فرشته پایدار نوبخت

فرشته پایدار نوبخت

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۱ مورد از کل ۱۱ مورد.
۱.

مقایسه فضای گفتمانی در ساختارِ آئین و فُرمِ سینمایی بر اساس نظریه اسطوره سنجی ژیلبر دوران بستر مطالعاتی: مرثیه برف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای گفتمانی نظم آیینی فُرم سینمایی مرثیه برف ژیلبر دوران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۹۱
پژوهش حاضر بر آن است تا با تمرکز بر روش اسطوره سنجیِ ژیلبر دوران به بررسی رابطه فُرمِ سینما و ساختار های آیینی و کُهن الگویی بپردازد. مسئله اصلی تحقیق این است که نیروهای برسازنده تخیل و ادراک، با چه فرایندی با فُرم های بصری درگیر می شوند. به نظر می رسد این فرایندها به مثابه نوعی از کارکردهای زیبایی شناختی سینما، از قبل با الگوهای ثابت، ایستا و کُهن الگویی درگیر هستند؛ به نحوی که کُنشِ تماشاکردن، فضای آمیخته و درهم تنیده ای از نیروهای هم سو و متضاد را پدید می آورد که از یک سو، با ساختارهایِ بیرونی مانند نظام های اجتماعی و جهان زیست های تماشاگران و از سوی دیگر، در پیوند با نظام های درونی همچون کُهن الگوها، نمادها، ارزش ها و باورهای اخلاقی درگیر است. پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام و داده ها از منابعِ کتابخانه ای گردآوری شده است. تأملات بر روی فیلمِ مرثیه برف، نشان داد کارکردهای زیبایی شناختیِ فُرمیک، این روابط را به فضایی هم آمیخته، تنشی و سیّال تبدیل کرده است؛ به گونه ای که ارزش ها و مفاهیم در ساختاری نرم و منعطف و در عینِ حال نظام مند و منسجم شکل می گیرند.
۲.

واقعیت سینمایی و نسبت ایده و فرم زیباشناختی در اندیشه ژاک رانسیر نمونه مطالعاتی: باد ما را خواهد برد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقعیت سینمایی زیباشناسی فیلم عباس کیارستمی باد ما را خواهد برد ژاک رانسیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۹۸
مقاله حاضر بر آن است با تبیین نسبت ایده و فرم، به رابطه میان تصویر و واقعیت سینمایی بپردازد. در این مسیر با رجوع به آراء ژاک رانسیر و فیلم باد ما را خواهد برد ساخته عباس کیارستمی رویّه های زیباشناختی میان دو امر ناهمگون، یکی تصویر به مثابه قاب هایی نمادین و دیگری تصویر به مثابه ارگانیسمی زنده را مورد بررسی قرار می دهد. ژاک رانسیرتصویر سینمایی را چون یک نوشتار جمعی و مشترک در نظر می گیرد که تماشاگر سهمی در ساختن چیزی دارد که همزمان اشتراکی و انحصاری است. این تلاطم، بر اساس یک ایده پیشینی و معین به رهاییِ نیروهایی می انجامد که در ساختنِ چیزهایی تازه به کار می روند. در نتیجه واقعیت سینمایی برسازنده نسبتی از ساختن و فروپاشی، میان ایده ای که فُرم فیلم بر آن بنا شده، و ادراکِات تماشاگر است. یافته ها در این مقاله نشان داد تصویر سینمایی به سببِ ماهیت خود، قادر است با خنثی نمودنِ قدرت ایده که خود را در پیوند نماها و تاثیراتِ معین فُرمیِ آشکار می کند، نظامی خاص را بنا کند که به امرِ زیباشناختی تعلق داشته، و تاثیراتی خاص و نامتعین را بر بستری مشترک متجلی می سازد. روش انجام پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها از منابعِ کتاب خانه ای گرد آوری و نمونه کاوی شده اند.
۳.

