مطالب مرتبط با کلیدواژه

قالی صفوی


۱.

بررسی رتوریک و زیباشناسی آوایی در غزلی از مولانا و انعکاس آن در قالی صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رتوریک زیباشناسی غزل مولانا ساختار آوایی قالی صفوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۴۵۹
رتوریک را مترجمان اغلب به بلاغت، معانی و بیان، خطابه و سخنوری ترجمه کرده اند. یونانیان فن خطابه را «رتوریکا» و خطیب را «Rhetor»، می نامیدند. همان گونه که زیباییِ حاصل از یک معماری، مجموعه زیبایی بخش های گوناگون آن است، زیبایی و رتوریک شعر هم حاصل زیبایی واحدهای ساختاری آن از جمله توجه به ساختار آوایی و استفاده از فنون و روش هایی است که تأثیرات زیبایی شناختی آوای کلام را برجسته تر و بیشتر می سازد. در غزلیّات مولانا چنان آفرینش های شاعرانه و پردازش های هنرمندانه و ظرایف گوناگون هنری دیده می شود که چیرگی مولانا را هم در بیان مفاهیم و هم در به کارگیری زبان به خوبی نشان می دهد؛ تسلط مولانا بر زبان سهم به سزایی در هنرمندی و خلاقیت ادبی او دارد.  مولانا به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران و عارفان ایرانی از عوامل و عناصر آوایی زبان در جهت موسیقایی ساختن کلام خود و در نتیجه تأثیر بیشتر آن بر مخاطب، بسیار هنرمندانه بهره برده است، وی با شناخت ظرفیت های زبانی به ویژه در حوزه آواشناسی ضمن خلق تصاویر و تناسب موسیقیایی به انتقال مفاهیم به خوبی توجه کرده است. تا جایی که می توان مشخصه بارز شعر او را، گزینش و انتخاب عناصر صوری مناسب در جهت القای معنای شعری، دانست؛ به گونه ای که غزل او نه تنها ابزاری مناسب و کارآمد برای انتقال مفاهیم والا در اندیشه عرفانی اوست، بلکه محملی زیبا و موسیقیایی برای تحت تأثیر قرار دادن احساسات و عواطف زیبایی پسند مخاطب است. نتایج این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و براساس روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است، حاکی از آن است که مولانا خوشه های آوایی را در تمام سطوح واجی، واژگانی و نحوی به صورت مناسب و به جا به کار گرفته است.
۲.

مقایسه تطبیقی طرح ترنج-ترنج فرش ایران با طرح هولباین ترکیه با تاکید بر خواستگاه اولیه آن

تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۲۰۶
قالی از نمونه های هنر غنی ایرانی است که از دیرباز مورد استفاده ایرانیان بوده است. از این رو پژوهشگر را به سوی ضرورت مطالعه ی طرح و نقش فرش، یافتن ریشه و اساس نقوش و بررسی باورها و اسطوره هایی که در پس هر نقش نهفته است، می کشاند. هدف از این پژوهش پی بردن به خاستگاه طرح ترنج- ترنج است و سوال هایی که پژوهش در راستای آن ها پیش می رود عبارت است از1- مبدأ آغازین نقش ترنج – ترنج کجاست؟ 2- تفاوت طرح مذکور در دو کشور ایران و ترکیه در چیست؟ این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته که شیوه ی جمع آوری اطلاعات آن از طریق منابع کتابخانه ای و اینترنتی است. در این مقاله به بررسی سیر تاریخی طرح ترنج - ترنج تا میانه ی دوره ی صفوی در ایران پرداخته می شود. همچنین انتقال هنرمندان ایرانی در دوره ی عثمانی به آناتولی و مراودات شاه طهماسب صفوی با دربار عثمانی (ترکیه) که از عوامل انتقال این نقشه به ترکیه است مورد بررسی قرار خواهد گرفت. از آنجا که فرش سالمی از دوره تیموری به جای نمانده است، از نسخه های مصور و اطلاعات تاریخی این دوره جهت شناسایی نقوش فرش بهره گرفته شده است. از نسخه های مفید در تحقیق حاضر می توان به شاهنامه بایسنغری 833ه.ق (1429م) اشاره نمود. نتیجه پژوهش حاضر با توجه به سیر تاریخی طرح ترنج - ترنج و عوامل تغییر آن و نیز مشاهده آثار به جای مانده از نگارگران ایرانی و نقاشان اروپایی، دال بر اثبات ایرانی بودن این نقش است.
۳.

