فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۷۵ مورد از کل ۱٬۲۷۵ مورد.
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
157 - 174
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی بومی در شرایط کنونی نیاز به مطالعات عمیق از منظر روش ها و فرایند تولید دارد. در دنیای مدرن، هم آفرینی به عنوان الگویی علمی و نتیجه بخش در بسیاری از فعالیت های مشارکتی بین متخصصان مختلف مورداستفاده قرار می گیرد. به نظر می رسد این روش برای احیاء، حفظ و توسعهٔ یک هنر-صنعت محلی نیز مفید واقع شود. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد است فرایند هم آفرینی در صنایع دستی را با تأکید بر الگوی پیشنهادی سندرز و استپرز مورد بررسی قرار دهد. به بیانی دیگر، پژوهش حاضر مراحل و چگونگی مشارکت طراحان و صنعتگران صنایع دستی را برمبنای الگوی هم آفرینی تشریح خواهد کرد. مطالعهٔ حاضر از نوع کیفی و برمبنای روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. داده ها نیز به روش کتابخانه ای و از منابع اینترنتی گردآوری شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هم آفرینی در گام اول به عنوان یک ظرفیت برای ایجاد و انتقال دانش در حوزهٔ صنایع دستی، بین افراد و سایر صنایع عمل می کند. ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺗﺠﺮﺑﯽ و داﻧﺸﯽ ﮐﻪ از ﻃﺮﯾﻖ این نوع ﻫﻤﮑﺎری ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﯽآﯾﺪ، ﻋﻨﺼﺮ ﻣﻬﻤﯽ در توسعهٔ ﺣﺮﻓﻪای فعالین این حوزه اﺳﺖ. هم چنین نتایج بیانگر آن است که طراحان این حوزه می توانند به عنوان رابطان تغییر عمل کرده و از ﻧﻈﺮ فنی، اقتصادی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺆﺛﺮ واقع ﺷﻮند؛ از طرفی صنعتگران نیز دانش تجربی و ضمنی خود را از این مسیر انتقال و گسترش خواهند داد. درنهایت، هم آفرینی ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ به عنوان رویکردی اﻟﻬﺎم بخش برای توسعهٔ صنایع دستی بومی بسیاری از مناطق ایران، مورداستفادهٔ ﺻﻨﻌﺘﮕﺮان و طراحان این حوزه قرار گیرد.
تحلیل نقاشی گل و مرغ به کار رفته در قلمدان شماره 1393005000045 موجود در موزه ملک، اثر استاد فتح اله شیرازی، بر بستر قلمدان نگاری های دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
7 - 22
حوزههای تخصصی:
هنر قلمدان سازی بافرهنگ ایران ارتباطی دیرینه دارد. در دوره قاجار این هنر به اوج خود رسیده است و صورتگران این فن را به اوج کمال رسانیدند، به طوری که بر قلمدان های فلزی که تا پیش ازاین دوران مورداستفاده قرار می گرفت برتری یافت. نقاشی مکتب قاجار سعی دوباره ای بود در ایجاد تعادلی مطلوب میان دو عنصر ناهمگن ایرانی و اروپایی که در نیمه اول قرن سیزدهم هجری به توفیقی دلپذیر اما مختصر دست یافت که این روند بر روی قلمدان نگاری های این دوران بسیار تأثیرگذار بود. فتح اله شیرازی ازجمله برجسته ترین های نقاشی زیر لاکی و قلمدان نگاران دوره قاجار بوده است. مهم ترین نقوشی که در آثار او به چشم می رسد، نقاشی های گل و مرغ و گل وبوته است. او اغلب در قاب بندی های منظره با حواشی گل رز از طرح های دل انگیزی بهره می گرفت. هدف از این پژوهش مطالعه گل و مرغ در نقاشی فتح اله شیرازی است. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از: تأثیرات نقاشی گل و مرغ در قلمدان فتح اله شیرازی از هنر دوره قاجار چگونه بوده است؟ ویژگی شاخصه های بصری نقش گل و مرغ در قلمدان فتح اله شیرازی چگونه است؟ روش پژوهش حاضر، به صورت تحلیلی-توصیفی است، شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی (کتابخانه ای) است. در انتهای پژوهش نتایج حاصل نشان می دهد که ضمن بررسی قلمدان در دوره قاجار به این قلمدان خاص، نقوش گل و مرغ نقاشی شده اند و نقوش استفاده شده در قلمدان نگاری، دارای ژرف نمایی متأثر از نقاشی اروپایی بوده است اما مکتب فرنگی مآب فتح اله شیرازی متفاوت از دیگر قلمدان نگاران هم عصرش است، قلمدان نگاری او واقع گرایانه و شیوه کارش طبیعت گرا است که این امر بیانگر تمایلش به رئالیسم هم سو با به کارگیری نقوش با علم به معنای عرفانی این عناصر بصری است و نه صرفاً نقوشی در جهت تزئین و نمادگرایی انتزاعی.
