مطالب مرتبط با کلیدواژه

شهری شدن


۱.

تغییرات کاربری زمین شهری و اقتصاد سیاسی فضا: ارائه مدل مفهومی - تلفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی نظری شهری شدن تغییر کاربری زمین شهری اقتصاد سیاسی فضا نئولیبرالیسم‏

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۲ تعداد دانلود : ۹۱۹
با عمومی شدن نئولیبرالیسم در دهه های اخیر تغییراتی در راستای رفع موانع انباشت و گردش سرمایه در شهرها صورت پذیرفته است که از نمونه های بارز آن تغییر در کاربری فضاهای شهری می باشد. در این پژوهش در پی ارائه یک الگوی نظری تبیین کننده عوامل موثر بر تغییر کاربری زمین شهری در شهرهای جهان سوم با رویکرد اقتصاد سیاسی فضا می باشیم. بدین منظور، مدل نظری اقتصادسیاسی در دو سطح عوامل درون شهری و عوامل جهانی موثر بر تغییرات کاربری زمین ارائه گردیده است و با تلفیق دو مدل مذکور، الگوی نظری تبیین کننده عوامل موثر بر تغییرات کاربری زمین شهری ارائه شده است. طبق نتایج تحقیق ارائه یک مدل تبیین کننده جامع، نیازمند در نظر گرفتن عوامل درونی (عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و کالبدی شهر) و عوامل بیرونی (عمومی شدن نئولیبرالیزاسیون، جهانی شدن، سیاست های مالی و پولی نظام سرمایه داری برای کشورهای جهان سوم) می باشد.
۲.

تبیین جایگاه حکمروایی یکپارچه کلان شهری از منظر امنیت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امنیت انسانی حکمروایی شهری شهری شدن کلان شهر و مدیریت یکپارچه شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۱ تعداد دانلود : ۳۱۷
زمینه و هدف: نقش محوری شهرها و به ویژه کلان شهرها به مثابه موتور توسعه، آن ها را آماج تمرکز و تراکم جمعیت، فعالیت و نیز کانون چالش ها و مسائل فزاینده ای کرده است. بخش عمده ای از این چالش ها معطوف به امنیت انسانی بوده است. هدف تحقیق حاضر، تبیین ضرورت استقرار مدیریت یکپارچه شهری به منظور ارتقا امنیت انسانی در این کلان شهرها بوده است. روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی تحلیلی بوده و داده های موردنیاز از طریق روش های اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شدند. در تحلیل داده ها، علاوه بر روش های توصیفی تفسیری، از تحلیل های آماری و فضایی (مبتنی بر GIS) استفاده شد. یافته ها: 18 کلان شهر و مادر شهر منطقه ای در حدود 34 درصد جمعیت کل و 5/45 درصد جمعیت شهری ایران را در خود جای داده اند. به علاوه 52 درصد جمعیت کل و 2/76 درصد جمعیت شهری کشور در فاصله 51 کیلومتری این شهرها ساکن شده اند. آن ها بیشترین نقش را در تولید ناخالص داخلی و تولید ارزش افزوده در کشور داشته اند. نظام حکمروایی در این شهرها نیز دچار تفرق گرایی بخشی و فضایی کارکردی بوده است. نتیجه گیری: انباشت سرمایه و تراکم جمعیت در کلان شهرها، امنیت انسانی ساکنان آن ها را در معرض مخاطرات طبیعی و انسانی گوناگونی قرار داده است. به علاوه نظام اداره ناپایدار تفرق گرای این شهرها، کارایی لازم برای را در بهبود امنیت انسانی نداشته و به دلیل تضاد منافع و ناهماهنگی در مدیریت مخاطرات فرا قلمروی ناتوان بوده است. ازاین رو استقرار حکمروایی مطلوب و یکپارچه برای رفع چالش های محتوایی و رویه ای در اداره کلان شهرها و ارتقا امنیت اجتماعی و انسانی آن ها، ضروری است.
۳.

