مطالب مرتبط با کلیدواژه

آشفتگی استنتاج


۱.

نقش میانجی گر آشفتگی استنتاج در رابطه بین طرحواره های سازش نایافته و نشانگان وسواس – ناخودداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرحواره های سازش نایافته اولیه آشفتگی استنتاج نشانگان وسواس - ناخودداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۵ تعداد دانلود : ۴۳۲
زمینه: تحقیقات مختلف نشان داده اند که بین طرحواره های سازش نایافته و نشانگان وسواس - ناخودداری ارتباط وجود دارد، اما در ارتباط نقش میانجی گر آشفتگی استنتاج در این رابطه تحقیقی صورت نپذیرفته است. بنابراین، مسئله تحقیق این است که آیا آشفتگی استنتاج می تواند نقش داشته باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای آشفتگی استنتاج در رابطه بین طرحواره های سازش نایافته اولیه و نشانگان وسواس - ناخودداری در دانشجویان دانشگاه می پردازد. روش: این پژوهش از یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دوره لیسانس دانشگاه اراک بود. از بین آنها، 532 دانشجوی دوره لیسانس دانشگاه اراک با روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه وسواس - ناخودداری بازنگری شده (فوآو همکاران، 2002)، پرسشنامه طرحواره یانگ - فرم کوتاه ( 1998)، و پرسشنامه بسط یافته آشفتگی استنتاج (آردما و همکاران،2010) استفاده شد. یافته ها: براساس تئوری طرحواره های سازش نایافته و آشفتگی استنتاج، نتایج تأثیر مستقیم و غیرمستقیم طرحواره های سازش نایافته بر نشانگان وسواس - ناخودداری را از طریق میانجی گر آشفتگی استنتاج نشان داد (0/01> p ، 0/05> p ) . نتیجه گیری: این یافته ها بر این موضوع تأکید دارد که هم طرحواره های سازش نایافته و هم آشفتگی استنتاج در توصیف نشانگان وسواس - ناخودداری، دارای اهمیت هستند. همچنین آشفتگی استنتاج به عنوان میانجی، متغیری است که رابطه بین طرحواره های سازش نایافته و نشانگان وسواس - ناخودداری تبیین می کند.
۲.

بررسی مقدماتی ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه بسط یافته آشفتگی استنتاج (ICQ-EV) در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آشفتگی استنتاج نسخه فارسی ویژگی های روانسنجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۳ تعداد دانلود : ۳۸۵
زمینه: آشفتگی استنتاج به عنوان شکست در تشخیص ماهیت غیرواقعی وسواس ها به علت وجود نوعی استدلال ذهنی تعریف شده و به نظر می رسد ارتباط ویژه ای با اختلال وسواس- ناخودداری داشته باشد. مسأله پژوهش حاضر، تعیین ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه بسط یافته آشفتگی استنتاج ( ICQ-EV ) (2010) است. هدف: هدف از این پژوهش بررسی مقدماتی درستی و قابلیت اعتماد نسخه فارسی ICQ-EV در نمونه غیربالینی بود. روش: در این پژوهش از طرح تحقیقی همبستگی استفاده شد و برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نمونه مورد مطالعه شامل 207 نفر از دانشجویان دانشگاه شاهد بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده بودند. پرسشنامه های پادوآ- نسخه دانشگاه ایالتی واشنگتن ( PI-WSUR ) (1996) و نشانگان مرضی مزاج و اضطرب ( MASQ-D30 ) (2010) برای بررسی درستی همگرا و پرسشنامه های باورهای وسواسی ( OBQ-44 ) و همجوشی فکر- عمل ( TAF ) برای بررسی درستی واگرا استفاده شدند. قابلیت اعتماد پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و قابلیت اعتماد بازآزمایی به فاصله دو هفته (0/01> p ) محاسبه گردید که نتایج آن حاکی از قابلیت اعتماد مطلوب پرسشنامه بود.. یافته ها: رابطه معنادار ICQ-EV با نشانه های وسواس- ناخودداری (0/01> p ) از درستی همگرای این پرسشنامه حمایت کرد. نتیجه گیری: همچنین، معناداری این رابطه پس از کنترل متغیرهای شناختی (0/01> p ) حاکی از درستی واگرای این پرسشنامه بود.
۳.

مدل یابی ساختاری تبیین باورهای وسواسی دانش آموزان دبیرستانی براساس نشانه های استرس، اضطراب و افسردگی، باورهای فراشناختی و عزت نفس: نقش میانجیگری آشفتگی استنتاج