بررسی تطبیقی اسطوره مانوی در نمایشنامه »نیلوفر آبی« نوشته حمید امجد

کلیدواژه‌ها: رستگاری روح اسطوره مانوی آئین نیلوفر آبی حمید امجد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۱۵
این پژوهش بر آن است تا از منظری زیباییشناختی، به جلوههای نمایشیِ رهاییبخشیِ روح در آیین مانوی بپردازد. نزد مانویان جهان آمیزهای از نور و ظلمت است و انسان برترین جلوه این آمیختگی است. آئین مانوی، که در زمان حیات مانی از روم تا هند و از چین تا عربستان گسترش یافت، رسالت انسان را در این جهان آزاد کردن روح، یعنی رهاسازیِ ذرات نور از بند زندان تن میداند. مانی برای بیانِ اندیشهاش درکتابِ مقدسِ خود، ارژنگ، از نقاشی و امکانات بصری بهره گرفت و از این رو، هنر مانوی بیش از هر چیزی مبتنی بر هنرهای تجسمی و دیداری است. در این پژوهش نیز به منظور بررسی جلوههایِ تجسمی در آئین مانوی، ابتدا شرحی بر اسطوره مانوی و عناصر آن آمده و سپس جلوههایِ آن در نمایشنامه مطالعه و ردیابی میشود. بدین منظور نمایشنامه نیلوفر آبی انتخاب شده است. به نظر میرسد که حمید امجد، بر اساسِ اسطوره مانوی و به مددِ نمادها و عناصرِ این اسطوره،کوشیده تا اندیشه رهایی و رستگاری روح را در آئین مانوی به نمایش درآورد. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که این هدف از طریقِ بهکار بردنِ نمادهای آئین مانوی در یک روایت دراماتیک و داستانی و در امتزاج و بهرهگیری از عناصرِ درام تحقق بافته است. روش پژوهش کیفی و توصیفی – تحلیلی و منابع مطالعه به شیوه کتابخانهای گردآوری شده است.
۴.

تحلیل ساختار حاکم بر پیرنگ فیلم قدمگاه بر اساس نظریه میتوس

تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۵۹
نورتروپ فرای در نظریه میتوس می کوشد از طریقِ کشف اشتراکات میان انواعِ ادبی و پیوندهای کهن الگوییِ آن ها، به طبقه بندی دقیقی از گونه های ادبی و هنری دست یابد. فرای، جهانِ متن را نسبت به جهان های دیگر به خصوص جهان واقعی دارای استقلال می داند و عناصر آن را واجد کارکردهایی خاص قلمداد می نماید که به شکل گیری گونه های ادبی می انجامد. در این نوشتار کوشیده ایم تا با تمرکز بر ساختار حاکم بر یکی از این گونه ها، یعنی رمانس، به تطبیقِ پیرنگِ سینماییِ فیلم نامه قدمگاه با مراحل این میتوس بپردازیم. پرسش اصلی این است که این تطبیق چگونه خود را در قالبِ فُرمِ سینمایی نمایان می سازد. با توجه به این که در رمانس ساختار روایی و داستانی بر ساختار دراماتیک غلبه دارد. نتایج این مطالعه نشان داد که گونه رمانس بیش از هر چیزی با ساختار اسطوره ای - دینی قابل تطبیق است؛ چراکه ساختارهای اسطوره ای و کهن الگویی فراتر از داستان ها رفته و به مجموعه ای از قواعد بشری، رفتارها و در نتیجه تاریخ و اجتماعات اشاره می کنند که سینما در قالب تصویر، آن ها را بازنمایی می کند. این پژوهش به روش کیفی و تحلیلی انجام پذیرفته است. داده ها از منابع کتاب خانه ای جمع آوری و در نمونه کاوی به کار رفته اند.
۵.

