فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هنر هخامنشی، هنری ترکیبی است که در نهایت ظرافت و زیبایی جلوه گری می کند. یکی از ظریف ترین مصنوعات هنرمندان قلمرو هخامنشی، ظروف فلزی به ویژه کاسه ها هستند. کاسه های هخامنشی یکی از مدارک مهمی است که از مناطق مختلف شاهنشاهی به دست آمده است. برخی از این کاسه ها دارای کتیبه سلطنتی می باشند که حاکی از اهمیّت این گونه از ظروفدر دربار هخامنشی است. این کاسه ها اطلاعات ارزشمندی در زمینه فلزکاری، شیوه تزئینات، تکنیک ساخت، ارتباطات تجاری، اجتماعی، اقتصادی و هنری در اختیار افراد صاحب فن قرار می دهد. پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد با نگاهی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل نقوش، تزئینات و شکل کاسه ها، اهمیّت و جایگاه کاسه های فلزی را در جامعه هخامنشی مورد مطالعه قرار دهد؛ همچنین تلاش می شود بر اساس مطالعات تطبیقی میان کاسه ها و پیاله ها و بررسی حوزه پراکندگی آنها، منشأ اقتباس شکلی و تزئینی در ساخت کاسه های فلزی هخامنشی مشخص و تحلیل گردد. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از گستردگی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی به ویژه نوع زورقی آن، در سرتاسر شاهنشاهی است. وجود آرایه های گیاهی هم چون گل نیلوفر، روزت و تزئینات بادامی شکلی که در سایر هنرهای هخامنشی مانند نقوش برجسته مشاهده می شود، بر کاسه ها نیز شناسایی شد. به علاوه تا مدت ها پس از سقوط هخامنشیان، سنت ساخت کاسه ها و پیاله های فلزی به سبک آن ها در مناطق مختلف رواج داشت.
چیدمان کتیبه نگاری: نگاهی به آثار خوشنویسان ایرانی در کتیبه های عتبات عالیات
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
مقدمه: ایرانیان از دیرباز مورد توجه ویژه رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السّلام) بوده اند. در احادیث بسیاری، اسلام ایرانیان با اهمیت تلقی گردیده و از ملت ایران به عنوان وفادارترین ملت ها به اسلام یاد شده است. به گفته شهید علامه مطهری: «ایرانیان بیش از هر ملت دیگر نیروهای خود را در اختیار اسلام و اهل بیت (علیهم السّلام) قرار دادند و بیش از هر ملت دیگر در این راه صمیمیت و اخلاص نشان دادند، در این دو جهت هیچ ملتی به پای ایرانیان نمی رسد.» هنر قدسی و فاخر خوشنویسی از دانش هایی بود که ایرانیان مسلمان در ایجاد و رشد آن نقش مهمی داشته اند. بنیان گذاران اقلام ستّه –که هنوز هم توسط خطاطان در سراسر جهان اسلام نوشته می شوند- غالباً ایرانی بوده یا نژاد ایرانی داشته اند؛ کسانی چون ابن مقله، ابن بواب، اسدالله کرمانی، عبدالله مروارید، محمد مؤمن کرمانی، عبدالله صیرفی، بایسنغر میرزا، عبدالله طبّاخ، کمال الدّین هروی، علاء الدین تبریزی، عبدالباقی تبریزی، میرعماد، علیرضا عباسی، محمدرضا امامی و دیگران که آثارشان باقی و چشم نواز دیده بینندگان است. خطاطان ایرانی، هنر خود را با کیمیای مهر و محبت اهل بیت (علیهم السّلام) درآمیخته و در جهت خدمت به عرض ارادت به ساحت قدسی آل الله، آثار فراوانی از خود برجای نهادند که بخش عمده ای از این آثار در قالب کتیبه نویسی و کتابت نسخه های قرآن کریم یا کتب ادعیه برای قرائت در مشاهد شریفه، خلق شده اند.