شهری شدنِ روابط جامعه- طبیعت در دوره آنتروپوسین؛ به سوی اکولوژی سیاسیِ شهرهای سایبورگ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شهری شدن جامعه - طبیعت آنتروپوسین اکولوژی سیاسی شهرهای سایبورگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۱۵
مبسوط پیشینه و هدف: از جمله پیشران های اصلی در دوره آنتروپوسین، گسترش فزاینده نواحی شهری است که به ویژه پس از انقلاب صنعتی، نقشی محوری و بسیار قابل توجه در دگرگونی های طبیعت داشته است. هدف اصلی مقاله حاضر پاسخ به این پرسش است که در دوره آنتروپوسین، تحولات بنیادی در روابط جامعه- طبیعت با محوریت پویایی های شهری، چه اثراتی بر فرایندهای اجتماعی- اکولوژیکیِ محیط های جغرافیایی داشته است؟ و چرا ما همچنان با متابولیسم های ناپایدار و نابرابر روبرو هستیم؟ پیش فرض اصلی مقاله حاضر این است که درک سرشت مشکلات مربوط به روابط جامعه- طبیعت و دست یابی به شرایط بهتر، نیازمند چیزی بیش از ابزارهای فنی، تکنولوژیکی و مدیریتی است؛ زیرا ایده ها و اقدامات موجود در زمینه محیط زیست، جمعیت و منابع، خنثی و بی طرف نیستند و در بستری از ساختارهای متنوع اقتصاد سیاسی و شبکه گسترده عامل ها، کنش سازها و کنش گرها عمل می کنند. در اینجا کوشش شده بر پایه تحلیلی انتقادی از رویکردهای متداول به رابطه جامعه- طبیعت، توجه به سمت آن ایده ها و کنش هایی معطوف شود که در شرایط آنتروپوسین شهری از کارامدی و اثربخشی بیشتری برخوردار است. بدین منظور، نخست مروری بر نگرش های نو به رابطه جامعه- طبیعت در دوره آنتروپوسین ارائه شده است. سپس دو جریان فکری و نظریِ اصلی در زمینه رابطه جامعه-طبیعت مورد تحلیل انتقادی قرار گرفته است. و در پایان، بر مبنای تحلیل های ارائه شده در دو بخش پیشین، ایده «اکولوژی سیاسیِ شهرهای سایبورگ» به عنوان نگرشی واقع گرایانه تر و سیاستی مؤثرتر در رویارویی با مسائل و چالش های موجود در زمینه رابطه جامعه- طبیعت در دنیای شبکه ای و پیوندیِ امروز طرح شده است. مواد و روش ها: در مقاله حاضر، مواد تحلیل ها، آن دسته از «آثار اصلی» است که رابطه جامعه-طبیعت را بر مدار تحولات شهری نگریسته و دنبال کرده اند؛ آثاری که هر کدام یک رویکرد فکری را نمایندگی می کنند، اما به لحاظ «نوع گفتمانی» که دنبال کرده اند از یکدیگر قابل تمایزند. در اینجا آنچه مبنای تمایزبندی در نوع گفتمان ها قرار گرفته است، «پیش فرض های آنتروپوسین گرا در دوره شهری شدن سیاره ای» است. به بیان دیگر، گفتمان ها بر مبنای نسبت و رابطه ای که با روایت «آنتروپوسین شهری» برقرار می کنند مورد تحلیل قرار گرفته اند. ایده کلیدی در آنتروپوسین شهری، «پایان طبیعت» و نقش پیشران «شهر» در چنین رویدادی است. روش مورد استفاده در این مقاله، «تحلیل گفتمان» از نگاهی جغرافیایی است و آثار مورد نظر بر مبنای مؤلفه های اصلی شکل دهنده گفتمان حاکم بر آنها از جمله نوع دانشی که درباره رابطه بین جامعه-طبیعت تولید کرده اند، سوژه اصلی در صورت بندی آن دانش، نسبتی که آن دانش با مناسبات اقتصاد سیاسی داشته است، روابط بین معنا، قدرت و حقیقت در جغرافیاهای زیست سیاست و نظایر آن، مورد تحلیل قرار گرفته و از یکدیگر متمایز شده اند. یافته ها و بحث: یافته های این مقاله نشان می دهد که در طی دو دهه اخیر، نه تنها موضوع آنتروپوسین در حال فراتر رفتن از علوم طبیعی(نظیر علم سیستم زمین، زیست شناسی، زمین شناسی) و رواج گسترده در میان علوم دیگر از جمله فلسفه، جغرافیا، تاریخ، جامعه شناسی و حقوق با محوریت شهری شدن روابط جامعه- طبیعت است، بلکه همچنین بیان گر یک چرخش گفتمانی از رویکردهای اکولوژیکی کلاسیک، به سمت اکولوژی سیاسی شهری و شهرهای سایبورگ است. از جمله دلالت های چنین چرخش رشته ای و گفتمانی این است که نگاه «طبیعت در خدمت انسان» در طی سده ها سبب تداوم و بازتولید مجموعه ای از روابط اکولوژیکی و متابولیسم های اجتماعی- طبیعی شده که هم برای خود انسان و هم طبیعت به شکلی ناپایدار، ناعادلانه، زیان بار و نابودگرانه عمل کرده است. از این رو، امروزه دغدغه اکولوژیکی کانونی معطوف به گذار از رویکردهای پیشین و طرح گفتمان ها و کنش هایی است که بتواند به تغییر نگرش ها، نظام های ارزش گذاری، اخلاقیات زیستی ما و رسیدن به فلسفه ها و اقداماتی کمتر مخرب در دوره آنتروپوسین شهری منتهی شود. نتیجه گیری: مهم ترین نتیجه این پژوهش، طرح رویکردی نو به پیوندمندی جامعه- طبیعت در یک متابولیسم سایبورگ است که طبق آن، مرزبندی های مفهومی و نظری که در طی یک سده گذشته بر گفتمان اکولوژی شهری چیرگی داشته است، امروزه در عصر شهری در حال از بین رفتن است. چنین تحولی ما را بر آن داشته تا به دنبال ایده هایی کارامدتر برای درک پیچیدگی های دنیای شهری امروز و رابطه آن با طبیعت باشیم؛ نگاهی که می کوشد رابطه جامعه- طبیعت را نه به عنوان دو عرصه جدا از یکدیگر بلکه شکلی برساخت گرا از متابولیسم های شهری در شبکه ای درهم تنیده از عامل ها و کنش گرها در دستورکار قرار دهد. 
۴.

