فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۹٬۸۳۳ مورد.
منبع:
منظر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۸
6 - 19
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی به عنوان یکی از سبک های باغ سازی در جهان مطرح است و ویژگی های خاص این سبک آن را از دیگر همتایان خود متمایز کرده است. بسیاری از صاحب نظران بر این عقیده هستند که خود باغ ایرانی نیز در طی دوران های مختلف، تغییراتی را پشت سر گذاشته و روندی رو به تکامل داشته است. در عصر حاضر، مطلوبیت فضایی موجود در باغ ایرانی در بوستان های شهری دیده نمی شود. دلایل متعددی مانند الگوبرداری و غرب زدگی در اواخر دوره قاجار و استفاده از طراحان غربی در دوره پهلوی سبب خلق بوستان های شهری شده اند که نه تنها شکل ظاهری آنها ارتباطی با گذشته این مرزوبوم ندارد، بلکه اصول اولیه ارتباط بین انسان و طبیعت در فرهنگ ایرانی نیز در آنها نادیده گرفته شده است. بسیاری از ارزش های باغ ایرانی در دوران های مختلف تکامل آن ثابت مانده اند که خود نشان از ارزش ذهنی و معنوی آنها نزد ایرانیان دارد. در این مقاله با بررسی اجمالی برخی باغ های تاریخی ایران و بوستان های معاصر شهر تهران نشان داده شده است که ترس استفاده از شاخصه و عناصر باغ ایرانی به واسطه هندسه قوی آن، سبب بی هویتی بوستان های شهری شده است. در این پژوهش با بررسی اسناد کتابخانه ای و مطالعه میدانی نمونه ها، سعی شده تا انعطاف پذیری باغ ایرانی در دوره های مختلف بررسی و به دنبال آن تبلور کالبدی آنها نیز به عنوان شاخص تعیین شوند. در ادامه با مقایسه حضور شاخص ها در باغ های ایرانی و بوستان های شهر تهران تداوم آنها مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از این است که باغ های ایرانی بر خلاف تصور غالب به داشتن هندسه خشک و مستطیل شکل در کل و جزء در طول تاریخ انعطاف پذیری بالایی را از خود نشان داده و به فراخور کاربرد یا زمانه تغییر کرده اند. نادیده گرفتن این ویژگی یا عدم به روزرسانی مفاهیم باغ ایرانی سبب عدم استفاده از این سبک در طراحی بوستان های شهری شده که تأثیر بسزایی در ارتباط شهروندان با فضاهای سبز شهری به عنوان طبیعت مورد احترام داشته است.
بررسی تطبیقی مؤلفه های مؤثر بر شفابخشی منظر در باغ های تاریخی و معاصر (مطالعه موردی: باغ دلگشا و باغ خانواده شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
95-77
حوزههای تخصصی:
اهداف: منظر شفابخش در دنیای آشفته، پرتنش و متراکم امروزی که حاصل بحران های محیطی است یکی از رویکردهایی است که در فضا سبب کاهش بیماری های جسمی- روانی و اجتماعی شهروندآن که به دنبال دنیای آشفته، پرتنش و متراکم امروزی که حاصل بحران های محیطی است، به وجود آمده است، می شود. فضاهای معماری تاریخی و معاصر با توجه به الگوی ساختی که دارا می باشند در شفابخشی منظر نیز دارای اثرات متفاوتی هستند. روش ها: تحقیق حاضر بر اساس ماهیت و قلمرو موضوعی در حوزه تحقیقات کاربردی و توسعه ای است و از نظر روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی است که به صورت آمیخته(کمی-کیفی) انجام شده است. تحلیل کیفی مقاله بر اساس مشاهدات و شاخص های اثرگذار بر شفابخشی صورت گرفته شده است و پس از آن به منظور تطبیق شاخص های تحلیل شده به اولویت بندی آن ها بر اساس نظر پرسش شوندگآن که کاربران باغ های مطالعاتی بوده اند با ضریب تغییرات پرداخته شده است. جامعه آماری شامل کلیه استفاده کنندگان از فضای باغ دلگشا و خانواده در نظر گرفته شده است که حجم نمونه 100 نفر (حداقل حدنصاب تحلیل توصیفی) در نظر گرفته شده است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. یافته ها: با استناد به نتایج قابل قبول مشاهده شد بررسی تطبیقی مؤلفه های مؤثر بر شفابخشی منظر در باغ های تاریخی و معاصر می تواند منجر به الگوی ساخت فضایی شود که مؤلفه های شفابخشی منظر در آن حائز اهمیت باشد. نتایج: نتایج پژوهش حاکی از آن است که در باغ سنتی دلگشا وضوح فضایی ، انتخاب کردن، خلوت گزیدن و تجربه ی کنترل امور باغ ، خوانایی ، تعامل اجتماعی و تحرک از سایر شاخص ها از نظر افراد مورد مطالعه دارای اهمیت بیشتری بوده است. در حالی که در باغ معاصر خانواده تحرک فضایی ، تعامل اجتماعی ، تنوع فضایی ، گونه های گیاهی سبز و وضوح فضایی از سایر شاخص ها از نظر افراد مورد مطالعه دارای اهمیت بیشتری بوده است.