چیدمان کتیبه نگاری: مطالعه ی ویژگی های تاریخی، هنری و سبک شناسی کتیبه های نستعلیق سنگی سردر بناهای قزوین (دوره ی قاجار)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
بی شک، قزوین یکی از مهم ترین مراکز خوشنویسی و کتیبه نگاری ایران در دوران اسلامی است و وجود نمونه های متعدد و ممتاز از کتیبه های خوشنویسی باقی مانده (از روزگار سلجوقیان تا پایان عهد قاجار) در بناهای مختلف این شهر خود گواهی است بر این مدعا. در همین زمینه و بر اساس پژوهش های میدانی نگارنده، در زمینه تاریخچه و گونه شناسی کتیبه های نستعلیق در ایران، کتیبه های سنگی سردر بناهای شهر قزوین که در عهد قاجار تهیه و نصب شده اند، از نظر عیار خوشنویسی (ترکیب بندی حروف و کلمات)، کیفیت انتقال خط و گرته برداری، همچنین شیوه حجاری از جمله شاخص ترین نمونه های موجود ایران از دوره قاجار به شمار می آیند.
در این فرصت، با بررسی و معرفی کتیبه های نستعلیق سنگی سردر شش بنای شاخص شهر قزوین از دوره قاجار شامل: مسجد النبی (1223ه.ق)، مسجد مدرسه سردار (1231ه.ق)،آب انبار حاج کاظم(1256ه.ق)، حمام صفا(1259ه.ق) و مسجد سبز (1263ه.ق)،آب انبار خان(1285ه.ق)، ویژگی های تاریخی،هنری و محتوایی این کتیبه ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و علاوه بر شناسایی بانیان، معماران، خوشنویسان و حجاران کتیبه های قزوین، سبک کتیبه نگاری نستعلیق خوشنویس برجسته این دوران «ملک محمد قزوینی» را بر اساس نمونه های موجود بررسی خواهیم کرد.
چیدمان کتیبه نگاری: کتیبه شناسی: کتیبه های عربی در ایران
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
کتیبه نویسی در اصطلاح خوشنویسی از نخستین سده های دوره ی اسلامی رایج شد. در اوایلِ ایرانِ دوره ی اسلامی، همانند سایر کشورها، زبان عربی زبان پایه جهت نگارش متون منثور و مذهبی در ابنیه و اشیا بوده است. نشانه های به کار رفته بر روی قبورِ ایرانی در صدر اسلام نیز به زبان عربی کتابت شده بودند. قاعده ی کلی جهت ساختار متون کتیبه ها در مساجد، آرامگاه ها، مناره ها و سازه های شهری مانند دیوارها، پل ها و آب انبارها شامل : بسم الله، فعل (عموما اَمَرَ بِبَناها که به معنای ""دستور داده شد تا ساخته شود"" است)، اشاراتی به بنا، نام و عناوین حامی و پشتیبان، تاریخ و نام هنرمند است. علاوه بر کتیبه های تاریخی، کتیبه های مذهبی و دینی از جمله آیات قرآنی، احادیث، اشعار، ادعیه و عبارات پرهیزکارانه نیز به زبان عربی بودند. برخی از متون قرآنی در تمام ادوار تاریخی در انواع ابنیه استفاده میشده و محبوب بوده است. سپس احادیث نیز محبوب شدند. اکثر احادیث به این دلیل انتخاب می شدند که با کاربرد ساختمان ها مناسب تر بودند و اغلب براساس تعصبات مذهبی بر روی کتیبه ها نگارش می شدند و با روی کار آمدن فرقه ی بعدی، در متن کتیبه ها تغییراتی ایجاد می شد. اشعار مذهبی عربی نیز در کتیبه های بناهای ایرانی استفاده می شدند.
در قرون اولیه اسلامی، کتیبه های ابنیه با خط زاویه دارِ کوفی در دنیای اسلام نگارش می شدند. در آغاز قرن چهارم هجری قمری/دهم میلادی این خطِ ساده به شیوه های مختلف و با نقش و نگارهای متفاوت نگارش شد. جابه جایی از خط زاویه دار به خط منحنی در نگارش کتیبه ها در ابنیه را می توان پیش از قرن ششم هجری قمری/ دوازدهم میلادی مشاهده کرد. مشهورترین خط منحی جهت کتیبه نگاری در قرون بعدی خط ثلث بود.