تحلیل نگاره «معراج پیامبر (ص)» از خمسه طهماسبی با نگاهی دینی و سیاسی به شیوه آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
213 - 232
حوزههای تخصصی:
نگاره «معراج پیامبر (ص)» اثر سلطان محمد متعلق به نسخه خمسه طهماسبی از تبریز در دوره صفوی است که در زمان شاه سلیمان توسط محمد زمان مرمت شده و یکی از آثاری است که نگارگر به عنوان مؤلف اثر هنری، معنای افزوده ای از اثر را به وجود آورده است. نکتهٔ قابل توجه در این نگاره، فرشته ای است که در حین نگاه توأم با لبخند به مخاطب اثر، در حال حرکت به سمت پیامبر (ص) و اهدای تاج به تصویر کشیده شده، گویی نگارگر دیدگاه خویش را در اثر نمایان کرده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معنای لایه های پنهانی، نگاره موردنظر را با شیوهٔ آیکونولوژی پانوفسکی تحلیل کرده و در پی پاسخ به این پرسش است که چه لایه های معنایی پنهانی در نگاره «معراج پیامبر (ص)» وجود دارد؟ نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد عوامل فرهنگی و سنت های اجتماعی دوران صفوی و عناصر بصری رایج در نگارگری این زمان، در پوشش و احوال شخصیت های موجود در نگاره تاثیرگذار بوده اند و از طرفی نگارگر تحت تأثیر فضای معنوی و اجتماعی حاکم بر دورهٔ صفوی دست به خلق اثر زده است. درحقیقت این نگاره برخاسته از دیدگاه های معنوی و دینی زمان خلق اثر توسط سلطان محمد و دیدگاه های سیاسی و اجتماعی زمان مرمت اثر توسط محمد زمان بوده است. سلطان محمد متأثر از نگرش عرفانی، دست به خلق این اثر زده است. از طرفی هم محمد زمان مرمت گر اثر نیز باتوجه به شرایط سیاسی و اجتماعی آشفته حاکم بر زمان حکومت شاه سلیمان صفوی به صورت باطنی و غیرمستقیم با توجه به سیرت پیامبر، ایشان را الگوی حکومت داری دینی دانسته و نارضایتی خویش را از دوره تاریخیِ صفوی به مخاطب اثر القاء می کند. در نتیجه شاه سلیمان را لایق حکومت داری ندانسته است.
سیر تکوین فضابندی و قاب بندی تذهیب قرآن های صدر اسلام تا ظهور ایلخانان (654ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
37 - 49
حوزههای تخصصی:
فضابندی و قاب بندی در تذهیب بسیار مهم هستند، چراکه نخستین برخورد مخاطب با اثر به واسطه قاب بندی هایی است که فضاهای رنگ بندی شده را تفکیک می کنند. با توجه به این که تاکنون مطالعه جدی در این حوزه صورت نگرفته است؛ این پژوهش بر بررسی سیر تکوین این دو اصل مورد اشاره در تذهیب قرآن های صدر اسلام تا نیمه سده 7ه.ق، یعنی ظهور ایلخانان، هدف گذاری شده است. دو پرسش اساسی مطرح در این حوزه، بر ارزیابی سیر تحول فضابندی و چگونگی استفاده از نقوش قاب بندی در فضابندی های موجود در آثار این دوره و با در نظر گرفتن انواع قاب و فرم، استوار است. این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی صورت گرفته، از بررسی کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و مستندسازی به کمک عکاسی جهت گردآوری اطلاعات بهره برده است. نتایج حاصل نشان می دهد که نخستین نمونه قرآن های کتابت شده فاقد هرگونه فضابندی یا صفحه آرایی منظم و منسجم بوده اند؛ اما بعدها نقوشِ نشان به جهت علامت گذاری بخش های مختلف قرآن کریم بر اساس جزء، حزب، سوره و آیه و به صورت جزیره های پراکنده و فاقد فضابندی منسجم ظاهر می شوند. همچنین هم زمان با تکامل سایر بخش های هنر کتاب آ رایی و تذهیب به تدریج شاهد سیر تحول و تکامل فضابندی هستیم. این سیر تکامل را می توان در قاب بندی آثار مُذَهَب نیز مشاهده کرد، به طوری که پس از نسخ اولیه فاقد قاب بندی می توان به تدریج شاهد ظهور نخستین نمونه ها با استفاده از نقوش جدول کشی بود و بعدازآن به تدریج شیوه های کامل تر و متنوع تری چون قاب اسلیمی، نقوش گره هندسی و کنگره ای-هندسی را در آثار مشاهده کرد.