نسبت تصاویر ازلی با نمادهای صوری در نقاشی بداهه پردازانه، نمونه موردی: نقاشی هایِ منوّر رمضانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۴۹
ساختارهای تخیلات انسان با صُور و نمادهای ابتدایی درگیر هستند و این تصاویر خودجوش اولیه هستند که جریان نمادها را به اندیشه و هنر تبدیل می کنند. این مطالعه به منشأ این تصاویر در ساختارهای تخیل می پردازد. به نظر می رسد صُورِ نوعی، از افسانه های قدیمی و اسطوره های کُهن به تخیلات انسان شکل می دهند. این اشکال در قالب «منظومه شبانه تخیلات»، توسط ژیلبر دوران نظام یافته اند. دوران، ساختار تخیل انسان را نظامی پویا در نظر می گیرد که قادر است به کمکِ نمادها، تصاویر ازلی را نشان دهد. این نظام ارتباط انسان را با فرهنگ روشن می کند. به نظر می رسد تابلوهای منوّر رمضانی، صورت هایی از تخیلاتی هستند که ریشه در روایت های مذهبی و افسانه های عامیانه و شفاهی دارند. نتایج این پژوهش نشان می دهد به رغم آنکه نقاشی ها می کوشند تصاویری فرهنگی باشند، پیوندی عمیق و نمادین را با صُور ازلی آشکار می کنند.
۶.

مطالعه روابط میان متنی در ساختار فیلمنامه «چریکه تارا»

کلیدواژه‌ها: ترامتن فضای معنایی ژرار ژنت چریکه تارا بهرام بیضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۵۵
این مقاله بر آن است تا با تکیه بر نظریه ترامتنیت ژرار ژنت، به برّرسیِ روابطِ میان متنی در الگویِ روایت فیلم نامه چریکه تارا بپردازد. سؤال اصلی این است که اسطوره، تاریخ و واقعیّت به مثابه نظام های زبانی، چگونه به آگاهی ما شکل می دهند. به بیانی، تجربه انسان از واقعیّت های زندگی روزمره، به چه شکلی در رابطه با سایر نظام های زبانیِ غیرکلامی و صوری قرار می گیرد. همچنین فهم ما با چه الگویی درگیر این نظام ها است. به نظر می رسد نوعی ارتباط مفهومی مبنای فهم عمیق انسان از وقایع روزمره است که نگارش تخیّلی و صوری دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که الگوهای فهم انسان از امور و پدیده ها، غالباً در فضایی انتزاعی، هندسی و نامتقارن رخ می دهند. این فضایِ هندسی نتیجه روابط غیر هم عرض میان واقعیّت و تصویر واقعیّت است و بنابراین از تصادم سه محورِ اصلی، شامل واقعیّت (تجربه حال)، تاریخ (تجربه گذشته) و اسطوره (حافظه) است که تجربه هایِ فردی و جمعی انسان ها را به یکدیگر پیوند می زند. روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی است و اطلاعات به شکل کتابخانه ای جمع آوری و نمونه کاوی شده اند
۷.

هنر روایت: درکِ نسبت تخیّل هنری و همدلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۱۸
روایت شناسی دانشی نوین است که از عُمر آن بیش از دو دهه نمی گذرد. در ایران ما این دانش را که به حوزه نقد، نظریه و به تازگی حوزه هایِ شناختی نیز ورود پیدا کرده، از طریقِ ترجمه کتاب ها و مقالات می شناسیم. با این حال روایت شناسی با سرعتی باورنکردنی به بستر پژوهش ها و مطالعاتِ ما راه پیدا کرده و امروز یکی از برجسته ترین زمینه های مطالعاتی به شمار می رود. در این جستار قصد داریم با تمرکز بر مطالعات کیت اوتلی به رابطه این دانش با روانشناسیِ نوین بپردازیم. کیت اوتلی استاد بازنشسته دانشگاه تورنتو است که زمینه تخصّصی اش، روانشناسی شناختی است. مرور فعالیّت های تحقیقاتی اوتلی، نشان می دهد که تمرکز او به طور مشخّص معطوف به جلوه هایِ عواطفِ انسان در هنر روایی می باشد.
۸.