چیدمان کتیبه نگاری: نقش سپید؛ در گفتگویی با استاد محمدرضا عموزاد
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
چیدمان کتیبه نگاری: درآمدی برکتیبه نگاری در ایران؛ در گفتگویی با آقایان دکتر فرهاد خسروی بیژائم، استاد احمد عبدالرضایی، دکترحمیدرضا قلیچ خانی و دکتر مهدی مکی نژاد
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
چیدمان کتیبه نگاری: تعامل عناصر بصری در کتیبه ی محراب ها (مورد پژوهشی سه محراب سنگی از ایران پیش از حمله مغول)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
کتیبه در محراب مسجدها دارای جایگاه ویژه ای از منظر معنایی و شکلی می باشد. در تزئینات محراب –ها، اغلب از نوشتار و نقشِ توامان استفاده می شد ه که تعامل این دو موجب غنای تصویری محراب ها شده است. گاهی نقوش از نظر بصری هم-ارزش با نوشتار بکار می رفته تا جایی که اگر حتی قسمتی از آن نقش حذف می شد به ساختار کتیبه خلل جدی وارد می شده است. نقش و خط در هماهنگی با هم، سطح کتیبه دار محراب را کامل می نمودند . آنچه که موجب اتحاد میان این دو می-شده، پیروی از ساختاری واحد بوده که بِسان زبان مشترکی، گفتگو را میان خط و نقش فراهم می نماید.
در میان شیوه های نقد و تحلیل اثر، تحلیل ساختاری تاکید خود را بر چگونگی چیدمان عناصر تشکیل دهنده در اثر دارد. این مقاله نیز با هدف تاکید بر همین شیوه تهیه گردیده که پس از توضیح مختصر از جنبه های تاریخیِ کتیبه های انتخابی و در بخش ساختاری این مقاله، به چگونگی انتخاب نقش در کنار خط و خوش نویسی پرداخته می شود. در تشریح اصول بصری کتیبه ی محراب ها، موارد از جزء به کل مورد بررسی قرارگرفته اند. نکته های خُردتر و بنیادی تر چون انتخاب الگوی حرکتی برای خط و نقش مورد کنکاش قرار می گیرد، سپس به اصل هم شکلی و هم گون سازی شکل ها پرداخته می شود، هم-چنین در اصل سوم، به یکی از راه های گسترش عوامل بصری در سطح محراب ها توجه خواهد شد.
مورد انتخابی جهت این مقاله، محراب های مسجد فرط یزد، میمه اصفهان و محرابی از عهد سلجوقی می باشد. در برابر پرسش اصلی این مقاله که چگونگی انتخاب عناصر بصری در کتیبه های محراب های سنگی است و متناسب با نمونه های ارائه و تحلیل شده به عنوان پاسخ و نتیجه آن، می توان عنوان داشت که اصول بصری رعایت شده در اجزای کتیبه ی محراب ها، چون قاعده و قانونی بوده تا کلیت طرح را سامان دهی نماید. این سامان دهی که منجر به هم گون شدن شکلی خط و نقش می شود، نظریه ی وجود یک طراح ( دیزاینر) را در چیدمان کتیبه ی محراب ها تقویت می نماید. به استناد وجود عوامل غنی بصری در کتیبه ها، می توان به این نتیجه رسید که این طراح یا طراح ها می بایست کسی یا کسانی بوده باشند که به جز آگاهی صرف از خط و نقش، از دانش و مبانی بصری در صفحه نیز بهره برده باشند.
شناسایی و تحلیل بستر آثار سفالی بر مبنای بقایای محیط دفن (بررسی موردی سفالینه های خاکستری منسوب به عصر آهن)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر سعی شده است تا به وسیله ی مطالعات آزمایشگاهی بستر و محیط دفن احتمالی پنج نمونه سفال خاکستری عصر آهن متعلق به موزه ی ایران باستان مورد شناسایی قرار گیرد. به همین منظور با شناسایی و اندازه گیری میزان عناصر موجود در رسوبات و بدنه ی سفالی نمونه ها با استفاده از دستگاه طیف سنج نشری پلاسمای جفت شده ی القایی (ICP-OES) سعی در شناخت بستر احتمالی آن ها شد. همچنین برای شناسایی آنیون های موجود در رسوبات سفالینه ها، از دستگاه کروماتوگرافی یونی (IC) استفاده گردید. نتایج نشان دادند که میزان عناصر موجود در نمونه MB-1 و MB-2 و نیز هم بستگی معنی دار برخی از عناصر خاص بیش ترین نزدیکی را به بستر قبرستان دارد. همچنین، بر اساس غلظت بالای کربنات کلسیم در تجزیه ی شیمیایی رسوبات نمونه MB-3 می توان آن را به بافت آشپزخانه و یا کف منطقه ی مسکونی نسبت داد. در مورد نمونه های MB-4 و MB-5 نیز که نتیجه ی شناسایی عناصر حاکی از بستر همسان برای آن هاست وجود عناصری نظیر پتاسیم، منیزیم، آهن، تیتانیوم و هم بستگی مثبت آن عناصر با یکدیگر و نیز هم بستگی منفی پتاسیم و منیزیم با سیلیسیوم نشان دهنده ی بافت های مرتبط با آتش، چون اجاق و کوره است. نتایج مطالعات میکروسکوپی نوری پلاریزان (PM) نیز نشان داد که همبستگی و شباهت ساختاری نزدیکی بر مبنای نوع تمپر با سفالینه های خاکستری عصر آهن دارند که تمپر به کار رفته در زمینه ی رسی تمامی نمونه های مورد مطالعه معدنی بوده و بافتی نسبتاً یک دست و همگن دارند.