آسیب شناسی فروش فیزیکی فرش دستباف در جامعهٔ معاصر ایران با رویکرد الگوی آسیب شناسی سازمانی هاریسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت روزافزون فناوری و رشد سریع عوامل در محیط پیرامونی، سبب ایجاد جنبه هایی کارآمد در حوزه های مختلف شده است. لذا همسونشدن با تکنولوژی و عدم ارتقای سطح اولیه در زمینهٔ فروش فیزیکی فرش دستباف، می تواند آسیب هایی را ایجاد کند. بازار فرش دستباف و به ویژه فروش آن یکی از مواردی است که اگر نتواند از چارچوب سنتی خارج شود و بحث فناوری را در کنار فروش فیزیکی نادیده بگیرد، ضربه های مهلکی به این عرصه وارد می شود. هدف اصلی این پژوهش، آسیب شناسی فروش فیزیکی، یکی از راه های فروش فرش دستباف است تا بتوان با مطالعه و بررسی فروش فیزیکی و کیفیت اجرای آن در بازار، به ضعف ها و آسیب های ایجادشده در این حوزه پی برد. لذا این پرسش اصلی مطرح است که در عصر حاضر به علت فروش فیزیکی نامناسب، چه آسیب هایی بازار فرش دستباف را مورد تهدید قرار می دهد؟ بدین ترتیب پژوهش حاضر کیفی و از نوع پژوهش های تحلیل محتواست. رویکرد مورد استفاده در این پژوهش آسیب شناسی است که با تأکید بر الگوی آسیب شناسی هاریسون به تفکیک و تحلیل آسیب ها پرداخته است. روش جمع آوری اطلاعات با مراجعه به منابع اینترنتی و مقالات بوده است و به کمک شواهد و نظرات 11 نفر از فعالان این حوزه که به صورت هدفمند موردی انتخاب شده اند، بر پایهٔ اشباع نظری تکمیل گردیده است. ابزار به کار برده شده در این پژوهش به جهت شناسایی نظرات مصاحبه شونده ها، مصاحبهٔ نیمه سازمان یافته است. در راستای پرسش ها و اهداف پژوهش، نتایج مشخص شده حاکی از شناسایی 16 مورد از آسیب ها در حوزهٔ فروش فیزیکی فرش دستباف است. بر اساس تفکیک در الگوی آسیب شناسی هاریسون، معلوم گردید که 5 مورد از آسیب ها مربوط به آسیب های فردی، 5 مورد جزء آسیب های گروهی و 6 مورد مربوط به آسیب های سازمانی هستند. عملکرد و تأثیر آسیب ها بر حوزهٔ فروش فیزیکی و محور کلی این هنر – صنعت، به ترتیب به صورت کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت است. در ادامه، برای هر مورد از آسیب ها راهکارهای به خصوصی ارائه گردید.