مطالعه ساختاری فرش های منقوش در نگاره محاوره دانشوران و نگاره جشن در دربار برای اعلام عروسی حضرت یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری قالی تیموری قالی صفوی ساختار شناسی بینامتنیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۱۰۲
شناسایی اصول ساختاری حاکم بر فرش های ادوار مختلف ازجمله بایستگی های شناختی هر دوره ای است که پژوهشگران را همواره به سوی کاربردی کردن هرچه بیشتر مطالعات فرش و یافتن معناها از پی ساختارها و تحلیل های متکی بر بینامتن ها و فرا متن ها سوق می دهد؛ در این میان، با منقوش شدن فرش بر نگاره های دوره تیموری و سده نخست صفوی، در بیرون، نشانه ای از توانایی فراوان هنرمندان ایران در نقش پردازی و در درون، شوری به زبان نگاره ها بیان می شود و این فرش های پرنقش و نگار، همراه زندگی مردم آن عصر بازنمایی شده اند. ازاین رو، این پژوهش کیفی به صورت موردی، دو نمونه از نگاره های دوره تیموری و سده نخست صفوی را به صورت هدفمند برمی گزیند تا باهدف مطالعه ساختار فرش های منقوش در آن ها، با روش توصیفی- تحلیلی، به این پرسش اصلی پاسخ داده باشد که رابطه میان دو نظام بینانشانه ای نگاره ها و فرش های نگارین بر آن چیست؛ از این حیث، پژوهش پیش رو داده های خود را به صورت اسنادی گردآوری کرده و در دو سطح توصیف و تحلیل به مطالعه ساختاری پیکره های مطالعاتی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که خلق نظام های تصویری و کلامی در نگاره های مطالعاتی صرفاً یک بازنمایی روایی یا تاریخی نیست و نگاره ها از متنی صریح و تک لایه ای خارج و به یک متن ضمنی و چندلایه ایِ مرتبط با یکدیگر، مبدل گشته اند و نظام های بینانشانه ای حاضر در این متون تجسمی، خود نیز با نظام های بینانشانه ای دیگر روابط بینامتنی ضمنی برقرار می کنند.
۴.

مطالعه تطبیقی شخصیت پردازی در قالی ها و نگاره های مکتب تبریز دوم با موضوع شکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر صفویه نگارگری مکتب تبریز دوم قالی صفوی قالی شکارگاه تصاویر انسانی قالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۹۲
در دوره صفویه، کتاب های بسیاری توسط بهترین نگارگران زمان در کارگاه های سلطنتی برای شاهان صفوی مصور شده است. از طرف دیگر، علاقه پادشاهان صفوی به هنر ایران موجب برپایی کارگاه های درباری بافت قالی تحت نظر خودشان گردیده است. قالی های شکارگاه و نگاره های با مضمون شکار از دوره صفوی گروه مهمی از این آثار هستند که انسان از مهم ترین تصاویر آن ها است. هدف تحقیق حاضر شناخت نسبت های میان تصاویر انسانی در قالی های شکارگاه و نگاره های با مضمون شکار در مکتب تبریز دوم است. بر این اساس، سوال اصلی مقاله این است که چه تناسب تصویری و شخصیت شناختی میان تصاویر انسانیِ قالی های شکارگاه و نگارگری های با مضمون شکار وجود دارد. این تناسب بصری و شخصیت شناسی در راستای سنجش دو فرضیه در مورد شکل گیری طرح شکارگاه در فرش ایران و نحوه شکل گیری جریان طراحی در فرش طرح می شود. برای رسیدن به اهداف پژوهش، از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از روش تحلیل تطبیقی استفاده شده است. همچنین اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند از نظر بصری، بین تصاویر انسانی به کار رفته در آثار ذکر شده در دوره صفوی شباهت های نزدیکی وجود دارد که می توان دلیل آن را تأثیر نگارگری بر طرح و نقش قالی در نظر گرفت. این نتیجه بر این دستاورد تأکید می کند که نگارگران عصر صفوی در طراحی قالی های این دوره مشارکت داشته اند و این تأثیرگذاری را می توان حاصل این امر در نظر گرفت. علاوه بر شباهت بصری، از نظر شخصیت شناختی، پنج شخصیت انسانی از جمله شکارچی، قورچی، نوازنده، ملازم و تماشاگر در آثار مورد نظر تشخیص داده شد که سه شخصیت یعنی، شکارچی، تماشاگر و ملازم به صورت مشترک در قالی و نگارگری حضور دارند.