مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
کژکارکرد
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به اهداف و آرمان های سند چشم انداز بیست ساله کشور، مشخص می گردد که تحقق آنها مستلزم نیروهای انسانی توانمند و متخصص در تمامی زمینه ها می باشد. از سویی معضل فرارمغزها در چند دهه گذشته روندی صعودی داشته و امروزه به شکل یک بحران اجتماعی خودنمایی می کند. هدف این مقاله، مطالعه اثرات رسانه های جمعی بر پدیده فرار مغزها با تاکید بر رسانه های داخلی است که چارچوب نظری آن بر مبنای تئوری دفع – جذب و همچنین نظریه کاشت بنا شده است. به منظور بررسی موضوع با استفاده از تحقیقی پیمایشی و انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با تعدادی از دانشجویان سال آخر رشته های فنی و مهندسی دانشگاه صنعتی شریف که قصد مهاجرت دائمی یا بلندمدت از کشور را داشته اند، به شناسایی عوامل موثر بر قصد آنها و میزان و نحوه اثرگذاری رسانه های داخلی و خارجی بر تصمیم به مهاجرت پرداخته شد. بر اساس یافته های تحقیق، از میان رسانه های مورد مطالعه، اینترنت بیشترین اثرگذاری را در این میان داشته و ماهواره در مرتبه بعدی قرار میگیرد. همچنین تلویزیون به عنوان رسانه داخلی کژ کارکردهای بیشتری نسبت به دیگر رسانه های داخلی دارد. مشارکت کنندگان در تحقیق «کیفیت پایین برنامه های تلویزیون و عدم تناسب برنامه های تلویزیون با سطح خواسته ها، علایق و انتظارات جوانان تحصیلکرده»، « بازنمایی نامطلوب قشر تحصیلکرده جامعه در تلویزیون»، و «سهم اندک جوانان از برنامه های تلویزیون» و «عدم ترویج و اشاعه فرهنگ علمی» را مهمترین کژ کارکردهای تلویزیون در کشور و زمینه ساز و محرک فرار مغزها می دانند. به زعم آنان، تلویزیون داخلی بیشتر «وسیله تفریح اقشار کم سواد» می باشد تا «وسیله ترغیب نخبگان». این در حالی است که رسانه های خارجی در ذهن تحصیلکردگان ، تصویر ایده الی از کیفیت زندگی کاری و غیر کاری نخبگان در کشورهای مقصد شکل داده اند.
نقش شبکه های اجتماعی مجازی در توسعه جامعه مدنی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۴
71 - 97
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به شناسایی نقش مثبت و منفی شبکه های اجتماعی مجازی در توسعه جامعه مدنی ایران و میزان استفاده از هر یک از آنها در بین فعالان مدنی شهر تهران پرداخته است. این پژوهش از نوع آمیخته کیفی و کمی و روش آن مصاحبه عمیق و پیمایش بوده است. جامعه آماری در بخش کیفی صاحب نظران دانشگاهی و فعالان مدنی و حزبی که از بین آنها 25 نفر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری فعالان مدنی شهر تهران که از بین آنها 384 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها نشان می دهد که مصاحبه شوندگان برای نقش شبکه های اجتماعی مجازی در توسعه جامعه مدنی ایران 12 کارکرد ارتباطی، خبری، تبلیغی، آموزشی، بسیج سازی، کمپین سازی، جایگزینی رسانه رسمی، تقویت قدرت اجتماعی نهادها، شفاف سازی، جریان سازی، شبکه سازی و سنجش افکار عمومی و 10 کژکارکرد اخبار نادرست و شایعه، سرریزی اطلاعات، انبوه خلق مجازی، حباب گفتگو، سلیبریتی سازی، وجود همبستگی کاذب، درگیری در فضای مجازی و دور شدن از فعالیت مدنی واقعی، تخریب حریم خصوصی فعالان مدنی، غلبه مشارکت مجازی و ابزار ارائه و خودنمایی تعیین کردند. از بین این موارد، فعالان مدنی بیشترین کارکرد شبکه های اجتماعی و پیام-رسان ها را در بین فعالان مدنی شهر تهران کارکرد ارتباطی، خبری و آموزشی و کمترین کارکرد را سنجش افکار عمومی، شفاف سازی و شبکه سازی و بیشترین کژکارکردی را اخبار نادرست و شایعه، سرریزی اطلاعات و حباب گفت وگو و کمترین کژکارکردی را خودنمایی در فضای مجازی و سلیبریتی سازی مطرح کردند.