مروری بر روش پرتونگاری ایکس در آثار سفالین
حوزه های تخصصی:
پرتونگاری ایکس، ثبت تصویر حاصل از عبور پرتوی ایکس از میان شئ مورد بررسی برفیلم یا وسایل ثبت کننده ی دیگر است و می تواند اطلاعاتی ارزشمند در ارتباط با ساختمان اشیای سفالی دهد کهممکن است حصول این اطلاعات و تشخیص آن ها از راه های دیگر دشوار باشد. مزایای بالا از جمله غیرمخرب بودن، سرعت نسبی بالا و هزینه ی پایین روش پرتو نگاری سبب استفاده ی گسترده ی آن به خصوص در ارتباط با آثار سفالی است. این مقاله مروری بر روش پرتو نگاری ایکس داشته و چگونگی کاربرد آن در مورد ظروف سفالی را مورد بررسی قرار می دهد. هر چند که با وجود توانایی این روش در شناسایی ساختار رسی، روش های فرم دهی، ترک ها و درمان ها نتایج نشان دهنده ی این مهم است که پرتونگاری ایکس می تواند روش تکمیلی مطلوبی در کنار سایر مطالعات انجام شده بر آثار سفالی، مورد استفاده قرار گیرد.
سفالگری در مند گناباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفالگری در گناباد که حداقل پیشینه ای سه هزارساله دارد، با مراکز هم عصر خود از شیوه ای یکسان پیروی می کرد. سفال مند با مصالح و تزئینات متفاوت، به عنوان پدیده ای نوظهور از اواخر قرن یازدهم هجری در مند رایج شد. این سفال که با سفال میبد یزد و شهررضای اصفهان شباهت زیادی دارد، درطول زمان از محیط نیز تأثیر پذیرفته است. سفال مند به دلیل داشتن نقش مایه های سنتی و رنگ های گرم و شاد، همواره جذاب و در مجامع هنری مطرح است. هدف مقالة حاضر، بررسی سفالگری در مند گناباد است. در این پژوهش، مواد اولیه و تکنیک سفالگری مند، چگونگی رنگ و لعاب کاری سفال های مند و نقوش به کاررفته در آن ها را بررسی می کنیم.
این مقاله ازنوع توصیفی است و اطلاعات آن را با روش میدانی (عکس، گزارش و مصاحبه) و کتابخانه ای (یادداشت نویسی و گردآوری اطلاعات از منابع) جمع آوری کردیم. همچنین، از پژوهش های باستان شناسی، اطلاعات تاریخی، جمع بندی ها، نتیجه گیری ها و تحلیل های به دست آمده استفاده کردیم. بخش های اصلی مقاله شامل طرز تهیة مواد سفال، نقوش و لعاب است. مهم ترین ویژگی سفال مند عناصر تزئینی برگرفته از طبیعت است که در چهار گروه انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی جای می گیرند و نشان دهندة آیین ها و باورهای کهن ایرانی در خاستگاه آن نگاره ها هستند.