هم افزایی تکنیک نقشه های شناختی و چیدمان فضا در شناسایی و تحلیل اجتماع پذیری فضاهای کالبدی تحت تأثیر قلمروهای فضایی (نمونه موردی: شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : امروزه حضور ساکنین محلات در فضاهای کالبدی به دلیل بی توجهی به قلمروهای فضایی کم شده و این مسئله به کاهش روابط اجتماعی به ویژه در حوزه همسایگی انجامیده است. تاکنون مطالعات گسترده ای در ارتباط دوسویه کالبد فضایی و روابط اجتماعی، همچنین ارزیابی میزان اجتماع پذیری افراد در فضای کالبدی تحت تأثیر قابلیت های کالبدی قلمروهای عمومی به روش های کیفی انجام شده است. نکته قابل توجه این مطالعات، تحقیقات محدود و انگشت شمار مرتبط با همبستگی قلمروی نیمه خصوصی و روابط اجتماعی است، ضمن اینکه اخیراً تحقیقاتی با توجه به پیشرفت روش های کمی صورت گرفته که بدون توجه به روش های کیفی و با اتکای صرف به نتایج حاصل از مدل سازی، راهبردهایی جهت بهبود شرایط کالبدی ارائه می کنند. هدف پژوهش : این پژوهش با هدف مقایسه نتایج حاصل از روش های کمی و کیفی در برآورد همبستگی ویژگی های قلمروهای فضایی به ویژه قلمرو نیمه خصوصی با اجتماع پذیری ساکنین در فضاهای کالبدی محله صورت پذیرفته تا زمینه پیش بینی دقیق تری از رفتاهای احتمالی ساکنین در بستر کالبدی را فراهم آورد. روش پژوهش : این پژوهش به صورت نمونه موردی در دو بخش تعریف شده است، در بخش اول متغیر کیفی روابط اجتماعی از طریق نقشه های شناختی سنجیده می شود و در بخش دوم همین متغیر در یک رویکرد کمی با مدل سازی رایانه ای چیدمان فضا ارزیابی می شود. ضمن اینکه اکباتان به عنوان بستر مطالعاتی پژوهش، براساس قدمت، تنوع قلمروهای فضایی و سطوح قابل توجه قلمروی عمومی، در میان نمونه های موجود انتخاب شده است. نتیجه گیری : یافته های حاصل از روش کیفی، علاوه بر متغیرهای هم پیوندی و اتصال قلمروی عمومیِ که موردِ تأیید روش کمی نیز هست، متغیرهایی نظیر هندسه و پوشش گیاهی را مؤثر نشان می دهد که توسط روش کمی قابل شناسایی نیست؛ ضمناً چیدمان قلمروی نیمه خصوصی در بلوک ها به عنوان متغیر دیگری در تمایل افراد به حضور در فضا مؤثر تشخیص داده می شود، لذا در تحلیل اجتماع پذیری فضای کالبدی روش های کمی و کیفی مکمل یکدیگرند.
بندر، منظر میراثی سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
3 - 3
حوزههای تخصصی:
ساحل شهر، بندر نامیده می شود. در زبان فارسی دو روایت برای این نامگذاری گفته شده : بُندَر که بار و بنه در آن می نهند (دهخدا)، و ترکیبی از بند (محصور) و در (درب) به معنای بند حوضچه مانند که دروازه داشته است. واژه بندر در زبان عربی وارد شده و جمع آن بنادر است. در زبان هندی و اندونزیایی به صورت بندرگاه وجود دارد. بنادر مختلفی در سراسر جهان است که نام آنها مرکب از واژه بندر است. زندگی ساحلی به اتکای دریا برپاست. برای ساحل نشینان، دریا منشاء حیات و خزانه معناست. منظر دریا برای آنها که در کنار دریا خانه می کنند، فلسفه وجود شهر و بقای آن است. ربط زندگی با دریا، رمز این منظر است. نقطه تبلور ارتباط این دو، مرز همسایگی شهر با دریاست؛ دامنه رابطه شان اما، همه شئون زندگی آنهاست: فرهنگ، معماری، غذا، شغل، آئین، اقتصاد و جامعه. آنجا که معیشت وابسته به دریا شود، دور نیست که دریا منبع الهامات دیگر زندگی هم باشد. نمادها و نمودهای تعامل انسان با دریا در لبه تماس آن دو، که بندر است، ظاهر می شود. منظر بندر راوی این ارتباط است. شهرها و روستاهای بندری در دوران شکل گیری خود مظاهری از ارتباط های پیچیده و چندجانبه را در لبه تماس خود با دریا ایجاد کردند که عوام، همان ها را بندر می خوانند. در مقابل با توسعه شهرنشینی و گسترش تجارت وابسته به دریا و خدمات پشتیبان آن، یک بخش از کلیت بندر، که تأسیسات انبار و انتقال کالا بود، معادل تمامیت بندر و مالک این مفهوم تاریخی و فرهنگی تمدن انسانی شد. رشد بوروکراسی و قدرت گرفتن حکومت مرکزی به تشکیل سازمان بنادر و کشتیرانی انجامید که بی اعتنا به حقوق عامه و میراث تمدنی شهربندرها، با اتکا به منافع سازمانی و بهره گیری از قدرت، لبه تماس شهر با دریا را در تصرف خود درآورد و شهروندان را از منبع الهام و فلسفه وجودی شهر خود محروم کرد. در حالی که بندر، مظهر تعامل های قدیمی و آینده با دریاست و نمی تواند فقط به یکی از نقش های خود بپردازد، سازمان بنادر ایران با وضع قوانینی که جامع مصلحت و منفعت عامه نبود و بر اساس منافع بخشی نگاشته شده بود، حصاری ستبر دور خود کشید تا الزام قانون را برآورده کند؛ در حالی که این حصار سطح تماس شهر و دریا را نابود می کرد. مردم برای لمس دریا باید از شهر خارج شوند. دامنه دست اندازی به مرز دریا و ساحل تدریجاً فراتر رفت. حریم دریا هم در امان نماند. دریاخواری تحت عنوان تولید زمین و خشک کردن دریا به عنوان یک شیوه خلاق رایج گردید. مدیران تلاش کردند با جذب بودجه بیشتر هجوم بزرگتری به دریا کرده و با خشک کردن آن عرصه های جدیدی برای فعالیت به دست آورند. این رویه را شهرداری شهرهای بندری نیز با ساحل خواری تقلید می کنند. در منتهی الیه ساحل دیوار مرتفعی احداث می کنند و با پرکردن پشت آن سکویی مشرف به دریا می سازند و آن را زمینِ افزوده به شهر تلقی می کنند. با این کار مردم را از حس دریا درحالی که روی ماسه های ساحل قدم می زنند و موج آب پاهایشان را نوازش می کند، محروم می کنند. مردم را «از» دریا به «بَر» دریا می کشانند. گویی از خسارتی که به منظر سرزمین و منبع الهام شهروندان وارد می کنند بی خبرند. حفاظت از تمدن دریایی وابسته به تعامل دیرپای انسان و دریاست. نمی توان نادانسته و با روش های مهندسی تصرف های گسترده در محیط داشت. در تصویر جلد که بندر چابهار را نشان می دهد، اصالت فعالیتی بندر و خیابان دسترسی آن در لبه ساحلی و سطوح وسیعی که به بارانداز بندر اختصاص یافته آشکار است. همه اینها دخالت در لبه تاریخی و طبیعی تماس شهر و دریاست و حجابی بر تداوم ادراک شهروندان از سرزمین خود. آورده های کالایی دست اندازی به این گوهر گرانبها در قبال ازدست دادن فرصت های تمدن سازی و تداوم هویت آن قدر ناچیز است که در اقتصاد کلان جامعه به هیچ می آید.
