مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
هارولد بلوم
نظریه اضطراب تأثیر یکی از گونه های بینامتنیت است که به وسیله هارولد بلوم (تولد: 1930م)، محقق برجسته آمریکایی در نیمه دوم قرن بیستم مطرح گردید. این نظریه که بیش از همه بر روانکاوی و دیدگاه های فروید تأکید دارد، برای مطالعه روابط خویشاوندی میان متون بویژه برای تبیین روابط بیش متن های متعدد با یک پیش متن مورد استفاده قرار می گیرد. لذا در این پژوهش ترجیع بندهای زیب النساء مخفی به عنوان شاعر «دیرآمده» یا «پس آمده» که تحت تأثیر ترجیع بند عاشقانه سعدی سروده شده و گاه گوشه چشمی به ترکیب بند جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی داشته، به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته و تلاش می گردد به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که وی به عنوان شاعر فرزند (پسر) تا چه حد توانسته خود را از دلواپسی نفوذ یا اضطراب تأثیر سعدی به عنوان شاعر پدر برهاند؟ قرابت مضمون، وزن و قالب مشترک و شباهت نزدیک بیت برگردان و استفاده از قافیه و ردیف های یکسان بیانگر آن است که زیب النساء مخفی در سرودن ترجیع بندهای خود هرچند از مکانیسم دفاعی انکار بهره جسته، اما نتوانسته بر اضطراب تأثیر خویش غلبه کند و از آن گذر نماید.
بررسی اضطراب تاثیر اسدی توسی از شاهنامه فردوسی بر اساس دیدگاه هارولد بلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان پیروان شاهنامه و فردوسی، گرشاسب نامه اسدی طوسی جای گاهی ویژه دارد. اسدی با رفتن به آذربایجان و قرار گرفتن در جوّ مساعد آنجا، به تکمیل کار شاهنامه و فردوسی دست یازید و مثلِ نظامی، به سرودن بخش های سروده نشده روایات ملّی در شاهنامه، روی آورد. تکمیل کار پیشینیان، اغلب با دلهره تاثیر و تقلید از آن ها هم راه است و شاعران می کوشند خود را از زیر سایه شاعر پیشین به در آورند. این پژوهش در صدد است کوشش و بیش متنیتی را که اسدی برای خارج شدن از حوزه تاثیر شکل، زبان و اندیشه های پیش متن (شاهنامه) انجام داده است، بر اساس دیدگاه هارولد بلوم، مشخص کند. یافته ها نشان می دهد که اسدی به دلیل اضطراب تاثیر، خواسته است متفاوت از شاهنامه باشد و از سیطره آن بگریزد. وی با واردکردن برهمن به جای موبد و پرسش های جهان بینانه ای که گرشاسب، در مورد آفرینش هستی و خلقت انسان از او می کند، و با روی آوردن به اطناب و وصف های زیبا و استوار و حاکم کردن دیدگاه و فلسفه ای متفاوت با اندیشه های کهن ایرانی در مساله مهم دادگری در حکومت و دادپیشگی شاهان، و گزیدن کارکردهایی نمایشی چون خودنمایی و اظهار قدرت در رزم ها و قرار دادن صحنه ها و میدان های متعدد رزم دریایی و اژدهاکشی های مکرر ... و مهم تر از همه، نسبت دادن توان مندی هایی چون آزمودن جهان پهلوان به وسیله ضحاک (اژی دهاک) و قراردادن داستان در روزگار و زیر نظر اژدهایی مردمخوار و پدرکش چون ضحاک، این اثر را متفاوت از شاهنامه کرده است؛ اما، نشانه های وابستگی متعددی، حتا در تکرار مصراع ها و ابیات، از تاثیر شاهنامه بر گرشاسب نامه هویدا است و اسدی در دیالکتیک «وابستگی به/ گریز از» زبان شاعرانه پیشین، هم وابسته به شاهنامه و هم در گریز از آن بوده است.