کاربرد تحلیل های بلورشناسی در مطالعات فنی آثار تاریخی گچی (مطالعه ی موردی گچ بری کوه خواجه ی سیستان، ملات گچ شادیاخ نیشابور و ملات گچ قلعه الموت قزوین)
حوزه های تخصصی:
پژوهش و شناخت آثار تاریخی گچی در ایران دو مشکل فنی و واژه شناسی دارد. مشکل فنی موضوع این مقاله، عموماً ناشی از شناخت خصوصیات بلور گچ، هم چون تغییرات حلالیت یا شکل بلوری در اثر حضور مواد افزودنی یا تغییرات محیطی است. در این مقاله 3 نمونه ی تاریخی جمع آوری شده از کوه خواجه ی سیستان، قلعه الموت قزوین و شادیاخ نیشابور، و 3 نمونه ی مدلسازی شده ی جدید با توجه به ریزساختار بلوری آن ها بررسی می شود. آزمایش XRD حضور فاز غالب انیدریت (CaSO4) را برای هر دو لایه ی گچ بری کوه خواجه نشان می دهد؛ در حالی که ملات مربوط به شادیاخ دارای فاز غالب ژیپس (CaSO4.2H2O) است. پس از تشخیص عدم حضور ماده ی افزودنی آلی در نمونه های تاریخی با روش سوختن تر، از هر نمونه تصاویر SEM تهیه شد. این تصاویر در تشخیص کیفی شکل بلورهای گچ، کنارهم نشینی آ ن ها در ریزساختار نمونه های مختلف و سنجش فشردگی ریزساختار بلوری آن ها به کمک نرم افزار پردازش تصویر به صورت کمّی کمک می کنند. در تصاویر SEM تهیه شده از دو لایه ی گچ بری کوه خواجه، بلورهای منوکلنیک ژیپس دیده نمی شوند و ملات های گچ شادیاخ و قلعه الموت نیز فقط ساختاری فشرده را نشان می دهند؛ در حالی که در نمونه های مدلسازی شده، بلورهای گچ به وضوح قابل شناسایی هستند. نتیجه ی این مشاهدات بیان می کند که هرچند استفاده از تصاویر SEM و تحلیل بصری یا پردازش تصویری آن ها، نتایج ارزشمندی در بررسی و شناسایی ریزساختار مواد تاریخی گچی دارند، اما نتایج آن ها باید در کنار آزمایش XRD و پس از تشخیص حضور یا عدم حضور ماده ی افزودنی آلی، تفسیر و بررسی شوند.
چیدمان معماری: پژوهشی پیرامون جایگاه تزئینات و نقوش کاشی کاری در مساجد ایران
حوزه های تخصصی:
کاشیکاری در ایران از مهم ترین مظاهر بروز مفاهیم معنوی و عرفانی در هنر به شمار می رود که در تزئینات مساجد و اماکن مذهبی رکن اصلی را ایفا می کند. مسجد در لغت به معنای جایگاه سجده، محل عبادت و بیانگر مکانی است که کمال خضوع را در انسان ایجاد می کند. کاشی و کاشیکاری جزء جدا نشدنی از مساجد است. هنرمند کاشیکار با توجه به مکان، کاربرد و ویژگی های آن، از کاشی متناسب با آن قسمت بنا همراه با اسماء متبرکه استفاده کرده است.
هدف پژوهش، بررسی نقش و جایگاه کاشی به عنوان یکی از عناصر تزئینی بنا، در مساجد ایران است.
روش گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه اسناد و مدارک موجود در کتابخانه ها است. بررسی مساجد به روش کتابخانه ای، مشاهده ای و میدانی صورت می گیرد و از منابع متعدد و معتبر بهره گرفته شده و از نوع تاریخی، توصیفی و تحلیلی است.
