فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶٬۳۶۱ تا ۴۶٬۳۸۰ مورد از کل ۴۹۵٬۶۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبیین و روشنگری در عرصه اندیشه و در میدان عمل از بایسته هایی است که غفلت از آن پیامدهای جبران ناپذیری خواهد داشت، خدای حکیم نیز از یک سو هرگونه تکلیفی را بر پایه آن بنا نهاده و نبود گاهی را معیار رفع قلم بر شمرده و از سویی دیگر نیز از عالمان تعهد گرفته است تا در جهت آگاهی بخشی تلاش کنند. انقلاب اسلامی ایران بی تردید یکی از پدیده های سیاسی-اجتماعی مهم پایان سده بیستم بود که نه فقط ظهورش، بلکه استمرار آن بسیاری از معاملات و اتفاقات ملی و بین المللی را تحت الشعاع خود قرار داده است؛ به عیان دیدیم که استمرار آن زیاده خواهان را عصبانی کرده و همواره در تلاش بوده تا آن را از میدان خارج کنند؛ بنابراین رهبر فرزانه به عنوان سکاندار انقلاب بارها تبیین آن را مورد تأکید قرار داده و به صراحت اندیشمندان و آگاهان را تکلیف کرده تا با توانمندی خود نسل نو را از واقعیت های انقلاب آگاه کرده و با جهاد تبیین خود، از نعمت بزرگ انقلاب اسلامی صیانت کنند. بدون شک، قیام عاشورا یکی از پدیده های عظیم بشری است که اگر نبود زینب کبری’، کربلا در کربلا می ماند و تشنگان حقیقت و معرفت حسینی از آن چشمه نورانی حریت و راه بندگی حقیقی، محروم مانده و در راه ناهموار، اسیر رسیدن به سعادت می گشتند؛ نوشتار پیش رو، با استفاده از اسناد و داده های کتابخانه ای و البته بهره گیری از روش تحلیل محتوا در صدد است خطبه های بانوی نهضت کربلا در کوفه و شام را بازخوانی کرده و مؤلفه های تبیینی بسیار مفیدی را شناسایی نموده است که برخی از آنها عبارتند از: اجتناب ناپذیری تبیین؛ تحلیل وضع موجود؛ هشدار نسبت به آینده؛ دادخواهی و محاکمه دشمن؛ تبیین ناکامی دشمن و...؛ بدون تردید مؤلفه های بازخوانی شده از خطبه های بانوی کربلا می تواند چراغ راه مناسبی برای جهادگران جبهه تبیین باشد، تا در پرتو آن بتوانند در مسیر جهاد تبیین گام های موثری بردارند.
بررسی هم معنایی چهار جفت از اسماء حسنای خداوند دربافت آیات قرآن، با رویکرد تحلیل مؤلفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مکتوبات اهل لغت در مواردی از چند واژه یک معنا اراده شده که به آن ترادف گویند. بررسی معانی واژگان مترادف قرآن کریم، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است؛ لذا بحث ترادف از پربسامدترین ارتباطات معنایی قرآن کریم است و اهمیت ویژه ای در دانش معناشناسی دارد. مطالعه ی ترادف می تواند پرده از برخی زوایای حکمتِ گزینش واژگان مترادف برگیرد. این مهم در مدل تحلیل مؤلفه ای اهمیت ویژ ه ای دارد؛ و گستره مفهومی یک واژه را منوط به اجزایی محدودتر به نام مؤلفه های معنایی می کند. که با تجزیه و تحلیل آن همانندی و تغایر بین واژه های مرتبط محرز و آشکار می شود. و نقش بی بدیلی درتبیین هم معنایی دارد. این مقاله با کاربست این فرضیه کاربردی معناشناختی، به بررسی ویژگیهای چهار جفت از اسماء حسنای خداوند پرداخته است؛ و اشتراکات و افتراقات هر یک از چهار جفت منتخب را باز می نماید. و شرایط خاص و تمایز محیط زبانی آنها را تبیین و تشریح می کند. بررسی ها حاکی است: از بین اسماء مترادف، یکی می تواند در بافت و محیط زبانی مشخص معنای متناسب با آن بافت را افاده کند. و مشعر به مؤلفه هایی خاص باشد. لذا از یک طرف امکان جابجایی آن اسم با دیگر اسمهای مترادفاتش نیست. و از طرف دیگر همه مؤلفه های یک اسم در یک آیه مراد خداوند است. زیرا ناسازگار با بلاغت قرآن است؛ و باعث انحراف معنایی از مراد متکلم می شود.