فضایِ گفتمان در نمایش نامه افول، نوشته اکبر رادی، با تکیه بر تئوری استعاره های مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره مفهومی فضای گفتمان فرهنگ نمایشنامه افول اکبر رادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵ تعداد دانلود : ۱۷۷
فضای گفتمان از جمله کلیدی ترین عناصر موجود در انتقال مفاهیم در هر متن نمایشی است. این مقاله بر آن است به این پرسش پاسخ دهد که استعاره ها چگونه می توانند زمینه گفتمان درباره مسائل اجتماعی و تاریخی باشند و چه کارکردی در نمایشنامه به منزله یک فُرم زبانی دارند. بر این اساس از نظرات جورج لیکاف و زولتان کوچش استفاده کرده و نشان داده ایم که چگونه استعاره ها، که ریشه در زبان و فرهنگ دارند، به شکل گیری فضای گفتمان کمک می کنند. لیکاف و کوچش فضای گفتمان را حاصل تعامل میان ذهن، بدن و بافت فرهنگی که کنشگران در آن حضور دارند، می دانند. بنابراین، در یک متن نمایشی ما با ترکیبی از تعامل میانِ ذهن نویسنده و مخاطب و همچنین، تجربه ها و انتزاع هایِ جسمی و ذهنی هر دو روبه رو هستیم. همچنین، بافتی که در آن نمایش نامه شکل می گیرد و بافتی که در آن نمایش نامه فهم می شود عنصری اساسی است. نتایج به دست آمده در این مقاله نشان می دهد که اکبر رادی با استفاده از استعاره ها و زمینه های فرهنگی و تاریخیِ متن، فضای گفتمانی چندگانه و استنباطی را در نمایشنامه افول پدید آورده است. به این شکل که در یک سطح با استعاره هایِ زبانی روبه رو هستیم که در ساختار متن (دیالوگ ها، اتمسفر و شخصیت پردازی) عمل می کنند و در سطحِ بالاتر با استعاره های مفهومی روبه رو هستیم که از طریقِ برقراری روابط میانِ عینیتِ نمایش نامه و تجربه های مخاطب عمل می کند و فضایِ گفتمان متن را در فضایِ ذهن مخاطب ادغام و فضای گفتمانِ تازه ای را پدید می آورد
۹.

بررسی الگوهای گفتمان نمایشی از منظر فراتاریخ نگاری

کلیدواژه‌ها: فراتاریخ نگاری گفتمان نمایشی گفتمان روایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۳۲۱
این مقاله در صدد است به این پرسش پاسخ دهد که نمایشنامه به عنوان یک قالب ادبی، چگونه می تواند جلوه ای گفتمانی پیرامون وقایع تاریخی و مسائل اجتماعی باشد. به نظر می رسد ضرورتی فراتر از تاریخ، یعنی نیاز به تفکّر پیرامون گذشته و فهم و ادراکِ تاریخ، زمینه ساز پیوند میانِ فضای ذهنی مؤلّف و مخاطب در زمان حال و نیز وقوعِ رخدادها در گذشته می باشد. هدف این پژوهش بررسی و شناخت الگوهای گفتمان نمایشی پیرامون تاریخ و پدیده های اجتماعی از منظر ایده فراتاریخ نگاریِ هایدن وایت است. از آن جاکه داستان پردازی و ظرفیت های زبانی، از شاخصه های گفتمان در نظریه فراتاریخ نگاری هستند، فرض بر این است که نمایشنامه از طریقِ امکاناتِ روایی و زبانی، گفتمان پیرامون گذشته تاریخی را در زمان حال ممکن می سازد. این پژوهش به روش کتابخانه ای و از طریق جمع آوری و تحلیل اطّلاعات انجام پذیرفته است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که نمایشنامه قادر است به واسطه ایجاد نظمی زبانی و کلامی، محدوده رسمیِ دستورِ زبان روایت را شکسته و از طریقِ امکانات روایی و ظرفیت های زبان، مرزهای گفتمان میان گذشته و حال را گسترش دهد.
۱۰.