تحلیل ساختار طرح و نقش قالیچه های عشایری استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
استان خراسان جنوبی به عنوان یکی از مراکز مهم تولید قالیچه های عشایری ایران به شمار می رود. قالیچه های عشایری این استان عموماً توسط ایلات بلوچ و طوایف عرب ساکن در جغرافیای این استان بافته می شوند. مسئله اصلی پژوهش حاضر، تحولات سریع روی داده در شیوهٔ زندگی عشایر و فراموشی طرح ها و نقوش سنتی و اصیل قالیچه های عشایری بافت این استان است. بر این اساس سوالات پژوهش نیز عبارتند از: ساختارهای طراحی رایج در قالیچه های عشایری استان خراسان جنوبی کدامند؟ نقش مایه های رایج در قالیچه های عشایری استان خراسان جنوبی کدامند؟ هدف تحقیق، شناسایی و مستندسازی ساختار طراحی و تنوع نقوش قالیچه های عشایری بافت استان خراسان جنوبی است. بدین منظور با انجام مطالعات میدانی، تعداد 16 نمونه از قالی های اصیل عشایری بافت استان خراسان جنوبی براساس جغرافیای تولید آن ها شناسایی و به شیوهٔ توصیفی- تحلیلی و به روش استقرایی در راستای سوالات پژوهش تحلیل شدند. نتایج بیانگر است که حوزه های تولید قالی در این استان، دارای ساختارهای متنوعی ازجمله لچک ترنجی، تصویری، درختی، محرابی، ترنج دار، واگیره ای و لچک دار هستند. نقش مایه های رایج در قالیچه های عشایری استان نیز شامل گل ابر، فتح اللهی، مرغی، طاووسی، لچک دار گوشه سفید، گل کشمیری، مددخانی، دو گل، چپات اشتر، بازوبندی، گلدانی، گل کاشان، کاج، و پرجلکی هستند. بیش ترین فضای مورداستفاده در نقش پردازی قالیچه ها به نقوش انتزاعی و شکستهٔ برگرفته از محیط پیرامون اختصاص دارد. با توجه به نوع سبک زندگی، استفاده از نقوش گیاهی منطقه مانند انواع گل، بته، نقوش حیوانی مانند بز، شتر، مرغ، اسب و انواع نقوش انتزاعی برگرفته از اشیاء پیرامون در قالیچه ها مشاهده می شود.
«راه کاووسان» بر کاسهٔ عصر آهن لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
233 - 250
حوزههای تخصصی:
ماهیت دین و آیین تولیدکنندگان مفرغ های عصر آهن لرستان همواره با نظرات متناقضی همراه بوده است. در میان اشیاء مذکور کاسه ای مفرغی وجود دارد که بر آن نقوش سماوی و هفت نوشته آرامی در مناسبتی معنادار کنار هم چیده شده اند. فرضیه پژوهش این است که تحلیل نقوش سماوی روی این شیء و دیگر مفرغ های لرستان می تواند بخشی از ابهامات موجود دربارهٔ دین این مردمان را روشن سازد. از این رو برای نخستین بار نقوش سماوی بخش های دوم و ششم این کاسه براساس مفاهیم روایی و اساطیری ادیان هندوآریایی و در ارتباط با نقوش دیگر مفرغ های لرستان تحلیل شدند. این پژوهش از حیث ماهیت کیفی و به روش، توصیفی- تحلیلی است و داده های تحقیق از منابع کتابخانه ای و موزه ها گردآوری شده اند. طبق یافته های پژوهش صورت فلکی دو پیکر در بخش دوم کاسه (= طرحواره میمون) رمزی از سَر مار گوزهر - عامل کسوف و خسوف - است. خوشهٔ پروین در بخش ششم کاسه رمزی از دیوان سبتو است، دیوانی که طبق متون بین النهرینی با عیلام، ایزدبانو ناروندی و خسوف پیوند داشتند. محور مفروض بین این دو بخش بازنمودی از مار-اژدهای راه شیری است؛ راهی که طبق بندهش نام دیگر آن «راه کاووسان» و راه شاهانی بود که نشان فرّه را در جهت نیّات پلید خود به کار بردند و باعث زوال سلطنت شدند. چنین می نماید که بازنمایی «راه کاووسان» بر مفرغ های لرستان مرد یا دیو-بزی است که با دستان خود دو مار ستاره نشان را در جهت اِعمال قدرت ارادهٔ خدایان در تغییر سرنوشت و مجازات شاهان خودکامه کنترل می کند.