بررسی تأثیر تغییر ژانر در جهت دهی افق انتظار مخاطب به عنوان یکی از نمودهای بدخوانی خلاق در دو رمان "خشم و هیاهو" و "سمفونی مردگان"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
101 - 124
حوزه های تخصصی:
از جمله نظریاتی که در باب تأثیرپذیری آثار ادبی ارائه شده است، نظریه بدخوانی خلاق هارولد بلوم است که در این نظریه به نوعی دیالکتیک ستیزه جویانه و ادیپی مابین مؤلف پیشاهنگ و مؤلف پیرو اشاره شده است و از تلاش های مؤلف دیرآمده برای رهایی از اضطراب تأثیرپذیری تحت عنوان بدخوانی خلاق نام برده شده است. از آنجا که خوانش اثر پیشاهنگ، افق انتظاری مشخص را برای خواننده ترسیم کرده است، تغییر این افق توسط نویسنده پیرو می تواند یکی از نمودهای بدخوانی خلاق باشد. تغییر افق به روش های گوناگونی امکان پذیر است که یکی از آنها اعمال تغییراتی در ژانر اثر است. هدف از نگارش این پژوهش، بررسی تغییراتی است که عباس معروفی نویسنده رمان سمفونی مردگان به منظور رهایی از اضطراب تأثیرپذیری از خشم و هیاهوی ویلیام فاکنر در ژانر اثر خود اعمال کرده است و به این وسیله خوانشی خلاقانه از اثر نویسنده نامدار پیش از خود ارائه داده است.
بی گاه شدن شعر و داغ هملت: مخالف خوانی هارولد بلوم و تی. اس. الیوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار می کوشد با بررسی و مقایسه نظریه اضطراب تأثیر هارولد بلوم و مفهوم سنّت در نگاه تی. اس. الیوت، و با تمرکز بر خوانش این دو از نمایشنامه هملت، تصویری تطبیقی از رویکرد این دو منتقد به چگونگی آفرینش ادبی به دست دهد. صحنه آفرینش ادبی در نگاه بلوم ستیزه جویی حماسی است میان شعرا، پر از خشم و هیاهو، و در عین حال بزنگاه بدخوانی خلاقانه. بیگاه شدن شعر در واقع وضعیت شاعر مدرن است که گریزی از سنّت ادبی متقدمین ندارد. به رغم نوآوری های نظری بلوم، ایده اصلی او همانندی های زیادی با توصیف الیوت از سنّت و قریحه فردی دارد. در نگاه هر دو، آفرینش ادبی محصول دیالکتیک حضور و غیاب است، با این تفاوت که بلوم وجه ستیزه جویانه و اضطراب آور روابط بین شعرا را برجسته می کند. بیش از هر متن دیگر، خوانش بلوم و الیوت از هملت نمایانگر مخالف خوانی شان است. شاید بتوان گفت که بلوم هم اضطراب تأثیر از الیوت داشته است.
مقایسه حکایت ابراهیم ادهم بر لب دریا بر اساس نظریه اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق در حکایات عطار نیشابوری و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۲۸۰-۲۵۱
حوزه های تخصصی:
اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق، دو نظریه ادبی است که هارولد بلوم آن ها را راجع به تأثیر و تأثرات شاعرانه مطرح می کند. پژوهش پیش رو می کوشد با بومی سازی نظریه غربی، به روش اسنادی و تحلیلی به مقایسه حکایت ابراهیم ادهم بر لب دریا بر اساس نظریه اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق در حکایات عطار و مولانا بپردازد. بررسی ها نشان می دهد مولانا برای رهایی از دلهره اجتناب نا پذیرِ قرار گرفتن در سایه عطار به تکاپو می افتد اثر خود را به شگردهایی خلاقانه مجهز کند تا آن را از آنِ خود کند و با طرزی نو به آفرینش گری هایی در ارائه بیان مطالب عرفانی بپردازد به شکلی که به اثر خود هویتی جدید داده و آن را به استقلال برساند؛ نمادسازی، بهره گیری به جا از اصطلاحات عرفانی، به کارگیری متمایز عناصر داستانی برای پرورش مطالب عرفانی، کاربست صنایع ادبی برای عمق بخشیدن به مضمون و معانی صوفیانه، تأکید بر کرامت اولیا در جهت بزرگداشت مرشد طریقت و توجه به صنعت التفات، شگردهایی است که مولانا ناخودآگاهانه با تمسک به آن ها تلاش دارد به برتری جوییِ کلامی پرداخته و اثری متفاوت ارائه کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد که مولانا عمیقاً مؤید عطار و مفتخر به تأسی از اوست؛ بنابراین، با وجود بازخوانی خلاقانه و دستیابی به عینیت مستقل در برخی مواضع، با تکرار ویژگی های سبکیِ فکری عرفانیِ عطار، تسلیم پدر می شود و در نهایت روایت عطارِ پدر در هیئتی جوان تر و متفاوت تر از پیش در روایت مولانایِ پسر ظاهر می شود.