آیرونی کلامی و کاربردهای زبان شناختیِ آن در فراتاریخ نگاری با تکیه بر دو نمایشنامه جنگنامه غلامان و فتح نامه کلات اثر بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فراتایخ نگاری آیرونی کلامی جنگنامه غلامان فتح نامه ی کلات بهرام بیضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۷ تعداد دانلود : ۴۲۸
مقاله حاضر می کوشد بر اساسِ ایده فراتاریخ نگاری، به تحلیل عملکرد ظرفیت های زبان از منظرِ آیرونی کلامی در بازنماییِ رویدادهای تاریخی در دو نمایشنامه جنگنامه غلامان و فتح نامه کلات بپردازد. بر این اساس، ابتدا می کوشیم تعریفی از فراتاریخ نگاری و اهمیت آیرونی به عنوان یک مؤلفه مهم در فراتاریخ نگاری ارائه دهیم و سپس انواع آیرونی کلامی و عملکرد آن در متن نمایشی را شرح و بسط داده و به تحلیلِ مؤلفه ها در نمونه های مطالعه بپردازیم. بنابراین، چارچوب بحث تلفیقی از مطالعاتِ زبان شناسی و سبک شناسیِ «دیردر ویلسون» و «هایدن وایت» است. روش انجام این پژوهش، توصیفی و تحلیلی بوده و با نمونه کاوی، امکان تحلیلِ مؤلفه ها فراهم شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد در دو نمایشنامه بهرام بیضایی، آیرونی کلامی به مثابه تمهیدی زبانی در جهتِ بهره گیری از ظرفیت های بالقوه زبان و ابزاری در جهتِ دلالت گری های تاریخی است. این ظرفیتِ زبانی گاه خود را در گزاره های پارودیک و کلامی و گاه در بافتِ تفسیری و تحلیلیِ متن آشکار می سازد، با درنظر گرفتن این نکته که سازوکارِ ایجاد آیرونی و معنا در متن نمایشنامه بدونِ درنظر گرفتنِ فرامتنِ تاریخ ممکن نیست.
۱۱.

سویه های اثرپذیریِ توماس مور شاعر ایرلندی از نظامی گنجوی با تمرکز بر منظومه لاله رخ و هفت پیکر

کلیدواژه‌ها: لاله رخ هفت پیکر توماس مور نظامی گنجوی رمانتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶ تعداد دانلود : ۳۱۰
منظومه بلند لاله رخ تحت تأثیر ماجرای زندگی یکی از نوادگانِ نورجهان، توسط توماس مور، شاعر و نویسنده ایرلندی سروده شد. عصر مور، همچنین زمانه ای حساس به لحاظ سیاسی، اجتماعی و تاریخی در ایرلند بوده است. با این همه هیچ نشانه و ردی از دورانی که لاله رخ در آن سروده شده، در اثر توماس مور دیده نمی شود. این در حالی است که شواهد روشن و برجسته ای از نشانه های شرقی و مخصوصاً تاریخ، اساطیر و ادبیات ایران در اثر مور وجود دارد که در قالب سبک رمانتیسم ارائه شده است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای تلاش می کند به کشف زمینه های تاریخی، اجتماعی و ادبی که در اثرپذیری مور از ادبیات کلاسیک ایران نقش داشته، بپردازد. گمان بر این است که شباهت میان دو اثر، حاصل تأثیرپذیریِ توماس مور از سبک داستان پردازی نظامی در تلفیق حماسه و شعر غنایی و در بازنمایاندنِ وجوهِ اخلاقی و انتقادی در زمینه اشعار بوده است. نتایج به دست آمده در این مطالعه نشان می دهد، توماس مور ضمن توجه زیاد به سویه های زیباشناسانه اثر که متأثر از رمانتیسیسم بوده، برای گریز از خفقان و ممیزی های شدید عصر خویش، از بستر تاریخ و ادبیات ایران، برای بازتاب نمادین شرایط سیاسی و اجتماعی زمانه خویش در دل روایتی عاشقانه، بهره جسته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان