورفولوژیکی در منطقه استفاده شدند. نتایج حاصل از پهنه بندی بر اساس مدل فازی، نشان داد که حدود 61 درصد مساحت منطقه موردمطالعه در طبقات بسیار نامناسب و نامناسب واقع شده که این به معنی نامساعد بودن شرایط ژئومورفولوژیکی در این بخش از محدوده موردمطالعه جهت ایجاد و توسعه سکونتگاه های انسانی می باشند. حدود 40/16 درصد از محدوده موردمطالعه دارای شرایطی متوسط و حدود 23 درصد مساحت منطقه موردمطالعه نشان از مطلوب و مساعد بودن شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه جهت فعالیت های ساخت وساز و ایجاد نواحی سکونتگاهی جدید می باشد. واحدهای مخروط افکنه ای و دشت های آبرفتی مناسب ترین مکان برای ایجاد و توسعه سکونتگاه می باشند.
بررسی نقش فرم و فرآیندهای ژئومورفولوژی دامنه های شمالی ارتفاعات کرکس در پراکنش سکونتگاه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۷ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
38 - 23
حوزه های تخصصی:
از ابتدای تاریخ، محیط طبیعی به عنوان عامل تعیین کننده در حیات سکونتگاه های انسانی عمل نموده، به گونه ای که محل استقرار سکونتگاه ها و سایر تأسیسات انسانی، کاملا تحت تأثیر عوامل طبیعی به ویژه ژئومورفولوژی و زمین شناسی قرار گرفته است. مطالعات ژئومورفولوژی با تعیین فرآیندهای حاکم بر منطقه و بررسی تحول لندفرم ها، شرایط محیطی زمان استقرار سکونتگاه ها و نحوه پراکنش آن ها را مورد ارزیابی قرار می دهد. از این رو، اهمیت مطالعات ژئومورفیک در مکان گزینی سکونتگاه های انسانی آشکار می شود. پژوهش حاضر به صورت تحلیلی و با استناد به مطالعات میدانی و منابع کتابخانه ای به بررسی نقش عوامل ژئومورفولوژی در پراکنش کانون های زندگی دامنه های شمالی ارتفاعات کرکس پرداخته است. بدین منظور، ابتدا نقشه ژئومورفولوژی موضوعی منطقه در مقیاس 1:25000 با استفاده از روش تحلیل فرم و فرآیند چشم اندازهای ژئومورفیک تهیه گردید، سپس سکونتگاه های با جمعیت بیش از 100 نفر (74 شهر و روستا با جمعیت 435373 نفر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که فرآیند یخچالی و لندفرم دره یخچالی مهم ترین عوامل در توزیع فضایی سکونتگاه ها می باشند. تمامی سکونتگاه های منطقه در ارتفاعی پایین تر از خط مرز برف دائمی (2500 متر) مستقر شده اند. تعداد 45 نقطه سکونتگاهی شامل 5 شهر و 27 روستا در واحد کوهستان قرار دارند. بنابراین مهم ترین واحد ارضی، کوهستان (سطح محدب) می باشد.
تحلیل عوامل کلیدی موثر بر پایداری معیشتی با استفاده از رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: شهرستان مانه و سملقان)
حوزه های تخصصی:
تضعیف دارایی هایی معیشتی جوامع محلی و در معنای عام آن فقر، از جمله چالش های اساسی در سطح جهان، به ویژه در جوامع در حال توسعه است. بواسطه شرایط خاص اقتصادی و محیطی کشور، ایران نیز از این امر مستثنی نبوده و بسیاری از مناطق و سکونتگاه های آن، با چالش های معیشتی روبرو هستند. از آنجا که کشور ایران به واسطه در برگیری گستره وسیعی از شرایط انسانی و محیطی دارای شرایط متفاوتی در مناطق مختلف خود است؛ نحوه مواجهه با عوامل تاثیرگذار بر معیشت خانوارهای ساکن در مناطق آن، متفاوت از یکدیگر بوده و لازم است متناسب با شرایط خاص حاکم بر هریک، اقدامات مقتضی صورت پذیرد که لازمه آن شناسایی اصلی ترین عوامل اثرگذار بر معیشت است. روش تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و به روش علم آینده نگاری، مصاحبه های صورت پذیرفته با افراد کلیدی در سکونتگاه های شهرستان مانه و سملقان (126 سکونتگاه) در قالب پژوهش استقرایی و با بهره گیری از روش نظریه بنیادی، تحلیل اثرات متقاطع و نرم افزار میک مک به صورت ترکیبی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از شرایط ناپایدار دارایی های معیشتی نقاط سکونتی شهرستان مانه و سملقان است. اگرچه در ناپایدارسازی ساختار معیشتی شهرستان عوامل مختلفی دخیل هستند. ولیکن در بین این عوامل آن دسته از عواملی که مستقیما به انسان و فعالیت های او ارتباط دارند بیشترین تاثیرگذاری را داشته اند و از آنجا که غالب این عوامل دارای عدم قطعیت بالایی می باشند، بایستی نحوه برخورد با آن ها متناسب با شرایط متغیر باشد.
بررسی ارتباط توسعه یافتگی و تخصیص منابع در ایجاد سکونت گاه های انسانی جدید در طی سال های 1390 تا 1400 (نمونه موردی: ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
120 - 139
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط توسعه یافتگی و تخصیص منابع در ایجاد سکونت گاه های انسانی جدید در طی سال های 1390 تا 1400 و در ایران می باشد. روش پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت کاربردی و به لحاظ نوع توصیفی-تحلیلی می باشد که داده های آن به صورت کتابخانه ای گردآوری شده است. تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده به صورت کمی صورت گرفته است. برای بررسی داده های گردآوری شده از روش های متعددی استفاده شده است به طوری که برای وزن دهی به شاخص ها از روش آنتروپی شانون، برای ارزیابی وضعیت توسعه یافتگی استان های کشور از روش تصمیم گیری چند شاخصه ویکور، برای ارتباط یابی میان متغیر سکونتگاه های انسانی (شهر و دهستان) به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای تخصیص منابع (بودجه تملک دارایی) و توسعه یافتگی به عنوان متغیر مستقل از روش رگرسیون وزن دار جغرافیایی و برای ارزیابی توزیع سکونتگاه ها از روش توزیع جهت دار استفاده شده است. نتایج نشانگر این است که بیشتر سکونتگاه های انسانی در سال 1390 در موقعیت جغرافیایی شمال غربی کشور پراکنده شده اند که با طی روند زمانی و افزایش تعداد سکونتگاه های انسانی این روند تغییریافته و پراکندگی سکونتگاه های انسانی بیشتر به سمت مرکز کشور کشیده شده است. همچنین ارتباط متغیر سکونتگاه های انسانی (شهر و دهستان) و متغیرهای تخصیص منابع (بودجه تملک دارایی) و توسعه یافتگی نشانگر این است که میزان تأثیرگذاری توسعه یافتگی استان ها و سهم تخصیص منابع در ایجاد سکونتگاه های انسانی از مقدار 28 درصد در سال 1390 به مقدار 58 درصد در سال 1400 رسیده است که دلیل اصلی این موضوع انباشت سرمایه و امکانات در مناطق با توسعه یافتگی بالا می باشد که دلیل ایجاد آن، بازتولید نابرابری منطقه ای در کشور می باشد.