مطالعهٔ نقوش آثار فلزی مملوکی محفوظ در موزهٔ متروپلیتن و بررسی تأثیرپذیری آن ها از مناطق هم جوار (مطالعهٔ موردی: جعبه و لگن برنجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
175 - 196
حوزههای تخصصی:
طبق اسناد و مدارک موجود از تاریخ دوران اسلامی، دورهٔ مملوکان یکی از ادوار شکوفایی هنر فلزکاری به شمار می آید و سرزمین تحت تسلط آن ها به یکی از مراکز مهم فلزکاری بدل شده بود. فرم و نقش آثار اولیهٔ فلزکاری مملوکی را می توان ترکیبی از ویژگی های فلزکاری سرزمین های مجاور خود برشمرد که به دلیل خلاقیت و مهارت بالای آنان در فلزکاری، نهایتاً منجر به خلق سبکی منحصر به فرد و مستقل گردید. لذا از این منظر سهم به سزایی در رشد و توسعهٔ هنر فلزکاری اسلامی ایفا نموده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، معرفی و تحلیل نمونه هایی از آثار فلزکاری مملوکی محفوظ در موزهٔ متروپلیتن، و تحلیل مفاهیم و مضامین نهفته در نقوش این آثار می باشد. در راستای دستیابی به این هدف، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که در تزئین آثار فلزی مملوکی از چه نقوشی بهره گرفته شده و رابطهٔ الگوهای تزئینی و محتوایی در این آثار با الگوهای سنت های پیشین و تمدن های هم عصر آن ها چگونه بوده است؟ این پژوهش کیفی، به روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته و شیوهٔ گردآوری اطلاعات آن، به صورت مطالعات کتابخانه ای بوده است. به دلیل تعدد آثار، چهار نمونه از آثار موجود در موزهٔ متروپلیتن به عنوان نمونه های مطالعاتی برگزیده شده و از نظر نقش و تزئین مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در تزئینات این آثار از مجموع نقوش انسانی، حیوانی گیاهی، کتیبه و هندسی استفاده شده، هم چنین طراحی این نقوش متأثر از مناطق دیگری از جمله ایران و آناتولی بوده است.
بررسی نگاره پیرزن و سلطان سنجر بر اساس آرای پانوفسکی در مکتب صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
79 - 93
حوزههای تخصصی:
مخزن الاسرار یکی از پنج مثنوی معروف نظامی گنجوی است که دارای داستان ها و حکایات مختلفی در زمینه های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و ... است. یکی از این داستان ها قصه «پیرزن و سلطان سنجر» می باشد. ظلمی که در حق پیرزن شده و بی خبری سلطان محتوای داستان را می سازد. در نسخه برداری کتب ادبی در ادوار تاریخی موضوعات مختلفی را به تصویر کشیده اند، داستان نامبرده نیز به قلم چند نقاش به تصویر در آمده است. در این پژوهش سعی می شود که به بررسی و تحلیل نگاره های موجود در مکتب صفوی با دیدگاه تحلیلی آیکونولوژی اروین پانوفسکی پرداخته شود. هدف از این جستار بررسی صورت و محتوایی داستان بر اساس نگاره ها خواهد بود. سؤال مطرح در این تحقیق، چه ارتباطی بین صورت و محتوای نگاره ها بر اساس آرای پانوفسکی وجود دارد؟ این مقاله به صورت توصیفی – تطبیقی انجام گشته و به روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که نگاره های موجود از ادوار مختلف عمدتاً بیت اول شعر مربوط به داستان «سلطان سنجر و پیرزن» را به تصویر کشیده اند از نظر آرای پانوفسکی نه تنها آثار هنری برجسته ای هستند بلکه درک عمیقی از نمادشناسی و معانی و دینی به وضوح قابل مشاهده است و می توان آنها را در چارچوب تاریخ هنر ایرانی و تأثیرات آن بر فرهنگ جهانی قرار دارد. پانوفسکی به عنوان یک تاریخ نگار هنر به ویژه در آثار هنری اسلامی، توانست نگاه انتقادی و تحلیلی خود را به شکلی مفهومی و نمادین بکار گیرد که بر درک بهتر آثار هنری کمک کرده است. رنگ لباس ها در هنر اسلامی نه تنها نشان دهنده وضعیت اجتماعی افراد هستند بلکه در بازتاب ویژگی های معنوی و روانی اشخاص نیز نقش دارد. در این نگاره رنگ لباس سلطان سنجر به رنگ های نارنجی و سبز دیده می شود که نماد قدرت، ثروت و اعتبار اوست. همچنین فرم بدن و لبا س های او بیشتر به صورت صاف و کشیده طراحی شده که اسوه ای از قدرت پادشاه می باشد. در مقابل لباس های پیرزن از رنگ های ملایم تر و کم فام تر مثل سفید و آبی بهره برده که نمادی از سادگی و فقر اجتماعی است و فرم بدن و لباس او از خطوط نرم و منحنی وار استفاده شده است که همگی این نقش ها و رنگ ها نشانی از تفاوت اجتماعی و طبقاتی مختلف جامعه را بازتاب دهد.