کلیدواژه‌ها: نشانه های استرس/ اضطراب / افسردگی باورهای فراشناختی عزت نفس آشفتگی استنتاج باورهای وسواسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۲۲۳
مقدمه: افکار، تکانه ها و یا تصاویر مزاحم هسته اصلی اختلال وسواسی اجباری هستند. از سوی دیگر باورهای وسواسی عامل مهمی در تبدیل افکار مزاحم به افکار وسواسی می باشند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ساختاری تبیین باورهای وسواسی دانش آموزان دبیرستانی براساس نشانه های استرس، اضطراب و افسردگی، باورهای فراشناختی و عزت نفس با نقش میانجیگرانه آشفتگی استنتاج انجام شد. روش: این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل همه دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان الیگودرز در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند. حجم نمونه ۳۰۰ نفر بود که با شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با پرسشنامه های باورهای وسواسی (OBQ۴۴)، استرس، اضطراب و افسردگی (DASS۲۱)، باورهای فراشناختی (MCQ-۳۰)، آشفتگی استنتاج (ICQ-EV) عزت نفس (RSES) انجام شد. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری توسط نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۰ و AMOS نسخه ۲۴ انجام شد. یافته ها: شاخص های برازندگی مدل اندازه گیری (RMSEA=۰/۰۸۴, x۲/df=۳/۱۲) از برازش مدل اندازه گیری حمایت کردند. همچنین شاخص های برازندگی مدل ساختاری (RMSEA=۰/۰۶۴, x۲/df=۲/۲۴) نشانگر برازش مدل ساختاری با داده های گردآوری شده بودند. نتیجه گیری: باورهای فراشناختی، نشانه های استرس، افسردگی، اضطراب و عزت نفس از عوامل موثر بر باورهای وسواسی بودند، که آشفتگی استنتاج در روابط آنها با باورهای وسواسی نقشی میانجی ایفا می نمود. ازاین رو در اصلاح باورهای وسواسی حذف و یا تعدیل عوامل سببی پیشنهاد می شود.
۴.

نقش میانجی پریشانی روان شناختی در رابطه آشفتگی استنتاج با علائم وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آشفتگی استنتاج اضطراب تنیدگی افسردگی علائم وسواسی - اجباری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۹۳
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی پریشانی روان شناختی (افسردگی، اضطراب و تنیدگی) در رابطه بین آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی (تحلیل مسیر) و جامعه آماری کلیه کاربران شبکه های اجتماعی (بین 20 تا 50 سال) در شهر مشهد در سال 1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 345 نفر در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل سیاهه وسواسی- اجباری فوآ و همکاران (2002)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی لاویبوند و لاویبوند (1995) و مقیاس آشفتگی استنتاج آردما و همکاران (2010) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد که آشفتگی استنتاج با علائم وسواسی- اجباری ، آشفتگی استنتاج با پریشانی روان شناختی و پریشانی روان شناختی با علائم وسواسی- اجباری رابطه مستقیم و معناداری دارد. همچنین پریشانی روان شناختی در رابطه بین آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری نقش میانجی دارد و مدل از برازش خوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج پژوهش و نقش میانجی پریشانی روان شناختی در رابطه آشفتگی استنتاج و علائم وسواسی- اجباری، در شرایط بالا بودن پریشانی روان شناختی، رابطه آشفتگی استنتاج با علائم وسواسی- اجباری قوی تر از زمانی است که مؤلفه های افسردگی، اضطراب و تنیدگی کم است. همچنین، برنامه ریزی جهت کاهش پریشانی روان شناختی می تواند در کاهش اثر آشفتگی استنتاج بر علائم وسواسی- اجباری مؤثر باشد.
۵.

نقش میانجی گر ترس از خود و باورهای وسواسی در رابطه آشفتگی استنتاج با علائم اختلال وسواسی - جبری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آشفتگی استنتاج ترس از خود باورهای وسواسی علائم اختلال وسواسی - جبری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۷۹
زمینه: تحقیقات قبلی نقش بالقوه آشفتگی استنتاج را در ایجاد و حفظ علائم اختلال وسواسی - جبری برجسته کرده است. در برخی از این مطالعات، عوامل پیش بینی کننده علائم اختلال وسواسی - جبری از جمله ترس از خود و باورهای وسواسی شناسایی شده است، اما مکانیسم های میانجی گر این رابطه هنوز شناسایی نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر ترس از خود و باورهای وسواسی در رابطه آشفتگی استنتاج با علائم اختلال وسواسی – جبری بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کاربران بیست تا پنجاه ساله شبکه های اجتماعی مشهد در سال 1401 بودند که از این میان 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از مقیاس های وسواسی - جبری (نسخه تجدیدنظرشده) (فوآ و همکاران، 2002)، آشفتگی استنتاج (آردما و همکاران، 2010)، ترس از خود (آردما و همکاران، 2013) و باورهای وسواسی کارگروه شناخت های وسواسی – جبری (1997) استفاده شد. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد تحلیل مسیر و با نرم افزارهای SPSS26 و AMOS22 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آشفتگی استنتاج (0/19= β)، باورهای وسواسی (0/55= β) و ترس از خود (0/23= β) اثر مستقیم و معناداری بر علائم وسواسی – جبری داشتند (01/0 >P). همچنین، آشفتگی استنتاج بر ترس از خود (60/ 0β=) و باورهای وسواسی (0/58=β) اثر مستقیم و معناداری داشت (0/01 >P). در مورد اثر غیرمستقیم، آشفتگی استنتاج از طریق ترس از خود (0/13= β) و باورهای وسواسی (0/31= β) بر علائم وسواسی – جبری اثر غیرمستقیم داشت (0/05 >P). نتیجه گیری: باتوجه به نقش ترس از خود و باورهای وسواسی بر رابطه آشفتگی استنتاج با علائم اختلال وسواسی – جبری، تمرکز بر کنترل ترس از خود و باورهای وسواسی می تواند اثر آشفتگی استنتاج بر علائم اختلال وسواسی – جبری را در جمعیت عمومی کاهش دهد.