کارکردها و کژکارکردهای انتخابات در ایران:به سوی تکمیل زنجیره سیاست انتخاباتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکثریابی ساخت سیاسی و فعال شدن شکاف های اجتماعی باعث شده تا جمهوری اسلامی طی دو دهه گذشته شاهد فرایند تشدیدیابنده ای از رقابت های انتخاباتی باشد. در کنار تمام کارکردهای مثبت انتخابات در ایران، سویه های تاریک این فرایند کمتر شناخته شده است. انتخابات در ایران اغلب باعث افزایش تنازعات درونی ساخت سیاسی، ایجاد انقطاع های بسیار شدید در فرایند سیاستگذاری، زمینه سازی برای فعال سازی و تشدید شکاف های اجتماعی (خصوصا شکاف های قومی و مذهبی) و همچنین شکل گیری نوعی سیاست ورزی مبتنی بر حامی پروری و تشدید فساد اقتصادی سیاستمداران شده است. اما یکی از اصلی ترین پیامدهای منفی این فرایند، اثر مشروعیت زدای انتخابات است. این نقش مشروعیت زدا با نقش ضدتوسعه ای انتخابات در ایران پیوند خورده است. درک چنین ابعادی از لحاظ آسیب شناسی فرایندهای دموکراتیک و تلاش برای ارتقای کیفیت سازوکارهای انتخاباتی از اهمیت بالایی برخوردار است. چارچوب پیشنهادی مقاله برای اصلاح مسیر، سیاستگذاری در راستای «تکمیل زنجیره نهادی سیاست انتخاباتی» می باشد.
آسیب شناسی انجمن های علمی دانشجویی از منظر رویکرد کارکردگرایانه (انجمن های علمی دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های انجمن علمی در فضای دانشگاهی به عنوان پدیده ای چندسطحی در قالب کنش های فردی تا تعاملات در ساختارهای سازمانی و نیز ساختار سازمانی مستقل از افراد، از ادبیات نظری گسترده ای برخوردار است. آنچه حائز اهمیت است، بحث از عملکرد و نتایج آن است؛ عملکردهایی و خود ناشی از کنش ها و پیوندهای جمعی مشارکت محور افراد است که به کارکردهای مثبت و منفی متعددی منجر می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارکردها و کژکارکردهای انجمن های علمی-دانشجویی، درصدد احصای مزایا و آسیب های حضور دانشجویان در انجمن های علمی دانشگاه فردوسی مشهد است. این پژوهش از جهت هدف، کاربردی و به لحاظ رویکرد، کیفی است. روش تحلیل و تفسیر یافته ها تحلیل مضمون و شیوه تحلیل، توصیفی-تبیینی است. به منظور واکاوی دقیق عملکرد و شرایط انجمن های علمی دانشگاه و استخراج قوت ها و ضعف های آن ها، مصاحبه هایی عمیق با مدیر فرهنگی، دانشجویان انجمن های علمی و کارشناس اداری انجمن علمی دانشگاه فردوسی مشهد (24 مصاحبه) صورت گرفت. در تفسیر مصاحبه با متخصصان، هدف عمدتاً تحلیل و مقایسه محتویات دانش متخصصان است. کدگذاری به روش دستی و با جدول سازی انجام شد. به طورکلی 290 کد از متون مصاحبه استخراج شدند که 129 کد مربوط به کارکردهای مثبت (مزایا و نقاط قوت) انجمن علمی و 161 کد به کژکارکردهای (مسائل و مشکلات) انجمن علمی اختصاص دارد. یافته های این تحقیق در سه بخش مزایا، مسائل و راهکارهای حل مسائل انجمن علمی، به تفکیک مورد بحث و بررسی واقع شده