طراحی پژوهی: تأملی بر پژوهش هایی در باب هنر طراحی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
23 - 35
حوزههای تخصصی:
پژوهش های انجام یافته و تا حدودی مرتبط با هنر "طراحی" در حوزه نگارگری ایران را نمی توان به صراحت و فراوانی "نقاشی ایرانی" جویا شد. دلیل این امر، تحقق چشم گیرِ مطالعاتی است که در باب نقاشی ایرانی به انجام رسیده و با تداوم خود، بر بسامد پژوهش های مذکور افزوده است. اما آنچه می تواند شناساییِ ظرفیت های پژوهشی موجود را در این حوزه بیش تر تبیین نماید، بررسی پژوهش های به انجام رسیده است. این مطالعات اگرچه اندک هستند اما تأمل در آنها، نه تنها شناخت رویکردهای پژوهشی در حوزه هنر طراحی را میسر می کند بلکه مباحث مغفول مانده در این حوزه را نیز آشکار می سازد. از همین رو، مقاله حاضر، ضمن شناسایی پژوهش هایِ محقَّق در باب هنر طراحی با هدف شناخت رویکرد های پژوهشی با موضوع مذکور به طرح این پرسش می پردازد که مواجهه پژوهشی با هنر طراحی ایرانی در چه رویکردهایی قابل تبیین است؟ و این رویکردها، اهمیت مطالعاتی چه مباحثی را ضرورت می بخشند؟ روند مطالعاتی پژوهش از روش پژوهشِ مطالعه چندموردی برخوردار گشته و گردآوری اطلاعات با بهره مندی از منابع کتابخانه ای و مقالاتِ برخط انجام پذیرفته است. ماحصل بررسی ها بیان می دارد که مواجهه پژوهشیِ محققین با هنر طراحی در چهار گروه رویکرد جزئی و عام، رویکرد جزئی و نگارگرمحور، رویکردی کلی و ذیل مکتب های قزوین و اصفهان و مطالعات کلی در باب نگارگری ایران قابل طرح است. در این راستا، ضرورت پژوهش هایِ تمیزی و تخصیصی در حوزه هنر طراحی بایسته می گردد که بتوان در تداوم آنها، دیگر مطالعات را با عطف توجه به تمرکززدایی از حوزه نقاشی و تمرکزبخشی به حوزه هنر طراحی به عنوان یک صورت هنری قائم به ذات، تحقق بخشید.
مردم نگاری زیورآلات یکصد سال اخیر شوشتر با رویکرد چند فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیورآلات مجموعهٔ عظیمی از اشیاء فرهنگی هستند که کاربرد تزئینی، تجملی و بعضاً کارکرد بلاگردان دارند. فارغ از وجه مادی و سرمایه ای، برخی از انواع آن ها کارکردی روزمره و آیینی داشته و بازنمای هویت فرهنگی، اندیشه ها و باورهای جوامع بوده و مهارت و ادراک زیباشناسانهٔ زیورسازان هر دوره را نشان می دهند. در این میان شهر شوشتر که روزگاری مرکز استان خوزستان بوده است، یکی از مراکز ساخت زیورآلات بوده که با توجه به تنوع فرهنگی مردم این منطقه، رویکرد چندفرهنگی در زیورآلات آنان دیده می شود. بر این اساس مسئله پژوهش حاضر، چگونگی شکل گیری رویکرد چندفرهنگی در صنایع دستی این شهر و چیستی زیورآلات ساخته شده در این بستر است. شناخت تزئینات و معناهای مشترک فرهنگیِ جامعهٔ ایرانیِ نهفته در زیورآلات به ویژه آثار منطقهٔ خوزستان و شهر شوشتر و اطراف آن در محدودهٔ یک صد سال گذشته هدف این پژوهش است. رویکرد این پژوهش کیفی، مردم نگارانه است که در آن به طور عمده با بهره گرفتن از منابع میدانی و سپس کتابخانه ای و شیوهٔ تحلیل نشانه شناسانه به بررسی موضوع پرداخته شده است. منابع میدانی پژوهش حاضر، افراد آگاه به موضوع و هم چنین مردم محلی و مجموعه داران شخصی بوده اند. بر اساس یافته های پژوهش، بافت چندفرهنگی شوشتر و وجود تقاضاهای مختلف، سبب شده تا زیورسازان این شهر اقلام مختلف تزئینی، ملزومات زندگی و نیز اشیاء دوگانهٔ تزئینی و بلاگردان یا دفع شر را بر اساس سلیقه های مختلف ساکنانی که جمعیت بیش تری در این شهر دارند، به تولید برسانند. وجود تزئین یا نقش اندازی بر اشیاء و ارزش آفرینی اشیائی نه چندان پراهمیت (به زعم افکار امروزی) چون سنگ پا و قطعه فلز پایین و بالای بادبزن، نشان از تداوم سنت تزئین گرایی در هنر ایرانی است که در بطن شهری با ویژگی هم گرایی فرهنگی، همواره برای آن تقاضا وجود داشته است.