ساز مخالف: فمینیسم اسلامی و وسوسه های آزادی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۹۹)
185 - 207
حوزههای تخصصی:
فهمی جدعان از متفکران فلسطینی و دانشگاهیان اردنی است که به حوزه تمدن عربی و جهان معاصر عرب توجه خاصی دارد و در این زمینه آثار متعددی منتشر کرده است. در کتاب خارج السرب: بحث فی النسویه الاسلامیه الرافضه و اغراآت الحریه ، به گزارش و تحلیل فمینیسم اسلامی در جهان معاصر می پردازد. وی در این کتاب طی شش فصل می کوشد تصویری فراگیر از جریانات گوناگونی که زیر چتر فمینیسم اسلامی می گنجند به دست دهد و تفاوت آن ها را بشمارد و دستاوردهای آن ها را ارزیابی کند. در این کتاب نخست از پیدایش فمینیسم اسلامی سخن می گوید و یکی از خاستگاه های آن را ایران معاصر و مجله «زنان» می داند. آنگاه به دیدگاه تفسیری فمینیست هایی چون امینه ودود، لیلا احمد و فاطمه المرنیسی می پردازد و آن ها را در گروهی جای می دهد که در عین التزام به اعتبار قرآن کریم می کوشند تفاسیر متفاوتی از آیات ناظر به احکام زنان به دست دهند. سپس جدعان گزارشی از دیدگاه چهار فمینیست به دست می دهد که گرچه در فرهنگ اسلامی بالیده اند اما با اسلام سر همسویی ندارند. در فصل پایانی نیز به تحلیل و نقادی برخی از این فمینیست ها دست می زند و در عین حال توجه به این پدیده، پذیرش برخی مدعیات، و مواجهه درست با آن را پیشنهاد می کند. در این مقاله، پس از مرور کتاب، کوشیده ام برخی ملاحظات روشی و محتوایی را درباره این کتاب بازگویم و آن را ارزیابی کنم.
موانع و چالش های حمایت از حق بر سلامت در نظام حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین حقوق اداری سال پنجم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۶
135 - 160
حوزههای تخصصی:
حق برخورداری از بالاترین استانداردهای قابل حصول سلامت از مهم ترین حق های بشری است که به عنوان یکی از حقوق بنیادین در نظام بین المللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است. با این حال در حقوق ایران، اجرای این حق نیز به مانند برخی دیگر از حق ها با موانع و چالش های قانونی مواجه گردیده و به طور بدیهی دستیابی به یک نظام سلامت مطلوب در وهله اول نیازمند شناسایی و رفع این موانع خواهد بود. بر این اساس، در مقاله پیش رو به روش توصیفی -تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای به این پرسش اصلی پاسخ داده شده است که عمده موانع و چالش های حقوقی حق بر سلامت در حقوق ایران چیست؟ هدف از تحقیق حاضر شناسایی موانع فراروی حوزه مورد بحث در جهت رفع موانع مذکور و دست یابی به نظام حقوقی مطلوب تر در این عرصه است . یافته های پژوهش گویای این واقعیت است که عدم توجه به معنا و مفهوم دقیق و استاندارد حق بر سلامت و نیز عوامل گوناگون مؤثر بر آن در قوانین موضوعه کشور، عدم رفع مسئله تعارض منافع، ضعف در نظام نظارت قانونی و ضعف در ضمانت اجرای قوانین موجود، به علاوه برخی از خلأهای قانونی دیگر، از جمله مهمترین موانع و چالش های قانونی فراروی حق بر سلامت می باشند در نتیجه رفع این موانع ، اصلاح قوانین و سیاست های کلان موجود در این زمینه از ضروریات اصلی نظام تقنینی کشور می باشد.
بررسی نقش میانجی گری باورهای ارتباطی در رابطه بین انتظارات زناشویی با کیفیت زندگی زناشویی در خانواده های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
173 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی گری باورهای ارتباطی در رابطه بین انتظارات زناشویی با کیفیت زندگی زناشویی در خانواده های نظامیبود. روش پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش خانوارهای نظامی شهر تهران در سال 1401 بود که از بین آنها 204 نفر با روش نمونه گیری در هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر را پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران (1387، پرسشنامه کیفیت زناشویی باسبی، کران، لارسن و کریستنسن(2005) و باورهای غیرمنطقی در زندگی زناشویی ایدلسن و اپستین (1981) تشکیل دادند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها شان می دهد اثر مستقیم انتظارات زناشویی (41/0-=β) و باورهای ارتباطی (36/0-=β) بر کیفیت زندگی مورد تأیید قرار گرفت( 05/0P< ) و انتظارات زناشویی بر باورهای ارتباطی (05/1=β) اثر مستقیم دارند( 05/0P< ). همچنین اثر غیرمستقیم انتظارات زناشویی (38/0-=β)بر کیفیت زندگی زناشویی زوجین نظامی در سطح 05/0 معنی دار است. بنابرین نتایج پژوهش حاکی از برازش مطلوب مدل تحلیل مسیر نقش میانجی گری باورهای ارتباطی در رابطه بین انتظارات زناشویی با کیفیت زندگی زناشویی در خانواده های نظامی است.