اند. این یافته ها نشان داد همواره کسب منزلت و شأن از جمله مهم ترین امتیازهای اجتماعی است که برانگیزاننده کنش فردی و جمعی است؛ به گونه ای که زمینه مشارکت و فعالیت داوطلبانه دانشجو را فراهم می کند. وجود مسائل زیاد انجمن علمی، نشئت گرفته از ارتباطات ضعیف، نظارت ساختاری پایین، مدیریت ضعیف مسئولان، ابهامات قانونی و منفعت طلبی شخصی اعضا است که به علت بی توجهی به پیدایش آسیب های جدی منجر شده اند. با بررسی تاریخچه فعالیت در انجمن ها، نوع فعالیت دانشجویان از دغدغه های اجتماعی فرهنگی به دغدغه های فردی تغییر ماهیت داده است؛ به گونه ای که اولویت های اساسی دانشجویان بیشتر ارزیابی فایده کار در یک تشکل دانشجویی، فارغ از اهداف و برنامه های کلی و ساختاری آن است. راه حل های ارائه شده، عموماً در جهت حل مسائل سازمان و آیین نامه بیان شده اند. با توجه به نوع و سطح تعامل و روابط درون و برون سازمانی، در پژوهش حاضر به مواردی از قبیل ایجاد تعامل بین مدیر فرهنگی، معاون آموزش دانشکده و دانشجویان، استفاده از فضای مجازی در تبلیغات و اطلاع رسانی ها، ایجاد کانال ارتباطی برای انتقال تجارب گروه های قبلی و... اشاره شده است. دغدغه اساسی بسیاری از مصاحبه شوندگان مسائل مالی است. راهکار حل این مسئله، گرایش به خودکفایی مالی از طریق تهیه اسپانسر مالی، برگزاری برنامه های درون و برون دانشگاهی، تهیه قرارداد مالی با دانشگاه و فروش دستاوردهای علمی پژوهشی است.
تحلیل و بررسی کارکردهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دوره پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان یکی از نهادهای فرهنگی در دوره پهلوی دوم، در سال1344ش شروع به فعالیت کرد. پرسش اصلی این است که کارکردها و کژکارکرد های کانون در ارتباط با حکومت پهلوی و جامعه ایران چه بوده است؟ در این پژوهش با رویکرد تاریخی و براساس روش اسنادی و با اتکاء به منابع اصلی و مدارک مراکز آرشیوی، مجلات و مصاحبه شفاهی، به کشف، توصیف و تحلیل فعالیت های کانون پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می-دهد که این نهاد فرهنگی، طی دوازده سال فعالیت، با تاسیس کتابخانه های متعدّد و انجام فعالیت های متنوع در حوزه کتاب، تئاتر، سینما، انیمیشن و موسیقی، کودکان و نوجوانان را با کتاب، فعالیت های فرهنگی و از همه مهمتر آنچه در پیرامون آنها می گذشت آشنا کرد. هرچند کانون با جذب بخشی از روشنفکران چپِ و معترض حکومت، آنان را تا حدِّ زیادی منفعل کرد؛ با این حال نتوانست به وظیفه تربیتِ نسلی وفادار به آرمان سلطنت پهلوی که می بایست برای «ورود به مرحله تجدد» و تمدن بزرگ آماده شوند، عمل نماید. لذا کانون برای حکومت پهلوی دارای کژکارکرد؛ اما برای جامعه ایران دارای کارکردهای پنهانِ مثبت بوده است. نویسندگان، کارگردانان، بازیگران و نقاشانی که کار خود را از کانون آغاز کردند، بعد از سرنگونی حکومت پهلوی، هنر آنها در خدمت انقلاب قرار گرفت.