مطالعه سنگ تراشی مسجد سنگی تَرک در منطقه آذربایجان شرقی-میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
63 - 77
حوزههای تخصصی:
تَرْک ، شهری در شهرستان میانه و مرکز دهستان و بخش کندوان است. این شهر در 26 کیلومتری شمال شرقی شهر میانه در دشتی در جنوب قسمت میانی بخش کندوان واقع است . مهم ترین اثر به جامانده از شهر تَرک، مسجد سنگی آن است. مسجد سنگی تَرک در شهرستان میانه یکی از معدود مساجد سنگی در ایران است که به جهت استفاده از مصالح سنگی و تزیینات ویژه دارای اهمیت می باشد. مقاله حاضر در راستای پاسخ به پرسش اصلی؛ تزیینات معماری مسجد سنگی تَرک چگونه است؟ و پرسش فرعی؛ مسجد سنگی تَرک دارای چه تاریخ و پیشینه ای است؟ از روش تحقیق توصیفی-تاریخی بهره گرفته است. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات میدانی، مراجعه مستقیم به مسجد، مصاحبه و استناد به منابع مکتوب می باشد. هدف از پژوهش، مطالعه مسجد سنگی تَرک به لحاظ تاریخی و چگونگی ساخت بنا و بررسی آرایه های سنگی در مسجد است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، تاریخ دقیق بنا مشخص نیست اما در بازسازی مسجد پس از دو زمین لرزه، تاریخ 1282ه.ق بر روی کتیبه های بنا حجاری شده است. بنای مسجد به صورت شبستانی آجری ساخته شده و با ستون ها و محراب سنگی آراسته شده است. دیوار خارجی و داخلی شبستان با سنگ های بزرگ و یکپارچه با نقوش گیاهی، هندسی و خوشنویسی حجاری شده است. محراب سنگی مسجد مزین به نقوش گیاهی، هندسی و مقرنس در ضلع جنوبی مسجد و روبه قبله نمازگزاران واقع شده است.
تحلیل بازنمایی کنیزان در نگارگری عهد تیموری با تأکید بر پایگاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
51 - 62
حوزههای تخصصی:
پیشینه بردگی در ایران به سال های پیش از اسلام بازمی گردد و انواع برده در دوره های مختلف در جامعه حضور داشتند که یکی از انواع آن، برده زن یا کنیز است که در هنرهای مختلف بازنمایی شده اند. پژوهش حاضر به تحلیل بازنمایی کنیزان در نگارگری دوره تیموری پرداخته و رابطه میان پایگاه اجتماعی و بازنمایی آنها را بررسی می کند. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. با توجه به ارتباط مستقیم نگارگری تیموری و ادبیات فارسی، در ابتدا انواع کنیزان در متون ادبی دسته بندی شده و سپس در نگاره های دوره تیموری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کنیزان در عصر تیموری در نٌه پایگاه اجتماعی مختلف قرار داشتند، اما تنها آن دسته کنیزان که مورد توجه متون ادبی بودند، در نگارگری بازنمایی شده اند. این بازنمایی تصویری با توجه به اهمیت پایگاه اجتماعی کنیزان متفاوت بوده است به نحوی که کنیزان تجملاتی و هنرمند در دسته های چندتایی و در حاشیه تصاویر بازنمایی شده اند درحالی که کنیزان معشوقه و خدمتکار به صورت یکه به مرکزیت تصویر نزدیک می شوند. درنهایت چنین نتیجه ای حاصل شد که نگارگری تیموری، با تأکید بر ارتباط با متون ادبی، ترجیح می دهد کنیزانی را بازنمایی کند که در داستان ها مورد توجه هستند و وضعیت بازنمایی در ترکیب بندی تصویر نیز با پایگاه اجتماعی شان تطابق دارد.