تحلیلی بولی از نرخ خودکشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل بولی خودکشی استان های ایران نرخ موالید صنعتی شدن شهری شدن مشارکت نیروی کار زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۸۶
هدف این پژوهش، بررسی علل نرخ بالای خودکشی در برخی استان های ایران است. در حقیقت، مقاله حاضر با ملحوظ داشتن واحد تحلیل «استان» از جبر بولی استفاده نموده است تا به این پرسش پاسخ گوید که چه ترکیب هایی از عوامل علّی موجب تکوین نرخ بالای خودکشی در برخی استان های ایران شده اند؟ برای تعیین این عوامل علّی با مروری بر ادبیات موجود در جامعه شناسی، چهار عامل علّی برای تبیین مسأله مزبور انتخاب گردید: نرخ موالید، میزان صنعتی شدن، میزان شهری شدن، و نرخ مشارکت نیروی کار زنان. نتایج تحلیل بولی نشان داد که نرخ موالید بالا و شهری شدن پایین برای وقوع نرخ بالای خودکشی در استان های ایران علّت لازم بوده اند؛ یعنی، کلیه استان هایی که نرخ بالای خودکشی داشتند واجد نرخ موالید بالا و شهری شدن پایین بوده اند. یافته های تحلیل بولی هم چنین نشان داد که وقتی این دو عامل تبیینی از نوع علّت لازم با یکی از دو عامل میزان پایین صنعتی شدن یا نرخ بالای مشارکت نیروی کار زنان ترکیب شوند، علّت کافی را برای وقوع نرخ بالای خودکشی در استان های ایران تشکیل خواهند داد. به عبارت بهتر، تحلیل بولی نشان داد که دو الگوی علّی متفاوت موجب تکوین نرخ بالای خودکشی در استان های ایران شده اند. اول، ترکیبی از نرخ بالای موالید با نرخ های پایین صنعتی شدن و شهری شدن. دوم، ترکیبی از نرخ بالای موالید با نرخ پایین شهری شدن و نرخ بالای مشارکت نیروی کار زنان.