واکاوی نقش مولفه های سرمایه اجتماعی بر تبیین بدبینی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
33 - 64
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، واکاوی نقش مولفه های سرمایه اجتماعی بر تبیین بدبینی سازمانی به عنوان چالش رفتاری در دانشگاه های پیام نور استان گیلان می باشد. پژوهش حاضر از حیث روش؛ کمی، با منطق قیاسی می باشد و از حیث هدف، کاربردی و توسعه ای است. جامعه آماری پژوهش، مراکز دانشگاه پیام نور در استان گیلان به تعداد23 مرکز انتخاب شدند که در مجموع تعداد منابع انسانی ( اساتید هیات علمی و کارکنان اداری) 588 نفر بوده و به روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 220 نفر بر اساس فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پژوهشگر ساخته می باشد.که پرسش نامه مورد استفاده از مطالعه اکتشافی به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش میانگین، انحراف معیار در بخش آمار توصیفی توسط نرم افزار آماری SPSS23 و در بخش آمار استنباطی از روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Smart PLS3 بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عوامل ساختاری، مراوده ای و کارکردی سرمایه اجتماعی بر بدبینی سازمانی تأثیر گذار بوده و و آنرا تببین می کند و همچنین در بین عوامل شناسایی شده بیشترین شدت مربوط به مولفه ی مراوده ای، با میزان ضریب تأثیر 672/0- و بار عاملی 840/0 می باشد. دستاورد ویژه پژوهش حاضر نشان دهنده ی این اهم است که با ارتقای روابط و افزایش مراودات در میان کارکنان و اساتید و حمایت مدیریت از چنین ارتباطی، زمینه بروز بدبینی تا حد زیادی کاهش می یابد. بر این اساس، از حیث کاربرد، می توان ادعا نمود که با تکیه بر عناصر سه گانه سرمایه اجتماعی می شود میزان بدبینی سازمانی را در دانشگاه پیام نور استان گیلان کاهش داد. همچنین از حیث نوآوری پژوهشی داخلی با چنین مضمونی در کشور از منظر موضوعی و مکانی دیده نشده است.
شناسایی کژکارکردهای سیمای جمهوری اسلامی ایران در حوزه ورزش با استفاده از تکنیک دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۱
150 - 151
هدف پژوهش حاضر، شناسایی کژکارکردهای سیمای جمهوری اسلامی ایران در حوزه ورزش بود و از راهبرد پژوهش کیفی و تکنیک دلفی استفاده گردید. گردآوری داده ها در دو مرحله انجام شد: در مرحله اول، فهرستی از گزاره های مربوط به کژکاردهای رسانه از طریق جست و جو در منابع کتابخانه ای و بررسی نظریه های بیان شده در حوزه ارتباطات جمعی استخراج شد؛ سپس در مرحله دوم گزاره های استخراج شده به عنوان مبنایی برای تهیه یک پرسشنامه نیمه ساختاریافته مورد استفاده قرار گرفتند و با استفاده از تکنیک دلفی تلاش شد تا آرای خبرگان و صاحب نظران در مورد این گزاره ها کسب شود. در راند اول، 20 نفر از خبرگان و در راند دوم، 17 نفر مشارکت داشتند. اعضای گروه خبرگان مشتمل بودند بر صاحب نظران دانشگاهی در حوزه های مدیریت ورزشی، مدیریت رسانه، مدیریت دولتی و ارتباطات و افرادی که دارای بیش از پانزده سال سابقه کار اجرایی در حوزه رسانه و ورزش بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در مجموع دو راند 18 گزاره به عنوان کژکارکردهای رسانه تلویزیون در حوزه ورزش مورد توافق حداقل 60 درصد از خبرگان قرار گرفت و 6 گزاره نیز حداقل اجماع را به دست نیاورد. هشت مورد از گزاره های مورد توافق صاحب نظران با مفروضات نظریه برجسته سازی، سه گزاره با مفروضات نظریه استفاده و رضایتمندی و باقی گزاره ها نیز با مفروضات نظریه های چارچوب سازی، وابستگی مخاطبان، هویت اجتماعی، هژمونیک و نظریه مبتنی بر تمایلات منطبق هستند. یافته های این پژوهش آشکار می سازد رسانه تلویزیون، تنها یک پدیده اثرگذار مثبت در ورزش نیست، بلکه در کنار انبوهی از کارکردهای مثبت، کارکردهای نامطلوبی دارد که تا به حال کمتر به آنها پرداخته شده است. نادیده گرفتن این انحرافات کارکردی می تواند حتی کارکردهای مطلوب این رسانه را در برابر کژکارکردهای متنوع آن در ورزش کم رنگ و بی رمق سازد.