شناسایی و تبیین پیشران های مؤثر بر توسعهٔ هنرهای سنتی ایران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی ، از گذشته تا به امروز، با تکیه بر دانش بومی، مهارت و حفظ سنت ها به تولید آثاری بی بدیل با جنبه های رمزی و تمثیلی پرداخته اند که در آن تأکید فراوانی بر مؤلفه زیبایی شده است. کم توجهی به هنرهای سنتی و بومی ایرانی که بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی ساکنان یک اقلیم را شامل می شود، آن را از قلمروی نیازهای اجتماعی، اقتصادی و هنری جامعه به حاشیه رانده تا به آن جا که خطر اضمحلال و رو به فراموشی سپرده شدن بسیاری از این رشته های هنری به شدت احساس می گردد. از این رو، مطالعه پیش رو در پی یافتن پاسخ این پرسش مهم است که راه کارهای مناسب برای توسعه و پیشرفت هنرهای سنتی ایران کدامند؟ جمع آوری اطلاعات این پژوهش، در گام اول بر اساس منابع کتابخانه ای و در گام بعدی به شیوهٔ میدانی (روش دلفی کلاسیک) و با مشارکت 33 نفر از اساتید، هنرمندان و کارشناسان خبرهٔ پژوهشکده هنرهای سنتی انجام شده است. این تحقیق با رویکرد آینده پژوهیِ ارزشی (یا تجویزی) عوامل تأثیرگذار برای دستیابی به یک آیندهٔ مطلوب را شناسایی نموده است. در نتایج این پژوهش 10 عامل پیشران و تأثیرگذار بر شکل گیری سناریوهای «بنی آدم اعضای یکدیگرند»، «از هر دست که بدهی»، «جوینده یابنده است» و «یک دست صدا ندارد» شناسایی شده اند. در صورت اجرای این عوامل تأثیرگذار، علاوه بر توانمندسازی و ارج نهادن به هنرهای سنتی ایران، می توان برای آن آینده ای مطلوب را در سطح کشور و منطقه در کنار پاسخ به نیازهای جامعه متصور گردید.
مطالعه و تحلیل تحولات تاریخی هنر - صنعت دستیِ موتابی در شهرستان میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
197 - 212
حوزههای تخصصی:
به تابیدن موی بز برای تولید محصولات مستقیمی چون قاتمه، طناب، بارپیچ و محصولات غیرمستقیمی مانند لتِ سیاه چادر، خورجین، جُل گاو، رونکی الاغ، و جهاز شتر، موتابی گفته می شود. قدمت این هنر - صنعت دستی در بفروئیه که یکی از کانون های اصلی آن در کشور می باشد را می توان دست کم بیش از دو قرن دانست. مسئله اصلی این پژوهش، نشان دادن سیر تحولات تاریخی این هنر - صنعت در بفروئیه میبد می باشد. هدف از این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده، علاوه بر شناخت بهتر موتابی و تحولات تاریخی آن، هویت بخشی به اصحاب این هنر - صنعت و فراهم نمودن مقدمات رونق مجدد آن در اشکال و صورت های به روزتر می باشد. یافته های این پژوهش که داده های آن به روش های میدانی و کتابخانه ای و با ابزار مشاهده، مصاحبه، عکاسی و فیش برداری فراهم آمده است، نشان می دهد که از حدود دههٔ 40 خورشیدی و با ورود انرژی برق، ماشین آلات و اتومبیل به بفروئیه، به تدریج همهٔ محورهای مربوط به موتابی از جمله چگونگی تهیهٔ موی بز، حمل ونقل آن، فرایند تولید، محصولات تولیدی، بازارهای مصرف، نرخ اشتغال و جایگاه آن در اقتصاد، پایگاه اجتماعی شاغلان به این هنر - صنعت و اعتبار شهر بفروئیه دچار دگرگونی شده است. تقویت روحیه و اعتماد به نفس موتاب های بفروئی، کمک به شفاف شدن این نکته که موتابی هنوز هم صفت دستی بودن خود را به طور کامل داراست و هم چنین کمک به فراهم آوردن مقدمات ثبت بفروئیه به عنوان شهر ملی موتابی را می توان از دستاوردهای این پژوهش دانست.