تبیین نقش رویکردهای نوگرایانه بر سیر تحول میادین شهری از منظر مولفه های عینی، کالبدی و عملکردی در ایران و ازبکستان در دوره قاجار و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
45 - 67
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهرسازی دوران قاجار، نقطه گسست گذشته سنتی با آینده مدرن ایران است و زمینه پیدایش تفکر دو دهه پهلوی اول را فراهم می سازد. همچنین در این دوران، در ازبکستان نیز تحولات متعددی تحت فرآیندهای مدرنیزاسیون شوروی سابق صورت می گیرند. از این رو، به نظر می رسد تحولات شکل گرفته در میادین ایران و ازبکستان در این ادوار، دارای شباهت ها و تفاوت هایی باشند.هدف: هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش جریان های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نوگرای حاکم بر این جوامع و نحوه تاثیرگذاری آن ها بر تحولات میادین شهری ایران و ازبکستان در دوره قاجار و پهلوی اول می باشد تا به این سوالات پاسخ داده شود: آیا جریان های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نو گرا در کشور های ایران و ازبکستان بر سیر تحول میادین شهری در این دو کشور تاثیر گذار بوده اند؟ تحولات شهرسازی ایران و ازبکستان در دوره قاجار و پهلوی اول دارای چه ساختار، ماهیت و وجه های تفاوت و شباهتی بوده اند؟روش: این پژوهش به صورت تاریخی-تطبیقی و با رویکردی کیفی به کمک مطالعات اسنادی صورت گرفته است که از روش تحقیق تاریخی-تفسیری در بخش گردآوری مبانی نظری تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در زمینه تحلیل و مقایسه تحولات شهرسازی طراحی میادین شهری ایران و ازبکستان استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمام میدان هایی می باشد که در دوره قاجار و پهلوی اول تحت تاثیر اندیشه های نوگرایانه دستخوش تغییرات کالبدی و عملکردی شدند و جامعه نمونه شامل آن تعداد از میدان هایی می باشد که در بازه زمانی مشابه قرار داشته اند و از نظر سیر تحولات کالبدی، عملکردی و عینی دارای شباهت هایی می باشند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهند که مولفه های نوگرایانه در هر سه بعد عینی، کالبدی و عملکردی در دو کشور به صورت هم سان تجلی یافته اند و ظهور مولفه های عملکردی، نسبت به دو مولفه دیگر شاخص تر بوده است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که در هر دو کشور طراحی میدان به شیوه های نوین با مولفه هایی نظیر اختلاط عملکردی کاربری های اطراف میدان، برون گرایی کالبدی، شفافیت بصری و ساختن ساختمان ها به سبک نئوکلاسیک به طور مشابه ظهور پیدا کرده است.
طراحی فضای شهری در راستای ارتقای سلامت روان نمونه موردی: خیابان حافظ اصفهان
حوزههای تخصصی:
سلامتی از جمله مسائلی است که در طول تاریخ همواره مورد توجه بوده و انسان جهت دست یابی و ارتقای آن تلاشی بی وقفه نموده است. اما آنچه شیوه های درمانی نوین را از دوره های قبلی متمایز می کند، توجه روز افزون به بهداشت روانی مردم در جهت ارتقای سطح سلامت عمومی آن هاست. طراحی شهری به عنوان علمی میان رشته ای که با هدف ارتقای کیفیت زندگی از طریق ارتقای کیفیت فضای همگانی فعالیت می کند، می تواند به عنوان عاملی مهم در راستای سلامت جسمی و روانی شهروندان نقش قابل توجهی ایفا نماید. بنابراین پژوهش پیش رو با تکیه بر ارتباط میان طراحی شهری و سلامت روان در نظر دارد، چارچوبی برای طبقه بندی کیفیات طراحی شهری موثر بر سلامت روان در فضای شهری را پیشنهاد دهد که از منظر این حیطه علمی، قابلیت کاربرد در فضای شهری را داشته باشد. در این رابطه با بررسی مبانی نظری و ادبیات پژوهش پیرامون رابطه میان سلامت روان و طراحی شهری مجموعه ای از کیفیات طراحی شهری موثر بر سلامت روان و نحوه ی سنجش آن ها استخراج گردیده است. کیفیات مذکور در 6 دسته کالبدی، عملکردی، زیست محیطی، ادراکی، اجتماعی و بصری دسته بندی شده اند. پس از استخراج کیفیات طراحی شهری موثر بر سلامت روان، به منظور سنجش این کیفیت ها و تحقق بخشی به آن ها در فضای شهری، خیابان حافظ واقع در منطقه 3 اصفهان و در مجاورت میدان نقش جهان به عنوان نمونه موردی پژوهش انتخاب شد. این خیابان که در سال های اخیر به علت پیاده راه شدن میدان نقش جهان، به روی سواره مسدود شده است، با مشکلات متعدد کالبدی و عملکردی روبه رو بوده و به علت مجاورت با میدان نقش جهان و گره خوردن با خاطره جمعی شهروندان اصفهان، پتانسیل طراحی به منظور ارتقای سلامت روان شهروندان را دارا می باشد. لذا پس از شناخت و تحلیل کیفیات مذکور در خیابان از دیدگاه کارشناسانه و از دیدگاه استفاده کنندگان از فضا، به ارائه راهکارهایی در جهت طراحی خیابان به منظور ارتقای سلامت روان شهروندان پرداخته شده است.