تحلیل زاویه الرؤیه فی شعر رضا براهنی وفاروق جویده من منظار تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
9 - 36
حوزههای تخصصی:
إنّ زاویه الرؤیه من المصطلحات الأکثر أهمیّه فی الدراسات السردیّه الحدیثه؛ فهی محاوله حمیده لتقلیل تفوّق دور السارد علی النصّ وطریقه فنّیّه فاعله تُظهر نوع إدراک السارد ونظرته إلی موضوعات متداخله یستهدفها والعلاقات الّتی یقیمها مع الشخصیات الأخری. یعتنی تودوروف بالجانب المعرفیّ والفکریّ فی زاویه الرؤیه ویسخّرها طریقه فنّیّه من طرق التحکّم فی رؤی الشخصیّات خلال الأحداث المختلفه أو الإشعار بمدی إدراک السارد أمام الشخصیات الأخری. إنّ رضا براهنی وفاروق جویده من الشعراء المحدثین فی الشعر الفارسیّ والعربیّ المعاصر وهما یحتفیان بأحداث السرد وما یجری على شخصیاته من تغیّرات سلوکیّه عند صراعها مع قضایا مختلفه کما یولیان أهمیّه لمشارکه السارد فی السرد بحیث یمتلک السارد فی قصائدهما حرّیه العمل وقوّه التنقّل إلی أیّ مکان وزمان، غیر أنّه بدلاً من أن یتدخّل فی الأحداث مباشره، یلخّصها أو یحلّلها بعد حدوثها عاده. بما أنّ لنظریّه تودوروف النقدیّه فی دراسه زاویه الرؤیه أثراً کبیراً فی النقد الأدبیّ، جعل البحث الراهن هذا التأثیر الملحوظ فی ساحه التطبیق والمقارنه فی نماذج شعریّه للشاعرین الإیرانیّ والعربیّ الحدیثین، وصولاً إلی رؤی السارد الجوهریه إزاء القضایا المتصارعه الّتی یعیشانها فی عالمهما الحقیقیّ والتخییلیّ. لقد انتهجت هذه المقاله المنهج الوصفیّ – التحلیلیّ وترمی إلی دراسه أنماط زاویه الرؤیه فی شعر فاروق جویده ورضا براهنی من منظار تودوروف مرتکزه علی دعائم المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. تفید نتائج البحث بدینامیه ثلاث تقنیات رئیسه اعتبرها تودوروف فی تصنیف أنواع زاویه الرؤیه، منها تقنیه "الرؤیه من الخلف" الّتی تمتاز فی شعر فاروق جویده بانهماک السارد فی التعبیر عن عمق الموضوع، وبالعکس یبادر السارد إلی الهرب منه فی شعر رضا براهنی. تمتاز تقنیه "الرؤیه مع" فی شعر رضا براهنی بتعایش السارد السلمیّ مع الشخصیه أو مشارکته فی شؤون حیاتها وتأتی فی شعر فاروق جویده فی موضع نقاش السارد مع الشخصیه واستجوابها تجاه تصرّفاتها وأفکارها. أمّا تقنیه "الرؤیه من الخارج" فتقترب فی شعر رضا براهنی من حاله إخفاء السارد الحقیقه بتعمّد وتدلّ فی شعر فاروق جویده علی حاله عجزه عن اکتشافها.
بررسی و تحلیل مسئله شفاعت از دیدگاه غزالی و مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شفاعت از مجموعه مباحث تفسیری، کلامی و فلسفی و یکی از مسلمات و ارکان عقاید اسلامی است. که همه مسلمانان با الهام گیری از آیات قرآن، اصل شفاعت و واسطه بودن انبیا و اولیا الهی بین خدای سبحان و خلق را پذیرفته اند. به طور اجماعی برخورداری انبیا و اولیا از مقام شفاعت در روز قیامت مورد وفاق همه مذاهب اسلامی بوده است. غزالی قسم دیگری را بدان افزوده و علما را نیز شایسته شفاعت دانسته است. مقاله حاضر با روشی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای ضمن بیان مفهوم، ماهیت شفاعت و گستره آن در نظام توحیدی و معادی پس از تبیین مستندات قرآنی و موضع مکتب های مختلف کلامی در موضوع شفاعت به بررسی آرا غزالی و مولانا در مثنوی پرداخته است. با نگاهی به مثنوی، می توان دریافت گستره ای که مولانا برای شفاعت قائل بوده، وسیع تر از معتقدات بیشتر اندیشمندان هم عصر اوست؛ اشاعره و معتزله پیامبر اسلام (ص) را شفاعت کننده می دانند و در مورد سایر شفعاء نظریه خاصی ارائه نکرده اند. معتزله شفاعت را در ازدیاد نعمت های مومنان بهشتی و اشاعره آن را در کاستن عذاب فاسقان و ظالمان می دانند. از دیدگاه آنان هر پیامبر شفاعت کننده امت خویش است. اما از نگاه توحیدی مولانا حق تعالی رحمتش بر غضبش پیشی دارد و معیار خداوند در آفرینش و معاد، بر شفاعت، کَرَم و رحمت است.