رویکرد تقابلی منظومه صولت فاروقی با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۵۷)
201 - 216
موضع مقاومت و هویت طلبانه برخی از شاهنامه سرایان متأخر در برابر سیطره هنری و فکری فردوسی یکی از رویکردهای قابل تأمل حماسه سرایان در برابر اعتبار و مقبولیت خیره کننده شاهنامه فردوسی است؛ آشوب شاهجهان آبادیِ تورانی (م1199ق)، سراینده منظومهگمنام صولت فارقی از جمله این سرایندگان مدعی است که تلاش کرده است، مقبولیت خویش را با نفی فردوسی و شاهنامه اش و توهین و استهزا به دست آورد. این پژوهش مبتنی بر رویکرد نظری بلوم در نظریه «اضطراب تأثیر» تلاش کرده است به نحوه تعامل خصمانه آشوب تورانی با فردوسی و شاهنامه بپردازد و از نتایج تحقیق برمی آید که غلبه زبان هجوآمیز و تحقیرآلود در منظومه صولت فاروقی نشانه عجز و ناتوانی سراینده در کسب مقبولیت عام و خاص و شکست در اعتباریابی و هویت مستقل در جریان شاهنامه سرایی در ایران است.
تحلیل ابیات و روایات دفتر اول مثنوی بر اساس نظریه بدخوانی خلاق هارولد بلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
263 - 291
حوزه های تخصصی:
بدخوانی خلاق نظریه ای ست که هارولد بلوم آن را بر مبنای بینامتنیّت؛ یعنی روابط میان متون و تأثیرپذیری آثار ادبی از یکدیگر مطرح کرده است. بر این اساس، همواره کشاکشی میان شاعران و نویسندگان جدید با گذشتگان وجود دارد. بلوم در مهمترین اثر خود به نام «اضطراب تأثیر» بر رابطه دوسویه اما ستیزه جویانه مؤلفان جدید با مؤلفان گذشته تأکید کرده است. شاعران و نویسندگان جدید برای رهایی از دلهره تأثیرپذیریِ متون گذشته با بدخوانی خلاق به روش هایی برای خلق آثار جدید دست می زنند و با این کار می کوشند تا خود را از پیشینیان برتر بدانند. در این پژوهش دگرگونی هایی را که مولوی به منظور رهایی از اضطراب تأثیرپذیری آثار پیشین، اعمال کرده است و نسبت های بدخوانی خلاق بلوم در مثنوی را به شیوه تحلیلی تطبیقی بررسی می کنیم. یافته های پژوهش نشان می دهد که روش خلاقانه مولوی در آفرینش داستان ها و حکایات و برای رها کردن خود از تأثیر متون گذشته، مصداق بدخوانی خلاقانه ای است که بلوم مطرح می کند و به این منظور از شگردهای گوناگونی مانند تداعی، ایجاد مضامین تعلیمی و دینی و حکمی، تغییر در عناصر داستان و فرافکنی بهره برده است.