تاثیر هندسه شکلی و ساختاری مساجد بر کیفیت آکوستیک معماری، بررسی موردی: مساجد تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
95 - 110
حوزههای تخصصی:
شنیدار مطلوب در مساجد از ضروریات طراحی این فضا بوده و مستلزم مجانست صحیح مولفه های معماری است. شکل پلان و ساختار فرمی از مهمترین آن ها و مورد مطالعه پژوهشگران است، لیکن در مطالعات میدانی، امکان وجود هندسه ساختاری با مصالح ثابت فراهم نیست و این مساله، چالش اصلی این مطالعه است. هندسه شکلی پلان یکی از عوامل تعیین کننده نحوه پخشایی صدا در فضای معماری است و این در حالیست که هندسه ساختاری نیز در این میان تاثیرگذار است. هدف این پژوهش، تحلیل تاثیر هندسه شکلی بر کیفیت آکوستیکی در ساختار فرمی ستوندار مساجد است که در رده بندی های متنوع حجمی قابل ارزیابی است. پژوهش حاضر 12 نمونه مختلف از مساجد تاریخی شهر تبریز با هندسه ساختاری ثابت را در چهار رده حجمی و در سه دسته بندی شکلی مستطیلی طولی، مستطیلی عرضی و مربعی مورد تحلیل قرار داده است. مطالعه حاضر با سنجش میدانی پیش رفته و استناد سنجش ISO3382 است. نویز زمینه، زمان واخنش و تراز فشار صدا متغیرهای آکوستیکی مورد مطالعه است. نتایج پژوهش نشان می دهد علی رغم اینکه هندسه طولی، عملکرد متفاوت تری نسبت به دیگر نمونه های سنجش ارائه می دهد، اما در حالت کلی هندسه ساختاری ارجح تر از هندسه شکلی است و با استناد به برداشت های دوربین صوتی، ثبوت آن منجر به همسانی رفتار آکوستیکی در نمونه ها می شود.
واکاوی عوامل مؤثر بر مالکیت روان شناختی در گردشگری شهری با استفاده از رویکرد فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۰
181 - 206
حوزههای تخصصی:
مالکیت روان شناختی یکی از مباحث اصلی مدیریت است که در دانش مدیریت، روانشناسی و در محدوده رفتار سازمانی راه یافته است. هدف این پژوهش واکاوی عوامل مؤثر بر مالکیت روان شناختی در گردشگری شهری است. روش پژوهش فراترکیب است. جامعه آماری شامل مقالات خارجی معتبر و در دسترس پژوهشگر در پایگاه های داده امرالد، ساینس دایرکت و گوگل اسکالر است که بین آن ها تعداد 42 پژوهش، که با موضوع پژوهش مرتبط بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری هدفمند (غیر تصادفی) و روش گردآوری داده های پژوهش مطالعه نظام مند است. روایی پژوهش با استفاده از تحلیل کسپ و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب کاپا بررسی و تأیید شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که برای رسیدن به موفقیت مالکیت روان شناختی باید عوامل مؤثر بر مالکیت روان شناختی را شناسایی کنیم که شامل شخصیت، دلبستگی، خودمختاری، عدالت درک شده، کنترل درک شده توسط گردشگر، انگیزه، سرمایه گذاری گردشگران در گردشگری، دلبستگی ملی گردشگران، شهرت برند درک شده، جذبه تبلیغات شبه- مالکیت، خود پنداره، عامل اجتماعی فرهنگی، ایجاد دانش، سیستم کاری با عملکرد بالا و احساس قدرت است.
فرم های هندسی ساختاری در معماری
حوزههای تخصصی:
در فضای کاربرد فناوری معماری از یک طرف پاسخگوی الگوهای فرهنگی خویش و از طرف دیگر مسئول الگوهای علم فناوری می باشد اما در اظهار و تبیین فرم، وی مجاز است که مفاهیم و شخصیت خویش را بیان نماید. هندسه یک ایده شکل دهنده در معماری است که در تعیین پلان و شکل سه بعدی بنا مورد استفاده قرار می گیرد. در این مبحث شبکه ها از تکرار اشکال ساده هندسی به واسطه تکثیر، ترکیب، تقسیم و جابجایی گسترش می یابند. هندسه به عنوان یک ابزار طراحی از زمان های قدیم در تاریخ معماری مورد استفاده قرار می گرفته هندسه متعارف ترین مأخذ یا مختصات در یک ساختمان می باشد و می تواند در دامنه وسیعی از سطوح، فرم یا فضا بکار رود استفاده از شکل های هندسی ساده، فرم های متغیر، سیستم های تناسب و فرم های پیچیده را در بر می گیرد. قلمرو هندسه به عنوان ایجاد کننده فرم معماری مرتبط با اندازه گیری و تعیین مقدار آن می باشد. هندسه علم بنیادین فرم ها و نظم موجود در آنهاست. اشکال هندسی، فرم ها و تغییر شکل ها بدنه اصلی طراحی معماری را شکل می دهند. در تاریخچه معماری، قواعد هندسی بر اساس نظریه های تناسب و تقارن، ابزار معینی را برای طراحی معماری شکل داده اند. هدف از انجام این پژوهش، در این مقاله یک تمرین را ارائه می دهد که هدف از آن تحریک خلاقیت دانشجویان معمار، افزایش آگاهی در مورد امکانات رسمی بر اساس اشکال هندسی و نشان دادن این است که چگونه دانش نظری می تواند عملاً در یک برنامه معماری خاص اعمال شود. به عنوان اطلاعات اولیه برای این تمرین، انواع و مشخصه های اشکال اصلی هندسی ساختاری محسوب می شوند در حالی که کار دانشجویان در یک مورد خاص استفاده آن ها را نشان می دهد.
تأثیر مدرنیزاسیون بر ساختار کالبدی-فضایی تهران در دوره پهلوی اول و کابل در دوره امانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
101 - 114
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : ظهور تفکرات مدرنیزاسیون در قالب جریانی فراگیر در فرهنگ و ادب کشورهای جهان، علاوه بر اثرات ذهنی، به گونه عینی نیز در کالبد معماری و شهرسازی تجلی یافت و شکل دیگر و واژه های جدیدی به شهرها بخشید که از آنها می توان به شهرهای مدرنیستی یاد کرد. درحالی که در تهران در دوران پهلوی اول با پژواک مدرنیزاسیون تحولات چشم گیری رخ داده است، در مقاطع زمانی تقریباً مقارن در کابل، تفکرات سیاسی و اجتماعی و به تبع آن کالبد شهری با درون مایه همسانی با تهران در حال شکل گیری بود. هدف پژوهش : هدف پژوهش حاضر تبیین نقش پروژه مدرنیزاسیون و نحوههتأثیرگذاری آن بر تحولات ساختار کالبدی-فضایی کابل دوره امانی و تهران دوره پهلوی اول است تا به این سؤال پاسخ داده شود که تحولات شهری تهران و کابل در دوره های مذکور دارای چه ساختار، ماهیت و جنبه های متفاوت و مشابهی بوده اند؟ روش پژوهش : این پژوهش به صورت تاریخی-تطبیقی و با رویکردی کیفی به کمک مطالعات اس نادی صورت گرفته اس ت که از روش تاریخی-تفسیری در بخش گردآوری مبانی نظری و روش توصیفی-تحلیلی در زمینه تحلیل و مقایسه تحوالات ساختار کالبدی-فضایی تهران و کابل استفاده کرده است. نتیجه گیری : مقایسه اقدامات مدرنیزاسیون رضاشاه و امان الله خان نشان می دهد شباهت زیادی در شدت و تنوع این اقدامات وجود دارد. می توان گفت شکل گیری شهر در این دو کشور درون زا، زایشی، جوششی، پویا و متأثر از زمینه جامعه نبوده است؛ بلکه ناشی از سیاست نوسازی و غربی سازی و مبتنی بر میل و دستورات دولت بوده است.
ارزیابی آموزش از دیدگاه اساتید و دانشجویان در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۴
5 - 24
حوزههای تخصصی:
دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر همانند دیگر دانشکده ها نیازمند ارزیابی مستمر کیفیت آموزش خود با توجه به برنامه های درسی و اجرای آنها، میزان ارتباط با مسائل واقعی حرفه و مسائل مورد توجه روز و همچنین دیدگاه اعضای هیئت علمی و دانشجویان در مورد میزان موفقیت آموزش ها است. ارزیابی کیفیت آموزش در تمامی گروه های آموزشی و مقاطع تحصیلی دانشکده به تفکیک هر رشته/مقطع و به صورت تجمیعی در کل دانشکده، هدف این پژوهش است. تعیین میزان قوت و ضعف آموزش در زمینه های مختلف مربوط به رشته های آموزشی مورد نظر است. سامانه تحقیق کیفی و روش پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسش نامه برای جمع آوری اطلاعات و آمارهای توصیفی و استنباطی برای تحلیل آنها انتخاب شده است. طبق نتایج به دست آمده زمینه دانش نظری، هنری و فلسفی در دانشکده در بالاترین سطح و مهارت های فنی و اجرایی در پایین ترین سطح از نظر همه گروه های پاسخ دهنده ارزیابی شده است. آموزش های دانشکده از نظر اکثر پاسخ دهندگان، در فراهم کردن زمینه مناسب ورود به حرفه و فعالیت پژوهشی دارای کاستی هستند. بیشترین اختلاف نظر در مورد نیاز به تکمیل آموزش ها در زمینه دانش روز آمد و تکنولوژیک و دانش علمی و حقوقی مشاهده می شود.
نقش«خیال» در هویت بخشی به مکان در معماری (مطالعه موردی: مسجد دو مناره سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
93 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش «خیال» در هویت بخشی به مکان در معماری است. روش پژوهش به صورت آمیخته است. تعداد نمونه در بخش کیفی 15 مقاله و 9 خبره در امر معماری شهری است و از روش نمونه گیری هدفمند منابع و گلوله برفی خبرگان انتخاب شدند. نمونه در بخش کمی برای تکنیک دیمتل 9 نفر بر اساس روش گلوله برفی انتخاب شدند.. برای تفسیر در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون برای استخراج مضامین از نرم افزار مکس کیوآدا 12 استفاده شد. در بخش کمی از تکنیک دیمتل از نرم افزار اکسل استفاده شد. نتایج نشان داد که مکان، هویت و اعتبار خود را از معانی و مفاهیمی که ناظر و کاربر آن در ذهن می پروراند، می گیرد. خیال یکی از مهمترین قابلیت های انسانی است که با توانایی هایی که دارد، می تواند بسیاری از رویدادهای ذهنی در جهت هویت بخشی به مکان را ایجاد نماید.
نقد زیباشناسی کانت در زیباشناسی آزمایشی: تحلیلی نقادانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
41 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : از تأثیرگذارترین و مناقشه برانگیزترین نظریات کانت در زیباشناسی، که در کتاب «نقد قوه حکم» بیان شده، این است که داوری زیباشناختی را همزمان سوبژکتیو، و برخوردار از اعتبار همگانی می داند. در عین حال کانت بر این نکته تأکید دارد که میان امر زیبا و امر مطبوع تفاوتی اساسی وجود دارد. این سؤال مطرح است که چگونه امری می تواند هم سوبژکتیو باشد و هم برخوردار از اعتبار همگانی؟ و اینکه آیا تفاوت میان امر زیبا و مطبوع به روش تجربی قابل اثبات است؟ هدف پژوهش : هدف این پژوهش به طور اخص بررسی پرسش های مذکور از دیدگاه متفکران معاصر زیباشناسی آزمایشی است. برخی از متفکران این نحله به اعتبار همگانی داوری زیباشناختی و تفاوت میان امر زیبا و امر مطبوع نقدهایی وارد کرده و به شیوه آزمایشی و تجربی در ابطال آن کوشیده اند. در عین حال نیک زنگویل منتقد به نام و برجسته حوزه زیباشناسی در دفاع از نظر کانت روش های به کار گرفته شده در زیباشناسی آزمایشی را فاقد روایی و پایایی می داند. روش پژوهش : این پژوهش با رویکردی کیفی به بررسی دو رویکرد تجربی کووا و زنگویل در خصوص زیباشناسی کانت می پردازد. در بخش اول به نحوی مختصر نظر کانت معرفی می شود. در بخش بعد برخی از مهم ترین پژوهش های تجربی از جانب کووا که در نقد نظر کانت عرضه شده اند مطرح می شود. سپس نقدهای زنگویل بر کووا دسته بندی شده اند تا در بخش نهایی بتوان نقدهای او را تحلیل کرد. نتیجه گیری : به نظر می رسد پژوهش های تجربی را می توان برای فهم بهتر زیباشناسی کانت به کار گرفت و بنابراین برخلاف نظر زنگویل زیباشناسی آزمایشی مکمل زیباشناسی سنتی است و نه تلاشی ناکام برای کنار نهادن آن.