تأملی در دو سفر خودشناسی؛ «دوردست های مبهم» از محسن نکومنش فرد و «الحب فی المنفی» از بهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوژه مهاجر در تجربه مهاجرت با پشت سر گذاشتن سردرگمی و گسست از فرهنگ خود و عدم تعلق به کشور میزبان، در صدد رسیدن به هویت حقیقی خود، فراز و فرودهای گوناگونی را پشت سر می گذارد. با توجه به لغزندگی هویت و الگوهای نظری موجود در خصوص مقوله مهاجرت در آرای هومی بهابها، پژوهش حاضر با رویکرد تطبیقی و با تکیه بر روش توصیفی_تحلیلی، درونمایه های مربوط به هویت مهاجر را در آثار «دوردست های مبهم» و «الحب فی المنفی»، در مراحلی چون مواجهه با دیگری، پذیرش و امتناع، آگاهی گسترده، بازگشت به خود و در نهایت گسست و فرجام بررسی می کند. در این آثار، شخصیت های شرقی در تعارض و تقابل با فرهنگ غرب و متناسب با تحولات درونی، درهم آمیزی با جریان دردناک جهانی و حفظ موضع ایدئولوژیک، به شناخت و درک شبکه ای از روابط جهانی دست یافته و بستری مبتنی بر واقعیت تاریخی، سیاسی و انسانی برای بیداری قلمروی از یاد رفته روان قهرمان در مرزهای ادغام شده «خود» و معنا بخشیدن به آن فراهم می کنند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد مهاجرت با گسست از فرهنگ خودی، رویارویی با فضای سرزمین میزبان و درک مکان و زمان در روند تعامل و تقابل با فضای گفتمانی «دیگری» به مثابه یک فضای روایتی مولّد_«فضای سوم»_ در آثار، به بیان تفاوت ها و تباین ها در جهان می-پردازد؛ فرآیندی که با توجه به عوامل روان شناختی و جامعه شناختیِ دیگربودگی و تحلیل عمیق مفاهیم بیگانه و بیگانگی اهمیت تازه ای به مفهوم هویت می بخشد.
بررسی تاثیر بحران های پس از انقلاب اسلامی ایران در تغییر نقش جهادسازندگی (1358- 1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به فرمان امام خمینی جهادسازندگی با هدف محرومیت زدایی از مناطق روستایی تشکیل شد. وظایف و مسئولیت های این نهاد در مدت دو دهه فعالیتش (1358-1378)، بارها دچار تغییر و تحولات بنیادی شد. تغییر در ماهیت فعالیت های جهاد در دهه نخست حیات این نهاد، ابعاد گسترده ای را شامل می شد. به طوری که از یک سو با تغییر در صحنه سیاسی_اجتماعی ایران، جهاد سازندگی نیز دچار تغییر و تشویش وظایف محوله شد و از سوی دیگر تغییر نقش جهادسازندگی نخست سبب تغییر در ساختار اداری این نهاد و درنهایت منجر به فروپاشی و انحلال آن شد. مسئله اصلی پژوهش حاضر تبیین و تحلیل چگونگی مواجه این نهاد با بحران های است که در دهه نخست انقلاب اسلامی روی داد و اینکه تأثیر این بحران ها بر تغییر نهادی نقش جهادسازندگی چه بوده است. پژوهش حاضر با بهره گیری از اسناد آرشیوی، مصاحبه ها، گزارش های دولتی و منابع کتابخانه ای و با استفاده از روش پژوهش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که جهادسازندگی هرچند ابتدا با هدف محرومیت زدایی از روستاها تشکیل شد اما با درگیر شدن در بحران های دهه نخست پس از انقلاب اسلامی، از انجام وظیفه اصلی خود دور ماند و با بر عهده گرفتن برخی نقش های حاشیه ای هرچند باعث تثبیت انقلاب اسلامی در مناطق محروم و روستایی شد، اما به دلیل تنوع وظایف و تغییر نقش نهادی، دچار نوعی بی نظمی اداری در درون شد و درنهایت این بی نظمی سبب تغییر نگاه کارگزاران نظام ج.ا به این نهاد شد تا مسیر انحلال و فروپاشی این نهاد هموار شود
تحلیل و بررسی کارکردهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دوره پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان یکی از نهادهای فرهنگی در دوره پهلوی دوم، در سال1344ش شروع به فعالیت کرد. پرسش اصلی این است که کارکردها و کژکارکرد های کانون در ارتباط با حکومت پهلوی و جامعه ایران چه بوده است؟ در این پژوهش با رویکرد تاریخی و براساس روش اسنادی و با اتکاء به منابع اصلی و مدارک مراکز آرشیوی، مجلات و مصاحبه شفاهی، به کشف، توصیف و تحلیل فعالیت های کانون پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می-دهد که این نهاد فرهنگی، طی دوازده سال فعالیت، با تاسیس کتابخانه های متعدّد و انجام فعالیت های متنوع در حوزه کتاب، تئاتر، سینما، انیمیشن و موسیقی، کودکان و نوجوانان را با کتاب، فعالیت های فرهنگی و از همه مهمتر آنچه در پیرامون آنها می گذشت آشنا کرد. هرچند کانون با جذب بخشی از روشنفکران چپِ و معترض حکومت، آنان را تا حدِّ زیادی منفعل کرد؛ با این حال نتوانست به وظیفه تربیتِ نسلی وفادار به آرمان سلطنت پهلوی که می بایست برای «ورود به مرحله تجدد» و تمدن بزرگ آماده شوند، عمل نماید. لذا کانون برای حکومت پهلوی دارای کژکارکرد؛ اما برای جامعه ایران دارای کارکردهای پنهانِ مثبت بوده است. نویسندگان، کارگردانان، بازیگران و نقاشانی که کار خود را از کانون آغاز کردند، بعد از سرنگونی حکومت پهلوی، هنر آنها در خدمت انقلاب قرار گرفت.