بررسی آخرین پر سیمرغ براساس نظریه ی اضطراب تاثیر هارولد بلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
89 - 77
حوزه های تخصصی:
به نظر می رسد در بررسی و مطالعه تاریخ ادبیات نمایشی ایران (از زمان آخوندزاده تا امروز)، با بازه هایی از زمان روبه رو هستیم که به دلایل سیاسی، اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و... گوناگون، نویسندگان گذشته و تاریخ نگریسته اند و این مهم غالباً از طریق اقتباس از آثار ادبی پیشین صورت گرفته است. در تاریخ معاصر، این نوع نگاه دست مایه آثار نویسندگانی همچون نغمه ثمینی، علی رفیعی، حسین کیانی، علی نصیریان و محمد چرمشیر قرار گرفته است. در این پژوهش، با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با ابزار اسنادی-کتابخانه ای، پس از نگاهی به هارولد بلوم و نظریه اضطراب تأثیر، به مطالعه آخرین پر سیمرغ نوشته محمد چرمشیر به عنوان اقتباسی از شاهنامه پرداخته شده است. بررسی این متن با تکیه بر نظریه اضطراب تأثیر، بدخوانی خلاق و رابطه میان چرمشیر و پدر ادبی اش فردوسی پیش برده شده است تا با دست گذاشتن بر بن مایه های این نظریه، متن متأخر در نسبت با متن مبدأ خوانده شود. نتایج این بررسی موردی، نشان از رابطه ای ادیپ وار میان چرمشیر و فردوسی دارد. چرمشیر برای دستیابی به خلاقیت از نسبت های تجدید نظری بلوم عبور کرده و با اتخاذ جهت و رویکردی جدید در روایت اساطیر شاهنامه دست به خلق روایتی جدید و از آن خود زده است.
"اضطراب اثرپذیری" نزد سرایندگان سده های سوم و چهارم هجری بر پایه نظریه "هارولد بلوم" (مطالعه موردی: ابوالطیّب متنبّی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
73 - 57
حوزه های تخصصی:
اضطراب اثرپذیری نظریه ایست درباره اثرپذیری شاعران که نخستین بار هارولد بلوم آن را پیش کشیده است؛ دیدگاهی برپایه بینامتنیت که بر دو اصطلاح «پیشین» و «پسین» بنا شده و از پیوند ستیزه جویانه میان شاعر معاصر با گذشته و ترس از اثرپذیری وی سخن می گوید. شاعر پسین برای اینکه اثرپذیری اش را پنهان و خود را شاعری نوآور بشناساند، فرم و درون مایه سخن را دگرگون می کند. نگرانی یا ترس اثرپذیری، در بسیاری از سروده ها و گزارش هایی که وضعیت سرایندگانِ سده های سوم و چهارم هجری را در ادبیات عربی آینگی می کند، پدیده ای آشکاراست. در جستار پیشِ رو با روشی مقایسه ای-تحلیلی، نخست تلاش می شود با نگاه به سروده های شعری، گزارش های تاریخی-ادبی و دیدگاه های سخن سنجان آن روزگار، به ذهنیّت سرایندگان دست یافته، نگرانی یا دلواپسی آن ها نسبت به موضوع هایی چون تقلید و نوآوری آشکار شود، سپس با نگاه به نظریه بلوم، بررسی شود که ابوالطیب متنبّی از چه شیوه هایی برای دیگرگون نشان دادن سخن خود از گذشتگان، بهره برده است. پژوهش پیشِ رو نشان می دهد که برخودبالیدن های این سرایندگان و کوچک پنداشتن پیشینیان و هم روزگارانشان، بیش از آنکه از سرِ رقابت و ستیزه جویی شخصی باشد، ریشه در انگیزه های روانی و نگرانی های ذهنی آن ها دارد و شیوه های سخن سنجی آن روزگار نیز بر این فشار روانی افزوده است؛ از این رو انجام چنین پژوهشی بایسته می نماید. برخودبالیدن زیاد سرایندگان به توان هنری خود و کوچک پنداشتن دیگران، نشان دهنده دلشوره یا نگرانی آن ها از موضوع اثرپذیری است. متنبّی با بهره گیری از شگردهایی چون ایجاز، غلوّ یا اغراق در تصویرسازی، برعکس نمودن مفاهیم تکراری، بهره گیری از استعاره های دور و تشبیه های پنهان یا ضمنی به جای نمونه های نخ نماشده توانسته است فرم ها و مایه های تکراری را تازه و خود را شاعری نوآور بشناساند.