چارچوب بازآفرینی بافت های تاریخی با رویکرد فرهنگ مبنا جهت تحقق بخشی توسعه گردشگری پایدار؛ نمونه موردی: بافت تاریخی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
105 - 123
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع بافت های تاریخی از موضوعات اصلی شهرسازی به حساب می آید. بازآفرینی فرهنگ مبنا رویکردی جدید به بازآفرینی شهری است که با بهره گیری از ویژگی های فرهنگی اجتماعی هر منطقه، به ساخت دوباره شهر و محله پرداخته و فضای کالبدی و اجتماعی متمایزی خلق می نماید. این رویکرد تأثیری مثبت بر اقتصاد و ایجاد اشتغال در شهرها دارد و می تواند موجب افزایش پیوستگی اجتماعی و صنعت گردشگری در شهر شده و میزان جرم و جنایت را کاهش دهد. صنعت گردشگری به عنوان یکی از سودآورترین صنایع خدماتی نقش مهمی را در اقتص اد کش ورها ایف ا می کند و امروزه از آن به عنوان صنعت نامرئی در روند جهانی شدن یاد می شود. ارومیه به عنوان شهر ادیان و اقوام از مناطق مستعد گردشگری فرهنگی به شمار می آید که از توانمندی های بالایی برای جذب گردشگران برخوردا است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ظرفیت های مولفه های بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت تاریخی ارومیه است و ارائه راهبرد جهت افزایش هویت مندی و توسعه گردشگری در این محدوده است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی تحلیلی است، برای جمع آوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای- اسنادی و میدانی - پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه و مشاهده استفاده شده است. محدوده جغرافیایی و جامعه آماری پژوهش کلیه محلات بافت تاریخی ارومیه و حجم نمونه آماری آن طبق فرمول کوکران برابر با 379 نفر می باشد. پس از تبیین مدل مفهومی بازآفرینی فرهنگ مبنا به تدوین پرسشنامه پرداخته شده و توسط ارزش گذاری طی لیکرت به بررسی کیفی و توسط آزمون فریدمن و آزمون همبستگی به بررسی آماری داده های حاصل از پرسشنامه پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که تأثیرپذیری مولفه های بازآفرینی شهری در محدوده مورد مطالعه به ترتیب اولویت عبارت است از: 1- اجتماع محور، 2- خلاقیت محور، 3- طراحی محور. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بافت تاریخی ارومیه پتانسیل بالایی را به لحاظ اجتماعی و توسعه گردشگری فرهنگی از جمله منابع فرهنگی و رویدادهای فرهنگی و مکان های تاریخی را داراست اما در عین حال همانگونه که چیاردی و هانیگان معتقدند، فرسودگی بافت، جدایی آن از مراکز جدید شهری و وجود فضاهای رها شده و بی دفاع و فضاهای فاقد طراحی با فضای نامناسب از موانع توسعه این نوع گردشگری و کُند شدن فرایند بازآفرینی بافت تاریخی ارومیه محسوب می شوند.
واکاوی اثرات فرم شهری بر سلامتی شهروندان، نمونه موردی: مناطق 3 و 4 شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
110 - 124
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی و گسترش فیزیکی شهرها در دهه های اخیر با پیامدهای منفی بسیاری در ابعاد مختلف همراه بوده است. یکی از مهم ترین این پیامدها، کاهش سلامتی شهروندان تحت تأثیر عواملی همچون وابستگی به خودروی شخصی، کاهش پیاده مداری (به عنوان فعالیت بدنی روزانه) و توزیع نامناسب فعالیت ها است. در این راستا، موضوع سلامت در شهر در سال های اخیر موردتوجه قرارگرفته است. تحقیقات نظری بیانگر آن است که فرم شهری که شامل مجموعه ای از ویژگی های کالبدی و غیر کالبدی در شهر است، در کاهش یا افزایش سلامتی ساکنین مؤثر است. ازاین رو، هدف این تحقیق، بررسی رابطه بین فرم شهری و سلامتی شهروندان در شهر ارومیه است. به عبارت دیگر، این تحقیق به دنبال آن است تا مهم ترین عناصر فرم شهری با تأکید بر میزان فشردگی و پراکندگی مناطق شهر ارومیه را شناسایی کند که بر سلامت عمومی تأثیر بیشتری دارند. روش این تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی و همچنین توسعه ای – کاربردی است. جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس مطالعات اسنادی و پیمایش (توزیع پرسش نامه میان ساکنین مناطق 3 و 4 شهر ارومیه) است. برای تحلیل از روش تاپسیس استفاده می شود. نتایج این تحقیق نشان داد که در میان عوامل یازده گانه فرم شهری در سه دسته زیست محیطی، اجتماعی و کالبدی، مهم ترین عامل مؤثر بر سلامتی شهروندان، میزان فشردگی بافت است و پس ازآن اختلاط کاربری، کیفیت فضاهای پیاده، کیفیت هوا و کیفیت فضاهای سبز در رتبه های بعدی قرار دارند. نتایج تحلیل تاپسیس نشان داد که طبق نظر ساکنین، وضعیت فعلی فرم منطقه 4، تأثیر بیشتری بر سلامتی شهری دارد و این نشان می دهد که فرم شهری فشرده (و عناصر آن) بر سلامت عمومی تأثیر بیشتری نسبت به فرم شهری پراکنده (منطقه 3) دارد. این یافته ها با مطالعات نظری صورت گرفته، سازگاری دارد.
تحلیل کاربست رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت های فرسوده و نیازسنجی مشارکتی جهت اولویت بندی راهبردها با استفاده از الگوی تلفیقی SWOT-QSPM (مطالعه موردی: محله کوشک عباسعلی شیراز)
منبع:
شهرسازی ایران دوره پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
128-149
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر، توجه به منابع فرهنگی به عنوان موتور محرک بازآفرینی شهری به طور فزاینده ای به یک موضوع اصلی در مطالعات شهری تبدیل شده است؛ بطوریکه محققان زیادی به مشارکت راهبردهای فرهنگی در بازآفرینی شهری تأکید کرده اند؛ ولی هنوز به تجربه موفقیت آمیزی از استفاده منابع فرهنگی جوامع محلی در پروژه های بازآفرینی شهری دست نیافته اند؛ در حقیقت راز موفقیت استفاده از منابع فرهنگی در بازآفرینی شهری در بسیج جامعه و آموزش های حمایتی نهفته است، نه یک رویکرد فرهنگی توسط متخصصین و مدیریت شهری. در این تحقیق به تحلیل کاربست رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله فرسوده کوشک عباسعلی و نیازسنجی مشارکتی ساکنین پرداخته می شود. این تحقیق از نظر هدف توصیفی- تحلیلی و از لحاظ نتایج کاربردی است. گرد آوری اطلاعات از طریق بررسی منابع کتابخانه ای/ اسنادی؛ روش میدانی و پرسشنامه کسب شده است. حجم نمونه بر طبق فرمول کوکران 105 خانوار تعیین شده است. روش تحلیل براساس الگوی تلفیقی SWOT-QSPM می باشد؛ به این صورت که پس از سنجش وضعیت محله، راهبردهای مورد نظر در ماتریس SWOT تدوین شده و راهبرد های تدوین شده با استفاده از مدل QSPM و ضریب نرمال شده هریک از عوامل داخلی و خارجی براساس امتیازدهی و نیاز سنجی ساکنین محله اولویت بندی شدند. با توجه به امتیازات راهبردها، راهبرد های بعد عملکردی در اولویت بالاتری قرار دارند. بنابراین طبق نتایج اولویت بندی راهبردها در این مطالعه می توان اذهان داشت؛ رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله کوشک عباسعلی، از طریق بسترسازی، مقدمه سازی و استفاده مستمر از سلیقه و فرهنگ ساکنین و پیش بینی پروژه های پیشگام فرهنگی به موفقیت می انجامد. همچنین کاربرد مدل های تلفیقی در نیازسنجی مشارکتی و تشخیص درست و به موقع نیازهای محلی، افزون بر تصمیم سازی مناسب می تواند تسهیلگر اجرای طرح های توسعه محلی باشد.
بررسی تحولِ نقشِ مناره در مساجد ایرانی-اسلامی
حوزههای تخصصی:
منار (مناره) جزء مهم ترین عناصر شهری و معماری است که سابقه دیرینه ای دارد. مناره ها معمولا در خارج از شهرها و در بین راه ها ساخته می شدند و با داشتن نقش نشانه ای، عاملی مهم برای راهنمایی کاروانیان و رهگذران بوده اند. با ظهور اسلام و با توجه به پتانسیل ذاتی مناره، این عنصر به مساجد الحاق گردید و در نتیجه مناره وجهی مذهبی پیدا کرد. در این مقاله سعی گردیده تا ابعاد مختلف استفاده از مناره مورد بازبینی قرارگیرد و جایگاه مناره در مساجد، بررسی و تبیین گردد. بدین منظور، ابتدا نظریات محققان در رابطه با نقش مناره در مسجد به روش تحلیل محتوای کیفی، مورد بررسی قرارگرفت. پس از دسته بندی دلایل ایجاد مناره، شش نقش اساسی برای آن در مساجد، شناسایی شد که شامل؛ عامل راهنما (نشانه)، عنصر مذهبی- اعتقادی، تاکید بر جهت عمودی و تعالی، محل اذان گفتن، نقش سازه ای و تقویت جهت قبله است. در ادامه، 33 مسجد مناره دار ایرانی از قرن 4 تا 13 انتخاب گردید و مناره (های) آن ها مورد مطالعه قرارگرفت. نتایج بدست آمده، مشخص می نماید که مناره ابتدا به صورت تکی به مساجد الحاق گردید و بیشتر دارای نقش نشانه ای و عنصری مذهبی- اعتقادی بود، سپس به عنوان جزئی از مسجد به صورت توام با کالبد مساجد ساخته می شد. دور بعدی تحول مناره، ظاهرشدن زوج مناره ها بر روی سردر و ایوان قِبلی بود که در این دوره، مناره ها ضمن ترکیب بهتر و منسجم تر با کالبد مساجد با حفظ نقش نشانه ای و مذهبی-اعتقادی خود، در راستای تقویت جهت قبله و ایفای نقش سازه ای در بعضی مساجد، کارکردی تر شدند.
ارزیابی اجتماع پذیری حیاطِ عِلیینْ در دانشکده هنر و معماری یزد بعد از افزونه پوششِ متحرکِ چوبی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با دغدغه توجه به کیفیتهای محیطی، پژوهش حاضر به ارزیابی اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در شرایط بعد از افزونه پوشش نسبت به حالت قبل آن می پردازد. به موازات مطالعات کتابخانه ای، نظرات کاربران معطوف به تجربه زیسته آنان اعم از دانشجویان(25 نفر) و استادان(13نفر) با اتکا به نتایج پرسشنامه های با سوالات باز، بسته، تصویری و کروکی در مطالعات میدانی جمع شده است. تدابیر به کارگرفته شده در استخراج نشانه های کالبدی و غیرکالبدی ارزیابی اجتماع پذیری عبارتند از: مشاهده مشارکتی، عکاسی و یادداشت برداری از احوالات حیاط علیین. نتایج بیانگر آنست که اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در قالب هفت شاخصه در سه سطح مولفه های عینی، ذهنی و عینی-ذهنی قابل احصاست. حیاط علیین پس از پوشش، در هر هفت شاخص، نشانه هایی از متوسط تا قوی برای اجتماع پذیرتر بودن نسبت به حالت قبل از پوشش دارد. وجود پوشش در وهله نخست به تقویت نقش مفصلی حیاطِ علیین کمک کرده و از این رهگذر، گاه این نقش به نقش تازه ی مقصدبودنْ تغییرِمکان داده و حیاط به سوی هویتِ مستقل داشتن حرکت کرده است. شاخصه هفتمی در سطح مولفه های ذهنی با عنوان "عاطفی" برای اجتماع پذیری حیاط علیین به صورت منحصر به فردی متبلور شده است که بیانگر حسّ تعلق کاربران به ویژه دانشجویان به حیاط است. از شواهد مرتبط با استخراج شاخصه عاطفی می توان به نقش زنجیره روایت ها از هویت حیاط حاصل از تجربه های زیسته دانشجویان دوره های مختلف در میزان اجتماع پذیری آن اشاره نمود. یکی از روایت ها مربوط به ساخت پوشش و مشارکت مستقیم یا غیرمستقیمِ دانشجویان در آن است. چنین روایت زیسته ای از همبستگی مثبت میان اجتماع پذیری حیاط و مشارکت دانشجویان در ارتقای فضای باز دانشگاهی محل تحصیل خود در جهت تامین شرایط مطلوبتر برای حضور بیشتر و موثرتر در فضا خبر می دهد.