نقش میانجی پریشانی روان شناختی در رابطه آشفتگی استنتاج با علائم وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
332 - 342
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی پریشانی روان شناختی (افسردگی، اضطراب و تنیدگی) در رابطه بین آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی (تحلیل مسیر) و جامعه آماری کلیه کاربران شبکه های اجتماعی (بین 20 تا 50 سال) در شهر مشهد در سال 1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 345 نفر در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل سیاهه وسواسی- اجباری فوآ و همکاران (2002)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی لاویبوند و لاویبوند (1995) و مقیاس آشفتگی استنتاج آردما و همکاران (2010) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد که آشفتگی استنتاج با علائم وسواسی- اجباری ، آشفتگی استنتاج با پریشانی روان شناختی و پریشانی روان شناختی با علائم وسواسی- اجباری رابطه مستقیم و معناداری دارد. همچنین پریشانی روان شناختی در رابطه بین آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری نقش میانجی دارد و مدل از برازش خوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج پژوهش و نقش میانجی پریشانی روان شناختی در رابطه آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری، در شرایط بالا بودن پریشانی روان شناختی، رابطه آشفتگی استنتاج با علائم وسواسی- اجباری قوی تر از زمانی است که مؤلفه های افسردگی، اضطراب و تنیدگی کم است. همچنین، برنامه ریزی جهت کاهش پریشانی روان شناختی می تواند در کاهش اثر آشفتگی استنتاج بر علائم وسواسی- اجباری مؤثر باشد.
تحلیل زبان شناختی کاربرد استعاری اسامی گل ها در زبان ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
143-169
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه معنی شناسی شناختی لیکاف و جانسون (1980) استعاره یکی از مفاهیم انتزاعی تفکر و زبان است. استعاره فرایندی فعال در نظام شناختی و از مجاری اصلی درک انسان از محیط پیرامونی است. پژوهش حاضر بر آن است تا مفاهیم موجود در به کارگیری گل ها در گفتارهای روزمره گویشوران زبان ترکی را تبیین نماید و دیدگاه آنها به این مفاهیم و پدیده های مربوط به اسامی گل ها، نیز قلمرو مبدأ و مقصد آن ها را مشخص کند. داده های این تحقیق از طریق انجام مصاحبه با 30 نفر از گویشوران زبان ترکی گردآوری گردید که در نهایت، 13 نام پرکاربرد استعاری از حوزه گل ها در نظر گرفته شد و حوزه های مبدأ و مقصد این واژه ها ارائه گردید؛ همچنین نگرش فرهنگی گویشوران به اسامی گل ها از طریق مفهوم سازی و مقوله بندی با ترسیم نمودار نشان داده شد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که اسامی گل ها وارد زبان ترکی شده و گویشوران از آنها برای توصیف کسی یا چیزی به صورت استعاری بهره می گیرند؛ طوری که کاربرد این واژه ها در مقایسه با سایر پدیده های طبیعت از بسامد وقوع نسبتأ بیشتری برخوردار است. این پژوهش می تواند برای زبان شناسان، مترجمان زبان های ترکی به فارسی و بالعکس، شاعران و ادیبان مفید واقع شود.
نگاشت انواع استعاره های هستی شناختی در داستان سه تار اثر جلال آل احمد از منظر شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره در ادب فارسی، قدمت و جایگاه والایی داشته است. ادبیات ذاتاً پدیده ای اجتماعی است و پیوند ادبیات و جامعه پیوندی متقابل، دیرینه وانکارناشدنی است. نویسندگان و شاعران از دیرباز اندیشه ها ی اجتماعی خود را با عناصر هنری آمیخته اند و درقالب شعر و نثر بیان کرده اند. هدف این پژوهش، بررسی انواع استعاره های هستی شناختی در داستان سه تار است. نگارندگان در صددند تا نشان دهند که استعاره های هستی شناختی در داستان سه تار چگونه به کار رفته است و چه مفاهیمی از طریق این استعاره ملموس شده اند. ماهیت روش شناختی این پژوهشِ کیفی، توصیفی-تحلیلی بوده و داده ها از داستان سه تار اثر جلال آل احمد گردآوری شده اند. یافته ها حاکی از آن است که راوی به منظور انتقال مفاهیم موردنظر از استعاره به خوبی بهره گرفته است. همچنین، نتایج نشان داد که کاربرد استعاره های هستی شناختی در این داستان از فراوانی بالایی برخوردار بوده، به گونه ای که تعداد 15 مورد از استعاره ها شامل 3 استعاره هستومند و ماده، 9 مورد استعاره مکان و ظرف و 3 مورد استعاره شخصیت بخشی بوده اند.
