مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
نقاشی نوگرا
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، رقابت هنرمندان نقاش نوگرا در 50 سال گذشته بر سر سرمایه های نمادین، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بررسی و تلاش شده است نشان داده شود تحولات سیاسی و اجتماعی و کنش ها و دسته بندی های گروهی چگونه بر رقابت های میدان های قدرت در حوزه نقاشی و نیز بر میدان قدرت دولتی موثر بوده است. در این مقاله، از نظریه میدان های هنری پی یر بوردیو استفاده شده و فرضیه اصلی این است که زمانی که اشتراک نظر و تفاهم در نظریه هنر و تعریف هنر میان میدان های گوناگون هنری و دولت وجود داشته باشد، رقابت اصلی به سمت سرمایه فرهنگی کشیده می شود و نتیجه آن خلق آثار هنری با کیفیتی بالاتر است. زمانی که این انسجام نظری و اشتراک هدف بین این دو میدان وجود نداشته باشد، رقابت به سرمایه های دیگری کشیده می شود که تعریف های مشخص تر و اشتراک نظر بیشتری بر سر آنها وجود دارد؛ مانند سرمایه های نمادین و اجتماعی. برای آزمون این فرضیه، دوسالانه های نقاشی بررسی و مشخص شد که ترتیب و ترکیب قرارگیری آثار در سالن نمایش، همچنین ترتیب و ترکیب چینش آثار در کاتالوگ های هر کدام از این دو سالانه ها با تحولات میدان های قدرت هنرمندان تجسمی و نیز میدانهای قدرت خارج از این حوزه ارتباط داشته است. نتیجه نهایی این که در دهه چهل و اوایل دهه پنجاه و دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی نوعی اشتراک نظر میان دولت (حامی بزرگ) و هنرمندان متجدد بر سر قواعد هنری باعث شد اهمیت سرمایه فرهنگی در مقایسه با سایر سرمایه ها بیشتر شود.
تحلیلی بر روند نقاشی نوگرا در دوسالانه های نقاشی تهران از 1337 تا 1345(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی ینال های نقاشی تهران در خلال سال های دهه سی و چهل تلاش محدودی برای شکل گیری و اثبات نقاشی نوگرا در ایران بود. اولین هدف بی ینال شناساندن هنر نوگرا به جامعه فرهنگی ایران بود که در پنج دوره بی ینال به صورت هدفی مشترک ادامه یافت. از اهداف دیگر در این پنج بی ینال، وحدت شیوه پیروی از سبک های آوانگارد غربی و آزادی خلق اثر بود. این اهداف در بی ینال ها نتوانست بخش عظیمی از جامعه را متاثر کند و درنتیجه موفق نبود.
از آنجا که این بی ینال ها همسو با خاستگاه ها و نیازهای اجتماعی حرکت نمی کردند و برای شناختن نقاشی نو به جامعه، تلاشی موشکافانه و عمیق نداشتند، مقبولیتی نیز از سوی مردم به دست نیاوردند. برگزارکنندگان، گردانندگان و داوران این دوسالانه ها اهداف و سیاست های متفاوت و گاه غیرفرهنگی و هنری را دنبال می کردند که با نیازهای فرهنگی و زیباشناسانه جامعه سازگار نبود؛ از این رو به آن توجهی نمی شد.
با همه ضعف ها و کاستی های بی ینال ها، بایست اذعان کرد بر روند اثبات نقاشی نوگرا بی تاثیر نبود و پس از هشت سال توانست تعداد معدودی از هنرمندان نوگرا را با اهداف و انگیزه های قوی تری گرد هم آورد و به دستاوردهای نوینی برساند.
در میان نوگرایان هنرمندانی بودند که توانستند با تکیه بر سنت های هنری، پلی میان گذشته و زمان معاصر زنند و جدای از نمایشگاه دوسالانه به حرکت های هنری نوین خود هویتی مستقل بخشند. تلاش این دسته از هنرمندان این بود که خود را از تقلید محض هنر معاصر غرب برهانند و با پیروی از عناصر بصری ملی و مذهبی به نوآوری های محدودی دست یابند. فعالیت این دسته از هنرمندان با عنوان «مکتب سقاخانه» و «نقاشی خط» خوانده شد. این نوع نقاشی در دهه های بعد اشکال گسترده تری به خود گرفت.
بررسی وجه نوگرایی در نقاشی معاصر ایران(1320- 1357 هـ ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی ایران در دهه های بیست تا پنجاه هـ . ش به دستاوردهای متفاوتی با سنت های گذشته دست یافت. این دستاوردها بیشتر در جهت شناخت نوینی در تکنیک و اجرا بود. بعدها این حرکت هنری، هنر نوگرا خوانده شد. هنرمند در تمام وجوه نوگرایانه کمتر به وجه اجتماعی، تحولات فرهنگی، و رمزهای هنر ملی، مذهبی و سنتی توجه داشت و بیش از آن، شیفتة اجرا به شیوة جنبش های آوانگارد غرب بود. کم توجهی به خاستگاه ها و نیازهای فرهنگی و هنری جامعه یکی از دلایل بزرگ عدم کامیابی هنر معاصر ایران در این دوران است. بی توجهی به معیارهای زیربنایی و مبانی نظری در باب آفرینش آثار و همچنین شناخت اندک از روند شکل گیری سبک های هنری مدرن در غرب از عوامل دیگری است که نقاشی نوگرای معاصر ایران را دچار بی ثباتی و خلأ محتوایی کرد. یکی از ضروریات آفرینش اثر هنری- همانند خلاقیت و زیبایی- نوآوری است. بدون توجه و دستیابی به نوآوری، امکان خلق اثری فرهنگ ساز و جاودانه ممکن نیست. در نقاشی معاصر ایران این وجه لحاظ نشده است و هنرمند بیشتر بر گرایش های نو در صورت اثر و شیوة اجرا تأکید داشت و به نوآوری در بطن و محتوا کمتر می پرداخت. این امر یکی دیگر از علت های ناکامی نقاشی معاصر ایران در شکوفایی و ارتقای سطح و بینش فرهنگی و هنری جامعه بود. به همین علل، هنر نوگرا نتوانست الگوی مناسب و کاربردی را برای نقاشی دهه های بعدی طراحی کند
مطالعه تطبیقی هندسه شطرنجی در شهرسازی و نقاشی دوران پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ شماره ۸۱
31 - 38
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: طی دوران پهلوی، مدرنیزاسیون آمرانه با حمایتِ حاکمیت تمام حوزه های فرهنگ، هنر و جامعه را دربرگرفته بود. در این دوران همان طور که تهران سیمای جدیدی به خود گرفته و دستاوردهای شهرسازی قاجار را نادیده و شهرسازی مدرن را جایگزین آن می کند، نقاشی نیز سنت تصویری بازنمای کمال الملکی را پشت سر گذاشته و رویکرد نوگرای را در پیش می گیرد. سعی این مطالعه، تطبیق نقاشی نوگرا و شهرسازی مدرن در بستر مدرنیزاسیون و رواج رویکردهای مدرنیستی دوران پهلوی از نقطه نظری جدید است. این مطالعه موازی و بیناحوزه ای بیانگر رخدادهای ا ست که در یک لحظه کوتاه از تاریخ براساس بنیان های نظری یکسان شکل گرفته و به پیدایش فرم ها و همچنین محتوای یکسان در شهرسازی و نقاشی دوران پهلوی منتهی شده اند. هدف: هدف اولیه تحقیق بررسی تطبیقی تشابه ها و تفاوت های الگوی هندسی حاکم بر شهرسازی و نقاشی عصر پهلوی ا ست. اما هدف کلی این پژوهش، شکل دادن به مطالعه ای بیناحوزه ای ا ست، با این فرض که مطالعه شیوه مند و بیناحوزه ای از نقطه نظر جدید بتواند به افق ها و تفسیرهای تازه ای راه پیدا کند. روش تحقیق: مقاله به شیوه تئوری زمینه ای و با نگاهی توصیفی - تحلیلی و با رویکردی تطبیقی، دو حوزه شهرسازی و نقاشی را مورد مطالعه قرار خواهد داد و هندسه شطرنجی به عنوان اصل صوری مشترک در شهرسازی و همچنین آثار نقاشان نوگرایی چون «جلیل ضیاءپور» و «مارکو گریگوریان» مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتایج: می توان مدرنیزاسیون و رواج مدرنیسم هنری را سبب ساز شکل گیری فرم و محتوای جدید طی دوران پهلوی در شهرسازی و نقاشی دانست. دست یافتن به تفسیرهای جدید از آثار نقاشی و اشتراکات فی مابین دو حوزه شهرسازی و نقاشی همچون جدای از تاریخ، توجه به تازگی و امر نو و همچنین رواج فرم های تازه از یافته های این مقاله به شمار می روند.
بررسی چگونگی شکل گیری گفتمان نقاشی نوگرا در ایران
حوزههای تخصصی:
چگونگی شکل گیری گفتمان نقاشی نوگرا در ایران، مورد مطالعه ی مقاله ی پیش رو است. بررسی چگونگی تولید نشانه های نوظهور در نقاشی معاصر ایران، براساس نظریه ی گفتمان لاکلا و موفه و روش تحلیل متون با توجه به مفاهیم رمزگان برون متنی و ساختار سلسله مراتبی متن برطبق نشانه شناسی لایه ای انجام گرفته است. تحقیق حاضر از نظر هدف بنیادی، از نظر روش توصیفی تحلیلی است.یافته ها نشان می دهد که کنش اجتماعی نوگرایی با ورود دال های شناوری چون "امپرسیونیسم"، "پست امپرسیونیسم" ، "اکسپرسیونیسم" و "کوبیسم" از طریق مطالعه ی آثار مدرن اروپا، شکل گرفت و در پیِ آن، دال "سنت های تصویری" مدلول تازه ای یافت و با ایجاد مدلول تازه، گفتمان هایی تازه در رابطه باهم شکل گرفتند و بدین سان هویت "نوگرایی" در رابطه با "سنت گرایی" به تثبیت رسید.