فن شناسی و ساخت مینای زرین فام شیشه، بر اساس فرمول های کتاب «جواهر نامه نظامی»
حوزه های تخصصی:
نخستین آثاری که از شیوه زرین فام به دست آمده متعلق به مصر و سده دوم ه.ق است که بر روی ظروف شیشه ای اجرا شده است. این تکنیک در ادامه بر روی سفالینه های لعاب دار دوران اسلامی به کار گرفته شد. زرین فام، تشکیل لایه بسیار نازکی از نانو ذرات مس و نقره با جلای فلزی در طیف های رنگی گوناگون است که بر روی شیشه یا لعاب در سومین مرحله پخت در شرایط احیاء کوره ایجاد می گردد. در رابطه با فن آوری و ترکیبات زرین فام دو منبع تاریخی در ایران وجود دارد از جمله کتاب ""عرایس الجواهر و نفایس الاطائب"" تألیف ابوالقاسم کاشانی و دیگری کتاب ""جواهر نامه نظامی"" است. در منابع تاریخی تنها کتابی که به میناهای زرین فام بر روی آبگینه پرداخته است کتاب ""جواهرنامه نظامی"" تألیف محمدبن ابی البرکات نیشابوری به سال 595 ه.ق است. در کتاب فوق به تعدادی فرمول اشاره شده است که بر روی آبگینه نیز مورد استفاده قرار می گرفتند. در ایران استفاده از مینای نقاشی با تکنیک زرین فام قدمت طولانی دارد اما در حال حاضر فراموش شده و توسط هنرمندان شیشه انجام نمی گیرد. لذا در این پژوهش دو فرمول از کتاب فوق به عنوان نمونه انتخاب شد و با رویکردی تجربی به منظور معرفی و شناخت مینای زرین فام مورد آزمایش قرار گرفت. به طوری که مینای مذکور به صورت عملی بر روی شیشه ایجاد گشته و در ادامه ساختار شیمیایی این لایه ها توسط مطالعات میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمایش ها حاکی از آن بود که فرمول ارائه شده می تواند ساخت مینای زرین فام روی شیشه را در شرایط مناسب احیاء، ایجاد کند. از عوامل تأثیرگذار در شکل گیری لایه ی زرین فام می توان به نوع شیشه، ترکیبات یا فرمول مینا و شرایط احیاء اشاره کرد. قابل ذکر است که پخت احیاء خود دارای متغیرهایی از جمله دمای پخت، مدت زمان و شدت دود دهی است. در نهایت زرین فام مناسب زمانی حاصل خواهد شد که عوامل فوق به درستی انتخاب و اجرا گردد.
تحلیل مقدماتی از ردپای بومی بودن صنعت سفال های نخودی شهر سوخته با استفاده از روش آنالیز نیمه کمی عنصری XRF
حوزه های تخصصی:
شهر سوخته محوطه ای آغاز تاریخی است که در جنوب شرق ایران در استان سیستان و بلوچستان واقع شده است و تاریخ آغاز استقرار در آن به 3200 ق.م بازمی گردد. نتایج حاصل از کاوش های مختلف نشان دهنده چهار دوره فرهنگی- استقراری (I-IV) در این شهر است که به یازده فاز تقسیم شده است. دوره II در شهر سوخته به 2800 تا 2500 ق.م بر می گردد. دوره III با تاریخی برابر با 2500 تا 2300 ق.م و دوره IV نیز تاریخی بین 1800 تا 1750 ق.م پیشنهاد شده است. این محوطه باستانی در 57 کیلومتری جاده زابل زاهدان واقع شده است که در سال 1393 هفدهمین اثر ثبتی ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو انتخاب گردید. کاوش های باستان شناختی انجام گرفته در این تپه هزاران قطعه سفال را از دل خاک بیرون کشیده است که غالباً با خمیرهای به رنگ نخودی هستند. همچنین سفال با خمیره خاکستری و قرمز نیز در میان بقایای سفالی این محوطه 150 هکتاری دیده می شود. باستان شناسان بر این باورند که بیشتر سفا ل های به دست آمده در خود شهر سوخته در محوطه های اقماری اطراف ساخته شده اند که برای سنجش این فرضیه، پژوهش حاضر بر اساس تجزیه های عنصری نمونه سفال های شهر سوخته انجام گرفته است. در همین راستا 15 قطعه سفال که همگی این سفال ها مربوط به دوره II-III استقرار و مربوط به بازه زمانی 2800 تا 2200 ق.م است انتخاب شده است. قطعات سفال فوق با روش آنالیز دستگاهی فلورسانس پرتو ایکس (XRF) مورد آزمایش قرار گرفت تا میزان عناصر اصلی و فرعی قطعات شناخته شوند. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد اغلب سفال ها در یک دسته مشخص با نام گروه تولید محلی قرار می گیرند. بر همین اساس تعداد 4 قطعه سفال تولید محلی نبوده و در گروه دیگری قرار گرفتند. با توجه به داده های تحقیق مشخص شد که سفال های قرمز و خاکستری مربوط به شهر سوخته نبوده و احتمالاً این سفا ل ها وارداتی اند.