Design and Validation of Decentering Schemes for Decision-Making about Curriculum Based on Schwab’s Theory and Features of the Curriculum Development System in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: the present study aimed to design and validate decentering schemes for decision making about curriculum based on Schwab’s practical theory and features of the educational system in Iran. Methodology: in the first step, qualitative methods of "Speculative Essay", "Evaluative Inquiry: Situational Assessment", and "Integrative Inquiry: The Research Synthesis" were employed to explain decentering curriculum according to Schwab's theory, to evaluate and analyze the characteristics of the curriculum system in Iran with regard to the decision-making structure, and to codify the first options of decentering the curriculum, respectively. To evaluate the quality of the primary scheme and codify the final one, the qualitative research approach and interviews were employed. Findings: the findings of this study show that decentering decision making about the elements of curriculum in Iran’s curriculum development system includes seven schema as follows: (a) uniform (one type); (b) multiform (four types); (c) formless (ten types); (d) a combination of uniform and multiform (four types); (e) a combination of uniform and formless (ten types); (f) a combination of multiform and formless (forty types), and (g) a combination of uniform, multiform, and formless (forty types). Conclusion: in the designed scheme, several decision-making positions for curriculum are introduced according to various area features of the country to enable all areas to make optimal choices with regard to their capacity.
مدل ساختاری خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بر اساس نشانه های هیجانی و معنویت: نقش میانجی شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۲۰۶-۱۱۹۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: دیابت یک بیماری مزمن، رو به رشد و همراه با پیامدهای جدی و مهم جسمانی و روانی است. خودمراقبتی در کنترل این بیماری بسیار حائز اهمیت است و شناسایی عوامل مؤثر بر خودمراقبتی مانند نشانه های هیجانی، معنویت و شفقت به خود می تواند ما را در کنترل بهتر این نوع بیماری یاری کند. مرور پیشینه پژوهشی نشان می دهد در حیطه خودمراقبتی دیابت نوع دو مطالعات اندکی وجود دارد، ازاین رو مطالعه حاضر درصدد بررسی نقش شفقت به خود بر خودمراقبتی دیابت از طریق نشانه های هیجانی و معنویت است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رابطه خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بر اساس نشانه های هیجانی و معنویت با میانجی گری شفقت به خود انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر تهران در سال 1400-1399 بود که به روش نمونه گیری در دسترس، 423 نفر از بیمارستان های شریعتی، امام خمینی (ره) و پلی کلینیک تخصصی سلامت و دیابت تابان انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودمراقبتی دیابت نوع 2 (نعمتی زاده و همکاران، 1400)، نشانه های هیجانی (واردنر و همکاران، 2010)، شفقت به خود (نف، 2003) و معنویت (پارسیان و دونینیگ، 2009) استفاده شد. همچنین داده های پژوهش با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS-24 وAMOS-24 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد اثرکل نشانه های هیجانی (0/01 >P، 0/274- =β)، معنویت (0/01 >P، 0/485 =β) و شفقت به خود (0/01 >P، 0/369 =β) بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در سطح 0/01 معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم نشانه های هیجانی (0/01 >P،4 0/16- =β)، معنویت (0/01 >P، 0/098 =β) بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در سطح 0/01 معنادار بود. بر این اساس مشخص شد شفقت به خود اثر نشانه های هیجانی بر خودمراقبتی را به صورت منفی و اثر معنویت بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت را به صورت مثبت و معنادار میانجی گری می کند. همچنین نتایج حاکی از آن بود که متغیرهای معنویت، نشانه های هیجانی و شفقت به خود در مجموع 51 درصد از واریانس خودمراقبتی را در مبتلابان به دیابت نوع 2 تبیین می کنند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد شفقت به خود در رابطه بین نشانه های هیجانی و معنویت و خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، نقش میانجی دارد، ازاین رو افزایش خودشفقتی در این بیماران می تواند با کنترل نشانه های هیجانی منفی مانند افسردگی و اضطراب و افزایش معنویت در ارتقای خودمراقبتی این بیماران تأثیرگذار باشد.