ارزیابی روش تدریس اکتشافی هدایت شده برای درسِ هندسه نقوش دوره کارشناسی صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب روش مناسب تدریس، از جمله موارد ضروری در افزایش کیفیت فرایند آموزش است و تأثیر گذاری عمیق بر یادگیری فراگیران خواهد داشت. با توجه به ماهیت دروس هنر و صنایع دستی، ضروری است روش هایی انتخاب شود که علاوه بر یادگیری، آنچه را در آموز ش هنر اهمیت دارد، نیز به فراخور مورد توجه قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان یادگیری و رضایت از تدریس دانشجویان رشته صنایع دستی ورودی 1397 دانشگاه اراک، به بررسی روش های آموزش مستقیم و اکتشافی هدایت شده در درس «هندسه نقوش در صنایع دستی ایران 1» پرداخته است. پرسش های تحقیق نیز چنین مطرح می شود که: روش تدریس اکتشافی هدایت شده چه تأثیری در میزان یادگیری دانشجویان درس هندسه نقوش در صنایع دستی ایران دارد؟ و همچنین میزان رضایتمندی دانشجویان درس هندسه نقوش در صنایع دستی ایران از روش تدریس اکتشافی هدایت شده چگونه است؟ روش پژوهش، نیمه تجربی و با استفاده از دو گروه آزمایش و کنترل که به روش تصادفی انتخاب شده اند، انجام شده است. ابزار گردآوری داده، آزمون نهایی عملی مشترک و همچنین پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس لیکرت و مشتمل بر 20 سؤال و ۴ خرده مقیاس برای بررسی میزان رضایت از تدریس است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از آزمون عملی، سه مؤلفه کیفی «کشف روش ترسیم»، «ایده پردازی و ترسیم نقوش بدیع» و «زمان» و همچنین میانگین نمرات اکتسابی هر دو گروه و برای داد ه های حاصل از پرسشنامه رضایتمندی، میانگین پاسخ ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحقیق بیانگر آن است که روش آموزشی اکتشافی هدایت شده، از تأثیرگذاری بیشتری در فرایند یادگیری عمیق دانشجویان در این درس برخوردار است. همچنین میزان نمرات اکتسابی دانشجویان و رضایت از تدریس آن ها در روش اکتشافی هدایت شده بیشتر بوده است. به طور کلی، چنین روشی قابلیت افزایش میزان خلاقیت دانشجویان این درس را خواهد داشت.
مطالعه تحلیلی آثار هنر معاصر ایران بر اساس مفاهیم و کارکردهای رویکرد «ازآن خودسازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
19 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : هنرمعاصر شاهد پیامدها و پدیده های گوناگونی بوده است، که به هیچ عنوان از قواعد سنتیِ هنر تبعیت نمی کنند. «ازآن خود سازی» در هنر معاصر یکی از همین پدیده های نوظهور است که هنرمندان بسیاری به آن روی آورده اند. هنرمند امروز، علاوه بر فعالیت های فرهنگی، خود نیز مصرف کننده هنر است. از این رو «ازآن خود سازی» راهکاری است در هنر معاصر برای رجعت به گذشته و استفاده از تصاویرِ ازپیش موجود و باز تولیدِ آثاری با مفاهیم جدید. این پدیده همزمان با غربْ در هنر ایران نیز طرفداران خود را پیدا کرده است.
هدف پژوهش : این پژوهش بر آن است تا «ازآن خودسازی» وکارکردهای آن را در هنر معاصر ایران و آثار نقاشان معاصر ایرانی پی بگیرد.
روش پژوهش : این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و شیوه گردآوری منابع آن نیز میدانی و کتابخانه ای بوده است. در اینجا، ابتدا، با توجه به تعاریف و مطالعات حوزه «ازآن خود سازی» در هنر غرب به بررسی مشابهت ها و مطابقت های این پدیده با هنر معاصر ایران پرداخته شده است، سپس هنرمندان معاصر ایرانی را که رویکرد «ازآن خود سازی» در آثارشان به وضوح قابل رؤیت است، شناسایی شده است.
نتیجه گیری : نتایج این پژوهش حاکی از حضور چشم گیرِ رویکرد «ازآن خود سازی» در هنر معاصر ایران است که با کارکردهای متفاوتی در میان هنرمندان به کار گرفته شده است، که از آن میان می توان سه کارکرد عمده را برجسته کرد: 1) «فراخوان گذشته در وضعیت معاصر»، 2) «ترجمه یا گفتگوی بینافرهنگی» و 3) «معنی گردانی آثار درون فرهنگی پیشین». در این پژوهش، ذیل هرکدام از این کارکردها، تعدادی از آثار ازآن خود ساخته هنرمندان معاصر موردبررسی قرارگرفته است. در حالی که، در کارکرد اول بازنماییِ عظمت گذشته، مسائل و مصائب انسان امروزی در معرض توجه هنرمندان بوده، درکارکرد دوم ترکیب فرهنگ و هنر ایرانی با آثار مهم و تأثیرگذار غربی مورد تأکید قرار گرفته است. در نهایت در کارکرد سوم، با دخل وتصرف در آثار شناخته شده پیشینِ ایرانی و افزودن معانی تازه ای به آن ها مواجه می شویم. بنابراین، استفاده از تصاویر و آثار پیشین با رویکردهای نوین و انتقادی به منظور معنا سازی، درهم آمیختن گذشته و آینده، ارجاع به گذشته و نقلِ آن، از ویژگی های آثار خلق شده کنونی با رویکرد «ازآن خود سازی» هستند.