اثربخشی درمان بین فردی بر انعطاف پذیری کنشی و فشارخون زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۲۴۲-۱۲۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: بر اساس شواهد، بیماران مبتلا به عروق کرونر فشارخون ناپایدار و انعطاف پذیری کنشی پایینی دارند که این عوامل موجب عود بیماری و افزایش خطر مرگ و میر می شود. بر اساس مطالعات پیشین، درمان بین فردی می تواند به درمان اختلالات مزمن کمک کند، اما در مورد اثربخشی این نوع درمان بر انعطاف پذیری کنشی و فشارخون زنان مبتلا به بیماری عروق کرونر، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان بین فردی بر انعطاف پذیری کنشی و فشارخون زنان مبتلابه بیماری عروق کرونر انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه همراه با یک دوره پیگیری (45 روزه) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران زن مبتلا به بیماری عروق کرونر مراجعه کننده به کلینیک بازتوانی قلب بیمارستان افشار یزد در سال 1400 بود که 28 نفر از آن ها به روش هدفمند انتخاب شده و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه کونور و دیویدسون (2003) و دستگاه فشارسنج بود. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته و نرم افزار SPSS24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: طبق نتایج به دست آمده، درمان بین فردی تأثیر معناداری بر انعطاف پذیری کنشی بیماران دارد (0/05 >P). با این که این درمان تأثیر معناداری بر فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در پایان مداخلات دارد اما این تأثیر در مرحله پیگیری معنادار نبود (0/05 <P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، به نظر می رسد درمان بین فردی موجب بهبود انعطاف پذیری کنشی بیماران عروق کرونر می شود. بنابراین آگاهی متخصصان از این درمان در جهت بهبود انعطاف پذیری کنشی و فشارخون بیماران عروق کرونر حائز اهمیت است
بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر نظم جویی هیجانی و کیفیت زندگی دانشجویان موسیقی دارای رگه های اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (مهر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
۱۳۵۲-۱۳۳۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: درمان هیجان مدار، هیجان را به عنوان اساس و پایه تجربه در ارتباط با کارکردهای انطباقی و غیر انطباقی معرفی می کند. بنابراین این نوع درمان می تواند با کاهش شدت هیجانات منفی پیش از بروز پاسخ (تنظیم هیجانی)، به ارتقای کیفیت زندگی و کاهش سطح اضطراب دانشجویان کمک کند. در مورد بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر اضطراب اجتماعی، نظم جویی هیجانی و کیفیت زندگی دانشجویان، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر اختلال اضطراب اجتماعی، نظم جویی هیجانی و کیفیت زندگی دانشجویان موسیقی دارای رگه های اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان موسیقی دانشگاه هنر در سال 1399 بود. از این جامعه آماری، تعداد 30 نفر به شیوه هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه 15 نفری آزمایش (گروه درمان هیجان مدار) و گواه گمارده شدند. در جلسات مداخله درمان هیجان مدار از پروتکل درمانی جانسون (2004) و برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران،2000) و دو پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی، کرایچ و اسپاینهون، 2002) و کیفیت زندگی (ویر و شربورن،1992) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد درمان هیجان مدار بر کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی، بهبود توانایی نظم جویی هیجانی و بهبود کیفیت زندگی دانشجوبان موسیقی دانشگاه هنر مؤثر بوده است (0/01>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، این نتیجه حاصل می گردد که درمان هیجان مدار می تواند با تأکید بر شناسایی نیازهای هیجانی، تمرکز بر نقش مهم هیجانات در روابط بین فردی و آموزش مدیریت هیجانات موجب کاهش علائم اضطراب اجتماعی، یهبود توانایی نظم جویی هیجان و کیفیت زندگی دانشجویان شود. بنابراین، تکرار آزمایش در گروه های دیگر و نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.
پدیدارشناسی سیاه چاله سازمانی: سیاست زدگی نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، شناخت ماهیت سیاه چاله سیاست زدگی در وزارت آموزش و پرورش و شناسایی علل و پیامدهای آن است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: رویکرد این پژوهش کیفی و راهبرد مورد استفاده پدیدارشناسی است. در پژوهش حاضر از مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای جمع آوری داده ها از اداره ها و سازمان های وابسته به وزارت آموزش و پرورش استفاده شده است. بدین منظور با 15 نفر از خبرگان و مدیران آموزش و پرورش مصاحبه صورت گرفت و کدگذاری داده ها با روش تحلیل مضمون انجام پذیرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر به ارائه ساختاری حاوی معنا و مفهوم، عوامل، و پیامدهای سیاه چاله سیاست زدگی در وزارت آموزش و پرورش منجر گردید. معنا و مفهوم پدیده شامل سیاست زدگی مدیریت منابع انسانی، نفوذ بیش از حد مباحث ایدئولوژیک در نظام و محتواهای آموزشی، و مداخلات سیاسی در ساختار و برنامه های اداری و آموزشی؛ عوامل ایجاد پدیده شامل عوامل سازمانی و عوامل زمینه ای؛ و پیامدهای پدیده شامل پیامدهای فردی، سازمانی، و محیطی است. ارزش/ اصالت پژوهش: سهم این پژوهش در نظام آموزش و پرورش کشور، گسترش قلمرو مفهومی پدیده سیاست زدگی و شناسایی سیاه چاله سیاست زدگی و ارائه پیشنهادها و راهکارهای عملی و کمک به برطرف نمودن این سیاه چاله است. همچنین، پژوهش حاضر با شناسایی عوامل (اقدامات و رفتارها) ایجاد سیاه چاله سیاست زدگی به جلوگیری از بروز این پدیده کمک خواهد کرد.
بررسی تأثیر حمایت سازمانی بر تعهد سازمانی با نقش میانجی عزت نفس سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تاثیر حمایت سازمانی بر تعهد سازمانی با نقش میانجی عزت نفس سازمانی است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش از نوع کمّی و به شکل توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت پخش اطلس دینا (منطقه شمال غرب) بوده است. نحوه نمونه گیری به صورت طبقه ای-تصادفی و قابل دسترس از جامعه آماری بوده است. در این پژوهش، از ابزار پرسشنامه و از نظرات 186 نفر از جامعه آماری برای گردآوری داده ها استفاده شده است. برای بررسی روابط بین متغیرها نیز چندین فرضیه ارائه شده است که به روش مدلسازی معادلات ساختاری مورد ارزیابی قرار گرفته است. همچنین، از ابزارهای SPSS و SmartPLS برای نتایج و تفسیر فرضیه ها استفاده شده است. یافته ها: حمایت سازمانی بر عزت نفس سازمانی و تعهد سازمانی اثر مثبت و معنادار داشته است. از سوی دیگر، عزت نفس سازمانی بر تعهد سازمانی اثر مثبت و معنادار داشته است. در نهایت، خروجی ها نشان دادند که عزت نفس سازمانی رابطه بین حمایت سازمانی و تعهد سازمانی را به صورت مثبت و معنادار میانجی گری می کند. همچنین، در میان ابعاد تعهد سازمانی، تعهد عاطفی بیش ترین اثرپذیری را از متغیرهای عزت نفس و حمایت سازمانی داشته است. به طور کلی، حمایت و عزت نفس سازمانی به بهبود تعهد در شرکت پخش اطلس دینا منجر می شود. ارزش/ اصالت پژوهش: بررسی نقش میانجی عزت نفس سازمانی در رابطه بین حمایت سازمانی و تعهد سازمانی که پیش از این مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته بود، دیدگاه جدیدی برای سازمان ها ایجاد می کند که در این پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفته است و از این طریق می توان تعهد را در شرکت ها و سازمان ها توسعه بخشید.
شناسایی و اولویت بندی روستاهای درمعرض خطر سوانح طبیعی کشور با هدف ارائه طرحهای ایمن سازی و تحقق بند 8 ماده 27 برنامه ششم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۰۸-۹۱
حوزههای تخصصی:
سوانح طبیعی به عنوان پدیده هایی تکرارشدنی و مخرب، همواره در طول دوران حیات کره زمین وجود داشته و زندگی بشر را با خطر جدی مواجه ساخته اند؛ به ویژه در مناطق روستایی که به دلیل توان محدود در مقابله با این تهدیدات محیطی و ارتباط تنگاتنگ زندگی ساکنان این سکونتگاهها با محیط طبیعی، از دیرباز بیش از دیگر جوامع در معرض خطر سوانح طبیعی و اثرات گسترده آنها بوده اند. از آنجا که شناخت محیطی و برنامه ریزی پیش از سانحه، در کاهش اثرات فاجعه آفرین سوانح طبیعی در سکونتگاههای روستایی اثربخش می باشد، در این پژوهش با استناد به بند 8 ماده 27 قانون برنامه ششم توسعه کشور و با رویکرد پیشگیری، کاهش خطر و مدیریت ریسک مخاطرات و بویژه تعیین اولویت مداخله به منظور تخصیص بودجه جهت ایمن سازی روستاها در برابر مخاطرات طبیعی، به شناسایی، ارزیابی آسیب پذیری و اولویت بندی سکونتگاه های روستایی در سراسر کشور پرداخته شده و همزمان با توجه به برداشت حجم عظیمی از اطلاعات میدانی در مقیاس روستا در سرتاسر کشور، سامانه اطلاعات مکانی بر بستر وب طراحی و مستقر گردیده و اطلاعات برداشت شده در بازدیدهای میدانی 1418 روستا در 31 استان، مشتمل بر ویژگیهای محیطی، کالبدی، سوابق مرتبط با مخاطرات مورد بررسی، شاخصهای خطر و پتانسیل خطرپذیری در این پایگاه داده ثبت گردیده است. این سامانه قادر است با کنار هم قرار دادن اجزای خطر سوانح و حوادث، راهکارهای مدیریتی مناسب جهت کاهش آسیب پذیری را آشکار سازد و با تعریف سطح دسترسی برای ذینفعان مختلف از سطوح ملی تا سطوح محلی، امکان به روز رسانی اطلاعات فراهم گردد.